کشاورزی معیشتیsubsistent Agriculture
تکامل چندین هزار ساله کشاورزی نه تنها منجر به توسعه سیستم های مدرن کشاورزی فشرده (مکانیزه) شده است بلکه انواع سیستم های شگفت اوری را جهت تولید مواد غذایی برای مصرف خانگی یا فروش و مبادله بوجود اورده است.
سیستمهای اخیرالذکر به نام کشاورزی معیشتی معروف است زیرا در این سیستم- ها تاکید اصلی روی مساله خودکفایی در تولید فراوردهای غذایی است.
کشاورزی معیشتی به دلایل گوناگون شایسته بررسیهای همه جانبه ای است.
اولا عیرغم برجستگی کشاورزی فشرده در کشورهای توسعه یافته بخش عمده ای از جمعیت دنیا هنوز به کشاورزی معیشتی وابسته هستند.
براورد می شود که حدود 60% اراضی کشاورزی جهان در حال حاضر با این روشها زیر کشت می روند.
بنابراین بدیهی است که برای بررسی تولیدات غذایی دنیا بایستی به این سیستم توجه نمود.ثانیا این سیستم ها دارای درجه بالایی از بینش های اکولوژیکی است که طی صدها یا هزاران سال و تحت شرایط معمولا نامساعد بدست آمده اند.
این سیستم ها نهایتا سررشته های مهمی را در زمینه توسعه سیستم های صحیح اکولوژیکی در کشاورزی مدرن برای اغلب مناطق جهان درحال توسعه بدست خواهد آمد.
امروزه بواسطه وجود سیستم های جدید حمل و نقل دسترسی به سیستم های کشاورزی بهشتی جهت بررسی و مطالعه از هرزمان دیگر آسانتر است با افزایش سرسام آور جمعیت بشری و گسترش جوامع صنعتی فرصت مطالعه الگوهای دست نخورده کشاورزی معیشتی به سرعت کاهش می یابد.
در بررسی و تحقیق پیرامون این سیستمهای بایستی از هر گونه نتیجه گیری متعصبانه اجتناب نمود.
برای مثال نبایستی این سیستم ها را با سیستم های مدرن بعنوان شاخص عدم کارآیی آنها تفسیر کرد و یا نباید این سیستم ها را بخاطر نداشتن مشکلت کشاورزی مکانیزه راه ساده ای برای تولید غذا دانست.
حقیقت این است که کلیه سیستم های کشاورزی دارای مزایا، مشکلات و محدودیت های مخصوص به خود می باشند.
سیستم های موجود کشاورزی معیشتی شامل گله داری، کشت دوره ای و کشت دائمی غیر مکانیزه می باشند.
گله داری Animal husbandry
گله داری را می توان سیستم تولید مواد غذایی در میان گروهی از دامداران که زندگی هم یا اکثریت قریب به اتفاق آنها به امرار معاش از طریق فرآورده های دامی نظیر شیر، گوشت، خون و پوست وابسته است تعریف کرد.
در حال حاضر سیستم های گله داری اکثرا به مناطق خشک و نیمه خشک افریقا آسیا و بخشهایی از مناطق سردسیر آسیا اختصاص دارد.
در این سیستم ها حیواناتی مانند گاو، گوسفند، بز ، شتر، گاو تبتی و گوزن نگهداری می شوند.
سیستم های گله داری با اسیستم های کشاورزی قابل تلفیق می باشند و می توان بسیاری از مردم را در رده سیستم های نیمه گله داری به شمار آورد.
نمی توان با اطمینان رقم دقیق گله داران را بیان کرد زیرا آنها در دور افتاده ترین مناطق دنیا زندگی می کنند.
هر چند گله دارای در آفریقا بعنوان یک سیستم تولید مواد غذایی برای جوامع ساکن در جنوب صحرا دارای اهمیت ویژه ای است ولی این روش در سراسر حاشیه شمال صحرا، خاورمیانه و نواحی نیمه خشک و نقاط مرتفع کوهستانی شرق آسیای مرکزی متداول است.
طبق محاسبات و برآوردهای انجام شده تعداد گله دارای آفریقا و آسیا به رقمی حدود 100 میلیون نفر می رسد.
به طور کلی مجموع سیستم هایی کشاورزی در آفریقا رایج گشته بهترین سیستم شناخته شده می باشند.
این سیستم ها بسته به تاریخ اقوام صفات و شرایط ویژه محیطث اختلاف زیادی دارند.
در جدول (1) نحوه تغییرات کلی هر یک از سیستم های گله داری و شبه گله داری را با توجه به میزان بارندگی در آفریقا نشان می دهد.
در مناطقی که بازندگی کمتر از 200 میلیمتر در سال است سیستم گله داری کامل رونق داشته و معمولا گله داران به پرورش شتر مبادرت می نمایند.
میزان بارندگی سالیانه mm سیستم غالب حیوانات عمده
کمتر از 50 ندرتا استفاده از سیستم گله داری کامل شتر
200-50 سیستم گله داری کامل با کوچه های طولانی شتر
400-200 سیستم گله داری و شبه گله داری به اضافه تولیدات کشاورزی گاو- بز- گوسفند
600-400 سیستم شبه گله داری با تاکید بیشتر بر تولیدات کشاورزی گاو- بز- گوسفند
1000-600 سیستم شبه گله دارای اولیه باقیمانده از آداب و رسوم قومی گاو
1000 سیستم دامداری دائمی و بندرت سیستم شبه گله داری باقیمانده از آداب و رسوم قومی گاو
در مناطقی که بارندگی سالانه بین 200 تا 600 میلیمتر است سیستم های گله داری و شبه گله داری بر اساس پرورش گاو گوسفند و بز معمولاست و بالاخره در مناطقی که بارندگی بیش از 600 میلیمتر در سال دارند بندرت سیستم گله داری مشاهده می شود و سیستم های شبه گله داری به علت سنتهای قومی و نه صرفا جنبه های اقتصادی حفظ شده است.
در قبیله کارموجنگ از قبایل شمال شرقی اوگاندا سیستم شبه گله داری رایج است و افراد آن در حد محدودی نیز زراع می کنند این قبیله با حدود 60000 نفر جمعیت در زمینی به وسعت 4000 مایل مربع با بارندگی متوسط سالانه 400 تا 1400 میلی متر زندگی می کنند.
این منطقه به واسطه مجاورت با جنوب صحرا تحت تاثیر خشکی آن نیز قرار گرفته است.
زنان این قبیله در جوامع چند صد نفری اقامت داشته و در اطراف محل سکونت خود به کشاورزی اشتغال دارند و محصولاتی مانند سورگوم، ارزن و ذرت تولید می نمایند.
نتیجه بدست آمده از کر و تلاش آنها با توجه به شرایط بارندگی بسیار متغیر است.
مردان قبیله نیز بخش عمده زندگیشان را صرف نگهداری صدها گاو کوهان دار و تعداد کمی گوسفند و بز می کنند.
با تغییر فصل گله داران تغییر مکان داده و کوچ می کنند.
بدین ترتیب تولید غذای این قبیل بر پایه کشاورزی و پرورش دام متکی می باشد.
غذای مردان در چادرها از طریق شیر و خون تامین می شود.
برای تهیه این غذا از گاوها شیر دوشیده شده و هر سه یا پنج ماه یکبار از آنها خون گرفته می شود.
در محلهای مسکونی زنان جیره غذایی کاملا متفاوت بوده و غذای تعمده آنها آش شوری است که برای تهیه آن از نخود و بعضی مواد دیگر مانند شیر در زمان نزدیکی گاوها و مردان به آنها و انواع خوراکیهای جمع آوری شده از صحرا مانند قارچ عسل و گیاهان مختلف استفاده می شود.
گاهی اوقات در زمانی که گله داران در نزدیکی اماکن مسکونی باشند ممکن است از غذاهایی که توسط زنان برای آنها برده می شود استفاده کنند.
در بین این قبیله استفاده از چند نوع غذای دیگر نیز رایج است.
مثلا از میوه های جنگلی استفاده شده و در جشن ها نیز از گوشت استفاده می شود.
بنابر این می توان ملاحظه کرد که سیستم تولید موادغذایی این قبیله به طریق پیچیده ای متاثر از شرایط ویژه محیطی نامساعدی است که نه تنها به بارندگی غیر قابل پیش بینی منطقه مرتبط است بلکه به شرایط متغیر جغرافیایی که باعث ایجاد زمینه های فصلی مناسب برای چرا می شود نیز مرتبط است.
شرایط حاره ای و فقدان تکنولوژی مدرن مانع ذخیره سازی و نگهداری مواد غذایی در سطح وسیع شده است.
حمل و نقل علوفه برای دامها آنگونه که در دامپروریهای مردن معمول است امکان پذیر نمی باشد.
به علاوه بیماریها و خشکسالی خاص منطقه سبب شده است که مردم دنیار به دامداری یا زراعت کاملا وابسته نباشند.
مثال دیگر قبیله کنیائی ساسائی و سامبورا هستند که دارای سیستم گله داری خاص می باشند و عموما زندگیشان را به صورت اردویی و چادر نشینی دوره ای سپریه می کنند.
حیات این قبایل کاملا به رده ها و تولید محصول آنها بستگی دارد.
سیستم های گله دارای مزایا ومعایب بخصوصی دارند و باید خاطر نشان ساخت پرورش این دامها به منظور ارائه به بازارنیست.
زیرا پرورش دام جهت فروش مستلزم شرکت تعداد کمی از افراد در پرورش تعداد زیادی دام می باشد به هر حال در گله داری تعداد کثیری از مردم باتعداد زیادی دام تحت سیستمی منظم و برای تولید غذای روزانه و امرار معاش گردهام آمده اند.
نیاز با تامین منظم غذا عاملی است که موجب شده است که جیره غذایی عمده این دو قبیله شیر و خون باشد.
در این سیستم ها از کلیه فرآوردها های غذایی دامی بهره برداری می شود.
البته اتکا به شیر مشکلات زیادی را بخصوص در مناطق نیمه خشک بوجود آورده است.
اولا برای تولید شیر بایستی اکثریت دام ها ماده باشند.
مصرف شیر مورد نیاز انسان برای گوساله ها نیز ضروری است و این مسئله موجب ضعف کمی رشد و حتی مرگ و میر گوساله ها می شود.
از سوی دیگر اگر وضع مراتع خوب باشد وجود تعداد زیاد دام ماده باعث افزایش سریع تعداد دامها می شود.
اگر چه این موضوع از نظر گله داران مطلوب است ولی اگر خشکسالی حادث شود تعداد دامها از ظرفیت مراتع بیشتر شده و به انهدام مراتع با گرسنگی دامها یا گله داران منجر می گردد.
هر نفر در زندگی روزانه به حدود 2300 کالری انرژی نیاز دارد.
بنابه این یک خانواده پنج یا شش نفره در هر روز 15000 کالری انرژی لازم دارد که اگر جیره را 4/3 شیر و 4/1 گوشت فرض کنیم نیاز روزانه هر خانواده عبارت خواهد بود از 16 لیتر شیر و 5/2 کیلو گوشت.
برای تهیه این غذا هر خانواده بایستی حدود 35 تا 40 گاو داشته باشند.
مساحت مراتع مورد نیاز چنین گله ای به نزولات آسمانی بستگی دارد و در مناطقی که متوسط بارش حدود 750 میلی متر در سال است سطح مرتع مورد نیاز 40 تا 60 هکتار است و اگر بارندگی سالانه به 250 میلیمتر برسد سطح مرتع مورد نیاز 400 هکتار خواهد بود.
اگر میانگین 17 هکتار چراگاه برای هر فرد را در نظر بگیریم، با توجه به تخمین قبلی یعنی وجود 100 میلیون گله دار، سطح مرتع لازم 17 میلیون کیلومتر مربع خواهد بود که 4/11 در صد از خشکیهای کره زمین را در برخواهد گرفت.
کشت دوره ای Slash and bern کشت دوره ای نوع کشاورزی است که در آن قطعه زمینی از علفهای هرز پاک شده در یک دوره نسبتا کوتاه تحت کشت و کار قرار میگیرد.
سپس این زمین رها شده و وکشاورز به منطقه دایگری روی می آورد.
این سیستم در مناطق مختلف به نامهای مختلفی شهرت دارد.
امروزه کشت دوره ای بطور عمده در مناطق گرمسیر به عنوان مهمترین سیستم کشاورزی معیشتی متداول است.
سازمان ملل متحد در سال 1975 تعداد افرادی را که به این سیستم کشاورزی وابسته هستند 200 میلیون نفر برآورد کرده است امروزه به علت رشد جمعیت احتمالا این رقم به حدود 400 میلیون نفر افزایش یافته است.
از دیدگاه تاریخی کشت دوره ای منحصر به مناطق گرمسیر نبوده است.
ظاهرا این سیستم یکی از قدیمی ترین سیستم های کشاورزی اروپا بوده است.
در این منطقه درختان قطعاتی از جنگل قطع شده و چوب آن آتش زده می شود.
سپس به مدت 10 تا 25 سال زیر کشت گندم و جو قرار می گیرد.
در شمال اروپا و در زمینهای شنی پوشیده از جنگلهای کاج و صنوبر تا سالهای اخیر این تکنیک به کار برده می شده است.
در این سیستم جنگل را در سال اول پاک نموده و در سال دوم آتش می زدند و از سال دوم به بعد و به مدت 4 تا 6 سال زیر کشت قرار می گرفته است.
در بخشهایی از شمال روسیه و کشورهای اسکاندیناوی هنوز هم ممکن است این تکنیک به کار گرفته شود.
بهر حال کشت دوره ای هنوز هم در سطح وسیعی از مناطق عمده گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا متداول است.
بنظر می رسد این سیستم ها در چند ناحیه و به شکل مستقل توسعه یافته اند و اختلافات اکولوژیکی زیادی را نشان می دهند.
برای شناخت این نوع کشاورزی این نمونه خاص از آن بررسی شده است.
یکی از محققین اکولوژی کشاورزی یکی از قبایل بومی مالزی به نام تسمباگان را که در کوههای مرکزی شرق گینه جدید زندگی می کنند مفصلا بررسی و تجزیه و تحلیل کرده است.
او اقتصاد کشاورزی این مردم را که شکلی تغییر یافته از کشف دوره ای است دقیقا بررسی کرده است.
این قبیله 204 نفر جمعیت داشته و در منطقه ای جنگلی وسیع و گرمسیر به وسعت تقریبی 3/8 کیلومتر مربع بین ارتفاع 670 تا 1525 متری به کار اشتغال دارند.
این قبیله در منطقه ای به وسعت 405 هکتار کشف دوره ای انجام می دهند ولی در هر زمان تنها در حدود 36 تا 40 هکتار از کل اراضی عمده زیر کشت می رود و 90% بقیه به صورت بوته زارهای آیش و یا به اصطلاح اکولوژیکی در جریان توالی ثانویه به صمت جنگل رها می گردد.
بدین ترتیب تعداد سرانه اراضی زیر کشت 0.2 هکتار می باشد و این قبیله پاک رکدن جنگلهای ثانویه را با چاقوهای سنگین و بزرگی انجام می دهند بخش اعظم زمینهای مورد استفاده قبلا کشف شده است و به ندرت ناچار به پاک نمودن جنگلهای اولیه میگردند.
ابتدا بوته ها و سپس درختان قطع می شوند.
در ختان خیلی بزرگ را که قادر به قطع کردنشان نیست هرس نموده و رها می سازند.
سپس قطعات اراضی با پرچین حصار کشی می گردد تا از ورود خوکهای نیمه وحشی به آنها جلوگیری می شود.
بقایای خشک شده گیاهان آتش زده می شود و در شرایط نسبتا مرطوب ممکن است این کار دو یا چند بار تکرار شود.
بعد از سوزاندن، محصولات مورد نظر را کشت می کنند.
زمین بر اساس علم و آگاهی شخم زده نمی شود بلکه در سطح زمین حفره هایی ایجاد شده و انواع قلعه ها را در آنها می کارند.
محصولات زراعی عمده این قبیله شامل حدود 36 گونه است که اکثرا دارای چند واریته می باشند.
مواد غذایی اصلی این قبیله شامل محصولات ریشه ای است که به ترتیب اهمیت عبارتند از: سیب زمنینی شیرین، سیب زمینی هندی و کاساوا.
محصولات دیگر شامل لوبیا، دوز، ذرت نیشکر، خیار کدو تنبل و مقداری سبزیجات برگی است.
ناین گیاهان بصورت مخلوط کشت می شوند و چون ارتفاع آنها متفاوت بوده و ریشه آنها در اعماق مختلف رشد می کنند اکوسیستم زراعی پیچیده ای را تشکیل می دهند.
در خلال دوره رشد فعالیت عمده وجین کردن می باشد.
این اراضی به مدت 2 سال زیر کشت رفته و بعد از آن فرصت می یابند که مجددا بصورت بیشه زار یا جنگل رشد نمایند.
کارآیی انرژی و تولید مواد غذایی این قبیله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
کل انرژی ورودی برای امور باغبانی کمی بیش از 3/1 میلیون کیلو کالری در هر هکتار برآورد شده است.
(تصاویر بر حسب هزار کیلوکالری می باشند).
مقدار کالری مواد غذایی برداشت شده بیش از 22 میلیون کیلوکالری در هکتار است.
نسبت انرژی خروجی و ورودی در این سیستم 4/16 به 1 است.
عملکرد این سیستم برحسب کیلیوکالری درهکتار اندکی بیش عملکرد سیستم کشت مکانیزه و علمی ذرت در نواحی غربی ایالات متحده می باشد.
چنانچه این عملکرد همراه با میزان غذایی که در محدوده جنگل جمع آوری می شود محاسبه گردد عملکرد نهایی برای هر هکتار زمین زیر کشت در حدود 1/24 میلیون کیلوکالری در سال خواهد بود.
از کل این تولدیات حدود 4/3 توسط انسان و 3/1 توسط خوک مصرف می شود.
نگهداری گله خوک جنبه کشاورزی ندارد و یکی از آداب و رسوم است.
این حیوانات در یک دوره ده ساله نگهداری شده و پس از پرواربندی در یک جشن تشریفاتی مصرف می گردند.
بهرحال بنظر می رسد که این افراد در مصرف انرژی غذایی در سازگاری این قبیله به محیط جنگلی حاره نقش مهمی را ایفا می کند.
در کشاورزی دوره ای تکنیکهای اصلاح شده فراوانی وجود دارد که بطور مشروح در جدول شماره (2) نشان داده شده است.
طول دوره آیش بر اساس شرایط محیطی و با توجه به تراکم جمعیت انسانی متغیر است.
در بعضی مناطق مرطوب و گرمسیر مانند گینه جدید طول دوره آیش به دو سه یا چند دهه می رسد.
در چنین مناطقی معمولا زمینی که زیر کشت می رود کمتر از ده درصد از کل اراضی تحت کشت دوره ای را شامی می گردد.
در مناطق خشکتر مانند حواشی مناطق مرطوب افریقا دوره آیش کوتاهتر شده و مساحت اراضی زیر کشت به بیش از 20 تا 30 درصد کل اراضی افزایش می یابد.
کشت دوره ای با دو ویژگی مهم مناطق حاره ای مرتبط است: از بین رفتن سریع حاصلخیزی خاک رشد فزاینده جمعیت آفات در مناطقی که فاقد فصل نامساعد هستند.
ظرفیت حاصلخیزی خاک در بسیاری از مناطق حاره ای در سطح پایینی است و تجزیه و تخریب خاک به سرعت و تحت تاثیر گرما و شرایط اب و هوایی انجام گرفته و در مناطقی که میزان بارندگی زیاد است درصد شستشوی مواد بالا است.
بدین طریق پس از پاک سازی زمین، حاصلخیزی خاک به سرعت کاهش یافته و اثر این کاهش به زودی در نتیجه محصولات زراعی منعکس می شود.
(شکل 2) جدول (2) تکنیکهای آماده سازی و کاشت زمینها زراعی در سیستم های کشاورزی دوره ای بعلاوه علف های هرز آفات زراعی ، مخصوصا آفات برگ خوار افزایش می یابد.
از نظر اکولوژیکی کشت دوره ای عبارت است از بهره برداری متناوب از منبع حاصلخیزی اکو سیستم های طبیعی که در طول یک دوره متوالی اکولوژیکی ذخیره شده است.
از این رو موفقیت کشاورزی دوره ای به یک دوره آیش طولانی بستگی داردکه تنها در مناطقی که تراکم جمعیت انسان کمتر از حد بحرانی است امکان پذیر می باشد.
سیستم های کشاورزی دوره ای در طول چندین هزار سال در نقاط گوناگونی از نواحی حاره وجود داشته وروش موفقیت آمیزی بر اساس واقعیات اکولوژیکی در این مناطق است.
ولی در بسیاری از این مناطق این سیستم ها در حال اضمحلال است.
چرا؟
برای پاسخ دادن به این سوال یکی از محققین تحلیلی مقایسه ای ازاکولوژی طبیعی قبایل سرخ پوست ساکن در حوضه امازون را انجام داده وی اشاره می کند که در بین قبایلی که در بالای دشت های سیلابی رود خانه های مهم زندگی می کنند سیستم کشت دوره ای متداول است.
این قبایل به شکار و جمع اوری غذا نیز می پردازند.
نکته جالب وجود مکانییزم های دیگر کشاورزی است که به نظر می رسد در سازگاری سرخ پوستان با محیط جنگلی مناطق حاره نقش مهمی دارند.
شکل 1-کاهش عملکرد نسبی در خلال سالهای ؟
کشت در سیستم کشاورزی دوره ای در مناطق گرم و مرطوب هر قبیله آداب و رسوم خاصی دارد که برخی از انها در میزان تولد و مرگ و میر تاثیر می نماید.جلوگیری عمدی از بارداری و سقط جنین متداول بوده و رابطه جنسی به دلایل مختلف تحریم می شود.
در برخی موارد خاص کشتن کودکان رواج داردودر بین بزرگسالان جنگ و خون ریزی و انتقام جویی و مجازات گرگ در میان برخی از قبایل دیده می شود.نتیجه چنین اداب و سنتی اهنگ رشد جمعیت را صفر و پراکندگی انرا در سطح وسیع ممکن می سازد.
یکی دیگر از محققین نقش تجاوز و خشونت بین گروههای مختلف را در رابطه با رقابت برای دستیابی به منابع موجود تجزیه و تحلیل نموده و نتیجه گرفته است که در اغلب جوامع بررسی شده تهاجم نوعی سازگاری در رابطه با استفاده از منابع است.
وی معتقد است این قبیل اداب فرهنگی روشی اگاهانه برای کنترل جمعیت نیست.
علیرغم چنین عقایدی ، این رسوم ضمانت دسترسی بهتر به منابع و افزایش بقا و زاداوری فراد است که نتیجه کلی ان تنظیم جمعیت است.
بنابراین می توان گفت که کلیه جنبه های فرهنگ بشری کاملا بهم پیوسته است و موفقیت سیستم هایی مانند کشاورزی دوره ای در ارتباط با سایر مکانیزم های فرهنگی است اگر چه ظاهرا ممکن است در ان نقشی نداشته باشند.
تمدن جدید تغییراتی را در مکانیزم های ضروری سیستم های کشاورزی دوره ای ایجاد می کند.
رشد و افزایش جمعیت سببب توسعه کشاورزی به دامنه ها شده و در این صورت تخریب شرایط اکولوژیکی اغاز گشته و حاصلخیزی خاک از بین رفته است.
این عمل زمینه را جهت هجوم گیاهان علفی و درختان کاج فراهم می نماید.
جامعه بوجود امده در مقابل اتش مقاومت نموده و گسترش می یابد.
این جنگل ها قابلیت اشتعال زیادی داشته و میزان فرسایش در انها بیش از جنگ های پهن برگ است.
میزان حاصلخیزی انها پایین تر و عمل تجدید حاصلخیزی در انها ضعیف می باشد ایجاد شده است.
با گسترش کشت دوره ای در امتداد شیب ها و نیز گسترش و تداوم کشت در شیب های تند تر فرسایش زیاد شده و حاصلخیزی خاک کم می شود و این مساله زمینه را برای توسعه جنگلهای کاج فراهم می کند.
این جنگلها بخوبی اتش می گیرند واز نظر باروری فقیر و تجدید حاصلخیزی خاک در انها کم است.
مانند سیستم های گله داری ،بخش عمده ای از اراضی کره زمین تحت کشاورزی دوره ای است.
اگر بطور متوسط زمین های زیر کشت برای هر فرد را 2/.
هکتار در نظر بگیریم و اگر زمین های زیر کشت حدودا 1 کل زمین در سیستم گردش زراعی باشد ،انگاه حدود 8/4 میلیون کیلومتر مربع از زمین های قابل کشت دنیا تحت کشاورزی دوره ای خواهد بود.
که این رقم حدود 4/43درصد از کل 14میلیون کیلومترمربع زمین های کشاورزی است.
سیستم های کشاورزی دایمی غیر مکانیزهTraditional.
Agriculture of system سیستم کشاورزی معیشتی دایمی نیز مانند کشاورزی دوره ای دارای خصوصیات متنوعی است.
در بعضی از این سیستم ها رطوبت با بارندگی تامین شده و در برخی سیستم های دیگر ابیاری معمول است.
در نقاطی که نیروی انسانی فراوان و هزینه کم است ،سیستم های پیچیده ای از کشت مخلوط محصولات مختلف و یا تناوب زراعی کاملا توسعه یافته اند.
در اکثر این سیستم ها استفاده از کود متداول است که البته معمولا برای حفظ حاصلخیزی خاک در حدقابل قبول کافی نیست و در نتیجه بازدهی این سیستم ها کمتر از کشت دوره ای است.
بعضی از این سیستم ها تک کشتی بوده و برخی در زمینه های حاصلخیزی خاک موفقیت هایی کسب کرده اند.
در این بخش دو سیستم رایج کشت برنج در تایلند مفصلا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در قسمت هایی ازجنوب شرقی اسیا کشت برنج بصورت کشت دوره ای انجام می گیرد و در دیگر مناطق کشاورزی دایمی با اتکا به ابیاری سیلابی و از طریق ابیاری کانالی معمول است.
در سال 1972مطالعه ای مقایسه ای روی همه این سیستم ها انجام یافته ولی در اینجا فقط دو نمونه را مورد بحث قرار خواهند داد.
برنج کاری با ابیاری سیلابی فقط در جلگه های سیل خیز رود خانه های بزرگ انجام می شود.
قبل از شروع فصل بارندگی زمین به کمک گاوهای نر کاملا شخم زده و بذر برنج روی زمین پاشیده می شود و سپس روی بذر با لایه نازکی از خاک پوشیده می شود.
وارتیه های کشت شده به ارتفاع سیل پخش شده زیاد می باشد.
این وارتیه ها باید سرعت جوانه زنی زیادی داشته و برای اجتناب از خفگی سریع الرشد باشند.
در ارتفاعات بالاتر وارتیه هایی که کندتر جوانه زده و ارتفاع کمتری دارند کشت می شوند.
این اراضی در هنگام شروع سیل اخرین شالیزارهایی هستند که زیر اب رفته و پس از فرو کش کردن سیل زودتر ازاب خارج میشوند.
ابیاری سیلابی یکی از کارامدترین سیستم های شناخته شده کشاورزی از نظر انرژی و مواد غذایی مورد نیاز می باشد.
اب و مواد غذایی در این سیستم ها به وسیله بالا امدن اب و توسط طبیعت تامین می گردد و لذا این سیستم ها نوعی سوبسید طبیعی دریافت می کنند که در شرایط دیگر بایستی بهای قابل ملا حظه ای برای ان پرداخت گردد.
براورد کلی ازکارایی این سیستم ها در جدول (4)ارائه گردیده است.
جدول (4) عملکرد نیروی انسانی مورد نیاز و کارآیی در سیستم های آبیاری سیلابی و کانالی در جنوب شرقی آسیا به دلیل ضرورت سرمایه گذاری انرژی بیشتر برای احداث و محافظت بندها و کانالها، دادن کود سبز و کود حیوانی به مزارع و کشت در خزانه در روش ابیاری کانالی راندمان تولید محصول در این روش کمتر است اگر چه تعداد محصول بدست امده در واحد سطح بیش از روش ابیاری سیلابی می باشد.
در سیستم های کشاورزی معیشتی حیوانات اهلی نقش مهمی را به عهده دارند.
در هند که بیشتر محصولات کشاورزی با استفاده از تکنیک های فوق تولید می گردد.
گاوهای کوهان دار جزئی از سیستمهای کشاورزی هستند.
در سراسر هند حدود 175میلیون راس از این نوع گاو وجود داردکه از نظر هندوها مقدس به شمار می ایند.
تاکنون ازسوی اکولوژیست ها ی بومی و غیر بومی اظهار نظرهای مختلفی در زمینه نقش عمده این حیوانات در تولیدات کشاورزی و غذایی هند ابراز شده است.
این حیوانات از نظر اکولوژیکی مفید می باشند ودر خدماتی مانند شخم زدن و حمل و نقل مشارکت دارند.
در مواقع بحرانی کار نیروی گاوهای نر در اختیار کشاورزان می باشد.
بعلاوه محصولاتی مانند شیر،گوشت،پوست و استخوان 0برای مصرف کرد)از این حیوانات بدست می اید.
بایستی توجه داشت که میلیونها نفر از مردم هند گوشت گاو را مصرف کرده و به ممنوعیت کشتن گاو توسط بقیه اهمیتی نمی دهند.
پوست بیش از 25میلیون راس گاو که در سال کشته می شوندبزرگترین صنعت چرم جهان را بوجود اورده است.
بخشی از کود حاصله از حیوانات نیز به زمین وارد شده و بقیه بعنوان یکی از منابع اصلی سوختنی محسوب می گردد.
اخیرا مطالعاتی در مورد توازن انرژی درمورد گاوهای کوهان دار هندی صورت گرفته است.
در منطقه ای روستایی که چندان هم ازکلکته دور نیست و حدود9/14کیلومترمربع وسعت دارد1100نفر انسان و 252راس گاو وجود دارد.
بر اساس اطلاعات بدست امده ترازنامه انرژی برای کل جمعیت گاو رسم شده است.(جدول شماره 5) باید گفت که غذای مصرفی عمده گاوها کاه برنج است که همراه با پوست تنه درخت موز، سر شاخه های انتهایی نیشکر، سبوس برنج و گندم و کنجاله به انها داده می شود.
بعلاوه حیوانات ازعلفهای چمنی و گیاهان پهن برگ نیز استفاده می کنند.
بنابراین غذای اصلی گاوها موادی است که انسان جز به صورت کود نمی تواند مستقیما از انها استفاده کند.
در حالی که گاو این مواد را به کار و تولیدات مفیدی مانند کود،شیرو گوساله تبدیل می کند.
راندمان تولید شیر و گوشت در این حیوانات فقط 96/.درصد است در حالی که در چراگاههای غرب امریکا راندمان گوشت به تنهایی 1/4درصد است.
اگر سایر تولیداتی را که در روستاهای هند مورد استفاده قرار می گیرد را نیز در نظر بگیریم راندمان نهایی حدود02/17درصد خواهد بودالبته بایستی اعتراف کرد که وجود یک منطقه اکولوژیکی مانند انچه در فوق تشریح شد در حد یک سیستم اکولوژیکی مطلوب نیست ولی بیانگر نقش هر یک از اجزا در سیستمی مانند مناطق روستایی در هند استکه بایستی شناخته شوند و در برنامه های اصلاح و بهبود شرایط کشاورزی و اجتماعی کشورهایی در حال توسعه منظور گردند.
به منظور بدست اوردن دیدگاه بهتر در جهت تلفیق سیستم های موفق کشاورزی و اکو سیستم هایی که در ان قرار دارند دو سیستم تخصصی کشاورزی معیشتی را مورد بررسی قرار می دهیم.
شکل 2- انرژی ورودی و خروجی در گاوهای کوهان دار هندی در یک ناحیه روستایی بنگال غربی محصولات قابل استفاده ورودی مواد غذایی مدفوع کار(6/0) شیر(2/0) گوساله (01/0) حرارت متابولیسمی سیستم کشت چاینا مپا (Chinampa ) در دوره مکزیک هنگامی که فاتحان اسپانیایی به دره مکزیک رسیدند دریافتند که پایتخت ازتک شهری است که در یک دریاچه کم عمق قرار داردو در زمین های باتلاقی فراوان حواشی این دریاچه یکی از مهمترین سیستم های کشاورزی نیمکره غربی وجود دارد.
این سیستم به عنوان کشاورزی چاینامپا شناخته شده و در ان زمان در حد اکثر رونق خود بوده استو در حال حاضر نیز باغهای معلق وجود دارد.
دامنه سیستم دریاچه ای حاکم بر دره مکزیک بصورت حوض بسته ای است که از چندین هزار سال قبل تاکنون تغییراتی نموده است.
در طول دوره های مرطوب،دریاچه ای به وسعت 180تا200کیلومتر مربع وجود داشته است و در دوران خشکی نیز این دریاچه بهم پیوسته تقسیم می شده است.
در این فاصله قطعه زمین هایی که حدود5/2تا10متر عرض و100متر طول داشته و چانیامپا نامیده می شده است.
ساخت این قطعات بوسیله حمل گاوهای اراضی مجاور انجام گرفته است.
این مزارع در ارتفاع 5/.تا 7/.متری بالای سطح آب ایجاد شده و اطراف آنها بوسیله تیرهای چوبی و شاخه های درهم بافته شده و نیز کاشت درختان بید در کنارهها تقویت می شود.در طول دوره امپراطوری آزتک مزارعی شامل 6تا8قطعه زمین شکل گرفته اند که رطوبت مورد نیاز از طریق تراوش آب از کانالها تامین می گردیده است.
حاصلخیزی چاینامپا ها از طریق تهیه گل و لای را از داخل کانالها درآورده و روی زمین خود می ریزندکه شبیه روشهای معمول در زمان امپراطوری آزتک است.
روش کشت در این اراضی به گونه ای طراحی شده که بتواندر طول سال چندین محصول یکساله را کشت و کار کرد.
با ریختن گل و لای روی بستر علفهای هرز آنها را از بین برده قلمستانهایی ایجاد می کنند.
پس از آن بذر و قلمه های گیاهان را روی آن می کارند و زمانی که نهالها به اندازه مناسب رشد کنند آنها را به چاینامپا منتقل می کنند.
این قلمستانها ابتدا به روی دسته هایی از نی و چوب قرارداده شده اند که عرض آنها حدود6تا10متر بوده و در کانالها به راحتی حمل و نقل می شوند.
در حقیقت وجود چنین قلمستانهایی است که سبب شده اسپانیولها نتصور کنند که قطعات زیر کشت شناورند و محصولات که در این مزارع کشت می شوند تحقیقات باستانشانسی نشان می دهند که اماکن روستایی جزیره چندین قرن قبل از میلاد مسیح مسکونی بوده است.
در سال 1400 تا 1600 کشاورزی چانیاپا به حداکثر توسعه خود رسید.
در این زمان حکمرانان آزنک کنترل سیستم آبی کل حوضچه را در دست گرفته بودند و بوسیله کنترل دریچه های عبور اب به آب شور بخشهای پست را جدا می کرده اند.
همچنین جهت آوردن آب شیرین به شهر آبراهه هایی درست کرده بودند بعد از فتح این مناطق توسط اسپانیائیا سیستم های کشاورزی متناوب به ساکنین بومی معرفی گردید و سرانجام باخشک شدن سیستم دریاچه شهر جدید مکزیک یک گسترش یافت.
در سال 1900 یک تونل زهکشی بیان کوهستانهای حاشیه شمالی دره ایجاد شد.
این پروژه همراه با استحصال آب از چاه جهت مصارف شهری باعث شده است که بجز منطقه کوچکی بیشتر دریاچه از بین رتفه است.
به هر حال عکسهای هوایی هنوز مرزهای قطعات چانیاپا را در بیشتر دره مشخص می نماید.
حداکثر وسعت این سیستم 120 کیلومتر بوده که 90 کیلومربع آن زیر کشت بوده است و ظرفیت تولید غذای 100.000نفر را داشته است.
اگرچه این سیستم به عنوان بهترین سیستم کشاورزی در زمینهای باتلاقی شتاخته شده است ولی باید توجه داشت که تنها سیستم موجود نیست .
قبیله ای در مرکز برمه با 70.000 نفر جمعیت به همین شیوه کشاورزی می کنند.
این قبیله در 20دهکده کوجک زندگی می کنند و در فصل بارانی منسقه ای به وسعت 155 کیلومتر مربع را در اختیار دارند قطعات کشاورزی در این سیستم کوچکتر از سیستم قبلی بوده و اغلب شکل قایق و شناور ساخته می شوند که ممکن است سرانجام به شکل جزیره های کشاورزی چانیامپا در آیند.