مقدمه
مفهومها و تعریفهای خاک
ما باید راههاى گوناگون تفکر درباره خاکها را در نظر بگیریم. براى مثال، خاک به عنوان محیطى براى رشد گیاهان زمینى تعریف شده است. یک چنین تعریفى براى هدفهاى ما رضایتبخش است، زیرا به چیز دیگرى غیر از خاک وابسته است. دریاچهها، اقیانوسها، خزه اسفاگنوم، یخچالها و حتى پوست انسان نیز محیطهاى براى رشد کپکها، جلبکها، گلسنکها، خزهها و برخى گیاهان عالى به شمار مىروند. نیکى فراف (1999) خاک را به عنوان پوست تحریک شده پوست زمین تعریف مىکند. خاک موجودیى ناپایدار است. گردابى است از ماده آلى و معدنى با حرکت کند.
زمینشناسان ممکن است خاک را به صورت واحد پوستی از پیکره زمین شناختى مواد بپندارند که از آن راه همه مادهها مىباید در چرخه فرسایش از سنگ به تهنشستها گذر کنند. شیمیدانها ممکن است خاک را به صورت شیشه یا لوله آزمایشى بنگرند که مادههاى کانى به وسیله نیروها و عاملهاى طبیعی در آن قرار داده شده و براى تامین عنصرهاى غذاى مورد نیاز گیاه، کود به آن افزوده شده است. از دید بومشناسان خاک بخشى از محیط است که زیر تاثیز جانداران قراردارد و به نوبه خود بر جانداران اثر مىگذارد. براى دیرین شناسان یا انسان شناسان، خاک یکى از چندین مدرک گذشته است. هنرمندان و فیلسوفان در خاک آمیخته زیباى از نیروهاى زندگی و مرگ را میبینند. با اینکه خاک به عنوان جزء اصلی «مادر زمین» مینگرد، ما برای هدفهای خود خاک را به صورت پیکره طبیعی درنظر میگیریم که در واکنش با آب و هوا و جانداران تغییر میکند. ما به این دگرگونیها پیدایش خاک میگوییم.
هیستوسول در ردهبندی خاک به خاکهایی که از مواد آلی تشکیل شدهاند و از 12 تا 18 درصد وزنی کربن عالی دارد، گفته می شود. (histos به معنی بافت و solum به معنی خاک) مواد آلی یاد شده از بافتهای گیاهی و جانوری و مواد به دست آمده از تجزیه آنها به وجود آمده است. عامل اصلی پایداری این گونه مواد به مدت طولانی تا عمق بیش از 40 سانتیمتر، وجود وضعیت بیهوازی در حالت اشباع یا آب پیش از عملیات زهکشی است. در هر کجا که آب به اندازه کافی فراهم بوده و اساساً چه در مناطق معتدل و چه در درون مناطق قارهای و یا ساحلی و یا حتی در صحاری و مناطق استوایی و قطبی، هیستوسولها در طی دوران هلوسن (ده هزار سال گذشته) تشکیل شدهاند.
هیستوسولهایی که در مناطق گود زمین تشکیل میشوند به اقلیم وابسته نمیباشند. در حالی که دیگر هیستوسولها وابسته به اقلیم و بارندگی هستند و برای تامین آب و عناصر غذایی به جریان رودخانهها وابستهاند نه تراوشهای زیرزمینی. هیستوسولهایی که در مناطق کوهستانی وجود دارند. بجز چند روز بعد از بارندگی سنگین هیچگاه از آب اشباع نیستند. آنها یا کم عمقاند یا کاملا سنگلاخی، و ریشه گیاه تنها در ماده آلی رشد میکند.
توزیع هیستوسولها در سطح کره زمین 3/1 ملیون کیلومتر مربع یا 1 درصد سطح زمین است که 61 درصد آن در روسیه 11 درصد آن در فنلاند، 10 درصد آن در آمریکا (شامل آلاسکا و هاوایی)، 8 درصد در کانادا 3 درصد در سوئد و 5/2 درصد در ایرلند قرار دارد.
هیستوسولها چه در وضعیت طبیعی به وجود آمده باشند و یا بر اثر مدیریت انسان تشکیل شده باشند، ساکن وایستا نمیباشند. دگرگونیهای شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی که جمعاً توسط خاک شناسان هلندی به رسیدن معروف است ترکیب شیمیایی زیادی را تولید میکنند. مطالعه خاکهای آلی مستلزم بررسی پروفیلهای خاک و الگوهای خاک نما و اکوسیستمهاست.
کاربرد هیستوسول با تعریف کمی آن از نظر واژههای زیادی که برای زمینهای تر به کار می رود، دارای اهمیت بوده است. بسیاری از افراد تمایزی میان خاکهای معدنی تیره رنگ مانند هوم اکوپت، آمبراکوالت، هوم اکواد و خاکهای تیره درنظر نمیگیرند. کتاب واژگان جدید مربوط به خاکها و زمینهای آلی 184 واژه را در این زمینه فهرست کرده است. چند نمونه از آن عبارتند از مایر، مور، باگ، پیت لند، ماسکگ، فن، مار و وسوامپ. واژههای یاد شده نشانههایی برای اکوسیستمها یا زمین نماهای خاص هستند که با ویژگیهایی از جمله جمعیت زیستی خاص و رژیمهای هیدرولوژیکی و سرد، واکنش (pH)، وضعیت غذایی و الگوهای پستی و بلندی کوچک و برکهها مشخص میشوند.