خلاصه:
تداوم پذیری بعنوان قابلیت ادامه یافتن یک سیستم تعریف می شود . با در نظر گرفتن این تعریف چندین جنبه فعالیت حفظ محصولات در کشاورزی طبیعی برحسب قابلیت تداوم بازبینی می شوند چون سنجش مطلق تداوم پذیری موجود نیست ، این بررسی شکل مقایسه بین روشهای حفظ محصولات طبیعی و معمولی را به خود می گیرد . دو عامل حفظ محصولات اینها تصور می شوند ، یکی منبع دروندادها برای حفظ محصولات و دیگری خطر محیطی مواد شیمیایی استفاده شده برای حفظ محصولات .بعلاوه تداوم پذیری برخی از مسائل گسترده تر مربوط به روشهای حفظ محصولات در کشاورزی طبیعی نیز مورد بحث واقع می شوند. استنتاج می شود که سیستم های کشاورزی طبیعی بطور قطع تداوم پذیر نمی باشند . برای سیستمهای کشاورزی طبیعی ، درونداد ، مقدار قابل توجه انرژی است ، اکثر ترکیبات بکار رفته در حفظ محصولات از منابع غیر قابل تجدید مشتق می شوند و هزینه های فرآوری و انتقال قبل از کاربرد را به بار می آورند . بعلاوه این ترکیبات بدون خطر زهر شناسی برای انسانها یا بوم شناسی نمی باشند . علیرغم این مشکلات نتیجه گیری می شود که از دیدگاه بیو فیزیک احتمالاً کشاورزی طبیعی تداوم پذیرتر از کشاورزی معمولی است . با این وجود ارزیابی تداوم پذیری کلی سیستمهای کشاورزی می تواند به بهای داده شده توسط جامعه به دروندادها و بازده ها بستگی داشته باشد و از این نظر ارزیابی اینکه کدامیک از سیستمهای کشاورزی بیشتر تداوم پذیر هستند بسیار سخت است .
مقدمه:
مطالعات اخیر به بحث و بررسی تداوم پذیری سیستمهای کشاورزی متفاوت پرداخته اند . هرچند به طریق های بسیار این آرایه متنوع کار و مطالعه بواسطه عدم وجود تعاریف مورد قبول در مورد " تداوم پذیری " و " سیستمهای کشاورزی تداوم پذیر " مختل شده اند ، اما چند موضوع مشترک از این تجزیه و تحلیل ها پدیدار شده که به نظر می رسد در ارزیابی تداوم پذیری یک سیستم کشاورزی مهم می باشند . اینها شامل حاصلخیزی خاک ، بازده انرژی ، فقط بازه ها ، حفظ اصل ژنتیکی محصولات و حیوانات ، سودآوری ، کیفیت آب ، حفظ طبیعت و عوامل اجتماعی اقتصادی می باشند . به منظور این بررسی ، تعریف تداوم پذیری ارائه شده توسط هنسن وجونز(1996) اتخاذ می شود . این تعرف اظهار می دارد که " تداوم بخشدین از نظر لغوی موجود نگهداشتن ، ادامه دادن ، ابقا کردن یا امتداد دادن است ." بنابراین تداوم پذیری بعنوان قابلیت تداوم یک سیستم در آینده تعریف می شود . اینجا تاکید روی " ادامه یافتن است ." این قابلیت تداوم به هیچیک از ارزش های انسان محور یا " کیفیت" درک شده سیستم مربوط نیست ، بلکه آن ویژگی اصلی یک سیستم و دروندادها و بازده های آن می باشد . بنابراین از لحاظ نظری ، می تواند مشخص شود که سیستم ها جنبه های کیفیتی مطلوب بسیاری دارند اما به خاطر ماهیت دروندادها ، بازده ها و مکانیسم های بازخوردیشان نمی توانند تداوم پذیر باشند . همزمان سیستمهای دیگر می توانند تداوم پذیر باشند ، مثلاً آنها قابلیت تداوم دارند اما جنبه های "کیفیتی" مطلوبی ندارند. بعبارت دیگر آنها ممکن است سیستمهایی باشند که به نظر انسانها "بد" هستند .
هنگام انجام یک بررسی علمی در مورد تداوم پذیری هر سیستم کشاورزی ، مهم است که بررسی روی ویژگی هایی از آن سیستم متمرکز شوند که به قابلیت تداوم آن مربوط می باشند . در سیستمهای کشاورزی قابلیت فراهم کردن یک بازده اقتصادی برای مدیر ، یک ویژگی مهم مربوط به قابلیت تداوم سیستم می باشد . سیستمهای کشاورزی بدون سود تداوم ندارند . مسائل مربوط به حفظ بازده ، مثل حاصلخیزی خاک و کاهش آسیب ها با علف های هرز و آفت ها مهم هستند. استدلال در مورد اینکه اکوسیستم طبیعی یک بازده اصلی و حیاتی برای یک سیستم کشاورزی تداوم پذیر است یا اکوسیستم متغییر ، چندان آسان نیست . برخی عوامل اکوسیستم ها از نظر زراعتی بازده های ارزشمندی فراهم می کنند ، برخی هم نه. هرچند بوم شناسان اغلب روی روابط بین گونه ها تاکید می کنند ، اما سخت است که درک کنیم چطور وجود گونه هایی مثل عقاب دم سفید ، وال آبی ، پروانه چلچله ای یا ارکیده رومی می تواند به تداوم پذیری یک سیستم کشاورزی کمک کند . میزان فزونی در اقلیتهای بوم شناسی نامشخص است . زمینه تحقیق فراوانی برای بوم شناسان باقی می گذارد .این بدان معنا نیست که کشاورزی می تواند در صورت نبود همه گونه های کشت نشده ادامه یابد . برعکس این پیشنهاد وجود دارد که تنها یک زیرمجموعه از هم گونه های موجود برای تولید غذا و الیاف ضروری می باشد .