وجود استرس ها در محیط زندگی امری اجتناب ناپذیر و برای رشد روانی ضروری است و همیشه هم اثر منفی ندارد و اگر هم به خودی خود وجود نداشته باشد، بشر خود آن را ایجاد می کند. آنچه ممکن است منجر به بروز بیماری شود ناتوانی در مقابله با درجات غیرعادی و بسیارشدید استرس می باشد که به صورت واکنشهای فیزیولوژیک و روانی تظاهر می کند. به عبارت دیگر اگر استرس در حد ظرفیت و سازش ذهن بدن باشد برای فرد خوشایند، مفید و سازنده است ولی در صورتی که بیش از توانایی و ظرفیت تطبیقی باشد ناخوشایند و مضراست.
پاسخ به استرس، پاسخی است فردی که از زمانی تا زمان دیگر در طول عمر تغییر میکند. پاسخ به استرس ها پاسخی است فردی که از زمانی تا زمان دیگر در طول عمر تغییر می کند هانس سلیه که سالها بر روی آندوکرنیولوژی استرس تحقیق کرده است می گوید: «مهم این نیست که چه اتفاقی برای شخص افتاده مهم آن است که آن چگونه درک کرده است و انسان ازدیدگاههایش رنج می برد نه از بلاهایی که بر سرش می آید» طبق نظریه سلیه استرس عبارت از درجه سوز و ساز (Wear-Thear) فرد بر اثرفشار زندگی است و از همین جا اساس نظریه سندرم سازگاری عمومی مطرح میشود (میلانی فر، 1382).
آثار ناشی از استرس بر ارگانیسم که به صورت مکانیسم های دفاعی روانی ایگو (به طور ناخودآگاه) یا بصورت مکانیسم کنار آمدن با مشکل (Coping Mechanisms) ( بطور خودآگاه) تظاهر می کنند را نمی توان به طور مجزا و منفرد تجزیه و تحلیل کرد، بلکه انسان یک واحد بیولوژیک کامل و غیرقابل تجزیه است. که از نظر زیستی روانی تحت تأثیر قرار میگیرد و از همین جا رابطه بهداشت روانی و بهداشت عمومی که از قدیم وجود داشته است بیشتر مشخص میشود. نگرش به انسان به عنوان واحدی روانی زیستی در پزشکی ایران قدیم دیدگاهی مشخص داشته است. بخصوص ابن سینا و رازی پیشگام این نظریه بوده و در قرن اخیر نیز این نگرش محور اصلی عقاید روانشناسی و روانپزشکی نوین قرار گرفته است (سقراط گفته است که علاج بیماریهای جسمانی بدون بهبود روان امکان پذیر نیست).
هر یک از واکنشهای بدن در پاسخ به استرس به خودی خود مفید و سازنده است و انسان در برخورد با استرس و ماندن در صحنه، اماده چارهجویی و پاسخگویی به درگیریهایی می شود که به آن «جنگ و گریز» (Fight or Flight) می گویند. چون بدن نیاز به پاسخ را تشخیص می دهد به طور خودکار در سلسله اعصاب محمل می کند. در بین استرس ها، استرس های عاطفی بیشتر از انواع دیگر بیماری زا هستند و همیشه رابطه بسیار نزدیک بین عوامل استرس زا و خودکشی و قتل وجود داشته است. افرادی که دارای هدف و مسئولیت درزندگی هستند، تغذیه خوب و استراحت کافی و برنامههای ورزش و تفریح مناسب دارند سختیها را بهتر تحمل کرده و با مکانیسمهای دفاعی پخته مانند فداکاری، والایش، انعطاف پذیری، معنی دار کردن زندگی و برخورداری از حمایت خانوادگی و اجتماعی، آسیب پذیری کمتری را نشان می دهند.