HIV
ایدز یا ویروس "اچ ای وی"(HIV) بیماری است که باعث تخریب سیستم دفاعی بدن انسان می شود. این ویروس بطرق مختلف همانند داشتن روابط جنسی با فرد یا افراد مسلول به این بیماری، استفاده از سرنگ و فراورده های خونی آلوده، دریافت و انتقال خون آلوده و همچنین از طریق مادر آلوده به این ویروس درهنگام تولد نوزاد می باشد
1 – در افراد مورد مطالعه آگاهی از بیماری ایدز HIV حدود 5/48 % بوده که بسیار کم است و در جوانان و نوجوانان اطلاع و آگاهی کمتر از این حد می باشد.
2 مهم ترین عامل آن نداشتن آگاهی کافی در این زمینه می باشد .
3 – تا فروردین ماه سال 1381 در ایران 3680 مورد آلوده به ایدز گزارش شده و از این تعداد 364 مورد فوت کرده اند با توجه به 18 میلیون دانش آموز و نیروی جنسی قوی و افسار گسیخته آن ها و با دانش و آگاهی پایین از راه های پیشگیری و عدم دانش و اطلاع رسانی در کتب درسی ، احساس می کنم جوانان در مسیر سِیلی خشمگین اردو زده اند .
4 – روزی در ایران آبله ، حصبه ، دیفتری ، وبا و … به صورت اپیدمی در می آمد و قتل عام می کرد (از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بپرسید) ؛ با لطف خدا و مطالعات و زحمات دانشمندان راه های پیشگیری بیماری های فوق یکی یکی شناخته شده اند و بشر امروز بیش از 90 % از این بیماری ها را می تواند درمان کند و اکنون ایدز بیماری هنوز راه درمانی برای آن کشف نشده جای آن ها را گرفته است .
5 - باید برای مبارزه با این بیماری خیلی جدی و پررنگ و قوی و بدون خجالت و رو دربایستی با بیانی شفاف راه های پیشگیری از این بیماری خانمان سوز را جدی تر و مصمم تر از بیماری های دیگر به جوانان و نوجوانان آموخت . زیرا ، نیروی قوی جنسی چنان است که با اینکه فرد خود میداند کنترلش را از دست داده و بعد بار ندامت را به دوش خواهد کشید ، باز هم به سمت آن جذب می شود . لذا ، اولیا و به خصوص معلمان ما باید شفاف و جدی جوانان را آگاه کنند . البته ، ما در جامعه اخلاقی و سنّتیمان مشکلی داریم که باید فداکارانه با آن مبارزه کرد ؛ مثلا : تشریح چشم ، گوش ، قلب ، کلیه و ... اشکالی ندارد و بلکه بسیار پسندیده هم هست و تدریس آن توسط دبیر مرد برای پسر یا دختر و یا تدریس آن توسط دبیر زن برای پسر یا دختر نه خجالتی دارد و نه عیب ، نه مزمت شده و نه خنده دار است . بلکه هر سوال ریز و درشتی هم داشته باشند ، می پرسند و موضوع کاملاً روشن می شود . امّا در مورد دستگاه تناسلی ( دستگاه تولید مثل ) به طور سنّتی موانع زیادی وجود دارد که علی النهایه نگفتن و در جهل ماندن و از ناآگاهی مردن را بهتر از بدآموزی و بی ادبی گفتن می دانند !!!
6 – دو هفته پیش ساعت 5/7 الی 8 صبح برای قرائت فاتحه به بهشت زهرا رفته بودم ، ناگهان متوجه سواری پرایدی شدم که روی قبرها با سرعت و بدون کنترل در حال حرکت ناموزون و وحشتناکی است و بالاخره به گودالی افتاد . در میان گرد و خاک فراوان جمع شدیم ، خانم نسبتاً میانسالی پشت فرمان نشسته و می خواسته است تا شوهرش و بقیه با اموات نجوایی می کنند و فاتحه ای و احیاناً سوره ای از قرآن قرائت می کنند ، ایشان هم کمی تمرین بفرمایند و آن صحنه وحشتناک و خطرناک را به وجود آورد که واقعاً چقدر به خیر گذشت که نه خودش صدمه جانی دید و نه به کسی صدمه زد . غرض اینکه اگر این خانم که اصلاً اطلاع رانندگی نداشت پشت فرمان قرار نمی گرفت و یا مهارتی در این کار داشت جو ترس و وحشت ایجاد نمی کرد و صحنه خطر را به وجود نمی آورد ؛ این آگاهی ناقص بود که خطر آفرید . آری عزیزان با خجالت ، بدون جرئت ، با ترس از تهمت و اتهام و بازجویی سبب آن شده که آگاهی و اطلاع صحیح از جلوگیری به جوانان داده نشود