به اعتقاد آدام اسمیت نظریه پرداز مکتب کلاسیکها معقولترین انواع مالیات، مالیات بر ارزش افزوده می باشد که از بهره مالکان، سود و مزد فاش می شود. و بدین ترتیب اصل سهل الوصول بودن ، اصل عدالت، اصل شفافیت، اصل کارآیی، صرفه جویی و ... که از اصول یک سیستم مارآمد مالیاتی می باشد فراهم می آورد.
-مفهوم و روشهای اعمال مالیات بر ارزش افزوده
مالیات بر ارزش افزوده (VAT) یک نوع مالیات غیر مستقیم بر مصرف و فروش داخلی کالاها و خدمات است. این نوع مالیات، مالیات چند مرحله ای می باشد که در هر مرحله بر اساس ارزش افزوده ایجاد شده میزان مالیات محاسبه و اخذ می گردد.
روشهای مالیات بر ارزش افزوده عبارتند از:
الف)روش تجمعی
ب)روش تفریقی
در روش تجمعی از حاصل جمع عواید نهادهای تولید یعنی دستمزد، اجاره، سود بانکی، سود بنگاه و... محاسبه می شود در حالی که در روش تفریقی از رابطه زیر محاسبه می شود.
ارزش افزوده تفریقی=ارزش کل معاملات- ارزش معاملات واسطه ای
و روشهای دوگانه ذکر شده به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم اعمال می گردد و در شیوه مستقیم کل ارزش افزوده در هر مرحله محاسبه و مبنای مالیات قرار می گیرد و در روش غیر مستقیم اجزاء تولید کننده ارزش افزوده مبنا قرار می گیرد. که به این اساس چهار شیوه کلی اعمال مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد
1-روش تجمعی مستقیم. 2-روش تجمعی غیر مستقیم. 3-روش تفریقی مستقیم
4-روش تفریقی غیر مستقیم.
در وضعیت موجود در ایران نظام مالیاتی بصورت اعم و مالیانهای غیر مستقیم به صورت اخص از کارآیی لازم برخوردار نمی باشد و درصد بالایی از مالیاتهای غیر مستقیم اخذ شده از نفت و فرآورده های نفتی می باشد در صورتی که شرکت نفت دولتی بوده و قیمت گذاری محصولات آن توسط دولت صورت می گیرد از طرفی بخش های خدماتی مخصوصا تجارت که رشد چشم گیری داشته است از پرداخت مالیات خودداری و بخشهای صنعت با توجه به مولد بودن آن و عدم کارآیی لازم در رقابت در سطح جهانی مالیاتهای متعددی پرداخت می نماید. بنابراین جاشیه سود در فعالیتهای خدماتی بالاتر از بخشهای صنعت می باشد که این امر رشد نزولی سرمایهگذاری در این بخش را فراهم آورده است.
با این وصف به نظر می رسد که طراحی و اجرا یک نظام مالیاتی جامع نظیر مالیات بر ارزش افزوده می تواند مؤثر واقع شود و مزایایی داشته باشد که این مزایا بصورت خلاصه عبارتند از عدالت مالیاتی، رفع نارسائیها در سازمان مالیاتی، تشویق صادرات، تشویق سرمایه گذاری و ایجاد تعادل بخشی در تولید ناخالص داخلی.
قدر مسلم روش مالیات بر ارزش افزوده با توجه به جدید بودن و گسترده بودن پایههای مالیاتی نیاز به برنامه ریزی داشته و می بایستی از طریق آموزش کارکنان، بهره گیری از سیستم کامپیوتری و یکپارچه نمودن اطلاعات مالیاتی، طبقه بندی فعالیتهای اقتصادی و اطلاع رسانی از پیش شرطهای موفقیت مالیات بر ارزش افزوده در کشور ما می باشد.
نقد مقاله:
از مشخصات عمده کشورهای در حال توسعه اقتصادی بیمار و عدم کارآیی نظام مالیاتی این کشورها می باشد و دولتها مالیات را صرفا منبعی درآمدی جهت تأمین هزینه ها تلقی می نمایند در حالی که در هر کشوری ترکیب و نرخ و شیوه وصول مالیاتها مهمترین ابزار سیاستهای مالی می باشد. یکی از عوامل مهم و غیر قایل انکار در ناکار آمدی نظام مالیاتی کشور ما ساختار و فعالیت شرکتهای دولتی می باشد که با برخورداری از امکانات و بودجه زیاد در بازارهای انحصاری و حجم عظیم فعالیت مالیات ناچیزی می پردازند لذا به نظر می رسد که اگر ساختار اقتصادی کشور نظیر فعالیتهای موجود شرکتهای دولتی، عدم گسترش خصوصی سازی به معنای واقعی و وجود بنیادها و سازمانهایی که از امکانات اقتصادی و دانشهای اقتصادی استفاده می نمایند و از پرداخت مالیات معاف می باشند... اصلاح نگردد روش مالیات بر ارزش افزوده نیز کارآیی لازم را نخواهد داشت.
برگرفته از فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی – الیاس نادران- پژوهشکده امور اقتصادی شماره اول- تابستان 1380
دیدگاه های مختلف در زمینه اقتصاد و سیاست بین الملل
مطالعات مختلفی که در خصوص اقتصاد و سیاست بین المللی انجام گرفته است را می توان در سه شاخه طبقه بندی نمود
الف)دیدگاه لیبرالیسم
ب)دیدگاه مارکسیسم
ج)دیدگاه واقع گرایی
-دیدگاه لیبرالیسم
آدام اسمیت و دیوید دیکارد اقتصاد دانان کلاسیک درجه قالب هر کانتیلیست ها که دولت اقتصاد ملی و اقتصاد بین المللی را به شدت کنترل می نمود افکار لیبرالی داشته و به آزادی اقتصاد و مبادلات در سطح ملی و بین المللی اعتقاد داشتند.
این نظریه به سه فرض استوار می باشد 1-لیبرالها عامل اصلی در اقتصاد سیاسی را فرد می دانند به دلیل اینکه تمامی فعالیت های اجتماعی نهایتا بوسیله افراد انجام می شود.
2-لیبرالها اعتقاد دارند که افراد به دنبال به حداکثر رساندن مطلوبیت می باشند و جهت بدست آوردن حداکثر مطلوبیت از طریق محاسبه هزینه- فایده به دلیلهایی را گزینش می نمایند که حداکثر رضایت همزمان را داشته باشد.
3-به زعم لیبرالها افراد با جایگزینی کالاها مطلوبیت خود را حداکثر می کنند و مبادله کالا با کالا را تا جایی انجام می دهند که در وضعیت بهینه قرار گیرند به عبارت دیگر اگر افراد با توجه به کالاهای موجود بتوانند با آزادی کامل مبادلات خود را انجام دهند همه افراد می توانند مطلوبیت خود در بالاترین سطح بوجود آورند.
لیبرالها اعتقاد دارند که دخالت دولت در امور اقتصادی بایستی محدود شود دخالت دولت در مواردی تجویز می شود که در بخش خصوصی بدلیل عدم انتفاع از سرمایه گذاری و تولید خودداری می نماید مانند برخی کالاهای عمومی که جنبه رفاهی و دفاعی دارند و با برنامه ریزی و سیاستهای خود از تمرکز ناعادلانه قدرت در بازار جلوگیری می نماید.
دیدگاه مارکسیسم
مارکس اعتقاد داشت که اقتصاد بازار آزاد باعث افزایش سرمایه سرمایه داران و فقر طبقه کارگر می شده مارکسیسم بر سه فرض استوار می باشد.
1-از دیدگاه کارکسیسم دو طبقه تعیین کننده در اقتصاد سیاسی وجود دارد که عبارتند از سرمایه دارای و صاحبان ابزار تولید و کارگران.
2مارکسیستها اعتقاد دارند که همچنانکه در دیدگاه لیبرالیسم افراد جهت حداکثر نمودن سود خود تلاش می نمایند مارکسیستها نیز عقیده دارند که هر طبقه برای حداکثر کردن رفاه اقتصادی کل طبقه تلاش می نماید.
3-به زعم کارکسیستها اساس اقتصاد استثمار کارگران می باشد و همیشه دستمزد پرداختی به کارگران کمتر از ارزش واقعی کار انها می باشد و سرمایه داران با مالکیت ابزار تولید این تفاوت ارزش کار را به نفع خود برداشت می کنند.
مارکس بر این باور بود که رابطه بین سرمایه داران با کارگران رابطه ای تضادانگیز می باشد به عبارت دیگر لحاظ نمودن هر مزیتی برای کارگران مستلزم کاستن از مزایای طبقه سرمایه دار می شود.
مارکسیستها متذکر می شوند که همچنانکه در داخل یک کشور سرمایه داران با استثمار طبقه کارگر حاصل دسترنج کارگران را به یغما می برند در سطح بین المللی سرمایه داران سلطه گر با اهرمهایی نظیر شرکتهای چند ملیتی که در اختیار دارند کشورهای پیرامون را مورد استثمار قرار می دهند.
-نظریه واقع گرایی
از دیدگاه واقع گرایی دولتهای قدرت طلب، سمت و سوی اقتصادها را تعیین می نمایند.
این نظریه بر سه فرض به شرح ذیل استوار می باشد:
1-عامل اصلی در اقتصاد سیاسی بین المللی دولتها می باشند.
2-با عنایت به اینکه نظام بین المللی بر اساس هرج و مرج استوار می باشد استفاده از نیرو و قدرت بر اساس هرج و مرج استوار می باشد استفاده از نیرو و قدرت بر ضد دیگر کشورها اجتناب ناپذیر می باشد و هر کشور فقط به منافع کشور خود میاندیشد.
3-در ایم نظریه عوامل اقتصادی مکمل و تابع فاکتورهای سیاسی می باشد.
نقد مقاله:
اقتصاد سیاسی بین الملل در زمان کنونی با عنایت به تجارت جهانی و جهانی شدن اقتصاد با دیدگاه لیبرالیسم و واقع گرایی منطبق است زیرا در فرضیات نظریه پردازان لیبرالیسم به آزادی اقتصاد و مبادلات در سطح ملی و بین المللی اعتقاد دارند و به اعتقاد واقع گرایان دولتها عامل اصلی در اقتصاد سیاسی بین المللی می باشند که از فرصتها استفاده نموده و تمهیدات احتمالی را به فرصت تبدیل می نمایند.برگرفته از فصل اول کتاب اقتصاد سیاسی بین الملل نوشته دکتر مهدی تقوی.
جهانی شدن بازارهای مالی و تودین سیاستهای اقتصادی
جهانی شدن عبارتست از برداشتن مرزهای جغرافیایی، توسعه تجارت، سرعت بخشیدن به نقل و انتقالات کالا و تکنولوژی می باشد و کشور ما می بایستی یا با تقویت زیرساختهای اقتصادی با این موج بین المللی قوی همسو شده و یا منزوی شده و از بین بروند.
-جهانی شدن چیست و چرا پدیده ای رخ داده است.
یکی از عوامل مهم جهانی شدن اقتصاد و بازارهای مالی نوآوری های صورت گرفته در زمینه ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات است، و به همین علت گشورهای مختلف جهان علی رغم تفاوت فرهنگ، زبان، ناژاد و دین و... به شکل یک دهکده جهانی در آمده است.
یکی از ویژگیهای جهانی شدن بازار های مالی و افزایش وابستگی متقابل در سطح بین المللی می باشد و تمامی گروههای ذینفع اعم از سرمایه گذار، وام گیرنده و واسطه های مالی و ... می خواهند در وضعیت موجود بهترین عملکرد مالی داشته باشند و در این راستا سه عامل موجب جهانی شدن بازارهای مالی شده است.