اگر بخواهیم نیازهاى انسانها را طبقهبندى کنیم، ورزش، جزء نیازهاى ثانویه است. این نوع نیازها پس از نیازهاى اولیه مانند نیاز به هوا، آب، غذا و استراحت، در مرحله بعدى قرار دارند. برآوردن نیازهاى ثانویه، باعث زندگى بهتر و بقاى سالمتر انسان و کلاً جانوران مىشود.
با این مقدمه کوتاه، به نقش ورزش در کسب مهارتهاى فردى و اجتماعى مىپردازیم.
ورزش که امروزه به شکلها و نامهاى مختلف و به صورت سازمان یافته وجود دارد، در شکل ابتدایىاش به شکل بازى در کودکان و حتى جانوران دیده مىشود. به عنوان مثال، یک کودک، پس از برآوردن نیازهاى اوّلیه، تمایل به بازى، کنجکاوى و تحرّک دارد. بازى و تحرّک در کودک، نقش مؤثرى در به دست آوردن تواناییهاى جسمى و مهارتهاى فردى دارد. بازى، مانند تمرینى است براى آماده شدن در پاسخگویى به عوامل محیطى و انسانى. این نوع مهارتها به صورت تک بعدى در جانوران دیده مىشود ؛ امّا در انسان، فراتر از این است.
انسان، علاوه بر بازیهاى بدنى، از بازیهاى ذهنى و فکرى نیز غافل نیست. بازیهاى فکرى و حتى جسمى، باعث تقویت قوّه یادگیرى و پرورش روح و جسم مىشوند.
ورزش هم در اصل، همان بازى جسمى و فکرى است که داراى قواعد و مقررات ویژهاى است. ورزشهاى جسمى مثل فوتبال ، تنیس، کشتى، شنا، و... ورزشهاى فکرى مثل یوگا، شطرنج، و...و هر نوع ورزش دیگر، تقویت قواى جسمانى و فکرى را به دنبال دارند.
ورزش و سلامت تن و روان
امروزه خبرهاى فراوانى در جراید به چشم مىخورند که بر مبناى پژوهش و تحقیقات دانشمندان و متخصّصان است. این خبرها حاکى از تأثیر ورزش بر سلامتى جسم و روان است. اشاره به چند مورد از آن خالى از لطف نیست:
پژوهشگران دانمارکى مىگویند: «کسانى که به طور منظم پیادهروى مىکنند و یا تمرینهاى نسبتاً سنگینى انجام مىدهند، هفت سال بیشتر از کسانى که چنین کارى انجام نمىدهند عمر مىکنند». آنها دریافتند که میزان مرگ، در میان مردانى که چند سال پیادهروى کرده بودند، در مقایسه با مردانى که بیست سال تحرّکى نداشتند، به یک سوم رسیده است.
مدیر این پژوهش «پیتر شنوهر» که متخصّص بیماریهاى قلب است مىگوید: «براى سلامتى، مقدارى فعالیت بدنى مفید است». این پژوهشگر معتقد است: «کسانى که بىتحرکاند در وضعیت فیزیکى ضعیفى قرار دارند... باید با سرعت زیاد پیادهروى کرد ؛ چون این کار، تأثیر بیشترى روى بدن مىگذارد».(1)
بسیارى از بیماریها مثل افسردگى، دیابت، فشار خون و بیماریهاى قلبى با ورزش و نرمش قابل پیشگیرى است.(2)
شنا باعث شادى و نشاط انسان مىشود. آبتنى و حرکت در آب، به خاطر خنککنندگى، نشاط جسم و شادى روح را به همراه دارد و به پوست نیز طراوت و زیبایى مىبخشد. آثار ماساژدهندگى آب، باعث کم شدن فشارهاى ناشى از خستگى روزانه و تمدّد اعصاب مىشود و آرامش خاطر را به انسان باز مىگرداند.(3)
ورزش، باعث تمرکز حواس مىشود و قدرت اندیشیدن را زیاد مىکند. تحقیقات نشان داده است که کاهش یا افزایش فشار خون ناشى از ورزش، وابسته به تداوم یا قطع برنامههاى ورزشى است.(4)
با این حساب، مىتوان نتیجه گرفت که ورزش، سلامتى را به ارمغان مىآورد و کسى که جسم و روان سالمى داشته باشد، در کسب مهارتهاى فردى و اجتماعى موفقتر است.
ورزش و اعتماد به نفس
برخورد با مشکلات و وقایع گوناگون زندگى و همچنین سازگارى با محیط، نیاز به اعتماد به نفس بالایى دارد. یکى از خصیصههاى انسان سالم، داشتن همین اعتماد به نفس بالاست که شادمانى را نصیب او مىکند و به او کمک مىکند تا تمایلات ناهنجار و پرخاشگرانه خود را مهار کند.
یکى از راههاى کسب اعتماد به نفس، ورزش است. شخص با اطمینان، به آسانى مىتواند بر مشکلات چیره شود. آلن شیرر، فوتبالیست انگلیسى، مهمترین عامل موفقیت خود در مشکلات را «اعتماد به نفس» مىداند. او مىگوید: «در فوتبال، تکنیک و تاکتیک نقش مهمى دارند ؛ اما مهمتر از اینها «خودباورى» است. اگر بازیکن این خصیصه را نداشته باشد، قطعاً موفق نخواهد بود. بسیارى از کارهایى را که فکر مىکردم نمىتوانم انجام دهم، با کسب اعتماد به نفس و قوّت قلب، به راحتى از عهده آن برآمدهام».
ورزش و مهارتهاى اجتماعى
بسیارى از جوانان براى رهایى از انزوا و تنهایى و کسب نوعى هویت گروهى، دوست دارند به گروههاى دوستان بپیوندند. این کار به آنها احساس هویت و دلبستگى مىدهد. علاقه مشترک آنها به باشگاههاى ورزشى، بخصوص به تیمهاى فوتبال، نشان از این وضعیت دارد.
کسب مهارتهاى اجتماعى هم در گرو همین اجتماعى بودن و علاقهمند بودن به یک تیم ورزشى است. با این وضع، شخص مىتواند به راحتى با اجتماع رابطه برقرار کند و از آن، تأثیر بگیرد یا بر آن تأثیر بگذارد. علاوه بر اینها بین شخص و جمع دوستانه یا هواداران و بازیکنان یک تیم، همذاتپندارى و همانندى ایجاد مىشود. این همذاتپندارى به شخص، احساس امنیت مىبخشد ؛ احساس امنیتى که با پشتوانه اجتماعى بودن و در جمع ورزشى بودن ایجاد مىشود.
در ورزشهاى گروهى هم شاهد این مهم، بین ورزشکاران هستیم. ورزشکاران در ورزشهاى گروهى، دوستى، تعاون، همانندى و همکارى را ناخودآگاه مىآموزند که بعد تبدیل به مهارتهاى خُلقى و رفتارى مىشود. آنها سعى مىکنند با همکارى یکدیگر به هدف مشترکشان برسند. مهمتر از همه، ورزشهاى گروهى باعث شناخت فرهنگها و قومیتهاى متفاوت به یکدیگر مىشود. علاوه بر این، یک ورزشکار مىتواند به نقش خود و نقش دیگران در جامعه و یا در گروه پى ببرد.