استرلاب نام دستگاهی است که اخترشناسان قدیم ، جهت شناسایی و اندازهگیری وسعت و محل ستارگان و حل مسائل علمی و نظری نجوم بکار میبردند. این وسیله که قدیمیترین ابزار علمی جهان است، توسط ایرانیان به جهان دانش عرضه شده است و انواعی دارد که با نامهای : کالتام ، توماری ، هلالی ، چلیپایی ، ذورقی ، قوسی ، جامعه جنوبی ، رصدی ، شمالی ، کروی ، مسطح ، خطی و ثلثی مشخص میگردد. پیش از اسلام ، تنها از پنج گونه استرلاب یک سوم ، یک ششم ، کروی ، جنوبی و شمالی استفاده میشد. پس از رواج اسلام دانشمندان ایرانی بیشتر از انواع مسطح و خطی و کروی استفاده میکردند.نام آن را مشتق از کلمه یونانی استرلابوس نوشتهاند و برخی در معنی آن به غلط «ترازوی ستارگان» را ذکر کردهاند. حمزه اصفهانی واژه «اسطرلاب» را معرب ترکیب فارسی «ستارهیاب» میداند.
اسطرلاب ها
اُسْطُرْلاب، نامچندنوعابزار اندازهگیری نجومىکهبرایسنجش ارتفاع، سمت، بعد و میل خورشید و ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب و مقاصد دیگر - که از بسیاری نتوان شمرد - به کار مىرفته است . این دستگاه که گاه آن را کهنترین ابزار علمى جهان مىخوانند، احتمالاً در سده 3 قم در یونان ساخته شده است. در حقیقت، در دوران شکوفایى دانش ستارهشناسى یونانیان، دو دستگاه اندازهگیری متفاوت، یکى به نام اسطرلاب حلقوی3، و دیگری به نام اسطرلاب مسطح4 مورد استفاده بوده است. آنچه بطلمیوس5 در مجسطى (ص با عنوان اسطرلاب از آن سخن مىگوید، همان نوع حلقوی اسطرلاب است که بعدها در جهان اسلام ذاتالحلق نامیده شد و برخى نیز آن را اسطرلاب ذات الحلق نامیدند .گفته مىشود ابرخس (د پس از 127ق م) دگرگونیهایى در این ابزار به وجود آورده بوده، و احتمالاً بطلمیوس (سده 2م) نیز به ابتکار خویش اجزائى بدان افزوده بوده، و آن را برای اندازهگیری تفاوت طول نجومى ماه و خورشید و نیز تعیین موضع هر ستاره نسبت به دائره البروج، یعنى طول و عرض نجومى آن، مورد استفاده قرار مىداده است سونِسیوسِ سورنى2 (د ح 415م) نیز از جهاننمایى سخن مىگوید که گویا خود وی پایههای نظری آن را تکمیل کرده است. وی مىافزاید که آن پایههای نظری را از یک رساله ابرخس که بطلمیوس نسبت به آن بىتوجهى نشان داده، برگرفته است ؛ درباره سرچشمه بابلى اسطرلاب نیز سخنانى گفته شده، و در این زمینه شواهدی از قبیل الواح سفالین مشابه اسطرلاب مسطح - که در ویرانههای بابل به دست آمده، و شامل خطوط و دوایر و نقش چند ستاره است - و نیز قراینى مانند آگاهیهای پراکنده پیرامون گستره پژوهشهای نجومى دانشمندان بابلى ارائه شده است. این نیز روشن است که یونانیان در زمینه ستارهشناسى، از بابلیان درسهای بسیار آموختهاند؛ اما به اعتقاد پژوهشگران تاریخ نجوم، این شواهد و قراین برای اثبات اختراع اسطرلاب در بابل و آشور، و انتقال بعدی آن به یونان کفایت نمىکند . همچنین سخنانى که درباره دستگاهى به نام عنکبوت3، ساخته اویدوکسوس (سده 4قم) یا آپولونیوس (سده 3قم) به عنوان یکى از مراحل ابتدایىتر اسطرلاب گفته شده، از واقعیت بسیار دور است و آن دستگاه در حقیقتنوعىساعتآفتابى ؛ آنچه در منابع اسلامى درباره ساختن اسطرلاب و کاربرد آن در دوران باستان آمده، با افسانه آمیخته است. در شماری از این مآخذ، اختراع این ابزار را گاه به فرزند هرمس حکیم و گاه به فرزند ادریس پیغمبر - که گویا لاب نام داشته است - نسبت مىدهند و با بیان یک وجه اشتقاق عامیانه، واژه اسطرلاب را برگرفته از نام او مىشمارند. گفتنى است که خوارزمى اینگونه توجیهات را سخیف شمرده است .درباره معنى واژه اسطرلاب، گذشته از روایات افسانهوار، در منابع اسلامى به چند روایت که به مفهوم اصل یونانى واژه بسیار نزدیک است، برمىخوریم: حمزه اصفهانى ترکیب ستارهیاب را نقل کرده، و اسطرلاب را معرب آن شمرده است. در موارد دیگری با تصریح به اصل یونانى این واژه، آن را به غلط ترازوی ستارگان، یا ترازوی آفتاب، آینه ستارگان و همانند آنها ترجمه کردهاند .به نظر بیرونى ممکن است ترکیب ستاره یاب در واقع نیز ابتکار ستارهشناسان ایرانى، و مستقل از واژه یونانى بوده باشد. ماشاءالله یهودی (سده 4ق) در رسالهای در باب اسطرلاب که اصل عربى آن از میان رفته، و تنها ترجمه لاتین آن بر جای مانده، معادل درست واژه اسطرلاب را به صورت «اخذ الکواکب» نقل کرده بوده است. این برگردان در برخى رسالههای نجومى سدههای بعد، از جمله در آثار زرقالى و موسى بن ابراهیم تکرار شده است . این ابزار در برخى منابع کهن، ذات الصفائح نامیده شده است اسطرلاب در آغاز به شکل کره ساخته مىشد. در جهان اسلام نیز به رغم آشنایى با اسطرلاب مسطح، نخست به اسطرلاب کروی توجه بیشتری نشان داده شد. از جابر بن سنان (سده 3ق) به عنوان نخستین سازنده اسطرلاب کروی در جهان اسلام یاد مىشود