چکیده
تخریب زیستگاه یکی از مهمترین عوامل انقراض و نابودی گونه هاست. این تخریب به دو صورت رخ می دهد:
الف_ تخریبی که متأسفانه ناشی از فعالیت های نادرست و خودخواهانه ی انسان هاست و بر اساس برآورد IUCN اولیت عامل انهدام گونه های حیات وحش به حساب می آید. (باعث انقراض 127 گونه ماهی، 27 دوزیست، 40 خزنده، 102 پرنده و 153 پستاندار در سال 1980 میلادی و به طور کلی 30% انهدام گونه هاست).
ب_ بلایای طبیعی
Shaffer چهار دلیل برای انقراض گونه ها بیان می کند:
وقایع اتفاقی در زیستگاه
وقایع اتفاقی در دینامیزم جمعیت
بلایای طبیعی
احتمالات ژنتیکی
بلایای طبیعی از طریق اثراتی که بر محیط زیست می گذارند، در بیشتر موارد به علت تخریب زیستگاه گونه ها و به علت عدم سازگاری گونه های زنده مانده با محیط تخریب شده و تغییر یافته ی جدید باعث از بین رفتن گونه و حتی انقراض گونه ها می شوند.
طوفان ها، گردبادها، سیل ها و ... و در کل اقلیم و آب و هوا اثرات غیر مستقیم زیادی روی مرگ و میر یا جمعیت حیات وحش و گونه ها دارند؛ به عنوان مثال روی غذا، آب یا انگل ها یا جمعیت شکارچیان اثر می گذارند. بلایای طبیعی به طور مستقیم می تواند یک عامل مرگ و میر باشد. طوفان ناگهانی می تواند تمام پرندگان مهاجر را از بین ببرد، یا سرمای ناگهانی می تواند باعث نبودی بسیاری از جمعیت های حیات وحش شود. البته اثرات معمول آب و هوا پیش از آنکه اثرات مخرب داشته باشد می تواند باعث از بین بردن مازاد جمعیت شود. به عنوان مثال قرقاول در تراکم متوسط می تواند مکان های آشیانه سازی مناسبی را پیدا کند، اگر جمعیت بیش از اندازه زیاد شود، بعضی از قرقاول ها مکان های مناسب آشیانه سازی را پیدا نکرده و در فضای آزاد و مکان های آسیب پذیر جایی که حتی آب و هوای نرمال باعث نابودی تخم ها می گردد، آشیانه سازی می کنند...
مقدمه
محیط زیست شامل محیط انسانی و محیط طبیعی است. بررسی اثر بلایای طبیعی بر روی محیط انسانی بطور گسترده و توسط کشورهای مختلف، بالاخص کشورهای بلاخیز مانند ژاپن، چین، امریکا و ... صورت گرفته است. متأسفانه بررسی آثار این بلایا بر روی محیط طبیعی به خاطر اهمیت کمتر آن نسبت به محیط انسانی به طور گسترده و کامل صورت نگرفته است.
در این مقاله ضمن معرفی بعضی از بلایای طبیعی به بررسی آثار این بلایا روی محیط طبیعی پرداخته می شود. بلایای طبیعی در اغلب موارد به خاطر تغییراتی که در محیط به وجود می آورند، باعث از بین رفتن شرایط مناسب محیط زندگی گونه های گیاهی و به تبع آن گونه های جانوری منطقه می شوند، حتی در بعضی مواقع در صورت عدم سازگاری گونه ها با شرایط جدید، باعث انقراض گونه ها می شوند.
طوفان ها، گردبادها، مواد مذاب آتشفشان ها، خاکسترهای ناشی از فعالیت های آتشفشان ها، از بین رفتن پوشش گیاهی در اثر بیابان زایی، خشکسالی، از بین رفتن خاک مناسب بر اثر طوفان، سیل، یخزدگی، آتش سوزی حاصل از گرمای شدید، خشکسالی، رعد و برق و ... و در کل اقلیم و آب و هوا از جنبه های مختلف اثرات غیر مستقیم زیادی بر روی گونه های گیاهی، جمعیت حیات وحش و ... در یک منطقه می باشند. هم چنین این عوامل می توانند بصورت مستقیم یک عامل مرگ و میر یا افزایش جمعیت در یک منطقه باشند؛ یک طوفان ناگهانی می تواند بیشتر پرندگان مهاجر را از بین ببرد.
بلایای طبیعی می توانند با از بین بردن رقبای یک گونه یا مساعدتر کردن شرایط باعث رشد و پراکنش جمعیت گونه دیگر شوند.
هر یک از عناصر جوی به تنهایی می توانند بلایای مهمی مانند افزایش دما و گرما زدگی، سرعت های زیاد باد و وقوع طوفان، بارش های تندری و وقوع تگرگ، یخبندان و سرمازدگی و ... را ایجاد کنند. اما بیشترین خسارت جانبی و مالی بر اثر پدیده های جوی ترکیبی و خطرات ثانویه ی ناشی از آن ها می باشد، مانند طوفان، رعد و برق و خشکسالی ها، سیل، آتش سوزی و ...
رویداد های جوی بیشترین خسارت جانبی را در کشورهای کمتر توسعه یافته و بیشترین خسارت مالی را در کشورهای بیشتر توسعه یافته ایجاد می کنند. در سال های اخیر نگرانی دانشمندان در مورد تغییرات اقلیمی ناشی از دخالت های بی رویه ی بشر در طبیعت و افزایش آلودگی های جوی بیشتر شده است. افزایش دمای سطح زمین که از نیمه دوم قرن اخیر شتاب بیشتری به خود گرفته است، معلول عواملی چون افزایش فعالیت های صنعتی و تولید روز افزون گازهای گلخانه ای است.
برخی از بلایای طبیعی از جمله زمین لرزه، نشست و فروزش زمین، در نقاط جغرافیایی خاص اتفاق می افتند. در صورتی که انواع دیگر مثل گسیختگی دامنه ای یا جریان سیل ممکن است در هر جایی که شرایط آماده باشد، به وقوع بپیوندد، از فعالیت برخی از آن ها می توان جلوگیری کرد، ولی وقوع برخی دیگر اجتناب ناپذیر است.
تمام حوادث و بلایای زمین شناسی، که معمولاً به صورت طبیعی اتفاق می افتند، ممکن است بر اثر دخالت انسان نیز ایجاد شوند. در مواردی بزرگی و تواتر رخداد این خطر های القایی به مراتب بیشتر از حالت طبیعی آن هاست. آثار بلایای طبیعی بر محیط زیست معمولاً با شذت های متفاوت یکی است.
تغییر و تخریب محیط و در اکثر مواقع از بین رفتن اکوسیستم ها و جمعیت های موجودات؛ یا به صورت مستقیم یا با از بین رفتن زیستگاه، منابع غذایی، سرپناه و ... .
مهمترین بلایای طبیعی عبارتند از:
سیل
سیل ها نتیجه جریان ناگهانی آب سطحی حاصا از بارش مخصوصاً رگبارند. در مواردی نیز تخریب سدهای طبیعی ایجاد شده و اثر زمین لغزه ها در جلو مسیر آب، یا هجوم آب به ساحل که ناشی از مد بیش از اندازه است، می تواند سیل های بزرگی را ایجاد نماید. در خلال یا پس از یک بارندگی شدید، مقدار دبی رودخانه به سرعت افزایش یافته و در نتیجه آب از بستر عادی خود سرریز نموده و دشت سیلابی و مناطق اطراف را در بر می گیرد. با بررسی دشت سیلابی قدیمی و آبرفت های آن شاید بتوان با درجه ای از تقریب، احتمال وقوع و بزرگی سیل های آتی منطقه را مشخص کرد. نواحی ساحلی و دره ی رودها در اقلیم های خشک مستعد ترین نقاط برای ایجاد سیل هستند. وقوع یک سیل، رابطه مستقیم با شرایط توپوگرافی و اقلیمی دارد. البته امروزه به دلیل دخالت های بی رویه ی انسان در بسیاری نقاط که قبلا سیل نمی آمده، طغیان های بزرگی مشاهده می شود. فعالیت بشر به چند صورت احتمال وقوع سیل را افزایش می دهد. از آن جمله می توان به ساختمان سازی در دشت سیلابی رود که مستلزم اشغال بخش هایی از آن است و باعث کاهش ظرفیت طبیعی رود می شود، اشاره کرد. به این ترتیب محدوده ای از دشت سیلابی که در زمان طغیان زیر آب می رود گسترده تر می گردد.
شهرسازی ها و حذف گیاهان باعث کاهش مقدار آب نفوذی و افزایش آب سطحی می شود. حجم زیاد آب از یک طرف بر بزرگی طغیان می افزاید و از طرفی با افزایش فرسایش، رسوباتی به وجود می آورد که با برجای گذاشتن آن ها ظرفیت بستر اصلی رود کاهش می یابد. موارد پیش معمولاً تأثیر تدریجی دارند، ولی سیل های ناگهاین و فاجعه آمیز اغلب بر اثر تخریب سدها و بند ها، ایجاد می شوند.
یکی دیگر از دلایل ایجاد سیل در بسیاری از نقاط، استخراج آب زیر زمینی، نفت و گاز از زمین است که اغلب نشست منطقه ی وسیعی از زمین را به همراه دارد. با فرونشینی زمین، قابلیت سیل گیر بودن آن نیز افزایش می یابد. هدف از پیش بینی سیل، برآورد دبی جریان و سطح سیلابی است که در یک دوره بازگشت مشخص (مثلاً در یک دوره ی 25، 50 یا 100 ساله) احتمال وقوع آن وجود دارد. نتایج این پیش بینی که سیلاب طراحی نام دارد، به عنوان مبنایی برای انتخاب روش های مقابله با سیل مورد استفاده قرار می گیرد. سیلاب طراحی معمولاً بر مبنای هزینه ی لازم برای کنترل آن و میزان ریسک و خطری که تخریب سیستم کنترل سیلاب پیشنهادی برای جان انسان ها دارد می شود. در مواردی که گسیختگی سازه ی آبی منجر به از دست رفتن جان انسان ها و اموال زیادی بشود، طراحی بر مبنای سیلاب ها با احتمال رخداد کمتر و دوره بازگشت طولانی تر، مثلاً سیلاب هزار ساله و حتی بیشتر، انجام می شود. سطح گسترش و ارتفاع این سیلاب ها بیش از سیلاب هایی است که از احتمال رخداد بیشتری برخوردارند.
فرسایش
فرسایش سطح زمین بر اثر آب جاری، نیروی امواج، جریان باد و یخچال ها ایجاد می شود. در صورتیکه فرسایش در مناطق مرتفع ایجاد شود، قادر است دامنه ها را ناپایدار نموده و باعث رسوبگذاری در دریاچه ها و مخازن بشود. وقوع فرسایش در خشکی ها تابعی از پوشش گیاهی، وضعیت توپوگرافی، شرایط آب و هوایی و زمین شناسی است.
حذف پوشش گیاهی موجود جهت انجام فعالیت های عمرانی و افزایش شیب دامنه ها از عوامل مهم افزایش سرعت جریان آب سطحی و تسریع فرایند فرسایش توسط انسان است. افزایش فرسایش در یک محل به معنی رسوبگذاری در نواحی پایین دست و نقاطی است که در آنجا آب ساکن وجود دارد. افزایش رسوبگذاری در این نقاط ضمن صدمه زدن به محیط زیست جانداران آبزی، ظرفیت ذخیره سیلاب محیط را نیز کاهش می دهد.
گسیختگی دامنه ها
ریزش، لغزش و جریان خاک و سنگ در مناطق شیبدار نتیجه ی هوازدگی و تخریب مصالح طبیعی، افزایش شیب دامنه بر اثر فرسایش و فعالیت های تکتو نیکی و عوامل دیگری چون زمین لرزه و بارندگی و ذوب برف هاست. وقوع این حوادث عمدتاً وابسته به وضعیت توپوگرافی، زمین شناسی و اقلیمی منطقه است. حرکات توده هایی از مصالح در بستر دریاها معمولاً ناشی از زمین لرزه ها، نیروی امواج و بارگذاری ناشی از رسوب گذاری است. گرچه در برخی شرایط زمین شناسی احتمال وقوع حرکات دامنه ای بیشتر است، ولی گسیختگی طبیعی دامنه ها اغلب وابسته به شدت و درجه ی اشباع زمین است.
یکی از عوامل مهم تحریک گسیختگی دامنه ای توسط بشر ایجاد برش ها و حفاری ها در روی دامنه است. علاوه بر این ها، حذف پوشش گیاهی، احداث خاک ریز بر روی دامنه و تغییر در شرایط زه کشی طبیعی که منجر به ورود آب به دامنه می شود، ازدیگر عوامل مؤثر در حرکات دامنه است.
نشست و فروریزش زمین
وقوع فروریزش یا نشست طبیعی سطح زمین اغلب محدود به زمین های غاردار و حفرهدار آهکی است. در چنین شرایطی آب و هوا عاملی تعیین کننده است. ایجاد غار بر اثر حل شدن آهک در آب زیرزمینی به کندی تمام انجام میشود و فروریزش ناشی از آن نیز به ندرت اتفاق میافتد. در مقابل، اگر در ناحیهای با سنگهای غاردار، برای مدتی سطح آب زیرزمینی به مقدار قابل ملاحظهای پایین برود، فشار در سقف غار افزایش یافته و احتمال فروریزش بیشتر میشود.
نشست و فروریزش زمین اغلب در نتیجه فعالیتهای بشر نیز صورت میگیرد. نشست تدریجی ولی قابل پیشبینی زمین، سیلگیر بودن منطقه و به تبع تخریب منطقه را افزایش می دهد. نشست محلی زمین ممکن است بر اثر اشباع خاک های فروریزنده ، مثل رس ها یا آبرفت های درهای در اقلیم های خشک ، آبکشی از زمین برای ایجاد حفاری و گودبرداری در آن و تغییر شکل و کمانش بیش از حد دیوارهای حایل گودبرداری ها ایجاد میشود. نشست زمین در مقیاس ناحیهای معمولا بر اثر استخراج سیالات (آب ، نفت و گاز) از زمین به وقوع میپیوندد.
مهمترین عامل فروریزش زمین که باعث ایجاد حفرهای در سطح زمین میشود، افت سطح استیابی در سنگ های آهکی و دیگر سنگ های قابل حل است. پایین رفتن سطح آب زیرزمینی از یک طرف سرعت حل شدن مواد را افزایش داده، ایجاد حفره و سوراخ در سطح زمین را سبب می شود.
زمین لرزه
آثار زمین لرزه در سطح زمین به صورت کج شدن و گسل خوردن سنگ ها و لرزش زمین، قابل تشخیص است. زمین لرزه علاوه بر تاثیر مستقیم بر سازهها ممکن است باعث آبگونگی یا روانگرایی برخی از خاک ها و نشست برخی دیگر شود. تاثیر زمین لرزه بر آب دریاها و دریاچهها به صورت امواج عظیم به نام تسونامی تظاهر میکند. زمین لرزهها پدیدههایی جغرافیایی هستند، یعنی الزاماً در همه جا به وقوع نمیپیوندند. احتمال وقوع زمین لرزه در یک محل را تا حدی میتوان از روی زمین لرزههای تاریخی و ثبت شده قبلی و در سالهای اخیر توسط تحلیل برخی از نتایج مطالعات ژئوفیزیکی، پیشبینی کرد.
زمین لرزه ممکن است بر اثر تزریق مایعات در چاههای عمیق و احتمالاً بر اثر استخراج سیالات از زمین نیز ایجاد شود. زمین لرزههای القایی علاوه بر آن در مخازن سدهایی که ارتفاع بیش از 100 متر دارند، نیز مشاهده شدهاند. در این نوع وزن مخزن و مهمتر از آن فشار آب بین منفذی زیاد باعث لغزندگی و ایجاد جابجایی در امتداد سطوح ضعیف سنگ میگردد و به این ترتیب زمین لرزه ایجاد میگردد.
میزان تخریب در زمین لرزه تابع ترکیب خاک، خصوصیات تکان های زمین لرزه، نیرو و جهت تکان می باشد. سرعت موج در سنگ های سخت خیلی بیشتر از سنگ های سست و نرم است. امواج در طبقات سست و نرم مانند آبرفت های دره ها ضعیف می گردند و حتی ممکن است از بین بروند، اما طبقه ی نازکی از سنگ های سست بر روی سنگ های سخت نمی توانند لرزه ها و امواج را مستهلک کنند لذا طبقه ی مزبور از روی سنگی که بر روی آن قرار گرفته است به طور ناگهانی حرکت می کند، در این صورت تخریب بیشتر از ساختمان هایی که روی طبقه ی سخت است، معمولاً خطرناک تر از کهریز های سنگ، طبقات نازک آبرفت ها در ته دره ها، سپس باتلاق، توربزارها و دریاچه هایی که گیاهان آن را فرا گرفته اند می باشند. خطر زمین های خشک از زمین های اشباع شده از آب کم تر است.