از آغاز تشکیل اجتماعات بشری ورزش نیز وجود داشته است. انسانهای غارنشین برای محافظت از خانواده و یا خانه های مسکونیشان مجبور بودند که با حیوانات وحشی و یا انسانهای دیگر بجنگند. همین امر سبب شد که اعضای یک خانواده عارنشین، در هنگام فراغت با یکدیگر به تمرین و ورزش بپردازند تا در صورت حمله حیوان و یا انسان متجاوزی آمادگی لازم را داشته باشند.
با پیشرفت تمدن بشری و تشکیل اجتماعاتی در شهر کوچک، ارتشهایی برای دفاع از شهرها پدید آمدند. در این زمان تمرینهای وزرشهای رزمی شکل منسجم منظم به خود گرفت و اهالی هر شهر و مخصوصا” جوانان، وظیفه داشتند که در تمرینهای ورزشی شرکت کنند. در آثار باقیمانده از تمدنهای باستانی سومر و بابل، نشانه هایی از ورزشهای گوناگون وجود دارد. در مصر باستان هم انواع مختلف ورزش وجود داشته است. تصاویری که بر روی دیوارهای مقبره های فرعونهای مصر باقیمانده، نشان میدهند که از 3400 سال قبل از میلاد، مردم مصر به بازیهای مختلف ورزشی علاقه مند بودهاند.
معمولا” اقوام مختلف و مردم هر تمدنی ورزشهای خاص خود را داشتند. در تمدن جزیره کرت، نمایش شگفت انگیز رقص بر روی شاخهای گاو جمعیت زیادی را به خود جلب میکرد. ورزشهای رزمی با اوج گرفتن سه تمدن بزرگ ایران، یونان و روم نظم تازهای یافت.
ورزش در ایران باستان چگونه بود؟
ایرانیان از قدیم الایام به پرورش بدن اهمیت میدادند و ورزش را امری ضروری میدانستند. در دو کتاب مذهبی ایرانیان باستان، یعنی کتاب اوستا ومینو خرد پهلوی درباره نیرومندی جسم انسانی بحث شده وازمردم خواسته شده که تربیت جسم را با پرورش روح هماهنگ سازند و قوت بدن را وسیله خدمت به دیگران نمایند. قدیمیترین تربیت ملی و اجتماعی ایرانیان را میتوان تربیت رادمردی یا پهلوانی و قهرمانی دانست.
در ایران باستان مهمترین بخش تربیت نوجوانان ورزشهای رزمی بود. نوجوانان بتدریج با اسبدوانی، ارابه رانی، چوگان بازی، دو و زورآزمایی آشنا میشدند. گزنفون ( 427 تا 354 قبل از میلاد ) سردار و مورخ یونانی ضمن تاکید بر این نکته که ایرانیان برای این ورزشها اهمیت خاصی قائل میشدند، از « سحرخیزی» نوجوانان ورزشکار ایرانی سخن میگوید. استرابون ( 63 قبل از میلاد تا 20 بعد از میلاد) مورخ یونانی تصریح میکند که در میدانهای ورزش، جوانان را پیش از برآمدن آفتاب با صدای شیپور حاضرباش از خواب بیدار میکردند. سپس جوانان به گروههای پنجاه نفری تقسیم و برای انجام برنامههای پرورشی آماده میشدند.
هرودوت ( حدود 486 تا 420 قبل از میلاد) مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ خود بارها به اهمیتی که ایرانیان باستان به ورزش و تربیت بدنی قائل میشدند اشاره کرده است. او میگوید: « ایرانیان به فرزندان خود سه چیز میآموختند: اوّل، اسب سواری، دوم، تیراندازی، سوم، راستگویی. »
ایرانیان باستان به چه ورزشهایی بیشتر علاقه داشتند؟
فردوسی ، شاعر بزرگ و حکیم اندیشمند ایران در اشعار خود از ورزشها و سلاحهایی نام میبرد که عبارت از: کمنداندازی که برای حمله از مسافت دومورد استفاده قرار میگرفت وجنس آن از چرم و یا رسن بود. شمشیرزنی، پرتاب زوبین، تیراندازی، اسب سواری، شکار، چوگان و شنا از ورزشهای دیگر مورد علاقه ایرانیان بود.
استرابون جغرافیادان و مورخ یونانی ضمن اشاره به دلبستگی فراوان مردم ایران باستان به انواع ورزش، درباره علاقه ایرانیان به ورزش شنا مینویسد: « ایرانیان به کودکان خود شنا میآموختند و اغلب جوانانی که به سن 15 سالگی میرسیدند این فنّ را آموخته بودند. یکی از آموزشهای مخصوص شنا در میان جوانان ایرانی آن بود که از جوی و نهر و رود بگذرند و جامه و سلاح خود را خشک نگه دارند و یا بارهای گرانی را از رودخانه عبور دهند. از طرفی چون عموما” مردم در پیرامون شهرها و رودخانهها و نهرها استحمام میکردند، شنا کردند را نیز میآموختند و این عمل در ایران مرسوم شد و باقی ماند. »
مسابقات ارابهرانی در یونان باستان چگونه انجام میگرفت؟
مردم یونان به تماشای مسابقات ارّابهرانی علاقه فراوان داشتند. این مسابقات با بازیهایدیگر تفاوت داشت و معمولا” صاحبان ارابه و اسبها کسانی را استخدام میکردند که در ارابهرانی مهارت داشتند. در سال 416 قبل از میلاد، یک نظامی ثروتمند یونانی به نام آلسیبیاد 9 ارابه به میدان آورد و برنده اولین، دومین و چهارمین جایزه شد. البته سالها قبل از آغاز مسابقات المپیک، جنگجویان یونانی به مسابقات ارابهرانی علاقه فراوان داشتند. هومر، شاعر یونانی، در آثار خود از اجرای مساقات سخن میگوید که بخشی از مراسم به خاک سپردن جنگجوی معروف یونان پاتروکلوس بود. در این مسابقات هر ارّابهای فقط با دو اسب کشیده میشد. پس از علامت دادن، ارابهرانان همگی اسبهایشان را شلاق میزدند و دهانه را میکشیدند و آنها را وادار به حرکت میکردند. آنها در میان گرد و غبار برای آنکه اسبهایشان با سرعت بیشتری حرکت کنند، فریاد میکشیدند. مسابقات ارابهرانی از مسابقاتی بود که پس از ضعف و سقوط یونان، به روم برده شد.
مسابقات المپیک از چه زمانی آغاز شد؟
ورزش در یونان باستان سرانجام به بازیهای المپیک منجر شد، ولی هنوز هم هیچ کس بدرستی نمیداند که این بازیها را چه کسی آغاز کرد یا چطور شد که این بازیها معمول شد. در یونان باستان مردم به یک خدا عقیده نداشتند. آنها خدایان ساختگی بسیاری را میپرستیدند و در واقع از نظر عقیدتی مشرک بودند. یونانیها درباره هر کدام از خدایان خود افسانههایی ساخته بودند. یکی از خدایان آنها زئوس نام داشت. زئوس را پدر خدایان میدانستند و میگفتند که او خدای خدایان و خدای تمام انسانهاست. به عقیده آنها زئوس روزی جشنی گرفت و برای سرگری مردم این بازیها را به راه انداخت.
یونانیها افسانه دیگری هم داشتند. میگفتند که روزی شاه سرزمین الیس به زئوس بیاحترامی کرد. یکی از پسران زئوس، در دشت المپیاد با او کشتی گرفت و او را شکست داد. آن وقت در آنجا زمینی را نشان کرد و دستور داد تا در آنجا بازیهای المپیک به افتخار زئوس برپا شود. البته اینها افسانههایی هستند که انسانهای مشرک ساختهاند. شروع بازیهای المپیک داستان دیگری هم دارد که به واقعیت نزدیکتر است.
دشت المپیا در نزدیکی سه شهر یونان به نامهای پیزا، الیس و اسپارتا قرار دارد. در روزگارهای قدیم هر کدام از این شهرها برای خودش حکومت جداگانهای داشت. این سه شهر همیشه با هم در حال جنگ بودند. وقتی که سران این شهرها میخواستند آشتی کنند، در دشت المپیا جمع میشدند و با هم مشورت میکردند. بازیهای المپیک هم برای سرگرمی سران این شهرها و همراهان آنها برگزار میگردید. سران این شهرها با هم قرار گذاشتند که در مدتی که این بازیها ادامه دارد هیچ کس ابزار جنگی به دشت المپیا نبرد و در اندیشه جنگ نباشد.
وقتی که کم کم بازیها مشهور شد، مردم بیشتری برای تماشا میرفتند. برگزارکنندگان آن مراسم یک زمین دایره شکل برای بازیها درست میکردند. تماشاچیان دور این زمین میایستادند و بازیها را تماشا میکردند. در آغاز، بازیهای المپیک پنج رشته داشت: دو، پرش طول، پرتاب وزنه، پرتاب نیزه و کشتی. برای هر مسابقه هم یک مدال در نظر گرفته بودند. مسابقه پرش طول از مهمترین بازیها بود.
نزدیک به 2700 سال پیش نام بازیها و ورزشکاران برنده روی کاغذ نوشته شد. ما این تاریخ را سرآغاز بازیهای المپیک میدانیم. اولین کسی که نامش جزو برندگان نوشته شد، یک دونده بود. مدتی بعد مسابقه مشتزنی به بازیها اضافه گردید. در آن زمان داورهای بازی کاری به وزن مشتزنها نداشتند. وقت را هم حساب نمیکردند. هر مسابقه مدتها طول میکشید. وقتی که یکی از دومشتزن بکلی خسته میشد یا از حال میرفت و به زمین میافتاد مسابقه تمام میشد.
مسابقه مشتزنی به زبان یونانی پانکراتیوم نامیده میشد و برای اولین بار در المپیاد سی و هشتم به بازیها اضافه شد.
بعد از مرگ اسکندر، یونان ضعیف شد و استقلال خود را از دست داد. در عوض امپراتوری روم نیرومند شد و وسعت یافت و بتدریج اداره بازیهای المپیک به دست امپراتوران روم افتاد.
مسابقات المپیک چگونه دوباره آغاز شد؟
نزدیک به 120 سا ل پیش، باستان شناسها خرابه های المپیا را از زیر خاک بیرون آوردند. آنها سعی کردند که دوباره آنها را بسازند. بعدها یک مرد فرانسوی به نام پیردو کوبرتن به این فکر افتاد که با نوشتن مقالاتی مردم کشورها را به برقراری مجدد مسابقات المپیک تشویق کند، ولی شروع به نوشتن مقالات پرشوری کرد. مقالههای او توجه افراد بسیاری را به این موضوع جلب کرد. کوبرتن از مردم میخواست که بازیهای المپیک را دوباره احیا کنند و درباره ارزش این بازیها نوشت: « وقتی ما میتوانیم دنیای بهتری داشته باشیم که جوانان بهتری تربیت کنیم. با این بازیها میتوانیم جوانان بهتری پرورش بدهیم. شرکت در این بازیها بهتر از برنده شدن است. در زندگی مهم آن است که خوب مبارزه کنیم. برنده شدن مهم نیست. »
سرانجام نوشتههای کوبرتن به نتیجه رسید. نمایندگان چندین کشور دور هم جمع شدند. آنها برای آغاز بازیها نقشههایی کشیدند. قرار شد که ورزشکاران سراسر جهان در این بازیها شرکت کنند.
علامت بازیهای المپیک چیست و چه مفهومی دارد؟