دانلود تحقیق سعادت ملت

Word 85 KB 23493 26
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد.

    از این رو شناسایی عوامل ایجادی اتحاد و موانع واگرایی اجتماعی می تواند دولت ها و ملت ها را برای عبور از بحران ها و دست یابی به اهداف کمک و یاری رساند.


    مقومات و مولفه های ایجاد ملت
    ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است.

    از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید.

    از جمله ویژگی های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (همان کشور) و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین است.


    از سوی دیگر نیروی حیاتی پیوند دهنده ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ و فرهنگ و دین ویژه خویش و نیز زبان مشترک برمی خیزد.

    به نظر دانشمندان علوم سیاسی ملت هایی را می توان یافت که به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشند.

    به این معنا که عنصر دولت در تشکیل دولت به عنوان عامل اصلی و مقوم نیست؛ بنابراین ملت های بدون دولتی را نیز می توان در صحنه تاریخی اجتماعی ملل یافت.


    به نظر این اندیشمندان، پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای است که تاریخ آن از پیدایش ملی گرایی و ناسیونالیسم جدید و دولت های نوین فراتر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده اخیر است.

    از این رو، آگاهی ملی به معنای تعلق به ملت و لزوم تشکیل دولت ملی و داشتن قدرتی یا دولتی متعلق به خود، پیشینه ای طولانی ندارد.

    به همین دلیل واژه ملت نیز در گذشته به معنای سیاسی امروزین نبوده و همانند کاربرد آن در فارسی گذشته به معنای پیروان دین و مذهبی بوده است.


    پیش از پیدایش آگاهی ملی جدید آن چه در میان گروه های بشری شایع بوده، آگاهی قومی بوده است، چنان که واژه ناسیون در زبان های اروپایی به معنای قوم به کار می رفته است.

    آگاهی قومی بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی داشته و عنصر زبان، دین، آداب، رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک مبنای آن بوده است.

    در میان بیشتر اقوام گذشته این آگاهی را به صورت جدا کردن خود از دیگری می یابیم.

    چنان که یونانیان غیریونانیان را بربر می نامیدند و ایرانیان غیرایرانیان را انیران (تورانی و غیرایرانی) و تازیان غیرعرب ها را عجم می خواندند و با این واژه و واژگان دیگران را از خود جدا می کردند.


    اقوامی هم چون ایرانیان و یونانیان و چینیان که برای فرهنگ خود برتری قایل بودند، با واژگانی خاص دیگران را از خود جدا می کردند.

    در واقع اغلب جز خود را کوچک و حقیر می شمردند و واژگان تحقیرآمیزی چون بربر و عجم را در حق ایشان به کار می بردند.


    در گذشته، احساس هویت قومی و سربلندی از آن چنان که در شاهنامه فردوسی دیده می شود و بزرگ داشت میهن بیشتر معنا و جهت فرهنگی داشته است تا معنای سیاسی؛ به این معنا که استقلال سیاسی به معنای امروزی کلمه، جزء ذاتی و ضروری این هویت نبوده است، چنان که فردوسی با همه احساس شدید ایرانیت می توانسته شاهنامه را به فرمانروایی ترک و تورانی پیش کش کند؛ ولی در همان حال حکومت قومی، یعنی حکومتی که با دین و فرهنگ قومی پیوستگی داشته و پشتیبان و نگهبان آن به شمار می آمده، اهمیت خاص داشته است، هرچند که این اهمیت به طوری نبوده است که در دولت های ملی خودنمایی می کند؛ زیرا پیوستگی سه عنصر دولت، ملت و کشور در روزگار ما، بعد سیاسی قومی به مفهوم ملت بخشیده است، اما هم چنان در تعریف آن عناصر فرهنگی غلبه و چیرگی دارد.

    از این رو «ارنست رنان» در تعریف خود ملت را روانی دانسته که یک اصل روحانی است.

    وی می نویسد: دو چیز که در واقع یک چیزند، این روان را می سازند...

    یکی داشتن میراث مشترک غنی از خاطره ها و دیگر سازش واقعی، میل به زیست با یک دیگر و خواست تکیه کردن کامل به میراث مشترک است.

    (ملت چیست؟

    مجموعه آثار، جلد1، پاریس، 1882)
    نویسندگان دیگر نیز همانند «ارنست رنان» بر یک دستی ذهنیت هر ملت، یعنی بر خلق و خوی و منش ملی تکیه کرده اند و به عناصر فرهنگی بها و ارزش ویژه ای بخشیده اند.


    تکیه بر این ویژگی ها و بزرگ داشت آن در عصر رشد ناسیونالیسم و ملی گرایی بیشتر و فزون تر از پیش بوده است و در همه آثار این دوره خودنمایی می کند.


    تعریف ملت در علوم اجتماعی، در تعریف ملت، عواملی مانند شخصیت ملی یا قومی و زمینه های مشترک فرهنگی و اقتصادی در تعریف ملت در نظر گرفته می شود؛ زیرا ملت سرانجام ترکیبی از همه این عوامل است.

    مؤلفه ها و عناصر پیدایی ملت را متفاوت بیان و تبیین می کنند ولی امرسون پژوهشگر علوم سیاسی درباره مفهوم ملت در اندیشه اروپایی که به سایر مناطق دنیا کشیده شده است می نویسد: مدل آرمانی ملت که در اندیشه اروپایی سابقه دارد (هرچند که به درجه یک دستی کامل نرسیده است و وجود نداشته است) عبارت است از یک قوم واحد که بر حسب سنت، در مرز و بوم معین زندگی می کنند، به یک زبان سخن می گویند (و چه بهتر که این زبان همان زبان ویژه قوم باشد) و فرهنگ خاصی را دارا می باشد و از یک تجربه مشترک تاریخی که از نسل های بسیار به ارث رسیده بهره می برد.

    تجربه تاریخی مشترکی که آنان را در یک قالب ریخته و همانند ساخته از روحیات یکسانی برخوردار گردانده است.

    اما به عقیده همین امرسون، به کار بردن این مدل برای اقوام بیرون از مدار اروپایی اغلب خطاست؛ زیرا در بیرون از اروپا کم تر ملتی را می توان یافت که از این ویژگی ها به طور جمعی و یا مجموعی برخوردار باشند.

    ملت ها در بیرون اروپا مانند ملت کنونی ایران تنها در تجربه تاریخی مشترک هستند و از نظر قومی و زبانی از وحدت برخوردار نمی باشند.

    با این همه امرسون به رغم در دست نبودن سنجه های استوار برای مفهوم ملت بر آن است تا بگوید که: ملت جماعتی است از مردم که حس می کنند از دو وجه به یک دیگر تعلق دارند؛ یکی آن که از عناصر مهم و ژرف یک میراث مشترک سهم می برند، و دیگر این که سرنوشت مشترکی در آینده دارند.

    وی در ادامه می افزاید: ساده ترین بیانی که از ملت می توان کرد آن است که آنان جماعتی از مردمند که احساس کنند یک ملت هستند.

    (نگاه کنید: آشوری؛ داریوش، دانش نامه سیاسی، ص 307 تا 308) در این تفسیر و تبیین اخیر امرسون از ملت آن چه در تشکیل ملت از نقش مهم و کلیدی برخوردار است احساس روانی و روحی است.

    در حقیقت عناصر و مؤلفه هایی که برای همگرایی ملی بیان شده است همه به عنوان عناصر و متغیرات غیرفعال معرفی می شوند؛ بنابراین نمی توان از آن ها به عنوان عناصر و عوامل ایجادی ملت و پیدایش آن یاد کرد.

    هر یک از عناصر و عوامل و مؤلفه های یاد شده می تواند جای خود را به دیگری بدهد.

    نقش کلیدی روحی و روانی احساس و عاطفه را نمی توان نادیده گرفت ولی پرسش این است که این عاطفه و احساس همگرایی روانی چگونه و به چه علتی پدید می آید؟

    چه عناصر و عواملی موجب می شود تا چنین احساسی برای بخشی از انسان ها پدید آید و آنان را در یک مجموعه جغرافیایی گردهم آورد.

    این گونه است که هر یک از عوامل و عناصر پیش گفته خود را به عنوان عناصر مؤثر نشان می دهد.

    در حقیقت زبان مشترک و یا منطقه جغرافیایی خاص طبیعی و یا تجربه های مشترک و گاه قومیت و نژاد موجب می شود تا چنین احساسی در جمعی از انسان پدید آید و آنان را به سوی یک دیگر بکشاند و به جای واگرایی به همگرایی متمایل سازد و از دیگری جدا نماید.

    از عناصر و عوامل مؤثر می تواند عنصر هدف مشترک و یا روش مشترک باشد.

    به این معنا که هرگاه گروهی از انسان ها دارای هدفی مشترک باشند و روشی خاص و ویژه ای را برای رسیدن به این هدف در پیش گیرند آنان را به سوی هم می کشاند.

    این گونه است که سعادت به مثابه یک فضیلت و ارزش مهم هدف گروهی از انسان را شکل می بخشد و آنان برای رسیدن به این هدف گرد هم می آیند.

    این گردهمایی موجب می شود تا در فرآیند طولانی و پیچیده از روحیات مشترکی برخوردار گردند و راه و روش خاصی را برای رسیدن به مقصد در پیش گیرند.

    راه و روشی که اهل تدبیر آن مردم با توجه به بسترها و زمینه های درونی و بیرونی مانند جغرافیا و شرایط محیطی و زیستی و زمانی در پیش گرفته اند موجب می شود تا از فرهنگ خاصی برخوردار گردند و از تجربیات مشترکی نیز بهره برند.

    این گونه است که گروهی از مردمان در سرزمین خاص از تجربیات و فرهنگ مشترکی برخوردار می گردند و احساس یگانگی به ایشان دست می دهد و خود را به جهت همین اختلاف روشی و فرهنگی و تجربه ای از سایر مردمان جدا می سازد.

    بنابراین عوامل فرهنگی و جغرافیایی و روشی و گاه زبانی و مانند آن موجب می شود تا چنین احساس و عاطفه ای روحی و روانی در جمعی پدید آید که می توان آن را ملت واقعی نامید.

    ملت به معنای گروهی است که از احساس مشترک برخوردارند و از روش خاص و تجربیات واحدی با توجه به شرایط زیستی بهره می جویند.

    این جمع انسانی هر چند که از دولت مشترکی برخوردار نمی باشند ولی از مدیران و رهبران خاصی سود می برند که امور ایشان را تدبیر می کند و در آن چارچوب و اهداف مشترک مسایل و امور اجتماعی را سامان می دهد.

    ارتباط دولت و ملت امروزه به جهت وابستگی و تاثیر مستقیم دولت در سرنوشت ملت و شهروندان نمی توان از دولت ملت سخن نگفت.

    دولت ها اگر مردمی و ملی باشند همان راهی را طی می کنند که رهبران و مدیران واقعی یک ملت می پیمایند وگرنه مردم احساس پیوند خود را با دولت ها از دست می دهند.

    دولت های ملی ناچار می شوند که تحت تأثیر ملت ها راه و روش خود را برگزیند و هدف ملت را هدف خویش قرار دهند.

    اگر در گذشته ملت هایی یافت می شد که بدون دولت ملی بوده اند و شماری از رهبران هدایت و مدیریت جامعه را در سطح ملی به عهده داشته اند اکنون زمانی است که ملت بدون دولت مفهومی پوچ و واهی است.

    دولت های ملی، دولت هایی هستند که در راستای اهداف مشترک ملت در سرزمین جغرافیایی با روش ها و تجربیات و فرهنگ مشترک حرکت می کنند.

    علت اختلاف ملل از این جا دانسته شد که عناصر مقوم ملت و عوامل ایجادی تشکیل دولت های ملی چیزی جز هدف مشترک و روش و تجربیات و فرهنگ مشترک نمی باشد.

    اما سخن در این است که اگر ما هدف همه اجتماعات را رسیدن به سعادت یعنی آرامش و آسایش بدانیم اختلاف ملت نمی تواند به مسئله اختلاف در اهداف بازگردد.

    پس علت اختلاف ملل و ایجاد ملت ها و نیز دولت های ملی چیست؟

    بی گمان اختلافات روشی مهم ترین علت و عامل ایجاد ملت ها و واگرایی گروهی و همگرایی گروه دیگر انسانی است.

    به این معنا که انسان ها با آن که از هدف مشترکی در ایجاد اجتماعات برخوردارند و همگی به سعادت و آرامش و آسایش به عنوان علت غایی آن می نگرند با این همه به جهت اختلافات جغرافیایی و شرایط زیستی و زیست محیطی هر گروهی از اجتماعات انسانی می کوشد تا روش ویژه ای را برای رسیدن به این هدف بجوید.

    این گونه است که از تجربیات مشترکی سود می برد و در پی این تجربیات مشترک است که ملت از فرهنگ خاصی برخوردار می گردد؛ تجربیات و فرهنگ خاصی که در شرایط زیستی و جغرافیایی دیگر پدیدار نمی گردد.

    هم چنان که انسان ها از تنوع غذایی برخوردار می گردند و با توجه به موهبات زمینی سرزمین خود از الگوهای غذایی خاصی پیروی می کنند دارای فرهنگ خاص پوششی و رفتاری و خلق و خوی می شوند که موجبات جدایی ایشان از دیگران را سبب می شود.

    مردمان که در کوهستان زندگی می کنند حتی در گام برداشتن با کسانی که در دشت ها و جلگه ها زندگی می کنند متفاوت می شوند.

    این گونه است که خرده فرهنگ ها نیز پدیدار می گردد.

    آن چه ملتی به مفهوم جدید را می سازد الگوهای مشترک زیستی و فرهنگی عام و فراگیر است که از آن به فرهنگ عمومی ملت یاد می کنند که در کنار خرده فرهنگ ها از اصالت و تاثیرگذاری بیشتری سود می برد.

    بنابراین ملت ها، مردمانی هستند که به جهت ویژگی های زیستی و زیست محیط و عوامل بیرونی از روش خاص و تجربه خاص و فرهنگ خاصی سود می برند و آنان را از دیگران متمایز می سازد.

    منافع مشترک ملت ها و مسئله انسجام اسلامی تا این جا سخن از ملت ها و علل ایجادی آن و نیز عوامل موثر در همگرایی ملی و اتحاد ملی به میان آمده است و درهمان حال دانسته شد که علل واگرایی ملی می تواند اموری باشد که به هر یک از عناصر و عوامل ضربه برساند؛ به این معنا که تاکید بیش از اندازه بر برخی از عوامل می تواند به شکل واگرایی اجتماعی ظهور و بروز کند؛ به عنوان نمونه اگر ملتی چند نژادی و چند زبانی داشته باشیم (مانند ملت بزرگ ایران) تاکید بر عناصر قومی و زبانی می تواند به عنوان عناصر و عوامل واگرایی مردمان را از اهداف اصلی تشکیل ملت و دولت ملی باز دارد.

    از این رو ضروری است که تنها با تاکید بر جغرافیا، روش، تجربیات و فرهنگ مشترک مردمان در ملت متحد کرد و از واگرایی دور نمود.

    سخن در این مسئله بسیار است و نیازمند بررسی دقیق تر که به وقتی دیگر واگذار می شود.

    اما چرا بر انسجام اسلامی تاکید می شود؟

    کارکرد و نقش آن در رسیدن ملتی به اهداف در چه حد و اندازه است؟

    سخن از انسجام با ملت هایی که هم سود می باشند به معنای آن است که مشترکات در میان ایشان به جهاتی تقویت شده است.

    این جهات می تواند مختصات مشترک جغرافیایی و یا زبانی و دینی و قومی و مانند آن باشد.

    ملت ها گاه برای رسیدن به هدف مشترک یعنی آسایش و آرامش نیازمند آن هستند تا ملت های پیرامونی خود روابط محکم تر و استوارتری داشته باشند.

    دولت بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم برای آن که بتواند کشورها و ملت هایی که در گذشته به عنوان مستعمرات در اختیار داشته، در راستای منافع علیای خود هماهنگ سازد اقدام به تشکیل سازمانی به نام ملت ها هم سود و مشترک المنافع کرد.

    دولتهای همسود در هیچ یک از امور داخلی و خارجی و دفاعی و اقتصادی متعهد به اجرای سیاست خاص نبودند.

    به عبارت دیگر، این سازمان هیچ مقررات نوشته شده ای نداشته و اساس آن همکاری آزادانه اعضا در هر یک از امور بود.

    هر چند که در تشکیل این سازمان عناصر مهمی را نمی توان یافت که آنان را با هم همراه و هماهنگ سازد با این همه این اندیشه ای بود که تاثیر فزاینده برای رشد و بالندگی برخی از کشورها به دنبال داشته است.

    با چشم پوشی از اهداف استعماری چنین تفکری باید گفت که اصل این مساله امری درست و در چارچوب اهداف اجتماعی انسانی است.

    در اندیشه انسجام اسلامی این مساله انسانی تشدید می شود؛ زیرا هدف از آن کمک به دست یابی ملت ها به اهداف مشترک است با فرهنگ های مشترک می باشد، هرچند که در مسایل دیگری چون زبان و قومیت از مشترکات بهره مند نیستند و از آن سود نمی برند.

    اشتراکات امت اسلامی امت اسلام در گستره جغرافیایی وسیعی با ملت های متعدد زندگی می کنند.

    روش ها و تجربیات تاریخی مشترک چندانی ندارند ولی در بسیاری از امور از اشتراک سود می برند.

    این مساله موجب می شود تا بتوانند برای رسیدن به سعادت ملی خود از آن بهره مند گردند.

    تفکر انسجام اسلامی به معنای آن است که ملت های مختلف اسلامی با همه تنوع و اختلافات روشی و تجربه ای می توانند از الگوهای مشترکی استفاده کنند و در راستای منافع مشترک حرکت کنند.

    برای رسیدن به این هدف می بایست از واگرایی و عوامل ایجادی آن کاسته و به علل و عوامل وحدت آفرین و همگرایی افزود.

    در منطقه ای که ایران اسلامی به عنوان ملت بزرگ قرار گرفته است، امت اسلام زندگی می کند و از مشترکات زیادی در فرهنگ و حتی تجربیات تاریخی سود می بریم، هرچند که روش های رسیدن به هدف به جهت ویژگی های جغرافیایی و روحی و روانی متفاوت است ولی در آن حد و اندازه نیست که نتوان از توان و ظرفیت بالقوه ای که می توانند ملت های اسلامی منطقه ای در اختیار ملت ایران اسلامی قرار دهند استفاده کرد.

    ملت ایران برای دست یابی به اهداف والای خود نیازمند آن است که از توان ملی با ایجاد وحدت افزون تر و تاکید بر مشترکات و نیز از توان امت بهره مند گردد.

    این فرصت نه تنها منافع ایران را تامین می کند بلکه منافع ملت های اسلامی و هم سود و هم سو را نیز تامین خواهد کرد.

    برای رسیدن به انسجام اسلامی لازم نیست تا از عناصر ملی و فرهنگی خود چشم پوشی کرد و یا دیگران را به اتحاد فرهنگی و ملی خود فرا خواند بلکه با توجه به عناصر ملی و در کنار آن می توان از فرصت ها و ظرفیت های یک دیگر بهره مند شد.

    به ویژه این که به جهت وحدت دینی در بسیاری از روش ها و فرهنگ ها از اشتراک برخورداریم.

    اگر ملت های منطقه ای اتحاد اسلامی و انسجام اسلامی خود را تشدید کنند، عوامل تفرقه افکن بیرونی و درونی نمی تواند برای واگرایی جمعی این ملت ها کاری از پیش برد و در نهایت این ملت های منطقه اسلامی هستند که می توانند از همگرایی سود برند و برای رسیدن به آرامش و آسایش از توان و ظرفیت یک دیگر بهره مند شوند.

    مفهوم انسجام اسلامی اگر سخن از انسجام اسلامی می شود به این معناست که ملت های منطقه اسلامی می بایست پیوندهای خود را چنان مستحکم و استوار کنند که راه نفوذ دشمن بسته شود.

    در کاربرد عربی این واژه در جایی به کار می رود که شما لیوان آبی را با جوهری مخلوط و آمیخته کنید به گونه ای که نوعی هم رنگی در آن نمودار گردد.

    اگر شخصی با شخصی دیگر در اندیشه و تفکر مشترک شد گفته می شود که آرا و انظار آن دو با یک دیگر منسجم است هرچندتفاوت هایی نامحسوسی نیز دیده می شود.

    این تفاوت ها در آن حد و اندازه نیست که بتواند دوگانگی میان آن را بنمایاند.

    گونه ای از یگانگی در میان دو چیز منسجم یافت می شود به گونه ای که جدایی میان آن دو کاری سخت و دشوار و گاه غیر ممکن است.

    ملت های اسلامی می بایست برای رسیدن به انسجام تلاش کنند.

    این وظیفه ای است که دین اسلام و قرآن برگردن ایشان نهاده است.

    با آن که روش ها و فرهنگ های هر ملتی در یک سرزمین و کشور با سرزمین و کشور دیگر متفاوت است ولی به جهت مشترکات کلان فرهنگی و هدفی می توانند و باید از انسجام برخوردار باشند.

    امت اسلام که ترکیبی از ملت ها و نژادها و خرده فرهنگ ها و تجربیات متعدد و متنوع است، از انسجام و صبغه ای برخوردار هستند که آنان را با یکدیگر یگانه می سازد.

    این همان چیزی است که در قرآن از آن به صبغه الله و رنگ الهی یاد شده است.

    نگاه قرآن به اتحاد ملی و انسجام اسلامی قرآن کریم بر وحدت میان مسلمانان تاکید فراوانی دارد و آن را مایه استواری و نیرومندی آنان می داند و در آیات مختلفی تفرقه و جدایی را موجب شکست، سستی و از کف دادن قوت و قدرت معرفی می کند.

    آن هنگام که بعثت رسول اکرم (ص) همچون آذرخشی کویر ظلمانی جامعه بشری را پرتوافشانی کرد و سرزمین حجاز را مرکز تابش انوار تابناک وحی قرار داد، زنجیرهای اسارت که افکار مردم را در انجماد و تحجر قرار داده بود یکی پس از دیگری از هم گسست و به برکت نور حق و چشمه همیشه جوشان توحید عداوت و دشمنی رنگ باخت، دل ها به هم نزدیک شد، رحمت و برکت بر انسان ها بارید و بالاخره این انقلاب معنوی و تحول ملکوتی با خود آرامش، امنیت، الفت و حسن تفاهم را به ارمغان آورد.

    اساسا تعالیم اسلام به گونه ای است که اتحاد و همبستگی مسلمانان را صرف نظر از تنوع قومی، نژادی، زبانی و فرقه ای ترویج می کند، خدایی که مومنان می پرستند یکی است، شعارشان لا اله الا الله است و همه به رسالت محمدی ایمان دارند.

    تمام مسلمانان قرآن را کتاب مقدس آسمانی خویش می دانند و آن را برای تقرب به حق و بهره مند شدن از معنویت آیاتش تلاوت می کنند، قانون اساسی همه مسلمانان در این کتاب مندرج است، همه به سوی قبله ای واحد نماز می خوانند، بانگ اذان همه یکی است زمان معین آنان برای روزه داری ماه رمضان است، آنان روز اول شوال و نیز روز اضحی را عید خویش می شمارند و در ماه ذی الحجه با هم در حرم امن الهی اجتماع می کنند تا مراسم حج ابراهیمی را انجام دهند، به ساحت مقدس خاندان نبوی ابراز ارادت می کنند و احترام ویژه ای برای اهل بیت پیامبر قائل اند.

    این موارد به خوبی می تواند دل ها را به یکدیگر پیوند دهد و روح همبستگی برادری اسلامی را که عظمت مسلمانان را به نمایش می گذارد، احیا کند.

    وحدت و همبستگی یکی از مواردی است که تداوم و پایداری نظام و ملت ها به آن بستگی دارد و به همین دلیل تمام ملت ها برای وحدت و همبستگی اهمیت خاصی قائل شده اند و برای حفظ این امر خطیر برخی امور را در فرهنگ خود مقدس و مهم شمرده و آنها را محور همبستگی خود قرار داده اند.

    به عنوان نمونه وقتی در تاریخ جنگ های صلیبی که بر ضد مسلمانان برپا شد، دقت کنیم می بینیم که مسیحی ها بهترین حربه ای که برای اتحاد خود به کار بستند دین بوده است و یا در جنگ جهانی دوم آلمانی ها برای همبستگی خود از عنوان نژاد برتر استفاده کردند.

    در این باره دین مبین اسلام نیز از سایر ادیان مستثنی نبوده و اهمیت خاصی برای این موضوع قائل شده است و قرآن کریم بر این نکته تاکید دارد که وحدت مایه استواری و نیرومندی و اختلاف موجب شکست و سستی و از کف دادن قوت و قدرت است.

    در سوره مبارکه "انفال"در مقام بحث از جنگ "بدر"- که در جریان آن شمار مسلمانان کمتر از یک سوم مشرکان بود و توشه، سلاح و آمادگی کمتری داشتند، اما سرانجام پیروزی از آن آنان شد - آمده است "و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و نزاع (و کشمکش) نکنید که سست شوید و قدرت (و شوکت) شما از بین برود و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است." توحید و یکتاپرستی ایمان به خدای یگانه، غیب، فرشتگان، کتاب های آسمانی، پیامبران و روز واپسین، مهم ترین پایگاه هایی هستند که همبستگی و انسجام جوامع مسلمان باید بر آن استوار شود; اصولا نظریه "توحید"دیدگاهی وحدت گراست و به مثابه مرکزیت نظام تکوین و تشریع امت واحده اسلامی به شمار می رود.

    یکایک آدمیان و آفریدگان تسبیح گوی خدای یکتایند و در برابر عظمت او خاضع و خاشع اند، خدایی که صاحب و مالک روز جزاست، داد مظلوم را از ظالم می ستاند از ستمگران انتقام می گیرد، در روز رستاخیز در میان مردم به عدالت رفتار خواهد کرد و در میانشان قسط به پا خواهد داشت.

    قرآن کریم یکی از راه های همبستگی را پیروی از راه توحید دانسته و به آن سفارش فرموده است که: "ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله; این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (انحرافی) پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می سازد." در این آیه خداوند دستور به پیروی از صراط مستقیم را داده که همان راه توحید، حق، عدالت، پاکی و تقواست و پیروی از غیر آن راه را باعث پراکندگی و اختلاف و نفاق می داند و بر همین اساس قرآن از اهل کتاب می طلبد که به کلمه توحید که وجه جامع و مشترک میان آنان و مسلمانان است، بازگردند و می فرماید: "قل یآاهل الکتب تعالوا الی کلمه« سوآ» بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیا; بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم."در این دو آیه قرآن کریم مفهوم وحدت و همبستگی مسلمانان و حتی مسلمانان با سایر ادیان الهی را تنها در این چارچوب و با این تفسیر و تبیین پذیرفته است، چرا که از نظر اسلام صرفا به اجتماع مسلمانان و اتفاق آنان بر هر مساله ای نباید دل خوش بود بلکه آنچه در این عرصه اهمیت فراوان دارد اتحاد و اتفاق آنان برای خدا و در راه خداست.

    قرآن "واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا; و به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده و متفرق نشوید."; در این آیه "حبل الله"به قرآن و اهل بیت (ع) تفسیر شده و محور همبستگی قرار داده شده است و به مسلمانان دستور می دهد که با تمسک به این دو به وحدت امت اسلامی تحقق بخشند.

    از جمله شیوه هایی که قرآن کریم برای ایجاد وحدت و همبستگی به کار برده، تاکید آن بر اهمیت حیاتی وحدت و تاثیر مثبت آن بر جامعه اسلامی است و این تاکید به حدی است که همبستگی جامعه را برای مردم به صورت یک هدف درمی آورد.

    قرآن به برادری، صمیمیت و پرهیز از اختلافات تفرقه و عوامل دیگر همبستگی تاکید فراوان کرده است چراکه با پیروی از نظام قرآنی می توان به آسانی به وحدت و همبستگی ملی و انسجام اسلامی جامه عمل پوشاند و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) نیز با تاسی از قرآن بر ایجاد وحدت در جامعه تاکید فراوان داشته و فرمود: "لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است، احتراز کنند و لازم است در اجتماعات اهل سنت حاضر شوند." اطاعت از پیامبر و اهل بیت (ع) مساله اطاعت از پیامبر و پای بندی به اوامر و تعالیم و احکام آن حضرت و پیروی از تصمیم ها و دستورهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، اداری و قضایی حضرت موضوعی است که در تحقق بخشیدن به وحدت جامعه و همبستگی مسلمانان نقش بسزایی دارد و آثار روحی و معنوی بسیاری بر آن مترتب است چراکه خداوند متعال درباره پیامبر (ص) فرموده است: "و ما ینطق عن الهوی* ان هو الا وحی یوحی; و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست." حفظ روابط عاطفی میان رهبری و مردم از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر (ص) که از صفات مهم در رهبری و باعث همبستگی ملی است، مساله گذشت و نرمش و انعطاف در برابر مردم است، خداوند متعال می فرماید: "فبما رحمه« من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک; و به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند" شخصی هم که در مقام رهبری یا مسوولیتی قرار گرفته اگر بخواهد در مسوولیتی که به او سپرده اند، موفق شود باید به پیامبر اکرم (ص) اقتدا کند و با مردم با محبت و مهربانی رفتار کند که در غیر این صورت اگر خشن و تندخو و غیرقابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد در برنامه های خود با شکست مواجه خواهد شد و مردم از دور او پراکنده می شوند.

    در جای دیگر درباره مهربانی پیامبر با مردم چنین می فرماید: "لقد جآ»کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم; به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است."اخلاق پسندیده، رفتار نیک، مهربانی، صبر و استقامت، تحمل و بخشش همه جزو راه هایی است که می شود با آنها وحدت و همبستگی ایجاد کرد و خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) را - که اسوه تمام رهبران و ملت هاست - به انجام آنها دستور داده است.

    همچنین این تاکید در قالب نصیحت و پند امامان به والیان و کارگزاران آنان دیدنی است; شاید یکی از جالب ترین این نمونه ها نامه های امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی و دیگر نامه هایی باشد که به سوی والیان خویش فرستاده باشد که بخشی از آنها در کتاب گرانقدر نهج البلاغه گرد آمده است.

    در وصیت امام علی (ع) به فرزندش محمدبن حنفیه می خوانیم: "به تمام مردم نیکی کن همانطور که دوست داری به تو نیکی کنند، برای آنان آنچه را بپسند که برای خود می پسندی، نیز آنچه را برای خود زشت می شماری برای آنان زشت بدار، خوی خویش با مردم نیکو کن چندان که هر گاه از نظر آنان غائب شوی دلشان برایت تنگ شود و چون بمیری بر تو بگریند و بگویند "انا لله و انا الیه راجعون"و از آنان مباش که مردم هنگام مرگشان بگویند "الحمدلله رب العالمین"بدان که پس از ایمان به خداوند اساس و راس عقل مدارا با مردم است." موازین اخلاقی از دیدگاه اسلام رعایت موازین اخلاقی به طور کلی اصل اساسی و مهمی است که در کنار مسائل گوناگون عقیدتی و روابط اجتماعی و سیاسی و برای دستیابی انسان به تکامل جمعی و فردی در دنیا و آخرت باید مدنظر قرار گیرد.

    فراتر از این می گوییم اصولا محتوای کلی تعالیم اسلامی محتوای اخلاقی است، رسول اکرم(ص) در این زمینه می فرماید: "انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق; من برانگیخته شده ام که فضیلت های اخلاقی را به اوج برسانم."روی این اصل قرآن کریم هنگام بحث از مسائل اخلاقی نه تنها از روابط آدمی با هم نوعان خود سخن گفته بلکه روابط او را در همه زمینه ها مورد توجه قرار داده است، از این رو دریافتنی است که موازین اخلاقی، بستری مهم برای برپایی وحدت اسلامی است.

    علاوه بر این قرآن کریم به طور کلی از نقش اخلاق در پدیدار شدن وحدت و به طور ویژه از شاخصه های روابط حاکم بر جامعه سخن گفته است، اینک آنچه مدنظر است شاخصه هایی کلی از موازین اخلاقی است که در ارتباط با موضوع وحدت و همبستگی ملی و اسلامی نقش آفرین است که به آنها می پردازیم:

کلمات کلیدی: سعادت - سعادت ملت - ملت

مقدمه سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی ...

طبق روايت هاي مختلف از آدم (‌ع)‌ تا خاتم (ص )‌يکصد و بيست و چهار هزار پيغمبر و ائمه و اوليا همه وهمه آمده اند تا انسان را که (صاحب اختيار وجبر )‌ است هدايت کنند و او را به سرمنزل مقصود و خوشبختي برسانند . ولي از بدو تولد اولين فرزندان آدم ، هابيل و

پیشگفتار: هنر ایران به لحاظ قدمت و زیبایی همیشه مورد توجه محققان بوده است. هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار گرفته است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از جمله نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت بخشیدن به نسخ خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به راحتی اندیشه ها و تفکرات ...

جرم رفتاري است که توسط قانون بزه يا خطايي عمومي تلقي و منع شده است و ازاين رو ، در صورت وقوع ، پس از پيگرد و دادرسي کيفري ، قابل مجازات است . براي تحقق رابطه ‌اجتماعي مجرمامه سه رکن : 1- عنصر قانوني 2- عنصر ماده و 3 عنصر معنوي بايد جمع شود يکي از

مقدمه : خاورميانه به عنوان منطقه اي استراتژيک جايگاه عمده و حساسي در رقابتهاي دو ابر قدرت شرق و غرب در دوران جنگ سرد داشت و نقش يک محرک را در مداخله ابر قدرتها ايفا مي کرد . پس از دوران جنگ سرد و فروپاشي شوروي نه تنها اين منطقه اهميت خود را از

خوانش سمبل های گزیده فرش ترکمن شیوه زندگی هرملت وقومی آکنده ازآداب ورسوم،عقاید،ایده ها ووقایع تلخ وشیرین می باشد.هرقومی به تناسب نوع زندگی وکار خویش ونحوه ارتباط اجتماعی باسایر اقوام وجوامع دارای نگرش خاص خود نسبت به شیوه زیست می باشد.دروادی فرهنگ باید گفت هرملتی برای خود حماسه واسطوره هایی دارد که برای آن ملت مقدس وقابل احترام است.حماسه دردل ملت جای دارد ونماد،آرزوهای ...

«... مبارک باد بر شما چنين حکومتي که در آن اختلاف نژاد و سياه و سفيد و ترک و فارس و کرد و بلوچ مطرح نيست. همه برابرند و فقط در پناه تقوا و برتري به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوت بين زن و مرد و بين اقليت هاي مذهبي و ديگران در امر اجراي عدالت

ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد. آن چه معیار ارزش است، تقوا است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "انّ اکرمکم عندالله اتقیلکم؛ گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست." البته انسان پرهیزکار و با ایمان، هر چه قوی تر و نیرومندتر باشد، بهتر است، اما قوی بودن به تنهایی کافی نبوده و ملاک ارزش نخواهد ...

مسلمان ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد. ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد. آن چه معیار ارزش است، تقوا است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "انّ اکرمکم عندالله اتقیلکم؛ گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست." البته انسان ...

يک نهاد آموزشي است که با برنامه هاي مدون و ايجاد پايگاه هاي علمي سعي دارد گام موثري در ارتقاي توان علمي دانش آموزان داشته باشد. بسيج ، عبارت است از مجموعه اي که در آن، پاکترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور در راه اهداف عالي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول