دانلود مقاله روند تکاملی روانشناسی ورزش

Word 272 KB 23166 35
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مانند پیدایش بسیاری از (( علوم رفتاری )) ریشه مطالعه علمی روانشناسی ورزش ، به قرن بیستم بر می گردد در بین سال های آخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم بود که اولین مجموعه مطالعات علمی جنبه های (( روانشناختی ورزش )) چاپ شد.

    با این همه این مجموعه برجسته مطالعات علمی، منجر به مطالعات (( سیستماتیک )) روانشناس ورزش نشد، تا اینکه (( کولمن ر.

    گریفت )) که روانشناس تربیتی بود دو کتاب در زمینه (( روانشناسی ورزش )) و (( مربیگری ))1 در اواخر ( 1920 ) به چاپ رسانید .


    متاسفانه بعد از دوران (( گریفت )) روانشناسی ورزش ، رشد و ترقی نکرده تا سال ( 1965 ) که روانشناسی ورزش ، کار رسمی خود را از طریق اولین کنگره بین المللی روانشناسی ورزش2 که در روم ایتالیا برگزار شد آغاز نمود .

    (( کنگره رم تا مطالعات علمی ، میتینگ ها ، کنگره ها و تعلیم جنبه های گوناگون ورزش، در اغلب کلاس های دانشکده ها تا سال ( 1970 ) فاصله زمانی کوتاهی بود .


    اما قبل از آنکه نظری به زمینه تاریخی روانشناسی ورزش داشته باشیم باید به این سوالات جواب بدهیم ، چرا خود را به زحمت اندازیم ؟

    از بررسی تاریخچه و تحول روانشناسی ورزش چه چیزی یاد می گیریم ؟

    ابتدا جالب خواهد بود و کارهای کسانی را که در این زمینه پیش قدم بوده اند مطالعه کنیم وبدانیم چه جنبه هایی ازروانشناسی ورزش علاقه آن ها را بر انگیخته است .

    بعلاوه روانشناسان معاصر به محققان قبلی مدیون هستند و دست کم ، کاری که جهت نشان دادن احترام خودشان به این داوطلبان و پیش قدمان می توانند انجام دهند این است که بدانند آن ها چه کسانی هستند و چه کار هایی در این زمینه انجام داده اند ، دوم اینکه شخص مطالعه کننده با بررسی این تحقیقات ( بطور مثال تجربه (( تریپلت )) ) و مخصوصاً نوشته های (( گریفت )) چیز های زیادی در مورد فرایند روانشناسی ورزش یاد می گیرد (( گریفت )) نظریه هایی ارایه داده است که هر زمانی می تواند به فرضیه های تجربی تبدیل شود .


    اما بسیاری از موضوعاتی که توسط (( گریفت )) بحث شده از نظر روانشناسان معاصر دوره مانده است ، شاید بخاطر آن است که اغلب آن ها اصلاً نمی دانند که شخصی به نام (( گریفت )) وجود داشته است .

    خلاصه مطالعات اولیه ، برای تقویت یافته های روانشناسان معاصر ، می تواند مورد استفاده قبلی ، می تواند بعنوان هسته اصلی تحقیقات تجربی مورد استفاده قرار گیرد .




    اولین آزمایش در زمینه روانشناسی ورزش :
    نخستین آزمایش علمی ، در سال ( 1898 ) به وسیله (( تریپلت )) انتشار یافت .


    پیش از اینکه (( تریپلت )) نتایج مطالعه اش را انتشار دهد .

    (( فیتز )) مقاله ای را منتشر کرد که در آن طرح و ساختمان دستگاه نشان دهنده واکنش سریع و داده های تجربی را در مورد تفاوت های فردی ، برای انجام کار های مورد نیاز سرعت انتقال و صحت شرح داد .


    هر چند که این حداقل زمان ممکن مربوط به ارایه پاسخ به محرک توسط آزمودنی را می توان به صورت مناسب تری بعنوان ، (( تحقیق یادگیری حرکتی )) نامید تا اینکه تحقیق روانشناسی ورزش نام گذاشت .

    به همان ترتیب به مقاله ( 1897 ) (( فیتز )) تحت عنوان (( بازی بعنوان عامل پیش رفت )) علی رغم اینکه دارای ایده ها و دیدگاه های جالبی در رابطه با بازی ، آموزش و پیش رفت بشری می باشد ، به سختی می توان در زمینه روانشناسی ورزش نقشی داد .


    زمینه ساز بودن (( تریپلت )) نه تنها به علت اولین مطالعه صورت گرفته در این زمینه بوده ، بلکه به علت طرح خوب و گسترده آن نیز می تواند خط شکن این زمینه نو به حساب آید .


    مقاله ، در شکل چاپ شده اش از ( 26 ) صفحه تجاوز نکرد و از دو قسمت عمده و با هدف شرح دادن موضوع گام برداشتن ورقابت، تشکیل شده بود .اوابتدا گزارش های رسمی دوچرخه سواری را در مورد سه نوع مسابقه حرفه ای مورد بررسی قرار داد :
    مسابقه تدوین گام زدن در مقابل وقت نگه داشتن ، مسابقه همره با گام برداشتن در برابر وقت نگه داشتن و مسابقه گام برداشتن یا مسابقه واقعی ، نتایج نشان داد که مسابقات همره با گام برداشتن از لحاظ زمانی سریع تر از مسابقات بدون گام بوده است ؛ یعنی ، 25 % سریع تر از نوع اول بوده است .

    علی رغم اینکه (( تریپلت )) دانشمند دقیقی بوده ، از خود می پرسید که تفاوت پیدا شده در بین این دو نوع مسابقه ، همراه با گام برداری و بدون گام برداری ، ناشی از گام برداری بوده یا ناشی از فردی که در مسابقه شرکت داشته است .

    برای بافتن جواب این سوال او هفت فرضیه را برای توجیه مساله فوق ( هفت تئوری : کشش ، حفاظ ، تشویق ، تشویق ذهنی ، تلقین (( هیپنوتیزمی )) غیر ارادی و عوامل (( دینامیکی )) ) پیش کشید .

    تئوری اخیر را ثابت نموده است و برای اثبات ارزش واقعی آن آزمایشگاهی را طراحی کرد .


    برطبق (( تئوری دینامیکی )) حضور فیزیکی دوچرخه سوار دیگری ، محرک و انگیزش دیگری ، برای برانگیختن غریزه رقابت شرکت کننده است .


    پس از آزمایشات فراوان :
    اما او رضایت کامل از نتیجه گیری اش نداشت زیرا روشن نیست که آیا حضور فیزیکی یا عامل دیگری بود ، که باعث نتیجه گیری مثبت می شد .

    او حتی سعی کرد که با کمی شمردن تجارب ، مشخص کند که آیا مشاهده حرکت شخص دیگر ، تاثیر تحریک کننده ای در بازی خواهد داشت .

    اگر چه شمردن یا نگه داشتن حساب برای نشان دادن تفاوت تاثیرات حضور فیزیکی مشاهده یک حرکت رقابتی ، ناکافی بود، این هرگز راه حل علمی یاقابل اعتماد و اطلاعات باارزش در حد امکان، دلالت نداشت .


    اگر چه تجارب (( تریپلت )) مشکلاتی دربردارد .

    اما انسان احساس شکوه ، باهوشی و درایت علمی درک می کند .

    این احساس هنگامی مضاعف می شود که آزمایشات روانشناسان ورزشی امروز مقایسه کنیم .

    بسیار آسان است که در آزمایش های روانشناسان امروزی گریزگاه هایی بمانند تجارب اولیه (( تریپلت )) پیدا کرد .

    این هم بدین معنی است که پیش رفت خیلی کمی در این 80 ساله اخیر رخ داده است ، هم چنین نابغه بودن (( تریپلت )) را در یکصد سال پیش را نشان می دهد .


    با کمل تعجب ، مطالعات (( تریپلت )) سایر محققان را تحریک نکرد تا تحقیقات مشابهی انجام دهند .

    همان طوری که در مورد (( فیتز )) محققان به مطالعه یادگیری ، بطور کلی و نه یادگیری حرکتی بطور ویژه علاقمند بودند .

    انتقال موارد تربیتی یا تاثیر آن، نظر محققان رابه خودجلب کرد کارهای ( 1989 ) (( دیوید ))و ( 1899 ) (( آندرسون )) در این زمینه ارزش یادآوری دارند .

    با مطالعات بعدی (( استارک )) ( 1911 ) (( کامینگ ))
    ( 1914 ) (( مورفی )) ( 1916 ) و (( نوبل )) در ( 1922 ) تحقیقات ادامه یافت .

    هر چند که تجربه (( کامینگ )) به زمینه کاری ، بیش تر از سایر زمینه های مربوط می باشد ، زیرا که سعی داردتاتاثیرات تمرین مصرانه رادرتوانایی بازی (( بسکتبال ))برروی ((تمرکز حواس)) نشان دهد و هم چنین در برابر تلقینات مستعدتر باشند .

    با وجود این مطالعات اولیه نقش کوچکی در زمینه روانشناسی داشته است در عین حال ، چندین مقاله محققانه به چاپ رسیدکه مستقیماً مورد علاقه ومربوط به دانشجویان روانشناسی ورزش می باشد .


    در سال ( 1903 ) دو مقاله مهم به چاپ رسید، مقاله اول توسط (( کرون )) (1903 ) با عنوان (( ارزش روانشناسی )) توسط (( پاتریک )) در سال ( 1903 ) بود که هر دو مجله روانشناسی در امریکا به چاپ رسید .

    (( کرون )) اصرار داشت که معلمان تربیت بدنی بهتر است بازده نهایی را ارایه دهند که به احساس ، حافظه ، تصورات ، نیروی قضاوت و مقایسه بچه خوش بیاید ؛ بعبارت دیگر (( پاتریک )) فوتبال را بعنوان یک مساله روانشناختی ، عمدتاً از دیدگاه تماشاچیان مورد بررسی قرار دارد ، (( پاتریک )) پرسید چه انگیزه ای سبب می شود که یک کارگر انگلیسی تا پنجاه و پنج دقیقه از وقت با ارزش تعطیلی ظهرش را در تماشا کردن بازی (( فوتبال ملی )) صرف کند تنها پنج دقیقه جهت صرف نهارش وقت بگذارد .

    این هیجان را از جانب تماشاچیان ورزشی عموماً و خصوصاً فوتبال به عقیده (( پاتریک )) تنها می توان به وسیله ، (( تئوری پالایش روحی ارسطوئی )) شرح داد ، یعنی اینکه ، احساسات و تنش روحی ایجاد شده با جدیت کار باید به گونه ای آزاد شود که تماشا کردن ورزش بهترین وسیله است زیرا که آن به بینندگان اجازه می دهد تا در بازی ها با (( تقلید درونی )) شرکت برجسته ، آن ها را قادر خواهد ساخت احساسات مهار نشده خود را ابراز دارند .

    در مقاله مربوط به این موضوع که در مجله جامعه شناسی امریکایی با عنوان (( روانشناس اجتماعی تماشاگر ورزشی )) در سال ( 1912 ) به چاپ رسید تم مشابهی القاء می شود که احساسات ، قوی ترین عالم یک عمل اجتماعی است و احساسات بیننده بر تشخیص حاکم است :
    هر چند (( هاوارد )) بعنوان نمونه ، ماهیت دیالکتیکی تماشاگر ورزش را تشخیص تلقی کرده و گفته تماشاگر موجودی است که از زاد و ولد خویش تغذیه می کند ؛ در تسلی از زاد و ولد .

    بعبارت دیگر ، (( هاوارد )) در ارزش قضاوتی و آشکار نمودن آن ، درنگ نکرده است .

    ورزش درون مدرسه ای را محکوم کرده و دعوت به تربیت نمودن سلیقه گروه گروه تماشاچی نمود ، با در نظر داشتن این (( ایده )) که هنرهای اجرایی برای پرورش هوش فردی مناسب تر هستند .


    در کل تا پایان ربع اول قرن بیستم روانشناسی ورزش چندان پـیـش رفـتی نداشته گهگاه چند مقاله ظاهر شده است .

    اگر چه (( هاوارد )) در ( 1912 ) دعوت به نوشتن فنون روانشناسی ورزش نمود اما هیچ نوشته (( سیستمـاتـیکی )) در این زمینه ظاهر نشد .

    با این حال آزمایش درخشان (( تریپلت )) باید اساسی برای تحقیقات تجربی روانشـنـاسـی ورزش شود و مقالات روشن گرانه سابـق الذکـر سایـر مقالات (( اسکرپیچر )) ( 1899 ) ، (( تراویس )) ( 1925 ) ، (( ویت مور )) ( 1924 ) جهش بالـقـوه مطالعات ورزشی نامیده شدند ؛ طـنـیـن کـار های اولیه (( گریـفت )) بوده باعـث شد بـعد ها او بعـنـوان (( پـدر روانشناسی ورزش )) لقب گیرد .

    از گریفت تا روانشناسی نوین ورزش : ممکن است مایه تاسف یا تعجب گردد، اگر گفته شود که (( روانشناسی ورزش )) تا اواخر دهه ( 1960 ) و اوایل ( 1970 ) اوج نگرفت .

    هر کسی فکر نمی کند که کارهای (( گریفت )) قوه محرکه نیرومندی برای دیگر اندیشمندان بوده تا کارهای اولیـه مـبـارزه جویانه ، او را ادامه دهند .

    هر چند ، نگاهی دقیق تر به کارهای پیشـروان روانـشـنـاسـی ورزش ، این حقیقت را آشکار می کند که چند جریان در (( روانشناسی ورزش )) بـه وقـوع پیبوسته که فاقد تحقیقات علمی گسترده و همه جانبه است .

    یعنی اینکه هیچ یک از این پیشگامان تحصیلات دانشگاهیان تربیت بدنی نبوده است .

    اغلب اینان روانشناس مانند (( فیتز )) یا فیلسوف و جامعه شناس مانند (( پـاتـریـک )) و (( بـری )) بـوده انـد .

    چنین حقیقتی بعد از دوره (( گریفت )) نـیـز آشـکـار اسـت .

    (( فـرانـکـلـیـن هـنـری )) و (( آ.

    ت.

    اسلاتر حمل )) بخاطر کارهایشان در سال های 1950 ـ 1940 بعنوان سرکـردکان این زمینه محسوب می شدند.

    اگر چه کارهای انجام شده در طبقه بندی یادگیری حرکتی قرار دارد تا تحقیقات روانشناسی ورزش با این وجود تحصیلات و مدارک دانشگـاهیشان روانشناسی بوده است .

    این مشاهدات دو نتیجه مرتبط را پیشنهاد می کند .

    1 ـ در اواخر قرن نوزدهم به ، دپارتمان های روانشناسی مجهز شده بودند تـا تـعـلـیـم و تربیت دقیق و علمی کسانی مانند (( تریپلت )) را بپذیرند .

    که قبلاًً داوطـلـب گـرفـتـن دکترا یا ( p.h.o ) شده بودند ؛ در حالی که دپارتمان های تربیت بدنی هنوز قادر به ایـن کار نبودند .

    2 ـ بخاطر واقعیت فوق ، تکامل مطالعه علمی روانشناسی ورزش ، تـنـهـا بـه افـرادی وابسته بود که ، به هر دلیلی دوست داشتند علاقه قبـلی شان را در روانـشـنـاسـی ورزش جستجو کنند ، زیرا که روانشناسی ورزش زمینه رسمی شناخته شـده ای در تـحـقـیـقـات علمی دپارتمان های روانشناسی نبوده است : بدین معنی که پیش رفت ایـن زمـیـنـه علمی کلاً به خاطر علاقه شخصی اندیشمندان نادری ، مانند (( تریپلت )) و (( گـریـفـت )) بوده است .

    اگر بناست کسانی بعلت کوتاهی .

    در مطالعه علمی روانشـنـاسی ورزش ، بـعـد از (( گریفت )) مـورد سـرزنـش قرار گیرند ، دپارتمانی ها علوم تـربـیـتـی و مسـئـولـان آن می باشند که بخاطر عدم توانایی و ندیده گرفتن استعداد بالـقـوه (( گریفت )) و سـایـر همکارانش باید سرزنش شوند .

    متاسفانه این ناتوانی وقتی که این مولف ، مطالعات دکترایش را در دانشگاه (( ایلینو )) در اوایل دهه ( 1970 ) شروع کرد هنوز آشـکـار بـود .

    اگر کسی می خواست در مطالعه علمی روانشناسی ورزش متخـصـص شـود در ایـن زمینه فقط دو رشته تئوری و یک رشته روش شناسی عمـومـی وجـود داشـت .

    نـیـاز بـه مطرح کردن ندارد کسی که به دپارتمان روانشـنـاسـی راه مـی یـافـت اجـبـاراً (( دانـش تئوریک عمومی )) را فـرا مـی گـرفـت و بـرای بـه دسـت آوردن دانـش آمـاری و روش شناختی مورد نیاز ؛ جهت ارتباط دادن تحقیقات علمی مورد قبول تجربی و غیـر تـجـربـی مجبور بود که به دپارتمان روانشناسی تربیتی وارد شود البته این روش مشخـصـه کـلـی همه دانشگاه ها بود بنابراین ، نباید به سیستم های آموزش ، به خصوص دانشگاه هـا تعمیم داده شود .

    اگر چه دهه ( 1970 ) مقطعی انقلابی و بـرطـرف کنـنـده مـوانـعـی پیش رفت در این زمینه بود ، اما هنوز هم روانشناسان ورزشی از موقعیت پاییـن تـری در دانشکده های تربیت بدنی اغلب دانشگاه ها ، برخوردارند .

    در حالی که به نظر مـی رسـد اغـلـب دپـارتـمـان هـای مـتـخـصـصـانـی از قـبـیـل (( فیزیولوژیستها )) ۱ (( بیولوژیستها )) ۲ و محققان یادگیری حرکتی رادر دانشکده هایشان داشته باشند اما چنین مطلبی را در مورد روانشناسان ورزشی نمی توان ادعا نمود .

    دهه 1950 ـ 1940 : قبل از اینکه پیش رفت های اخیر را مورد بررسی قرار دهیم بد نیست نگاهی کوتـاه بـه دو دهه بعد از (( گریفت )) داشته باشیم .

    با اطمینان می توان گفت که در دهه 40 کـه پر جنب و جوش ترین مقطع ، در مطالعات روانشناختی روزش بوده است ؛ تا جائی کـه اطلاعات ما در این زمینه نشان می دهد تحقیق مهمی ظاهر نشد .

    هـیـچ روانـشـنـاس ورزشی جدیدی در دهه 40 در این زمینه تحقیقی نداشته است و نه ما توانستیم چنـیـن مطالعاتی در مجلات موجود آنزمان بیابیم .

    البته فصلنامه تحقیق به چاپ تحقـیـقـات تجریبش ادامه می داد .

    اما این تحقیقات به (( یادگیری حرکتی )) و سایر عـنـوان هـای مربوطه نزدیکتر بودند تا به روانشناسی ورزش [ (( برس )) ( 1940 ) ، (( کوزنر )) ( 1940 )، (( مکلوی )) ( 1947 ) ] نسبت به دهه 40 ، مطالـعه روانـشـنـاسـی ورزش در دهـه 50 بمراتب بهتر بوده است .

    بعنوان مثال : (( لوتر )) در سـال ( 1951 ) مـتـنـی بـا عـنـوان (( روانشناسی مربیگری )) بچاپ رسانید ، اگر چه ایـن مـتـن بـیـش از آنـکـه مـروری بـه تحقیقات مربوطه باشد صرفاً تاخت و بازی نظری به بعضی از جنبـه های روانـشـنـاسـی مربیگری بود .

    فصلنامه تحقیق ، چنین مقالاتی را با عـنـوان (( واکـنـش های احـسـاس ورزس )) ( جانسون 1952 ) و مقایسه خصوصیات اجتماعی وشخصیتی بازیکنان تیم های کوچک بیسبال )) به چاپ رساند ( سیمور 1956 ) .

    اما شاید دوبـاره سـهـم مـربـوط بـه روانشناسان ورزش می شود مطالعات ( 1954 ) (( هسترف )) و (( کانتریل )) در حوزه روانشنـاسـی تمـاشـاگـران مسابقات ورزشی جنبه کلاسیک داردو تجربه (( فیدلر )) ( 1954 ) در ارتباط با تاثر (( ادراک درون فردی )) در تیم های بسکتبال نیز از چنین امتیازی برخوردار است .

    اضافه بر این موارد و سایر عوامل ، روانشناسان اجتماعـی مـقـالـات زیـادی را کـه مستقیماً به روانشناسی ورزش ارتباطی نداشته ، اما به نحوی مربوط و مفید بوده است به چاپ رسانیدند .

    برای مثال، فصلی از (( گرین برج )) ( 1952 ) درباره (( رشد حس رقابت در دوران کودکی )) و (( تئوری مقایسه فرایندهای اجتماعـی )) تـوسـط (( فـسـتـیـنـگـر )) ( 1954 ) و (( تئوری انگیزه پیش رفت )) ، (( اتکینسون )) ( 1957 ) از جمله این مقالات منتشر شده بود .

    ( دهه 1960 ) : اگر چه فعالیت های تحقیقی در طول دهه 50 هنوز بطور سیستماتیک کم و بـیـش ادامه داشت ، اما این وضعیت در دهه 60 تغییر یافت .

    ایـن دهـه را مـی تـوان بـا دو پیش رفت مهم مشخص کرد .

    اول ، آغاز رسمی مطالعات علمی روانشناسـی ورزش در سال ( 1965 ) (( در شهر رم )) زمانی که چند صد شرکت کننده از سرتاسر جهان در اولیـن کنفرانس بین المللی روانشناسی ورزش ، جمع شده بودنـد تـا گـزارشـی از بـحـث هـا و یافته های گوناگون جنبه های مختلف روانشناسی ورزش را ارایه دهند این کنفرانس سه سال بعد با دومین (( کنفرانس واشنگتن )) تعقیب شد و از آن زمان به بـعـد هـر سـه سال یکمرتبه این کنگره میدان مقالات مـهـمـی بـرای روانـشـنـاسـان ورزش و تبـادل یافته هایشان بود .

    هم چنین اساس کنگره بین الـمـلـلـی در سـال ( 1967 ) ، قـبـل از تاسیس (( کنوانسیون سالانه )) ( A.A.H.P.E.R ) در شهر (( لـاس و گـاس ، نـووادا )) ، با تاسیس انجمن روانشناسان ورزش و فـعـالـیـت هـای بـدنـی آمـریـکـای شـمـالـی ( N.A.S.P.S.P.A ) تقویت شد .

    اهمیت تولد این دو ارگان در این بود که مـطـالـعـه علمی روانشناسی ورزش را بعنوان تعهد شناخته ، آن را قانونی بعلاوه بعنوان محرکـی جهت دستیابی به پیش رفت های مهم در دهه ( 1970 ) محسوب گردید .

    دومین ، پیش رفت مهم دهه 60 پا به عرصه گذاشـتـن روانـشـنـاسـان ورزشـی در دپارتمان های تربیت بدنی بوده است .

    این مـطـلـب در یـکـی از نـسـخـه هـای چـاپـی تحقیقاتی فصلنامه تحقیق و سایر مجلات نشان داده شده است .

    تحقیقات در زمـیـنـه عناوین و پدیده ها و برداشت هایی از (( ورزش و ورزشکاری )) [ بطور مثال ، (( کنـیـون )) ( 1968 ) ، (( کوق )) ( 1962 ) ، (( لاکی )) ( 1964 ) ] (( شخصیت و ورزش )) [ (( فالـکـر )) ( 1968 ) ، (( کرول )) ( 1967 ) و (( کرول )) و (( پترسون )) ( 1965 ) ] ، تاثیرات تمریـن روحی در عملکرد ورزشی [ (( کاربین )) ( 1967 ) ، (( مشارکت فـعالـیـت هـای بـدنـی در پیش رفت اجتماع )) { مثلاً (( کوول )) ( 1960 ) ] و تـاثـیـرات تـمـاشـاگـران در اجـرای مهارت های ورزشی )) [ (( مارتینز )) و (( لندرز )) ( 1969 ) ، (( سینگر )) ( 1965 ) ] (( اجرای مهارت های حرکتی در مواقع بروز استرس )) ( فشار روانی ) [ (( کـارن )) ( 1968 ) ] دور زده است .

    برخی از روانشناسان ، موفق به چاپ نتایج تحقیقاتشان در مجلات مـعـتـبـر روانشناسی اجتماعی [ بعنوان مثال ، (( ماتنز )) ( 1969 ) ، (( ریان و لاکـی )) ( 1965 ) ] شدند و نمایانگر این مطلب بود که کارهایی با کیفیت بالا و صاحب تحقـیـقـات مـورد قبول در زمینه روانشناسی ورزش ، در دپارتمان های غیر از (( دپارتمـان روانـشـنـاسـی )) می تواند صورت گیرد .

    با عنوان کردن مورد بالا این مطـلـب نـبـایـد انـکـار شـود ، کـه روانشناسان سهم عمده ای در امر چاپ و انتشار موضوعات روانشناسـی ورزش در دهـه 60 به عهده داشته اند.

    چنین مطالعاتی شامل تجربه (( مایر )) ( 1962 ) در رقابت تیمی و موقعیت و برقراری تعادل ، در اعضای تیم های تیر انـدازی ، گـزارش (( مـکـگـراس )) ( 1962 ) در (( تاثیر روابط بین فردی مثبت در برقراری تعادل و تاثـیـر آن در تـیـم هـای تیر اندازی )) و تحقیقی از تربیت کودک و درگیری (( گیمی )) غیر فضولانـه از (( رابـرت )) و (( استون اسمیت )) ( 1962 ) و هم چنین تحقیـق (( اسـتـون اسـمـیـت )) ( 1963 ) بـا عنوان بازدیدی از درگیری تیمی ، در بزرگسالان می باشد .

    دهه 1970 ، دهه پیش رفت در روانشناسی ورزش : پیش رفت های دهه 60 رشد روانشناسی ورزش را در دهـه 70 مـمـکـن و خـیـلـی آسان نمود .

    این امر به وسیله دو پیش رفت عمده مشهود است .

    نخـسـت اینکـه دو دوره مجله روانشناسی ورزش به زیر چاپ رفت ، (( مجله بین المللی روانشناسی ورزش )) در سال ( 1970 ) و دیگر مجله (( روانشنـاسی ورزش )) در ( 1979 ) ، بـه علـاوه نـمـود و شناسایی این زمینه ، توسط این نشریات راه هایی سیستمـاتـیـک و تـخـصـصـی بـرای گزارش مطالعات روانشناسی ورزش بود .

    در گذشته ، روانشناسان ورزش ، تحت پوشش سایر مجلات تخصصی مانند : (( فصلنامه تحقیق )) و مجله (( رفتار حرکـتـی )) که علـاقه نسبی نیزبه روانشناسی ورزش داشت قرار می گرفتند.

    پا به عرصه گذاشتن این مجلات ، در مقایسه با سایر موارد ، تکوین روانشناسی ورزش را مهم تر می نمایاند .

    یعنی نگاهی شتابزده به پیش رفت تاریخی هر (( دیسیپلین )) نشان می دهد که بـه زیر چاپ بودن یک مجله پر بار که بطور جامع بر تمام مسایل احـاطـه داشـتـه بـاشـد .

    تمام مسایل و مشکلات را مشخص می نماید و هم چنین نشان می دهد که پیدایـش و رشد عناوین و پدیده ها از اهمیتی حیاتی برخوردار می باشد .

    گام بعدی رشد سریع این زمینه ، در دهه 70 هم چنین باتعداد زیادی از کتاب های چاپ شده ای که مخصوصاً با جنبه های روانشناسی ورزش سروکار دارد آشکار می گردد ؛ در حالی که چنین کتاب هایی تقریباً در دهه 60 وجود نداشتـه (( کـراتی )) ( 68 19 ) و در دهه 70 ، از همه جهات بوفور ظهور پیدا کرد .

    عناوین تعدادی از آن ها به قرار زیر می باشد : (( روانشناسـی مـربـیـگـری ورزش )) [ (( مور )) ( 1970 ) ] (( روانشناسی و برتری ورزشی )) [ (( ونگ )) و (( کراتی )) ( 1970 ) ] (( جنبه های روانشناختی تربیت بـدنـی و ورزش )) [ (( کـیـن )) ( 1972 ) ] (( مربـِیگـری ،ورزشکاری و روانشنـاسـی )) [ (( الـدرمـن )) ( 1974 ) ] (( روانـشـنـاسـی اجـتـمـاعـی و فعالیتهای بدنی [ (( مارتین )) ( 1975 ) ] ، (( روانشناسی ورزش : عناوین ودیدگاه ها )) [ (( فشیر )) ( 1976 ) ] و (( روانشناسی ورزش : تحلیلی ازرفتار ورزشی )) [ (( استروپ )) ] هم چنین قابل ذکر اسـت کـه (( گلدشتاین )) ـ یـک روانـشـنـاس ـ کـتـابـی در زمـیـنـه روانشناسی ورزش تحت عنـوان ، (( ورزش گـیـم و بـازی )) ( 1979 ) بـه چـاپ رسـانـد .

    علاوه بر این نسخه هایی راجع به تشکیل سـالـانه (( کنفرانس ( N.A.A.S.P.S.A ) )) ومجله (( یادگیری روانی ـ حرکتی کانادایی )) و نشریات مداوم (( سمپوزیوم روانشـنـاسـی ورزش )) در اویل یا اواسط دهه 70 به چاپ می رسید .

    وقتی که تحقیقات روانشنـاسـان [ مـثـلـاًٍ ، (( کـلـدیـنـی )) و سـایـریـن ( 1976 ) : (( گلدشتاین )) ( 1971 ) (( لو )) و (( راسل )) ( 1980 ) و (( روز )) و (( سیکولی )) ( 1979 ) ] نیز به همه این اطلاعات ، اضافه شود کاملاً آشکار می شود که روانشنـاسـی ورزش ، در دهه 70 از موقعیت قابل ملاحظه ای برخوردار بوده و کتاب های قـطـوری نـیـز در ایـن زمینه به چاپ رسیده است .

    در حالی که نوشته های روانشناسی ورزش ممکن است قبلاً در جمله های مختـلـف شرح داده شده باشند اما کمبودهای بی شماری نیز دارد هـمـان طـوری کـه از مـطـلـب کتاب بر می آید سوالات اساسی زیادی هنوز بی پاسخ مانـده اسـت و سـوالـات مـطرح شده پاسخ هایی براساس مدارک تجربی داده شده که البته هنوزاحتیاج به توضیح دارند .

    اگر چه ، خیلی از این سوالات مطرح شده اما تعداد زیادی نـیـز مـطـرح نـشـده انـد مخصوصاً در بهبودی کیفیت تحقیق ، گذشته از این ها ، حیاتی بودن زمینه علمی از یـک طرف ، و اهمیت اجتماعی آن از طرف دیگر عمدتاً به کیفیت انجام گرفتـه ، وابـسـتـه است تا به کیفیت آن .

    سخنی درباره آینده : دلیلی وجود ندارد که رشد سریع مطالعات روانشناسی ورزش ، که در دهـه ( 1970 ) شکوفا شد ، در آینده نیز ادامه پیدا نکند .

    این گفته بعنـوان مـثـال بـا شـکـل گـیـری (( آکادمی )) روانشناسی ورزش ( A.A.H.P.E.R.Dآکادمی )) روانشناسی ورزش ( ی (نشناسی ورزش ، که در دهه ( 1970 ) ه ستر می ) و چاپ مباحث روانشناسـی ورزش در صفحه اول مجله ( Monintor ) ( A.P.A ) جلد 13 ، شـمـاره 9 ، سـال ( 1982 ) بـه ثبوت می رسد .

    مخصوصاً مطالب دومی ، از اهمیت زیادی برخوردار است ، زیرا که چاپ این مطالب نمود بیشتری در این زمینه، دربرابر (( اعضای انجمن روانشناسی امریکایی )) قرار می دهد .

    اگر چه دانشگاه ها بعلت کمبودهای اقتصادی و مخاطرات عمومی آن ، با کمبـود بودجه قابل تصوری مواجه خواهند شد اما آینده روانشناسی ورزش روشن خواهـد بـود .

    آگاهی از اهمیت روانشنـاسـی ورزش در ، یـاری رسـانـدن بـه ورزشـکـار ، در اجـرای مهارت های ورزشی ، در بین عموم گسترش می یابد .

    ( سیاستمداران تمـاشـاچـیـان و مربیان ) این اندیشه در دهه 70 زمانی که تعداد زیادی از روزنـامـه هـا گـزارش هـایـی درباره استفاده شوروی وکشورهای اروپای شرقی ازروانشناسی برای بالا بردن مهارت های ورزشکاران ، در بازی های (( المپیک )) داد به اوج خود رسید .

    همین طور این موضوع روز به روز برای تعداد متوسطی از تماشاچیان و دوستـداران ورزش نمایان تر می شود که تفاوت بین توانایی های بدنی ، و روانشناسی ورزشـکـاران رقابت کننده کمتر و کمتر می شود وکاربرد آن نشان می داد ، که عوامل روانشناختی ، نقش مهمی در برد و باخت ورزشکار بازی می کند .

    یک نتیجـه تـازه کـشـف شـده ایـن علاقه ، به روانشناسی ، این بود که مربیان ورزش به استفـاده از متـخـصـصـان روانـی و روانشناسان پرداختند تا از آن ها در آسان نمودن اجرای مهـارت هـای تـیـمـی و فـردی ورزشکاران کمک بگیرند ؛ یک مورد علمی این ایده عمومیت یافته ، این بود که مربـی تیم شنای مردان دانشگاه (( آیوا )) روانشناسانی را جهت بـهـبـود دادن اجـرای مـهـارت ورزشی از طریق تقویت تمرکز ذهنی ، پیش از شروع رقابت استخدام نمود .

    همه این ها این واقعیت را می رساند کـه تـوده مـردم خـواهـان ورزش و بـرد آن هستند و مربیان ، مسئوول برآورده نمودن این خواسته هستند .

    چون به روانشنـاسـی ، عموماً بعنوان یک سلاح مهم بالقوه در یاری رساندن و ملموس تر نمودن مـوفـقـیـت نگریسته شده بدین خاطر اهمیت اجتماعی و علمی روانشناسی ورزش نمایان تر گشتـه است ؛ این به این معناست که مطالعه علـمـی روانـشـنـاسـی ورزش لـزومـاً بـایـد در دانشگاه ها عملی گردد و به روانشناسان بیشتر و بیشتری بعنوان مشاورانی که مربیان را در بالا بردن سطح اجرای مهارت های ورزشی ورزشکاران کمک می نـمـایـنـد احـتـیـاج می باشد .

    زیرا که شرکت های خصوصی و کمپانی ها اخیراً کمک های مالیشان را بـرای حمایت از ورزشکاران (( المپیک )) شروع کرده اند و هم چنین علاقه مند هستنـد کـه از تحقیقات در روانشناسی ورزش نیز حمایت نمایند .

    بنابراین از دیـدگـاه روانـشـنـاسـی ، آینده روانشناسی ورزش ، روشن می باشد .

    هر چندکه روشنی وضعیت و امید به آینده ، بستگی زیادی به این دارد که آیا روانشناسان قادر به استفـاده از ایـن جـو ایـجـاد شـده هستند یا نه ؟

    در برج عاج نشستن و انجام دادن تحقبقات جزیی و مبهم ، آینـده امـیـد بـخـش را تضمین نخواهد کرد .

    در حالی که تحقیقات اساسی مورد نیاز است تحققیقـات عـلـمـی مربوطه باید به صورت موقت در ذهنمان باشد تا زمینه ای برای مطالعات تجربی طـرح شود .

    البته روانشناسی عملکرد ورزشی ، تنها جنبه روانشناختی ورزش نیست همان طوری که قبلاً ذکر شد ، معلمان تربیت بدنی و آموزش دهندگان جنبه های تفـریـحـی ورزش ، شناخت خوبی از چگونگی عملکرد گروه های گوناگون شرکت کننده در مسابقات ورزشی دارند .

    یک قسمت مهم تعهد روانشناسی این است که مربوط به مشارکت کنندگان و تغذیه کنندگان ورزش می شود .

    روانشناسی ورزش بخاطر اهمیت حیاتی خودش باید بر جنبه های گوناگون برتری داشته باشد نه اینکه آن ها را تقبیح کند .

    روانشناسی ورزش : پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سال های آخر قرن نوزدهم انجام شد .

    در واقع به صراحت نمی توان بیـان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی به صورت علم مطرح شد ، به همین جهت برخی ادعا می کنند علم روانشناسی ورزشی هم چون نوزادی است که به تازگی متـولــد شده است .

    بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعـات روانشناسی عمومی بود و جهت گیری مشخصی بـعـنـوان روانـشـنـاسـی ورزشـی دیـده نمی شد .

    دکتر نورمن تریپلت ۱ روانشناس دانشگاه ایندیانا ، دراوایل سال های 1897 ، در مجله آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد کـه بـه گـونـه ای مـسـتـقـیـم بـه روانشناسی ورزشی ارتباط داشت .

    تریپلت پدیده ای را بررسی کرد که اکنون (( سـهـولـت اجتماعی )) ۲ می نامیم ، و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان بر عملکرد شخـص اسـت .

    او پی برد دوچرخه سوارانی که گروهی فعالیت می کنند نـسـبـت بـه زمـانـی کـه فـردی دوچرخه سواری می کنند ، نیز سریع تر حرکت می کنند .

    دکترای .

    دبلیو .

    اسکـریـپـچـر ۳ روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکـت در ورزش بـه دارا شدن ویژگی های شخصیتی مطلوب می انجامد ( مارک ، اچ انشل ، 1380 ) .

    دیدگاه جدید مبنی براینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است، ریشه در پژوهش های اسکریپچر دارد ، اما پیشگام شناخته شده روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرت گریفـت ۴ است .

    گریفت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده می شود، بعنوان اولین شخصی است که سال های زیادی را صرف آزمایش های منظم روانشناسی ورزشی کرده است ( مارک ، اچ انشل ، 1380 ) .

مقدمه اي بر روانشناسي ورزش اين فلسفه که عقل سالم دربدن سالم است ، به تمدن يونان وچين باستان بازمي گردد. به هر حال ، فقط درسالهاي اخير است که ديسيپليني ، که بنام روانشناسي ورزشي مشهود مي با شد ، به عنوان جز مهمي ازعلوم ورزشي ، شناخته شده ا

عليرغم آنکه " روانشناسي ورزشي " به عنوان يکي از جديدترين شاخه هاي تربيت بدني و علوم ورزشي ، دوران رشد و شکوفايي خود را مي گذراند و حتي در بسياري از کشورهاي جهان منجمله ايران ناشناخته مانده و در واقع هنوز متولد نشده است ، اما با توجه به کاربرد اصلي آ

روانشناسي ورزش مقدمه: روان‎شناسي ورزشي شاخه‎اي از علم ورزش است که در جستجوي فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمينه‎هاي رفتار انساني در حيطه ورزش است. از آنجايي که روان‎شناسي به مطالعه رفتار مي‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسي ورزشي نيز مطالعه حرک

روان‌شناسی ورزش در بردارنده گزینش درست و برانگیختن ورزشکاران است به گونه‌ای که هر ورزشکار بتواند در بالاترین حد توانایی خود به رقابت بپردازد ورزشکاران در این راستا باید راهبرد‌هایی را به کار گیرند تا رقیبان را روحیه‌زدایی کنند با سطح بسیاری بالای فشار مقابله و یا آن را کم کنند از داروها سوء استفاده نکنند راهبردهای تیمی موفقیت آمیزی را به کار گیرند و مهارتها را آموزش دهند و ...

روانشناسی در ورزش در روانشناسی ورزشی مراحل روانی و روحی استعمال‌ میشود که به ما راهنمایی و مجموعه دستورالعمل قابل لمس ارائه میدهد که چطور ما در موقعیتهای رقابتی و مسابقه بهترین استراتژیهای روحی را به دست بیاریم. ما در این بخش در طول زمان در بخش های مختلف به مربی هایی که رسیدگی به ورزشکنان میکنند تکنیکهایی را آموزش میدهیم که بتوانند با کمک این علم تیم ها و ورزشکنان تکی را آموزش و ...

تاریخچه مختصری از روانشناسی ورزش روانشناسی ورزش به شکلهای مختلف از همن زمانی که روانشناسی پا به عرصه وجود گذاشت، بوجود آمده است. نخستین مطالعه ثبت شده در روانشناسی ورزش در قرن نهم انجام شده است. نورمن تریپلیت[1] (1898) آنچه را که به عنوان نخستین آزمایش در روانشناسی اجتماعی و نخستین آزمایش در روانشناسی ورزش ذکر می‌شود را انجام داد. تریپلیت پدیده تسهیل اجتماعی (به طور مفصل در فصل ...

فراهم کردن زمينه شادي هاي سالم و حرکات سرورآفرين و ورزش هاي نشاط بخش يکي ديگر از نيازهاي فرزندان مي باشد، که والدين وظيفه دارند براي تقويت روح و جسم فرزندانشان به مسائل تفريحي و ورزشي آنان توجه کنند. همچنين والدين وظيفه دارند فرزندان جوان خود را در

مقدمه تحقیقات مختلف بر روی این نکته تاکید میکنند که افراد جامعه چه زن و یا چه مرد، در همۀ سنین می توانند کیفیت زندگی خود را با فعالیتهای جسمانی بهبود بخشند. فعالیتهای منظم ورزشی بطور وسیع، خطر مرگ ناشی از بیماریهای قلبی- عروقی را که امروزه از شایعترین شیوع علل مرگ و میر می باشد را کاهش دهد. فعالیت های بدنی به سلامت روانی، پرورش عضلات، استخوانها و مفاصل کمک کرده و باعث عدم ...

در دنیای امروز، بیماری ایدز، مصرف دخانیات، نبود تحرک و ورزش، خشونت و سوء تغذیه، سلامتی بشر را تهدید می کند.بدون شک می توان گفت اگر ورزش در زندگی ما نقش و اهمیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامه داشته باشیم، این عارضه‌های ناخوشایند شاید از بین بروند یا کم رنگ تر شوند. زیرا شخص ورزشکار معمولاً سیگاری نمی‌باشد، به تغذیه سالم اهمیت می دهد، از اعصاب آرام تری برخوردار است، انرژی خود ...

ارتقاء ویژگی های ورزشکاری ورزش نکردن، بهانه های زیادی وجود دارد. و متاسفانه، این بهانه ها معمولاً بر انگیزه ی شما برای باشگاه رفتن، کوه نوردی و دوچرخه سواری غلبه می کند. اما خوب است که موقع این بهانه تراشی ها، کمی هم به فواید فعالیت و ورزش فکر کنید. امیدوارم این مطالب بتواند با بهانه های شما مقابله کند. ویژگی های ورزشکاری بدنسازی و ورزش باعث می شود عضلات شما هماهنگی بیشتری پیدا ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول