ترانسفورمر یک دستگاه تبدیل انرژی الکترومغناطیسی است ، زیرا که انرژی دریافت شده از مدار اولیه ، ابتدا به انرژی مغناطیسی تبدیل شده و سپس این انرژی دوباره به انرژی الکتریکی مفید در مدارهای دیگر تبدیل می گردد .
در یک ترانس ، انتقال انرژی الکتریکی از یک مدار به مدارهای دیگر بدون استفاده از قسمتهای متحرکه انجام می پذیرد و بنابراین ، بالاترین بازدهی ممکنه را در بین ماشینهای الکتریکی داشته و تقریباً به نگهداری بسیار جزئی نیاز دارد .
ترانسها وجود سیستمهای دارای قدرت بالا را امکانپذیر می سازند .
برای انتقال عاقلانه صدها مگاوات توان به فاصله های دور ، به ولتاژهای بسیار بالا در پهنه KV200 تا KV1000 احتیاج است ، اگر چه تا این زمان ، ملاحظات عایقی ، ولتاژهای تولید شده در مولدها را زیر 33 کیلووات نگاه داشته است .
با این اندازه ولتاژ ، تلفات خط بسیار بالاست و استفاده از آن ولتاژهای خیلی بالا نیز برای مصارف خانگی و صنعتی خطرناک خواهد بود .
یکی از علتهای اصلی استفاده از جریان متناوب برای انتقال انرژی برق ، وجود ترانسفورمر است .
با اتصال یک ترانس افزاینده بین مولد و خطوط انتقال می توان برای توانی معین ، جریان را کم نمود .
و چون تلفات مسی خطوط انتقال با مجذور جریان خط متناسبند ، واضح است که ولتاژهای خیلی بالای بدست آمده توسط ترانسفورمر ، باعث بالا رفتن بازدهی سیستم قدرت از طریق کاهش جریان خطوط انتقال می گردد .
ترانسفورمر به عنوان یکی از اجزای بسیار مهم بسیاری از مدارهای الکتریکی ، از مدارهای الکترونیکی با سیگنالهای کوچک گرفته تا سیستمهای انتقال قدرت با ولتاژ بالا بکار گرفته می شود .
دانستن تئوری ، رفتار و قابلیتهای ترانس برای فهمیدن کار بسیاری از سیستمهای قدرت ، کنترل ، مخابرات و الکترونیک لازم است .
در این فصل اصول کلی و روشهای تجزیه و تحلیل که قبلاً مورد بررسی قرار گرفتند را بر روی ترانسفورمر که یک دستگاه الکترومغناطیسی ساکن است بکار می بریم .
این ، علتی دو پهلو دارد .
اول اینکه ترانس خود یک دستگاه الکترومغناطیسی خیلی مهم است و دوم ینکه ، عمل ترانسفورمری در ماشینهای الکترومکانیکی نیز انجام می پذیرد و فهمیدن عملکرد ترانس پیشنیازی برای فهم عملکرد ماشینهای جریان متناوب است .
کاربردهای ترانس و انواع اصلی آن
مهمترین کاربردهای ترانس عبارتند از : (الف) تغییر دادن اندازه ولتاژ و جریان در یک سیستم الکتریکی ، (ب) هم مقاومت کردن منبع و بار برای انتقال توان بیشینه و (ج) جداسازی مدارهای الکتریکی از یکدیگر .
اولین این کاربردها احتمالاً آشناترین آنان در نظر خوانندگان اسن و این آشنایی معمولاً بوسیله ترانسهای توزیع سوار شده بر تیرهای برق که مثلاً برق 11000 ولت را به برق خانگی 220 ولت تبدیل می نمایند ، می باشد .
دومین کاربرد را می توان در بسیاری از مدارهای مخابراتی و الکترونیکی یافت .
مثلاً برای هم مقاومت کردن بار با خطوط انتقال برای بهبود انتقال قدرت و کاهش امواج ساکن و یا اتصال خروجی میکروفون به اولین مرحله تقویت کننده الکترونیکی ، از ترانسها استفاده می شود .
سومین کاربرد آن ، حذف اغتشاشهای الکترومغناطیسی در بسیاری از مدارها ، جلوگیری از خروج سیگنالهای جریان مستقیم ، ایمنی استفاده کنندگان و محافظت از وسایل و دستگاههای الکتریکی است .
ترانسفورمرها در مدارهای با اندازه ولتاژهای مختلف از میکروولت استفاده شده در بعضی از مدارهای الکترونیکی تا ولتاژهای خیلی بالای استفاده شده در سیستمهای توان امروزی مانند 750 کیلوولت ، بکار گرفته می شوند .
همچنین ، ترانسها در طیف کامل فرکانسی مدارهای الکتریکی از نزدیک به صفر هرتز تا چند صد مگا هرتز چه با امواج سینوسی مداوم و چه ضربانی بکار می روند .
شکل و اندازه ظاهری ترانسها مختلف است و آنها را در اندازه های به کوچکی یک تیله تا به بزرگی یک تریلی می سازند .
انواع اصلی ترانسها عبارتند از :
1.
ترانسهاس قدرت برای انتقال انرژی که در دو سر ارسال و دریافت خطوط فشار قوی برای افزایش و کاهش ولتاژ به کار می روند .
این ترانسها طوری بکار گرفته می شوند که تقریباً همیشه تحت ظرفیت کامل باشند .
از اینرو در مواقع بار سبک ، ارتباط این ترانسها با شبکه قطع می شود .
ترانسهای توزیع که ولتاژ را به یک سطح مناسب در محل مصرف کننده تغییر می دهند .
ثانویه این ترانسها مستقیماً به پایانه های مصرف کننده متصل است و در طول شبانه روز بار روی آنها به مقدار زیادی تغییر می کند .
ترانسهای قدرت که برای مقاصد ویژه مانند یکسو کننده ها ، واحدهای جوشکاری و کوره های القایی بکار می روند .
ترانسهایی که برای انتظام ولتاژ در شبکه های توزیع بکار گرفته می شوند .
اتو ترانسها که برای تبدیل انرژی با نسبت انتقال کوچک و همچنین برای راه اندازی موتورهای القایی از آنها استفاده می شود .
ترانسهای اندازه گیری اجزای ترانسفورمر ترانس از دو بخش اصلی تشکیل می گردد : هسته که از ورقه های نازک فولاد سیلیکن دار و بسته به فرکانس ، از ضخامت 05/0 تا 35/0 میلیمتر ساخته می شود و برای کاهش تلفات هیستریز و جریان گردابی ، ورقه ها را با عایق لاک طبیعی و یا مصنوعی از یکدیگر جدا می سازند .
هسته ترانس در حقیقت مدار مغناطیسی ای است که کمک می نماید تا فوران مغناطیسی براحتی از میان سیم پیچها عبور کند .
قسمتهای عمودی هسته معمولاً شاخه (ستون) و قسمتهای بالایی و پایینی معمولاً یوغ نامیده می شوند .
ستونها که بر روی آنها سیم پیچها سوار می شوند معمولاً دارای سطح مقطع پله ای هستند که در دایره سیم پیچ محصور می شوند و تعداد پله ها و قطر دایره با افزایش قدرت ترانس زیادتر می گردد .
سطح مقطع یوغ هسته ، غالباً پنج تا 10 درصد بزرگتر از سطح مقطع ستونها ساخته می شود تا جریان بی باری ترانس و تلفات هسته کاهش یابد .
ترانسهای هسته ای معمولاً از ورق هایی به شکل L و نوع صدفی به شکل E تهیه می شوند .
دو یا چند سیم پیچ که در ترانسهای معمولی با هم رابطه مغناطیسی و در اتوترانس با یکدیگر رابطه مغناطیسی و الکتریکی داشته و از یک جسم عادی ( معمولاً مس ) و عایق تشکیل شده اند .
سیم پیچی که از مدار الکتریکی انرژی می گیرد ، سیم پیچ اولیه و یا ورودی و سیم پیچی که به بار وصل می گردد سیم پیچ ثانویه و یا خروجی نامیده می شود .
سیم پیچ متصل به مدار با ولتاژ زیاد به سیم پیچ فشار قوی ( H.V.
) و سیم پیچی که به مدار با ولتاژ کم متصل می گردد به سیم پیچ فشار ضعیف ( L.V.
) موسوم است .
ترانسی که ولتاژ خروجی آن بیش از ورودی اش باشد ترانس افزاینده و آنکه خروجی اش کمتر از ورودی اش باشد ترانس کاهنده نامیده می شود .
یک ترانس را زمانی می توان افزاینده یا کاهنده نامید که دستگاه جهت سرویس دهی در مدار قرار گرفته باشد .
بنابراین زمانی که به سیم پیچی های یک ترانس معین اشاره می شود ، به کار بدن واژه های سیم پیچ فشار قوی و فشار ضعیف به جای سیم پیچ اولیه و ثانویه مناسبتر است .
به طور کلی ، ساختار الکترومغناطیسی ( هسته و سیم پیچ ) به خاطر مسائل ایمنی و حفاظتی درون محفظه ای بنام تانک محبوس است .
اگر این تانک از هوا پر شود آنرا نوع خشک می نامند .
بیشتر ترانسهای قدرت در محفظه ای از رئغن قرار دارند .
روغن ، از هوا عایق بهتری است و همچنین جریان همرفتی در روغن ، عبور حرارت از سیم پیچها و هسته را آسانتر می سازد .
انتهای سیم پیچها به صفحه تقسیمی می آید که از آن سیمهای خروجی به بیرون از محفظه ترانس از میان مقره ها که روی سوراخهایی در کنار محفظه و یا روی درپوش تعبیه شده اند آورده می شوند .
در ترانسهای هسته ای که مدار معناطیسی واحد است ، سیم پیچها قسمت قابل ملاحظه ای از هسته فولادی را احاطه می کنند در حالیکه در نوع صدفی که مدار مغناطیسی دوگانه است ، هسته فولادی قسمت اعظم سیم پیچی را در بر می گیرد .
در نوع هسته ای ، نصف سیم پیچ اولیه روی یک ستون و نصف دیگر روی ستون دوم پیچیده می شود .
سیم پیچ ثانویه را نیز نصف روی یک ستون و نصف روی ستون دوم می پیچند .
این تقسیم بندی را به منظور افزایش عایق و کاهش فوران تنشی بین سیم پیچهای اولیه و ثانویه انجام می دهند .
کاهش فوران تنشی ، کارآیی ترانس را به طور قابل ملاحظه ای بهبود می بخشد .
در ضمن به منظور به حداقل رساندن عایق لازم ، سیم پیچ فشار ضعیف نزدیکتر به هسته فولادی پیچیده می شود .
در نوع صدفی ، سیم پیچهای فشار قوی و فشار ضعیف روی ستون وسط به صورت ساندویچی ( یک در میان ) پیچیده می شوند و کلافهای بالایی و پایینی فشار ضعیف ، نصف اندازه سایر کلافهای فشار ضعیف هستند .
بنابراین دو نوع سیم پیچی در ترانسها به کار گرفته می شود .
در ترانس هسته ای کلافهای متمرکز و در ترانس صدفی کلافهای ساندویچی مورد استفاده قرار می گیرند .
انتخاب ساختار هسته ای و یا صدفی معمولاً بر اساس هزینه به عمل می آید ، زیرا خصوصیات مشابه را می توان با هر دو نوع به دست آورد .
برای یک مقدار داده شده از توان خروجی و مقدار نامی ولتاژ ، ترانس هسته ای ، آهن کمتر ولی مس ( هادی ) بیشتر در مقایسه با ترانس صدفی لازم دارد .
برای ترانسهای فشار قوی و یا چند سیم پیچه ، ساختار نوع صدفی ترجیح داده می شود .
در پهنه فرکانس قدرت ( 25 تا 400 هرتز ) ترانسها را از ورقه های فولاد – سیلیکن به ضخامت 35/0 میلیمتر می سازند که از یکدیگر از نظر الکتریکی عایق شده اند .
عایق کردن می تواند با لعاب رزین تأمین شود .
اما اغلب ، پوشش اکسید آهنی که طی “گرماپروری” ورقها حاصل می شود ، کفایت می کند .
ورقها معمولاً برای داشتن خواص مغناطیسی ویژه گرما پروری می شوند .
علت استفاده از فولاد – سیلیکن هزینه کم ، تلفات هسته کم و گذردهی مغناطیسی زیاد در چگالی فورانهای بالا ( 1/1 تا 8/1 تسلا ) است .
در پهنه فرکانس شنوایی ( 20 تا 20000 هرتز ) ، از هسته آهنی بهبود یافته ( ورقه فولاد سرد نورد شده ) استفاده می شود .
هسته ترانسهای کوچک استفاده شده در مدارهای مخابراتی با فرکانس بالا و انرژی کم ، معمولاً از پودر آلیاژهای فرومغناطیسی فشرده از قبیل “پرمالوی” ساخته می شود .
ترانس با هسته هوایی نیز در این فرکانسهای بالا مورد استفاده قرار می گیرد.
تلفات و بازدهی در ترانسها بازدهی ترانسهای توزیع و قدرت معمولاً بالاست و بین 95% تا 99% است .
محاسبه بازدهی برای ترانس بطور مستقیم ( یعنی اندازه گیری توان مؤثر خروجی به توان مؤثر ورودی ) ، به دلیل خطا در عمل اندازه گیری توانها سبب بروز استباه بزرگی در تخمین بازدهی آن می شود و از اینرو بازدهی ترانس ، معمولاً به روش غیر مستقیم محاسبه می گردد .
در این روش ، توان ورودی به ترانس ، توسط مجموع توان خروجی و توان تلف شده بیان می شود .
تلفات توان از دو قسمت اساسی یعنی تلفات مسی و تلفات هسته (هیستریز و جریان گردابی) تشکیل می گردد .
بر حسب عناصر مدار معادل ، بخش حقیقی شاخه تحریک نمایانگر تلفات هسته و بخش حقیقی مقاومت ظاهری تنشی معادل ، نمایانگر تلفات مسی است .
برای فرکانس مشخص ، تلفات هسته تقریباً با مجذور ولتاژ القایی ورودی ( 12E) متناسب است ، اما 1I ، 1Ze – 1V = 1E است و بنابراین در بار القایی ، افزایش بار موجب کاهش 1E و در بار خازنی ، موجب افزایش 1E می گردد .
اگر تغییرات بار در حد معمول باشد ، نیرو محرکه الکتریکی بین یک تا چهار درصد تغییر می کند و از اینرو تغییرات تلفات هسته کمتر از هشت درصد می شود که قابل چشم پوشی است .
همچنین در بار القایی ، جریان ورودی افزایش یافته و تلفات مسی زیاد می گردد و در بار خازنی ، بر عکس ، تلفات مسی کاهش می یابد .
بنابراین تغییرات تلفات هسته و تلفات مسی با تغییر بار در دو سمت مخالف است که یکدیگر را جبران می کنند .
علاوه بر تلفات اهمی و هسته ای ، دو تلفات دیگر به نام های تلفات بار سرگردان و تلفات عایقی در ترانسها وجود دارند که معمولاً به دلیل کوچکی قابل چشم پوشی هستند .
تلفات بار سرگردان عبارت از تلفات جریان گردابی در هادیها ، قاب ( تانک ) و … است .
تلفات عایقی نیز عبارت از تلفات در مواد عایقی ترانس یعنی روغن و مواد جامد عایقی در ترانسهای فشار قوی است .
ترانسهای سه فاز توان الکتریکی در مقیاس وسیع ، عملاً سه فاز و ولتاژهای تولید شده حدود 33 کیلووات است .
انتقال این توان نسبت به بعد مسافت بین تولید و توزیع ، در ولتاژهای بالای 132 کیلووات تا 1000 کیلووات انجام می گیرد .
برای نیل به این هدف به ترانسهای سه فاز احتیاج است تا ولتاژ تولید شده را به مقدار ولتاژ خط انتقال افزایش دهند .
همچنین در محلهای توزیع بار ، انتقال به حدود 63000 ، 20000 ، 11000 ولت کاهش یافته و در بیشتر مصرف کننده ها ولتاژ توزیع به ولتاژهای مصرف مانند 110 و 220 ولت ( 380 ولت خط به خط ) کاهش می یابند .
این تغییرات ولتاژ سه فاز را می توان هم توسط سه ترانس مشابه تکفاز ( استاندارد آمریکایی ، گروه ترانس سه فاز ) و هم توسط یک ترانس سه فاز ( استاندارد اروپایی ، ترانس سه فاز تک هسته ) انجام داد .
ترانس سه فاز در حقیقت سه ترانس پیچیده شده به دور یک هسته مشترک ، سه هسته 120 دره از هم فاصله دارند و یک ستوان از هر هسته با یکدیگر در تماس هستند .
ستون مرکزی که از این سه ستون تشکیل شده است حامل فوران ایجاد شده توسط جریانهای سه فاز است .
از آنجا که در یک سیستم متقارن مجموع سه فوران ، در ستون مرکزی صفر است بنابراین بدون هیچ اشکالی می توان آنرا حذف نمود ( مانند حذف سیم خنثی در سیستم سه فازه ) .
در این حالت فوران فازها مسیرهای مشترکی را طی می کنند .
ترانسفورمری که دارای چنین هسته ای باشد در ابتدا مورد استفاده قرار می گرفت ولی به دلیل دست و پا گیری آن ، با کمی تغییر می توان آن را به صورت غیر متقارن و یا در اصطلاح به صورت معمولی ساخت .
با قرار گرفتن ستونها در یک صفحه بازدارندگی مغناطیسی دیده شده از هر ستون کاری ، بیش از سازدارندگی دیده شده از ستون وسط گردیده که این حالت باعث بروز یک عدم تقارن در جریانهای بی باری سه ترانس خواهد شد .
این عدم تقارن در حالت بازداری قابل چشم پوشی است و با انتخاب سطح مقطعهای کوچک برای پایه های عمودی و سطح مقطعه ای بزرگ برای شاخه های افقی می توان از اهمیت آن کاست .
در بعضی موارد نیز به جای این ترانس از ترانس پنج شاخه استفاده می کنند .
ترانسهای سه فاز همانند ترانسهای تک فاز در دو نوع هسته ای و صدفی ساخته می شوند .
مزایای اصلی یک ترانس سه فاز در مقایسه با سه ترانس تک فاز عبارتند از : ترانس سه فاز به مواد اولیه کمتری برای ساخت هسته نیاز دارد ( با توان نامی مساوی ) .
ترانس سه فاز ، کم حجم تر و سبکتر است ( با توان نامی مساوی ) .
از نظر هزینه ، ترانس سه فاز تقریباً 15% ارزان تر تمام می شود .
برای سیم پیچی ، اتصالات و عایق بندی و مخزن روغن ، ترانسهای سه فاز به مواد کمتری نیاز دارند .
بازدهی بالاتر است .
نقص اصلی ترانس سه فاز ، انعطاف ناپذیری آن است .
به عنوان مثال ، یک ترانس تک فاز از سه ترانس تک فاز ، ممکن است مقدار توان نامی بالاتری نسبت به دوتای دیگر جهت تغذیه یک بار نا متعادل داشته باشد .
همچنین در صورت خرابی یکی از فازها ، تمام ترانس سه فاز باید جهت تعمیر از خط خارج شود .
در حالیکه برای سه ترانس تک فاز ، اگر یکی از ترانسها از خط خارج شود ، سیستم هنوز می تواند به صورت مثلث باز ( V-V ) با ظرفیت کمتر به کار خود ادامه دهد و یا اینکه می توان به جای ترانس معیوب ترانس سالم یدکی کار گذاشت .
در حال حاضر به دلایل بهبود ساختمان ترانس سه فاز و وجود وسایل حفاظتی بهتر در مقابل ازدیاد ولتاژ و مشکل اتصال کوتاه ، ترانسها خیلی دیر هراب می شوند .
از اینرو به استثنای مدارهای توزیع که هم به تغذیه بار تک فاز و هم به سه فاز احتیاج است در تأسیسات جدید از سه ترانس تک فاز به ندرت استفاده می شود .
البته تصمیم گیری درباره استفاده از ترانس سه فاز و یا سه ترانس تک فاز به کشور و نوع استفاده در سیستم بستگی دارد .
ناگفته نماند که واکاری این دو نوع سیستم یکسان است و کیلوولت آمپر اسمی ترانس سه فاز سه برابر توان ظاهری هر فاز است .
در انتقال ولتاژ سه فاز و همچنین در استفاده از ترانس به عنوان تغییر دهنده تعداد فاز در یک سیستم چند فاز ، اتصالهای متنوعی امکان پذیر است که انواع معمولی آن ستاره - ستاره ( Y -Y ) ، مثلث – مثلث ( ) ، ستاره – مثلث ( ) ، مثلث - ستاره ( ) ، مثلث باز ( V-V ) ، تی – تی ( T-T ) و اتصال اسکات است .
مزایا و کمبودهای هر اتصال ، پس از این مورد مطالعه قرار می گیرند .
اتصال ستاره - ستاره ( Y -Y ) اگر نسبت انتقال 1a> فرض شود ( ترانس کاهنده ) مقدار ولتاژ خط به خنثی بر روی ثانویه (3 VL/a ) است .
اگر جریان خط بر روی اولیه I باشد که همان جریان فاز یا سیم پیچ است ، جریان خط روی ثانویه aI خواهد بود .
به طور کلی در این اتصال می توان گفت که : لازم به یادآوری است که اتصالات ترانسها باید با قطب اورد درست انجام پذیرد .
به عنوان مثال فرض کنید ترانس I با قطب آورد وارون در اولیه بسته شده باشد و اتصالهای خروجی بدون تغییر بماند .
ولتاژهای فاز ورودی همانهایی است که از منبع تغذیه گرفته می شوند و بنابراین تغییری نمی کنند .
اما اکنون ولتاژ خروجی ترانس I به جای 2X به 1X از 1X به 2X است و نسبت به حالت قبل 180 درجه چرخیده و در نتیجه یک سیستم سه فاز متقارن روی خروجی نخواهیم داشت .
کمبودهای سیستم ستاره ستاره عبارتند از : آ) اگر بار روی ترانس سه فاز نامتعادل باشد ، ولتاژ فازهای ترانس نامتعادل می گردد .
ب) مشکلات ناشی از هماهنگ سوم اتصال مثلث – مثلث ( ) ولتاژهای القا شده در خروجی با هم سری هستند و بر حلقه بسته ای متشکل از سه کلاف خروجی عمل می کنند .
با داشتن سه ترانس یکسان و اعمال یک سیستم متقارن سه فاز روی ورودی ، ولتاژهای خروجی کاملاً با هم مساوی شده و اختلاف فازشان با هم نیز 120 درجه خواهد بود .
مجموع این سه ولتاژ ، صفر است و در بی باری هیچ جریانی در کلافهای خروجی به گردش در نمی آید .
با یکسان نبودن نسبت ولتاژها و یا وجود اختلاف فاز بین ورودی و خروجی ( و یا وجود هر دو حالت ) ولتاژ خروجی برآیند غیر صفر در حلقه بسته به وجود می آید که سبب به گردش در آمدن جریان در خروجی ترانسها حتی در غیبت بار می شود .
تحت شرایط عادی این جریان قابل چشم پوشی است .
اما اگر ترانسها با قطب اورد درست بسته نشوند در این صورت حتی با وجود ترانسهای یکسان ، جریان گردشی سنگینی به وجود می آید که سبب خرابی همه ترانسها می گردد .
اتصال ستاره – مثلث ( ) کاربرد اصلی این اتصال در پستهای فرعی انتهایی خطوط انتقال برای کاهش و توزیع ولتاژ به بار است .
در این نوع اتصال هم مزیتهای مخصوص اتصال مثلث و هم اتصال ستاره مورد بهره برداری قرار می گیرد.
کلافهای فشار قوی به صورت ستاره به خطوط انتقال متصل می گردند .
بنابراین فشار وارد بر هر کلاف تنها 577/0 ولتاژ خط است .
بار فشار ضعیف به خروجی مثلث شکل ، وصل است که در نتیجه جریان خروجی هر کلاف ، 577/0 جریان خط ( بار ) خواهد شد .
در این سیستم بر عکس اتصالات ستاره – ستاره و مثلث – مثلث ، نسبت ولتاژهای خط ( ورودی به خروجی ) با نسبت دورهای کلاف متفاوت است .
اتصال مثلث - ستاره ( ) مانند اتصال ستاره – مثلث ، بین ولتاژهای خط ورودی و خروجی جابجایی فاز 30 درجه موجود است ، از اینرو موازی کردن یک چنین مجموعه ای با ترانسهای ستاره – ستاره و یا مثلث – ستاره غیر ممکن است حتی اگر نسبت ولتاژها بطور صحیح تنظیم شده باشد .
همانطور که قبلاً هم ملاحظه کرده اید نسبت تبدیل فازی در ترانسهای سه فاز ، برابر نسبت تبدیل دورها است اما نسبت ولتاژهای خط بستگی به اتصال به کار برده شده دارد .
گروههای اتصال در ترانسهای سه فازه ترانسهای سه فاز را با توجه به اختلاف فاز بین ولتاژهای خط اولیه و ثانویه گروه بندی می نمایند .
اهمیت شناخت گروههای اتصال در ترانس سه فاز از آنجاست که در زمان موازی کردن ترانسها با هم علاوه بر مساوی بودن فرکانسها و ولتاژ فازهای نظیر در ترانسها ، باید دو فاز از نظر زاویه نیز بر هم منطبق باشند .
به عبارت دیگر ، فیزور فازهای نظیر باید کاملاً بر هم منطبق گردند .
به همین علت ، تنها نشان دادن شیوه اتصال سیم پیچهای اولیه و ثانویه در یک ترانس سه فاز کافی نیست بلکه باید اختلاف فاز بین ولتاژهای خط اولیه و ثانویه ترانس نیز مشخص باشد .
برای این منظور معمولاً از روشی به نام روش ساعت استفاده می شود .
در این روش ولتاژ خط سمت اول را بر روی عقربه دقیقه شمار که روی عدد 12 است قرار می دهید .
اکنون اگر عقربه ساعت شمار طوری میزان شود که با عقربه دقیقه شمار همان زاویه ای را که خط ثانویه با اولیه به وجود می آورد بسازد ، ساعت نشان دهنده گروه ترانس مذکور خواهد بود .
گروههای ترانس به ترتیب 12 و یا صفر ( ولتاژ خط ثانویه همفاز با ولتاژ خط اولیه ) ، 11 (ولتاژ ثانویه 30 درجه جلوتر از ولتاژ اولیه ) و 1 ( ولتاژ ثانویه 30 درجه عقبتر از ولتاژ اولیه ) است .
در پایان لازم به گفتن است که چهار گروه 12 و یا 0 ، 6 ، 5 و 11 گروههای اصلی را تشکیل می دهند و در صنعت معمولاً این گروهها را به ترتیب با حرف C , B , A و D نمایش می دهند .