پایه و اساس هر ساخت و ساز را شناخت مواد و مصالح سازنده آن تشکیل می دهد. یعنی اینکه مصالح ساختمانی چیست و چگونه ساخته شده و شکل گرفته است به چه ترتیب با یکدیگر جفت و جور میشوند، مقاومت آن چیست، چطور می شکند و آتش می گیرد و اساساً در برابر عوامل مخربی که مدام آن را تحت تاثیر قرار می دهند چگونه مقاومت کرده و می ایستند و بالاخره پس از طی عمر به چه نحوی فروریخته و از بین می رود. نبوغ و مهارت مهندس در اینست که درک و شناختی را که از مصالح و سازه دارد بصورتی که بکار ببرد که مصالح بکار رفته ضمن ظاهر نمودن ماهیت و ذات خود باعث جلب توجه بیننده گردیده، آنها راعلاقه مند سازد تا به ساختمان نزدیک شوند و مصالح توجه بیننده گردیده، آنها راعلاقه مند سازد تا به ساختمان نزدیک شوند و مصالح را لمس کنند. بعلاوه ساختمان بایدنشانه ها و اطلاعاتی از طراحان و سازندگان خود به همراه داشته و بتواند آنها را آشکار کند.
اگر چه جزئیات احتمالی در حد واندازه و سرعت ابزار تجزیه و تحلیل نیافته اما در این زمینه هم پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. با احیاء فن آوری ریخته گری فولاد و استفاده از آن بجای جوشکاری ضمن اینکه از تمرکز تنش ها در اتصالات کاسته شده این اتصالات توانسته اند با اشکال ساده تراش دار، منحنی و زیبا و حیات سازه های غشایی را نیز بهتر منعکس سازند. استفاده از آلومینیوم هم توانسته از طریق نسبت ها و صفحات اتصالی شکیل لبه های نرم و چشم نوازی به غشاء بدهد.
این قطعات که از جنس آلومینیوم از حدیده گذاشته اند. ضمن زیبا نمودن لبه های غشاء باعث می شود تا پیچ ها و قطعات ضخیم و زشت اتصالی که قبلاً مرسوم بوده است حذف شود.
اگر چه اتصالات آلومینیوم از حدیده گذشته باعث شده اتصالات و باربری در هماهنگی کامل و بصورت چشم نوازی صورت گیرد اما نمایش قطعات اتصالی چون کفشکها و پیچ و مهره های ضخیم نیز به نوبه خود بسیار