هنگامی که از مراکز مذهبی سخن می گوییم ذهن ما توجه به مقابر و زیارتگاه ها و مساجد می شود صحیح هم این است تقریباً در هر مرحله از مناطق شهری یا روستایی یک مسجد در بسیاری از روستاها تکیه و سقاخانه ها وجود دارد.
عمده ترین دلیل این موضوع آن است که شیعیان ایران توجه و اراده خاصی به ائمه اطهار و فرزندان ایشان داشته و دارند، تکیه و مساجد شهرها و روستا بیشترین آثار بر جای مانده از معماری دوران اسلامی هستند و به دلیل توجه مردم و تقدسی این بناها از آسیب های جوی در امان ماند.
و هر بار مردم مشتاقانه برای مرمت و بازسازی آن می کوشند مساجد از اماکن مذهبی هستند که تاریخ آغاز بنای آنها را مربوط به پذیرش تشیع و عمومی شدن آن در بین ایرانیان اولین مسجد در زمان پیامبر اکرم(ص) در شهر مدینه و به دست انصار ساخته شد.
این مسجد به شکل مربع و مصالح آن از خشت و سنگ لاشه بود حتی سربنای آن و ستون های آن از درخت نخل بود.
مسجد جامع بابل
مسجد جامع بابل: مسجد اولین پدیده معماری اسلامی که با ظهور اسلام ظهور یافته بودند مساجد هستند برای ادای فریضه واجب نماز که انجام آن به طور گروهی و اجتماعی توجه شده است.
این مسجد را ابتدا مازیار بن قارن در سال 1023 ه.
ق بنا کرد و در دروه صفویان این مسجد نوسازی شد و در دوران فتحعلی شاه بر اثر زلزله خراب شد و به فرمان این پادشاه در سال1225 ه.
ق به مباشرت میرزا محمد شفیع صدراعظم توسط میرمحمد حسین متولی آن دوباره بنا شد.
(نقشه شماره2)
مشخصات معماری
مسجد جامع امروزی دارای دو سردر ورودی شرقی و غربی است که در شرقی آن تمام اوقات بسته است و کاربردی ندارد و از شبستان های آن قسمت کاربرد چندانی ندارند و به جای نباری مسجد استفاده می کنند (عکس شماره1و2) سردر غربی که به دو سرپوشیده و هشتی مانندی ختم می شود و بالای سر در غربی آیات و عباراتی برگرفته از قسمت های کاشی نوشته شده است.
کتیبه سردر مسجد جامع که با خط بسیار خوش ثلث و بافت کاشی نوشته است که ابیات بر آن حک شده است و کتیبه آن از دیوار جنوبی شروع می شود و سپس بر دیوارهای غربی و شمالی سردر می رسد.
صحن و حیاط مسجد جامع
یکی از عناصر مهم معماری مسجد صحن و حیاط است که به دلیل پیروی از طرح و نقشه اولین مسجد جهان مسجد النبی طرح مربع یا مربع مستطیل که مسجد جامع دارای حیاط مربع مستطیل است و فضای آزاد و روحانی را برای واردین به مسجد ایجاد میکند.
که در واقع شکل و فرم و عناصر تزئینی ابتدا در همین صحن و حیاط به نمایش درمی آید و ما هنگام ورود به مسجد بسیاری از عناصر معماری و تزئینات وابسته به معماری را یکجا مشاهده می کنیم در بیشتر مسجد سعی می شود حضور آب در وسط حیاط که مظهر پاکیزگی و نظافت است قرار بگیرد.
اما در مسجد جامع یا در مساجد دیگر بابل حوض آب وجود ندارد ولی به جای حوض از شیرهای آب که در قسمت شبستان سردر ورودی آن قرار دارد استفاده می کنند.
(عکس شماره3)
صحن مسجد جامع که به عتیقی بار فروش معروف است 396 متر مربع است در ازای حیاط مسجد جامع شرقی و غربی است و در طرفی شمال و جنوبی آن ساختمان است.
از ساختمان نمای حیاط برای قرائت قرآن کریم و مراسم های ماه مبارک رمضان و ماه محرم استفاده می کنند و یک از این قسمت ها را اختصاص دادند به آبدارخانه برای پذیرایی مردم در مراسم ها و از قسمت هایی از این ساختمان که به خیابان راه دارد مغازههای زیادی احداث شد که به نظر می رسد از این مسجد به جای استفاده از اماکن مذهبی و فرهنگی بیشتر با کارهای اقتصادی روی می آورند.
(عکس شماره4و5)
اما از سمت ساختمان جنوبی این مسجد بیشتر با خواندن نماز جماعت اختصاص دارد، این قسمت را با پرده ای نصب کردند برای قسمت زنانه و زنان در آن نماز می خواندند و دارای سقف آجر نما و هلال های بسیار زیبایی در آن قرار دارد.
(عکس شماره6و7)
در طول مسجد و در وسط بنا متصل به دو دیوار دو جزر راست و در فاصله ای از این دو جرز دو ستون آجری است و قسمتی از این مکان را برای گرفتن وضو و دستشویی شیرهای آبی قرار دارد.
(عکس شماره8و9)
ایوان بدون تردید زیباترین و عالی ترین ایوان ها در مساجد و بناهای اسلامی ایران مشاهده می شوند و ایوان تقریباً بلند و متناسب با بنا ساخته شد ایوان که جلو آن را پنجره های آلومینیوم گذاشته اند میان دو جرز قرار می گیرد و پشت ایوان به طرف جنوب گنبدی مسجد و محراب آن است.
(عکس شماره10) گنبد مسجد جامع گنبدها یکی از علایم معماری اسلامی هستند که متنوع ترین آنها در مساجد کار گرفته شد.
گنبدهای اصلی این مسجد پشت ایوان و در دو طرف آن هشت گنبد کوچک و یک گنبد اصلی که در چهار طرف این بنا قرار گرفته اند که سه طرف هر یک از این گنبدها طاق های جناغی است که بر ستون ها و جرزهای آن متکی است.
(عکس شماره11) شبستان مسجد جامع هر مسجد دارای شبستان است این شبستان ها که در چهار طرف مسجد و این موضوع بستگی به اعتبار و نماز گذاران آن مسجد دارد.
شبستان که فضای سرپوشیده دارد و دارای ستون های یک شکل و موازی و به صورت آجر نما به صحن مسجد راه دارند سقف شبستان ها به صورت قوس شکل هست و این قوس ها به صورت عرق چین ظاهر شدند جلوه خاصی به خود نمایان کردند و سنگ مرمر به ابعاد55*65 در شبستان مسجد جامع به خط نستعلیق وجود دارد شبستان مسجد جامع امروزه بیشتر کاربردهای انباری گرفته است.
از بعضی از شبستان های داخل مسجد به جای کتابخانه و در بعضی از قسمت ها از جاکفشی استفاده می کند و از شبستان های حیاط آن از دو قسمت برای گرفتن وضو استفاده می کنند.
(عکس شماره12) محراب مسجد جامع محراب که نشان دهنده قبله مسلمین است و در واقع نقطه عطف مسجد است زیرا فسلفه ایجاد مسجد علاوه بر ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آن ادای فریضه واجب نماز است که هر مسلمان ملزم برای آن است هر مسجد عناصر تشکیل دهنده خود مثل صحن و مناره و گنبد را نداشته باشد حتماً باید محراب را دارا باشد مسجد جامع دارای5 محراب است و این محراب با کاشی کاری ها متنوع و زیبایی خاصی به خود اختصاص داده است و محراب مسجد در ضلع جنوبی آن قرار دارد محرابکاشی کاری مسجد جامع با تناسباتی و به کارگیری کاشی های ایوان محراب و یک تکه نمونه های بسیار عالی در معماری ایران هستند.
(عکس شماره13) مناره مسجد جامع مناره ها بنایی هستند در قالب لب برج مانند و باریک که معمولاً در کنار مساجد و بقاع متبرکه برای گرفتن اذان ساخته می شوند در گذشته مناره ها نقش میل راهنما را در کنار جاده ها و ابتدا شهرها و کنار مساجد ایفا می کردند، مناره مسجد جامع درکتیبه شرقی آن و در سردر ورودی مسجد قرار دارد.
این مناره به صورت منفرد و مصالح آن از خشت بوده است.
(عکس شماره14) کاشی کاری مسجد جامع: به طورکلی نقش کاشی در ایران بسیار مهم و اساسی بوده است زیرا تقریباً غالب بناهایی که از شاهکارهای معماری ایران محسوب می شود بخش عمده زیبایی و شکوه خود را از کاشی کاری های مسجد جای گرفته اند.
این کاشی کاری به صورت خشت و معرق کار شده و یکی از ویژگی های تزئینات معماری ایران کاشی کاری است که در نهایت استادی و تلفیق رنگ ها با هم در دیوارهای جانبی و ایوان ها خودنمایی می کند.
کاشی کاری را محراب های مسجد جامع هم جلوه ای خاص با خود نمایان کرد، اشعاری با خط خوش ثلث روی قسمت های کاشی نوشته شده که شامل کتیبه سردر غربی مسجد جامع با خشت کاشی کاری.
محمد مهدی1230 هـ.
ق (عکس شماره15) در حال حاضر هم به صورت نمای آجری کارها در دیوارها و قسمت هایی از شبستان انجام دادند که با اعتراض مردم و میراث فرهنگی به صورت نصفه کاره رها شد و اگر بخواهند از این نما استفاده کنند به نظر می رسد که بافت قدیمی این مسجد از بین میرود.
(عکس شماره16و17) سیدالعلماء روبروی مسجد جامع بابل سیدالعلماء بار فروش از علماء معاصر دوره محمدشاه و ناصرالدین شاه است و من شاگرد ملامحمد شریف بن آملی ملقب به شریف الدین است او در سال 1187 هـ.
ق متولد و در سال1270 هـ.ق درگذشت و مقبره اش در انتهای بازار مسجد جامع قرار دارد.
(عکس شماره18) مقبره سیدالعلماء بنایی است شامل یک حیاط و یک پیش صحنه و صحن پنج ضلعی متصل به همین پیش صحن داخل هر یک از اضلاع بزرگ دو طرف غربی و شرقی یک صحنه کوچ عمیق است.
دیوار مقابل درب ورودی دو اطاق ها و طاقچه و یک محراب است.
مقبره سیدالعلماء در قسمت بالای صحن اصلی است سنگ مرمری زردرنگ و بدون هیچگونه نوشته ای و تزئینی آن را پوشانده است.
اخیراً دکان های شیرینی فروشی و بلورفروشی راهی به این حیاط مقبره پیدا کردند لوازم و وسایل زیادی خود را در ایوانهای حیاط چیده اند که این امر در مساجد بابل یک امر طبیعی شد.
همانطور که توضیح دادم در تمام مساجد بابل به خاطر اینکه بار فروش نام گرفت مغازه و بازارهای زیادی در نزدیکی مسجد هست.
اگر به همین صورت پیش رود تمام اراضی این منطقه را تصرف خواهند کرد.
در درب ورودی مسجد جامع بازار سرپوشیده ای قرار دارد که سال های زیادی قدمت دارد این بازار در تمام روز هفته برقرار است و حدوداً از ساعت6 صبح شروع و تا عصر خاتمه می یابد و کالاهایی که معمولاً در این بازار عرضه می شود عبارتند از: سبزی، میوه، تره بار، لبنیات و مواد غذایی که میزبان این بازار عمدتاً افراد شهری هستند.
(عکس شماره19) 1-3- شناخت تاریخچه، علل پیدایش، چگونگی توسعه شهر و روند رشد آن در ادوار گذشته اگرچه بیشتر محققانی که درباره تاریخ بابل به نگارش مطالبی پرداخته اند شهر بابل کنونی را همان“مطیر” باستانی دانسته اند، این نظریه که این دو شهر را یکی بدانیم یک اشتباه است.
زیرا همین محققان هم عقیده اند که خرابه های مامطیر باستانی در بیست کیلومتری شهر بابل کنونی است و اینکه دو شهر بایست کیلومتر فاصله را یکی بدانیم و ارزیابی درستی نیست.
به خصوص که منطقه شمال ایران به علت آب و هوای مساعد و گسترش کشاورزی، همواره مهیای زندگی جمعیت زیادی بوده است و به همین دلیل فاصله بین آبادی های کناره دریای خزر بسیار نزدیک است و ما گاهی در فواصل حدود بیست کیلومتر شاهد شکل گیری شهرهای برزگی هستیم که از جمله می توان به شهرهای بزرگ آمل، ساری، قائم شهر، بابل و بابلسر اشاره داشت که هر یک با فواصل کم از یکدیگر قرار دارند و همگی آنها را می توان در دایره ای با شعاع کمتر از پنجاه کیلومتر جا داد.
بنابراین توجه به این نکته ضروری است که بابل کنونی همان مامطیر باستانی نیست و می بایست این دو مکان را به صورت منفک از هم مورد مطالعه قرار داد.
در مورد مامطیر، آنگونه که از نامش خبر می آید از آبادی های قبل از اسلام است اگر چه در تواریخ باستانی نامی از آن برده نشده است.
ظاهراً در جریان حمله مغول یا بر اثر حادثه دیگری این شهر کاملاً از بین رفته است و اینک تنها خرابه هایی از آن باقی مانده است که ارتباطی با بابل و موضوع مورد تحقیق ما ندارد.
اما در مورد شکل گیری شهر بابل برای اولین بار در سال881 قمری ظهیرالدین مرعشی در تاریخ رویان از دهی به نم بارفروش ده نام برده است، این ده در همین مکانی واقع بوده که امروز شهر بابل واقع است.
لذا می توان آن را هسته اولیه بابل کنونی به حساب آورد.
مرآه البلدان (از کتب معتبر دوره قاجار) نیز بنای اولیه شهر بارفروش را در دوره صفوی می داند که با تاریخ فوق همخوانی دارد.
زمانی که سیدظهیرالدین از بابل نام میبرد سلسله سادات مرعشی حاکم در مازندران آخرین سال های حکومت خود را در این خطه می گذراندند تا اینکه در سال1006 هجری قمری آخرین آنها به طور کامل حکومت مازندران را به شاه عباس صفوی واگذار کرد.
تا قبل از دوره صفوی بابل کنونی محل آب بندان یا سد کوچکی بود (که پشت آن استخر مانندی شکل گرفته بود) زراعان نواحی مجاور در آنجا آب مزارع زراعی خود را تقسیم می کردند.
این سد در محل آستانه کنونی واقع بود.
اطراف سد را جنگل و مزارع فراگرفته بود و تپه ای نیز در کنار آن قرار داشت که سطح تپه به درد کار کشاورزی نمی خورد و به لحاظ خشک بودن مساعد کاربری دیگری بود و به عنوان محل استراحت و انبار کردن ابزار و محصولات و خرید و فروش و مبادله کالا از این محل استفاده می شد.
از طرف دیگر این محل در مرکز تقاطع راه هایی واقع شده بود که شهرها و روستاهای اطراف را به هم پیوند می داد.
لذا هفته بازاری در آنجا تشکیل شد و ساکنان مناطق مجاور در روزهای پنجشنبه کالاهای مازاد بر نیاز خود را برای مبادله و فروش به این بازار هفتگی میآوردند این بازار به پنجشنبه بازار معروف شد و هنوز هم دایر است.
رسم برپا کردن بازارهای هفتگی در تمام نواحی شمال ایران برقرار بوده و هست و هسته اولیه بسیاری از شهرهای شمالی کشو همین بازارهای هفتگی بوده است.
دمورگان فرانسوی می نویسد که“ منطقه آستانه فعلی قبل از بنای مسجد خالی از سکنه بود و همه هفته بازاری در آنجا تشکیل می شد.
در این هفته بازار بود که مردم متوجه شدند در آن محل کلاغ ها دسته دسته جمع می شوند.
به نظر می رسد که جمع شدن کلاغ ها در این مکان به علت تغذیه از بقایای مانده از بازار هفتگی بوده است.
اما کلاغ در مذهب ایرانیان باستان و به خصوص دین مهری و نزد مردم شمال کشور پرنده ای مقدس است.
لذا تپه پنجشنبه بازار حالتی مقدس به خود گرفت.
بعدها شخصی از معمرین محلی در خواب دید که یکی از مقدسین در این محل دفن است مردم زمین را کندند و در آنجا با بقایای امامزاده مواجه شدند در آن محل بقعه و مسجدی ساختند.
مسجد به مسجد کلاچ یا کلاغ معروف است و امامزاده نیز همان امامزاده قاسم فعلی در محله آستانه است وجود آستانه امامزاده قاسم و بازار هفتگی باعث جذب عده ای از مردم به این مکان شد و ده کوچکی در کنار اماکن فوق شکل گرفت مکه بار فروش ده معروف گشت.
بنابراین هسته اولیه شهر بابل در محله آستانه و پنجشنبه بازار فعلی به وجود آمد و علل شکل گیری آن عبارت بود از: وجود سد و تپه، مرکزیت کشاورزی، قرار داشتن در محل تقاطع راه ها و سپس شکل گیری پنجشنبه بازار و امامزاده قاسم.
با شروع با دوره سلطنت پادشاهان صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری و توجه امرای این سلسله به مذهب شیعه اماکن مقدس مربوط به مذهب تشیع مورد توجه ویژه حکومت قرار گرفتند و از جمله امامزاده قاسم در بارفروش ده مورد توجه ویژه قرار گرفت.
از طرف دیگر اختلافات سیاسی و مذهبی پادشاهان صفوی با قبایل ترکمن دهکده های ساحلی این مناطق را از طریق دریا مورد حمله و تاراج قرار دادند.
رابینو در این مورد می نویسد: در زمان شاه عباس عده ای در سواحل درتای منزل داشتند و چون همواره در معرض تاخت و تاز دزدادن ترکمن بودند به نواحی دور از دریا کوچ کردند.
می توان تصور کرد که ساکنان اولیه بابل را همین مهاجران ساحل نشین تشکیل می دادند.
طبق رسمی که در دربار پادشاهان صفوی وجود داشت این ملوک ماه هایی از سال را به اقامت در مازندران می گذراندند از جمله شاه عباس صفوی در جزیره کوچکی که در دریاچه (استخر بزرگ) نزدیک امامزاده قاسم قرار داشت به ساخت قصر و باغی با شکوه اقدام کرد و آنجا را باغ ارم نامید از طرف دیگر این پادشاه به منظور دسترسی به مستملکات خود در شمال ایران به احداث راهی کرد که از یک طرف امتداد آن گیلان و مازندران و گرگان یعنی کلیه ایالات شمالی ایران را در برمی گرفت و از طرف دیگر این راه از طریق آمل و ری به اصفهان پایتخت دولت صفوی منتهی می شد.
اقامت شاه مقتدر صفوی به صورت سالانه در این قصر و وجود این شاهراه ارتباطی باعث ایجاد امنیت و رونق گرفتن امامزاده و بازار هفتگی بار فروش ده شد و به زودی گروه بیشتری از مردم به ساخت خانه و اقامت در این محل مبادرت کردند.
چندی نگذشت که بار فروش ده به یکی از شهرهای بزرگ مازندران تبدیل شد و از نظر شهری با شهرهای قدیمی منطقه چون آمل و ساری قابل مقایسه گشت.
با افول قدرت صفوی و در جریان وقایع بعد از آن شهر ساری مرکز مازندران صدمات زیادی دید و به ویرانه ای تبدیل شد لذا پادشاهان زند مرکز مازندران را از ساری به بابل انتقال دادن و این عمل در شد و بزرگ شدن بابل تأثیر مثبت داشت.
در سال1771 م سیاح معروف گلمن از منطقه بازدید کرده و گزارش کرده است که به علت جنگ ها و حملات تراکم شهرسازی ویران شده و مرکز ایالت به بار فروش منتقل شده است.
با شروع سلطنت آقا محمد خان قاجار بار دیگر مرکز حکومت مازندران به ساری منتقل شد ولی بار فروش همچنان به عنوان یکی از شهرهای مهم منطقه باقی ماند.
در زمان فتحعلی شاه قاجار طی یکی از مفادعهدنامه ترکمان چای امتیاز کشتی رانی در دریای خزر به امپراطوری روسیه داده شد و طی موارد دیگری از این عهدنامه تجار روسیه در ایران از امتیازات خاصی بهره مند شدند.
این عهدنامه باعث شد که گروهی از تجار روسی (عمدتاً اهالی بندر حاجی ترخان) به کشتی رانی و تجارت در دریای خزر علاقمند شود.
لیکن از آنجایی که هیچ موج شکن و اسکله ای در ساحل ایرانی این دریا وجود نداشت، کشتیرانان روسی مجبور بودند که در مصب رودها و خلیج های طبیعی به تخلیه و بارگیری کالاهای محمول کشتی هایشان بپردازند یکی از خلیج های مناسب برای ای منظور منصب رودخانه بابل رود در بابلسر کنونی بود این محل اگرچه برای بارگیری و تخلیه کشتی ها مناسب بود لیکن به چند علت محل مناسبی برای تجارت و نگهداری کالاها نبود، اول اینکه مشکل راهزنان ترکمن هنوز در کناره های ساحل باقی بود و دوم اینکه این محل دارای راه های مناسب برای دسترسی به شهرهای اطراف نبود و در سر راه شاه عباسی قرار نداشت و دیگر اینکه رطوبت فوق العاده کنار دریا این محل را برای نگهداری و انبار کالاها نامناسب می کرد.
با توجه به موارد فوق تجار روسی و ایرانیانی که با آنها معامله می کردند شهر بابل را که نزدیکترین و مناسب ترین محل به بندر طبیعی بابلسر بود به عنوان انبار و محل معاملات خود برگزیدند.
از دیگر سو وزیر مقتدر دوره فتحعلی شاه میرزا شفیع مازندرانی توجه خاصی به زادگاه خود نمود و به ساخت مسجد و کاروانسرا اقدام کرد.
روند فوق نقطه عطفی در تاریخ شکلگیری شهر بابل محسوب شد و در واقع در این پروسه شهر بابل به عنوان یکی از دروازه های ورودی تجار و کالاهای خارجی به ایران و یکی از بزرگترین شهرهای تجاری دوره قاجار مطرح شد.
در دوره سلطنت محمد شاه و متعاقب آن ناصرالدین شاه قاجار روابط تجاری و ارتباط بین ایران و دولت های اروپایی به خصوص دولت تزاری روسیه از گسترش چشمگیری برخوردار شد.
گسترش این روابط در رشد شهر بابل تأثیر زیادی داشت و روزبه روز این شهر بزرگ تر شده و جایگاه مهم تری در تجارت بین المللی ایران پیدا کرد تا جایی که ده ها و کاروان سرای موجود در بابل اکثراً در همین دوره ساخته شده اند.
ناصرالدین شاه به عمران و آبادی بابل توجه خاصی کرد و دوبار به این شهر مسافرت کرد.
اعتماد السلطنه در مرآه البلدان نوشته است:“از سنه1282 هـ.ق که موکب مسعود خسروانه تشریف فرمای مازندران شده بود تا سنه1292 هـ.ق که مجدداً تشریف فرما شدند ده سال تمام گذشته بازارهای تاریک سقف کوتاه مبدل به بازارچه های خوب و کاروانسراهای آباد گردید، کوچه ها تماماً سنگفرش و عمارت بحر ارم که جز خرابه نبود مرمت و بازسازی شده است.
جمعیت شهر بابل در دوره ناصری به پنجاه هزار نفر بالغ شد و گزارش های زیادی در مورد حضور تجار روس، ارمنی، یهودی و ایرانی در این شهر در منابع مختلف آمده است.
کارلاسرنا جهانگرد معروف در سال1877 از بابل دیدن کرده و نوشته است که“درآمد شهر به طور عمده از مالیات بازرگانان و پیشه وران تأمین می گردد و بالغ بر پنج هزار تومان است”.
بابل تا اواخر دوره قاجاریه به عنوان یک شهر تجاری به بقایای خود ادامه داد و اگر چه گاه و بی گاه بر اثر وقوع حوادثی چون طاعون سال1198 و زمین لرزه سال1223 و وبای سال1269 هـ.
ق خللی در روند رشد آن حادث شد و بنا به گزارش های متعدد حدود سی هزار نفر از نفوس شهر کشته شدند، شهر همچنان به عنوان یکی از شهرهای مهم منطقه و کشور باقی ماند.
تا اینکه در واقع انقلاب بلشویکی در روسیه و شکل گیری اتحاد جماهیر شوروی (سال1917 م) دولت جدید روسیه کلیه معاهدات استعماری دولت تزاری از جمله معاهده ترکمان چای را لغو کرد، لغو این قرار داد و اختلافات سیاسی و عقیدتی دولت های ایران و شوروی باعث قطع ارتباط تجاری بین ایران و شوروی شد.
لذا با قطع رابطه دوم کشور شهر بابل هم کاربرد خود را در تجارت بین المللی از دست داد و از طرف دیگر تغییر واحد پول و اسکناس های دولت تزاری و عدم دسترسی تجار بابلی به بانک های روسی باعث ورشکستگی بسیاری از تجار این شهر شد.
این تجار یا به تغییر شغل مبادرت کردند و یا از بابل مهاجرت نمودند.
(صدها قطعه از اسکناس های تزاری هم اینک نزد خانواده ای قدیمی بابلی موجود است).
در طول سلطنت پهلوی ها در ایران از آنجایی که پهلوی اول از اهالی مازندران بود توجه خاصی به آبادانی شهرهای این خطه کرد.
این آبادانی ها به صورت ساخت ابنیه جدید (ادارات پست 1311 هـ.
ش و دادگسترسی و شهربانی1314هـ.
ش و شهرداری) و بنای قصر در بابل جلوه گر شد و تا حدودی زخم های ناشی از قطع رابطه با روسیه را التیام داد.
از سوی دیگر با ساخت بندر در بابلسر بار دیگر مناسبات تجاری با شوروی برقرار شد و اگر چه این مناسبات به گستردگی دوره قاجار نبود لیکن نقش مثبتی در زندگی تجاری مردم بابل ایفا کرد.
در سال های اخیر شهر بابل به عنوان یک مرکز کشاورزی، خدماتی و تجاری در حوزه پر جمعیت شهرستان بابل نقش ایفا کرده بود و با توجه به مهاجرت گسترده کشاورزان روستاهای اطراف به بال از رشد فزاینده ای برخوردار بوده است.
روند سریع مهاجرت روستاییان به بابل را باید در دو عامل اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد.
این عوامل نخست سطح زندگی و درآمد بالاتر حوزه های شهری به نسبت حوزه های روستایی است که در تمام کشور وجود دارد و دیگر عامل اختصاصی فرهنگی در بابل است چرا که شهرهای عمده ناحیه مرکزی استان مازندران از نوعی بافت جمعیتی و عشیرتی و ایلی برخوردارند و این خود مانعی برای مهاجرت روستاییان به این شهرها محسوب می شود در حالی که بافت جمعیتی شهربابل اصولاً از تجار و اهالی غیر بومی تشکیل شده است لذا این شهر همواره مهیای پذیرش گروه های مهاجر با فرهنگ های گوناگون بوده و این خود دلیلی بر اشتیاق روستاییان برای مهاجرت به این شهر بوده است.
2-3- خصوصیت جغرافیایی و اقلیمی شهر 1-2-3- موقعیت جغرافیایی شهر و اطراف آن (عوامل طبیعی، عوارض زمینی، وضع توپوگرافی، شیب های اصلی مؤثر در طرح و منطقه بندی آنها در سطح شهر و اطراف آن و همچنین سایر عوامل جغرافیایی محدود کننده توسعه شهر) شهر بابل در217 کیلومتری شمال شرقی تهران در مرکز شهرستان بابل واقع شده است.
شهرستان بابل یکی از شهرستان های استان مازندران است که مطابق آخرین سرشماری سراسر کشور (سال1375) دارای دو منطقه شهری به نام های امیرکلا و بابل و 10 دهستان بوده است.
بر اساس آخرین آمارنامه استان مازندران (سال1376) مساحت شهرستان بابل0/1431 کیلومتر مربع می باشد.
بر همین اساس شهرستان بابل دارای پنج بخش مرکزی، بابل کنار، لاله آباد، بندپی شرقی و بندپی غربی می باشد.
فاصله شهر بابل تا آمل25 کیلومتر، تا بابلسر18 کیلومتر، تا قائم شهر16 کیلومتر و مرکز استان مازندران یعنی شهر ساری حدود48 کیلومتر است.
حدود شهر بابل بر اساس مصوبه شورای شهرستان بابل مورخ4/3/45 به شرح زیر است: 1- شمال: اوشیب- تا تقاطع رودخانه بابل 2- جنوب: هفت تن- آخرین تیر برق جاده قائم شهر- پل حاج حسین خان 3- شرق: آرامگاه- در امتداد آرامگاه تا شمال حمزه کلا 4- غرب: رودخانه بابل تا پل محمد حسن خان 5- جنوب شرقی: محل دادگاه انقلاب (کاخ سلطنتی سابق) 6- شمال غربی: تأسیسات مهد کودک در اینجا لازم به یادآوری است که محدوده فوق الذکر که اصطلاحاً محدوده قانونی شهر نامیده می شود، بعداً به ترتیب توسط مهندسین مشاور میپلان، طرح و ابداع و پژوهش عمران مورد تجدیدنظر قرار گرفت.
شهر بابل در33 تا36 درجه عرض جغرافیای و41 تا52 درجه طول جغرافیایی و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد در محل ایستگاه هواشناسی موجود منهای5 متر و ارتفاع آن از سطح دریای خزر21 متر است.
به طور کلی شیب شهرستان بابل ازشمال به جنوب شهرستان در حال افزایش می باشد، یعنی هر چه به سمت بخش بندپی شهرستان بابل (جنوب شهرستان) پیش می رویم شیب زمین کمتر از1 درصد به30 درصد تا15 درصد و بالاخره در نقاط جنوبی به50 درصد می رسد.
به طور کلی شهرستان بابل به3 قسمت جلگه ای (با شیب کمتر از1 درصد) و کوهپایهای (30 درصد) و کوهستانی (بالای50 درصد) تقسیم می شود.
مسیر وضعیت طبیعی شهرستان باعث تنوع اقلیم شده است.
به طوری که در قسمت جلگه ای از آب و هوای سرد و معتدل و در تابستان از هوای گرم و مرطوب برخوردار است و در قسمت کوهپایهای از آب و هوای سرد و معتدل برخوردار و بالاخره قسمت کوهستانی از آب و هوای سرد و برفی برخوردار می باشد که به دنبال خود تنوع محصولات کشاورزی را به همراه داشته است.
به طورکلی در قسمت جنوب شهرستان بابل که در قسمتی از سلسله جبال البرز (البرز مرکزی) قرار دارد، ارتفاعات مختلف در این شهرستان قرار داشته که ارتفاعات این قله ها بین1100متر تا3701 متر متغیر می باشد.
2-2-3- مسائل کلی زمین شناسی (جنس خاک، زلزله، آبهای زیرزمینی و غیره) چگونگی پیدایش دشت مازندران از قرن ها پیش احتمال داده می شد و زمین شناسان براین عقیده اند که دشت مازندران در اثر ریزش مواد رسوبی همراه با سنگ و سنگ ریزه از کوه های البرز که توسط رودخانه ها به سوی دریا آمده است از زیر آب بیرون آمده و در وضع کنونی قرار گرفته است.
رودخانه های مهمی در این مورد سهم به سزایی داشته اند که عبارتند از: رودخانه های هراز، تجن، تالار و رودخانه های کوچک دیگری که از کوه های البرز سرچشمه گرفته و پس از پیمودن دشت مازندران به دریا میریزند.
در قسمت های بین دشت و دامنه کوه ها و تپه ها، اثرات ته نشینی ها دیده شده است و از مشاهده مواد آهکی که در بستر رودخانه ها یافت می شود می توان گفت که این رودخانه ها در برخورد با سنگ های رسی در این رودخانه به حد وفور دیده میشوند و ضمناً اثرات ته نشین های رسوبی آتشفشان نیز در این رودخانه یافت میشود، مطالعات انجام شده روی رگه هایی که در حفاری های چاه های آرتزین به عمل آمده و بر طبق مشاهدات در زمین های زراعتی می توان گفت که ممکن است رسوبات تشکیل شده در دشت مازندران مربوط به دوران های مختلف زمین شناسی باشد.
پیدایش آثار زندگی در اعماق پایین این دشت ثابت می نماید که قسمت های ته نشینی فوقانی مربوط به قرن های اخیر می باشد.
تشکیل کوه های البرز که مربوط به دوران سوم زمین شناسی است به تدریج شروع شده و سیلاب ها و سایر عوامل فرسایشی یک قشر ضخیم در عمق دریا به وجود آمده و کم کم این قشر به وسیله رسوبات مختلف پر شده و دشت از زیر آب بیرون آمده است.
در بعضی از نقاط، ضخامت رویه بالایی که بدین طریق به وجود آمده اند به چهل متر می رسد.
رویه بالایی به تدریج در اثر سیلاب های شدید به وجود آمده و ضمناً در طبقات فوق مواد رسی دریایی دیده شده که معلوم می دارد رسوبات به تدریج و در زیر آب دریا که دارای نمک بوده است، تشکیل شده است.
هر چه رودخانه ها به دریا نزدیک می شوند سرعت آب کمتر شده و رسوبات در نزدیکی تلاقی رودخانه به دریا زیادتر بوده است.
4-2-3- مسائل هواشناسی (حرارت، رطوبت، باد و غیره) شرایط آب و هوایی به موازات دیگر عوامل محیطی از مهمترین عوامل مؤثر در شکل گیری بافت های شهری و روستایی به شمار می آیند و هر گونه دخل و تصرف انسانی در محیط نیز به مقداری زیاد تابع شرایط آب و هوایی است.
توجه به شرایط آب و هوایی در مطالعات شهری و منطقه ای از دو نظر حائز اهمیت است.
اول- با شناخت ویژگی های آب و هوایی می توانا قابلیت های سازگاری انسان در محیط را ارزیابی کرد.
دوم- متناسب با شرایط آب و هوایی می توان اشکال مطلوب متناسب ساختمان های فضایی را با ابزار متناسب به وجود آورد.
در مطالعات آب و هوا از آنجا که شرایط آب و هوایی ممکن است از سالی به سال دیگر متفاوت باشد لازم است برای به دست آوردن اطلاعات مقرون به واقعیت، میانگین دورههای چند ساله محاسبه شوند.
از آنجا که در شهرستان بابل ایستگاه هواشناسی وجود ندارد، از این رو اطلاعات دو ایستگاه قراخیل و بابلسر که به شهرستان بابل نزدیک میباشد استفاده شده است.
شرایط کلی اقلیمی استان مازندران به طور کلی شرایط اقلیمی و تفاوت های آن در مازندران را می توان به صورت ذیل بیان داشت: اقلیم خیلی مرطوب در نواحی پست ساحلی اقلیم مرطوب در دشت های ساحلی اقلیم نیمه مرطوب در نواحی مرکزی و بخش شرقی اقلیم نیمه خشک در بخشی از نوار شرقی مجموعه شرایط اقلیمی منطقه نمایانگر آن است که مازندران کلاً دارای آب و هوای مدیترانه ای است در مناطق کم ارتفاع معتدل، در ارتفاعات سرد مرطوب می باشند.
عوامل مؤثر در آب و هوای این استان را می توان به جود کوه های البرز، جهت قرار گرفتن آنها، ارتفاع مکان، نزدیکی به دریا، پوشش گیاهی بادهای محلی، عرض جغرافیایی و پیش آمدن توده هوای شمال و غربی دانست.
شایان ذکر است که در بین عوامل فوق نقش کوه ها و دریای مازندران و بادها، بیش از سایر عوامل در آب و هوای مازندران تأثیر دارد.
به طور کلی فاکتورهای جغرافیایی اقلیمی منطقه نه تنها در پیدایش، بلکه در حفظ و وضع موجود ویژگی های طبیعی نقش مهمی به عهده دارد.