هرس به منزله حذف قسمتهایی از گیاه جهت حفظ سلامت و ارزش گیاه میباشد. پس از تعیین اهداف و اصول اولیه عمل هرس جزو لاینکف سلامت و فرم صحیح گیاه محسوب میشود البته با انتخاب صحیح گیاه برای هر امکان نیاز به هرس را میتوان کاهش داد. گیاهانی که رشد زیاد دارند پس از مدتی بد منظر می شوند. لذا با انتخاب گونههایی از گیاهان با رشد کم و تنظیم نور و هرس جزئی به اهداف مورد نظر میرسیم. همانگونه که ذکر شد حتی گیاهان انتخاب شده هم به کمی هرس نیاز دارند. چرا گیاهان را هرس میکنیم؟ 1-برای حفظ شکل طبیعی گیاه 2-جهت حفظ یا محدود کردن اندازه یک گیاه نامناسب، بیمار یا آفت زده 3- برای حذف روشهای نامطلوب که از ارزش ظاهری گیاه میکارند 4-جهت حذف رویشهای شکسته بد منظر و نامناسب 5- برای گسترش یک فرم بخصوص همانند و پرچین یا ایجاد فرم متنوع با اشکال مورد نظر جهت ایجاد رشد و تراکم انبوه گیاه 6-برای ترغیب رویشهای جدید مخصوصاً در درختچههای مسنتر جهت افزایش گلدهی و یا میوهدهی با حذف گلها و میوههای قدیمی 7-برای افزایش شانس زنده ماندن و سرزندگی گیاه به هنگام جابجایی 8-جهت حفظ حداکثر رنگ در مورد گیاهانی که بخاطر رنگ شاخهها یا ساقهها انتخاب شدهاند 9-برای حفظ یا افزایش گلدهی با حذف برخی شاخهها تا به این ترتیب نور بیشتری بتواند به قسمتهای داخلی گیاه نفوذ کند 10-جهت هدایت یا تصحیح رشد در درختان سایه انداز 11-جهت جلوگیری از بروز مشکلات بعدی به طور مسن و فرتوت با حذف شاخههای قدیمیتر تا به این ترتیب رویشهای جوان بتوانند گسترش یابند 12-برای افزایش ایمنی انسانها یا اشیاء در زیر درختان با حذف شاخههای بلندی که ضعیف یا شکسته شدهاند. مورفولوژی درختان میوه : یقه : Crownحد فاصل ساقه و ریشه را گویند. Nod : گره برجسته روی ساقه را گویند. میانگره internod : فاصله بین دو گره را گویند. پسگره : یقه- میانگره در ساقه وجود دارند. تنه فاصله یقه تا اولین انشعاب ساقه از روی محور اصلی را تنه گویند و بر حسب نوع پایه و محل پرورش، تنه مختلف و به شرح زیر است : 1-تنه پا کوتاه Duwarf به تنهای گفته میشود که ارتفاع آن، از یقه تا اولین انشعاب cm90-70 باشد که به این نوع تنه، تنه پا کوتاه گویند. 2- تنه متوسط Seniduwary 3- تنه نیمه متوسط به ارتفاع cm120-90 است. 4-تنه پا بلند به تنهای گفته میشود که ارتفاع آن بیبش از cm 120 است. شاخههای اصلی « شاخههای اسکلتی» Branghcs Scofold به شاخههایی گفته میشود که Framework ( چارچوب اسکلت ) درخت را تشکیل میدهد و مقدار این شاخهها از 8-8-3 عدد متغیر است اغلب 4 عدد ایده آل است. بیش از 4 شاخه ازدحام و تراکم زیاد میشود ( 4 عدد مناسب است). عوامل مؤثر که بر انتخاب شاخههای اصلی بر روی تنه درخت 1- تعداد : تعداد شاخههای اسکلتی بایستی از 3 کمتر و از 5 بیشتر نباشد. 2- موقعیت : شاخههای اصلی را بایستی طوری روی تنه انتخاب کنیم که حالت تعادل در کانوپی ( تاج پوشش ) درخت ایجاد شود. 3- زاویه : شاخههای اسکلتی از نظر زاویه بایستی روی تعادل تنه طور ایجاد شود که از 30 درجه کمتر نباشد و از 60 درجه نیز بیشتر نباشد زاویههای تنگ باعث میِوند که شاخهها بشکنند زاویه گشاد ایجاد سایه میکند. فاصله شاخههای اسکلتی از همدیگر : فاصله کمتر شود شاخهها تراکم می یابند، پس فاصله را مناسب در نظر میگیریم تا شاخهها نسبت به هم فشار وارد نکند. شاخههای فرعی به شاخههایی گفته می شود که از شاخههای اسکلتی حاصل میشود و اولین شاخهای که از شاخه اسکلتی حاصل میشود شاخه فرعی ( درجه 2 ) و خود شاخه را شاخه اصلی یا درجه 1 نامند و همچنین شاخههای حاصل از شاخه درجه 2 را درجه 3 و … گویند. بر روی شاخههای اصلی، درجه 2، … اعضایی نیز تشکیل می شوند که به شرح زیر مورد بررسی قرار میگیرد. میخچه Dard شاخه کوچکی است به طول کمتر از cm 5 (cm 5 – cm 5/0) بوده و این اندام دارای جوانه انتهایی است که این نوع جوانه از چوب میباشد. نحوه تکامل میخچه هر میخچه بطور طبیعی دارای یک سال سن میباشد بدین معنی که جوانه چوب در روی شاخههای فرعی رشد نموده و تبدیل به میخچه میشود و میخچه به وجود آمده معمولاً بوسیله 7-5 برگ تغذیه میشود به عبارت دیگر بر روی میخچه که بر روی سیب و گلابی است ما 7-5 برگ را مشاهده میکنیم.