دانلود تحقیق خط میخی

Word 132 KB 23671 21
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فرمان های شاهنشاهان هخامنشی
    از آثار با فر و شکوه و شگفت آور کشور باستانی ایران کاخ هایی است که شاهنشاهان هخامنشی در پاسارگارد و تخت جمشید از سنگهای گران تراشیده به کرپ بی مانندی بر پا نموده اند.هر یک از این بناهای با شکوه که هوز آثار آن موجب تحیر میگردد دارای کتیبه هایی است که از کارنامه ی شاهان نام آور حکایت می کند.
    چون بیشتر این کتیبه ها در خاک پاک فارس مهد تمدن ایرام واقع است و سال هاست که مؤلف زبان پارسی باستان را در دانشکده ادبیات شیراز تدریس می کند.


    صدها دانشجو توانسته اند زبان نیکان خود را فرا گیرند و کتیبه هایی را بخوانند و مورد تحقیق و بررسی قرار دهند.

    پارسی باستان
    پارسی باستان که مورد بحث این تحقیق است زبانی است به خط میخی مخصوص به نام میخی پارسی نوشته شده است و نمونه ی آن در کتیبه های شهریاران هخامنش در عرض 300 سال از زمان سلطنت آریارمن نوه ی هخامنش تا زمان داریوش سوم به کار برده می شود، یعنی از حدود 600 سال پیش از میلاد، هنگامی که این سلسله بر اثر حمله اسکندر مقدونی منقرض شد، در نتیجه خط میخی متروک و مجهور گردید.
    این زبان قدیمترین مأخذ و ریشه زبان فارسی کنونی است و همچنین این زبان از شعبات زبانهای متعددی است که از یک سرچشمه قدیمی بنام «هند و اروپایی» گرفته شده است.

    پارسی باستان، اوستایی، سنسکریت، یونانی، همه زبانهایی است که چون از یک اصل مشتق شده، در قواعد صرف و نحوی و ترتیب و ترکیب بندی و تلفظ با هم شباهت زیادی دارد.
    کتیبه های خط میخی باستان بر لوحه های زرین و سیمین و سنگی یا گلی و در کمر کوه ها و روی ظروف سنگی به نام آریارمن، ارشام، کوروش، داریوش کبیر، خشایارشا، اردشیر اول، اردشیر دوم و اردشیر سوم در ایران و ترکیه و مصر پیدا شده و در موزه های ایران، لندن و پلریس و همچنین برلین گراد به نمایش گذاشته شده است.

    مطالب و موضوعات جالب توجهی راجع به وقایع تاریخی، فتوحات جنگی، احداث کاخ هاو نام کشورهایی که شاهان تصرف می کردند و سجایای اخلاقی شهریاران از این کتیبه ها به دست آمده است.
    به علاوه از همین کتیبه ها کلمات و اصطلاحات و طرز تشکیل جملات پارسی معلوم و مفهوم می شود و چون اکثر کتیبه ها، علاوه بر متن باستان، ترجمۀ آن به زبان های عیلامی و بابلی منقور شده است، با تطبیق این سه زبان بسیاری از شبهات رفع شده است.
    تا اواخر قرن 18 خط میخی به کلی مجهول مانده بود ولی در سال 1802 دانشمند آلمانی به نام گروتفند به یافتن ده علامت خط پارسی باستان موفق گردید و در سال 1837 یکی از افسران انگلیسی به نام راولین سن که مقیم کرمانشاه بوده است، کلیه علامات خط مزبور را کشف کرده، ترجمه ی کامل کتیبه ی بزرگ داریوش کبیر را در بیستون به انجمن آسیایی سلطنتی در لندن تسلیم کرد.

    ده سال بعد، پس از یک تجدید نظر (راولین سن) ترجمه ی قطعی آن کتیبه را که از هر حیث معتبر شناخته شد طبع و منتشر نمود.

    در سال 1851 نیز ترجمه ی 112 سطر از متن بابلی کتیبه ی بیستون را به چاپ رسانید و مستشرقین از آن پس با تطبیق متن پارسی باستان با ترجمه های عیلامی و بابلی که در بسیاری از جاها موجود است، توانسته اند مطالبی که با آن دو خط نوشته شده و مفاهیم آن دو زبان را مکشوف سازند.











    خط میخی پارسی از چپ به راست، به ترتیبی که در سانسکریت متداول است، نوشته می شود و دارای 36 علامت است؛
    حرف میخی برگردان به فارسی حرف میخی برگردان به فارسی
    آ نَ
    اِ نُ
    اُ پَ
    کَ فَ
    کُ بَ
    خَ مَ
    گَ مِ
    گُ مُ
    چَ یَ
    جَ رَ
    جِ رُ
    تَ لَ
    تُ وَ
    ثَ وِ
    ژَ سَ
    ذَ شَ
    دِ زَ
    دُ هَ

    تمامی علامت های پارسی باستان به صورت عمودی و افقی نوشته می شده و هفده تا از حروف یک یا دو زاویۀ قائمه داشته اند.

    تمامی کلمات توسط یک ممیز از هم جدا می شده اند که به صورت ( ) بوده است.

    ولی در بعضی از کتیبه های کوچک این قاعده رعایت نشده است.

    از این ممیز در زبان عیلامی و بابلی موجود نمی باشد.
    علاوه بر 36 علامت فوق، چند علامت نموداری (Ideogrammes) که هر کدام یک یک اختصار یکی از کلمات بوده و در جایی که کتیبه ای محدود بوده به کار می رفته است؛ به عنوان مثال:
    .......(بُومیش): زمین (خشای ثنی یَ): پادشاه (بگ): خدا.
    (دهیاوُش): کشور
    مخترعین خط میخی پارسی به منظور فصل های مشترک با خط میخی عیلامی بعضی از تلفظ های مشترک چنین نوشته اند.

    به عنوان مثال:
    در عیلام (کَ) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (بَ)
    در عیلام (پَ) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (کَ)
    در عیلام (بَ) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (رَ )
    در عیلام (سو) خوانده می شود، ولی در پارسی باستان (دَ )
    - تلفظ بعضی از کلمات با مراجعه به زبان هند و اروپایی معین می شود.
    - تلفظ بعضی از کلمات با مراجعه به زبان هند و اروپایی معین می شود.

    اسم ها در صرف و نحو پارسی باستان اسم ها دارای سه نوع، یعنی مذکر، مؤنث و خنثی و سه صیغه مفرد، تثنیه و جمع و هشت حالت زیر می باشد: حالت فاعلی (Nominatif) حالت مفعولی صریح (Accusatif) حالت مفعولی غیر صریح (Genitif) حالت اضافه ملکی (Datif) حالت مفعول عنه (Ablatif) حالت مفعول معه (Instrumental) حالت مفعول فیه (Locatif) حالت ندا (Vocatif) «حالت اسم مفرد از این قرار است:» - حالت فاعلی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَ)= مرد - حالت مفعولی صریح ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ(مَرتی یَم) - حالت اضافه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَ ها) - حالت مفعولی غیر صریح - حالت مفعولی عنه - حالت مفعولی معه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یا) - حالت ندا - حالت مفعولی فیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (هُگمَتانَ ئِییَ)= در همدان «حالت اسم جمع از این قرار است:» - حالت فاعلی ـــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یا)= مردان - حالت مفعولی صریح - حالت اضافه ـــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یا نام) - حالت مفعولی غیر صریح - حالت مفعولی عنه ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَ تُی ییش) - حالت مفعولی معه - حالت مفعولی فیه ــــــــــــــــــــــــــــــ (مادَئی شووا)= در میان مادیان صفات تعداد صفاتی که در کتیبه ها به کار رفته است، به یکصد می رسد.

    به جز چند صفت، بقیه با هجاهای مفتوح ختم می شود و صفات در تمام حالات با اسم هایی که وصف می کند مطابقت دارد.

    چند نمونه از صفات: ــــــــــــــــــــــــــــــ (مَرتی یَم: درَوجَنَم)= مرد دروغگویی.

    حالت مفعول معه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (هَدا: کَمنَ ئی بیش: اَس بارَئی بیش)= با سوارانی کم.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (دَهیاوُش: نَ ئی با)= کشور زیبا همان طور که در زبان پارسی باستان اسم هایی وجود دارند که با حرف صدا دار ( ) ختم می شود، صفاتی نیز هستند که با همان حرف تمام می گردند.

    مثلاً این در کلمه صفت و موصوف، در حالت مفعولی صریح مفرد بوده بدین طریق نوشته و تلفظ می گردد: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (بُومیم: یَ وَدَیتم)= زمین آشفته.

    اعداد در کتیبه های میخی باستانی اعداد غالباً به صورت ارقام نوشته می شود و ترتیب به قرار زیر است: یک میخ عمودی علامت یک است( ) و دو میخ بر روی هم علامت دو نفر ( ).

    علامت 10 را با یک زاویه قائمه نشان می دهند ( )، که در بسیاری از هجاری ها به کار رفته است.

    به همین ترتیب دو زاویۀ قائمه بر روی هم علامت عدد بیست است ( ).

    بنابراین فرم ( ) نشان دهندۀ بیست و یک است.

    حال علامت ( ) نشان دهندۀ 50 می باشد.

    برای نشان دادن صد از علامت ( ) استفاده می کردند.

    از اعداد اصلی (Number cardinals) که با حروف نوشته می شود، فقط یک عدد یافت شده؛ ـــــــــــــــــــــــــــــــ (اَئیوَ)= یک از اعداد وضعی (Number ordinals) سه ترکیب دیده شده است: ـــــــــــــــــــــــــــــــ (دُو وی تی یَ)= دومین ـــــــــــــــــــــــــــــــ (شوی تی یَ)= سومین ـــــــــــــــــــــــــــــــ (نَوم)= نهمین ضمایر ضمایر در پارسی باستان دارای اقسام مختلف است، به شرح زیر: ضمایر شخصی منفصل، اشاره، موصولی، که در این قسمت به ضمایر شخصی منفصل پرداخته می شود.

    اول شخص مفرد ( )= من را دوم شخص مفرد ( )= تو را سوم شخص مفرد ( )= او را اول شخص جمع ( )= ما دوم شخص جمع ( )= شما سوم شخص جمع ( )= آنها افعال افعال پارسی باستان، علاوه بر دو فعل معلوم (Voix active) و مجهول (Voix passive) که در زبان پارسی امروز نیز موجود است، دارای فصل دیگری بوده که اهل فن آن را فصل وسطی (Voix moyenne) اصطلاح کرده اند و آن قاعدتاً نوعی فعل استکه در آن فاعل و مفعول هر دو بر یک شخص دلالت دارند: مثال: ارشام: ( ) (ئی مام : دهَیاوُم : دارَیامِیی)= «این کشور را دارم» چون ارشام کشور پارس را از پدر خود به ارث برده بود و فعل معلوم «داشتن» را به کار می برد، ولی داریوش کبیر در جایی که کشورهای متعدد تابع امپراطوری ایران نام می برد گفت: ( )= (ئی ما : دَهیارَ : اَدَرئِسیی)= «این کشور را به تصرف خود در آوردم» و فعل وسطی (دَهیاوَ) فوق الذکر داشتن را به معنی جزو دارایی خود ساختن به کار برده است.

    نکته: درپارسی باستان چنانکه در فارسی کنونی متداول است، پیشوندهایی در جلوی افعال گذاشته می شود و معنی آنها را تغییر می دهد: ( )= اَتی ، ( )= اوپری ( )= اوپَ ، ( )= نیج و غیره ...

    .

    به عنوان مثال: حال بعد از صرف و نحو هر چند مختصرخط میخی به لوح ها و کتیبه های مهمی که به جا مانده است با فرم میخی و معنی های آن می پرداریم.

    لوح زرین آریارمن (شاهنشاه هخامنشی): تا کنون قدیمی ترین کتیبه ای که از خط میخی باستان به جا مانده است، لوح زرین آریارمن (640 ق-م) جد اعلای داریوش کبیر است، که بر حسب اتفاق در سال 1299 شمسی (مطابق 1920 میلادی) در همدان به دست آمد و متعلق به موزه برلین است.

    یازده سطر خط میخی پارسی روی این لوح نقر گردیده است.

    هر چند یازدهمین سطر مفقود گردیده، ولی معلوم است که چه عبارتی در آن نوشته شده بود.

    در همان سال لوح زرین دیگری، در چهارده سطر به همان خط، به نام ارشام، پسر و جانشین آریارمن در همدان به دست آمد و گویا در مجموعه عتیقه جات آقای مارسل ویدال است.

    بعضی از محققین و باستان شناسان معتقدند که این لوح و لوح زرین ارشام و بسیاری از نفایس و اسناد شاهان را کوروش کبیر پس از فتح همدان از فارس به آنجا منتقل کرد تا در خزانه و کاخ سلطنتی آنجا نگهداری کند.

    بعضی از دانشمندان در اصالت و اعتبار این لوح تردید کرده و تصور نموده اند که متعلق به زمان اردشیر دوم است و این پادشاه دستور داد تا این دو لوح را به نام پادشاهان سابق درست کنند، زیرا چنانکه کوروش کبیر را از سلطنت خلع کرده بود، برادر کوچک اردشیر دوم، که او نیز اسم کوروش داشت، علیه برادر خود قیام کرد و می خواست او را هم از مقام سلطنت اخراج کند، پس گویا اردشیر دوم برای تأیید و نثبیت حق شاهانه ارشام و آریارمن، که از نیاکان او بود، چنین لوحی به وجود آورد.

    ولی به دلایل زیر این نظریه درست ننمود: این دو لوح فقط به زبان پارسی باستان نقر گردیده، در صورتی که لوح زرین و سیمین به نام داریوش کبیر، ترجمه هایی به زبان های عیلامی و بابل هم دارند.

    زیرا در زمان او سلطۀ پادشاهان پارسی شامل آن سرزمین ها بود.

    پس باید انتظار داشت که لوح های شهریاران قبل از داریوش فاقد چنین ترجمه هایی باشد.

    این دو لوح از خوبی سرزمین پارس و مردمان و اسبان آن تعریف می کند و به غیر از داریوش که نوۀ ارشام و نبیرۀ آریارمن بود و واضحاً عبارتی از کتیبه های نیاکان خود نقل می نماید.

    هیچ یک از سلاطین بعدی چنین تعریفی نکرده اند، زیرا سرزمین پارس با تمام محاسنش قسمت قلیلی از آن اراضی بود که بعد ها نصیب پادشاه هخامنشی شد.

    در هر دو لوح چون کلمه «اورمزدا» در حالت اضافه نوشته می شود و هجای (هـ) را علامت دانستند، چنانکه سراسر کتیبه کبیر در بیستون همان روش بوده است، در صورتی که در اکثر کتیبه های بعدی، و مخصوصاً در کتیبۀ اردشیر دوم چون این کلمه به صورت دو حالت اضافه نوشته شده است که این دلیل خود قدمت این دو لوح را می رساند.

    نه در لوح آریارمن و نه در لوح ارشام و نه در کتیبه بیستون، هیچکدام این چهار علامت نموداری (شاه، اهور مزدا، کشور، زمین) استعمال نشده.

    ولی در صورتی که پادشاهان متأخر هخامنشی مخصوصاً اردشیر دوم چند مرتبه این چهار علامت ظاهر شده.

    « لوح ها » 1- لوح آریارمن شاهنشاه هخامنشی: (تصویر ) ترجمه: آریارمن شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، پسر چیپش پیش شاه، نوۀ هخامنش.

    آریارمن شاه می گوید: این کشور پارس که من دارم، دارای اسبان خوب و مردان خوب است.

    خدای بزرگ اهورمزدا (آن را) به من عطا فرمود: به خواست اهورمزدا من شاه در این کشور هستم.

    آریارمن شاه گوید: اهورمزدا به من یاری ارزانی فرمود!

    2- مهر سلطنتی داریوش کبیر شاهنشاه هخامنشی: (تصویر ) این مهر که به طول حدود 3 سانتی متر و نیم روی استوانه ای از سنگ بلور نقر گردیده است، و در موزۀ بریتانیا در لندن موجود است.

    داریوش شاه تاجدار در عرابه ای ایستاده و مشغول شکار شیر است.

    یکی از شیر ها زیر پای اسب عرابه تیر خورده افتاده است، و دیگری در حالت هجوم مشرف به همان فرجام است.

    این مهر واقعه ای را نشان می دهد که برای داریوش بسیاری از اوقات اتفاق می افتاد.

    زیرا در کتیبه ای در کنار درب ورودی به آرامگاه خود در نقش رستم او چنین مهارتی را نیز نشان می دهد و چنین می نویسد: (من تیر انداز خوبی هستم، چه پیاده و چه سوار) ( ) (ادم: داری ووش خشای ثی ی)= من هستم داریوش شاه.

    3- کتیبه خشایارشاه، شاهنشاه هخامنشی، بر دامنه کوه الوند نزدیک همدان: (تصویر ) بند1.

    خدای بزرگی (است) اهورمزدا، که بزرگترین خدایان (است)، که این زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی را آفرید، که خشایار شاه را آفرید، یگانه شاه (شاهان) بسیار، یگانه فرمانروای (فرمانروایان) بسیار.

    بند2.

    من خشایار شاه (هستم)، شاه بزرگ، شاه شاهان، کشورهای دارای ملل بسیار، شاه در این زمین بزرگ دور و دراز، پسر داریوش شاه، هخامنشی.

    4- کتیبه اردشیر اول، شاه هخامنشی، مکشوف در تخت جمشید:(تصویر ) بند1.

    خدای بزرگی (است) اهورمزدا، که بزرگترین خدایان (است)، که این زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی را آفرید، که اردشیر را شاد کرد، یگانه شاه (شاهان) بسیار، یگانه فرمانروای (فرمانروایان) بسیار.

    من اردشیر شاه بزرگ (هستم)، شاه شاهان، شاه کشورهای دارای ملل بسیار، شاه در این زمین بزرگ، دور و دراز، پسر خشایارشا شاه، نوۀ داریوش، هخامنشی.

    بند3.

    اردشیر شاه بزرگ می گوید: به خواست اهورمزدا این کاخ را خشایارشا شاه، که پدر من بود، قبلاً (شروع کرد)، پس از آن من بنا کردم.

    اهورمزدا با خدایان مرا و شهریاری مرا و آنچه که به وسیلۀ من کرده شد بپایاد!

    5- کتیبه های داریوش سوم، شاهنشاه هخامنشی، مکشوف در شوش: (تصویر ) این ایوان را با ستون های سنگی داریوش شاه بزرگ بنا کرد.

    اهورمزدا با خدایان داریوش شاه را بپایاد!

    6- کتیبه اردشیر دوم، شاهنشاه هخامنشی، مکشوف در همدان: (تصویر ) بند1.

    خدای بزرگی (است) اهورمزدا، که بزرگترین خدایان (است)، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که اردشیر را شاه کرد، یگانه شاه (شاهان) بسیار، یگانه فرمانروای (فرمانروایان) بسیار.

    اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه در این زمین گوید: من پسر داریوش شاه (هستم).

    داریوش پسر اردشیرشاه (بود)، اردشیر پسر خشایارشا شاه(بود)، خشایارشا پسر داریوش شاه (بود)، داریوش پسر ویشتاسپ نام (بود)، هخامنشی.

    اردشیر شاه گوید: به خواست اهورمزدا من شاه در این زمین بزرگ دور و دراز هستم، اهورمزدا شهریاری را به من ارزانی فرمود.

    مرا اهورمزدا و شهریاری را که به من ارزانی فرمود، و خاندان مرا بپایاد!

    7- کتیبۀ اردشیر سوم، شاهنشاه هخامنشی، در تخت جمشید: (تصویر ) روی دیوار شمالی صفۀ کاخ اردشیر در 26 سطر و کنار پلکان طرف غربی کاخ خصوصی داریوش کبیر در 25 سطر ترجمه: بند1.

    خدای بزرگی (است) اهورمزدا، که این زمین را آفرید، ‌که آن اسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که مرا که اردشیر (هستم) شاه کرد، یگانه شاه (شاهان) بسیار، یگانه فرمانروای (فرمانروایان) بسیار.

    اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه در این زمین گوید: من پسر اردشیر شاه (هستم).

    اردشیر پسر داریوش شاه (بود).

    داریوش پسر اردشیر شاه (بود) اردشیر پسر خشایارشا شاه (بود).

    خشایارشا پسر داریوش شاه(بود).

    داریوش پسر ویشتاسپ نام (بود).

    ویشتاسپ پسر ارشام نام (بود)، هخامنشی.

    اردشیر شاه گوید: این پلکان سنگی به وسیلۀ من تحت (دستور) من بنا شد.

    بند4.

    اردشیر شاه گوید: اهورمزدا و میترای خدا مرا و این کشور را، و آنچه را به وسیلۀ من کرده شده، بپایاد!

    منشور حقوق بشر کوروش کبیر (تصویر ) در سال 1258 خورشیدی (1879 میلادی) فردی کلدانی به نام «هرمز رسام» از اعضای گروه کاوش ٰانگلیسی، که در میان دو رود (بین النهرین) به اکتشاف اماکن باستانی منطقه یاد شده مشغول بودند، لوحی گلی را یافتند که به خط و زبان بابِلی نو نوشته شده بود.

    در آن هنگام اینگونه فکر شد که لوحی متعلق به یکی از پادشاهان بابِلی یافت شده است.

    اما بعد از ترجمۀ آن متوجه شدند که نوشتۀ یاد شده به دستور کوروش کبیر پادشاه هخامنشی و پس از فتح بابِل نوشته شده است.

    این لوح که متأسفانه بخش عمده ای از آن از بین رفته است، حاوی نکات بسیار مهمی از موضوعات تاریخی است که درستی آنها پس از مراجعه به کتابهای تاریخی و مذهبی نظیر تورات و انطباق با آنها ثابت شده است که یکی از دلایل اصلی شهرت و نیک نامی کوروش کبیر مطالبی است که در همین لوح گلی آمده است .

    مقایسه آنها با مندرجات کتیبه های پادشاهان آشوری و بابِلی سال های نزدیک به فرمانروایی کوروش دقیقا اخلاق خوب و منش نیک کوروش را می‌نمایاند.

    این نکته را نیز یادآور می شوم که به دلیل تخریب لوح در قسمت های باقیمانده نوشته نیز واژه ها و عباراتی از بین رفته که با در نظر گرفتن آنها تا جایی که ممکن بود ترجمه با صورتی ساده و به صورت امروزی آمده است و قسمت هایی که به صورت نقطه چین آمده بخش هایی از لوح هستند که خراب شده اند و در آن قسمت واژه ها و عبارات قابل خواندن نبوده اند.

    این موضوع نیز بایستی گفته شود که چون این لوح به زبان بابلی نوشته شده و نه به زبان پارسی باستان لذا آوانگاری آن نیامده است.

    و حال ترجمه ی کتیبه : 1/ ...

    2/ ...

    همه جهان 3/ ...

    مردی ناشایست فرمانروای کشورش شده بود 4/ ...

    او آیین گذشتگان را از بین برد و کارهای نادرست به جای آن گذاشت 5/ معبدی شبیه نیایشگاه (ازگیلا«Esagila») برای شهر (اور «Ur») و شهر های دیگر ساخت 6/ او کار ناشایست قربانی کردن را که پیش از آن انجام نمی‌شد رایج کرد ...

    هر روز کارهای ناپسند او چون خشونت و بد رفتاری تکرار می شد .

    7/ او اعمال ...

    روزانه را سخت کرد و با قوانین بد به دخالت در زندگی مردم پرداخت و مردم را ناراضی و ناشاد کرد.

    او پرستنده خدای بزرگ (مردوک«Marduk») نبود 8/ او زندگی را بر مردم سخت کرد و آنها را آزار می‌داد.کارهای ناروای او ...

    همگان را به سمت نابودی سوق می‌داد .

    9/ دادخواهی مردم باعث ناراحتی (انلیل«Enlil»=مردوک) خدای بزرگ شد ...

    و ایزدان از آن سرزمین رفتند.

    10/ مردم از خدای بزرگ در خواست کردند که به حال مردم که روز به روز وضعشان خرابتر می‌شد توجه کند.

    اراده مردوک خدای بزرگ بر آن شد که ایزدان به بابِل برگردند 11/ مردوک به حال مردم سرزمین (سومر«Sumer») و (اکد «Akad») که در حال از بین رفتن بودند نظر لطف و عنایت کرد.

    12/ مردوک به همه کشورها در جستجوی فرمانروایی دادگر که او را یاری دهد نظر کرد و نام کوروش کبیر پادشاه «انشان» را خوانده و او را به نام پادشاه جهان یاد کرد.

    13/ او سراسر کشور (گوتی «Guti») و (ماد «Mad») را به کوروش کبیر داد و او در همه جا به دادگری پرداخت.

    14/ کوروش با راستی و دادگری کشور را اداره می کرد.

    مردوک خدای بزرگ از کردار و اندیشه نیک این پشتیبان مردم شاد و خرسند بود.

    15/ بنابر این کوروش را به حرکت به سوی بابِل برانگیخت و دوشادوش او همچون یاوری گام برداشت.

    16/ لشگر بزرگ او همچون آب رودخانه ای بزرگ و مسلح به انواع جنگ افزار ها در کنار او بودند.

    17/ مردوک اراده کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابِل وارد شود و بابِل از هر بلایی در امان باشد و (نبونید«Nabunid») شاه را به کوروش سپرد.

    18/ مردم بابِل و تمام سرزمین سومر و اکد و همه فرمانروایان مناطق به فرمان کوروش در آمدند و از پادشاهی او خوشحال شدند و با روی باز و شاد به او تبریک گفتند.

    19/ مردم به امیری که آنها را از چنگال مرگ و ناراحتی نجات داد شادباش گفتند و به زندگی امیدوار شدند‌، همه ایزدان به ستایش و گرامی داشت نام او پرداختند.

    20/ من کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابِل،شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان، پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، شاه انشان، نبیره (چیش پیش «Chish-pish») شاه بزرگ، ‌شاه انشان هستم.

    21/ من از خاندانی هستم که همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی آنها را (بل «Bel») و (نبو «Nabu») گرامی داشته و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواسته اند 22/ آن هنگام که بدون پیکار به باب‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ِل در آمدم، مردم با خوشحالی به پیشوازم آمدند، در کاخ پادشاهان بابِل بر تخت شاهی نشستم.

    23/ به اراده مردوک دل های پاک مردم بابل خواهان من شدند ...

    چون من او را گرامی داشتم.

    24/ سپاه بزرگ من بدون آنکه به مردم بابِل رنج و صدمه ای وارد شود، وارد بابِل شد.

    25/ من از دیدن وضع بابِل و جایگاه های مقدسش ناراحت شدم ...

    من برای برقراری صلح کوشیدم.

    نبونید با مردم درمانده بابِل چون بردگان رفتار می‌کرد، کاری که اصلا سزاوار نبود.

    26/ من برده داری را بر انداختم و به بدبختی‌های آنان پایان دادم.

    به فرمان من همه مردم در پرستش خدای خود آزاد شدند و کسی آنها را نیازرد و هیچکس به حق مردم دست درازی نکرد.

    مردوک از رفتار من خشنود شد.

    27/ مردوک به من که ستایشگر او هستمو به کمبوجیه پسرم و به سپاهیان من برکت داد.

    ما همه در صلح و دوستی و به شادی او را ستودیم.

    به فرمان اوست که همه پادشاهان بر تخت پادشاهی نشسته اند.

    28/ همه پادشاهان جهان از دریای بالا تا دریای پایین «منظور از دریای مدیترانه تا خلیج فارس است (شاید هم از دریای سیاه تا خلیج فارس باشد)» و تمام سرزمین های دوردست و همه پادشاهان (آموری «Amuri») حتی چادر نشینان به من خراج دادند و در بابِل به من شادباش گفتند.

    همه از ...

    تا آشور و شوش.

    29/ من شهر های (آگاده «Agadeh») (اشنونا«Eshnuna») (زمبان «Zamban») (متورنو «Meturnu») (دیر «Deer») سرزمین گوتی ها و همچنین شهر های آن سوی دجله را که ویران شده بودند از نو ساختم.

    30/ فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته بودند دوباره باز کنند و احترام ایزدان را به جای آورند.

    تمام مردمانی را که آواره شده بودند به جای خود بازگرداندم و خانه های ویران آنها را دوباره ساختم.

    31/ و نیز پیکر ایزدان سومر و اکد را که نبونید بر خلاف نظر مردوک به بابِل آورده بود با خرسندی و برای رضایت مردوک به نیایشگاه های مردم باز گرداندم.

    32/ امیدوارم که همه دل ها شاد شوند، امیدوارم که همه ایزدان که جایگاههای آنها را احترام کردم هر روز در پیشگاه خدای بزرگ زندگانی دراز را برایم آرزو کنند و آرزوی برکت برای من داشته باشند و مراتب احترام کوروش شاه و پسرش کمبوجیه را به مردوک اعلام کنند.

    33/ بدون شک مردم بابِل با این اقدامات شاه را گرامی داشتند.

    من برای همه، جامعه ای پر از آرامش آماده کردم و دوستی و مهر را به تمام مردم هدیه دادم.

    ...

    37/ ...

    38/ ...

    باروی بزرگ شهر بابِل را استوار ساختم ...

    39/ ...

    دیوار آجری خندق شهر را که پادشاهان گذشته که مردم را برده کرده بودند نساخته بودند ...

    تمام کردم 40/ دروازه هایی بزرگ با درهایی از چوب سدر و روکش مفرغ برای آنها گذاشتم ...

    41/ ...

    42/ ...

    43/ ...

    برای همیشه حرف میخیبرگردان به فارسیحرف میخیبرگردان به فارسیآنَاِنُاُپَکَفَکُبَخَمَگَمِگُمُچَیَجَرَجِرُتَلَتُوَثَوِژَسَذَشَدِزَدُهـَ فعل اصلیپیشوندمعنی جدیدرفتن=( )( ) (اتی) ( ) (اوپری) ( ) (نیج)عبور کردن رفتار کردم دور شدم

کلمات کلیدی: خط - خط میخی - میخی

فرمان هاي شاهنشاهان هخامنشي از آثار با فر و شکوه و شگفت آور کشور باستاني ايران کاخ هايي است که شاهنشاهان هخامنشي در پاسارگارد و تخت جمشيد از سنگهاي گران تراشيده به کرپ بي مانندي بر پا نموده اند.هر يک از اين بناهاي با شکوه که هوز آثار آن موجب تحير مي

مروری بر پیشینه خط کوفی اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف ...

بهترین فلزات از نظر هدایت الکتریکی نقره و طلای سفید می باشد که به علت گرانی و کمیابی نمی توان از آن استفاده نمود. بنابراین فلزاتی که بعنوان هادیهای شبکه بکار می روند عبارتند از : مس ‚ آلومینیوم وفولاد که ممکن است به تنهایی یا بصورت ترکیبی از دو یا چند فلز بکار روند مانند: مس ‚ فولاد و آلومینیوم/ فولاد. مس: COPPER از معمولترین هادیهای خطوط است که قابلیت هدایت بسیار خوبی دارد و از ...

پیشگفتار: دیرزمانی است که مردم جهان به اهمیت پیدایش خط والفبای آن پی برده، خواسته اندبدانند،کی وکجاوچگونه اختراع شده است.ولی باوجودتحقیقات وآراء مختلف این بحث هنوزبه مرتبه قطعیت نرسیده وتحقیقات همچنان ادامه دارد. باشگفتی مشاهده می کنیم علیرغم دگرگونی ورشدوتحولات خط درطول تاریخ بازهم امروزدرزندگی روزمره ازانواع سیاق های موجوددرطول تاریخ خط،استفاده می شود. سرزمین پهناورایران نیزکه ...

مروري بر پيشينه خط کوفي اختراع خط به عنوان بازتابي شگرف از ثبت و ضبط افکار و انديشه جوامع متمدن بشري است که در اجتماع ابتدايي با سيستم ساده و بدور از هر گونه روابط پيچيده اقتصادي نياز به آن احساس نمي شود. با پيشرفت و ازدياد روش هاي توليد و گستر

خط براستی یکی از ارزشهای فرهنگی عظیم انسان به شمار می رود . ملتهای گوناگون که در اطراف پراکنده به دو گروه دارای خط و فاقد تقسیم می شوند: و این امر دلیلی بر ارزش خط است. خط و زبان اشکال متنوع خبر رسانی هستند به زبان می توان حرکات (حیوانات نیز از این نوع خبر رسانی استفاده می کنند و علائم (رنگها ، دود، صدای سوت، طبلهای جنگی ، کف زدن و غیره) را نیز افزود این گونه اشکال خبر رسانی یا ...

خط، هنر تثبیت ذهنیات است با علایم معهود چشم. احتیاج به حفظ خاطره‌ها نخستین محرک پیدایى خط در بین اقوام عالم بود. چه انسان اولیه براى حفظ امورى که مى‌خواست سالهاى مدید باقى بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از این تصویرپردازی روش تصویرنگارى را بوجود آورد. روش تصویرنگارى تصویرنگاره و اندیشه نگاره (تصاویر در فایل اصلی موجود است) که به ابتدا ناظر به رسم صور اشیاء بود، بعدها ...

چکیده تحقیق: با توجه به اهمیت مسئله ارتباط در جهان و همچنین خط و نوشتن به عنوان یکی از عوامل مؤثر در جهان کنونی می بایست سعی فراوان صورت گیرد تا افراد با سواد با خطی خوش افکار خود را به دیگران منتقل کنند و خوشنویسی و درست نویسی را هم به عنوان یک علم و هم به عنوان یک هنر فرا گیرند. لذا می بایست با بررسی علل و عوامل بد خطی دانش آموزان تلاش برای رفع آن از طرف افراد متخصص صورت می ...

خط خَط، هنر تثبیت ذهنیات است با علایم معهود چشم. احتیاج به حفظ خاطره‌ها نخستین محرک پیدایی خط در بین اقوام عالم بود. چه انسان اولیه برای حفظ اموری که می‌خواست سالهای مدید باقی بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از این تصویرپردازی روش تصویرنگاری را بوجود آورد. روش تصویرنگاری که به ابتدا ناظر به رسم صور اشیاء بود، بعدها توانست با تصویر اشیایی شبیه به اندیشه‌ها به نمایش اندیشه ...

دستخط هرکس اسرار نهفته ای را در مورد شخصیت او آشکار می کند. تحلیل دستخط هرفرد می تواند بیش از 100 خصوصیت از شخصیت او را برای ما معرفی کند و ما می توانیم نکات مهمی را در مورد خصوصیات فرد و روابط شخصی و روابط شغلی وی دریابیم. میخواهید به برخی از حقایقی که در دستخط شما نهفته ، آگاهی یابید؟!… ما در این مورد به شما کمک کرده ایم: دستخط و نوع واکنش فرد در قبال مسایل مختلف زندگی میزان ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول