خلاصه:
آخرین بررسی کشوری که توسط دفتر بهبود تغذیه جامعه معاونت سلامت در سال 1377 انجام شده است (ANIS) نشان می دهد که 4/15، 9/10 و 9/4 درصد کودکان زیر 5 سال کشورمان به ترتیب دچار کوتاه قدی، کم وزنی و لاغری متوسط و شدید می باشند. در جهان براساس آخرین گزارش ها 183 میلیون کودک زیر 5 سال دچار کم وزنی متوسط و شدید، 226 میلیون کودک دچار کوتاه قدی متوسط و شدید و 67 میلیون کودک دچار لاغری متوسط و شدید می باشند. از 4/10 میلیون مرگ کودکان زیر 5 سال که در سال 1995 در کشورهای در حال توسعه رخ داده حدود نیمی از آنها با سوء تغذیه ارتباط داشته است. برخی از پیامدهای سوء تغذیه عبارتند از کاهش بهره هوشی کودکان، کاهش توانمندی جسمی و کاهش قدرت تولید، کاهش قدرت یادگیری و افت تحصیلی، افزایش مرگ و میر کودکان بدلیل ابتلا به بیماریهای مختلف و ........ بنابراین سوء تغذیه توانمندی و کارآئی کشورها را کاهش می دهد و موجب فقر و تشدید سوء تغذیه می گردد. از عوامل ایجاد کننده سوء تغذیه می توان بیسوادی والدین، ناآگاهی های تغذیه ای، اعمال روشهای نادرست در تغذیه کودکان، افزایش بعد خانوار و ....... را نام برد. بنابراین سوء تغذیه فرآیند چند بخشی است و تدوین راهکارهایی که سایر بخشهای توسعه را در امرتغذیه درگیر کند می تواند در کاهش آن اثرگذار باشد.
تجربه مداخلات انجام شده در پروژه سیبک در ایران و سایر کشورها از جمله اندونزی و هندوستان نیز نشان می دهد که بکارگیری روشهای مداخله ای چند بخشی و درگیر نمودن سایر بخشهای توسعه در امر غذا و تغذیه می تواند در کاهش سوء تغذیه موثر باشد. طرح مشارکتی کاهش سوء تغذیه کودکان از سال 1375 تا 1378 با همکاری دفتر بهبود تغذیه جامعه، انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، یونیسف، وزارت کشاورزی، آموزش و پرورش، نهضت سواد آموزی و ....... در مناطق روستایی سه شهرستان ایلام، بردسیر و برازجان به اجرا گذاشته شد. این طرح شامل سه مرحله تعیین بررسی وضع موجود، تعیین و اجرای راهکارهای مداخله ای بین بخشی و ارزشیابی پس از سه سال مداخله بود. یافته های این طرح نشان داد که شیوع سوء تغذیه بمیزان 50% کاهش یافته است و ارتقاء قابل توجهی در برخی از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی مشاهده شده است (ارتقاء سطح سواد زنان و افزایش میزان اشتغال آنان) این طرح در حال حاضر در قالب یک برنامه کشوری در 28 شهرستان از 28 دانشگاه اجرا می شود. طرح مشارکتی کاهش سوء تغذیه کودکان که با همکاری بخشهای مختلف توسعه بمدت سه سال اجرا گردید همانند مطالعات مشابه که در سایر کشورها انجام شده است نشان داد که همکاری های بین بخشی و مشارکت کلیه بخشهای توسعه در کاهش سوء تغذیه کودکان بدلیل ماهیت چند بعدی مشکل، سودمند است و با درگیر نمودن مسئولین و کارشناسان کلیه بخشهای ذیربط می توان سوء تغذیه را کاهش و شاخصهای اقتصادی، اجتماعی را ارتقاء بخشید و تعیین الگوی مداخله ای کاهش سوء تغذیه کودکان بر مبنای مشارکتهای بین بخشی بعنوان یک راهکار اساسی جهت بهبود وضع تغذیه کودکان مورد تاکید قرار گرفته است.
مقدمه:
با وجود اینکه تلاشهای زیادی در سطح جهان در جهت بالا بردن سطح سلامت جامعه صورت گرفته و این اقدامات موجب کاهش مرگ و میر خصوصا" در اطفال و افزایش طول عمر در اغلب کشورهای جهان شده است. اما سوء تغذیه انرژی – پروتئین همچنان مهم ترین مشکل تغذیه ای در اغلب کشورهای در حال توسعه و از جمله کشور ما می باشد.
اشکال مختلف سوء تغذیه از جمله سوء تغذیه انرژی – پروتئین و کمبود ریزمغذیها ناشی از تداخل عواملی نظیر دسترسی خانوار به غذای کافی، مراقبتهای مادر و کودک، درآمد خانواده، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، تسهیلات و خدمات بهداشتی است. بنابراین بهبود تغذیه زنان و کودکان همراه با غلبه بر مشکلات بهداشتی کلید ارتقاء سطح سلامت آنان می باشد. علیرغم نقش رفاه اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی خانواده در بهبود رشد و سلامت کودکان، متاسفانه 82 درصد کودکان زیر 5 سال جهان که متعلق به کشورهای در حال توسعه می باشند در محیطی به سر می برند که مشخصه آنها دسترسی ناکافی به غذا، ابتلاء به عفونت، مسکن نامناسب، فقدان آب آشامیدنی سالم، بهسازی محیط و مراقبتهای بهداشتی ناکافی است. اغلب این کودکان وقتی زندگی را با چنین ناکامیهای جدی شروع می کنند شانس ناچیزی برای درک شایستگیهای بالقوه اقتصادی – اجتماعی خود خواهند داشت. آنها نیز به نوبه خود نسل های ناسالم دیگری را به جامعه تحویل می دهند و بدین ترتیب این حلقه معیوب استمرار می یابد. بدیهی است با وجود چنین مشکلات بهداشتی و تغذیه ای در کشورهای در حال توسعه سوء تغذیه زنان در دوران بارداری یکی از عمده ترین دلایل کوتاه قدی 177 میلیون کودک در جهان است و سوء تغذیه در 50 درصد مرگ و میرهای کودکان این کشورها دخالت دارد. در این شرایط کودکان با هوش را به افرادی بیمار و یک گروه مولد را به گروه وابسته به دیگران تبدیل نموده و بالاخره در یک چرخه معیوب موجب افزایش فقر می گردد.اما سوء تغذیه فقط منحصر به کشورهای در حال توسعه نیست بلکه در برخی از کشورهای توسعه یافته نیز به دلیل نابرابری در درآمدها و کاهش حمایتهای اجتماعی، کودکان از وضع تغذیه مناسبی برخوردار نیستند. بعنوان مثال در ایالات متحده بیش از 20% کودکان در فقر زندگی می کنند و بیش از 13 میلیون کودک زیر 12 سال غذای کافی دریافت نمی کنند.
نتایج بررسی رشد کودکان در سال 1377 وضعیت تغذیه کودکان کشورمان را به تصویر کشید و نشان داد 4/15 درصد کودکان زیر 5 سال کشور (800 هزار نفر) دچار کوتاه قدی متوسط و شدید، 9/10 درصد دچار کم وزنی متوسط و شدید (540 هزار نفر) و 9/4 درصد کودکان زیر 5 سال کشور (170 هزار نفر) دچار لاغری متوسط و شدید می باشند. میزان کم وزنی در کودکان زیر 6 ماه کشور مانند جامعه خوب تغذیه شده است (3%) و با بالا رفتن سن، میزان شیوع کم وزنی افزایش می یابد بطوری که در طول 2 سالگی (24 تا 35 ماهگی) به اوج خود یعنی 8/13% می رسد. بنابراین برای پیشگیری از کم وزنی، اقدامات مداخله ای باید در سنینی که کودک هنوز دچارکم وزنی نشده یعنی بیش از 2 سالگی که هنوز بسیاری از کودکان در عمل، نشانه های هشدار دهنده کم وزنی را نشان نداده اند، متمرکز شود.
برای برنامه ریزان کشور درک علل پیچیده و ظریف سوء تغذیه برای شناخت میزان و عمق مشکل بسیار مهم است. گرچه سوء تغذیه در ابتدایی ترین سطح خود، یکی از پیامدهای بیماری و مصرف ناکافی غذای روزانه است اما عوامل دیگری مانند شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی علاوه بر وضعیت فیزیولوژیک در آن دخیلند که بازتاب آن بصورت افزایش موارد مرگ و میر و ابتلاء به بیماری منعکس می گردد. بنابراین بهزیستی و سلامت کودکان نه تنها بستگی به خدمات بنیادی بهداشتی دارد بلکه بستگی به مسکن مناسب، درآمد کافی (بصورت نقدینه یا تولید) برای رفع نیازهای روزانه، وجود مواد غذایی مورد نیاز، دسترسی به آموزش و سایر خدمات عمومی دارد که بطور قطع نظام مراقبتهای بهداشتی به تنهایی قادر به تامین تمام این نیازها نیست و تامین اغلب این خدمات در حقیقت در حیطه مسئولیت سایر بخشهای توسعه می باشد، هماهنگی و تمرکز فعالیتهای بسیاری از این بخشها برای توسعه بهداشت و حفظ سلامت جامعه ضروری است.
در حقیقت گرچه مراقبین اصلی کودکان، زنان یا مادران هستند ولی این بدان معنی نیست که مسئولین، سازمانها و سایر ارگانها از مسئولیت مراقبت و حفظ سلامت کودکان معافند، حمایتهای سیاسی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و منطقه ای، تلاشهای کوچک خانواده را در راه تامین تغذیه مناسب و سلامت بصورت تساعدی می افزاید و دستیابی به توسعه پایدار را تسهیل خواهد کرد.
بیان مسئله:
در سال 1370، برای اولین بار شیوع کم وزنی برای کودکان زیر 5 سال مناطق شهری و روستایی کشور با استفاده از روش صدکها تعیین گردید. نتایج بررسی فوق نشان داده است که به ترتیب 15 و 23 درصد پسران و دختران روستایی دارای وزن کمتر از مینیمم استاندارد (صدک سوم دختران) بوده اند. یافته های بررسی نشانگرهای سلامت در جمهوری اسلامی ایران در سال 1374 نیز نشان داده است که به ترتیب 7/18، 8/24 و 6 درصد کودکان مناطق روستایی کشورمان از کم وزنی، کوتاه قدی و لاغری رنج می برند. آخرین بررسی کشوری که توسط دفتر بهبود تغذیه جامعه معاونت سلامت در سال 1377 انجام شده است (ANIS) نشان می دهد که 4/15، 9/10 و 9/4 درصد کودکان زیر 5 سال کشورمان به ترتیب دچار کوتاه قدی، کم وزنی و لاغری متوسط و شدید می باشند. بر اساس یافته های آخرین بررسی کشوری، کوتاه قدی تغذیه ای متوسط و شدید در 15 درصد کودکان زیر 5 سال کشور وجود داشت. احتمالا" 3/2 درصد از کودکان این سن، بر اساس مشخصات سرشتی خود کوتاه قد هستند و 7/12 درصد آنان بدلایل مختلف از جمله محدودیت دسترسی به غذا، عفونت های حاد تنفسی، بیماری انگلی و ....... از قد مناسب برای سن خود برخوردار نیستند. شیوع کوتاه قدی تغذیه ای در سیستان و بلوچستان بیشتر (38%) و در گیلان کمتر (8/6%) از استانهای دیگر بود. شیوع کوتاه قدی تغذیه ای در روستاها بطور معنی داری بیش از شهرهاست (دو برابر).
از لحاظ کم وزنی، 7/8 درصد کودکان بعلت سوء تغذیه کم وزن هستند و 3/2 درصد براساس مشخصات سرشتی خود کم وزن می باشند. کم وزنی ممکن است ناشی از انجام نشدن مراقتبهای بهداشتی، تداوم بیماریهای ضعیف کننده و مزمن و ..... باشد. شیوع کم وزنی در استان سیستان و بلوچستان بیشتر از همه استانهاست (26 درصد).
از نظر لاغری در حدود 5 درصد کودکان زیر 5 سال به لاغری متوسط و شدید مبتلا بودند ولی احتمالا" علت لاغری متوسط یا شدید در 3/2 درصد کودکان مشخصات سرشتی آنان و در 7/2 درصد قرار گرفتن در محرومیت حاد، بحران حاد کم غذایی یا ابتلا به بیماریهای حاد یا مزمن است. شیوع لاغری در استان هرمزگان بیشتر و در گلستان کمتر از استانهای دیگر بود. در یک جامعه خوب تغذیه شده تقریبا" حدود 3/2% از جامعه (کودکان) به علت مشخصات سرشتی و یا عوامل دیگری که ارتباطی با تغذیه ندارند دچار کم وزنی، کوتاه قدی یا لاغری متوسط و شدید می باشند. با توجه به عوامل موثر بر وضع تغذیه کودکان، میزان مورد انتظار کاهش شیوع سوء تغذیه کودکان در حدود پنجاه درصد وضع موجود می باشد. بعبارت دیگر شیوع کوتاه قدی، کم وزنی، لاغری و متوسط و شدید در شرایط مطلوب باید از 9/15، 9/10، 9/4% در سطح کشور به ترتیب به 58/5 و 5/2% کاهش یابد.