دانلود تحقیق سینما

Word 1 MB 23722 35
مشخص نشده مشخص نشده عمومی - متفرقه
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • برادران لومیر
    سینِما شاخه‌ای از هنر است که در آن یک داستان به وسیله دنباله‌ای از تصاویر متحرک (فیلم) نمایش داده می‌شود.

    یک نمایش‌ سینمایی که فیلم سینمایی نامیده می‌شود، از عناصر تصویر (به صورت مجموعه‌ای از فریم‌ها) و صدا (گفتگو، صدا و موسیقی) تشکیل شده‌است.

    یک فیلم بر اساس فیلمنامه یا سناریو و توسط مجموعه‌ای از بازیگر‌ها، کارگردان، فیلم‌بردار و ...

    ساخته می‌شود.

    سینما جدیدترین شاخه هنر، معروف به هنر هفتم است که امروزه یکی از عمومی‌ترین و محبوب‌ترین تولیدات هنری را ارایه می‌کند.


    تاریخچه
    برادران لومیر به عنوان مخترعین سینما از حیث تولید تصویر متحرک و پایه‌گذاری اولین نمایش عمومی در سالن نمایش سینما به شکل امروزی، اولین کسانی هستند که سینما را برای اولین بار به جهان معرفی کردند.

    در سال ۱۸۹۵ در گراند کافه واقع در بولوار کاپوسی شهر پاریس آنها دستگاه اعجاب انگیز خود را به نام «سینماتوگراف» که هم وسیله‌ای برای نمایش فیلم و هم دوربین فیلمبرداری بود به جهانیان عرضه کردند.از آنها چند فیلم کوتاه باقی مانده که نه تنها اولین فیلمهای سینمایی جهان بلکه اولین فیلم مستند و کمدی سینما نیز در میان آنها یافت می‌شود.

    جالب این جاست که پدر آنها اصلاً به موفقیت ابتکار این دو ایمان نداشت و به ژرژ ملیس که میخواست دستگاه آنان را با قیمت هنگفتی بخرد گفته بود :"مردم به زودی از آن خسته خواهند شد."اما اینچنین نشد و به زودی این اختراع تمامی مردم جهان را به خود جلب کرد و امروزه در مقیاسی وسیع‌تر هنرهای تصویری و رسانه‌های تصویری نقطه‌ای از جهان را بی تسلط نگذاشته‌اند.


    برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ دوربین سینماتوگراف را اختراع کردند.

    هرچند نمی‌توان این دو برادر فرانسوی را یگانه افرادی دانست که به پیدایش هنر سینما کمک کردند.

    پیدایش سینما و فن فیلمبرداری خود مرهون پیشرفت‌های بسیار زیادی هم در عرصهُ تکامل نگاتیو بود و هم تکامل دستگاه‌های اولیه عکاسی.

    بطوریکه نمی‌توان قاطعانه از یک نفر به‌عنوان مخترع سینما نام برد.

    دستگاه‌هایی همچون کینتوسکوپ، ویتاسکوپ و بایوسکوپ همگی در پیدایش دستگاه سینماتوگراف موثر بوده‌اند.


    برادران لومیر خود ده‌ها فیلم کوتاه ساختند که همهُ آنها صرفاً از یک نما تشکیل می‌شد و قطع و وصل و تدوین در آنها وجود نداشت.

    از جملهٔ این فیلم‌ها می‌توانیم به "ورود قطار به ایستگاه"، "خروج قایق از لنگرگاه"، "غذا خوردن کودک" و "خروج کارگران از کارخانه" اشاره کنیم.


    پس از لومیرها، ژرژ مه‌لیس باعث تکامل فن سینما شد.

    دیدگاه مه‌لیس نسبت به سینما یک دیدگاه تئاتری بود.

    او پرده‌های گوناگونی از نمایش را فیلمبرداری می‌کرد و سپس این پرده‌ها را به یکدیگر متصل می‌کرد.

    ژرژ مه‌لیس همچنین پدیدآورنده‌ فن تروکاژ در سینماست.

    پس از مه‌لیس، ادوین اس پورتر باعث تکامل بنیادین و ساختاری سینما شد.

    او با ساختن فیلم‌های "زندگی آتش‌نشان آمریکایی" و "سرقت بزرگ قطار" سینما را به عنوان پدیده‌ای که امروزه می‌شناسیم معرفی کرد.

    سینمای پورتر دیگر ارتباطی به تئاتر نداشت، بلکه هنری مستقل و جدید بود.

    پورتر، پیشگام فن تدوین فیلم نیز می‌باشد.

    راهی که او در سینما آغاز کرد در نهایت به سینمای داستان‌گوی هالیوود منجر شد.


    معانی دیگر
    سینما به محل پخش عمومی فیلم سینمایی هم گفته می‌شود.


    داستان عامه پسند و پست مدرنیسم
    در سینما، پست مدرنیزم جنبشی است‌که می‌خواهد سنت‌کهنه و سخت، ارزشهای تئوریک غنی کلاسیک و موضوعات عقلانی را بشکند.‌ به سختی می‌توان سینمای مدرن را از سینمای پست مدرن تشخیص داد: ما می‌توانیم اذعان‌کنیم‌که تمام تولیدات سینماتوگرافی در قرن‌گذشته پست مدرن به نظر می آید و بعد ما می‌توانیم برگردیم به تجزیه و تحلیل خودمان از مبارزه ادورنو و هورک هایمر درباره فرهنگ برتر و فرهنگ پست.‌
    برای شروع، مبحث ‌‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌‍‌(تمایز و تفاوت میان‌گفتمان و شکل) لیوتار در‌کتابش به نام «سینما»، می‌تواند مناسب باشد.‌ این نویسنده فرانسوی ادعا می‌کند ‌که ما از یک طرف"سینمای ناطق" داریم‌که منطقی، عقلانی و تماماً معنادار و از طرف دیگر "سینمای فرمی"‌که دارای شکل اما بدون محتوا، شامل جوهر و‌کمال ولی فاقد‌کارکرد است.‌ در حالیکه بارتز در اصل نمایش فیلم چیزی غیر قابل عرضه می‌دید، بالعکس لیوتار در نمایش فیلم نکات قابل عرضه پیدا‌ کرد‌که با راه و روش های بسیار، قوانین مسلم و محرز را واژگون‌کرد.‌
    تمامی مواردی که می‌توان در توشه سینمای پست مدرن یافت بدین شرح است: فرهنگ عامه، زوال و سقوط ارزش ها، خرد شدن حقیقت و بعضی مواقع هم حقیقت مفرط و شدید،‌گسستگی و شکاف میان فرهنگ و جامعه، خشونت واقعی، دست‌کشیدن و رهائی فردگرائی و بالاخره‌کمبود و یا تولد نمونه‌های مذهبی.‌
    مکان دقیق وموقتی که درآن پیدایش‌گرایشات جدید وجود داشته باشد،نیست.‌ ما می‌توانیم در فیلم های ‌پرتقال‌کوکی کوبریک، استراتژی عنکبوت برتولوچی و ساتریکون فلینی،‌گسستگی ‌و شکافی که برضد روش‌های ‌سنتی ‌سینمای فرهنگی در جریان است را ببینیم.‌ در نتیجه سینما تبدیل به مناسب ترین رسانه برای اهمیت تصویر همانند آینه برای حقیقت می‌شود.‌ سینمای پست مدرن ارائه‌گر شرایط غیر عادی، پیچیده و سخت است و به افراط‌گری تنزل پیدا می‌کند.‌ در سینمایی که بازیگران خودشان را رو در رو با دنیای واقعی و مشکلات هستی‌گرایانه می‌بینند، اما بدون هیچ‌گونه منطق خطی‌ای.‌ زندگی روزمره نشان‌گر سینمای پست مدرن و یا حقیقتی کم عمق بدون معنی و برخی اوقات هم ارائه‌گر ارزش ها، باورها و مذهب های جدید،که بسیار دور از سیستم حاکم و مسلط موجود هستند، می‌باشد.‌ همان طورکه فیلم های برناردو برتولوچی و استیون اسپیلبرگ چنین هستند .‌ مهم تر از همه در فیلم هایی مانند‌گردفروشان _ اسپایک لی و سیسلوی _ تران آن هونگ‌که نمی‌خواهند این وضع موجود را نگه دارند‌که برای قرن ها هدف تعداد زیادی محقق و روشنفکر بوده است.‌ این فیلم ها نمی‌خواهند از حقیقفت به خردگرائی روی آورند.‌ در فیلم «داستان عامه پسند» ما می‌توانیم تمامی این دیدگاه‌ها را پیدا‌کنیم.‌ دیالوگ درباره غذا و تولیدات رسانه‌های‌گروهی نشان دهنده سقوط ارزش های سنتی و فرهنگی کهنه است.‌ پوچی خشونت جولز و وینسنت به نظر می آید‌که در فضائی رخ می‌دهد‌که در آنجا عدالتی منطقی و قانونی حاکم است و یا روابط سطحی میان شخصیتهای اصلی، مانند میا و جولز سعی بر تاکید بر پارامترهای جدید اجتماعی دارد.‌ همانند فیلم قطاربازی دنی‌بویل و یا نفرت ماتیو‌کاسویتس، در فیلم« تارانیتنو» هم خشونت موضوعی‌ ابتدائی است و روش نشان دادنش آمیخته با تناقض و طنز.‌ شخصیت پست مدرن از این خشونت درون سیستم اجتماعی برخاسته است و بطور تمام و‌کمال در واقعیتی همانند محیطی معمولی در زندگی هر فرد جای‌گرفته است.‌ هیچ دلیلی وجود ندارد جامعه‌ای بدون مشکل را نشان دهیم‌که به سوی تکامل می‌رود.‌ ساختار روایتی «داستان عامه پسند» دارای مشخصه اصلی تئوری پست مدرن است: نداشتن خط داستانی سرراست‌و طولی.‌ تارانتینو خودش بر این نکته تاکید‌کرده است‌که استفاده از‌کلمه‌ی «عمل‌کننده - processor» به او قابلیت ارتجاعی بیشتری در نوشتن فیلم نامه می‌دهد.‌ رابرت آلتمن هم در فیلم «برش های کوتاه » از تلفیق‌کردن چند داستان‌کوتاه ریموند‌کارو استفاده‌کرد البته‌همراه با فلاش بک ها و فلاش فوروارد های فراوان،‌که این هم نمونه بارز سینمای پست مدرن است.‌ در این روش فیلم ساز از ایده اصلی خود به خوبی آگاه است و بدین ترتیب سه داستان را به یکدیگر ربط می‌دهد.‌ کمدی، تریلر، دراماتیک؟

    فیلم «داستان عامه پسند» را جزءکدام ژانر می‌توانیم قرار دهیم؟

    جواب خوبی نخواهد بود اگر بگوئیم این فیلم فقط برای تماشاگر خاصی ساخته شده است‌که از روایت غیر خطی داستان فیلم لذت می‌برد.‌ فیلم تارانتینو در ژانر خاصی‌ نمی‌گنجد برای اینکه‌هدف تارانتینو دور بودن از روند فیلم سازی ‌کلاسیک و تاکید زیاد وافراطی‌ او نسبت به زندگی روزمره آمریکائی است.‌ او همزمان می‌تواند تراژیک، دراماتیک ومضحک باشد.‌ ما دقیقا نمی‌دانیم، هنگامی که جولز در حین‌کشتن دعا می‌خواند، یا موقعی که وینسنت سخت تلاش می‌کند تا جان میا را نجات دهد و یا اینکه بوچ برای به دست آوردن آن ساعت لعنتی به خانه باز می‌گردد و می‌داند‌که شاید به قیمت جانش تمام شود، باید خندید یا‌گریه.

    سینمای ایران نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه به ایران آمد.

    نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۷ خورشیدی توسط عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

    ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید، هر چند ساخت اولین سالن سینمای عمومی تا سال ۱۲۹۱ اتفاق نیفتاد.

    تا سال ۱۳۰۸ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تاسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیر نویس فارسی داشتند می‌پرداختند.

    نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۸ توسط آوانس اوگانیانس، با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخته شد.

    در سال ۱۳۱۱ خورشیدی اولین فیلم ناطق ایرانی به نام «دختر لر» توسط «عبدالحسین سپنتا» در بمبئی ساخته شد.

    استقبالی که از این فیلم شد، مقدمات ساخت چند فیلم ایرانی دیگر را فراهم کرد.

    تغییر جو سیاسی کشور طی سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۷ و اعمال سانسور شدید و مواجهه با جنگ جهانی دوم فعالیت سینمای نوپای ایران را با رکود مواجه ساخت.

    هر چند نباید از نظر دور داشت که تا این دوره هنوز سینما در ایران جنبه عمومی نیافته بود و استفاده از معدود سینماهای موجود در تهران و شهرهای بزرگ، تقریبا مختص اشراف و اقشار خاصی از جامعه بود.

    از طرف دیگر در بین سازندگان فیلم نیز خط فکری خاصی وجود نداشت و به جز سپنتا که به دلیل ویژگی‌های فرهنگی وی عناصر ادبیات کهن ایران در ساخته‌های وی به چشم می‌خورد، در بقیه موارد فیلم‌های ساخته شده عمد تاً اقتباسی ناشیانه از فیلمهای خارجی بود.

    در سالهای بعد از ۱۳۲۲ فعالیت‌های فیلمسازی به دلیل تاسیس چند شرکت سینمایی توسط تعدادی سرمایه‌گذار و همچنین عمومی تر شدن سینما در بین مردم، گسترش یافت.

    اما متاًسفانه از آنجایی که در این گسترش توجه به درآمد و سود حاصل از سرمایه گذاری از یک طرف و وضعیت سیاسی جامعه از بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تحدید آزادیها، یعنی مهمترین عنصر توسعه فرهنگی، سینمای ایران عمدتاً با محصولاتی عوام پسند و بی محتوا مواجه شد و این عناصر جزو سنت رایج فیلم سازی در این دوره گردید.

    خوشبختانه در سالهای بعد با فعالیت فیلمسازانی چون ساموئل خاچیکیان، هوشنگ کاووسی، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، شهراب شهید ثالث، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، فریدون رهنما و علی حاتمی جریان فرهنگی تازه‌ای در فیلمسازی ایران آغاز گشت، که تا حدودی جدا از سنت رایج عوام پسندانه در ایران اقدام می‌نمود.

    دهه چهل و پنجاه تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکل گیری سینمای فرهنگی در ایران شد.

    هم‌کاری یونسکو با این کانون به عنوان توزیع کننده فیلم‌های کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرین‌کلک به بلژیک عملی گردید، تأثیر مهمی بر ارتقاء سطح فرهنگی کانون گذاشت.

    جریان فرهنگی شکل گرفته از سوی سینماگران پیش‌رو هم‌راه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرم کننده‌ای چون خشونت، سکس، جاهل مسلکی در بین اقشار جوان و بخصوص قشر تحصیل‌کرده کشور عواملی بودند دست در دست هم جریان نو و سازنده‌ای را در سینمای ایران طی سال‌های ۵۰ تا ۵۷ به وجود آوردند.

    سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی، کامران شیردل، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، علی حاتمی، امیر نادری و...

    از افرادی بودند که با بهانه‌های غیر مادی نقش اساسی در این جریان داشتند و مقدماتی را فراهم نمودند تا سینمای ایران گام‌های مهمی در سال‌های بعد بر دارد.

    سینمای پس از انقلاب بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بدلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریبا در وضعیتی نابسامانی بسر می‌برد.

    پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد.

    این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی تاثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت.

    در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.

    نقطهً اوج موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران در این دوره را باید اهدای جایزه نخل طلایی جشنواره بین‌المللی کن فرانسه در سال ۱۹۹۷ به عباس کیارستمی برای فیلم طعم گیلاس (این جایزه بصورت مشترک به عباس کیارستمی و یک فیلمساز ژاپنی تعلق گرفت) دانست.

    از دیگر موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران طی این دوره می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: جایزه پلنگ طلایی جشنواره لوکارنو، سویس، ۱۹۹۷، به فیلم «آیینه» ساخته جعفر پناهی.

    جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره فیلم سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم «یک داستان واقعی» کار ابوالفضل جلیلی.

    جایزه دوربین طلایی جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم «بادکنک سفید» اثر جعفر پناهی.

    جایزه روبرتو روسیلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش.

    جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ایتالیا، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش.

    جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم «آب، باد، خاک» ساخته امیر نادری.

    جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم «دونده» اثر امیر نادری.

    از دیگر تحولات کمتر سابقه دار در سینمای ایران طی سالهای بعد از انقلاب حضور جدی تر فیلمسازان زن مانند رخشان بنی‌اعتماد، پوران درخشنده و تهمینه میلانی است.

    جوایز سینمایی به دلیل انگیزه‌بخشی به فیلمسازان در همه رشته‌های فیلمسازی هر ساله جشنواره‌ها و مسابقات سینمایی برگزار می‌گردد.

    یکی از مهم‌ترین این مسابقات در ایران را می‌توان جشنواره فیلم فجر دانست.

    جایزه‌ها اسکار جشنواره فیلم کن جشنواره فیلم فجر جشنواره‌های سینمایی از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

    پرش به: ناوبری, جستجو ایران جشنواره فیلم فجر [1] جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران [2] جشنواره بین‌المللی فیلم های کودکان و نوجوانان - همدان [3] جشنواره بین‌المللی فیلم‌های آموزشی رشد جشنواره فیلم رشد پر سابقه ترین جشنواره سینمایی ایران و یکی از معدود جشنواره های تخصصی جهان با محوریت فیلمهای آموزشی و تربیتی است.این جشنواره در جهت بالا بردن رشد کمی و کیفی تولید آثار علمی،‌ آموزشی و تربیتی و زمینه سازی برای معرفی آثار و تشویق هنرمندان در پرداختن به این موضوعات توسط دفتر تامین رسانه های آموزشی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار می گردد.

    سی و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم رشد ازشنبه ۱۲ آبان الی شنبه ۱۹ آبان 1386به مدت 8 روز در شهر تهران برگزار می شود.

    برگزارکنندگان دوره سی وششم جشنواره عبارت بودند از: - وزارت آموزش و پرورش - سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی - دفتر تامین رسانه های آموزشی سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی سایت اینترنتی این جشنواره:http://festival.roshd.ir موضوعات جشنواره سی و ششم : • علوم و فنون • فرهنگ ملل ( اعتقادات ، آداب و رسوم و ...) • مسایل تربیتی و آموزشی کودکان و نوجوانان ، خانواده • ورزش ، بهداشت و تندرستی • مهارت های زندگی • کودکان و دانش آموزان با نیازهای ویژه ( استثنایی) تاریخچه : در سال 1342 برای نخستین بار به همت اداره فعالیتهای سمعی و بصری وزارت آموزش و پرورش ، جشنواره بین المللی فیلمهای آموزشی ، تربیتی که ابتدا جشنواره بین المللی فیلمهای آموزنده نامیده می شد به عنوان نخستین جشنواره فیلم در ایران شروع بکار کرد .

    ابتدا عنوان فستیوال انتخاب شده بود ولی مسئولین مربوطه کلمه جشنواره را به جای لفظ خارجی فستیوال برای این رویداد بین المللی برگزیدند که امروزه کاملاً جای خود را در فرهنگ لغات باز کرده است .

    در نخستین سال که جایزه منحصر بفردی برای این جشنواره لازم بود پس از جستجوی بسیار در موزه ایران باستان به پیکره زیبا و کوچکی برخورد کردند که قدمت آن به حدود یکهزار و دویست سال قبل از میلاد می رسید که در حفاری از تپه ای بنام دلفان در استان لرستان به دست آمده بود.

    این پیکره به‌وسیله هنرمندان با ذوق قالب گیری و دو برابر و نیم بزرگ‌تر شد و در سه نوع طلایی ، نقره ای و برنزی با پایه های مرمری به‌عنوان جایزه در طول چهارده جشنواره نخستین به فیلمهای برگزیده اعطا می شد .

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چند دوره وقفه برگزاری جشنواره در سال 1364 نخستین جشنواره پس از پیروزی انقلاب اسلامی یا به عبارتی پانزدهمین جشنواره به شکلی جدید و به مناسبت هفته معلم در سالروز شهادت استاد مطهری از 12 لغایت 19 اردیبهشت در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد و جایزه فیلمهای برگزیده با مفاهیم زیر در سه نوع مطلا، نقره ای و برنزی طراحی و به برگزیدگان رشته های مختلف اهدا شد .

    1- گل حاکی از گل لاله و به‌عنوان نمادی از جشنواره و برگرفته از خون پاک شهدا است .

    2- کتاب باز که نشانه تعلیم و تربیت و آموزش است .

    3- دو دست زیر کتاب که حمایت از امر آموزش و پرورش و علم و دانش را برعهده گرفته و در عین حال برگهای گل لاله نیز محسوب می شود .

    4- پرفراژ فیلم نشانه فیلم است.

    نام جشنواره از بیستمین دوره به "جشنواره بین المللی فیلمهای علمی / آموزشی و تربیتی رشد " تغییر یافت گروه بندی فیلمهای به نمایش در آمده در جشنواره در طول بیست دوره گذشته محورهای علمی ، جهان شناسی تکنولوژی آموزشی ، تربیتی و اخلاقی ...

    بود که به تدریج و به تناوب در نام یا دسته بندی آنها تغییرات ایجاد شد .

    این جشنواره در دوره های قبل تنها در پایتخت برگزار می گردید .

    اما از دوره بیست و پنجم برحسب ضرورت در مراکز استان‌ها و شهرستانهای محروم بطور هم‌زمان برگزار گردید که از دوره سی و یک به بعد به صورت غیر هم‌زمان با فاصله زمانی مطلوب بصورت مرور برگزار گردید و از این رهگذر تحت پوشش قرار دادن بیش از 27 استان و 4 شهرستان را در کارنامه درخشان خود دارد .

    در راستای سیاست تمرکز زدایی امکانات در تهران و به منظور بهره مندی سایر استان‌ها از جشنواره و درگیر نمودن نیروهای بومی استان در برگزاری این رویداد علمی ، فرهنگی ، طرح انتقال جشنواره از تهران به یکی از استان‌های واجد شرایط در دوره سی و سوم ( در سال 1383) به اجرا درآمد که با موفقیت و استقبال بی نظیری از سوی سازمانهای آموزش و پرورش استان‌ها همچنین دانش آموزان و آموزگاران و دبیران و عموم مردم قرار گرفت .

    اهداف : هدف از برگزاری این جشنواره : 1- تثبیت و توسعه فرهنگ استفاده از تصویر در فرآیند یاددهی و یادگیری 2- آگاهی از تحولات و نوآوریهای علمی/آموزشی و تربیتی کشورهای جهان 3- کمک به رشد کمی و کیفی تولید آثار علمی/ آموزشی و تربیتی 4- زمینه سازی برای معرفی آثار علمی/ آموزشی و تربیتی جهت استفاده در نظام آموزشی کشور 5- تشویق و ترغیب فیلمسازان به انتخاب موضوع های علمی / آموزشی و تربیتی از طریق حمایت از تولید این نوع فیلمها ، بگونه ای که امکان خریداری فیلمهایی که در بخش مسابقه پذیرفته می شوند پس از طرح و تصویب در کمیسیون حمایت از آثار به نحو مطلوبی فراهم آمده است .

    هیات انتخاب سی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم رشد : 1- جعفر توکلی 2- علی اصغر زاده 3- حسن عشایری 4- امیر هاشمی 5- امیر حسین ندایی 6- حمید جمدر فیلم دوربین مقدماتی ۱۶ میلیمتری بولکس که بیش‌تر برای آموزش فیلم‌سازی به کار می‌رود فیلم اصطلاحی است که به‌طور عام شامل تصاویر متحرک و هم‌چنین زمینه می‌گردد.

    ریشهٔ این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی به‌طور تاریخی عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب می‌آمده‌است.

    تولید فیلم‌ها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا بوجود آوردن آن‌ها از طریق تکنیک‌های انیمیشن و یا جلوه‌های ویژه است.

    فیلم‌ها از مجموعه‌ای از قاب‌های انفرادی تشکیل شده‌اند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده می‌شوند، توهم حرکت را در بیننده بوجود می‌آورند.

    بر اثر پدیده‌ای به نام ماندگاری تصویر که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از از بین رفتن آن در حفظ می‌کنند، چشمک‌های بین تصاویر، قابل رویت نیستند.

    هم‌چنین عامل ارتباط عامل دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک می‌گردد.

    این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.

    از نظر اکثر انسان‌ها، فیلم از انواع مهم هنر به‌شمار می‌آید.

    فیلم‌ها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به حضار را داراست.

    عوامل دیداری سینما نیاز به هیچ نوع ترجمه نداشته و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک می‌بخشند.

    هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد به‌خصوص اگر از تکنیک‌های دوبله و یا زیرنویس که گفتار را ترجمه می‌سازد، بهره جسته باشد.

    فیلم‌ها هم‌چنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگ‌های مشخص تولید گشته و آن فرهنگ‌ها را منعکس و در برابر از آن‌ها تأثیر می‌پذیرد.

    تاریخچه فیلم در اوایل دهه ۱۸۶۰ با استفاده از وسایلی مانند زوتروپ و پراکسینوسکوپ، مکانیزم‌های تولید مصنوعی به وجود آمده و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش در آمدند.

    ماشین‌های فوق‌الذکر انواع تکامل یافته ابزارهای ساده اپتیکی (مانند توری‌های سحرآمیز) بودند.

    این ابزار قابلیت نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر می‌رسیدند.

    این پدیده ماندگاری منظر نام گرفت.

    طبیعتا، تصاویر می‌بایست به‌طور دقیق طراحی می‌شدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند- به همین منظور اصول زیر بنائی خاصی به‌عنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.

    با پیشرفت فیلم سلولوئید برای مقاصد عکاسی ثابت، امکان گرفتن اشیاء متحرک در زمان حرکت، نیز میسر گردید.

    در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم است که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاهی مخصوص را نگاه کند.

    در سال‌های دهه ۱۸۸۰، با معرفی دوربین تصویر متحرک امکان گرفتن تصاویر انفرادی و ضبط آن‌ها بر روی یک حلقه واحد فراهم آمد که سریعا به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید.

    کار این دستگاه گذراندن نور از فیلم پردازش و چاپ شده و نهایتا بزرگ‌نمائی «اجرای تصاویر در حال حرکت» بر روی پرده جهت رویت تمام حاضران بود.

    این حلقه‌های فیلم‌های نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند.

    اولین فیلم‌های تصویر متحرک حالت استاتیک صحنه داشتند که در آن‌ها یک حادثه یا عمل بدون هیچ‌گونه ویرایش کردن و یا دیگر تکنیک‌های سینمایی، به نمایش در می‌آمدند.

    نوشتار اصلی را بخوانید: تاریخچه فیلم یک فریم از فیلم کوتاه «نمای باغ راندهِی»، نخستین فیلم تاریخ در ۱۸۸۸ تصاویر متحرک تا پایان قرن ۱۹، صرفاً به‌عنوان هنر دیداری به حساب می‌آمدند.

    اما ابتکار فیلم‌های صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود.

    در زمان آغاز قرن بیستم، ساختار داستانی فیلم‌ها شروع به شکل‌گیری نمود.

    در این زمان فیلم‌هائی به صورت دنباله‌دار صحنه ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل می‌کردند.

    این صحنه‌ها بعدا جای خود را به صحنه‌های چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند.

    تکنیک‌های دیگر از قبیل حرکت دوربین نیز به‌عنوان راه‌های اثرگذار در انتقال داستان فیلم شناخته و به کار گرفته شدند.

    صاحبان سالن‌های تئاتر نیز به جای این‌که حاضران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست و یا نوازنده ارگ و یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام می‌نمودند.

    در اوایل دهه ۱۹۲۰، اکثر فیلم‌ها با لیست صفحات موسیقی تهیه شده بدین منظور عرضه می‌شدند.

    در محصولات شاخص، این صفحات به صورت کامل برای کل فیلم تدارک می‌گردیدند.

    رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفائی رسید.

    به‌هرحال در دهه ۱۹۲۰، فیلم‌سازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و اف.

    دبلیو.

    مارنائو به همراهی مبتکر امریکائی دی.

    گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند.

    در طول سال‌های دهه ۱۹۲۰، فناوری جدید امکان الصاق حاشیه صوتی گفتار، موسیقی و افکت‌های صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم میسر ساخت.

    این فیلم‌های صوت دار از ابتدا با نام‌های «تصاویر با صداً یا»تاکیز" شناخته می‌شدند.

    قدم اصلی بعد در پیشرفت صنعت سینما معرفی رنگ بود.

    اگرچه اضافه شدن صدا به سرعت فیلم‌های صامت و موزیسین‌های تئاتر را تحت‌الشعاع قرار داد، رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت.

    عامه مردم در رابطه با رنگ و در مقایسه آن با فیلم‌های سیاه و سفید بالنسبه بی‌تفاوتی نشان می‌دادند.

    اما هم‌چنان که روش‌های پردازش رنگ بهبود یافته و در مقایسه با فیلم‌های سیاه – و – سفید قابل رقابت‌تر می‌گشتند، فیلم‌های رنگی بیش‌تر و بیش‌تر تولید می‌شدند.

    این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود.

    هم‌چنان که این صنعت در امریکا رنگ را به‌عنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص داد، آن را در رقابت با تلویزیون که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ به صورت رسانه‌ای سیاه – و – سفید باقی مانده بود، مورد استفاده قرار داد.

    در پایان دهه ۱۹۶۰، رنگ به‌عنوان شیوه عادی کار فیلم‌سازان مطرح شد.

    دهه‌های ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند.

    هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلم‌های فیلم‌سازان تحصیل‌کرده و مستقل همه و همه از تغییراتی بودند که این رسانه آن‌ها را در نیمه دوم قرن بیستم تجربه نمود.

    در دهه ۱۹۹۰ و در آستانه ورود به قرن بیست و یکم، فناوری دیجیتال، موتور اصلی تحولات به‌شمار می‌آمد.

    تئوری فیلم تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم / سینما به‌عنوان یک هنر دلالت دارند، است.

    تئوری‌های کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیک‌های داستان سرائی، دایجسیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تالیف فراهم می‌آورد.

    اکثر تجزیه و تحلیل‌های جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرائی تئوری فیلم، تئوری زن‌سالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان داده‌اند.

    سینما نفت سینمای کمدی؛ سینمای صامت د رمدتی برابر یک ربع قرن سنت کمدی سینمایی را خلق کرد ،‌این سنت بخشی از ویژگی‌های خود را از کمدیادلارته گرفته است .

    سینما در پایان قرنی از راه رسید که شاهد کمدی مردمی بود .

    در اوایل همین قرن بر اساس مقررات تئاتری قدیمی د رپاریس و لندن نمایش‌های گفتاری د ربرخی از سالن‌های تئاتر ممنوع بود و هتمین امر ناخواسته انگیزه‌ای شد ارای پاگرفتن نمایش‌های بدون کلام .

    این نمایش‌های بدون کلام ترکیب خاصی بود از موسیقی و آواز و نمایش بدون کلام .

    بعدهامخاطبان این نمایش‌ها در شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا تئاتر خاص خود را در تماشاخانه‌های یافتند .این مخاطبان عام همواره خواستار کمدی بودند .

    وقتی وضعیت زندگی بد بود ،‌خنده باعث راحتی خیال آنها می‌شد ؛ و وقتی زندگی خوب بود ،‌آنها می‌خواستند از آن لذت ببرند ، و بازهم به خنده نیاز داشتند .

    نخستین فیلم کمدی دنیا یعنی خیس کردن باغبان ( لومیر،‌1895) برداشتی بود از داستان مصوری که در آن بچه شیطانی را می‌بینیم کهروی شیلنگی پا می‌گذارد و پس از این که باغبان از همه جا بی‌خبر به سر شیلنگ نگاه می‌کند پایش را از روی آن برمی‌دارد .دوران شکوفایی کمدی صامت؛ هنگامی که مک‌سنت پحش اولین فیلم کمدی چند حلقه‌ای را اعلام کرد ،‌انقلابی رخ داد.

    فیلم عشق جریحه‌دار شده تیلی (1914) با شرکت کمدین معروف ماری درسلر ،‌و بر اساس یکی از نمایش‌های موفق او تولید شد .

    چارلی چاپلین در این فیلم نقش مقابل درسلر را بازی کرد .

    اما با آنکه فیلم موفقیت تجاری خوبی داشت ،‌تولید فیلم بلند کمدی چندین سال بعد تثبیت شد .

    چاپلین اولین فیلم بلند خود بانام خمیر ودینامیت ( 1914) را در کیستون ساخت ،‌اما تا سال 1918 که زندگی سگی را ساخت به دنبال فیلم‌های بلند نرفت .

    کیتون هم اولین فیلمبلندش را در سال 1920 ساخت .

    چاپلین ،‌ کیتون ،‌ لوید ،‌ لنگدون ( چهار غول سینمای کمدی صامت آمریکا ) همگی کار خود را در دوره رواج فیلم‌های یک و دو حلقه‌ای آغاز کردند و در دهه 1920 به اوج کار خود رسیدند .دوران شکوفایی کمدی صامت؛ هنگامی که مک‌سنت پحش اولین فیلم کمدی چند حلقه‌ای را اعلام کرد ،‌انقلابی رخ داد.

    چاپلین ،‌ کیتون ،‌ لوید ،‌ لنگدون ( چهار غول سینمای کمدی صامت آمریکا ) همگی کار خود را در دوره رواج فیلم‌های یک و دو حلقه‌ای آغاز کردند و در دهه 1920 به اوج کار خود رسیدند .

    فیلوتئو آلبرینی ، فیلم گمنام 70میلی متری (1911) .

    این عکس از روی نگاتیوی متعلق به کلکسیون فیلم جورج ایستمن هاوس ، روچستر ، نیویورک ، آگراندیسمان شده است .

کلمات کلیدی: سینما

اين تحقيق براي واحد تاريخ سينما (2) دانشکده سينما وتئاتر دانشگاه هنر نوشته شده است. يکي از دغدغه هاي هميشگي دوستداران سينما مطلع شدن ودنبال کردن راه هايي است که سينما از بدو تولد در نقاط مختلف جهان رفت وتحولاتي است که دچارش شد. يکي از اين سرزمين ها

ژان‌رنوار ( 1979 – 1894 ) فرزند اگوست رنوار، نقاش بزرگ امپرسيونيست است. او با فاصله‌يي بسيار از ديگران بزرگ‌ترين و تأثير‌گذارترين کارگردان قبل از جنگ فرانسه است روي اين صفت بايد بسيار تأکيد کرد زيرا حفظ خصوصيات روحي و حياتي يک هنرمند ، خصوصياتي که ن

استانلي، کوبريک استانلي کوبريک در 26 جولاي 1928 در نيويورک متولد شد. در « کالج سيتي » دانشگاه نيويورک تحصيل کرد. 1947 با توبا متز ازدواج کرد ( 1952 از هم جدا شدند )؛ 1952 با روت سوبتکاي رقصنده ازدواج کرد؛ فرزند: کاترين؛ سال 1985 با کريستين هارلن

دريافتن اينکه يک شوخي خنده دار است يا نيست کار ساده ايست. يا به آن مي خنديد يا نمي خنديد. اين يک واکنشي آني ست. شوخي ها مي توانند چيزهاي زيادي را دوباره آدمهايي که آنها را تعريف مي کنند و همين طور آدمهايي که به آنها مي خنديد آشکار کنند. به نظر فرويد

ژان‌رنوار ( 1979 – 1894 ) فرزند اگوست رنوار، نقاش بزرگ امپرسيونيست است. او با فاصله‌يي بسيار از ديگران بزرگ‌ترين و تأثير‌گذارترين کارگردان قبل از جنگ فرانسه است روي اين صفت بايد بسيار تأکيد کرد زيرا حفظ خصوصيات روحي و حياتي يک هنرمند ، خصوصياتي که ن

استانلي، کوبريک استانلي کوبريک در 26 جولاي 1928 در نيويورک متولد شد. در « کالج سيتي » دانشگاه نيويورک تحصيل کرد. 1947 با توبا متز ازدواج کرد ( 1952 از هم جدا شدند )؛ 1952 با روت سوبتکاي رقصنده ازدواج کرد؛ فرزند: کاترين؛ سال 1985 با کريستين هارلن

آلن استيوارت کانيگزبرگ در اول دسامبر 1935 در برو کلين آمريکا به دنيا آمد: جايي که در نزديکي آن 25 سالم سينما وجود داشت. او در 3 سالگي اولين فيلم زندگي اش را ديد: ( سفيد برفي و هفت کوتوله) و چنان مسحور شده بود که به سوي پرده دويد ت آن را لمس کند. در

سينما در آغاز پيدايش خود به عنوان هنري فراگير که امکانات ديگر هنرها را يکجا در خود گرد آورده مورد توجه روزافزون قرار گرفته . ادامه رشد اين هنر – صنعت به ناچار تقسيم کار پيچيده اي را پيش آورده. اگر در نخستين دهه ها همين سده سينماگري چون چاپلين مي توا

به‌ يک‌ عبارت‌ جهان‌ امروز جهان‌ تصوير است‌ و عمده‌ترين‌ مصداق‌ اين‌ تصوير سينماست‌. «پُستمن‌» در کتاب‌ «زندگي‌ در عيش‌، مردن‌ در خوشي‌» خود سه‌ دوره‌ را يا سه‌ سپهر را اصطلاحاً براي‌ انتقال‌ معلومات‌ ذکر مي‌کند. دوره‌ اول‌ دوره‌ انتقال‌ معلومات‌ به

هدف ازطراحي وب سايت اطلاع رساني سينما اين بود که اين وب سايت بتواند خواسته هاي کاربران را تا حدي برآورده کند وهمچنين با تکنولوژي هاي امروزه درصدد تحقق اهداف برآيد. ما به کمک پايگاه داده MySQL و تکنولوژي PHP توانستيم وب سايت خود را راه اندازي کنيم ود

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول