ما در جهانی شگفت انگیز از علم و دانش به سر میبریم.
تقریباً در همه وقت شبانه روز با توجه به دسترسی منابع خبری و اطلاع رسانی از کشفیات و تازههای جدیدی در حیطه علم و تولید آن مطلع میشویم و ترقی و پیشرفت آدمی و جهان پیرامونش را در اصل مدیون همین تولیدات علمی و تکنولوژیکی هستیم.
جهانی که در آن زندگی می کنیم جهانی از علم است آری علم و دانش چنان در زندگی تأثیر دارد که باید گفت لحظهای نمیگذرد که ما از آن متأثر نشویم.
معمولاً اشتیاق و هدفگیریهای اصلی انسانهاست که در جریان و کشاکش بدست آوردن معرفت علم و درک واقعیتها دخیل هستند و این مسئله باعث شده تا آنها در پی جستجوی علم و هرآنچه بدان مربوط است باشند.
علوم در هر عصر و مکانی دارای ارزش متفاوت بوده است بطور مثال در دوره قرون وسطی هیچیک از کشیشان صومعه های اروپایی به هیچ وجه حاضر نبودند در جمله «علم قدرت است» تأمل کنند ، آنها علاقهای به علوم نداشتند و به شکلهای مختلف در این دوره تاریخی آنرا رد می کردند، این درحالیست که در مشرق زمین درست عکس این قضیه صادق بود چرا که در پرتو تمدن اسلامی آن روزی علم و شکوفایی آن با سرعت خوبی مرزهای تاریکی را یکی یکی درمینوردید.
در اواخر قرن 16م کتب درسی و مکتب اسکولاستیک قرون وسطایی کنار گذاشته شد و طبقه بندی منظمی از علوم و انسانها عرضه شد که توسط آن توانستند دستورالعملی که امروزه بعنوان معیار تشخیص قطعی علوم تلقی میشود را ابداع کنند، تا آنکه نوبت به انقلاب صنعتی و دستاوردهای ناشی از آن رسید جهان تمدن زیر و رو شد، معیارهای علمی تغییر کرد و در نهایت جهان غرب در رقابتی تنگاتنگ از علم و تولیدات علمی قرار گرفت.
حال امروزه علوم در قرن ما با سرعتی غیرقابل تصور در حال رشد است و به ما کمک میکند تا بهتر زندگی کنیم، بهتر بیاندیشیم، بر بیماری و گرسنگی فائق آئیم و مسافتهای بسیار دور را به آسانی بپیمائیم و ...
اما متأسفانه این همه موضوع نیست چرا که میدانیم امروزه وجود بمبهای اتمی و سلاحهای غیرمتعارف و فاجعهآور صرف امور چه کارهایی میشوند و این مسئله شاید برای محققین و دانشمندان عصر حاضر خود معظلی است و آنها را در ادامه تحقیقاتشان با شک و تردید روبرو میسازد.
ما در اینجا از ادامه این بحث صرفنظر میکنیم چرا که موضوع ما پیرامون تولید علم و ضرورتهای ایجاد آن است نه منع و مهارش.
در واقع هدف از ارائه این مقاله نیز بدان جهت است که بدانیم علوم در خدمت انسانیت درآمده و برای همگان امکان فهمی دقیقتر از جامعه و پیرامون خود و زندگی بهتر برای نسلهای کنونی و آینده را فراهم میسازد.
پس به همین جهت ما در این مقاله خواستار بررسی چگونگی تولید علم و بایستههای اساسی آن در زندگی امروزی و هرروزی هستیم و امید است با ارائه راهکارهایی مناسب وقابل اجرا در جامعه جهانی به این مطلوب نهایی و اهداف آرمانی ترسیم شده هرچهبهتر دست یازیم.
جایگاه کنونی تولید علم و دستاوردهای ناشی از آن
علم و تولید آن سنگ بنای اصلی تمدن امروزی است و به شکلی گسترده در ارتباط با سایر واقعیتهای جامعه روند حیانی خود را ادامه میدهد.
امروزه تولید دانش و ایجاد مهارتهای لازم جهت بهرهبرداری از آن محور یک هدف اساسی و تعیین کننده برای همه کشورهاست.
در برخی از کشورها، این مسئله مدت مدیدی است که درونی شده و در واقع تولید علم و آگاهی را همواره در دستور کار خود قرار دادهاند که ما آنها را به عنوان کشورهای شمال میشناسیم، اگر به تاریخ یکصد سال اخیر این دسته از کشورها نظر کنیم خواهیم دید که موضوع پژوهش در ارتباط با توسعه، محور اصلی توجه کشورهای شمال بوده است که در همین راستا دست به ایجاد مراکز و مؤسساتی زدند که به امر توسعه و پژوهش معطوف باشند و با اتخاذ راهبردهایی مشخص برای ارتقای سطح کیفی جامعه خود و پیشرفت در دنیای امروز همواره بسترسازی کردند.
پیشرفتهای برقآسای بشر در علم و تکنولوژی سبب توسعه پایدار و عمیق برای کشورهایی است که نقشی اساسی در پیشبرد این مهم دارند یا خود محرک تولید علم و تکنولوژی هستند و یا در حمایت و تقویت علم و فناوری همواره در تکاپو میباشند.
در واقع علم قرن بیست و یکم نیز باید طوری باشد که همه مردم بر اساس وحدت منافع از آن مستفیض گردند، نیاز روزافزون به دستاوردهای علمی در سیاستگذاری عام و خاص ازجمله وظایفی است که علم باید در شکلگیری تصمیمات سیاسی و قانونی اعمال کند.
یکی دیگر از تأثیرات بسیار مهم گرایش به سیاستهای تولید علم، تحقق اهداف صلحجویانه، توسعه انسانی و ایجاد ظرفیتهای علمی داخلی و پرورش همشهریان آگاه و مطلع میباشد.
اینکه دستاوردهای علمی و نتایج آنها میتواند سبب رشد زمینه های اقتصادی و کاهش فقر عمومی شود و بر تولید و توزیع مصرف عادلانه بیافزاید و یا زمینه های بهداشت و سلامت محیط زیست را فراهم کند شکی نیست
علم و تولید آن سنگ بنای اصلی تمدن امروزی است و به شکلی گسترده در ارتباط با سایر واقعیتهای جامعه روند حیانی خود را ادامه میدهد.
اینکه دستاوردهای علمی و نتایج آنها میتواند سبب رشد زمینه های اقتصادی و کاهش فقر عمومی شود و بر تولید و توزیع مصرف عادلانه بیافزاید و یا زمینه های بهداشت و سلامت محیط زیست را فراهم کند شکی نیست.
پس به همین منظور برای رسیدن به مطلوب یاد شده میبایست بر روند کنونی جهانی شدن به شکلی آگاهانه و نقش راهبردی دانش علمی و تکنولوژی صحه گذاشته و به کاهش شکاف میان جوامع در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته از طریق بهبود ظرفیت و زیربنای علمی در کشورهای در حال توسعه بپردازیم که در همین راستا انقلاب اطلاعات و ارتباطات ابزارهای جدید و مؤثری برای مبادله دانش علمی و آموزش و پژوهش در سطح جهانی خواهد بود.
پس همانطور که دیدیم فرایند تولید علمی می بایست بر ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه تأثیری شگرف از خود باقی گذارد و موجب تحولات وسیع و عمیقی در سطح برون و درون جامعهای شود، در این حالت است که علم بینالمللی خواهد شد و در سایه قوانین موضوعه آن، جوامع از نظم و امنیت بیشتری برخوردار خواهند بود.
علم و زیرساختهای مربوط به آن را از بعد اجتماعی نیز میتوان مورد بررسی قرار داد چرا که این مقوله همیشه و در همه حال تأثیر زیادی بر جریانات زندگی بشری داشته است، که البته میزان بهرهبرداری هر یک از کشورهای جهانی از تولید علم و دستاوردهای حاصل از آن به یک اندازه نبوده و نیست و اگر بخواهیم دلائل آن را کنکاش کنیم نیاز به مباحث اجتماعی و جامعه شناسی در روند تاریخی هر یک از کشورها داریم که البته در این مقوله نمیگنجد.
هر کشوری در ابتدا باید توسعه علمی داشته باشد تا از توسعه فنآوری و تکنولوژی مناسب برخوردار گردد.
تولید و بسط علم تأثیر عمیقی در تمامی حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور دارد و تمامی کشورها برای دستیابی به خودکفایی علمی و توسعه همه جانبه خود باید بکوشند، در این راستاست که میتوان گفت تولید علم اولویت توسعه هر کشور است.
در رابطه با توسعهیافتگی جوامع نیز وضع جهان به گونهایست که مقامات رسمی دولتی نمیتوانند به علم و موارد استعمال و تطبیق آن با جامعه جهانی بیاعتنا باشند، در واقع دولتها باید از راههای مختلف در پیشبرد تحقیقات همه جانبه با درنظر گرفتن معایب و مزایای کار برای جوامع خویش بکوشند.
تولید علم نتیجه تفکر علمی برای سعادت و کامیابی جامعه هیچ چیز مهمتر از بها دادن به تفکرات علمی نیست.
تفکر علمی اساس تولید و توسعه علمی را فراهم میسازد به گونه ای که با آن میتوان به ضرورت وجود و حضور علم در عرصه ها و حوزه های مختلف حیات بشری پی برد.
بحث از تفکر علمی در واقع نیاز به مقوله های هستیشناسی دارد و بیشتر در حوزه فلسفه علم میتوان در آن غور و تتبع نمود.
اما چیزی که در اینجا برای ما مهم است بحث باور به پژوهش در امر تعیین خط مشیهای اساسی کشور است که تقویت فرهنگ تفکر و پژوهشهای علمی و ایجاد سیستمی کارآمد موجب باروری مجموعه نهادهای پژوهش کشور شده و با دقت و برنامهریزیهای مناسب و اطلاع رسانی همه جانبه میتوان در سطح جامعه این نهادها را ارزشی و درونی ساخت که البته مسئولیت اساسی این مهم به عهده دانشمندان و نخبگان مراکز تحقیقاتی در کشورهاست چرا که گسترش تفکر و نظریه سازی شاید سرآغاز رشد و توسعه تحقیقات در جوامع باشد و از هدررفتن منابع و نیروهای انسانی جلوگیری کند.
البته در اینجا ذکر این نکته اساسی است که وجود انگیزه از مهمترین شاخصههای ایجاد جرقه های علمی در ذهن پژوهشگر است چنانچه استاد و محقق در جامعه، از احترام حقوقی و امنیت اقتصادی برخوردار باشد و همچنین برای انجام طرحهای پژوهشی خود با کمبود امکانات مواجه نبوده و تجهیزات لازم را در اختیار داشته باشد و بداند که حق و حقوق قانونی او در صورت ابداع و خلق هرگونه اثری در جامعه علمی محفوظ خواهد ماند، صد البته به نوع آوری و خلاقیت کیفی و کمی روی خواهد آورد.
ایجاد برانگیختن این حس کنجکاوی و جستجوگری علمی در سطح جامعه و فراگیر نمودن آن نیز از وظایف دولتهاست و در این زمینه آنها باید آگاهانه و با دقت کافی همه جوانب را درنظر گرفته تا از معضلاتی همچون فرار مغزها به کشورهای پیشرفته و صنعتی جلوگیری کنند.
علم و کاربرد آن در جوامع امروزی همانگونه که قبلاً اشاره شد تاریخ زندگی علم واقعیتهای چشمگیری را برای ما روشن میسازد.
ترقی و رشد فعالیتهای علمی و فنی گرچه از طرفی موجب دگرگونی های وسیعی شده است بطوری که روشهای معیشتی تغییر یافته، تعامل روابط انسانی همچون گروهها - نهادها - تشکیلات مختلف متفاوت شده، میزان تولید به مراتب افزایش یافته و بازدهی و بهرهوری بالا رفته، مراکز تولید با تنوع بیشتری شکل گرفته و سازمانهای مختلف علمی – پژوهشی در سطح جهانی ایجاد شده، اما از طرفی نیز رشد و توسعه روند علمی در همه جوامع و همه شرایط زمانی و مکانی یکسان نبوده است، و هریک از جوامع به میزانی کاملاً متغیر از یکدیگر از دستاوردهای علم و تکنولوژی روز بهرهمند میگردند.
امروزه سیاستگذاری علم و فنآوری به ضرورتی راهبردی برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه بخصوص در دهههای اخیر قرن پایانی تبدیل شده است و بسیاری از جوامع با توجه به شرایط و امکانات موجود خود در بالاترین سطوح سیاسی سعی به اتخاذ سیاستهای بنیادی در زمینه علم و فنآوری نمودهاند.
با توجه به این اصل که بسیاری از کشورها فاقد سیاستهای مدون و رسمی هستند اما تئوری موجود در زمینه تجارب سیاست علم و فنآوری در کشورهای مختلف بسیار گسترده و غنی میباشد و برای آن دسته از جوامعی که تاکنون در این مقوله گام برنداشتهاند میتواند ذخیرهای ارزشمند به حساب آید.
همانطوری که میدانیم دانش علمی منافع عمدهای را برای انسانها به همراه داشته است که سبب افزایش امید به زندگی در آینده میشود مثلاً کشف شیوههای درمان بسیاری از بیماریها از طریق علم پزشکی و یا تولید گونهای از محصولات کشاورزی برای برطرف ساختن نیازهای معیشتی جمعیت رو به افزایش و یا استفاده از منابع جدید انرژی که فرصتی برای رهایی انسان از کارهای سخت و یدی شده است، مبتنی بر شیوههای جدید ارتباطات، اطلاعرسانی، مدیریت و ساختار فرایندهای جدید علمی میباشد.
لازم به ذکر است که پیشرفتها و توسعه تولید علمی علاوه بر منافعی قابل توجه به مقادیر زیادی سبب تخریب محیط زیست و اشکالات تکنولوژیکی گردیده و حتی فاصله طبقاتی اجتماعی و محرومیتهای زیادی را به همراه داشته است.
بنابراین جامعه علمی همگام با سایر بخشهای متفاوت جامعه باید نقشی حیاتی در حل فرایند این موضوع ایفا کند.
امروزه علاوه بر پیشرفتهای بینظیر در علوم نیاز به راهکارهای دموکراتیک و اساسی در باره تولید و مصرف دانش علمی احساس میشود که این مبحث در حیطه کاری سیاستگذاران و همچنین جامعه علمی است و پیوند میان رشتههای مختلف علوم طبیعی، اجتماعی و انسانی استارتی برای برخورد با مسائل گوناگون و مشکلآفرین جامعه محسوب میشود که سرمایهگذاری از این طریق پاسخگوی بسیاری از موانع و مشکلات آینده جامعه بشری خواهد بود.
اهداف و سیاستهای علم و فنآوری در جوامع مختلف تقریباً از اواخر دهه 80 میلادی تاکنون بسیاری از کشورها تغییراتی اساسی در سیاستهای علم و فنآوری خود به وجود آوردهاند که بیشتر آنها دارای سیاستهای مدونی در رابطه با این مقوله هستند و آنهایی هم که با عدم وجود این سیاستهای مدون روبرو بودهاند، اخیراً در صدد تدوین این سیاستها برآمدهاند که شامل: ارتقاء کیفیت زندگی در همه زمینهها، بالا بردن توان تولیدات اقتصادی کشور از طریق افزایش قابلیت صنعتی و بسط بازارهای صادرات و واردات، ترویج فرهنگ علمپروری و تشویق بخشهای خصوصی جامعه به مشارکت در تحقیق و توسعه و رسیدن به نتایجی مطلوب، افزایش کارآیی و بهرهبرداری از صنایع موجود، بکارگیری همه جانبه علم و تکنولوژی در توانمندیهای تجاری و نظامی و بخشهای آموزشی – تحقیقاتی، تثبیت برتری داشتن در امور نظامی، توسعه ساختارهای اقتصادی و نهایتاً تقویت روابط بینالمللی میباشد.
در این رابطه عمدهترین هدف سیاستهای علم و فنآوری در کشورهای امریکا، اروپا و ژاپن ارتقاء سطح کیفی زندگی شهروندان و رفاه عمومی است همچنین حضور در عرصههای بینالمللی و کسب رتبه و پرستیژ منطقهای و جهانی برای آنان از ویژگیهای خاصی برخوردار است و اما اهدافی همانند بهبود سطح کیفی و کمی نظامهای آموزشی- تحقیقاتی، همکاریهای بینالمللی و منطقهای، ترویج فرهنگ علمدوستی میان مردم و بهرهگیری از نتایج تحقیقات بخشهای خصوصی در امر توسعه و تعالی جامعه در بین اکثر کشورها مشترک است که البته این میزان از توسعه در انواع جوامع یعنی باز و بسته، توسعه یافته و در حال توسعه، پیرامون و مرکز برحسب استعدادهایشان تفاوت دارد.
فرایند نهادینهسازی تولید علم و پژوهش مسئله نهادینهسازی علمی از عمدهترین دلایل توسعه پایدار و متوازن هریک از جوامع درحال رشد است.
این مسئله به گونهای است که پرداختن به آن از وظایف مهم تمام کسانی است که به اعتلاء و پویایی کشورشان علاقمندند، و امروزه نظریه پردازان بر این باورند که تنها از طریق پژوهشهای علمی – کاربردی، می توان معضلات اجتماعی، اقتصادی کشورها را حل و فصل نمود.
همچنین درونیسازی تحقیقات میبایست با برنامهریزیهای از پیش تعیین شده سیر تکاملی خود را بپیماید که در این راستا شناخت دقیق ویژگیهای نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مستلزم آشنایی دقیق با نمونههای کمی و کیفی و فنون خاص برنامهریزی است.
در واقع نهادینهسازی علمی، یک فرایند فنی و تخصصی میباشد که نیازمند تهیه و تدوین راهکارهای مفید و مناسب و آشنایی دقیق با مبانی و اصولی است که صحت و اعتبار آن در میدانهای اجرایی – عملی به اثبات رسیده باشد.
پس بنابراین برنامهریزی موفق منوط به سلسله پژوهشهای کارآمدی است که به طور منسجم شکل گرفته و نهایتاً منجر به شکوفایی نهاد تحقیق گردد.
در واقع تولید علم و پژوهش زمانی نهادینه میشود که نتایج حاصل از آن در اختیار جامعه قرار گیرد چرا که در غیر اینصورت نتیجه تحقیق و پژوهش هراندازه هم مهم و حیاتی باشد نمیتواند مورد استفاده جامعه قرار گرفته و در راندمان ترویج و توسعه علمی مؤثر واقع گردد.
از طرف دیگر نیز وقتی نتایج اقدامات تحقیقاتی در دسترس سایر پژوهشگران جامعه گذارده شود ممکن است ایشان هم با توجه به رشته مورد علاقهشان و نتایج قبلی پژوهش دست به ایجاد ابتکار و خلاقیت تازهای زده که این خود یکی از عوامل مؤثر در نهادینهسازی تولیدات علمی – تحقیقاتی محسوب میشود.
از دیگر عوامل این مهم فراهم آوردن شرایط جذاب علمی برای دانشمندان است زیرا این کار سبب جذب نیروهای جدید و با انرژی در کانونهای علمی میشود و کشورهای در حال توسعه دیگر با پدیده فرار مغزها روبرو نمیگردند.
از قرن بیستم به بعد علم و تولیدات آن بصورت اصلیترین بخش جامعه درآمد و بعنوان هدایت کننده سایر بخشها شناخته شد، علم کنونی با یک دانشمند ظهور نمیکند که با مرگ آن هم رو به افول نهد بلکه علم امروز به مثابه یک کارخانه تولیدی است که تولیداتش را بدون وقفه و با سرعت هرچه تمامتر به منصه بهرهبرداری میرساند که این مسئله ممکن نمیگردد مگر با سازماندهی دقیق و پایدار سیاستهای جوامع.
پس علم جدید ناگهان و بیمقدمه بوجود نیامده و در جایی که مقدمات آن فراهم نشده باشد برقرار نمیگردد.
علم، پژوهش است و فراگیری، که این یکی از شرطهای امکان آن است چنانچه اگر شرطهای دیگر آن حاصل نشود کوشش برای درونیسازی آن در بطن جامعه بیحاصل خواهد بود.
همانطور که اشاره شد برای اخذ و نهادینهسازی علم نیاز به شرایطی است که اگر از طرفی به آنها توجه نکنیم دچار ایدئولوژی علمزدگی خواهیم شد و از طرفی هم اگر معتقد باشیم که رونق علمی موقوف و مقید به ایجاد برخی شرایط است چگونه این پدیده را امری جهانی و ورای ایدئولوژیها و حتی فرهنگها بدانیم زیرا هر جامعه شرایط و ویژگیهای خاص خودش را دارد که عدم یا موجودیت بسیاری از آنها برای تولید علم سبب یک نوع بیتفاوتی و یا به اصطلاح To flounce خواهد شد که با انجام نوعی گونهشناسی عام میتوان گفت ما با سه نوع متفاوت از جوامع سر و کار داریم، دسته اول جوامع سرمایهداری صنعتی توسعه یافته، دسته دوم جوامع سوسیالیستی که در ارتباط با صنعت و شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی نگرشی خاص به خود را دارند، دسته سوم جوامع در حال توسعه موسوم به جهان سوم یا پیرامونی.
اما چیزی که برای ما مهم است اینکه بدانیم علم فراگیر است و به همان نسبت متعلق به همه مردم جهان میباشد.
پس با این طرز تفکر دیگر خیلی مهم نیست که دستاوردهای علمی حاصل جهان غرب و یا شرق باشد بلکه جامعه پویا میبایست از نتایج تحقیقات و اقدامات علمی برای پیشبرد اهداف متعالی خود نهایت استفاده را برده و به شکلی زیرکانه این دستاوردهای پژوهشی را در خود نهادینه و درونی سازد تا به شکلی نسلهای بعد نیز از این جریان مستفیض گردند.
حال اگر بخواهیم مقدمات تولید علم و فرایند نهادینهسازی آن را ایجاد کنیم باید از سرمایه، نیروی انسانی و مدیریت جامع برخوردار باشیم که به نظر نگارنده یکی از عوامل مهم تولید، مدیریت تولید است که متأسفانه اکثر کشورهای جهان سوم با فقدان این مسئله روبرو هستند.
تعدد مراکز تصمیمگیری در مورد مقوله فرهنگ، عدم بهرهوری مناسب و استحصال بیرویه و خارج از قاعده و بعضاً معطوف به مقاصد روزمره سیاسی و جناحی از منابع و سرمایههای فرهنگی، اعتقادی، علمی کشور و ایجاد شرایط نامناسب با شأن پژوهشگران که منجر به معضل فرار مغزها خواهد شد، عدم سرمایهگذاری مناسب جهت ارتقاء سطح تکنولوژی و شیوههای مدرن آموزش و پژوهش همه و همه به علاوه مسائل درون شخصیتی و برون مرزی ما را مجبور به بازنگری و اصلاح روشهای آموزشی و مدیریتی میکند که ریشه همه این معضلات انعکاس در مسأله مدیریت تولید علم دارد.
همچنین از دیگر عوامل نهادینهساز در مقوله تولید علم دانشگاه است که به دلیل انجام پژوهش و پروژههای تحقیقاتی گسترده و همه جانبه که شامل بسیاری از علوم و فنون مختلفی است از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار میباشد اگر جایگاه پژوهش در دانشگاه ضعیف باشد مطمئناً توسعه علم نیز به کندی صورت خواهد گرفت درحالی که این وظیفه دانشگاه است تا دانشجویان را با علوم مهم که در مجامع علمی جهان مطرح است آشنا کند.
پس همانطوری که اشاره شد می توان درنظر گرفت که دانشگاه پرورش دهنده بسیاری از تولیدات علمی است و شیوههای بدیع و ابزارهایی مدرن را در مقوله اداره و شکلگیری تولید علم بکار میگیرند همچنین خیل عظیمی از پژوهشگران و اساتید و دانشجویان را در خود میپروراند پس اگر در این نهاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سرمایهگذاریهای وسیعی با برنامهریزیهای از پیش تعیین شده صورت پذیرد بیراهه نرفتهایم و دست کم این است که جرقه انگیزه و هدف از تولید علم و پژوهش را ایجاد کرده و در مصرفگرایی علمی، تکنولوژی، فرهنگی و اقتصادی تأمل خواهیم کرد.
نتیجهگیری جوهره تفکر علمی، توانایی بررسی مسایل از زوایای مختلف و یافتن راهحلهایی مناسب برای پدیدههای طبیعی و اجتماعی محسوب میشود که به طور پیوسته در هر برهه از زمان و مکان در معرض آزمایش و نقد و بررسی قرار میگیرد.
بنابر این علم، بر اندیشه انتقادی و آزاد که از ضروریات جهان دموکراتیک به شمار میرود متکی است و بر همین اساس متعلق به همگان اعم از خُرد و کلان، زن و مرد میباشد.
امروزه بیش از هر زمان دیگر نقش علم و کاربرد آن در توسعه جوامع آشکار شده است همچنین از مشخصههای اصلی عصر کنونی محرومیت علم و تولید آن میباشد که تحقق این مهم با توانمندی و قدرتمندی کشورها در عرصههای مختلف پیوند خورده که آینده کشورها و توسعهیافتگی آنها کاملاً بازتاب تولید علم و گسترش آن میباشد.
پس تقریباً اکثر کشورها به نحوی کنترل و ارزشیابی فعالیتهای علوم و فناوری را مورد توجه قراردادهاند البته در بسیاری از کشورها این امر نهادینه نشده ولی همه پذیرفتهاند که وجود سیستم ارزشیابی طرحها و فعالیتهای مراکز تحقیقاتی به آنها کمک میکند تا علاوه بر اینکه این دستاوردها را در جهت اهداف توسعه همه جانبه و پایدار خود هدایت کنند.
از منابع محدودشان نیز بیشترین استفاده را بنمایند.
تردیدی نیست که نیل به چنین هدفی متعالی سیاست علمی و متفکرانهای را میطلبد، تا راهکارهایی مناسب را تمهید نموده و توان علمی و زیرساختهای اساسی را تقویت کند که درنتیجه سبب ایجاد بستری مناسب جهت تولید علم و نهادینهسازی آن گردد.
پس اجرای پژوهش علمی و کاربرد دستاوردهای ناشی از آن به منظور هدف تأمین نیازهای بشر به شکل کاهش فقر، احترام به محیط زیست جهانی، رعایت حقوق بشر و ...
با توجه به مسئولیتی که در برابر نسلهای کنونی و آینده داریم همواره باید رعایت شود و در برابر این اصول تعهدی جدید در خود بوجود آوریم، چرا که جامعه از محافل علمی، انتظار خلاقیت و تولید اندیشه دارد.
تولید اندیشه هسته اولیه توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و متضمن استقلال واقعی کشورهاست بر همین اساس دولتها و دانشمندان جهان نیز موظفند به منظور دستیابی به سطح ارتقای کیفی و بهرهبرداری از علوم و فناوری زمینههای مساعدی را در عرصههای جهانی بوجود آورند و این چیزی است که باید از طریق آموزش و غلبه فضاهای علمی و اندیشهورزی توسط پژوهشگران، سیاستگذاران و مجریان امور پژوهشی – تحقیقاتی میان بخشهای خصوصی و دولتی و هدایت آن به سمت استانداردهای جهانی تحقق یابد.
فهرست منابع - جعفری، محمدتقی.
بن بست امروز بشر، گردآوری و تلخیص محمدرضا جوادی، تهران: پیام آزادی، 1378.
- جانعلی زاده چوب بستی، حیدر.
«تحلیلی بر نظریههای اجتماعی توسعه علم و تکنولوژی»، نشریه رهیافت، شماره 21، پائیز 1378.
- خسروی.
«توسعه و تولید علم مستلزم امر پژوهش است» نشریه فرهیختگان، 2 بهمن 1380.
- داوری اردکانی، رضا.
در باره علم، تهران: هرمس، 1379.
- زارع.
«توسعه و تولید علم مستلزم امر پژوهش است»، نشریه فرهیختگان، 2 بهمن 1380.
- شاهورانی.
- شریعتی، سعید.
«مدیریت تولید علم»، روزنامه مشارکت، 5 بهمن 1378.
- عبداللهی، محمد.
«عملکرد انجمنهای علمی در زمینه ترویج و توسعه علم و اخلاق»، مجله جامعهشناسی ایران، دوره چهارم، شماره اول.
- کوننت، جیمز.
علم و مردم، ترجمه احمد آرام، تهران: اقبال و شرکاء، 1335.
- «مرزهای علم کجاست»، ترجمه حمیلا حنانه، مجله دویچلند.
- مصوب همایش جهانی علم – اول ژانویه 1999 – بوداپست، مجارستان.
«اعلامیه جهانی علم و کاربرد دانش علمی»، ترجمه علی صباغیان، نشریه رهیافت، شماره 21، پائیز 1378.
- مهدوی، محمدنقی و محمدباقر غفرانی.
«بررسی تطبیقی تجارب و سیاستگذاری علم و فناوری در جهان»، نشریه رهیافت، شماره 24، تابستان 1380.
- نویدی.
«تولید علم اولویت توسعه کشور»، نشریه رهیافت، شماره 28، زمستان 1381.