دانلود مقاله نظریه زیبایی شناسی و نقد فرهنگی

Word 101 KB 23831 14
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در بیشتر موارد فرهنگ‌ مجموع‌ کل‌ فعالیت‌هایی‌ تلقی‌ می‌شود که‌ به‌ نوعی‌ با کار فکری‌ یا معنوی‌ سر و کار دارند، یعنی‌ هنر و علم. اما این‌ واژه‌ بخصوص‌ در علوم‌ اجتماعی‌ کاربرد مهم‌ دیگری‌ دارد و تعریف‌ دیگری‌ از آن‌ ارایه‌ می‌شود. دست‌ اندرکاران‌ علوم‌ اجتماعی‌ فرهنگ‌ را مجموعه‌ی‌ همگنی‌ از سنت‌ها، معنی‌ها، ارزش‌ها، نهادها، آداب‌ و رسوم‌ و فعالیت‌های‌ نوعی‌ دانسته‌اند که‌ در مقطع‌ زمانی‌ و مکانی‌ بخصوصی‌ ویژگی‌ خاص‌ و مشخص‌کننده‌ی‌یک‌ جامعه‌ است. مکتب‌ فرانکفورت‌ حتی‌ اگر در برخورد انتقادی‌ خود، فرهنگ‌ به‌ معنی‌ اول‌ را در کانون‌ توجه‌ قرار نمی‌دادند، باز هم‌ متوجه‌ ابهام‌ موجود می‌شدند. این‌ دو برداشت‌ از فرهنگ‌ در حقیقت‌ ممکن‌ است‌ به‌ نوعی‌ با هم‌ مرتبط‌ باشند. در تاریخ‌ جامعه‌ شناسی‌ و نظریه‌ی‌ اجتماعی، هیچ‌ کس‌ بیش‌ از جرج‌ زیمل، متفکر آلمانی‌ در آستانه‌ی‌ قرن‌ بیستم، در جهت‌ ارایه‌ی‌ تعریفی‌ پویا و فراگیر از فرهنگ‌ نکوشیده‌ است. او که‌ بسیار متکی‌ بر آموزه‌های‌ هگل‌ و مارکس‌ است، فرهنگ‌ را در خودآفرینی‌ انسان‌ در متن‌ پرورش‌ چیزهای‌ دیگر، یا خود پروری‌ در جریان‌ معنی‌ و کارکرد بخشیدن‌ به‌ چیزهای‌ طبیعت‌ می‌داند. در هر حال، از دید زیمل، خود پروری‌ (فرهنگ‌ ذهنی‌ سوبژکتیو.) افراد و پرورش‌ چیزهای‌ دیگر (فرهنگ‌ عینی‌ ابژکتیو ) توسط‌ مجموعه‌های‌ همگن‌ افراد نه‌ موازی‌اند و نه‌ هماهنگ.
    او افزایش‌ تدریجی‌ و خطی‌ میزان‌ تقسیم‌ کار را زنجیره‌ی‌ سرخ‌ تاریخ‌ تلقی‌ کرد که‌ نه‌ فقط‌ به‌ رشد قدرتمندانه‌ی‌ فرهنگ‌ عینی‌ منجر شده‌ است‌ بلکه‌ به‌ همان‌ نسبت، یک‌ سویه‌ شدن، تغییر شکل‌ و فراتخصصی‌ شدن‌ افراد را، یعنی‌ بحران‌ فرهنگ‌ ذهنی‌ را، به‌ دنبال‌ داشته‌ است. از دید زیمل، فرهنگ‌ ذهنی پرورش‌ کل‌ شخصیت‌ است، و اگرچه‌ در آثار او این‌ نکته‌ مبهم‌ است، این‌ که‌ زیمل‌ دستیابی‌ به‌ کلیت‌ را به‌ صورت‌های‌ سترگ‌ فرهنگی‌ یعنی‌ هنر، فلسفه، الهیات، تاریخ‌ نگاری‌ و علم‌ محدود می‌کند، به‌ طور ضمنی‌ نشانگر ماهیت‌ بسیار برتر و به‌ لحاظ‌ فلسفی‌ متمایز برخی‌ فعالیت‌های‌ انسانی‌ است، یعنی‌ آن‌ چه‌ مارکس‌ پنجاه‌ سال‌ قبل‌ از آن‌ کار فکری نامیده‌ بود. بنابراین، زیمل‌ به‌ گونه‌ای‌ نظام‌ یافته‌ فرهنگ‌ را در مفهوم‌ محدود خود پروری‌ فکری‌ با فرهنگ‌ به‌ مفهوم‌ کلی‌ آن‌ یعنی‌ عینی‌ شدن‌ و بیرونی‌ شدن‌ کلیه‌ی‌ فعالیت‌های‌ انسان، مرتبط‌ می‌کند. او رابطه‌ی‌ بین‌ این‌ دو را بر اساس‌ افزایش‌ شکافی‌ که‌ او تراژدی‌ فرهنگ نامیده‌ است، تعریف‌ می‌کند.
    مارکس‌ هیچ‌ گاه‌ درباره‌ی‌ فرهنگ به‌ این‌ مفهوم‌ چیزی‌ ننوشت. البته‌ مارکسیست‌ها اشارات‌ روش‌ شناختی‌ او در مورد وابستگی‌ روبنا به‌ زیر بنا (و بخصوص‌ صورت‌های‌ آگاهی‌ به‌ ساختارهای‌ متعارض‌ شیوه‌ی‌ تولید) را عموما به‌ مثابه‌ی‌ دلیلی‌ کافی‌ برای‌ بی‌اعتنایی‌ به‌ پدیده‌ی‌ ثانویه‌ی فرهنگ‌ تعبیر کرده‌اند. با این‌ وجود، بخش‌ عمده‌ی‌ نظریه‌ی‌ فرهنگی‌ فرانکفورت‌ بر تمایز منحصر به‌ فرد و کارآمدی‌ است‌ که‌ مارکس‌ بین‌ کار فکری‌ و کار یدی‌ قایل‌ شده‌ است. بر خلاف‌ همه‌ی‌ نظریه‌های‌ بورژوایی‌ تقسیم‌ کار (از جمله‌ نظریه‌ی‌ زیمل)، از دید مارکس‌ تقسیم‌ واقعی‌ کار با جدایی‌ کار فکری‌ از کار یدی‌ شروع‌ می‌شود، به‌ علاوه‌ پیش‌ فرض‌ این‌ تقسیم‌ کار مالکیت‌ خصوصی‌ است‌ و بنابراین‌ آغاز تعارض‌ بین‌ منافع‌ فردی‌ (یا خانوادگی) و منافع‌ جمعی‌ کل‌ افراد است‌ که‌ اکنون‌ شکل‌ بیگانه‌ی‌ (الینه‌ی) دولت‌ را پیدا کرده‌ است. در این‌ کار پیچیده‌ی‌ فکری، مالکیت‌ خصوصی‌ و دولت‌ در یک‌ سو قرار دارند. به‌ نظر مارکس‌ از این‌ مقطع‌ به‌ بعد، آگاهی‌ (یعنی‌ کار فکری) می‌تواند به‌ خودی‌ خود به‌ مثابه‌ی‌ چیزی‌ مستقل‌ از فرایند زندگی‌ اجتماعی‌ ببالد، اگرچه‌ شکل‌های‌ آگاهی‌ کماکان‌ به‌ مجموعه‌ی‌ تقسیم‌ کار وابسته‌اند، و لذا نه‌ حیات‌ مستقل‌ دارند و نه‌ تاریخ‌ مستقل. آگاهی‌ یا کار فکری‌ گذشته‌ از خودنمود واهی‌اش، کشمکش‌ واقعی‌ جهان‌ را نیز کماکان‌ به‌ شیوه‌ای‌ واهی‌ (و معمولا در جانبداری‌ از قدرت‌های‌ واقعی) باز می‌نمایاند. حتی‌ رویاهای‌ پسامسیحی‌
    (post-Christian) وحدت‌ جهان، آزادی‌ و برابری‌ هم‌ بیانگر توانایی‌های‌ بالقوه‌ی‌ تاریخی‌ جهان‌ است‌ که‌ ناشی‌ از رشد یک‌ نظام‌ اجتماعی‌ مدنی‌ بسیار مولد و مبتنی‌ بر وابستگی‌ متقابل‌ جهانی‌ است، و هم‌ توهم‌های‌ فرهنگی‌ - ایدیولوژیکی‌ را نشان‌ می‌دهد که‌ فقدان‌ آزادی‌ و نابرابری‌ را در حاکمیت‌ طبقاتی‌ پنهان‌ می‌کند و بر آن‌ها پوشش‌ می‌نهد. بنابراین، مارکس‌ فرهنگ‌ را در مفهوم‌ محدود آن‌ یعنی‌ کار فکری‌ در نظر گرفت‌ و ادعاهای‌ آن‌ را نقد کرد. او هم‌ چنین‌ به‌ مفهومی‌ اشاره‌ می‌کند که‌ با مفهوم‌ کلی‌ و عام‌ فرهنگ‌ متناظر است. مارکس‌ آن‌ را شیوه‌ی‌ تولید یا فرماسیون‌ اجتماعی نامیده‌ است. ما یکی‌ از مفاهیم‌ مطرح‌ شده‌ توسط‌ او را دنبال‌ می‌کنیم‌ و فرهنگ را به‌ طور عام‌ همان‌ فرماسیون‌ اجتماعی‌ تلقی‌ خواهیم‌ کرد.
    مفهوم‌ کار فکری‌ حدود مفهوم‌ فرهنگ‌ از دید اندیشمندان‌ مکتب‌ فرانکفورت‌ را هم‌ در معنای‌ محدود آن، یعنی‌ فرهنگ‌ متعالی و هم‌ در جایگزین‌های‌ عامه‌ پسند و انبوه‌ آن‌ مشخص‌ می‌کند. گاه‌ نقد فرهنگی‌ در تنفر از آن‌ چه‌ مارکوزه‌ فرهنگ‌ ایجابی (یعنی‌ آن‌ منش‌ فرهنگ‌ متعالی که‌ با وجود پیش‌ بینی‌های‌ اتوپیاپی‌اش‌ رابطه‌اش‌ را با روند زندگی‌ اجتماعی‌ پنهان‌ می‌کند) نامیده‌ است، پا را از مارکس‌ هم‌ فراتر می‌گذارد:
    فرآورده‌های‌ هنر و علم‌ وجود خود را نه‌ فقط‌ مدیون‌ تلاش‌ نوابغ‌ بزرگی‌ هستند که‌ آنها را آفریدند، بلکه‌ مدیون‌ کار سخت‌ و تلاش‌ طاقت‌ فرسای‌ معاصرانشان‌ نیز هستند. هیچ‌ سند فرهنگی‌ وجود ندارد که‌ در عین‌ حال‌ سند بربریت‌ نیز نباشد.
    والتر بنیامین‌ در متنی‌ در سال‌ ۱۹۳۷ این‌ گونه‌ نوشته‌ است. اما ما بحثمان‌ را کمتر به‌ موضع‌ خاص‌ و منحصر به‌ فرد او در مکتب‌ فرانکفورت‌ مبتنی‌ می‌کنیم. پس‌ اجازه‌ بدهید از آدورنو (۱۹۶۶) نقل‌ قولی‌ بیاوریم

مقدمه مقاله ای که پیش رو دارید ترجمه ای است از فصل اول کتابی به نام «مقدمه ای بر جنسیت و زیبایی شناسی[1]» نوشته «کارولین کورس میر[2]» که در واقع فلسفه زیبایی شناسی را از دیدگاه فمینیستی بررسی می کند. کارولین کورس میر استاد فلسفه در دانشگاه بوفالو که یکی از دانشکده های دانشگاه ایالتی نیویورک است می باشد. از دیگر کتاب هایی که به قلم این خانم می باشد می توانیم از کتابی به نام ...

- زیبایی زیبایی را نمی توانیم تعریف کنیم، به ناچار بایستی سخن آناتول فرانس را بپذیریم که: «ما هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شی زیباست»[1]اما این مطلب مانع نگردیه که صاحبنظران و هنرمندان به تعریف زیبایی نپردازند. اگر از معنای لغوی آن شروع کنیم: « زیبا، از زیب+ (فاعلی وصفت مشبه)= زیبنده، به معنی نیکو و خوب است که نقیص زشت و بد باشد. جمیل و صاحب جمال و خوشنما و آراسته و ...

پیشگفتار در این پیشگفتار ابتدا ما خلاصه ای از زندگی نامه دلاکروا ، نقاش برجسته که در 30 آوریل 1798 میلادی به دنیا آمد، می پردازیم و دلاکروا هنرش را از مادرش به ارث برد و با اینکه وی در دوره نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد وی هیچگاه خود را در این راه گم نکرد و به جنگ های آفریقا رفت و شاهکارهای متعددی خلق کرد و آثار معروف او قتل عام کیوس ، فاجع سیو، آزادی و رهبر مردم از آن ...

الف ادبيات داستاني معاصر آثاري که در زمينه ي بررسي تاريخي ادبيات داستاني ايران منتشر شده بسيار اندک است . اغلب اين آثار جامع نيستند . در آن ها ترتيب زماني معيني دنبال نمي شود و داستان ها بدون در نظر گرفتن ارتباط هاي بينامتني شان به يکديگر ، و نويس

چکیده: رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی را می‌توان بر دو گونه دانست: در یکی کوشش بر این است که «هنر اسلامی» هنری شمرده شود که با استفاده از نمودگارها و تمثیلها و استعاره‌ها و رمزها درصدد بیان اندیشه‌ای معنوی یا دینی است که از حقیقت اسلام برمی‌آید؛ و در دیگری کوشش بر این است که «هنر» اساساً به گونه‌ای تأویل شود که یا مغایر با «شرع»، احکام اسلام، نباشد یا راهی شمرده شود به سوی ...

چکیده هدف: این طرح با هدف تعیین تفاوت بین تیپ A و B از نظر میزان افسردگی انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر با روش علی – مقلیسه ای و به صورت مقطعی در مهر ماه 1386 انجام شد.داده های این مطالعه از 276 نفر که با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شده بودند جمع آوری شد.و این پاسخگویان به سؤالات پرسشنامه (SD G)و (SABAT)پاسخ دادند. نتایج: نتایج تفاوت معنا داری را بین تیپA و B از نظر میزان ...

مقدمه مختصری از زندگی سزان ازآنجا که چرا سزان نقاشی را شروع کرد و به او چه لقب هایی دادند یکی از لقب های او پل بود و در کتاب معنی هنر یکی از هنرمندان قرن بیستم این لقب را به او داد.ب و سزان نقاشی را به چه سبکی و به چه نحویی شروع می‌کند و آیا تاخر زندگی خود با نقاشی بوده و آیا خانواده او موافق با کارش بودند. و مشوق اصلی آن را نام برده ایم و کارهایش را مدیون چه افرادی می باشد می ...

مقدمه نیروی انسانی ماهر وکارآمد پربهاترین وارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار،به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته ولایق توان استفاده ازاین مواهب الهی را ندارند و روزگار را به سختی ومشقت می گذرانند. دیگرملت ها به رغم کمبود منابع طبیعی، درنتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش ورفاه رسیده اند وبا گام های بلند ...

پيش گفتار کره زمين را به دلايل زيادي مطالعه و بررسي مي کنيم ، مثلا به منظور يافتن آب تا آبي براي نوشيدن و ساير مصارف داشته باشيم ، يا نفت تا سوخت خودروها و گرماي منازلمان را تامين کنيم و يا تلاش مي کنيم جاهايي که در آن امکان زلزله ، زمين لغز

«معماری رشته‌ای جامع است تا آنجا که ویترویوس توصیه می‌کند که معماران خود را با دانش پزشکی نیز آشنا کنند تا بتوانند از عهده رویارویی با «مسائلی چون اقلیم… (هوا) و بهداشتی بودن جایی که قرار است ساختمان در آنجا بر پا شود و یا بهداشتی بودن آبی که قرار است مورد استفاده ساکنان آینده ساختمان قرار گیرد.» برآیند.»[1] سه اصل معماری یونان که ویترویوس آنها را بر می‌شمرد، یعنی استحکام، آسایش ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول