احداث کتابخانه های عظیمی را به ایانیان نسبت داده اند،از آن جمله اند:کتابخانه "دژ نپشت"یا گنجینه آثار و مواریث مکتوب در تخت جمشید و دیگر"گنج شیپیکان"یا "آرشیو شیزیکان" در آذربایجان است.
این گنجینه ها محل نگهداری منابع آثار و مواریث فرهنگی و علمی ایرانیان بوده و در حفاظت و حراست از آنها همانند مراقبت از کاخ های سلطنتی و گنجینه های پولی هخامنشیان،کوشش و دقت می شده است.در تاریخ از گنجینه یا آرشیوی به نام "اگره" در هگمتانه ( همدان ) نام برده شده است که محل نگهداری نوشته ها،اسناد و دفاتر شاهی بوده است.روایت شده است در گنج دژ نپشت مخازن کتاب در زمینه های علوم مختلف همراه با نوشته های دینی ایرانیان نگه داری می شده که پس از بر افتادن ایران به دست اسکندر و سربازان مقدونی،این گنجینه بر اثر آتش سوزی،به کلی نابود و به تلی از خاکستر تبدیل شد.
هرودت نیز در تواریخ خود از وجود دفاتر دقیق شاهی در ایران سخن گفته است.
کما اینکه کتزیاس از دفاتر،اسناد و نوشته هایی که در مخزن دربار بود استفاده کرد و تاریخ را نوشت.
وجود این گنجینه های ذی قیمت علمی و فرهنگی در ایران توسط دیودور سیسیلی و پلو تارک نیز تایید شده است.
داریوش یکم در دربار خود دارای یک بایگانی منظم و گسترده ای بوده است که در آن اسناد مالی و فرهنگی پیش از وی نیز نگه داری می شده است،از جمله اسناد مربوط به یازسازی معابد یهودیان در اورشلیم و مناطق دیگر.
از داریوش فهرستهای به جای مانده که در آن از چگونگی ساختن بناها و اجرت کارگران و معماران و نوع تغذیه آنها صحبت شده است.
طبق نظر باستان شناسان در گنجینه های اکباتان که پیشینه آن به زمان مادها و شاید پیش از آن نیز میرسد،تنها طلا،زیور آلات و نقدینه های دولتی در آن نگه داری نمی شده است بلکه انواع فرمان های شاهان،یادداشتهای سیاسی،پیمان نامه های نظامی و قرار دادهای اقتصادی و تجاری،تشویق نامه ها و احکام و ابلاغ های مقامات نظامی و سیاسی نیز نگه داری می شده.
با توجه به اهمیت دوشهر شوش و اکباتان در عصر هخامنشی،وجود بایگانی های گسترده و فراگیر در این دو پایتخت بیش از جاهای دیگر قابل تصور است.در گنجینه های شیز و مانند آن بیشتر اسناد و مدارک فرهنگی و نوشته های دینی نگه داری میشده و در بایگانی شوش و اکباتان اسناد و مدارک سیاسی و امنیتی و اقتصادی و نظامی را حفظ می کرده اند.
بر اساس روایات یونانیان شاهدان پارسی نظارت مستقیم و دقیقی بر این بایگانی ها داشته و احتمالا با توجه به نظر دندامایف در کتا تاریخ سیاسی و اقتصادی هخامنشیان،شیوه حفظ و بهره برداری و نظام و ترتیب آنها د این گنجینه ها بیشتر به وسیله عوامل عیلامی و بابلی صورت می پذیرفته است.ازسویی میدانیم که در نظم دیوانی هخامنشیان،عیلامی ها و بابلیها محاسب و پارسی ها مراقب بر اجرای دقیق وظایف آنها بوده اند.پس از ساخته شدن کاخ های تشریفاتی تخت جمشید، بسیاری از الواح و اسناد و مدارک هخامنشیان از زمان داریوش یکم به بعد در بایگانی های متعدد تخت جمشید نگه داری می شده است.مکمل این اسناد و مدارک کتیبه های شاهان هخامنشی در بیستون،تخت جمشید،نقش رستم،شوش، مصر، ترکیه، و...
می باشند.کتیبه ها در مقایسه با مدارک آرشیوی در بایگانی های نام برده این برتری را دارند که کمتر آسیب پذیرند و به همین دلیل پس از گذشت دو هزاره و نیم کماکان قابل دسترسی و مطالعه صاحب نظران و علاقه مندان هستند.مزیت دیگری که کتیبه ها نسبت به اسناد و مدارک موجود در بایگانی ها دارند این است که محتوای کتیبه ها قابل دخل و تصرف نیستند،کما اینکه مثلا نوشته خدای نامه که اصل آن متعلق به دوره های پیش از ساسانی است،وقتی به دست ساسانیان رسید،مورد دست خوردگی واقع شد و از نیمی از عمر دولت اشکانی کاسته گردید.
بی تردید اساس ترقی و پیشرفت واقعی امروز را باید در ترویج فرهنگ و دانش جست وجو کرد که امروزه رسیدن به این هدف از راه مطالعه کتب و آثار متفکران و اندیشمندان و بهره گرفتن از آن ها ممکن شده است، زیرا می توان در مدتی کوتاه ثمره و نتیجه یک عمر تلاش، تجربه و دانش بزرگان جهان را در هر رشته به دست آورد.
از این رو مشخص می شود که پیشرفت و تکامل ملی ارتباط مستقیم و نزدیک با انتشار کتب حاوی علوم و فنون دارد که از گذشته دور به صورت های مختلف این امر میسر شده است.
شاید بتوان لوح های گلی را که در بابل و آشور به دست آمده است قدیمی ترین نوع کتاب دانست، اما قدیمی ترین اطلاعات پیرامون کتابخانه در جهان مربوط به مجموعه لوح های گلی است که 21 قرن قبل از میلاد نوشته شد.
پس از آن کتابخانه های معابد مصریان و آشور بانی پال در شهر نینوا را باید نام برد.
هم چنین در یونان از قرن ششم قبل از میلاد مراکز خصوصی برای نگهداری کتاب به وجود آمد و از اواسط قرن چهارم قبل از میلاد کتابخانه های عمومی سازمان یافت.
مشهورترین کتابخانه بزرگ قدیمی، کتابخانه اسکندریه است.
در قرون وسطی نیز در دیرها و مؤسسات مذهبی کتابخانه هایی به وجود آمد.
در قرن 15 میلادی کتابخانه واتیکان که قدیم ترین کتابخانه عمومی اروپاست، تأسیس شد.
کتابخانه سوربن (Sorbonne) پاریس در سال 1257 میلادی بنیاد گرفت.
چند کتابخانه بزرگ دیگر، وابسته به دانشگاه ها در قرن 14 میلادی، به وجود آمد.
رفته رفته کتابخانه های زیادی در سراسر جهان تأسیس شد، از جمله کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه موزه بریتانیایی لندن، کتابخانه بودلیان (Bodelian) آکسفورد، کتابخانه لنین مسکو، کتابخانه کنگره واشنگتن و کتابخانه عمومی نیویورک از دیگر کتابخانه هایی است که برای ترویج علم و دانش به وجود آمد.
ایرانیان در تمام ادوار تاریخ، به امر کتاب و کتاب خوانی علاقه ای ویژه داشته اند.
روزگاری در تخت جمشید کتابخانه بزرگی ترتیب داده شده بود.
اسکندر مقدونی، پس از آتش زدن پایتخت سلاطین هخامنشی، قسمتی از این کتابخانه را معدوم ساخت.
حتی گفته می شود که مقادیری از لوح ها و کتیبه ها را به کتابخانه اسکندریه منتقل کرد؛ اکنون مقداری از این لوح ها در موزه های دنیا موجود است.
در عهد ساسانیان نیز توجه به کتب و به ویژه کتب مذهبی زیاد شد و خلفای عباسی نیز نسبت به کتاب و کتابخانه توجهی ویژه داشتند به گونه ای که مأمون خلیفه عباسی، کتابخانه بزرگی در دارالحکمه ایجاد کرد.
صرف نظر از خرید و استنساخ کتاب، بسیاری از دانشمندان و علاقه مندان به فرهنگ، کتاب های خود را وقف مساجد و مدارسی می کردند تا به رایگان در دسترس طالبان علم و دانش قرار گیرد.
پاره ای از سلاطین ایران بعد از اسلام به امر تأسیس کتابخانه های عظیم راغب بودند.
سلطان محمود غزنوی کتابخانه بزرگی ایجاد کرد، بهاء الدوله دیلمی در 381 هجری دارالکتب را بنیان نهاد، در خراسان و ماوراء النهر نیز کتابخانه های عظیمی به وجود آمد.
ابوعلی سینا در وصف کتابخانه نوح بن منصور سامانی می گوید: روزی از او دستوری خواستم که به کتابخانه بروم و آن چه از کتاب های پزشکی در آن جا هست، بخوانم.
پس مرا دستوری داد و به سرایی اندر شدم که خان های بسیار داشت و در هر حجره ای صندوق های کتاب بود که روی هم نهاده بودند.
در یک خانه کتاب های تازی و دیوان های شعرا، در حجره ای دیگر کتاب های دینی و فقه و بدین ترتیب هر خانه ای مشتمل بر کتاب هایی مربوط به دانش دیگر بود.
پس بر کتاب های اوایل نظر کردم و هر چه از آن ها که بدان نیاز داشتم، خواستم و کتاب هایی یافتم که نام آن ها به بسیاری از مردم نرسیده بود و من هم پیش از آن ندیده بودم.
خواجه نظام الملک وزیر، در نیشابور و دیگر شهرها، مدارسی به نام نظامیه بنیان نهاد و در هر یک از آن ها معلمان و مدرسانی قرار داد و کتابخانه ای دایر کرد.
هلاکوخان مغول، برای جبران حمله و لطماتی که سپاهیان مغول به ایران وارد آورده بودند در مراغه کتابخانه ای مشتمل بر 400 هزار جلد کتاب تأسیس کرد.
بعدها در ایران کتابخانه های عمومی زیادی دایر شد که برخی از آن ها عبارت است: کتابخانه ملی در سال 1276، کتابخانه مجلس در سال 1302، کتابخانه مجلس سنا هم زمان با افتتاح مجلس سنا یعنی در سال 1329، کتابخانه موزه در سال 1315، کتابخانه دانشکده ادبیات در سال 1308، کتابخانه دانشکده حقوق در سال 1317، کتابخانه دانشکده پزشکی در سال 1308 و کتابخانه سلطنتی در زمان فتحعلی شاه قاجار.
علاوه بر این ها بعضی از وزارت خانه ها و مؤسسات دولتی نیز اقدام به تأسیس کتابخانه هایی کردند که مهم ترین آن ها عبارت است از: کتابخانه بانک ملی در سال 1317، کتابخانه وزارت دادگستری در سال 1316، کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در سال 1258، یکی دیگر از کتابخانه های معروف تهران کتابخانه ملی ملک بود که در سال 1316 تأسیس و در همان سال وقف آستان قدس رضوی شد.
از آن جا که کتابخانه، یکی از مهم ترین نهادهای پویای فرهنگی جامعه در تحولات فرهنگی و اجتماعی است و با توجه به این که در فرهنگ شکوهمند اسلامی کتاب و کتاب خوانی و به تبع آن کتابخانه ها از اهمیت ویژه و پایگاه والایی برخوردار است، رسالت متولیان امر سنگین تر شده است و تلاش مضاعفی را می طلبد چرا که توسعه کتابخانه ها در یک جامعه می تواند نشانه ای از رشد فکری و فرهنگی مردم آن جامعه باشد.
هیئت دولت در دومین سفر استانی خود به خراسان شمالی با تصویب تجهیز و تکمیل 15 کتابخانه عمومی در این استان حرکت ارزنده ای را به منظور توجه به این مؤلفه فرهنگی انجام داد.
امید است مسئولان مرتبط با توجه به اهداف کتابخانه های عمومی بتوانند در فرآیند توسعه فرهنگی و اجتماعی جامعه بیش از پیش موفق باشند.
پس از فتح ایران، این کشور یکی از پهناورترین و دانش پرورترین ایالات اسلامی آن دوران به حساب می آمد.
در طی قرون نخستین تاریخ اسلامی تنها در ایران بیش از 600 کتابخانه وجود داشته است که برخی از آنها از شهرت و آوازه ای جهانی برخوردار بوده اند.
«تامپسون» مورخ برجسته در حوزه کتابخانه های قرون وسطی درباره کتابخانه های ایران در آن دوران می نویسد: در ایران هر شهر مهم دارای کتابخانه بوده است.
مجموعه های بزرگ در نیشابور، اصفهان، غزنه، بصره، شیراز، مرو و موصل یافت می شد.
کتابخانه های مساجد در ایران سرنوشتی تقریبا مشابه با سرنوشت کتابخانه های مساجد در دیگر کشورهای اسلامی داشته اند.
پس از حمله اعراب و سقوط امپراتوری بزرگ ایران، ایرانیان از همان آغاز، دین اسلام را به عنوان دین رسمی خویش برگزیدند.
در ابتدا مسلمانان فضاهای موجودی که در ایران وجود داشت و پیش از تصرف ایران برای انجام مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می گرفت را به عنوان محلی برای انجام فرائض مذهبی خود در نظر گرفتند.
مثلاایوان مدائن واقع در کاخ ساسانیان (طاق کسری) را برای برگزاری نماز در نظر گرفتند و یا مسجد «بال» در قزوین همان سالن اجتماعات بزرگ در زمان هخامنشی بوده است که تغییر کاربردی داده شده و به مسجد تبدیل شده بود.
سپس برای ساختن مسجدبزرگ از خود ابتکارات قابل توجهی نشان دادند به گونه ای که تقلید و تبدیل آثار هنری ایرانیان در ساخت مساجد یعنی سردرهای استثنایی و روبناهای پرتلالو که با کاشی های سرامیک براق تزیین شده اند سبک جدید را در تاسیس مساجد پدید آورد.
ایرانیان با تاسیس کتابخانه های مساجد و تشکیل جلسات بحث و گفتگو رونق خاصی به مساجد و کتابخانه های آن بخشیدند.
ایرانیان که خود همواره در کسب علم و دانش زبانزد عام و خاص بوده اند، از دانشمندان دیگر کشورها نیز به گرمی پذیرایی می کردند.
حمله مغول به ایران که با آتش و ویرانی همراه بود، عملاکتابخانه های مساجد را از بین برد.
دانشمندان ایرانی یا به دیگر کشورهای اسلامی گریختند و یا در منازل خویش سکونی تلخ را به نظاره نشستند.
به این ترتیب دانش اندوزی و کتابخوانی جای خود را به تمجید و ترس داد و از کتابخانه های مساجد چیزی جز خاطره ای در اذهان برجای نماند.
پس از حمله مغول و با شکل گیری دوباره حکومت های ایرانی به ویژه از دوره صفویه به بعد مساجد رونق دوباره ای یافتند و به تدریج بر تعداد کتابخانه های مساجد نیز افزوده گشت.
روند افزایش کتابخانه های مساجد پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت.
مساجد دوباره کانون توجه مردم به ویژه جوانان قرار گرفت.
دولت نیز به امور مساجد توجه بیشتری معطوف داشت و برای توسعه مساجد و اهتمام به امور آن سازمان های مختلفی مثل «مرکز رسیدگی به امور مساجد»، «مؤسسه عمران مساجد» و «ستاد عالی کانون های فرهنگی هنری مساجد» را تشکیل داد.
نماینده داریوش شاه در مصر میگوید:«….به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را بدانها داخل کردم….» ابومعشر (بلخی) منجم نیز چنین می گوید: پادشاهان ایران بیاندازه به حفظ و نگاهداری دانشهای بشری توجه و علاقه مبذول میداشتند و به همین منظور برای نگاهداری آنها از گزند حوادث و آفات سماوی و ارضی اوراقی برگزیدند که در برابر گذشت زمان ایستادگی میکرد و از عفونت و پوسیدگی مصون میماند.
این اوراق پوست درخت خدنگ بود که آن را توز مینامیدند.
مردم کشورهای هندوستان و چین و همچنین دیگر کشورهای مجاور ایران زمین از ایشان در این کار پیرویکردند و توز را برای نوشتن برگزیدند، پوست خدنگ بسیار نرم و انعطافپذیر بوده ضمناً محکم و بادوام است و میتواند سالیان دراز پایدار بماند و از همین رهگذر است که آن را در وتر کمان هم بکار میبرند.
پادشاهان ایران پس از اینکه دانشهای گوناگون را بر روی پوست توز نوشتند، پی جوی آن شدند که در روی زمین شهری و مکانی بیابند که خاک آن به زودی فاسد نشود و زلزلهخیز نباشد و از خسوف برکنار بماند، این بود که، پس از جستجوی فراوان سرانجام در زیر آسمان شهری که واجد این خصوصیات بود یافتند و آن شهر اصفهان بود، و در اصفهان نیز، بخشی بهتر و پسندیدهتر از بخش جی برای تأمین این منظور بنظر نیامد.
از نوشتههای ابومعشر بلخی و ابن ندیم و حمزه اصفهانی میتوانیم نتیجهگیری کنیم که: در دوران هخامنشیان و حتی قبل از ایشان در ایران کتابخانههایی به منظور حفظ افکار و اندیشه دانشمندان وجود داشته و این کتابخانهها در اختیار بخردان و دانایان و دانشپژوهان قرار میگرفته است.
با بدست آمدن لوحهای گلی در کاخآپادانا که نشانهایست از کتابخانه شاهنشاهی هخامنشی و توجه به مطالبی که مورخان درباره ترجمه آثار ایرانی وسیله اسکندر مقدونی و نقل آنها به کتابخانههای اسکندریه نوشتهاند همه موید اینست که در زمان هخامنشیان در ایران کتابخانههای بزرگ وجود داشته است.
بنابر اسنادی که بدست آمده است بطور قطع و یقین در زمان پادشاهی داریوش بزرگ در شوش دانشگاهی عظیم برپا بوده است که بعدها این دانشگاه ویران شده و سپس در زمان پادشاهی انوشیروان بار دیگر احیا گردیده است، مستند ما در این مورد توجه به نوشتهایست که در زیر پایه تندیس (مجسمه) اوزاهاریس نیتی2 وجود دارد.
اوزاهاریس نیتی در زمان کمبوجیه از مصر به ایران آمده لیکن داریوش بزرگ بار دیگر او را به مصر میفرستد و به او مأموریت میدهد که معبد نیت را بسازد و در مصر به کتابخانهها کتاب بدهد، اینک ترجمه مطالبی را که در زیر مجسمه مذکور نوشته شده است: «شاهنشاه، پادشاه مصر بالا و پائین، داریوش شاه، به من فرمان داد که به مصر بازگردم، او که در این هنگام پادشاه بزرگ مصر و کشورهای دیگر است، در عیلام بسر میبرد، مأموریت من این بود که، ساختمان پر آنخا «قسمتی از معبد نیت» را که ویران شده بود بسازم، آسیائیان، مرا از کشوری به کشور دیگر بردند تا آنچنانکه فرمان شاهنشاه بود به مصر رسانیدند، به اراده شاهنشاه رفتار کردم به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را بدانها داخل کردم و آنها را به مردان آزموده سپردم و برای هر یک چیزی سودمند و ابزار کارهای لازم برابر آنچه در کتابهایشان آمده بود ساختم و فراهم آوردم، این چنین بود فرمان شاهنشاه زیرا، او سود و بهره دانش پزشکی را میدانست و میخواست جان بیماران را از مرگ و بیماری رهایی بخشد».
اوزاهاریس نیتی متذکر است که: «به اراده شاهنشاه رفتار کردم، به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را در آنها داخل کردم و آنها را به مردان آزموده سپردم» این گفته او میتواند از روش کار کتابخانههای دوران هخامنشی برای ما نمونهای گویا و روشن بدست داده و نشان دهد که در ایران دوران هخامنشی به خصوص هنگام پادشاهی داریوش بزرگ جوانان را به کتابخانهها میسپردند تا در آنجا با سرپرستی مردان کارآزموده و دانشپژوه به تحقیق و مطالعه آثار برگزیدگان و فراگرفتن دانشهای گوناگون بپردازند و کتابخانهها نیز برای استفاده عامه مردم بوده است.
اطلاعات ناچیز و مختصری که از فرهنگ و ادب دوران هخامنشی بدست ما رسیده است میتواند مبین این حقیقت باشد که در دوران درخشان تمدن هخامنشی کشور پهناور ایران (ایرانشهر) مرکز دانش و فرهنگ و هنر جهان آن روز بوده است و این تمدن درخشان تا هجوم اسکندر کجستک در سراسر آسیای میانه و شمال آفریقا پرتو افشانی میکرده است و در این دوران، در شهرهای بزرگ ایران شهر کتابخانهها و دانشگاهها وجود داشته و جوانان را به فرا گرفتن دانشهای سودمند راهبری و راهنمایی میکردهاند.
اسکندر مقدونی پس از دست یافتن به گنجینههای هخامنشی با خشم و نفرتی فراوان که راییده حسد و بغض او بود بنا بود آثار گرانقدر هنر و ادبی ایران پرداخت و این وقایع شرمآور و ننگین آنچنان در جهان آن روز منعکس شد که مورخان یونانی نیز نتوانستند آنرا به فراموشی بسپارند و ندیده انگارند و منکر شوند.
انگیزه اسکندر در نقل آثار ادبی و علمی ایران به اسکندریه و نابود ساختن و سوزاندن کتابخانههای ایران از آنجا سرچشمه میگرفت که به اعتراف مورخان یونانی تمدن خیره کننده هخامنشی او را گیج و مبهوت ساخته بود و نمیتوانست آن همه جلال و شکوه و ادب و فرهنگ و هنر پیشرفته را ببیند و تحمل خواری و زبونی کند، اسکندر و همراهانش خود را غالب میپنداشتند، لیکن آنگاه که با تمدن و فرهنگ و هنر ایران تلاقی کردند خود را مغلوب دیدند و برای محو آن آثار به منظور تخفیف در خفت و خواری بنابودی و پراکندگی آن آثار دست یازیدند.
پیش از اسلام در جبره پایتخت کشورعربی یک مرکز محصولات بازرگانی تاسیس شد که این مرکز در بابل بود.
در این محل پادشاهان عرب، بازرگانان و سایر مسافرین اجناس بسیاری را که از دربار ساسانیان برداشت کرده بودند به شهرهای شبه جزیره عربستان جابهجا می کردند.
این مسافرین در همین حال از کالاهای ساخت ایران خریداری و با خود می بردند و همچنین واژه و نامهای ایرانی این اجناس درقدیمیترین ادبیات عرب نیز به کار رفته است.
مهمترین کالاهایی که اعراب از ایران دریافت کردند کاغذ بود منصور خلیفه عباسی دستو رداد کاغذ مصری موجود در انبار را افروخته و اعلام کرد پس از آن فقط کاغذ ساخت ایران را مصرف نمایند.
صنعت صحافی نیز همزمان با صنعت کاغذ سازی و تهیه کتاب بود و نظر به پیشرفت ایرانیان در صنعت دباغی چرم این جنس برای جلد کتابها به کار می رفت .
صحافی و جلدسازی ایتالیا ا زهمان ابتدای نهضت اروپا تقلیدی بود از سبکهای ایرانی.
در قرن پنجم هجری سلسله های ایرانی بوسیله ترکان سلجوقی منقرض برافتادند.
آنها از قرن سوم به صورت سربازان مزدور در دنیای اسلام نفوذ و به سرعت فرهنگ اسلامی را برداشت کردند و حتی چیزهایی را از خود بر آن افزودند.
در داخل خانه ها نیز لوازم مختلف مانند نیزه و صندلی ، تشک ، پرده و فرش از ایران وارد می شد در آشپزخانه هم به همین شکل بود آهن نرم و فولاد و نوعی برنز و نیز فیروزه از ایران صادر می شد.
اسکندر وقتی به ایران حمله کرد علاوه بر درهم ریختن امور مملکت منابع علمی ایران را نیز نابود کرد در آن زمان آتشکده ها محل کتابخانه ها بود اسکندر با آتش زدن تخت جمشید دستور داد مطالب مربوط به پزشکی و نجوم را از مجموعه اوستایی ترجمه و اصل آن را بسوزانند و درچنین شرایطی علوم و هویت علمی ایران از بین رفته و بعدها به اسم یونان جایگزین آن می شود .
قرنها قبل از آنکه یونان تمدنی داشته باشد در میانرودان سرزمینی که زمانی جزو ایران بوده است ، دانشهای گوناگون از جمله پزشکی و دامپزشکی رواج داشته است حمله اسکندر، باعث شد تا بسیاری از دانشمندان کشته شده و منابع علمی ویران به یونان انتقال یابد و در نتیجه علم در یونان شکوفا شد بعدها به میراث خود ما را به عنوان ، هدیه یونانی تحویلمان دادند در پیرامون یونان تمدنهایی بود، نظیر مصر و بین النهرین که یونان ارکان صنعت ،علم و هنر خود را از آنها گرفت.
روح ایرانی که در همه مراحل دشوار توانست توانایی و اصالت خود را حفظ کند در برابر حمله مغول نیز، این از پا نیفتاد و جنگجویانی که به ایران حمله می کردند غالباً تهاجم فرهنگی نداشتند و در تمدن ایران هضم می شدند مغولان نیز در اندک زمانی از هر نظر خواه دین و خواه اخلاقی و اجتماعی به لباس ایرانی در آمدند.
قفقاز از جمله کشورهایی است که ایرانیان قرنها بر آنها حکومت کرده و فنون آنها رنگ و مزایای فنون ایرانی به خود گرفته است فرهنگ و قانونمندی ایران با وجود اختلاف نژادی و آداب و رسوم موجود در آنجا گسترش یافته است بعضی از سازه های قفقازی تأثیر گرفته از فن معماری و مهندسی ایران است و قالیها، سفالها وکاشی های قفقازی اختلاف زیادی با موضوعات ایران نداشت همچنین صنایع فلزی قفقاز تفاوتی اندک با آنجه در اصفهان ساخته می شد داشت.
ایران از دوران باستان مرکز روشهای فنی و هنرهایی بود که جز فنون یونانی نتوانسته اند با آن رقابت کنند ایران بعد از اسلام نیز این مدنیت را از دست نداده و در تمام فنون سرآمد کشورهای اسلامی شد و ایرانیان دردوره اسلامی نه تنها آموزگاران کشورهایی بودند که بر آنها حکومت می کردند بلکه نفوذ صنعتی آنها تا مصرو شام و اروپا گسترش یافته است .
برمکیان چون ایرانی بودند ایرانیان را دور خود جمع کردند و کارهای اداری و کشوری را به ایشان سپردند و به تقلید از مرزبانان عصر سامانی هر یک درباری داشتند که در آن بسیاری از آداب ایران باستان برگزار می شد و در حقیقت به غیر از مذاهب اسلام و زبان عربی در دستگاه بنی عباس همه چیز ایرانی بود.
دانش ستارهشناسی، مربوط به بابلیان بوده که مصرو منشاء، پیدایش آن بوده است بابلیان از آن جهت در ستارگان مطالعه می کردند تا از آینده مردم و سرنوشت آنها آگاه شوند نه اینکه مسیرهایی برای حرکت کاروانها یا کشتیها ترسیم کنند از اینرو بیش از آنکه آنان را ستارهشناس بدانیم باید دانشمندان ستارهشناسی بدانیم.
بابلیان توانستند نقشه آسمان را بردارند، خسوف و کسوف را متوجه شوند و موضع ستارگان مختلف را در آسمان معین سازند از طرف دیگر علم ستارهشناسی یونانی به مقدار زیادی تحت تاثیر ستارهشناسی بابلی بود.
کلدانیهای بابل تجارت را رونق داده و به علم نجوم و شناخت سیارات اهمیت زیادی می دادند سیارات در اساطیر مذهبی آنان وارد شده بود چنانکه قبلاً زهره را نشانه از خود گذشتگی و مشتری را مظهر خدای خدایان می دانستند و در رصد ستارگان و شناخت خسوف و کسوف پیشرفت کرده بودند.
از زمانی که تاریخ ایران ثبت شده برای دانش در این سرزمین ارزش بسیار قائل بوده اند و از خداوند درخواست دانش و بینش می کردند بعد از ورود اسلام به ایران در دوره اسلامی نیز حضرت محمد مسلمانان را به دانش آموختن تشویق فرمودند نظر به سوابق علم مدتی ایرانیان قبل از اسلام و با توجه به ایمانیکه مردم به دستورات دینی داشته اند جای شگرف نیست از این کشور هزاران دانشمند و صنعتگر در هر رشته برخاسته که مایه سرافرازی ملت ایران هستند.
خیام شاعر محبوب ایرانی در عین حال فیلسوفی اصیل و ریاضی دانی بزرگ بود که معادلات درجه سوم زیادی را تشخیص داد از جمله بزرگترین ریاضی دانان ایران خوارزمی است که کلمه جبر از او به یادگار مانده است تاثیر او در افکار ریاضی دانان از هر یک از دانشمندان دیگر آن زمان بیشتر ااست خدمت اصلی او به کار بردن اعداد هندی در حل عددی معادلات بودبعدها ابن سینا روشهای او را گسترش داد خوارزمی از بزرگترین ریاضی دانان اسلام بود که نه تنها د راسلام و مشرق بلکه در مغرب زمین نیز مشهورترین می باشد خواجه نصیرالدین طوسی نیز د راین امر شهرت جهانی یافت.
چون سومریان نتوانستند کتاب اختراع کنند و به فکر ایجاد کتابخانه افتادند در کاخها ومعابد باستانی – مجموعه ها و طومارهای بسیاری وجود داشت و به طور خلاصه میتوان گفت مصریان کتاب را اختراع کردند و مردم میانرودان اداره های ضبط اسناد.
از کتابخانه های معروف هخامنشی کتابخانه دژنبشت در تخت جمشید و گنج شپیگان در آذربایجان نام برده شده که کتابها و اسناد دینی زرتشتیان در آنجانگهداری میشد و در کل در جوار هر یک از آتشکده های بزرگ ایران کتابخانه ای وجود داشته ..
در عهد عباسیان دینار به عنوان پول محاسبه به نود وشش جو فارسی تقسیم می شد و همواره نسبت ثابتی برای مبادله بین تامل چینی و درم پارسی وجود داشت به عبارت دیگر پول ایرانی به حسب ارزش چنین مبادله می شد صرافان ایرانی نقره را که از رم یا هند برایشان می رسید به درهم تبدیل می کردند و سودا گران ایرانی آن را برای مبادله با کالاهای چینی به چنین صادر می کردند در دوره هخامنشیان اختراع پول و استفاده از آن در معادلات تجاری آسیای صغیر رونق یافته بود داریوش اول نخستین پادشاهی است که سکه زرین زرد و سکهای را به نام در یک به کار برد ایرانیان به مناسبت به وجود آوردن امپراتوری بزرگ خود سکه را رواج عام دادند و وسیله معادلات بین المللی نمودند که سهم بزرگی در گسترش سکه و پول در جهان دارند .
نخستین سکه اسلامی در عهد عبدالملک زده شد و پیش از این پول رایج ایران همان سکه های ساسانی بوده است .
سکه های ساسانی ، بیشتر سیمین و به ندرت زرین درمبادلات تجارتی جریان داشت این عهد دوره پیدایش حقیقی برات است، بانکداران بابل و موسسات مشابه ایرانی در جریان دادن برات نفوذ عمده داشتند از دوره ساسانی برات به صورت سند ملکی در آمد و رسماً آن را می شناختند.
دانشکده پزشکی سائیس که داریوش به دست یکی از پزشکان مصری دایر نمود از دانشکده های معرف عهد باستان و یکی از مراکز مهم فرهنگی جهان بوده است از دیگر دانشکده های به نام هخامنشیان ، بوسیپا،آرشویی، می باشد.
و اکنون مروری بر پیدایی سازو کارهای روانی عناصر فرهنگی نفوذ یافته در ایران میکنیم.
1- ایرانیان برتری غرب را باور کرده بودند.
2- ایرانیان دچار نوعی تمایل و شیفتگی به غرب شده بود ند.
3- ایرانیان در برابر غرب دچار خودباختگی و احساس کوچکی شده بودند.
4- حالات روانی یاد شده به عنوان ساز و کارهای روانی نفوذ فرهنگی غرب در ایران عمل کردند.
5- فرهنگ ایرانی در این شرایط فاقد غرب پژوهی بود.
6- در فرهنگ ایرانی با ساز و کارهای ذکر شده گسترش انگیزیش عناصر فرهنگی غرب شکل گرفت .
در ساختار فرهنگی به آموزش جامعه گذشته ایران باور به سه اصل : محال بودن ترقی بودن فراگیری دانش جدید،ضرورت فراگیری این دانش، مبتنی بودن برنامه ریزی و سیاست گذاری بر پایه دانش جدید آثار زیر را در پی داشت .
1- ارزش های اجتماعی دگرگون شد یعنی دانش طبیعی از دانش دین ارزشمند تر گردید و به همین جهت دانش و فرهنگ غربی ارزشمند تر گردید.
2- دانشوران علوم طبیعی در کنار دانشمندان علوم دینی، ریاضیات و پزشکی قرار گرفته و مدرسههای علوم طبیعی (علوم جدید) تاسیس شد این امر باعث تغییر در نظام فرهنگی و سازمان اجتماعی شد.
3- طبق فرهنگ اسلامی دانشمندان دین از گرفتن دستمزد و مزایای مشخص به شکلی که تعیین کننده قیمت کار علمی آنها باشد معذور بودند ولی دانشمندان علوم طبیعی در ازای عرضه دانش خود احترام و اقتدار و در آمد را یکجا بدست می آوردند.
4- این تغییرات باعث بر قراری ارتباط میان دانشمندان علوم طبیعی و دولتمردان شد.
هنگامیکه نخستین گروه از ایرانیان سفر کرده به اروپا وارد تعامل با آنها شدند و ارزش های آنان را پذیرفتند و پیوندهای خود را با گذشتگان بریدند گروه بندی آنان نیز تغییر کرد تغییر باورها، ارزش ها و هنجارها باعث شد در جامعه ایران در حوزه فرهنگ سنتی و غرب زده و دو گروه بندی شامل وفاداران به سنت های ایرانی و غرب باوران پدید آید.