دانلود تحقیق مهرورزی

Word 79 KB 24618 26
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه:
    در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می‌شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیش‌تر و مشابهت‌های مردمی می‌گردد و می‌تواند سبب شود که انسان‌ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همگان دست‌یابند.


    برای آنکه بتوان انتظارات جامعه را بهتر برآورده کرد، باید افق‌های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهانی را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه‌ای بر آن نباشد.


    خلل‌پذیر است هر بنا که می‌بینی مگر بنای محبت که خالی از خلل است
    گویا به هین سبب است که سازمان‌های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکو به صراحت یادآور می‌شود که یادگیری در قرن بیست و یکم بر چهار ستون استقرار می‌یابد که یکی از ارکان یادگیری چگونه باهم زیستن است: که خود یکی از ضروری‌ترین مهارت‌های یادگیری در جهان متکثر کنونی است و شامل مدارا، همزیستی، هم‌اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است، تنها از طریق مهر و محبت دو جانبه همراه با تفاهم متقابل است که می‌توان به صلح واقعی در هر جامعه‌ای دست یافت.


    هیچ ارتباط نافذ موثری بدون فرهنگ مهرورزی امکان‌پذیر نیست.

    اگر اولیاء و متولّیان فرهنگی و تربیتی جامعه، فرهنگ مهرورزی را در بین خود و نسل جدید‌ ترویج کنند و خود از این راهبردها به شکل منطقی و جاذب بهره‌بگیرند، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می‌دهند و در روابط بین فردی ومناسبات اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالحه دست می‌یابند.


    اگر مهرورزی نباشد، هیچ اندیشه‌ای بارور نمی‌شود و هیچ جامعه‌ای به تعالی نمی‌رسد.








    محبت نیاز روحی انسان
    عاطفه درانسان استعدادی است که او را از زندان «خود» خارج می‌کند و به سمت برقراری پیوند قلبی با دیگران براساس مهر و محبت سوق می‌دهد و از این طریق، بخشی از احتیاجات روحی انسان را که جز در سایه محبت و عواطف و ارتباط قلبی با دیگران تأمین نمی‌شود، برآورده می‌سازد.


    محبت به عنوان یک نیاز اصیل روحی، در زندگی انسان و تأمین سلامت روحی و روانی او نقش بسزایی دارد و به آن حلاوت خاصی می‌بخشد.

    کسانی که به جهت غرق شدن در خود، از برقراری پیوند روحی با دیگران محروم و از ارزش واهمیت آن بی خبرند، از چنان حلاوت معنوی و لذّت عاطفی در زندگی خود بی‌نصیب‌اند.


    محبتی که براساس صفای قلبی بین دل‌های پاک و بی‌آلایش ایجاد می‌شود سبب می‌گردد، دل‌ها از نورانیّت و صفای همدیگر بهره‌مند شوند و محکم‌ترین و مطمئن‌ترین پیوند، میان صاحبان کمال به وجود آید.

    محبت قانونی است که سلامت و سعادت و شادمانی و هماهنگی و همه‌ گونه کامیابی را برای آدمی به ارمغان می‌آورد؛ به شرط آنکه بدانیم چگونه و به چه اندازه از ین اکسیر حیاتی استفاده شود تا از افراط و تفریط که هر یک عوارض نامطلوبی در تربیت دارند، پیش‌گیری شود.

    اگر کسی احساس کند که در دل و قلب دیگری جا دارد، به راحتی نمی‌تواند از او دل بکند و آنچه بیش از همه انسانها را به یکدیگر پیوند می‌زند همین جایگاه‌ها است.

    پیوندی قوی‌تر از محبت نیم تواند انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک سازد.

    پیوند ناشی از محبت، پیوندی است که به سادگی گسسته نمی‌شود.

    هر چه پیوند عاطفی بین مربی و متربّی محک‌تر باشد، صداقت و یکرنگی و صفای بیش‌تری بین آنها رواج خواهد یافت و نادرستی وناراستی وتقلب کمتری در بین آنها شاهده خواهدشد.

    معلم واقعی کسی است که محبت فراگران را به صورت عمیق در دل داشته باشد و آنان را همچون فرزندان خود دوست بدارد.

    بسیاری از رفتارهای ناهنجار فراگیران را که معلول شرایط نامساعد خانواده و یا اطرافیان اوست با محبت و صبر و حوصله می‌توان درمان کرد.

    محبت معلم بدون آنکه شکل ترحم به خود بگیرد باید قلب او را تسخیر کرده و با نیروی معجزه‌آسای مهر و محبت بیماری روحی و روانی او را درمان کند.



    ارزش محبّت درتعالیم اسلامی
    با توجه به آثار ونتایج مثبت و سازنده محبت‌ بین قلوب پاک و با ایمان، در تعالیم اسلامی توّجه خاصی به آن مبذول شده و به ایجاد الفت بین مؤمنین و پیدایش پیوند قلبی براساس مهرومحبت تاکید فراوان شده است.

    ذیلاً به مواردی از آن اشاره می‌شود.


    پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
    اَلا و اِنَّ وُدَّالمُومِن، مِنْ اَعْظَمِ سَبَبِ الاْیمانِ
    آگاه باشید که مودّت و دوستی مؤمن، از بزرگ‌ترین عوامل ایمان است.


    از این جمله می‌توان دریافت که محبّت و عاطفه از ارکان ایمان است.


    وباز از آن حضرت است که :
    خَیْرُ المُؤمنینَ مَن کانَ مَألَفَهً لِلمُومنینَ، وَلاخَیْرَ فیمَن لایُوءلَفُ وَلایَاءلِفُ
    بهترین مؤمنین کسی است که با مؤمنین الفت بپذیرد، ئ خیری نیست درکسی که نه با او الفت می‌گیرند، نه با کسی الفت می‌گیرد.


    و امام جعفر صادق فرموده است که :
    مِنْ حُبَّ الرَّجُل دینَهَ، حُبُّهُ اَخاهُ
    لازمه دوست داشتن دین، دوست داشتن برادر دینی است.


    و بار دیگر از سخنان گهربار حضرت روسل اکرم(ص) که می‌فرمایند: « از دو نفری که در راه خدا همدیگر را دوست می‌دارند، آنکه دیگری را بیش‌تر دوست می‌دارد، برتر است.» و بالاخره در حدیث تکان‌دهنده‌ای از رسول‌خدا(ص) می‌توان اهمیت محبت و دوستی بین مؤمنین را دریافت، آن جا که می‌فرمایند: «سوگند به آنکه جانم بدست اوست، وارد بهشت نمی‌شوید مگر اینکه ایمان بیاورید، وایمان نمی‌آورید مگر این که همدیگر را دوست بدارید.» با توجه به مراتب فوق، تردیدی باقی نمی‌ماند که رابطه‌ی بین مؤمنی باید رابطه‌ای براساس ایمان و محبت قلبی باشد.

    به طور کلی رحم، مهربانی و ترحم امری است که همیشه در ایلام مطرح است.وداستان ذیل مؤید این حقیق است.

    «مردی از اشراف جاهلیت خدوت رسول اکرم(ص) آمد ودید که ایشان یکی از فرزندانشان را روی زانو خودشان نشانده‌اند و او را می‌بوسند و می‌بویند و به او محبت می‌کنند.

    رو کرد به پیغمبر(ص) و گفت: من ده تا بچّه دارم و هنوز درعمرم هیچ کدامشان را یک بارهم نبوسیده‌ام.» در یکی از روایاتی که در این زمینه آمده است، نوشته‌اند‌«فَالْتَمَعَ وَجْهُ رَسولِ الله» پیغمبر اکرم(ص) از این حرف چنان ناراحت و عصبانی شد که صورت مبارکشان قرمز شد و لعمان (تغیّر) پیدا کرد فرمود: « مَنْ لایَرحَمْ لایُرحَم» آن که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد، خدا هم به او رحم نخواهد کرد.

    بنابه نقل فرمود: اگر خدا را از دل تو کنده است، من چه کنم؟!

    دو نوع محبّت گاهی مادر وپدری به فرزند خودشان محبّت دارند، خیر و سعادت او را خواهند.

    این خواستن خیر و سعادت فرزند، دو گونه ممکن است تجلّی داشته باشد.

    عدّه‌ای مقیاس محبت کردنشان این است که بچّه هر خیر را می‌خواهد، همان را به او بدهد، هر چه می‌خواهد انجام دهد، همان را انجام دهد و.....

    یعنی محبتش به این شکل ظهور می‌کند که هر چه فرزندش دوست دارد در اخیارش قرار دهد و هر چه را دوست ندارد به او تحمیل نکند تا هرگز سبب ناراحتی او فراهم نگردد.

    این ک جور محبّت کردن است و یک جور محبت کردن، محبت مقرون به منطق است یعنی محبّت موافق با مصلحت که شامل زمان حال فرزندان و زمان استقبال هر دو می‌شود.

    آن محبتی که واقعاً احسان ومحبّت است، ممکن است خوشایند این بچ،ه باشد و ممکن است مطابق خوشایند او نباشد.

    با توجه به مطالب ذکر شده، یک معلم آگاه و با درایت در امر تعلیم و تربیت تیر محبتی را نسبت به دانش‌آموزانش ابراز می‌نماید که موافق با مصلحت و همراه با منطق باشد.

    در غیر این صورت در فرآیند یاددهی ویادگیری موفق نخواهد بود.

    لزوم رعایت محبت نخستین لبخندی که برلبان کودک نقش می‌بندد وچهره‌اش را شکوفا می‌کند، به زیباترین بیان احساس مهرطلبی و محبت‌پذیری او را متبلور می‌سازد.

    همه انسان ها اعم از کوچک و بزرگ محبت‌پذیر و مهرطلبند.

    به سخن دیگر قانون حاکم بر نفسانیات انسان به ویژه خردسالان و کوچک‌ترها به گونه‌ای است که همواره تشویق‌پذیر و تنبیه‌گریز، محبت‌پذیر و خشم ستیز و سرانجام مهرطلب وقهرگریزند.

    بچّه‌ها دوست دارند پیوسته رفتارشان مورد توجّه وتأیید و تشویق دیگران به خصوص و الگوهای محبوبشان قرار گیرد.

    بچه‌ها دبستانی پیش از دیگران به رفتار محبت‌آمیز وتوجه مستمر معلمان خود نیاز دارند.

    چشمان پاک و معصوم کودکان دوره ابتدایی در انتظار تلاقی با نگاه پرمهر معلم هستند.

    نگاه پرمهر و خریدار معلم آهنگ کلام بیان شیرین و جذاب معلم اولین وپایدارترین درس محبت و طبیعی‌ترین پاسخ به فطری‌ترین نیاز کودکان است و بهترین درس‌ها آن است که پاسخگوی نیازهای اساسی روانی‌‌شناختی واجتماعی کودکان و نوجوانان است.

    برای ایجاد ارتباطی عمیق وریشه‌دار باید توجّه کودک را به خود جلب کرد.

    نبی‌اکرم(ص) می‌فرمود: «کودکان را دوست بدارید ونسبت به آن‌ها مهربان باشید.» روش آن حضرت در خانواده این گونه بود که هر روز صبح، دست محبت برسر فرزندان خود می‌کشید.

    رسول خدا(ص) در سیره ی تربیتی خویش خاطرنشان کرده است، همان وطر که کودک به آب، غذا و هوا احتیاج دارد، به محبت و نوازش هم محتاج است.

    وی کودکان را می‌بوسید، در آغوش می‌گرفت و نوازش می‌کرد.

    معلم هم باید رئوف و مهربان باشد.

    صفت مهربانی برای مسلمانان یک فضلیت است.

    چرا که در قرآن شریف صفت مؤمن را همین رأفت و مهربانی بیان نموده است.

    محمد رسول ا..

    والذین مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیْنَهُم محمّد فرستاده خداست یاران و همرانش برکافران بسایر قوی دل وسخت وبا یکدیگر بسیار مشفق و مهر باشد.

    پیروان پیامبر(ص) دارای دو صفت می باشند: اوّل سرسختی در مقابل دشمن دوّم دوستی و رأفت در میان دوستان.

    شاید در این فضایل انسانی، فضیلتی به این بزرگی خصوصاً برای معلّم نداشته باشیم.

    آن چنان که از قرآن استفاده می‌شود، در صفات خداوند، صفتی بالاتر و بهتر ونورانی‌تر از رأفت نداریم.

    لذا در قرآن شریف اوّل صفتی که برای پروردگار آورده شده است و یکصد و چهارده مرتبه نیز تکرار گردیده است، همین صفت است.

    پروردگار عالم روی این کلمه خیلی اصرار دارد مخصوصاً برای معلمان.

    خداوند روی کره‌ی زمین، اوّلین معلم است، بعد سایر مخلوقات، از الطاف خفیِه و جلبیّه خدا ایم که، اوّل پیامبر آمد و بعد مخلوق مکلّف در این کره پیدا شد.

    حضرت آدم معلّم بود و بعد پیامبر.

    در قرآن می‌خوانیم که پروردگار یک معلم را، با دست خود تربیت می‌کند یعنی موسی(ع) .

    وقتی بزرگ‌تر شد او را می‌فرستد زیر دست معلّم دیگر (حضرت شیب) وده سال نیز شاگردی او را می‌کند.

    سپس از جانب خدا خطاب می‌شود: اذهبا اِلَی فِرعَوْنَ إِنَّهُ طغی فَقُولاً لَهُ قَوّلاَ لَّیَناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَخشی می‌فرماید که: بروید به رسالت به سوی فرعون که او سخت در راه کفر وطغیان است و با او با کمال آرامی و نرمی سخن گوئید باشد که متذکّر شود یا از خدا بترسد.

    بروی به سوی فرعوم که او ادعی خدایی می کند و آن را هدایت کم.

    خداوند دوست دارد او هدایت شود.

    اکنون که قصد ** به کلاس رفتن و هدایت او را داری مهربان باش، خشن‌نباش و بامهربانی و نرمی با فرعون صحبت کن.

    برای این که خدا دوست دارد فرعون آدم شود.

    جاذبه‌هایی که در عالم وجود دارد، نظیر قوّه‌ی جاذبه‌ای که در کهکشان‌ها است و با جاذبه ای که در بین حیوانات است و تمامی عنایاتی که به عالم شده است، همه از رحمت خداوند است.

    در روایات می‌خوانیم که پروردگار می‌فرماید: «من آنقدر مهربانم که رحمت خود را به صد قسمت تقسیم کرده‌ام و یک قسم را به عالم وجود داده‌ام.

    محبتی که در عالم هست نظیر آن که مادر برای فرزند خویش، خود را به زحمت می‌اندازد و یا این جاذبه‌ها و عشق‌ها که در میان انسان‌ها دیده می‌شود و در میان کل موجودات، تنها یک قسمت رحمت الهی است و مابقی رحمتش صد برابر رحمت همه مخلوقات است.

    و این همان اوّلین سوره‌ای است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است و در آن می‌فرماید که خداوند معلم است.

    وقتی که در قرآن کریم راجع بر پیامبران مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم خطاب به پیامبراکرم (ص) که بالاترین پیامبر است، می‌فرماید: «ما تو را فرستادیم تا رحمت و رأفت برای همه باشی.» نقش محبت در آموزش دینی و اخلاقی از اصول بسیار مهم در آموزش دینی و اخلاقی، برخورد محبت‌آمیز با دانش‌آموزان است.

    تبدیل برخوردهای رسمی به برخوردهای صمیمی تأثیرهای بسیار مثبتی در فراگیران و جذب آنها به دین خواهد داشت و در برخوردهای محبت‌آمیز آنها با دیگران مؤثر خواهد بود.

    استفاده از برخوردهای تند در کلاس به خصوص در درس دینی که با دل‌ها سروکار دارد، جز در موارد استثنایی، عاقلانه و صمیمانه نیست و نشانه‌ی ضعف معلم است.

    اهمیت این امر در امر تعلیم و تبلیغ، می‌توان در این آیه یافت: فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَو کُنتَ قطاً غَلیِظَ القَلْبِ لَانفَضُوا مِنْ حَولِکَ «رحمت خدا تو را با خلق مهربان و خوش‌خوی گردانید.

    اگر تندخوی و سخت‌دل بودی، مردم از گردِ تو پراکنده می‌شدند.» و نیز رسول خدا (ص) هم در این زمینه می‌فرمایند: «مطالب را به مردم بیاموزید، ولی خشونت نداشته باشید و بدانید که آموزگاری ارزشمندتر از خشونت‌ورزی است.» و هم‌چنین می‌فرموده‌اند: «با کسی که از شما درس می‌آموز به نرمی رفتار کنید.» در یکی از آراء تربیتی «ابن‌خلدون» نیز به محبت اشاره شده است آن‌جا که می‌گوید: «محبت کردن به کودکان نه سخت‌گیری، زیرا سخت‌گیری علاقه‌ی کودک به یادگیری را کاهش می‌دهد و ممکن است او را دروغ‌گو و متملّق بار آورد.

    به خصوص، زمانی که در توانش نیست عاجز بماند و بخواهد از عقوبت و کیفر رهایی یابد.» مهرورزی به دانش‌آموزان و اجتناب از آزار رساندن به ایشان، یکی از مهم‌ترین وظایف آموزگار است.

    نقش محبت در یادگیری دانش‌آموزان «یادگیری همان قدر که یک امر هوشی و ذهنی است، یک امر عاطفی می‌باشد.» عواطف دانش‌آموز در تمامی فعالیت‌های او در محیط مدرسه مؤثر است.

    هر زمان که برنامه مدرسه اعم از نوع برنامه و مواد آموزشی، روابط محصل و معلم و نیز روابط انسانی محیط مدرسه برای او مناسب باشد، او نیز از فعالیت‌های خویش لذّت خواهد برد و با خوش‌بینی برای ادامه آنها خواهد کوشید.

    بخش اعظم کار معلمی، مهر و محبت است.

    معلم باید محبت داشته باشد.

    محبت بدان معناست که قلبش، دانش‌آموز خود را همچون فرزند، بی‌‌توقع و انتظار دوست می‌دارد و دلسوزی، مهر و عطوفت در وجود او موج می‌زند.

    محبت آموزگار به شاگرد خویش می‌تواند به صورت پذیرش، نوازش، نرمی در گفتار، برقراری فضای امن، حمایت، تعریف و تحسین، تشویق، عفو و اغماض، عذرپذیری و ...

    آشکار شود.

    این محبت باید به گونه‌ای باشد که متعلم این رابطه حسنه محبت‌آمیز را احساس نماید ولی به معلم خویش وابستگی پیدا نکند.

    محبت درست معلم به متعلم باعث می‌شود: الف ـ ترس و اضطراب، بی‌حوصلگی، پرخاشگری، سهل‌انگاری در انجام وظیفه و اموری از این قبیل در متعلم ایجاد نشود و یا اگر داشته به صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش یابد و یا حتی از بین برود.

    ب ـ متعلم جدی‌تر درس می‌خواند و حرکت و جنب و جوش آن افزایش می‌یابد و از سوال کردن و دنبال نمودن بحث برای یادگیری استنکاف نمی‌کند.

    ج ـ متعلم به معلم خویش اعتماد می‌کند و مشکلاتش را با او در میان می‌گذارد و راهنمایی‌های او را مورد توجّه قرار می‌دهد و این امر به حل مشکلاتش می‌انجامد.

    د ـمتعلم به لزوم برقراری رابطه عاطفی با دیگران پی می‌برد و راه صحیح چگونه محبت کردن را نیز، عملاً یاد می‌گیرد و بدین وسیله «جامعه‌پذیری» در او تقویت می‌شود و حتی معلم را به عنوان اسوه‌ی خویش می‌پذیرد و از رفتارهای او سرمشق می‌گیرد و چگونه صحیح زیستن را می‌آموزد و شایستگی‌های اخلاقی، معنوی، اجتماعی و ...

    او را بکار می‌بندد.

    راپینز می‌گوید: «رمز زندگی، بخشش است.

    سخاوت، زندگی انسان را معنادار می‌کند.

    کلید موفقیت در هر نوع رابطه متقابل این است که در ایجاد ارتباط پیشقدم شوید و از خودمایه بگذارید و سپس به محبت بخشیدن ادامه دهید.» اگر می‌خواهید دانش‌آموزان شما را بپذیرند، رابطه‌ی حسنه‌ای با آن‌ها برقرار سازید و محبّت خود را نثارشان کنید.

    وقتی به دانش‌آموز همچون یک فرزند علاقه‌مند باشیم، از خطاهای او دلگیر نمی‌شویم و از خدمت به او نیز در حد توانایی فروگذار نمی‌کنیم.

    زمانی که به او می‌رسیم، از یاد می‌بریم که در خارج از کلاس چه گرفتاریها، مشکلات و ناراحتیهایی ما را رنج می‌دهد و تنها آن فرزند مطرح می‌شود.

    هنگام ورود به کلاس هرچه در بیرون ذهن و دل را مشغول داشته است کنار زده شده، ترک می‌گردد.

    این محبت مشکل‌ترین کارهای معلمی را سهل می‌کند و خستگی‌های این کار را لذّت‌بخش و شیرین می‌نماید.

    «بچّه‌ها از کسانی که آن‌ها را دوست ندارند چیزی نمی‌آموزند.» عنوان کتابی است که در سال 1977 دیوید آپسی و فلورا ربیوک نوشتند.

    **** مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه معلم ـ شاگرد تا حد زیادی روی یادگیری او تأثیر می‌گذارد.

    به عنوان شاگرد وقتی معلمان خود را دوست می‌داشتیم یا به آن‌ها عشق می‌ورزیم، در خواندن درس‌هایشان سعی و تلاش بیش‌تری می‌گردیم.

    ما نه تنها بیش‌تر یاد می‌گرفتیم بلکه در کلاسی که معلمش را دوست داشتیم، بهتر فعالیت می‌کردیم، بچّه‌ها برای معلمانی که آن‌ها را دوست دارند، کم‌تر دردسر و مزاحمت ایجاد می‌کنند و کم‌تر برخورد نادرست با آن‌ها دارند.

    معلمان باید علاقه و محبت خود را، هم به صورت کلامی و هم از طریق ابزارهای غیرکلامی چون: توجّه تمام و کمال به دانش‌آموزان، حفظ و تداوم ارتباط چشمی با آنان، لبخند زدن و ایما و اشاره نشان دهند.

    ما اغلب فراموش می‌کنیم که اکثر دانش‌آموزان برای معلمانی که به آن‌ها محبت می‌کنند و معلمانی که آنها را مورد احترام قرار می‌دهند، هر کاری را انجام می‌دهند.

    در بیش‌تر موارد، دانش‌آموزان حاضرند، هر کاری بکنند تا تأیید چنین معلمانی را به دست آورند.

    به قول شاعر گرانقدر نظیری نیشابوری: درس معلّم اربود زمزه محبتی جمله به مکتب آورد طفل گریز پارا آشکار است که معلمان باید در ابراز علاقه و محبت خویش نسبت به دانش‌آموزان صادق باشند وگرنه، احترام آنان نزد دانش‌آموزانی که ریاکاری و دورنگی می‌بینند، رو به افول می‌گذارد.

    عامل لطف و محبت، مؤثرترین عوامل تعلیم و تربیت است.

    معلم می‌تواند از عامل لطف و محبت و مهر و مودت جهت ارشاد شاگردان به ویژه دانش‌آموزانی که مرتکب خلاف شده‌اند، استفاده نماید.

    زیرا در اخبار و احادیث به ما گوشزد شده است که اگر مردم را صریحاً از کاوش در فضولات حیوانی بازدارند، اصرار آنان در کاوش و از هم پاشیدن آن، فزاینده‌تر می‌گردد.

    باید در مراتب مهر و محبتم پیامبر عزیز و گرامی اسلام (ص) نسبت به آن اعرابی و بیابانگرد اندیشید، که مسجد را با بول و پیشاب خود آلوده کرد و پیامبر مهربان به جای توبیخ و درشتخویی، از در لطف و دلسوزی وارد شهر و از راه محبت، این مرد صحراگرد را متوجّه زشتی و نادرستی رفتارش نمود.

    آری باید دید که رسول اکرم (ص) با معاویه بن حکم آنگاه که در اثنا نماز سخن گفت، چه نوع رفتاری را پیش گرفت.

    آن حضرت در ارشاد او از لطف و محبت استفاده کرد و از این رهگذر، او را به نقص و اشکال کارش آشنا ساخت.

    استاد شهید مطهری نیز یکی از عوامل تربیتی را چنین عنوان می‌نمایند: «از استعدادهای دیگری که در انسان باید پرورش یابد عبارت است از: محبت، (محبت عاقلانه و منطقی که مترادف با صلح و مصلحت است.» ماهیت روش سوخو ملینسکی «باید به معلم مهرورزی و احترام را آموخت.» واسیلی سوخو ملینسکی برای آموختن کودکان باید به آنان مهر ورزید.

    تنها در آن صورت است که معلم می‌تواند احساس شادی در مورد کار، دوستی و انسانیت را در کودکان بپروراند.

    معلم باید به قلب هر کودکی راه یابد و تنها در آن صورت قادر خواهد بود، عشق به خانواده، مدرسه و دانش و کشور را در آنان بیافریند.

    «راه‌یابی به دل‌های کودکان» اساس کار سوخو ملینسکی بود.

    سوخو ملینسکی آموزگاران را «خالق و سازنده‌ی نفس انسان و بذرافشانان صفات انسانی» می‌نامید که هدف آن‌ها «پاشیدن بذر محبت است تا در پهنه‌ی نفس انسان، علفِ هرز، هرگز مجال روییدن نیابد.» سوخو ملینسکی معتقد بود که باید مدارس جوّی معنوی به وجود آید تا در تکوین سجایای انسانی کودکان مؤثر باشد.

    او می‌گفت: «من هیچ چیز خارق‌العاده‌ای پیشنهاد نمی‌کنم.

    فقط باید به بچّه‌ها یاد داد که خانواده‌ی خود، مدرسه و جایی را که در آن به دنیا آمده‌اند، دوست داشته باشند.» او از معلمان دعوت می‌کرد، انسان‌شناسی را سرلوحه کسب دانش‌ خود قرار دهند، به شخصیت شاگردان خود احترام بگذارند و در راه پرورش کودک تلاش کنند.

    زیر از نظر وی آموزگار وظیفه دارد، کودک را در مقابل آنچه که انسان را خشن بار می‌آورد، بی‌اعتنا و یا تندخو می‌سازد، مصون سازد.

    خلاصه آن که کودک باید سرشار از عاطفه و محبت باشد، زیرا رشد این خصلت‌ها همان چیزی است که بعدها به تفکرِ «ادایم دین به جامعه و توانایی نفع‌رسانی به آن» تبدیل می‌گردد.

    متعادل پدر و مادر برخوردار باشند، آنان را امین و مورد اعتماد خویش قرار می‌دهند و مسایل و مشکلات زندگی خود را با والدین در میان گذارده، با راهنمایی‌های ایشان پا به عرصه‌ی جامعه می‌نهند.

    به قول شعاری‌نژاد:‌ از قدیم شنیده‌ایم که معلم را پدر روحانی می‌نامند که منظور نقش والدینی معلم است.

    یعنی معلم هم، هم‌چون پدر و مادر مهربان است.

    منتهی از روی عقل و آگاهی کامل، نه فقط عاطفه، به رهبری و تربیت محصلان می‌پردازد.

    البته معلمی که در کلاسش فقط بر محور عواطف و احساسات می‌چرخد، هم در آموزش‌ و هم در کنترل کلاس دچار مشکل خواهد شد.

    محبت در صورتی که حالت افراطی به خود بگیرد، سبب اشتغال فکری و بروز حواس‌پرتی در انسان شده و فراغت دل را از بین می‌برد و با دخالت‌های شیطانی سبب فلج شدن فکر و روح انسان می‌شود و همین حالت خود بزرگترین صدمات را بر انسان وارد می‌سازد.

    رفتارها و برخوردهای احساسی از ویژگیهای ما ایرانیان است.

    علاقه و محبت متقابل بین انسان‌ها بسیار خوب است، امّا مشکل وقتی بروز می‌کند که کسی خواسته یا ناخواسته، محبت به خود را در دیگری چنان تحریک و تقویت کند که او را به خود وابسته سازد.

    وابستگی‌های عاطفی کنترل نشده، می‌توانند مشکل‌ساز باشند.

    بسیار دیده شده ـ به خصوص در دوره‌های راهنمایی و ابتدایی ـ دانش‌آموزی به علت فاصله گرفتن از معلمی که شیفته او بوده، دچار اُفت انگیزشی و تحصیلی شده است.

    شیفته کردن دیگری نسبت به خود، میلی ناخودآگاه و هیجانی است که ریشه‌های مرضی دارد.

    قابل ذکر است که تأکید صرف بر جنبه‌های عقلانی تدریس هم، مباحث کلاس و فضای آن را خشک و غیرقابل تحمل می‌کند.

    نمونه‌ای از نتیجه‌ی افراط در محبت (خاطره‌ای از الهه شیردل ـ فارس) در اولین سال‌های خدمتم در یکی از مناطق محروم، همکاری داشتم که به دانش‌آموزان خود محبت زیادی می‌کرد.

    محرومیت، نه بر زندگی روستایی، که بر فرهنگ درونی خانواده‌های آن منطقه چنگ انداخته بود.

    در این میان دختران، تشنگانی بودند که با دیدن کوچک‌ترین محبت تمام آمال خود را محقق یافته می‌دیدند.

    همین محبت بی‌شائبه باعث شده بود که برخی از شاگردان، تا حد پرستش به معلّم خود علاقه‌مند شوند.

    چند ماه بعد آن معلّم ازدواج کرد.

    امّا این ماجرا آن چنان بر شاگردانش تأثیر منفی گذاشت که یکی از آنان دست به خودکشی زد.

    سخن آخر صفت مهربانی از برجسته‌ترین صفات مؤمنین از دیدگاه قرآن کریم است.

    پیامبران الهی خصوصاً پیامبر اکرم (ص) در مسیر هدایت بشر رأفت و مهربانی را همواره به کار می‌گرفته‌اند.

    امّت پیامبر (ص) و بشریت، شاگردان کلاس‌هایی هستند که پیامبران الهی معلمین آنند.

    انبیا و رسل رنج‌ها و مشقّات بزرگی را در جهتن تربیت بشر متحمّل شده‌اند و در همه حال نهایت عطوفت را مبذول داشته‌اند.

    البته آن حضرت در سیره‌ی تربیتی خود والدین را از زیاده‌روی در محبت و نوازش نهی می‌کند.

    زیرا معتقد است طفلی که در حد متعادل از چشمه‌ی گوارای محبت سیراب شود، روحی شاد و روانی بانشاط دارد.

    بنابراین در باطن خود احساس محرومیت نمی‌کند و گرفتار عقده‌های درونی نیست.

    در درون چنین کودکی گل‌های فضایل اخلاقی به آسانی شکفته می‌شود و اگر در زندگی با موانعی مواجه نگردد، بشری با فضلیت، انسان دوست و خدمتگذار خواهد شد.

    جلال‌الدین بلخی (مولانا) شیوه‌ی مهرورزی و محبت را شیوه‌ای نافذ و ثمربخش دانسته است که آدمی را از درون دگرگون می‌سازد و مربی با مهرورزی می‌تواند متربی را دلبسته خویش گرداند و زمینه تربیت‌پذیری او را هموار نماید و از این طریق اعتماد متربی را جلب کند تا او همه رازهای درون خود را با مربی بازگوید.

    و اینک برخی از اشعار مولوی را در مورد محبت و مهرورزی در*** می‌آوریم: از محبت تلخ‌ها، شیرین شود از محبت مس‌ها، زرین شود از محبت دردها، صافی شود وز محبت دردها، شافی شود از محبت خارها گل می‌شود وز محبت سرکه‌ها مَل می‌شود از محبت دار، تختی می‌شود وز محبت بار، بختی می‌شود از محبت *** گلشن می‌شود بی‌محبت روضه گلخن می‌شود از محبت نار، نوری می‌شود وز محبت دیو، حوری شود از محبت سنگ، روغن می‌شود وز محبت غول، هادی شود از محبت نیش، نوشی می‌شود وز محبت شیر، موشی می‌شود از محبت سقم، صحت می‌شود وز محبت قهر، رحمت می‌شود از محبت مرده، زنده می‌شود از محبت شاه، بنده می‌شود این محبت هم نتیجه‌ دانش است کی گزافه‌ بر چنین تختی نشست و خلاصه آنکه در سرزمین تعلیم و تربیت هرگز نقش مؤثر مهربانی را فراموش نکنیم.

    مهربانی، آبی است که به ریشه‌های نهال کوچک، اطمینان و آرامش می‌بخشد.

    کودک درونش شاد و سرزنده است و این را از سال‌هایی دارد که کودکان ما را از خود عاشقانه عبور داده است.

    والسلام

کلمات کلیدی: مهرورزی

مهرورزي چيست ؟ محبت عامل مهمي است که براي درمان هر گونه درد مي تواند مورد استفاده باشد . هم رام کننده است و هم به راه آورنده . بر اساس تجارب مهر و محبت بيش از خشم وکين و تنبيه مي توانند موجد آثار رشد باشد ، يک مربي مهربان و آگاه مي تواند ن

نقش محبت و مهرورزي در تعليم و تربيت اکسير محبت تربيت واقعي و صحيح با يک کلمه که همان " عشق " است آغاز مي شود . عشق و نشانه هاي مربوط به آن از چنان اهميتي برخوردار است که بدون ذخاير و گنجينه هاي نهفته ي آدمي ظاهر و آشکار نمي شود . "محبت

اين نوشته کوششي است براي بررسي عوامل خشونت در عرصه‌هاي مختلف جهاني و بررسي چگونگي بهره‌برداري جنگ‌افروزان و ابرقدرتان از ضعف ديگر دولت‌ها و نقش ارگان‌ها و ابزارهاي مختلف در دامن‌زدن به آتش اين جنگ‌افروزي‌ها و يا مقابله‌ي آنها با اين عوامل. با توجه

مهرورزي در اسلام راز پيشرفت اسلام در مهرورزي پيامبر اکرم(ص) به مردم نهفته است: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لوکنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک»: پس به برکت رحمت الهي با مردم نرمخو و پرمهر شدي و اگر تندخو و سخت‌دل بودي قطعاً از پيرامون تو پراکنده

است.يعني ناخودآگاه جوياي محبت و عاطفه است . دليل محکم براي اثبات ادعاي فوق همين گرايش طبيعي و غريزي انسان به اجتماع و زندگي اجتماعي است . تا در سايه اين اجتماع به نياز هاي فطري خويش دست يابد . دين اسلام به عنوان کامل ترين دين آسماني تاکيد ويژه اي بر

مهرورزي در اسلام : انسان به طور فطري موجودي عاطفي است.يعني ناخودآگاه جوياي محبت و عاطفه است . دليل محکم براي اثبات ادعاي فوق همين گرايش طبيعي و غريزي انسان به اجتماع و زندگي اجتماعي است . تا در سايه اين اجتماع به نياز هاي فطري خويش دست يابد . دين اس

اين نوشته کوششي است براي بررسي عوامل خشونت در عرصه‌هاي مختلف جهاني و بررسي چگونگي بهره‌برداري جنگ‌افروزان و ابرقدرتان از ضعف ديگر دولت‌ها و نقش ارگان‌ها و ابزارهاي مختلف در دامن‌زدن به آتش اين جنگ‌افروزي‌ها و يا مقابله‌ي آنها با اين عوامل. با توجه

با نگاهي به گذشته و اديان مختلف ومذاهب گوناگون به گوشه کوچکي از محبت ومهرورزي به گونه هاي مختلف مي توان اشاره کرد: اديان ايران قديم پرستش قواي طبيعي آنچه از متون تاريخي و نظرات محققان استفاده مي شود اين است که آريايي ها قواي طبيعي و اجرام سماوي

اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی مهر و محبّت مایه و سرمایه‏اى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه‏ و حرم اللّه‏ و عرش اللّه‏ شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش ...

از محبت دُردها صافی شود وز محبت دردها شافی شود مقدمه: نقش محبت و مهروروزی در فرآیند تعلیم وتربیت محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان بالاخص کودکان است. یکی از عللی که آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش می‌سازد این است که در تنهایی محبّت‌هایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی‌شود. محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب ناهنجاری‌های روانی است. کمبود محبت مشکلاتی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول