علیرغم آنکه " روانشناسی ورزشی " به عنوان یکی از جدیدترین شاخه های تربیت بدنی و علوم ورزشی ، دوران رشد و شکوفایی خود را می گذراند و حتی در بسیاری از کشورهای جهان منجمله ایران ناشناخته مانده و در واقع هنوز متولد نشده است ، اما با توجه به کاربرد اصلی آن در ورزشهای قهرمانی که شامل کاهش اضطراب ورزشکار به روشهای مختلف و بهبود سطح عملکرد ورزشکار از طریق افزایش انرژی روانی می باشد ، و تشابه آن با عملکرد تاریخی انسان در مقام موجودی رقابت طلب و جنگجو ، چنین استنباط میشود که این علم سابقه ای به قدمت تاریخ تمدن بشر دارد .
از زمان تشکیل نخستین اجتماعات و قبیله ها ، تعدادی از مردان نیرومند وظیفه شکار و تامین غذا و دفاع از قبیله را بر عهده گرفتند و رهبران قبایل با روشهای گوناگون برای کاهش اضطراب جنگجویان و افزایش کارآیی و شجاعت آنان تلاش و تفکر کردند .
حاصل این روند تلاشگرانه ، ابداع و ایجاد روشها و مراسم گوناگونی از قبیل رقصها و حرکات بدنی شدید ، به صدا در آوردن طبلها ، فریاد کشیدن ، رنگ آمیزی بدن و صورت و تزئینات عجیب و غریب ، مراسم دعا و نیایش ، قربانی و ...
بود که در هر منطقه و سرزمینی با توجه به شرایط محیطی به شکل خاص برگزار می گردید تا موجب بالا رفتن روحیه جنگاوران و کاهش دلهره های آنان گردد .
اقتدار و یا اضمحلال قبایل و ملتها در نبردهای سنگین و طولانی مدت به میزان زیادی با فراز و نشیبهای این فن ارتباط تنگاتنگ داشت .
نتیجه ای که از این مقدمه مختصر می توان گرفت ، از این قرار است :
1- روانشناسی ورزش ، علمی جدید و ابداع شده توسط جوامع غربی و با سابقه حدود یک قرن نیست .
2- روانشناسی ورزشی در هر جامعه مستقیما با فرهنگ ، آداب و سنن و باورهای مردم و نیز شرایط محیطی و اقلیمی آن بستگی دارد.
با برقراری مجدد بازیهای المپیک نوین درصد سال اخیر ، ورزشهای قهرمانی و رقابتی رونق دوباره ای گرفت و به تدریج برد و باخت و " نتیجه مداری " چهره پاک بازیها را به صحنه رقابتهای سیاسی و ابزار برتری ایدئولوژیها و حکومتها تبدیل کرد.
مسعود حاجی رسولی
از ابتدای قرن و همزمان با رواج ورزشهای قهرمانی بسیاری از دانشمندان که به تاثیر روان بر جسم اعتقاد داشتند ، به تدوین اصول اولیه روانشناسی ورزش بر مبنای فرضیه ها و پژوهشهای مختلف پرداختند .
لیکن اوج گرایش به این شاخه علمی پس از جنگ جهانی دوم و مخصوصاً توسط کشورهای بلوک شرق به وقوع پیوست .
تحقیقات فراوانی در مورد اثرات تمرینات ذهنی ( mental-training ) تصویر سازی (Imagery )، تجسم سازی (Visualization )، آرام سازی یا آرمیدگی((Relaxation، مراقبه(Meditation )، تمرکز( Coneentration )، توجه (Attention)و سایر روشها
بر عملکرد قهرمانان هم در آزمایشگاهها و هم در میادین ورزشی انجام شد و نتیجه کلی این پژوهشها نشان داد که عملکرد قهرمانانی که از هر کدام از این موارد و یا ترکیبی از آنان استفاده می برند، به مراتب از عملکرد گروه شاهد که فقط به تمرینات بدنی می پردازند، بهتر و بالاتر است.
بسیاری از یافته های تحقیقاتی بالاخص در کشورهای سوسیالیستی بصورت " راز" باقی مانده و آن را منتشر نمی کردند و تنها پس از فروپاشی شوروی سابق بود که مشخص شد یکی از دلایل عمده موفقیت ورزشکاران بلوک شرق در مسابقات المپیک ، استفاده از روانشناسی ورزش به صورتی پیشرفته و علمی بوده است و این نشان میداد که روانشناسی ورزش به صورت کاربردی، در این کشورها بسیار پیشرفته تر از کشورهای غربی است.
بیش از 10 سال از ترجمه اولین کتاب روانشناسی ورزش و ورود این شاخه علوم ورزشی به ایران نمی گذرد .
تعداد کتب و جزوات ترجمه شده و در دسترس هنوز هم بسیار معدود و انگشت شمار هستند و تمامی آنها مربوط به کشورهای غربی به ویژه آمریکا بوده به عنوان مرجع و راهنما در اختیار علاقمندان قرار گرفته اند.
متاسفانه با یک بررسی کلی در محتوای این کتابها، نکات بسیار مبهمی را می توان دید که غالباً به عدم تجانس شرایط محیطی و فرهنگی نویسندگان و یافته های پژوهشی آنان با ویژگیهای حاکم بر ورزش کشور ما مربوط می شوند و همین ناهمگونیهاست که لزوم یک بازنگری اساسی را در نحوه استفاده از این کتب به عنوان مرجعی معتبر در زمینه اشاعه روانشناسی ورزش در ایران به اثبات می رساند.
با تاکید بر این نکته که این بازنگری به مفهوم طرد ور رد مندرجات این کتابها و اصول بدیهی علم روانشناسی ورزش و یا زیر سوال بردن یافته های تحقیقاتی پژوهشگران نیست ، بلکه به معنای هنجاریابی و تلقین و تطبیق این اصول و روشها با فرهنگ ایرانی و روانشناسی اجتماعی ایران می باشد.
اولین شرط ایجاد آمادگی روانی در ورزشکاران، تجدید نظر کلی و زیر بنایی در نحوه تشکیل اردوهای تدارکاتی است.
در این مقاله به طور اختصار به چند مورد از عدم تجانس های فیمابین مندرجات کتابهای ترجمه شده و واقعیتهای موجود در جامعه ورزشی ایران اشاره خواهد شد.
با این امید که مورد توجه مسئولین ورزش کشور و علاقه مندان قرار گرفته و گامی باشد برای هنجاریابی تطبیق و استفاده بهینه از این علم .
1- اردوهای آمادگی قهرمانان
با توجه به اینکه اردوی آمادگی قهرمانان در جوامع پیشرفته مطابق با آخرین اطلاعات و بر پایه اصول علمی روانشناسی تشکیل شده و نکاتی همچون مناسب بودن مکان اردو، تهیه وسایل تفریح و سرگرمی سالم برای پرکردن اوقات فراغت قهرمانان ، استفاده از روانشناس در رشته های مختلف و به صورت جلسات مشاوره ، استفاده از روانشناسی رنگ ، وجود امکانات رفاهی برای برقراری تماس ورزشکار با خانواده و دوستان، استفاده از ابزار و روشهای مناسب برای انحراف توجه ورزشکار در روزهای مسابقه و کاهش اضطراب آنان و ...
به خوبی رعایت می گردد،لذا در کتابهای موجود بحث چندانی در این زمینه وجود ندارد و از طرح این موضوع به مثابه موردی کاملاً حل شده چشم پوشی گردیده است.
در حالی که اردوهای آمادگی قهرمانان ما حتی در عالیترین سطح، فاقد تمام این امکانات بوده و شرط اولیه ایجاد آمادگی روانی را که زیست در محیطی با نشاط و متنوع است دارا نمی باشد.
به همین دلیل : اولین شرط ایجاد آمادگی روانی در ورزشکاران، تجدید نظر کلی و زیر بنایی در نحوه تشکیل اردوهای تدارکاتی است و تدوین و اجرای دستورالعملی که با توجه به جمیع جهات ، حتی المقدور فضای مناسبی را برای کاهش اضطراب، دوری از کسالت و افزایش انرژی روانی ورزشکاران فراهم نماید ، ضروری به نظر می رسد.
2- در مبحث انگیزش (Motivation) در این کتابها از مواردی نام برده می شود که با فرهنگ ایرانی قابل تطبیق نیست و در صورت اجرا کردن این راهنماییها ، نتایج ناگواری به بار خواهد آورد.
نمونه بارز آن تشویقات مادی و پرداختهای نقدی و جنسی به قهرمانان است که متاسفانه در ایران رواج پیدا کرده و ورزشکاران را به سوی نظریه بردن تنها چیز است، پس به هر قیمت باید پیروز شد، سوق داده است.
این عمل ورزشکار را از تکلیف مداری که یکی از اصول زیبا و پذیرفته شده روانشناسی ورزش است، به نتیجه مداری که از نظر روانشناسی ورزش مردود است، کشانیده و ضمن آلوده کردن چهره پاک و ناب آماتوریزم ، رفتار قهرمانان برجسته را با مربیان، باشگاهها و فدراسیونهای مربوط به رفتاری صرفاً اقتصادی و برپایه منافع مادی و فردی، نه معنوی و ملی تبدیل کرده است.
3- در تمامی این جزوات توصیه شده است که در اردو و فصل پیش از مسابقه، آزمونهای پایه روانشناسی ورزش را که شامل آزمون مختصر سطح انگیختی ورزشکار می شود، به دفعات اجرا کرده و بدین وسیله آنان را ارزشیابی نمایید ( راهنمای عملی روانشناسی ورزشی- گراهام وینتر – کتی مارتین- ترجمه دکتر واعظ موسوی) .
قابل توجه آنکه این تستها در ایران وجود نداشته و یا حداقل بر مبنای معیارهای فرهنگی ، اجتماعی و روانی ورزشکاران ایرانی هنجاریابی نشده اند.
ضمن آنکه سطح انگیختگی مطلوب در رشته های مختلف ورزشی و حتی پستهای بازیکنان متفاوت بوده و تفاوتهای فردی هم به مقدار بسیار زیادی در تعیین این پارامتر دخالت دارند و متاسفانه در این زمینه کار تحقیقی و علمی چندانی صورت نگرفته و تنها به اصل n ( یو وارانه ) بسنده شده است .
4- بررسیها نشان می دهد که معلمین و مربیان ورزش در کشورهای پیشرفته باید حداقل 6 واحد روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی را با موفقیت بگذرانند تا گواهینامه مربی گری دریافت نمایند.
در حالی که در ایران چنین دانشی حتی در مربیان تیم ملی وجود نداشته و در این مورد اقدامی به عمل نیامده است.
وجود جزوات و کتابهایی تحت عنوان راهنمای مربیان ورزش در روانشناسی ورزشی گویای تسلط نسبی مربیان خوب ما با آن بیگانه و حتی نسبت به آن بی اعتقادند.
لذا اجباری کردن دروس روانشناسی عمومی و روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی در برنامه تعلیمی مربیان معلمین ورزش می تواند موجب آشنایی آنان با این علم گردیده و راهگشای ورود موفقیت آمیز روانشناسی ورزشی به حیطه علمی در دانشگاهها و نیز عرصه علمی در میادین ورزشی گردد.
5- غالب ملتهای شرقی از جمله ایرانیان به دلیل ساختار فکری ، تاریخی و روانشناختی خاص خود همواره از پدیده های جدید انتظار معجزه را دارند، در حالی که منافع استفاده صحیح از اصول روانشناسی ورزش مستلزم فرآیندی طولانی مدت بوده و باید هم زمان با تمرینات جسمانی ، تمرینات اصولی روانشناسی ورزش هم آغاز شود.
به همین دلیل مربیان ورزش به ویژه در سطوح ابتدایی الزاماً باید به این علم آگاهی داشته باشند ، زیرا: شاگردان همین مربیان پس از سالها تمرین فیزیکی به تیمهای ملی راه می یابند، در حالی که از نظر تمرینات ذهنی مبتدی بوده و این ناهماهنگی برای آنان و ورزش کشور مشکل آفرین خواهد شد.
6- در هیچ یک از متون ترجمه شده و در دسترس اشاره ای به مساله مطبوعات و رسانه های گروهی و اثرات نحوه اطلاع رسانی و تبلیغات آنان بر میزان انگیزش ورزشکاران و یا گرایش و علاقه مندی عامه مردم به امر ورزش و یا یک رشته ورزشی خاصی نشده است.
به نظر می رسد که تعداد کافی رسانه های گروهی در کشورهای پیشرفته که مختص به رشته ورزشی خاصی بوده و یا به آمادگی جسمانی (Fitness) و یا سلامتی عمومی (Health) و مسائل مربوط می پردازند، جایی برای تبعیض باقی نگذاشته و هر ورزشکار می داند که نتیجه تلاشهایش سریعاً و در سطح وسیع یا حداقل مطلوبی به اطلاع مردم خواهد رسید و طبعاً مورد توجه و احترام جامعه قرار خواهد گرفت .
در حالی که در جامعه ایران ضمن آنکه تعداد رسانه های ورزشی بسیار کم بوده و برای هر رشته ورزشی، نشریه خاصی وجود ندارد، نشریات موجود هم بیشترین صفحات و تیترهای خود را به رویدادهای فوتبال و در حد بسیار کمتری کشتی اختصاص داده و سهم سایر رشته ها به ویژه رشته های پایه و مادر نظیر دو و میدانی ، شنا و ژیمناستیک در حد بسیار ناچیزی است.
همین روند موجب ایجاد نوعی تبعیض تبلیغاتی شده و طبیعتاً باعث استقبال شدید نوجوانان و جوانان از یکی دو رشته مورد توجه و عدم علاقه مندی مردم و قشر جوان به سایر رشته ها خواهد شد.
1- روانشناسی ورزشی ، علمی جدید و ابداع شده توسط جوامع غرببی و با سابقه حدود یک قرن نیست.
2- روانشناسی ورزشی در هر جامعه مستقیماً با فرهنگ ، آداب و سنن و باورهای مردم و نیز شرایط محیطی و اقلیمی آن بستگی دارد.
این تبعیض ناروا که حتی دامنگیر صدا و سیما و برنامه های ورزشی آن گردیده، از نظر روانشناسی ورزش و حتی روانشناسی اجتماعی معضل بزرگی است که باید با درایت و هوشیاری مسؤولان مربوط نسبت به رفع آن اقدامی جدی به عمل آید.
7- تفسیرهای ورزشی صدا و سیما و مطالب تحلیلی مندرج در نشریات اغلب غیر کارشناسانه، و بدون احساس مسئولیت در قبال عواقب آن پخش و نشر می شوند.
جوانی که بنا بر دلایل مختلف فیزیولوژیکی و یا محیطی نمی تواند فوتبالیست خوبی شده، ولی دونده یا شناگر پرتوانی خواهد شد، به دلیل تبعیضات تبلیغاتی و یا تفسیرهای نادرست به رشته ای که در آن استعداد دارد، نخواهد پرداخت.
برای روشن شدن بهتر و بیشتر این مطلب اشاره می شود به رکورد شکنی ملی شناگر جوان ایرانی به میزان 27 ثانیه در المپیک و میزان تشویق ، تبلیغ و تفسیر به عمل آمده روی این رویداد و مقایسه آن با تبلیغاتی که برای یک بازی باشگاهی داخلی در رشته فوتبال به عمل می آید.
و به همین ترتیب کم بها دادن به رویدادهای دو و میدانی ، ژیمناستیک ، وزنه برداری و بوکس که اصولاً از این رشته آخر حرفی به میان نمی آید، در حالی که هر کدام از این رشته ها در سطح آسیا صاحب عنوان و مدال می باشند.
این تبعیض برای نوجوانی که به اقتضای سن ، جویای نام و کسب محبوبیت است ، یاس و دلسردی به ارمغان می آورد.
تفاوت در اعطاء پاداشهای مالی به قهرمانان رشته های مختلف هم مشکل بزرگ و غیر قابل حلی است.
8- بها دادن بیش از حد به یک رشته ورزشی و تبلیغات زیاد در مورد آن ، ایجاد نوعی توقع کاذب و غیر واقعی خواهد کرد و جامعه به صورتی افراطی از قهرمانان این رشته توقع پیروزی خواهند داشت.
قهرمانان این رشته ها شدیداً تحت تاثیر منفی این توقعات غیر واقعی بوده و استرس و فشار روانی زیادی را تحمل می کنند .
این موضوع عمر ورزشی قهرمانان را کوتاه و آنها را به شدت فرسوده می کند.
آنها برای برآوردن این توقع کاذب باید فشارهای فیزیکی و روانی زیادی را تحمل نمایند و اغلب به دلیل آنکه نتیجه مسابقه اهمیت کاذبی پیدا کرده است ، به سوی نتیجه مداری که از نظر روانشناسی ورزش فرآیندی منفی است ، روی می آورند و از تکلیف مداری و تلاش معقول که به شدت پسندیده است، رویگردان می شوند.
*** نتیجه برای گسترش کمی و کیفی ورزش در ایران و ارتقاء سطح سلامتی عمومی الزامی است که علوم ورزشی از حیطه دانشگاه به عرصه عمل و میادین ورزشی انتقال یافته و یکی از مهمترین و کارآترین این علوم ، روانشناسی ورزش است.
اما قبل از هر چیز لازم است که تبعیضها ، روال غلط انگیزشهای مادی ، تفسیرهای غلط و غیر علمی و ...
.
از بین رفته و بستر برای رشد آماده شود.
آنگاه روانشناسی ورزشی با تطابق کامل با شرایط ایران ، همپای علومی چون فیزیولوژی ورزشی ، تغذیه ورزشی ، بیو مکانیک و ....
فعال گردد.
خلاصه و پیشنهادات 1.
روانشناسی ورزش علمی جدید و ابداعی تمدن غرب نبوده و قدمتی طولانی دارد.
2.
این علم باید بر مبنای شرایط فرهنگی ، روانی ، اقتصادی ، مذهبی و اجتماعی هر اقلیم پایه گذاری و آموزش و گسترش داده شود.
3.
از یافته های تحقیقاتی دیگران باید استقبال نمود، اما برای استفاده از آن در جامعه ورزشی ایران، هنجاریابی و تلفیق و تطبیق ، الزامی و واجب است.
4.
اردوهای آمادگی ورزشکاران ، به عنوان تفسیرهای ورزشی صدا و سیما و مطالب تحلیلی مندرج در نشریات اغلب غیر کارشناسانه ، و بدون احساس مسؤلیت در قبال عواقب آن پخش و نشر می شوند.
بستری مشخص در ایجاد آرامش روانی و افزایش انرژی و کاهش اضطراب باید مورد توجه و بازنگری مجدد و عمیق قرار گرفته و از اصول بدیهی و روشن روانشناسی ورزش در تشکیل و برگزاری این اردوها با دقت و صداقت استفاده شود.
5.
در بحث انگیزش ورزشکاران به انگیزشهای درونی و معنوی توجه بیشتری کرده و از میزان انگیزش بیرونی به وسیله اعطاء پاداشهای مادی و پرداختهای نقدی جز در موارد ضروری و لازم ، کمتر استفاده شود.
استخدام قهرمانان و ایجاد شغل برای آنان به مراتب از پرداختهای کلان ریالی مفید تر است.
6.
تستهای مختلف روانشناختی و روانشناسی ورزش هنجاریابی و مورد استفاده قرار می گیرند.
7.
در دانشکده ها و مراکز علمی تربیت بدنی و علوم ورزشی و نیز دوره های مربیگری، واحدهای درسی روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی در نظر گرفته شود.
8.
آموزش روشهای متلف آرمیدگی ، تمرکز، توجه، هدف چینی ، تمرینات ذهنی و ....
از همان ابتدا و هم زمان با تمرینات بدنی آغاز شود.
9.
از روانشناسی ورزش نباید انتظار معجزه را داشت.
کاهش اضطراب و یا بالا بردن انرژی روانی قهرمانان فرآیندی طولانی مدت است.
10.وضعیت فعلی برنامه های ورزشی صدا و سیما و نشریات ورزشی منطبق بر اصل عدالت نبوده و به ورزش کشور لطمه وارد می کنند.
این ضربه از طریق تبعیضات تبلیغاتی ، ایجاد توقع کاذب در مردم نسبت به برخی رشته ها و ایجاد بی علاقگی در جامعه و جوانان نسبت به برخی دیگر از رشته ها و به ویژه رشته های مادر و پایه بر پیکره ورزش وارد می آید.
منابع : روانشناسی ورزشی مارتینز – ترجمه دکتر محمد خبیری راهنمای علمی و روانشناسی ورزش – گراهام وینتر – کتی مارتین ، ترجمه دکتر واعظ موسوی روانشناسی و رفتار ورزشی – آن ماری برد- ترجمه حسن مرتضوی تک آموز 3- راهنمای روانشناسی ورزشی وینتر – مارتین ، ترجمه دکتر نوابی نژاد اندیشه های روبرو در روانشناسی ورزشی و آینده آن (1) واژه روانشناسی ورزشی دو معنای جداگانه و کاملاً متفاوت دارد که به سر در گمی مردم و فشار روی سازمانهای روانشناسی ورزشی منجر شده است.
معنی اول، کاربرد روانشناسی به وسیله متخصصانی است که در کار با ورزشکاران رشته های مختلف تخصص دارند.
بکار گیری روانشناسی بعد از جنگ جهانی دوم رایج شد و تخصص هائی در آن به وجود آمد ( نوشته های ناپالی، 1981 و پریزوانسکی و ونت 1987 را برای توضیح بیشتر بخوانید).
این تخصص ها عبارتند از روانشناسی بالینی ، روانشناسی مدرسه، روانشناسی صنعتی ، سازمانی و روانشناسی توانبخشی .
این تخصصها اصولاً به وسیله افرادی که از آن بهره می گیرند تعیین می شود.
بنابراین روانشناس مدرسه در مدرسه با دانش آموزان و روانشناسان صنعتی در شرکتها با کارگران و کارفرمایان کار می کند.
به همین ترتیب برخی از روانشناسان فقط به خاطر کارکردن با ورزشکاران، خودشان را روانشناس ورزشی نامیدند.
اکثر روانشناسان که در زمینه های ورزشی کار می کنند درباره محتوای روانشناسی ورزش اموزش ناچیزی دیده اند.
این امر دلیل روشنی دارد : در این زمینه دوره های آموزشی رسمی کمی وجود دارد.
در برنامه آموزش روانشناسان مطالعه مشکلات روانشناختی که ورزشکاران با آن روبرو هستند تقریباً وجود ندارد.
در اولین ساهای ایجاد روانشناسی مدرسه ، شاغلین در این رشته در تخصص های دیگر مانند روانشناسی بالینی یا روانشناسی مشاوره تحصیل و تمرین کرده بودند.
به موازات افزایش نیاز به روانشناسی در مدارس ، برنامه های آموزشی مناسبی به وجود آمد که دانشجویان رشته روانشناسی را برای کار در مدرسه آماده کند.
حال باید ببینم رشد مشابهی در روانشناسی ورزشی به وجود خواهد آمد یا خیر ؟
دومین دیدگاه روانشناسی ورزشی که با دیدگاه اول بسیار متفاوت است وقتی جلوه گر می شود که تکامل یک رشته تحصیلی بنام روانشناسی ورزشی را که معمولاً در گروه های علوم ورزشی ، حرکت انسان ، یا تربیت بدنی دانشگاهها تدریس می شود در نظر می گیریم.
در اینجا مطالعه روانشناسی ورزشی هم درباره عوامل روانشناختی است که مشارکت در ورزش و تمرین را تحت تاثیر قرار می دهد و هم درباره اثرهای روانشناختی ناشی از شرکت در ورزش ( ویلیامزوا استراب ، 1986، ص 1).
بسیاری از دانشگاههای آمریکا دوره هایی را تحت عنوان روانشناسی ورزشی ارائه می کنند و بسیاری از اساتید این دانشگاهها خود را روانشناس ورزشی می نامند .
با این حال آموزشها و علائق این گروه از روانشناسان ورزشی تفاوت زیادی با گروه اول دارد.
شاید بتوان اداعا کرد تفاوت اساسی بین دو گروه این است که اولین گروه روانشناسی را در زمینه ورزش به کار می برد در حالیکه گروه دوم با ریشه ای آکادامیک در موارد پژوهش ، تکامل نظریه ها ، و آموزش کار می کند.
هر چند این ادعا در گذشته صحیح بود اما اکنون صحیح نیست.
در طول یک دهه گذشته علائق زیادی در بکارگیری دانسته های ناشی از روانشناسی ورزشی آکادامیک در زمینه های علمی ورزش به وجود آمده است.
نوشته شدن کتابهای روانشناسی کاربردی ورزش و روان افزایی برای ورزش این علاقه در حال رشد را نشان می دهد.
در بستر سریعاً متغیر روانشناسی ورزشی به سادگی نمی توان تقسیم بندی و تعمیم دهی کرد.
اما برای شناخت روانشناسی ورزشی نیازمندیم به تکامل تاریخی هر دو شاخه نگاه نزدیکتری کنیم.
تاریخچه روانشناسی ورزشی مطالعه تاریخچه روانشناسانی که با ورزشکاران کار کرده اند از تعقیب تاریخچه تکامل روانشناسی ورزشی آکادامیک دشوارتر است زیرا این گروه نسبت به گروه دیگر معمولاً کمتر مجبور میشوند که مطلبی را بنویسند و منتشر کنند.
معمولاً مطالعه چگونگی تکامل کار روانشناسی با ورزشکاران از طریق دنبال کردن سخنرانیها، نشریات تخصصی، مصاحبه های خصوصی و گاهی نیز کتابچه ها امکان پذیر است.
اما مطالعه تکامل رشته تحصیلی روانشناسی ورزشی که جوانترین علم ورزش شناخته شده است ( ویلیمز و استراب 1986، ص 11) به شیوه آسانتری امکانپذیر است.
روانشناسان در دنیای ورزش به نظر میرسد که قبل از دهه 60 روانشناسان کمی با ورزشکاران کار کرده بودند.
آنها کسانی بودند که ظاهراً منزوی بوده و بدون آموزش شناخته شده و توجیه قانع کننده ای ، فنونی مانند هیپنوتیزم را در ورزش به کار می بردند (نیدفر 1987 ، ص 2) .
در دهه های 60 و 70 تعدادی روانشناس به کاربرد روانشناسی روی ورزشکاران علاقه مند شدند.
انتشار کتابهائی مانند ورزشکاران و چگونگی کنترل آنها و دیوانگی در ورزش و مقالاتی مانند کمک روانشناسان به ورزشکاران و سازمانها ورزشی نشان می دهد که در طول این دوره توجه روانشناسی به ورزش جدی بوده است.
یک عامل مهم در افزایش درگیری روانشناسان ورزشی توسعه حرفه ای گری بوده است.
دو پدیده بزرگ در دهه 60 و 70 چهره ورزشی آمریکا را عوض کرد این دو پدیده عبارت بودند از تلویزیون ورزشی و حمایت ورزشی پول ، عنصر مشترک هر دو بود.
زمانیکه شبکه های تلویزیونی و شرکتهای تولیدی به سازمانهای ورزشی پول دادند که مسابقات آنها را پخش کنند و تولیداتشان را به وسیله ورزشکاران مشهور تبلیغ کنند، سوددهی سازمانهای ورزشی رشد کرد.
ورزشکاران نیز به نوبه خود پول زیادی را برای شرکتشان در ورزش گرفتند.
این شیوه بتدریج در تمام رویدادهای معروف ورزشی مشاهده شد.
مسابقات حرفه ای ها، دانشجویان و المپیک ، هر چند بسیاری بخاطر عشق به ورزش در آن شرکت می کردند اما در درخشش پول در ورزش اغوا کننده بود.
سازمانهای ورزشی مجبور شدند به ورزشکاران به چشم یک دارائی با ارزش نگاه کنند.
بدون وجود ورزشکاران خوب ، موفقیت دور از دسترس بود، موفقیتی که قراردادهای تلویزیونی بزرگتر و حامیان پولدارتری را جلب می کرد.
سازمانهائی که سالها صرف تکامل سیستم مربیگری و هدایت تیمی کرده و ورزشکاران موفقی را به وجود آورده بودند، برای آنکه آنها را از دست ندهند ( برخی از تیمها بهترین بازیکنان خود را به دلیل روانشناختی از دست داده بودند) .
روانشناسانی را استخدام کردند که به عنوان مشاور با ورزشکاران کار کنند تا نهایتاً از سرمایه گذاری سازمان حمایت کرده باشند.
هر چند عده ای این نظر را به خاطر تاکیدش بر اقتصاد در تکامل ورزشی 20 سال گذشته تقبیح می کنند، اما علی الظاهر این داستان واقعیت دارد .
با این ترتیب روانشناسان فرصتهای بیشتری پیدا کردند که در زمینه های ورزشی کار کنند و آن دسته از روانشناسان که ورزش و همکاری با ورزشکاران را دوست داشتند این فرصت را غنیمت شمردند.
تشکیلات ملی المپیک و مراکز مشاوره کالج ها و دانشگاهها روانشناسان را استخدام کردند که با سازمانهای حرفه ای ورزشی و ورزشکاران دانشجو کار کنند.
برخی از نویسندگان کتاب حاضر در چنین محیطی کار می کنند.
با این همه هنوز هم فرصتهای کار ، اندک است و در مقایسه با سایر زمینه های کار تخصصی ، روانشناسی ورزشی کوچکتر از آن است که وجود یک تخصص را ضمانت کند.
آینده این رشته هنوز مبهم است.
ایجاد سازمانهای حرفه ای و تاکیدشان بر وجود متخصص کمک می کند که یک نظام علمی به تخصص تبدیل شود.
در سالهای گذشته همگان با اشتغال روانشناسان به مسایل ورزشی ، جنبشی در سازمان ملی روانشناسان آمریکا یعنی اتحادیه آمریکائی روانشناسی (APA) بوجود آمد که بستر جداگانه ای را برای فعالیت روانشناسان علاقه مند به ورزش به وجود آورد.
در اوائل دهه 80 روانشناسان علاقه مند به ورزش گروه کوچکی به وجود آورند و با تلاش خستگی ناپذیر رهبرانی مانند همین و مورگان ، APA بخشی تحت عنوان ورزش و تمرین به وجود آورد ( بخش 47).
این بخش تاکنون سریعترین رشد را در APA داشته است.
بخش 47 بسیاری از متخصصین را که به این کار علاقه مندند جذب و نشریاتی را برای دانجویانی که به این شغل علاقه دارند منتشر کرده است تا آنها را در زمینه های مختلف شغل روانشناسی ورزشی راهنمائی کند.
روانشناسی ورزشی آکادامیک آغاز نظام آکادامیک در روانشناسی ورزشی ، نوشتن کتاب روانشناسی مربیگری در سال 1926 و روانشناسی دو و میدانی در سال 1928بوسیله گریفیث بود.
تا چند سال بعد یعنی تا سال 1951 که لاثر کتاب روانشناسی مربیگری دیگری نوشت ، هیچ کتاب دیگری منتشر نشد اما مقالات زیادی در مجله فصلنامه تحقیقی ورزش به چاپ رسید.
در سال 1967 گروهی از معلمین و محققین ورزش به چاپ رسید.
در سال 1967 گروهی از معلمین و محققین جامعه روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی شمال آمریکا (NASPSPA) را تشکیل دادند که اولین سازمان روانشناسی ورزش در آن کشور بود.
ده سال دیگر طول کشید که اولین مجله در این زمینه بنام مجله روانشناسی ورزشی منتشر شد ، اما دهه 80 شاهد انفجار علاقه نسبت به این رشته بود.
ویگنیز تاریخ زیبائی از تکامل روانشناسی آکادامیک نوشته است .
در دهه 80 روانشناسی ورزشی بخاطر افزایش علاقه نسبت به جنبه های کاربردی آن رشد زیادی کرد.
هر چند دشوار است که یک رابطه علی در این مورد وضع کرد اما به نظر می رسد که انتشار یک مقاله مهم به وسیله مارتینز در سال 1979 به افزایش علاقه در جنبه های کاربردی روانشناسی ورزشی آن زمان را به این دلیل که در آزمایشگاهها انجام می شدند مورد انتقاد قرار داد و از محققین خواست که مستقیماً به مواردی بپردازند که به ورزشکار و مربی مربوط است، آن مقاله همچنین تاکید کرد که در روانشناسی ورزشی باید تئوریهای چند متغیره جدیدی بوجود بیایند که فقط هر یک بر رابطه علی یک جهته تاکید نکنند.
در دهه بعد، افزایش تحقیقاتی که روش شناسی معقولی دارند، احتمالاً پاسخی به درخواست او بود.
به همان اندازه که محققین به کار در گروه های ورزش علاقه پیدا کردند، مربیان و ورزشکاران نیز خواستار درک عوامل موثر روانشناختی در شغلشان شدند.
آنچه آنها را از روانشناسان جدا می کرد این بود که تعداد کمی از آنها دوره های روانشناسی را طی کرده یا واقعاً در روانشناسی گواهی نامه ای داشتند از اینرو گروه دیگری در بکارگیری اصول روانشناسی در ورزش به وجود آمدند که به چشم مردم عادی روانشناسی ورزشی شناخته می شدند و درگیری بین این دو گروه اجتناب ناپذیر بود.
برخی از کتابها ، مجلات، و سازمانها ، روانشناسی ورزشی را طوری تغییر داده اند که تمرکز اصلی آ برکاربرد باشد.
مجله روانشناس ورزشی که در سال 1987 منتشر شد و مجله روانشناسی کاربردی ورزش در سال 1989 آغاز به انتشار کرد برکاربرد روانشناسی در ورززش تاکید زیادی دارند.
شاید مهم ترین سازمانی که خود را به طور کامل وقف امور کاربردی کرد اتحادیه پیشرفت روانشناسی کاربردی ورزش (AAASP) است که اولین کنفرانس خود را در سال 1986 برگزار کرد.
این اتحادیه اولین سازمانی بود که ترکیبی از متخصصین را هم از گروه روانشناسی و هم از گروه علوم ورزشی دانشگاهها به خود جذب کرد ، تقریباً از همان ابتدا اعضای این اتحادیه بر حول این محور بحث شدیدی را آغاز کردند که آیا تمرکز روانشناسی ورزشی عمدتاً باید روی آموزش و تمرین و منعطف به جنیه های اجرائی باشد یا روی تکامل فردی ورزشکار از نظر روانشناختی ، همانطور که انتظار میرفت زمینه های آموزشی پیشین افراد اغلب در طرفداری وی از یکی از این دو نظر موثر بود.
موقعیت فعلی روانشناسی ورزشی همانطور که در تاریخچه روانشناسی ورزشی ذکر شد در ماهیت، اهداف ، و اولویت های روانشناسی ورزشی سر درگمیهای زیادی وجود دارد.
زیرا هر دو گروه ذکر شده خودشان را روانشناس ورزشی می دانند.
این دو گروه بخاطر تجربیات آموزشی و سوابق مختلف ، پدیده های زیادی را از دیدگاههای متفاوت نگاه می کنند و زمانیکه یک گروه دیگری را تحمیل کننده جهان بینی خود بر پدیده های مربوط می انگارد ، بین آنها حتی جدال هم به وجود می آید.
ادبیات روانشناسی ورزشی پر از بحث درباره سوالات بنیادی است مانند: روانشناسان ورزشی کیست؟
مرزهای روانشناسی ورزشی کجاست؟
روانشناسان ورزشی چگونه باید تربیت شود؟
روانشناس چه خدماتی باید ارائه دهد؟
از بحث های انجام شده این طور نتیجه گیری شده که برای اینکه روانشناسی ورزشی به عنوان یک حرفه و تخصص تکامل یابد روانشناس ورزشی حداقل باید ویژگی های زیر را دارا باشد : * صلاحیت.
فرض بر این است که متخصصی که در یک زمینه تخصصی کار می کند باید صلاحیت آن را داشته باشد.
راههای متعددی برای مشخص کردن این صلاحیت وجود دارد که شامل داشتن سطح حداقلی از تحصیلات ، امتحان تشخیص صلاحیت یا بررسی تجربیات فرد است.
* آگاهی .
روانشناس ورزشی باید اطلاعات عمومی زیر بنائی که در عملکرد او مفیدند داشته باشد.
این اطلاعات می تواند بر مبنای تحقیق یا زمینه ای از قوانین و اصول مربوط به دانستنیهای تجربی ، یا ترکیبی از همه اینها باشد .
* آموزش .
کسانی که می خواهند وارد این رشته شوند باید یک دوره آموزشی که آنها را برای آماده کند بگذرانند.
چنین دوره ای معمولاً هم شامل مطالعات علمی در یک دانشگاه و هم شامل کار علمی تحت نظر یک متخصص شناخته شده است.
* اخلاق.
هر حرفه ای قوانین مربوط به خودش را دارد که باعث عمل مناسب و مفید می شود.
هرکدام از مواردی که قبلاً ذکر شد ممکن است یک جنبه اخلاقی داشته باشد.
برای مثال یک رویکرد اخلاقی در مورد صلاحیت ممکن است این باشد که فرد باید فقط در حوزه صلاحیت خود کار کند.
تخصصهای مختلف برای تضمین رعایت دستور العملهای اخلاقی فرایندهائی دارند.
این موارد بارها و بارها در ادبیات روانشناسی بحث شده اما هنوز تکمیل نشده اند.
برای مثال برخی ها عقیده دارند چون اطلاعات ما درباره عوامل روانشناسی که در ورزش و تمرین ناچیز است، پس روانشناسی ورزش نباید خدماتی ارائه دهد.
برخی دیگر احساس می کنند روانشناسی ورزشی باید حرفه ای مجزا بوده و سازمان و آموزشهای ویژه خود را داشته باشد.
اکنون بهتر است که به ماهیت مسائلی که در روانشناسی کاربردی ورزشی با آنها روبرو می شویم بپردازیم.