دانلود مقاله محاسبه بازده خصوصی سرمایه انسانی در ایران

Word 84 KB 2335 27
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چکیده: یکی از موارد مهم قابل بحث در جامعه امروزی ارتباط تحصیلات با درآمد است که اقتصاددانان از آن به عنوان بُعد خرد سرمایه انسانی یاد می‌کنند ( بُعد کلان آن نقش تحصیلات در رشد اقتصادی‌ است) .

    براین اساس از ابزار متداول و مرسوم برای تخمین چنین رابطه‌ای یعنی توابع درآمدی استفاده شد.

    این توابع که اولین بار توسط مینسر مورد توجه قرار گرفت اثر تحصیلات و تجربه کاری را بر درآمد شاغلین نشان می دهد.

    این مقاله نیز که حاصل یک کار پژوهشی تحت همین نام[1] می باشد به برآورد تأثیر چند متغیر که همگی نشاندهنده سرمایه انسانی هستند بر روی درآمد پرداخته است.

    علاوه بر نتایج جزیی (شامل جنس، مکان زندگی، محل اشتغال و …) که در مقاله آورده شده‌اند، نتیجه کلی این بود که تأثیر تحصیلات و تجربه بر درآمد افرادِ با تحصیلات و تجربه بالا نسبت به افراد با تحصیلات و تجربه کمتر، بصورت فزاینده می باشد.

    یعنی رابطه عکس بین تحصیلات و تجربه ( که به نوعی تعیین کننده سرمایه انسانی هستند) با درآمد وجود ندارد.

    لغات کلیدی: سرمایه انسانی، توابع درآمدی، نرخ بازده آموزش، توابع درآمدی سرمایه انسانی.

    Key Words: Human Capital, Earning Functions, Education Rate of Return, Human Capital Earning Functions (HCEF) مقدمه: سؤالاتی که امروزه برای افراد جامعه بویژه جوانان درسن کار وبخصوص جویای کار مطرح است اینست که آیا دنبال آموزش بیشترباشند و یا سعی کنند جذب بازارکار شوند.

    ویا اینکه تلاش کنند جذب بخش خصوصی شوند و یا دولتی و …….

    .

    درحقیقت آنها بدنبال کسب درآمد بیشتردرطول دوره کاری خود می‌باشند وبنابراین باید بررسی شود که چه عواملی براین درآمدها مؤثراست و یا اینکه ساختار درآمد های کاری (دستمزد ها) چگونه است؟

    برای تحلیل عوامل مؤثر بردرآمدهای کاری از ابزار مرسوم ومتداول و درعین حال مهم «توابع درآمدی» (Earning Function) استفاده می‌شود.

    دراین توابع عوامل مهم مؤثر بردرآمدها موردبحث و تجزیه وتحلیل قرارخواهند گرفت وازآن جمله است آموزش و تجربه که درادبیات امروزی رشد اقتصادی و توابع درآمدی ازآنها به‌عنوان سرمایه انسانی یاد می‌شود.

    ازآنجا که یکی ازعوامل بسیارتأثیرگذار درتحلیلهای سرمایه‌گذاری آموزشی، سرمایه انسانی می‌باشد لذا اندک صحبتی ازسرمایه انسانی نیز ضروری به‌نظر می‌رسد.

    سرمایه انسانی که عبارتست از نهادینه شدن دانش درانسان و هم‌چنین ابعاد مختلفی نظیر آموزش، بهداشت، تجربه و… را دربرمی‌گیرد از دو بُعد قابل بررسی است.

    نقش سرمایه انسانی دررشد اقتصادی بُعد کلان آن می‌باشد.

    دربازده خصوصی آموزش (بُعدخرد)، جنبه درآمدی مورد بحث قرار می‌گیرد و دراین موارد از توابع درآمدی که ابزار متداول این بررسی می‌باشد، استفاده می‌کنند.

    درحقیقت توابع درآمدی یک ابزار ساده و درعین حال انعطاف‌پذیر برای تحلیل سرمایه‌گذاری در آموزش می‌باشد.

    برخلاف کارهای انجام شده توسط شولتز، دنیسون و گریلیچز که تئوری سرمایه انسانی را در بهره‌وری و رشد اقتصادی بکار بردند (بُعد کلان)، افرادی نظیر ژاکوب مینسر، گری بکر و پیروانش یک تئوری عمومی ارائه دادند که تمرکزش برارتباط بین سرمایه انسانی و درآمد نیروی کاربود (بُعد خرد).

    مینسر و بکر طی بیست سال هزینه های قابل ملاحظه سرمایه‌گذاری برفرد را معلوم کردند (شامل هزینه زمان)، سرمایه‌گذاری‌های مدرسه ای و بعدازمدرسه ای را تحلیل کردند، قوانین بهینه یابی انتخاب اینچنین سرمایه‌گذاری را فرمولبندی کرده و نهایتاً ارتباط بین دستمزدها و شقوق متفاوت سن، شغل (حرفه) و آموزش را تخمین زدند که درحقیقت جنبه مهم مورد بحث این مقاله نیز انجام این تخمین وتحلیل آن می‌باشد.

    توابع درآمدی: ارتباط بین آموزش و دستمزد یکی ازمهمترین مطالعات دراقتصاد کار می‌باشد.

    محققین از دهه 1970 بین دستیابی به آموزش و دستمزد ارتباط مثبت ومحکمی درکشورهای متفاوت پیدا کردند.

    نقطه شروع بیشتراین تحقیقات به فرمول‌بندی مینسر (Mincer 1974) برمی‌گردد که درآن سرمایه انسانی نقش اصلی را بازی می‌کند توابع درآمدی ابزار اصلی این تحلیل می‌باشد.[2] ازآنجائیکه هردو سرمایه انسانی و فیزیکی درگیرهزینه‌ها و درآمدهای محتمل آینده می‌شود، ممکن است یک تقارن و تناسبی بین این دومفهوم بوجود آید.

    درحقیقت سرمایه انسانی تخمینی از توانایی یک شخص درایجاد درآمد کاری است.

    تخمینهای سرمایه انسانی دراقتصاد برای تعیین پویایی درآمدهای ناشی از اشتغال (توابع درآمدی)، تحلیل توزیع درآمد، بررسی رشد اقتصادی و اندازه‌گیری هزینه‌های اجتماعی مهاجرت بکار برده می‌شوند.

    اما علیرغم تعریف گسترده و مشخص، دربیشترمطالعات تجربی سرمایه انسانی منحصراً بوسیله سطح آموزش تخمین زده می‌شود.

    مشکل اساسی دراین بحثها اندازه‌گیری سرمایه انسانی و اجزاء متشکلّه آن است.

    موارد مهم و قابل استفاده از توابع درآمدی یکی از تحلیل نرخ بازده تحصیلات و دیگری در تحلیل توزیع درآمد می‌باشد، و چون با بحث اصلی مقاله ارتباط چندانی ندارد از توضیح آنها خودداری می‌کنیم.

    عوامل مؤثر دردرآمدهای فردی: چه عواملی درتعیین درآمدهای شخصی مؤثراست؟

    آیا توانایی‌های ذاتی بیشتراست یا تحصیلات بالاتر نیز به درآمدهای بیشتر می‌انجامد.

    جواب سؤالاتی ازاین قبیل درچارچوب «توابع درآمدی» تجلی پیدا می‌کند.

    و این توابع قصد دارند تا ارتباط تنگاتنگی را که بین سطح درآمد افراد و متغیرهایی نظیر تحصیلات، تجربه، توانایی فردی، موقعیت اجتماعی اقتصادی وجود دارد را نشان دهند.

    ازتوابع درآمدی برای توضیح تفاوت دردرآمدها استفاده می‌کنیم.

    براساس نظریه سرمایه انسانی، درآمدها، مستقیماً ازتفاوت ویژگیهای شخصی افراد ناشی می‌شود.

    مهمترین این ویژگیها عبارتند از: [3] سالهای تحصیلی، کیفیت تحصیلی، میزان تجربه کاری، توانایی‌های ذاتی، پشتوانه خانوادگی و یا موقعیت اجتماعی اقتصادی والدین و… .

    yt : درآمد S : سالهای تحصیل Sq : کیفیت تحصیل T : مدت آموزش ضمن خدمت A : توانایی‌های شخصی F : موقعیت اقتصادی اجتماعی U : سایرمتغیرها نارسایی های عمده توابع درآمدی: [4] توابع درآمدی برای توضیح نابرابری درآمدها، هنوز درمراحل اولیه توسعه خود می‌باشد.

    این توابع فقط طرف عرضه ویژگیهای شخصی افراد را دربازارکار مطالعه می‌کنند و با چگونگی تقاضای نیروی کار ارتباطی ندارند.

    ازطرفی اطلاعات اکثرمتغیرهای مهم دردسترس نیست و بنابراین از شاخصهای نماینده استفاده می‌شود اما اینکه کدامیک از شاخصها از قابلیت اعتماد بیشتری برخوردارند، معلوم نیست.

    مثلاً پیش‌بینیهای نظری به مقایسه جریانهای درآمدی درطول عمر می‌پردازند اما چون اطلاعات معمولاً کم است، به مقایسه درآمد افراد، با کیفیت های‌ متفاوت و بصورت مقطعی پرداخته می‌شود.

    بهرحال اساسی‌ترین مشکل این است که عوامل تعیین کننده درآمدها بقدری بهم وابسته و درهم پیچیده می‌باشند که کمترتحلیل آماری توانسته سهم دقیق هریک ازمتغیرها را تخمین بزند.

    1 برخی ازمتغیرهای ساختاری، مدل معادلات همزمان را چنان ساده می‌گیرد که اهمیت تأثیراین متغیرها درتوضیح تفاوت درآمد ها زیرسؤال می‌رود.

    مثل نادیده گرفتن ویا کم انگاشتن توانایی فردی.

    1ـ برخی ازمتغیرهای ساختاری، مدل معادلات همزمان را چنان ساده می‌گیرد که اهمیت تأثیراین متغیرها درتوضیح تفاوت درآمدها زیرسؤال می‌رود.

    2ـ شاخصهای نماینده مورداستفاده دراین توابع بعنوان متغیرهای مدل بسیارکم هستند.

    3ـ اتکاء بیش ازحد به آمارهای مقطعی.

    درحالیکه روند تغییرات متغیرها را می‌توان با سری زمانی بهتر توضیح داد.

    اما بهرحال باوجود نقاط ضعف توابع درآمدی، این توابع توانسته‌اند بعنوان یک ابزارمهم در تجزیه وتحلیل ارتباط بین درآمد و میزان تحصیلات، به پیشرفتهای قابل ملاحظه‌ای نائل شوند.

    ـ روشهای محاسبه بازده خصوصی سرمایه انسانی: 1ـ روش هزینه ـ فایده : دراین روش ابتدا ارزش حال درآمدهای آتی حاصل ازآموزش را با ارزش حال هزینه‌های انجام شده برای آموزش مقایسه می‌کنند.

    اگرارزش حال درآمدها بیشتراز ارزش حال هزینه‌ها شد فرد اقدام به هزینه جهت آموزش بیشترمی‌کند.

    مجموع درآمدها ازفرمول زیربدست می‌آید: و مجموع هزینه ها نیز بشکل زیر: دراین فرمولها r نرخ بازدهی (پولی) خصوصی آموزش، Ytدرآمدخالص حاصل شده درزمان t و Ct هزینه در زمان t می باشد.

    2ـ روش توابع درآمدی (نرخ بازدهی آموزش): این روش که ابتدا توسط مینسراستفاده شد به این صورت است که فرض می‌شود درآمد انتظاری فرد تابعی ازسرمایه‌گذاری درآموزش است.

    اگردرآمد فرد تابع تولید شخصی او باشد، تولید شخصی تابعی از تحصیلات کسب شده، تجربه کاری و سایرمتغیرهای مرتبط با درآمد است.

    مینسر تابعی تشکیل داد که به آن تابع درآمدی گفته می‌شود و درواقع توابع درآمدی یک ابزار ساده وانعطاف‌پذیر برای تحلیل سرمایه‌گذاری درآموزش است.

    شولتز، دنیسون و گریلیچز تئوری سرمایه انسانی را دربهره‌وری و رشد اقتصادی بکار بردند.

    ژاکوب مینسر وگری بکر و پیروانش یک تئوری عمومی ساختند و برارتباط بین سرمایه انسانی و درآمد نیروی کار تمرکز کردند.

    مینسر و بکرطی بیست سال، هزینه های قابل ملاحظه سرمایه‌گذاری برفرد را معلوم کردند، سرمایه‌گذاری مدرسه‌ای و بعدازمدرسه‌ای را تحلیل کردند و قوانین بهینه یابی انتخاب اینچنین سرمایه‌گذاری را فرمولبندی کرده وارتباط بین دستمزد و شقوق متفاوت سن، شغل و آموزش را تخمین زدند.

    دردهه 1970، افزایش توجه محققان واقتصاددانان به تحلیل ارتباط بین توزیع درآمد و سـرمایه انـسانی کارهـای با ارزشـی بـوجـود آورد که ازجمله آنان: گریلیچز و ماسون (1972)، ولـچ (1975)، بلاگ (1976) و روزن (1977) می‌باشـند.

    این تئـوری بوسیله مدرسه شیکاگو ( Chicago.

    School) ( توسعه یافت که متفاوت ازتئوریهای کلاسیک است.

    درواقع شرط اصلی (لازمه) رفتارمنطقی افراد، این تئوری است.

    سرمایه‌گذاری برروی انسان برطبق اینچنین فرضیاتی شکل می‌گیرد.

    نتیجه انتخاب عقلایی که بوسیله فرد و یا خانواده‌اش انجام می‌گیرد با بهینه کردن درآمدهای آینده نهایی می‌شود.

    این انتخاب (سرمایه‌گذاری برای آموزش) برپایه ارزشهای واقعی درآمدهای محتمل درآینده که با یک نرخ تنزیل شده است، انجام می‌گیرد.

    روزن (1977) نشان داد که تئوری سرمایه انسانی جدید، توجه را ازحقوق به چرخه درآمدهای زندگی کاری انتقال می‌دهد.

    درواقع قلب تئوری درآمد دائمی، سرمایه انسانی است.

    تحقیقات چهل سال گذشته برهزینه‌هایی تمرکز داشته است که می‌توانسته بربهره‌وری فرد درآینده و نتیجتاً توانایی تولید (درآمد) تأثیرگذار باشد.

    این عوامل شامل: مهاجرت، بهداشت، مدرسه، جستجوی شغل، ارزیابی اطلاعات، سرمایه‌گذاری درپیش دبستانی، خانواده وجمعیت است.

    بهرحال اکثرمقالات ونوشته‌های منتشرشده براین مسئله تأکید دارد که آموزش کلید اصلی تعبیر و تفسیرسایراشکال اثرات سرمایه‌گذاری است.

    بلاگ (1976) اظهار داشت که نقطه اصلی تئوری سرمایه انسانی آموزش است، و علیرغم سایرموارد بیان شده، وابستگی‌اش غیرقابل تکذیب است.

    تحصیلات وتشکیل سرمایه انسانی ابزارسیاسی کنترل شده هستند و به همین دلیل قابل ملاحظه می‌باشند.

    به این دلایل، اغلب و بطورناصحیح وغلط، تئوری سرمایه انسانی بعنوان مترادف سرمایه‌گذاری درآموزش مورداستفاده قرارگرفته است.

    بیشترکارهای اخیربرتخمین تابع درآمدی تمرکزیافته‌اند که به شکل زیرمی‌باشد: دراینجا Y می‌تواند نرخ های دستمزد و یا درآمد باشد.

    S : تحصیلات (معمولاً سالهای تحصیلی کامل شده) A : متغیری است درارتباط با توانایی فرد که معمولاً غیرقابل مشاهده است Z : مجموعه‌ای ازمتغیرهایی که فرض می‌شود بردرآمد اثردارند و برای هرفرد متفاوت است Ui: جزء اخلال یعنی عواملی که بردرآمد اثردارند اما مستقل از Z توزیع شده‌اند.

    i : نماینده برای یک فرد مشخص درنمونه قبل از1960 درمیان اقتصاددانان تصور براین بود که تقاضا برای آموزش اجباری مانند تقاضا برای یک کالای مصرفی است، و به همین دلیل به ذوق و سلیقه ودرآمد خانوار و قیمت تحصیل (هزینه شهریه) بستگی دارد.

    مطالعات بکر (1962)، هانوک (1967) و هانسن (1963) با این تحلیل شروع شد که تحصیلات یک نوع سرمایه‌گذاری است و توابع درآمدی بصورت آماری وکاربردی بعنوان تخمینی ازنرخ بازدهی آموزش توسط روزن (1977) بکارگرفته شد.

    ـ توابع درآمدی سرمایه انسانی: «توابع درآمدی سرمایه انسانی» (HCEF) یک ابزاراساسی درتحقیقات، برای دستمزدها و درآمدها دراقتصادهای توسعه یافته ودرحال توسعه بوده است.

    و به دفعات درسیاستگذاری آموزشی بکاربرده شده برپایه تخمین‌های نرخ بازدهی تحصیلات بکاربرده شده (بعنوان مثال نگاه کنید به : ساخاراپولوس وماتسون، 1996) خصوصیت اساسی HCEF اینست که لگاریتم طبیعی درآمدها را به سرمایه‌گذاری درسرمایه انسانی ارتباط می‌دهد، از قبیل سالهای تحصیلات و سالهای تجربه کاری.

    تابع درآمدی سرمایه انسانی چندین خصوصیت قابل ملاحظه دارد ازجمله: 1ـ HCEF یک شخصیت وهویت ویژه نیست و از یک شخصیت و هویت مشتق شده است.

    بعنوان نتیجه، ضرایب معادله دارای یک تفسیراقتصادی است.

    2ـ بدلیل وجود چولگی (Skewness) مثبت درآمدها و افزایش نابرابری در درآمدها همچنانکه سطح تحصیلات افزایش می‌یابد، با استفاده ازلگاریتم طبیعی درآمدها، واریانس باقیمانده‌ها درHCEF کمترازواریانس ناهمسانی بوده وتوزیع باقیمانده‌ها به توزیع نرمال نزدیک‌تر می‌شود.

    3ـ HCEF یک استفاده کننده کارآ از داده‌هاست.

    یعنی اگرچه داده‌های درآمدی، سالهای تحصیل و سالهای ترک تحصیل به آسانی دردسترس است، اما داده‌های مربوط به هزینه های تحصیل فردی به آسانی دردسترس نبوده اما HCEF کارآترین استفاده را از داده‌های موجود خواهد داشت.

    توابع درآمدی به گونه‌ای عمل می‌کند که ارتباط بین درآمد و سرمایه‌گذاری درسرمایه انسانی را ازیک طرف با ارتباط بین لگاریتم طبیعی درآمدها و سالهای سرمایه‌گذاری درتحصیلات ازطرف دیگرهمراه می‌کند.

    4ـ توابع درآمدی سرمایه انسانی قابل انعطاف هستند، بطوریکه به متغیرهای اضافی اجازه می‌دهد درمدل وارد شوند.

    5ـ و بالاخره، ضرایب توابع درآمدی سرمایه انسانی دربررسی‌های مختلف قابل استفاده وتفسیرمی‌باشند مثلاً بصورت مقطعی (بررسی کشورها درکنارهم) و یا بصورت سری زمانی (برای دهه‌های مختلف).

    یک ویژگی توابع درآمدی سرمایه انسانی، استفاده متعددش درتخمین نرخ بازدهی آموزش از تحصیلات است.

    ضریب متغیرتحصیلات اغلب بعنوان نرخ بازدهی تحصیلات تفسیرمی‌شود (بعنوان مثال ساخاراپولوس و ماتسون 1996، رام 1996، روزن 1987 وویلیز 1986).

    دربعضی شرایط این تفسیرممکن است صحیح باشد و دربرخی شرایط خیر.

    ـ تابع درآمدی مینسر: دریک اقتصاد که شاغلان آن فقط درسالهای تحصیل (S) ، سن (t) و تجربه کاری (X) تفاوت دارند (سالهای تجربه بصورت فرمول x=t-s-b تعریف می‌شود که عبارتست ازسن شروع مدرسه که معمولاً عدد شش را برمی‌گزیند)، تابع درآمدی که درقبل توضیح داده شد یعنی (S,A,Z) Y=f می‌تواند بصورت زیر بازنویسی شود دراینجا u یک باقیمانده است با میانگین صفر و یک شکل تبعی است.

    ویلیز (1986) اشاره داشت که اگرنرخ رشد y درهرسطح مشخصی ازتحصیلات (S)، مستقل ازسطح تجربه کاری است پس معادله فوق می‌تواند بشکل مجزای زیردرآید: وبرطبق ارزش حال درآمدهای دوره زندگی، معادله بصورت زیر فرض می‌شود: شکل اولیه این فرمول بصورت بوده است که درآن V(s) ارزش تنزیل شده درآمدهای آینده برای هرسطح مشخص ازتحصیلات S و نرخ بهره r می‌باشد.

    متغیرهای r,A و Z برونزا فرض می‌شوند.

    بنابراین دراین مدل ساده تنها متغیرتأثیرگذار برارزش سرمایه انسانی S یا تحصیلات می‌باشد.

    نرخ نهایی بازدهی آموزش تخمین زده شده (f (s)) با فرمول زیر تشریح می‌شود: مینسر در1974، ازاین مدل استفاده کرد بعنوان نقطه شروع مدل تحصیلات به شکل زیر: ومقدمتاً سرمایه‌گذاریهای بعدازمدرسه توسعه یافت و به صورت یک فرم تبعی ویژه برای معادله (1) به شکل زیرتخمین زده شد که نفوذ کارهای مینسر اغلب به «تابع درآمدی سرمایه انسانی»برمی‌گردد: که دراینجاyx درآمد خالص پس از x سال تجربه است، ضریب 1B تخمینی ازنرخ بازدهی آموزشی است، و ضریب 2 B نیز سالهای تجربه را تفسیر می‌کند.

    ازآنجا که مشاهده می‌شود درآمدها درطول دوره کاری بصورت مقعر است لذا متغیرسالهای تجربه را بصورت درجه 2 یعنی2 x آورده‌ایم.

    لازم به تذکراست که این معادله را بشکل تعمیم یافته در قسمت برآورد بازده خصوصی سرمایه انسانی آورده و ضرائب آن را تعیین، تخمین وتفسیر خواهیم کرد.

    ـ توصیف داده‌ها: دراین تحقیق ازداده‌های هزینه ـ درآمد خانوارها درسال 1380 که توسط مرکزآمارایران منتشر می‌شود استفاده شده است.

    تعداد نمونه 26961 خانوار است، اما ازآنجا که می‌خواهیم رابطه درآمد فرد را با سایرمتغیرها بسنجیم، لذا ازمتغیر«تعداد شاغلین هرخانوار» فقط آنهایی که یک نفر شاغل داشته‌اند را آورده‌ایم با این فرض که همان فرد شاغل سرپرست خانوار باشد چرا که سایرمتغیرها درارتباط با سرپرست خانوار آورده شده است.

    برای توصیف داده‌ها توضیحات و جداول ذیل را آورده وتشریح می‌کنیم: تعداد کل افراد موردمطالعه دراین قسمت 14396 نفر بوده که ازاین تعداد 6915 نفر (معادل 48 درصد) را روستائیان و 7481 نفر (معادل 52 درصد) را افراد شهری تشکیل داده‌اند.

    هم‌چنین 1038 نفر زن (2/7 درصد) و 13358 نفر (8/92 درصد) مرد بوده‌اند.

    هم چنین ازمیان 14398 نفر افراد نمونه 1/73 درصد باسواد و 9/26 درصد را بیسوادان تشکیل می‌دهند و احتمالاً این درصد بالای بی‌سواد بخاطر وجود درصد بالای افراد روستایی است و همانطور که گفته شد 48 درصد افراد این نمونه روستایی بودند.

    مجموع افراد شاغل 13414 نفر بوده‌اند که ازاین تعداد 8998 نفر دربخش خصوصی (1/67 درصد) و مابقی یعنی 9/32 درصد دربخش دولتی کار می‌کنند.

    در خصوص وضعیت شغلی لازم به توضیح است که تفکیک این بخش ده قسمتی بود، اما چون درمدل مورداستفاده وضعیت شغلی را بصورت تقسیم‌بندی دوگانه آوردیم یعنی شغلهایی را که به پـستهای مدیریتی و یا شغلهای حرفه‌ای و تخصصی نزدیک بود درمتغیرحرفه‌ای و مدیریتی و مابقی را در غیرحرفه‌ای جای دادیم.

    تعداد 9656 نفر یعنی 73 درصد افراد دارای مشاغل غیرحرفه‌ای و 3758 نفر (27 درصد) دارای مشاغل مدیریتی وحرفه‌ای بوده‌اند.

    جدول (1) توزیع این افراد را به‌تفکیک تجربه کاری آنها نشان می‌دهد.

    لازم به یادآوری است که تجربه کاری درپرسشنامه آماری موجود نمی‌باشد اما این اعداد را از فرمول X=age-s-b بدست آوردیم که دراین فرمول x سالهای تجربه، age سن فرد، S سالهای تحصیلی و بالاخره b نیز سن شروع مدرسه که دراینجا عدد 6 را بخود می‌گیرد.

    جدول (1) توزیع افراد نمونه به تفکیک سالهای تجربه همانگونه که جدول نشان می‌دهد بیشترین این افراد دارای تجربه کاری بین 29ـ20 سال بوده که 2/31 درصد می‌باشد.

    افراد با تجربه کاری 19ـ10 نیز دررتبه دوم با 1/27 درصد است.

    لازم به توضیح است که اختلاف جمع این اعداد با کل نمونه بخاطراینست که برخی ازآنها به متغیرسن پاسخ نداده وبرخی نیز به متغیرسالهای تحصیل، لذا ازاین مجموعه حذف شده‌اند.

    توضیح دیگراینکه حدود 20 درصد این افراد دارای تجربه کاری بالای 40 سال نشان داده شده‌اند و این نیز بخاطر اینست که این افراد سرپرستان خانوار بوده و درمیان آنها افراد با سن بالا و تحصیلات کم زیاد بوده است که این نیزمنطقی است چرا که عمده افراد بی‌سواد و کم‌سواد کشور ما درسنین بالا قراردارند.

    اینکه افراد این نمونه دارای سنین نسبتاً بالا می‌باشند درجدول (2) نشان داده شده است.

    جدول (2) توزیع افراد نمونه به تفکیک سن سرپرست خانوار این جدول نشان می‌دهد که بیشترین درصد افراد مربوط به سنین 39ـ30 ساله بوده با 4/30 درصد و سپس سنین 49ـ40 ساله وبزرگتراز 60 ساله به ترتیب با 1/23 درصد و 7/21 درصد درجایگاه بعدی هستند.

    جدول بعدی که موردملاحظه قرار می‌دهیم توزیع این افراد به تفکیک سالهای تحصیل می‌باشد.

    این جدول نشان می‌دهد که ازمجموع 10101 نفر افراد نمونه 4306 نفر معادل 6/42 درصد مربوط به کسانی است که 5 سال تحصیل نموده‌اند که این نیز تأیید کننده جداول شماره1 و2 می‌باشد که عنوان شد بیشتراین افراد دارای سن زیاد و تحصیلات کم هستند.

    سایرموارد مربوط به سالهای تحصیل افراد درجدول شماره 3 آمده است.

    جدول (3) توزیع افراد نمونه به تفکیک سالهای تحصیلی ـ محاسبه بازده خصوصی سرمایه انسانی: دراین قسمت ابتدا مدل ابتدایی را تعمیم داده وبه مدل موردنظر خواهیم رسید و ضرائب آن را تفسیر خواهیم کرد که از مدل مینسر بدست آمده به شکل زیر است: که درآن: lny : لگاریتم درآمد کاری S : سالهای تحصیلات X : سالهای تجربه که ازفرمول X=t -s-b بدست می‌آید و در آن t سن، s سالهای تحصیلات و b سن شروع مدرسه است که معمولاً عدد 6 را انتخاب می‌کند.

    درمعادله فوق نرخ بازدهی آموزش برای هرسطحی ازتحصیلات وتجربه ثابت فرض می‌شود و ضریب S یعنی1b آنرا نشان می‌دهد.

    دراین مقاله از داده های مرکزآمارایران (هزینه ـ درآمد خانوار) استفاده کرده و معادله فوق را با استفاده از نرم افزار E- Views برای کشور خود تخمین می‌زنیم.

    ـ توصیف متغیرها: متغیرهای مورد مطالعه واستفاده را بشکل جدول زیر می‌آوریم: باتوجه به متغیرهای توضیح داده شده دربالا معادله مورداستفاده را بشکل زیر نشان می‌دهیم: برای تفسیربهترضرائب فرمول را بشکل زیر می‌نویسیم: که درآن ضریب تحصیلات می‌باشد.

    قبل ازآنکه به تخمین معادلات بپردازیم لازمست که متغیرها را معرفی نمائیم: 1X : شهری و روستایی 9X : ترکیب تحصیلات ومکان زندگی 2X : جنس سرپرست خانوار 10X : ترکیب تحصیلات وپرستیژ شغلی 3X : سن سرپرست 11X: ترکیب تحصیلات وبخش اشتغال 4X : وضع سواد 13X : سالهای تجربه 5X : وضع مدرک (سالهای تحصیل) 6X : پرستیژ شغلی 7X : بخش اشتغال Lny لگاریتم هزینه که آنرا بجای لگاریتم درآمد فرض کرده‌ایم.

    حال به تأثیرمتغیرها برروی Lny می‌پردازیم و معادله کلی آنرا می‌آوریم.

    حالات مختلفی تخمین زده شد و فقط معادلاتی که آماره‌های t آن و هم‌چنین دارای F محاسباتی با معنا بوده‌اند آورده شده و لذا برخی از متغیرها که دارای آماره t با معنایی نبوده‌اند حذف شده‌اند.

    اگراین توابع بصورت توابع کاملاً لگاریتمی تخمین زده شده بود ضرایب محاسباتی نشاندهنده کشش هرعامل نسبت به درآمد می‌بود، اما همانطور که مشاهده می‌شود این تابع بصورت نیمه‌لگاریتمی تخمین زده شده است و لذا ضرایب محاسباتی باید ابتدا درمتغیرمربوط به خود ضرب شود و سپس معنی کشش پیدا نماید.

    چون اکثرمتغیرها بجز تجربه و تحصیلات بصورت متغیر دامی (Dummy) وارد شده‌اند لذا فقط برای تحصیلات و تجربه کشش را محاسبه و تفسیر می‌کنیم و برای سایرمتغیرها فقط رابطه مثبت و منفی و تأثیری که آنها بـرروی درآمد افراد دارند را بررسی می‌کنیم.

    نتایج نهایی بررسی اثر متغیرهای مختلف برروی درآمد را درجدول زیرآورده‌ایم.

    ضرائب مربوط به محاسبه تأثیر متغیرهای مختلف برروی درآمدهای فردی ضرائب مربوط به محاسبه تأثیر متغیرهای مختلف برروی درآمدهای فردی واما معادله اصلی که نشاندهنده تأثیرتمامی متغیرها برروی درآمد فردی افراد است را آورده وآنرا تفسیرمی‌کنیم: 9 x 007/0 - 7x‌3/0+ 6x‌02/0 +5x1/0+2x1/0+1x25/0+ 2/15 = Lny (9/0ـ) (6/10) (8/0) (4/10) (9/2) (5/8) (176) (1)A R2/0 + 13 x 002/0 + 11 x 009/0 ـ 10 x 02/0 + (1/18) (9/4) (03/1ـ) (1/3) 04/2 = D.W 4/189 = F همانگونه که ملاحظه می‌گردد F محاسباتی نشان ازمعنادار بودن رگرسیون داشته و مقدار عددی DW نیز حاکی از عدم وجود خود همبستگی درمیان متغیرهای موردبررسی می‌باشد.

    اما درارتباط با با ضریب تعیین باید گفت که اولاً دراکثرتحقیقاتی که داده‌های آن ازطریق پرسشنامه بدست می‌آید معمولاً‌ خیلی بالا نیست و ازطرف دیگرموضوع بسیارمهم اینست که برخی متغیرهای اصلی که می‌تواند بـوضوح تغییرات درآمد افـراد را تشریح کند دراین مدل گنجانده نشده است یعنی داده‌های آن موجود نبوده و ازطرفی قابل ساختن نیز نبوده‌اند ازجمله درآمدهای غیرکاری افراد، ثروت و دو یاچند شغله بودن افراد و … .

    ملاحظه می‌گردد که تمامی متغیرهای موردبحث بجز دو متغیر9 X (اثرترکیبی تحصیلات و مکان زندگی) و11X (اثرترکیبی تحصیلات و بخش اشتغال) برروی درآمد تأثیرمثبت داشته و همگی با احتمال 9/99 درصد معنادار می‌باشند.

    اما دو متغیرگفته شده علاوه برداشتن رابطه منفی با درآمد فقط با احتمال حدود 70 درصد پذیرفته می‌شوند که به لحاظ آماری این درصد احتمال قابل‌قبول نمی‌باشد.

    اکنون به تفسیر علامت دو متغیر 5 X و 13X یعنی تحصیلات و تجربه را می‌پردازیم.

    ضریب 1/0 برای متغیر 5 X نشان از آن دارد که افزایش هرسال درتحصیلات فرد، درآمد به اندازه (سالهای تحصیلی × 1/0) تغییر می‌پذیرد بعنوان مثال افرادی که دارای تحصیلات پنجم ابتدایی می‌باشند به ازای یک درصد تغییر درسالهای تحصیلیشان (5×1/0) درصد یعنی 5/0 درصد در درآمدشان تغییرایجاد می‌شود و چون سالهای تحصیلی برای افرادیکه دارای فوق‌دیپلم، لیـسانس و فوق‌لیسانس و بالاتر می‌باشند اعدادی نظیر 14، 16 و 18 را پذیرفته‌اند لذا انتظار می‌رود که کسانیکه دارای تحصیلات بالاتر هستند درآمدشان نیز بطور فزاینده تغییرکند.

    متغیر 13 X نیز اگرچه دارای ضریب بسیارکوچکی یعنی 003/0 شده است اما باید توجه داشت که این نشاندهنده اینست که اگر یک درصد درمیزان تجربه تغییرایجاد شود درآمد به‌اندازه (سالهای تجربه × 003/0) درصد تغییر خواهد کرد.

    و اما ضرائب مثبت متغیرهای دیگرنشاندهنده ارتباط مثبت ومعنادار متغیرهایی نظیرمکان زندگی (شهری و روستایی)، جنس (زن ومرد) و …..

    برروی درآمد افراد به تعبیر و تفسیر زیر می‌باشد.

    ضریب مثبت 1X نشان می‌دهد که درآمد افراد درشهر بیشتراز روستا می‌باشد.

    ضریب مثبت و معنادار 2X نشان‌دهنده این می‌باشد که مردان بیش از زنان درآمد کسب می‌کنند.

    ضریب مثبت ومعنادار 5X نشان می‌دهد که اضافه شدن سالهای تحصیل تأثیرمثبت بردرآمد افراد دارد که البته قبلاً توضیح داده شد.

    متغیر 6X پرستیژ شغلی را نشان می‌داد یعنی شغلهای مدیریتی و حرفه‌ای درمقابل شغلهای غیرحرفه‌ای که ضریب این متغیر نیز نشان می‌دهد که شغلهای مدیریتی و حرفه‌ای درآمد بیشتری نسبت برشغلهای ساده و غیرحرفه‌ای دارند.

    متغیر7X نیز بخش اشتغال افراد را نشان می‌داد که دراینجا نیز این فرضیه اثبات می‌شود که افردیکه در بخش خصوصی کار می‌کنند دارای درآمد بیشتری نسبت به افرادیکه دربخش دولتی کارمی‌کنند دارا هستند.

    متغیرهای 9X، 10X، 11X به ترتیب اثرترکیبی تحصیلات را با مکان زندگی، پرستیژ شغلی و بخش اشتغال نشان می‌دهند که ضرائب آنها حاکی از آن است که فقط اثرترکیبی تحصیلات و پرستیژ شغلی یک تأثیرمثبت و معنادار برروی درآمد دارد و دومتغیردیگر علاوه برداشن رابطه منفی با درآمد به لحاظ بی‌معنا بودن آماره t آنها نیز رد می‌شوند و قابل‌قبول نیستند.

    متغیر13X و یا همان تجربه کاری نیز قبلاً توضیح داده شد و رابطه مثبت معنادارآن بادرآمد تشریح شد.

    ـ نتیجه‌گیری: همانگونه که ملاحظه گردید در این مقاله سعی شد که ارتباط بین درآمدهای فردی افراد را بامتغیرهای اصلی مثل تحصیلات وسالهای تجربه ومتغیرهای مجازی دیگر مثل جنس، مکان زندگی، بخش اشتغال، پرستیژ شغلی و … بسنجیم.

    مدل مورداستفاده دراین مقاله تابع درآمدی مینسر بود که یک ابزار ساده وقابل انعطاف برای تحلیل سرمایه‌گذاری درآموزش بود.

    نتیجه اینکه بجز تأثیر اثرترکیبی تحصیلات ومکان زندگی و هم‌چنین اثرترکیبی تحصیلات و بخش اشتغال برروی درآمد.

    تمامی فرضیات تحقیق موردقبول واقع شد.

    نکته بسیارمهم دراین بررسی و مطالعاتی ازاین قبیل پائین بودن ضریب تعیین است که گفته شد چون متغیرهای بسیار تأثیرگذار بردرآمد دراین پرسشنامه‌ها موجود نمی‌باشد لذا سایر متغیرها تغییردرآمد را بسیارکم تشریح می‌کنند که این متغیرها عبارت بودند از درآمدهای غیرکاری، اثرثروت و دو یا چند شغله بودن افراد.

    نکته قابل توجه اینکه حداقل دراین مقاله این گفته که افراد با تحصیلات بالا دارای درآمد کمتری نسبت به افراد با تحصیلات پائین هستند موردتأیید قرارنگرفت و رد شد.

    البته لازم به ذکر است که اگرمتغیرهای مهمی که درداده‌های این تحقیق غایب بود درپژوهش دیگری وارد شود ممکن است این نتایج دیگر بدست نیاید.

    این بررسی نشان داد که بازده خصوصی سرمایه انسانی یعنی تأثیرتحصیلات وتجربه بردرآمد برای افراد با تحصیلات وتجربه بالا نسبت به افراد با تحصیلات وتجربه کمتر، فزاینده است.

    فهرست منابع الف) فارسی 1ـ ساخاروپولوس، جرج (1371).

    تأثیراقتصادی آموزش، ترجمه علی اعظم محمدبیگی، مرکزتحقیقات آموزشی، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، 2ـ تین برگن، (1343‌) اصول برنامه‌ریزی رشد اقتصادی، ترجمه امیرحسین جهانبگلو، مؤسسه مطالعات وتحقیقات اجتماعی، 3ـ آی جونز، چارلز- آزمون سریهای زمانی مدلهای رشد درونزا ـ مترجم عبدالعلی منصف ـ مجله برنامه و بودجه ـ شماره 24.

    4ـ صالحی، محمدجواد (1379).

    اثرات سرمایه انسانی بررشد اقتصادی ایران ـ مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی .

    5ـ قره باغیان، مرتضی (1372)‌.

    فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران.

    6ـ عمادزاده، مصطفی (1374)‌.

    مباحثی ازاقتصاد آموزش و پرورش، جهاد دانشگاهی اصفهان، 7ـ فرجادی، غلامعلی (1371).

    درآمدی برنظریه‌های رشد و توسعه اقتصادی، نشرالبرز، 8ـ آی ـ جونزـ چارلز (1379)، مقدمه‌ای برمدلهای رشداقتصادی، ترجمه حمید سهرابی وغلامرضا گرایی‌نژاد، سازمان برنامه وبودجه، 9ـ روزبهان، محمود (1374).

    مبانی توسعه اقتصادی، نشرتابان، 10ـ افشاری، زهرا (پائیز 1377).

    بررسی اثرتحصیلات عالی و تجربه بردریافتیهای شاغلان (بخش خصوصی و دولتی) درایران با استفاده از مدل مینسرـ فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی درآموزش عالی ـ شماره 17 .

    ب ‌) لاتین Barro, Robert (1998), “Education and Ecomomic Growth” , Harvard university, 2000 Mc Mahon, Walter W, Education and Growth in East Asia, Economic of Education Review, Vol 17, No2, Healy, Tom.

    (1998), “Counting Human Capital”, OECD Observer, No212, Mc Mahon, Walter W, (2000), “The impact of Human Capital on Non – Market outcomes and feadbacks on Economic Development” given from Internet, Blang, Mark, (1996), “A view of Human Capital”, Journal of Economic literature, De Bartolo Annamaria, (1999 ), “Modern Human Capital Analysis: Estimation of US, Canada and Italy Earning Functions” , Maxwell School of Citizenship and public Affairs, Syracuse University – October R Chiswick, Barry.

    (1997), “Interpreting the coefficient of Schooling in the Human Capital Earning function”, April سالهای تجربهتعداددرصد10= 5575/519ـ1027371/2729ـ2031482/3139ـ3016554/1640= >20048/19جمع10101100 سن سرپرستتعداددرصد30= 20592/1439ـ3043724/3049ـ4033241/2359ـ5015506/1060 = >30917/21جمــع14396100 سالهای تحصیلتعداددرصد543066/42824573/241222068/21144424/4165787/5201122/1جمع10101100 توصیف متغیرنام متغیرلگاریتم درآمد کاریLnyسالهای تحصیلات (ازپنج تا 20)Sسالهای تجربه (6-(x = t – SXجنسیت (2= ds برای مرد و 1= ds برای زن)dsنوع حرفه (شغل) (2= dw برای مدیران وشغلهای تخصصی و 1= dw برای سایرین)dwمحل زندگی (2= dl برای مراکزشهری و 1= dl برای روستائیان)dlبخش اشتغال (2= dng برای بخش خصوصی و 1= dng برای بخش دولتی)dngاثرترکیب شده تحصیلات ونوع حرفه (d.w)Z1اثرترکیب شده تحصیلات و محل زندگی (s.dl)Z2اثرترکیب شده تحصیلات وبخش اشتغال (s.dng)Z3 ضریب زنانضریب مردانضریب کلی0/15 9/09/15 46/0C 1X2/16 2/0C 2X7/16 400/0-7/16 7000/0-6/16 100/0-C 3X4/17 6/0-1/17 35/0-9/15 37/0C 4X7/16 004/07/16 008/04/16 15/0C 5X5/16 07/05/16 076/05/16 11/0C 6X0/16 35/01/16 33/01/16 32/0C 7X ضریب زنانضریب مردانضریب کلی6/16 01/06/16 01/05/16 06/0C 9X6/16 02/07/16 008/06/16 06/0C 10X6/16 02/07/16 009/05/16 06/0C 11X7/16 004/07/16 004/08/16 0008/0C 13X7/16 00004/07/16 00005/08/16 00001/0C 14X

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

     

    الف) فارسی

    1 ساخاروپولوس، جرج (1371). تأثیراقتصادی آموزش، ترجمه علی اعظم محمدبیگی، مرکزتحقیقات آموزشی، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی،

    2 تین برگن، (1343‌) اصول برنامه‌ریزی رشد اقتصادی، ترجمه امیرحسین جهانبگلو، مؤسسه مطالعات وتحقیقات اجتماعی،

    3 آی جونز، چارلز- آزمون سریهای زمانی مدلهای رشد درونزا مترجم عبدالعلی منصف مجله برنامه و بودجه شماره 24.

    4 صالحی، محمدجواد (1379). اثرات سرمایه انسانی بررشد اقتصادی ایران مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی .

    5 قره باغیان، مرتضی (1372)‌. فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران.

    6 عمادزاده، مصطفی (1374)‌. مباحثی ازاقتصاد آموزش و پرورش، جهاد دانشگاهی اصفهان،

    7 فرجادی، غلامعلی (1371). درآمدی برنظریه‌های رشد و توسعه اقتصادی، نشرالبرز،

    8 آی جونز چارلز (1379)، مقدمه‌ای برمدلهای رشداقتصادی، ترجمه حمید سهرابی وغلامرضا  گرایی‌نژاد، سازمان برنامه وبودجه،

    9 روزبهان، محمود (1374). مبانی توسعه اقتصادی، نشرتابان،

    10 افشاری، زهرا  (پائیز 1377). بررسی اثرتحصیلات عالی و تجربه بردریافتیهای شاغلان (بخش خصوصی و دولتی) درایران با استفاده از مدل مینسر فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی درآموزش عالی شماره 17 .

     

    ب ‌) لاتین

    Barro, Robert (1998), “Education and Ecomomic Growth” , Harvard university, 2000

    Mc Mahon, Walter W, Education and Growth in East Asia, Economic of Education Review, Vol 17, No2,

    Healy, Tom. (1998), “Counting Human Capital”, OECD Observer, No212,

    Mc Mahon, Walter W, (2000), “The impact of Human Capital on Non – Market outcomes and feadbacks on Economic Development” given from Internet,

    Blang, Mark, (1996), “A view of Human Capital”, Journal of Economic literature,

    De Bartolo Annamaria, (1999 ), “Modern Human Capital Analysis: Estimation of US, Canada and Italy Earning Functions” , Maxwell School of Citizenship and public Affairs, Syracuse University – October

    R Chiswick, Barry. (1997), “Interpreting the coefficient of Schooling in the Human Capital Earning function”, April

اشاره: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با ارائه طرحی، سیاست کاهش نرخ بهره تسهیلات بانکی را موردتوجه قرار داده است. این طرح که در قالب یک بسته اقتصادی و در ادامه طرح تثبیت قیمتها ارزیابی می شود، دیدگاههای مختلفی را برانگیخته است. گزارش زیر به بررسی رابطه نرخ بهره و تورم در ایران می پردازد. ...

اشاره: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با ارائه طرحی، سیاست کاهش نرخ بهره تسهیلات بانکی را موردتوجه قرار داده است. این طرح که در قالب یک بسته اقتصادی و در ادامه طرح تثبیت قیمتها ارزیابی می شود، دیدگاههای مختلفی را برانگیخته است. گزارش زیر به بررسی رابطه نرخ بهره و تورم در ایران می پردازد. ...

چکیده مقاله حاضر به بررسی اثرات متقابل تولید و صادرات با تکیه بر صادرات غیرنفتی وعوامل مؤثر برآنها از طریق روش حداقل مربعات دومرحله‌ای می‌پردازد. نتایج نشان می‌دهند که صادرات غیرنفتی و تولید ناخالص داخلی هر دو بر روی یکدیگر تأثیرات معنی‌داری می‌گذارند ولی تأثیرات GDP بر صادرات غیرنفتی به مراتب بیشتر است. از طرف دیگر، تأثیرات متغیرهای پولی مانند نرخ ارز و نرخ مبادله در کنار ...

هدف : حسابداری یک سیستم است که در آن فرآیند جمع‌آوری، طبقه‌بندی ، ثبت، خلاصه کردن اطلاعات و تهیه گزارشهای مالی و صورتهای حسابداری در شکل‌ها و مدلهای خاص انجام می‌گیرد. تا افراد ذی‌نفع درون سازمانی مثل مدیران سازمان و یا برون‌سازمانی مثل بانک‌ها، مجمع عمومی سازمان مورد نظر و یا مقامات مالیاتی بتوانند از این اطلاعات استفاده کنند. به همین دلیل فردی که تحصیلات دانشگاهی ندارد، بیشتر ...

از سالیان بسیار دور, با افزایش سطح دانش و فهم بشر, کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی, موج پیشرفت‌های شتابان کشورهای غربی آغاز گردید. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرن‌های نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه گردید کشور ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ ...

به خواست خداوند متعال، همزمان با شروع کار دولت نهم، بخشنامه بودجه سال 1385 کل کشور ابلاغ می‌گردد. تهیه لایحه بودجه سال 1385 کشور با پشتوانه عملکردها و دستاوردهای برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین با توجه به افق‌های برخاسته از چشم‌انداز 20 ساله و برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و در قالب برنامه‌های کلان دولت - ارائه شده به مجلس محترم شورای ...

ما به قداست آب پی برده ایم دانش فنی و ابزار مدرن را به خدمت گرفتیم تا طبیعت و صنعت را به توازن برسانیم همانا در نیل به این هدف سخت می کوشیم. بخش کشاورزی در ایران یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی می‌باشد و این در حالی است که کمبود آب اصلی‌ترین عامل محدود کننده تولید محصولات کشاورزی و غذایی است. استفاده‌ بهینه‌ از آب‌ در کشوری‌ چون‌ ایران‌ که‌ از نظر اقلیمی‌ دارای‌ وضعیت‌ خشک‌ تا ...

دنیای امروز دنیای تحولات مستمر است ؛تحولاتی که با سرعت بسیار زیادی در حال وقوع هستند و نظامهای مختلف را تحت تاثیر قرار داده اند . نظامهای تکنولوژیک، انسانی و سازمانی از جمله سامانه‌هایی هستند که هم از روند تغییر و تحولات عرصه‌های داخلی و خارجی تاثیر پذیرفته و هم توان بالقوه تاثیرگذاری بر آن را دارا می‌باشند .در دنیای امروز که بدون شک مملو از پیچیدگی‌ها ، ابهام‌ها ، نایقینی‌ها و ...

مهندسی صنایع یکی از شاخه‌های مهندسی می‌باشد که به توسعه، بهبود، اجرا و ارزیابی سیستم‌های منسجم انسانی، مالی، اطلاعاتی، تجهیزات، انرژی، ماده و فرایند می‌پردازد. مهندسی صنایع برپایه ترکیب و ادغام مبانی ریاضیات٬ فیزیک و دانش‌های اجتماعی با متدهای مهندسی تحلیل و طراحی به‌منظور تعیین پیش بینی و ارزیابی نتیجه بدست‌ آمده از سیستم‌های مطبوع طراحی شده‌است. در سیستم‌های تولید ناب و بدون ...

امروزه در ایجاد یا توسعه فعالیتهای یک واحد صنعتی ، بازرگانی یا مالی لازم است عوامل و امکانات پراکنده به نحوی جذب شوند تا درجهت تقویت آن واحد مورداستفاده قرار گیرند. یکی از این عوامل سرمایه است که باید به شریان واحدهای فعال تزریق شودتا امکانات لازم برای تداوم و توسعه آنها فراهم آید. باتوجه به اینکه بازار سرمایه منبع تامین مالی بلندمدت به شمار می آید به سادگی می توان نتیجه گرفت که ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول