انجمن خوشنویسان ایران از سال 1329 با همت استادان بزرگواری چون زنده یاد سید حسین میرخانی و دیگر استادان والامقام نظیر شادروانان علی اکبر کاوه ، ابراهیم بوذری و سید حسن میرخانی ، با اهتمام زنده یاد دکتر مهدی بیانی محقق و استاد دانشگاه و تنی چند از عالی همتان فرهنگ خواه ، با همکاری وزارت فرهنگ و هنر وقت تاسیس و راه اندازی شد و نام کلاسهای آزاد خوشنویسی زینت بخش این خانه عشق و دلدادگی گردید.
این نهاد اصیل و مردمی بنیاد نامه رسمی خود را با نام انجمن خوشنویسان ایران در تاریخ 19 شهریور ماه 1346 اخذ و فعالیتهای درخشان و تاثیر گذار خود را پی گرفت.
انجمن خوشنویسان ایران به تدریج و در آغاز دهه سوم حیات پربار خود دوره رونق و گسترش را تجربه کرد و در مواجهه با رویکرد وسیع و پرشور اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان اقدام به تاسیس فراگیر شعب در سراسر کشور نمود که این روند همچنان ادامه دارد.
سر گذشت پیدایش خط در دوران قبل از اسلام بحث دیگری دارد ، ولیکن در دوره اسلامی و مقارن قرنهای اول و دوم هجری برپایه خطی موسوم به نبطی و حجازی ، خط کوفی شکل گرفت ودر دوره های بعد به ترتیب و تدریج خطوط سته ، ثلث ، نسخ ، ریحان ، رقاع ، محقق ، و توقیع ، و سپس ، خط تعلیق به دست هنرمندان ایرانی ابداع شد ، تا نوبت به قرن هشتم و ظهور خط نستعلیق رسید ، این قلم از تلفیق خط نسخ و تعلیق و نوعی خط تحریر که در بین مردم ایران رایج بود و به وجود آمد و اندکی بعد ، در قرن دهم خط شکسته نستعلیق پدیدار شد.
خطوط رایج در ایران اسلامی عبارتند از ثلث ، نسخ ، نستعلیق و شکسته نستعلیق ، این خطوط از مواریث گرانقدر ملت با فرهنگ ایران به شمار آمده و در موزه های بزرگ دنیا چون جواهرات بی نظیر نگهداری می شوند که موجب افتخار و نشانه ظرافت طبع ملت کمال طلب و هنردوست و هنر آفرین ایران است.
هنر خوشنویسی و نستعلیق ویژگی هنر ناب را در ساختار هندسی خود دارد و با نمود بارز خود در منزلت و جایگاهی قرار گرفته است که نهضت امپرسیونیزم و آبستره می خواهد به آن برسد و ساختار هندسی و ریاضی هنر خوشنویسی و وجود تناسبهای ایزدی و طلایی در این هنر ویزگی ها و امتیازات خاصی به این هنر بخشیده است ، میدان و محتوای هنر خوشنویسی که مبتنی بر دستاوردهای ملی و دینی است از طرفی در ذهن و قلب مردم جاری است و مردم با آن آشنایی بصری وسیع دارند و این نگرش قداست خاصی برای این هنر ایجاد کرده است.
نگاهی به خطوط ششگانه (اقلام ستّه )
اقلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقیع، رقاع و ریحان است.
این اقلام توسط یاقوت مستعصمى از بین اقلام مختلف انتخاب شد.
وى در زیبا کردن این خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع این خطوط توسط وى ظهور کرد.
این اقلام به خطوط اصول نیز مشهورند.
کوفی
ریحان
توقیع
رقاع
ثلث
نسخ
محقق
کوفى
نخستین نوع خوشنویسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود.
بعد از ظهور اسلام در ایران، این خط نیز رواج یافت.
با تأسیس شهرهاى کوفه و بصره در دومین دههٔ شکوفایى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زیادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعیینکنندهاى در خط مکّى - مدینهاى داشت؛ و خط جدیدى پدید آمد که بنام خط کوفى مشهور شد.
خط کوفى در نیمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسید و سه قرن دوام یافت.
بطورکلى خط کوفى در دو نوع ظاهر شده است.
یکى تحریری، کتابتی، ساده و تزئینى و موشّح و دیگرى کوفى بنّایى ومعقّلی.
خط کوفى تزئینی، از قرن دوم هجرى عامل بسیار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجید، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى یادبود بشمار مىآمد.
اما مهمترین جلوۀ خط کوفى تزئینى را باید در قرن چهارم هجرى در کتیبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعالیت داشتند، جستوجو کرد.
از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهایى شکل تزئینى یافت و این تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه یافت.
از این زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئینى گشت.
خط بنایى یا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح.
خط بنایى تشکیل شده از خطوط مستقیم عمود برهم که زوایایى را بوجود مىآورد.
اصل و منشأ خط کوفى از خط سریانى است.
خط کوفى ایرانى نیز براساس نتایج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است.
این خط کوفى شیوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مویین به یکدیگر پیوسته و در آن شباهتى با خط اوستایى و پهلوى یافت شده است که آن را کوفى شیوهٔ ایرانى نامیدهاند.
خط کوفى در ایران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بیشتر در کتابت قرآن و تزئین ابنیه و کتب، ظروف و ...
بکار مىرفته است.
ثلث
خط ثلث با ساختارى ایستا و موقر، بیشتر در تزئین کتابها و کتیبهها بکار مىرفته است.
انواع گوناگون ثلث تزئینى توسط ابنبواب و یاقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و دیگر کتب مذهبى بکار مىرفته است.
ابنبواب زیبایى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد.
خط ثلث در ایران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کریم، پشت جلدنویسی، سرلوحهها، و بخصوص در کتیبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نیز رایج مىباشد.
ریحان
خط ریجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نیز بهره گرفته است ولى از آن ظریفتر است.
خط ریحانى بسیار نزدیک به خط محقق است.
این خط از ابداعات على ابن - عبیدالله ریحانى است و به همین دلیل نام ریحانى گرفته است.
برخى نیز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زیرا براى این خط و زیباسازى آن تلاشهاى شایانى کرده است.
برخى نیز خط ریحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پدید آمده است.
این خط همهٔ محاسن و ویژگىهاى خط محقق را دارد.
ولى ظریفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است
اختراع نوشتن
Hieroglyphs یا حروف تصویری در مصر باستان
با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاریخ به یادگار بگذارد و دانسته های خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند.
اما نیاکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟
حدود شش هزار سال قبل مردمی که سریعتر از همه، جاده تمدن را در می نوردیدند، ظاهرا سومری ها و مصری ها بودند که به ترتیب در بین النهرین (وادی بین دجله و فرات) و دره نیل به سر می بردند، این مردمان در کار ابداع فن نوشتن بودند.
شش هزار سال قبل دهقانهای مصری که مکلف بودند سبدی چند از فراورده غله خود را به تحصیلدار مالیاتی تحویل دهند، تصویر زمخت سبد را بر دیوار کلبه خود می کندند و کنار آن به تعداد سبدهایی که داده بودند علامت می گذاشتند.
بله، نخستین طرز نوشتن بدین صورت بود، یعنی نوشتن با عکس (شکل نگاری)، این شکل از نوشتن مصور آنقدر بود که تقریبا همه اقوام ابتدایی از آن استفاده می کردند.
مدتها پیش عده ای از سرخ پوستان امریکایی با پنج زورق و به رهبری سردار قبیله خود شاه ماهیگیران ظرف سه روز از دریاچه سوپریور عبود کردند و به سلامت پای به خشکی گذاشتند و چون می خواستند یاد این رویداد مهم جاوید بماند، تصویر یادگاری آن را بر دیواره یک صخره ، نقش کردند.
در اینجا تصویری که از روی آن کشیده شد، نقل می شود، ساختن یک تصویر زمخت، مثل تصویر افرادی که در زورق نشسته اند آسان بود، اما ترسیم یک اندیشه یا تصور، یا گذران سه روز بنظر دشوار می نمود.
از این جهت بود که سرخ پوستان نشانه ای را که برای خورشید داشتند با نشانه آسمان یکی کردند تا، بدین ترتیب بر مدتی که خورشید قوس آسمان را می پیماید (مفهوم نگاری) دلالت کند؛ یعنی مدت یک روز، آن گاه سه عدد از این علامت مرکب که پهلوی هم قرار گیرد، مفید معنی سه روز خواهد بود.
البته آن شاه ماهیگیران می خواست مردم بدانند که او رهبر بی چون و چرای قوم خو بود و توانست آنان را به ساحل سلامت سوق دهد، او به صورت پرنده ای که بر زورق اول نقش شده نمودار گردید و نقش سنگ پشت، که نزد سرخ پوستان امریکایی علامت زمین است ، نشان می دهد که سالم به خشکی پیاده شدند.
تصویر داستان شاه ماهیگیران این نوع نوشتن، نوشتن ساده و مصور است که در آن تصویرها و علامتها با هم ترکیب می شود و اشیاء و نام افراد و تصورات ساده از قبیل روز، به خشکی پیاده شدن و ...
را بیان می کند.
بیشتر اقوام ابتدایی از این مرحله قراتر نرفتند اما در انواع جدید نوشتن، گو اینکه با نوشتن مصور آغاز یافت، برای نمایاندن شکل اشیاء، دیگر از تصویر یاری نگرفتند.
بلکه به جای آن از نشانه های قراردادی استفاده کردند و به کمک این نشانه ها، کلمات با اصوات را، که از آنها کلمه ساخته می شود، نمایش می دادند (صورتنگاشت).
چینی ها و ژاپنی ها یک نوع نوشتن ابداع کرده بودند که بسیار پیچیده بود در این طرز نوشتن، هر کلمه با یک علامت یا با اتحاد چند علامت بسیط، نمایش داده می شود با این طرز نوشتن هر چیز را می توان بیان کرد.
اما فرا گرفتن آن خیلی دشوار است یا به نظر ما چنین می آید، زیر مجبوریم تعداد بسیار زیادی علامت حفظ کنیم.
تعداد این علامات تقریبا معادل تعداد کلماتی است که در این زبان می توان بیان کرد.
نوشتن غربیها که به هیچ وجه با نوشتن چینی ها و ژاپنی ها شباهت ندارد، به کمک الفبایی مرکب از بیست و شش جرف با علامت انجام می گیرد و این علامات ترجمان کلمات نیست بلکه نمایشگر اصوات اصلی است که با به کار بردن آن اصوات کلمات را تلفظ می کنیم.
الفبای لاتین از رومی ها و الفبای رومی از یونانی ها گرفته شد.
اینکه یونانی ها این الفبا را از کجا یاد گرفتند، به طور یقین نمی دانیم اما احتمال دارد از فنیقی ها گرفته و فنیقی ها هم به نوبه خود آن را از مصری ها قرض کرده اند.
اگر الفبای ما ریشه مصری داشته باشد قطعا مثل الفبای چینی و ژاپنی، ابتدا شکل مصور داشته، اما پیشرفت و تکمیل آن از طریق دیگری انجام یافته و راه جداگانه ای پیموده است.
زیرا این علامتها شکل اشیا را نشان نمی داد بلکه صوتهای هجایی هر کلمه را که تلفظ می شد، نمایان می ساخت.
اما چون اصوات هجایی، فوق العاده زیاد است در این طرز نوشتن هم ناچار علامتهای بسیار زیادی وجود داشت که باید همه را به خاطر سپرد.
با این اوصاف به مرور زمان، تعدادی علامت جداگانه ابداع شد که کار آنها نمایاندن صوتهای هجایی نبود بلکه صوتهای اصلی را نمایش می داد و این صوتها همانها است که وقتی با هم ترکیب می شود صوتهای هجایی را می سازد.
سود مهم این ابداع این بود که هر کس به کمک چندین علامت مختصر (بیست و شش علامت در الفبای انگلیسی) و ترکیب درست این علامتها می تواند صدای هر هجا و صدای هر کلمه را نمایش دهد.
پس از اختراع فن نوشتن انسان شروع کرد به نگهداری سوابق، مکتوب کارها و اندیشه های خود.
اوایل، این قسمت نوشتها خیلی اندک بود اما رفته رفته که فن نوشتن نشر یافت و صورتی درست تر و سنجیده تر پیدا کرد، یادگارهای مکتوب کاملتر و مفصلتر شد.
تا به امروز که در تمام کشورهای متمدن می بینیم کتابخانه ها و بناهای ملی و خانه های خصوصی مملو از انوع و اقسام یادگارها و سوابق چاپی و خطی (دست نویس) شده است.
بدون این آثار و سوابق تاریخ بشر ناچار صورتی پیدا می کرد غیر از آنچه در واقع می بود و ما نیز صرف نظر از چهره واقعی تاریخ، درباره گذشته بشر آگاهی مختصری می داشتیم.
پس اختراع فنی نوشتن از مهمترین رویدادهای تاریخ بود، زیرا نخست فن نوشتن روش ما را در آموختن تاریخ بهتر کرد و دوم راه ها و خط سیر وقایع تاریخ را تغییر داد.
تاریخچه پیدایش خط و الفبا -3 تصویر گاو و بز در غار لاسکو - فرانسه حدود بیست و دو هزار سال پیش انسان در غارهای لاسکو نخستین تصاویر را بروی دیوار رسم کرد.
از آن پس تقریبا هفده هزار سال طول کشید تا هنر خط و نوشتار، شگفت انگیزترین دستاورد انسان، بوجود آید.
باستان شناسان معتقدند که احتمالا انسانهای اولیه علامتهای مکتوب را به منظور حفظ حکایتهای خود و تاریخ نویسی ابتدایی به کار گرفته اند.
ده ها هزار سال است که طرح گونه ها، علامتها و اشکال به عنوان وسیله ای برای ارتباط پیامهای ساده بین انسانها به کار می رود.
تاریخچه خط و الفبا فرایندی طولانی دارد و این فرایند به کندی و با پیچیده گی پیش رفته است.
تا جایی که اسناد نشان می دهد، خط و نوشتار در "میان رودان" یا همان بین النهرین (MESOPOTAMIA)، سرزمین بین دو رودخانه دجله و فرات، آغاز شد.
این سرزمین که از خلیج فارس تا بغداد امتداد دارد، در حدود سه هزار سال قبل از میلاد مسیح به دو ناحیه سومر (SUMER) در جنوب و کلده (AKKAD) در شمال تقسیم می شد.
سومری ها و کلدانی ها در ناحیه جغرافیایی واحدی بطور هماهنگ زندگی می کردند، اما زبانهایشان تا حد زیادی با هم تفاوت داشت (تفاوتی مانند زبانهای آلمانی و ژاپنی) این دو جامعه متمدن در مجتمع های کوچک پیرامونهای شهرهای بزرگی مثل بابل (BABYLON) زیر حکومت فرمانروایان زندگی می کردند.
اکثرا جمعیت بین النهرین را چوپانها و کشاورزان تشکیل می دادند.
این سلسله مراتب در نخستین لوحه های دستی سومری که از مجتمع معبد بزرگ در اوروک (URUK) - به عنوان نخستین اسناد مکتوب معبد بزرگ - به چشم می خورد.
بدین صورت می توان نتیجه گرفت که نخستین علامتهای نوشتاری برای ضبط محاسبه های مربوط به کشاورزی به کار می رفته.
لوحه های دیگری نیز در معبد لاگاش کشف شده که نشان از آن دارد که ساختار اجتماعی معبدیان شامل 18 نانوا، 31 آبجوساز، 7 برده و 1 آهنگر بوده است.
مدارک دیگر نشان می دهد که بین سومریها نه تنها استاندارد نقره رایج بوده بلکه پول نیز به اجاره داده می شده.
و همچنین لوحه ها نشانگر این موضوع اند که در مدارس سومری، که در یک سوی آنها درس معلم و در سوی دیگر مشق محصل حک شده، می توان پی برد که خواندن و نوشتن به خط میخی را چگونه یاد می گرفتند.
نخستین کتیبه های این نوع خط (خط میخی)، که به عقیده کارشناسان نوعی یادداشت محسوب می شده، شامل طرح گونه هایی ساده جهت نشان دادن شکل اشیا است.
بطوریکه در این خط، شکل اشیا نقاشی می شده.
مثلا: سرگاو نشانه "گاو" بوده .
این نوع خط را می توان، اولین نوع خط بشری نام برد.
آنطور که مشخص است، این انسانها به کنارهم گذاشتن این تصاویر قصد نوشتن مطلب و جمله ای کامل را داشتند، که به آن اصطلاحا "خط اندیشه نگار" می گویند.
تا کنون بیش از 1500 نمونه از این نوع خط تصویری توسط باستان شناسان شناسایی شده است.
با گذشت زمان، خط تصویری دیگر برای نمایش اشیا به کار نمی رفت بلکه بر اساس مفهوم متن ، معانی گسترده تری پیدا کرد و تکامل جالبی در حدود 2900 سال قبل از میلاد حاصل شد.
انحنای علامتهای تصویری اولیه از بین رفت.
در مناطق باتلاقی و کرانه رودخانه های میانرودان، خاک رس و نی فراوان وجود داشت، در حالیکه رسم خطوط منحنی در گل رس خشک شده از لحاظ فنی دشوار بود، پس کتاب نویسان به علامتهای مستقیم روی آوردند.
کاتبان از لوحه های رسی استفاده می کردند و اشیا یا شکلهایی را که می خواستند به تصویر در آورند را با قلمهایی از نی (که یک سر آن را می تراشیدند) می کشیدند.
سومریها این قلمها را (که نسلهای نخستین خودکار و خودنویسهای امروزی بشمار می رفتند) به شکل مثلث می تراشیدند.
پس آنچه روی لوح رسی شکل می گرفت، شکل میخ بود و با ترکیب این علامت میخ مانند نوعی خط نوشتاری معروف به "خط میخی" پدیدار شد...........
همانطور که اشاره شد خط به عنوان یک وسیله ارتباطی از اوائل پیدایش بشر بوجود آمد است.
در ابتدا انسانها برای تبادل افکار و اندیشه ها از تصایر برای افاده معنی استفاده میکردند و سپس به مرور زمان تکامل یافت و به شکل مدرن تری در آمد که خط میخی یکی از آنهاست: با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاریخ به یادگار بگذارد و دانسته های خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند.
اما نیاکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟
شش هزار سال قبل دهقانهای مصری که مکلف بودند سبدی چند از فراورده غله خود را به تحصیلدار مالیاتی تحویل دهند، تصویر زمخت سبد را بر دیوار کلبه خود می کندند و کنار آن به تعداد سبدهایی که داده بودند علامت می گذاشتند.
بله، نخستین طرز نوشتن بدین صورت بود، یعنی نوشتن با عکس (شکل نگاری)، این شکل از نوشتن مصور آنقدر بود که تقریبا همه اقوام ابتدایی از آن استفاده می کردند.
مدتها پیش عده ای از سرخ پوستان امریکایی با پنج زورق و به رهبری سردار قبیله خود شاه ماهیگیران ظرف سه روز از دریاچه سوپریور عبود کردند و به سلامت پای به خشکی گذاشتند و چون می خواستند یاد این رویداد مهم جاوید بماند، تصویر یادگاری آن را بر دیواره یک صخره ، نقش کردند.
در اینجا تصویری که از روی آن کشیده شد، نقل می شود، ساختن یک تصویر زمخت، مثل تصویر افرادی که در زورق نشسته اند آسان بود، اما ترسیم یک اندیشه یا تصور، یا گذران سه روز بنظر دشوار می نمود.
از این جهت بود که سرخ پوستان نشانه ای را که برای خورشید داشتند با نشانه آسمان یکی کردند تا، بدین ترتیب بر مدتی که خورشید قوس آسمان را می پیماید (مفهوم نگاری) دلالت کند؛ یعنی مدت یک روز، آن گاه سه عدد از این علامت مرکب که پهلوی هم قرار گیرد، مفید معنی سه روز خواهد بود.
البته آن شاه ماهیگیران می خواست مردم بدانند که او رهبر بی چون و چرای قوم خو بود و توانست آنان را به ساحل سلامت سوق دهد، او به صورت پرنده ای که بر زورق اول نقش شده نمودار گردید و نقش سنگ پشت، که نزد سرخ پوستان امریکایی علامت زمین است ، نشان می دهد که سالم به خشکی پیاده شدند.
این نوع نوشتن، نوشتن ساده و مصور است که در آن تصویرها و علامتها با هم ترکیب می شود و اشیاء و نام افراد و تصورات ساده از قبیل روز، به خشکی پیاده شدن و ...
بیشتر اقوام ابتدایی از این مرحله فراتر نرفتند اما در انواع جدید نوشتن، گو اینکه با نوشتن مصور آغاز یافت، برای نمایاندن شکل اشیاء، دیگر از تصویر یاری نگرفتند.
پس از اختراع فن نوشتنانسان شروع کرد به نگهداری سوابق، مکتوب کارها و اندیشه های خود.
پس اختراع فنی نوشتن از مهمترین رویدادهای تاریخ بود، زیرا نخست فن نوشتن روش ما را در آموختن تاریخ بهتر کرد و دوم راه ها و خط سیر وقایع تاریخ را تغییر داد سلطانعلی مشهدی سلطانعلی مشهدی مقلب به زبده الکتّاب، قبله الکتّاب و سلطان الکاتبین یکی از برزگترین و برجسته ترین اساتید خوشنویسی قرون گذشته است .
این هنرمند برزگ در سال ۸۴۱ هـ.ق متولد و شاگردان زیادی را تعلیم داد که از جمله آنها میتوان به سلطان محمد خندان، سلطان محمد نور و محمد ابریشمی اشاره کرد.
در حقیقت می توان سلطانعلی مشهدی را استاد استاتید خوشنویسی نام نهاد.
آثار زیادی از این استاد برزگ برجا مانده است که مهم ترین آنها کتاب دیوان حافظ و دیوان شعر جامی و مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری و رساله صراط السطور در زمینه خط و خوشنویسی اشاره کرد.
این هنرمند در سال ۹۲۶ هـ.ق در مشهد وفات یافت و در محوطه حرم امام رضا (ع) بخاک سپرده شد.
غرض نقشی است کزما ماند به یادگار که عالم را نمی بینم بقایی.
یاقوت مستعصمی جمال الدین یاقوت ملقب به قبله الکتاب، مردی ادیب، فاضل و شاعر بوده است.
وی از تربیت یافتگان المستعصم بالله آخرین خلیفه عباسی بود، به همین دلیل خود را مستعصمی می نامید و بهمین نام آثارش را رفم می زد.
وی اقلام اسلامی را قاعده مند کرد.
چنانچه نقل شده وی سیصد شصت و چهار قرآن نوشته است.
وفات وی در سال ۶۹۸ رخ داده است.
شاگردانش به استادان سبعه معروفند عبارتند از: مولانا ارغنون، مولانا عبدالله صیرفی، مولانا یحیی صوفی، مولانا مبارک شاه سیوفی، مبارک شاه قطب، مولانا احمد سهروردی و یک نفر دیگر.
خط شکسته نستعلیق در اوایل سده یازدهم سومین خط ویژه فارسی بوجود آمد.
و چون بیشتر شکلهای آن از نستعلیق گرفته شده بود به نام شکستهٔ نستعلیق شهرت یافت.
عدهای «مرتصی قلی خان شاملو» و برخی دیگر «محمد شفیع هروی» معروف به شفیعا را ابداع کنندهٔ این خط دانسته اند.
در نیمهٔ دوم سده دوازدهم هنرمندی به نام «درویش عبدالمجید طالقانی» شکستهٔ نستعلیق را به اوج تکامل رسانید.
و اکنون از استادان طراز اول این خط می توان به استاد یدالله کابلی خوانساری اشاره کرد که ضمن ارتقا بخشیدن به این خط، شاگردان زیادی را نیز تربیت و تحویل جامعه هنر داده است.
میرعماد حسنی خوشنویس بزرگ قرن نهم و دهم هجری (1024ـ961 قمری) در قزوین خوشنویسی آموخت و در تبریز به جرگهی شاگردان محمدحسین تبریزی درآمد.
استاد اخیر خیلی زود او را «استاد خوشنویسان» نامید و او را از شاگردی بینیاز دانست.
میرعماد از تبریز به عثمانی و حجاز رفت و سپس به ایران بازگشت.
مدتی در خراسان و هرات به کاتبان کتابخانهی فرهاد خان قرامانلو، از امرای لشگریان شاهعباس، پیوست.
پس از قتل فرهاد خان به قزوین آمد و در 1008 قمری به اصفهان رفت.
عباس دوم دوازده سال بود که به تخت نشسته بود و صفویه در اوج قدرت و شوکت به سر میبرد.
از این رو، هنرمندان و صنعتگران راهی اصفهان میشدند تا از نظر مادی و معنوی ترقی کنند.
میرعماد نیز عریضهای به نستعلیق در مدح شاه نوشت و برای او فرستاد.
شاه را خوش آمد و او را به دربار فرا خواند.
میرعماد تغییراتی در قواعد نستعلیق به وجود آورد.
خط او به حدی متعالی شد که گفته میشود هنوز نظیری برایش سراغ نکردهاند.
او شانزده سال در اصفهان اقامت کرد.
شاگردان بسیاری را آموخت و آثار فراوانی از خود به جا گذاشت.
میرعماد از مقربان بارگاه بود و همین حسادت کسانی را برانگیخت.
از جمله علیرضا عباسی (با رضا عباسی اشتباه نگیرید، آن یکی نقاش بود و این یکی خطاط) به بدگویی از میرعماد نزد شاه پرداخت و او را سنیمذهب معرفی کرد.
میرعماد از چشم شاه افتاد و روز به روز با نیش و کنایهی بیشتری با شاه سخن گفت.
خشم شاه عباس روزبهروز از کنایههای میرعماد و سعایت عباسی بیشتر شد و سرانجام مقصود بیک قزوینی، رئیس ایل شاهسون قزوین را بر آن داشت که به معاونت اراذل و اوباش بر سرش بریزند و در تاریکی شب او را بکشند.
گور او اکنون در اصفهان است.
میرعماد خود را از سادات حسنی میدانست و از این رو، رقمِ امضایش «میرعماد حسنی» بود.
مرگ او در سال 63 زندگیاش اتفاق افتاد.
آثار او اکنون به موزهی خوشنویسی قزوین واقع در کاخ چهلستون منتقل شدهاند تاریخجه خط 2 قبل از اسلام خطوط مختلفی ار جمله میخی و پهلوی و اوستائی در ایران متداول بوده است با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا وخطوط اسلامی را پذیرا شدند خط متداول آنزمان که نزدیک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفی و نسخ قدیم بودکه از دو خط قبطی و سریانی اخذ شده بود در اوایل قرن چهارم سال 310 هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط اصول معروف شد که عبارتند از محقق – ریحان – ثلث – نسخ – رقاع و توقیع که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام می باشد و برای این خطوط قواعدی وضع کرد و 12 اصل نوشت : ترکیب-کرسی-نسبت-ضعف-قوت-سطح-دور-صعود مجازی-نزول مجازی-اصول-صفا و شأن .
مقارن پیشرفت خطوط فوق، حسن فارسی کاتب، خط تعلیق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد که به نام ترسل نیز نامیده می شد .
در قرن هشتم میرعلی تبریزی (850 هجری قمری) ار ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق بوجود آورد که بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد.
و باید اذعان نمود که بحق از زیباترین و ظریفترین ومشکلترین خطوط فارسی و میتوان گفت که عروس خطوط فارسی است پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهار تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوششها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود .
اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند همانند میرعلی هروی و سپس بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، میرعمادالحسنی ( 1024 هجری قمری) معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه ظهور نهاد که با نبوغ خود تغیرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد که هنوز از گذشت قریب 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است او پایه خط را به جائی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمندی خوشنویس را یارای برابری با او نبوده است و همزمان او هنرمند بزرگ دیگری چون علیرضا عباسی رقیبی برای او بشمار می رفت که علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود بطوری که قالب کتیبهه های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شده است .
بطور کل قرنهای نهم ، دهم و یازدهم هجری قمری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی دانست .
در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات از خط نستعلیق احداث گردید علت پیدایش آن تند نویسی و راحت نویسی و دیگر، ذوق و خلاقیت ایرانی می توانست باشد همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق ، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند .
خط شکسته نستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آنرا به کمال نوشت چهار تن ازخوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور گشته اند عبارتند از : در خط ثلث : جمال الدین یاقوت ( 698 هجری قمری) در خط نسخ : میرزا احمد نیریزی (اواسط قرن 12) در خط نستعلیق : میرعماد الحسنی (1024 هجری قمری) در خط شکسته نستعلیق : درویش عبدالمجید طالقانی ( 1185 هجری قمری) در قرن 13 در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختیهای این هنر ظریف را بجان خریدند و در توسعه آن کوشیدند که اسامی معروفترین آنها از آن زمان تاکنون به شرح ذیل می باشد : عباس نوری- وصال شیرازی- احمد شاملو مشهدی – فتحعلی حجاب – میرحسینی خوشنویس- اسداله شیرازی – میرزا آقا خمسه ای – ابوالفضل ساوجی – عبدالرحیم افسر – محمدحسین شیرازی – عبدالحمید ملک الکلامی – علی نقی شیرازی –