علیرغم آنکه " روانشناسی ورزشی " به عنوان یکی از جدیدترین شاخه های تربیت بدنی و علوم ورزشی ، دوران رشد و شکوفایی خود را می گذراند و حتی در بسیاری از کشورهای جهان منجمله ایران ناشناخته مانده و در واقع هنوز متولد نشده است ، اما با توجه به کاربرد اصلی آن در ورزشهای قهرمانی که شامل کاهش اضطراب ورزشکار به روشهای مختلف و بهبود سطح عملکرد ورزشکار از طریق افزایش انرژی روانی می باشد ، و تشابه آن با عملکرد تاریخی انسان در مقام موجودی رقابت طلب و جنگجو ، چنین استنباط میشود که این علم سابقه ای به قدمت تاریخ تمدن بشر دارد .
از زمان تشکیل نخستین اجتماعات و قبیله ها ، تعدادی از مردان نیرومند وظیفه شکار و تامین غذا و دفاع از قبیله را بر عهده گرفتند و رهبران قبایل با روشهای گوناگون برای کاهش اضطراب جنگجویان و افزایش کارآیی و شجاعت آنان تلاش و تفکر کردند .
حاصل این روند تلاشگرانه ، ابداع و ایجاد روشها و مراسم گوناگونی از قبیل رقصها و حرکات بدنی شدید ، به صدا در آوردن طبلها ، فریاد کشیدن ، رنگ آمیزی بدن و صورت و تزئینات عجیب و غریب ، مراسم دعا و نیایش ، قربانی و ... بود که در هر منطقه و سرزمینی با توجه به شرایط محیطی به شکل خاص برگزار می گردید تا موجب بالا رفتن روحیه جنگاوران و کاهش دلهره های آنان گردد .
اقتدار و یا اضمحلال قبایل و ملتها در نبردهای سنگین و طولانی مدت به میزان زیادی با فراز و نشیبهای این فن ارتباط تنگاتنگ داشت .
نتیجه ای که از این مقدمه مختصر می توان گرفت ، از این قرار است :
1- روانشناسی ورزش ، علمی جدید و ابداع شده توسط جوامع غربی و با سابقه حدود یک قرن نیست .
2- روانشناسی ورزشی در هر جامعه مستقیما با فرهنگ ، آداب و سنن و باورهای مردم و نیز شرایط محیطی و اقلیمی آن بستگی دارد.
با برقراری مجدد بازیهای المپیک نوین درصد سال اخیر ، ورزشهای قهرمانی و رقابتی رونق دوباره ای گرفت و به تدریج برد و باخت و " نتیجه مداری " چهره پاک بازیها را به صحنه رقابتهای سیاسی و ابزار برتری ایدئولوژیها و حکومتها تبدیل کرد.
مسعود حاجی رسولی
از ابتدای قرن و همزمان با رواج ورزشهای قهرمانی بسیاری از دانشمندان که به تاثیر روان بر جسم اعتقاد داشتند ، به تدوین اصول اولیه روانشناسی ورزش بر مبنای فرضیه ها و پژوهشهای مختلف پرداختند .
لیکن اوج گرایش به این شاخه علمی پس از جنگ جهانی دوم و مخصوصاً توسط کشورهای بلوک شرق به وقوع پیوست .
تحقیقات فراوانی در مورد اثرات تمرینات ذهنی ( mental-training ) تصویر سازی (Imagery )، تجسم سازی (Visualization )، آرام سازی یا آرمیدگی((Relaxation، مراقبه(Meditation )، تمرکز( Coneentration )، توجه (Attention)و سایر روشها
بر عملکرد قهرمانان هم در آزمایشگاهها و هم در میادین ورزشی انجام شد و نتیجه کلی این پژوهشها نشان داد که عملکرد قهرمانانی که از هر کدام از این موارد و یا ترکیبی از آنان استفاده می برند، به مراتب از عملکرد گروه شاهد که فقط به تمرینات بدنی می پردازند، بهتر و بالاتر است. بسیاری از یافته های تحقیقاتی بالاخص در کشورهای سوسیالیستی بصورت " راز" باقی مانده و آن را منتشر نمی کردند و تنها پس از فروپاشی شوروی سابق بود که مشخص شد یکی از دلایل عمده موفقیت ورزشکاران بلوک شرق در مسابقات المپیک ، استفاده از روانشناسی ورزش به صورتی پیشرفته و علمی بوده است و این نشان میداد که روانشناسی ورزش به صورت کاربردی، در این کشورها بسیار پیشرفته تر از کشورهای غربی است.
بیش از 10 سال از ترجمه اولین کتاب روانشناسی ورزش و ورود این شاخه علوم ورزشی به ایران نمی گذرد . تعداد کتب و جزوات ترجمه شده و در دسترس هنوز هم بسیار معدود و انگشت شمار هستند و تمامی آنها مربوط به کشورهای غربی به ویژه آمریکا بوده به عنوان مرجع و راهنما در اختیار علاقمندان قرار گرفته اند.
متاسفانه با یک بررسی کلی در محتوای این کتابها، نکات بسیار مبهمی را می توان دید که غالباً به عدم تجانس شرایط محیطی و فرهنگی نویسندگان و یافته های پژوهشی آنان با ویژگیهای حاکم بر ورزش کشور ما مربوط می شوند و همین ناهمگونیهاست که لزوم یک بازنگری اساسی را در نحوه استفاده از این کتب به عنوان مرجعی معتبر در زمینه اشاعه روانشناسی ورزش در ایران به اثبات می رساند.
با تاکید بر این نکته که این بازنگری به مفهوم طرد ور رد مندرجات این کتابها و اصول بدیهی علم روانشناسی ورزش و یا زیر سوال بردن یافته های تحقیقاتی پژوهشگران نیست ، بلکه به معنای هنجاریابی و تلقین و تطبیق این اصول و روشها با فرهنگ ایرانی و روانشناسی اجتماعی ایران می باشد.
اولین شرط ایجاد آمادگی روانی در ورزشکاران، تجدید نظر کلی و زیر بنایی در نحوه تشکیل اردوهای تدارکاتی است.
در این مقاله به طور اختصار به چند مورد از عدم تجانس های فیمابین مندرجات کتابهای ترجمه شده و واقعیتهای موجود در جامعه ورزشی ایران اشاره خواهد شد.
با این امید که مورد توجه مسئولین ورزش کشور و علاقه مندان قرار گرفته و گامی باشد برای هنجاریابی تطبیق و استفاده بهینه از این علم .
1- اردوهای آمادگی قهرمانان
با توجه به اینکه اردوی آمادگی قهرمانان در جوامع پیشرفته مطابق با آخرین اطلاعات و بر پایه اصول علمی روانشناسی تشکیل شده و نکاتی همچون مناسب بودن مکان اردو، تهیه وسایل تفریح و سرگرمی سالم برای پرکردن اوقات فراغت قهرمانان ، استفاده از روانشناس در رشته های مختلف و به صورت جلسات مشاوره ، استفاده از روانشناسی رنگ ، وجود امکانات رفاهی برای برقراری تماس ورزشکار با خانواده و دوستان، استفاده از ابزار و روشهای مناسب برای انحراف توجه ورزشکار در روزهای مسابقه و کاهش اضطراب آنان و ... به خوبی رعایت می گردد،لذا در کتابهای موجود بحث چندانی در این زمینه وجود ندارد و از طرح این موضوع به مثابه موردی کاملاً حل شده چشم پوشی گردیده است.
در حالی که اردوهای آمادگی قهرمانان ما حتی در عالیترین سطح، فاقد تمام این امکانات بوده و شرط اولیه ایجاد آمادگی روانی را که زیست در محیطی با نشاط و متنوع است دارا نمی باشد.
به همین دلیل : اولین شرط ایجاد آمادگی روانی در ورزشکاران، تجدید نظر کلی و زیر بنایی در نحوه تشکیل اردوهای تدارکاتی است و تدوین و اجرای دستورالعملی که با توجه به جمیع جهات ، حتی المقدور فضای مناسبی را برای کاهش اضطراب، دوری از کسالت و افزایش انرژی روانی ورزشکاران فراهم نماید ، ضروری به نظر می رسد.
2- در مبحث انگیزش (Motivation) در این کتابها از مواردی نام برده می شود که با فرهنگ ایرانی قابل تطبیق نیست و در صورت اجرا کردن این راهنماییها ، نتایج ناگواری به بار خواهد آورد. نمونه بارز آن تشویقات مادی و پرداختهای نقدی و جنسی به قهرمانان است که متاسفانه در ایران رواج پیدا کرده و ورزشکاران را به سوی نظریه بردن تنها چیز است، پس به هر قیمت باید پیروز شد، سوق داده است. این عمل ورزشکار را از تکلیف مداری که یکی از اصول زیبا و پذیرفته شده روانشناسی ورزش است، به نتیجه مداری که از نظر روانشناسی ورزش مردود است، کشانیده و ضمن آلوده کردن چهره پاک و ناب آماتوریزم ، رفتار قهرمانان برجسته را با مربیان، باشگاهها و فدراسیونهای مربوط به رفتاری صرفاً اقتصادی و برپایه منافع مادی و فردی، نه معنوی و ملی تبدیل کرده است.
3- در تمامی این جزوات توصیه شده است که در اردو و فصل پیش از مسابقه، آزمونهای پایه روانشناسی ورزش را که شامل آزمون مختصر سطح انگیختی ورزشکار می شود، به دفعات اجرا کرده و بدین وسیله آنان را ارزشیابی نمایید ( راهنمای عملی روانشناسی ورزشی- گراهام وینتر – کتی مارتین- ترجمه دکتر واعظ موسوی) . قابل توجه آنکه این تستها در ایران وجود نداشته و یا حداقل بر مبنای معیارهای فرهنگی ، اجتماعی و روانی ورزشکاران ایرانی هنجاریابی نشده اند.
ضمن آنکه سطح انگیختگی مطلوب در رشته های مختلف ورزشی و حتی پستهای بازیکنان متفاوت بوده و تفاوتهای فردی هم به مقدار بسیار زیادی در تعیین این پارامتر دخالت دارند و متاسفانه در این زمینه کار تحقیقی و علمی چندانی صورت نگرفته و تنها به اصل n ( یو وارانه ) بسنده شده است .
4- بررسیها نشان می دهد که معلمین و مربیان ورزش در کشورهای پیشرفته باید حداقل 6 واحد روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی را با موفقیت بگذرانند تا گواهینامه مربی گری دریافت نمایند.
در حالی که در ایران چنین دانشی حتی در مربیان تیم ملی وجود نداشته و در این مورد اقدامی به عمل نیامده است. وجود جزوات و کتابهایی تحت عنوان راهنمای مربیان ورزش در روانشناسی ورزشی گویای تسلط نسبی مربیان خوب ما با آن بیگانه و حتی نسبت به آن بی اعتقادند.
لذا اجباری کردن دروس روانشناسی عمومی و روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی در برنامه تعلیمی مربیان معلمین ورزش می تواند موجب آشنایی آنان با این علم گردیده و راهگشای ورود موفقیت آمیز روانشناسی ورزشی به حیطه علمی در دانشگاهها و نیز عرصه علمی در میادین ورزشی گردد.
5- غالب ملتهای شرقی از جمله ایرانیان به دلیل ساختار فکری ، تاریخی و روانشناختی خاص خود همواره از پدیده های جدید انتظار معجزه را دارند، در حالی که منافع استفاده صحیح از اصول روانشناسی ورزش مستلزم فرآیندی طولانی مدت بوده و باید هم زمان با تمرینات جسمانی ، تمرینات اصولی روانشناسی ورزش هم آغاز شود.
به همین دلیل مربیان ورزش به ویژه در سطوح ابتدایی الزاماً باید به این علم آگاهی داشته باشند ، زیرا: شاگردان همین مربیان پس از سالها تمرین فیزیکی به تیمهای ملی راه می یابند، در حالی که از نظر تمرینات ذهنی مبتدی بوده و این ناهماهنگی برای آنان و ورزش کشور مشکل آفرین خواهد شد.
6- در هیچ یک از متون ترجمه شده و در دسترس اشاره ای به مساله مطبوعات و رسانه های گروهی و اثرات نحوه اطلاع رسانی و تبلیغات آنان بر میزان انگیزش ورزشکاران و یا گرایش و علاقه مندی عامه مردم به امر ورزش و یا یک رشته ورزشی خاصی نشده است.
به نظر می رسد که تعداد کافی رسانه های گروهی در کشورهای پیشرفته که مختص به رشته ورزشی خاصی بوده و یا به آمادگی جسمانی (Fitness) و یا سلامتی عمومی (Health) و مسائل مربوط می پردازند، جایی برای تبعیض باقی نگذاشته و هر ورزشکار می داند که نتیجه تلاشهایش سریعاً و در سطح وسیع یا حداقل مطلوبی به اطلاع مردم خواهد رسید و طبعاً مورد توجه و احترام جامعه قرار خواهد گرفت .
در حالی که در جامعه ایران ضمن آنکه تعداد رسانه های ورزشی بسیار کم بوده و برای هر رشته ورزشی، نشریه خاصی وجود ندارد، نشریات موجود هم بیشترین صفحات و تیترهای خود را به رویدادهای فوتبال و در حد بسیار کمتری کشتی اختصاص داده و سهم سایر رشته ها به ویژه رشته های پایه و مادر نظیر دو و میدانی ، شنا و ژیمناستیک در حد بسیار ناچیزی است.
همین روند موجب ایجاد نوعی تبعیض تبلیغاتی شده و طبیعتاً باعث استقبال شدید نوجوانان و جوانان از یکی دو رشته مورد توجه و عدم علاقه مندی مردم و قشر جوان به سایر رشته ها خواهد شد.
1- روانشناسی ورزشی ، علمی جدید و ابداع شده توسط جوامع غرببی و با سابقه حدود یک قرن نیست.
2- روانشناسی ورزشی در هر جامعه مستقیماً با فرهنگ ، آداب و سنن و باورهای مردم و نیز شرایط محیطی و اقلیمی آن بستگی دارد.
این تبعیض ناروا که حتی دامنگیر صدا و سیما و برنامه های ورزشی آن گردیده، از نظر روانشناسی ورزش و حتی روانشناسی اجتماعی معضل بزرگی است که باید با درایت و هوشیاری مسؤولان مربوط نسبت به رفع آن اقدامی جدی به عمل آید.
7- تفسیرهای ورزشی صدا و سیما و مطالب تحلیلی مندرج در نشریات اغلب غیر کارشناسانه، و بدون احساس مسئولیت در قبال عواقب آن پخش و نشر می شوند.
جوانی که بنا بر دلایل مختلف فیزیولوژیکی و یا محیطی نمی تواند فوتبالیست خوبی شده، ولی دونده یا شناگر پرتوانی خواهد شد، به دلیل تبعیضات تبلیغاتی و یا تفسیرهای نادرست به رشته ای که در آن استعداد دارد، نخواهد پرداخت.