چکیده:
آموزش درس ریاضیات از دغدغههای اصلی معلمان این رشته میباشد و با توجه به اینکه درس ریاضی در بسیاری از مطالب حالت انتزاعی دارد پرداختن به این درس تا حدود زیادی توان ذهنی بالقوه دانشآموزان را میطلبد تا آنها را به متفکرانی خلاق و حلکنندهی مسائل تبدیل کند. دانشآموز فکور که قدرت شناخت و استفاده از آموختههای خود را دارا باشد.
1- مقدمه:
عوامل زیادی ساخت و بنیان روشهای تدریس را پایهریزی کرده و استحکام میبخشد از جملهی این عوامل مهم و تأثیرگذار، دیدگاهها و نظریههای یادگیری میباشد.
یادگیری عبارت است از فرآیند تغییرات نسبتا پایدار حاصل از تجربه در رفتار بالقوهی یادگیرنده و نظریههای یادگیری در واقع اصول کلیت یافتهای هستند که زمینهی یادگیری و شرایط آن را تبئین میکنند و همچنین یادگیری فرایندی درونی است که حافظه، انگیزش و تفکر نقش مهمی در آن بازی میکنند. بر اساس دیدگاههای جدید موجود در این نظریه، یادگیری فرایندی است که طی آن دانش و اطلاعات به وسیله خود یاد گیرنده:
1) کسب میشود
2) پردازش میشود
3) دست کاری میشود
4) و به یاد سپرده میشود
2- مفهوم فرایند یاددهی، یادگیری
نشست یادگیری
آسان است معلم ریاضی مدرسه راهنمایی باشیم. اما سخت است معلم ریاضی بسیار خوب باشیم ]1[
در فرایند یاددهی- یادگیری، مفاهیمی چون تدریس، یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، تعامل معلم و دانشآموزان و ... مطرح است.
1- تدریس:
تعامل یا ارتباط متقابل معلم با دانشآموز بر اساس طرح منظم و هدفدار به منظور تغییر در رفتار (یادگیری) را تدریس مینامند. ]2[
2- یادگیری:
تغییر در طرز تفکر و مهارتهای ذهنی و حرکتی را یادگیری مینامند. ]3[
3- ارزشیابی:
فرایندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت دانشآموزان در رسیدن به هدفهای آموزشی ست.
4- مواد آموزشی:
شامل کتاب، فیلمهای آموزشی، مجلات و ... که محتوای یادگیری تلقی میشوند.
در فرایند تثبیت یادگیری
1) نحوه مطالعه و تمرین و تکرار دانشآموز
2) نحوه کمک رسانی ولی دانشآموز در خانه
3- هدفها در فرآیند یاددهی – یادگیری – تثبیت یادگیری
کمیته بینالمللی آموزشی در قرن بیست و یکم یادگیری را بر چهار ستون استوار میداند:]4[
1- آموزش برای یادگیری
2- آموزش برای عمل کردن
3- آموزش برای زیستن
4- آموزش برای همزیستی
4- اهداف عمومی ریاضیات در مقطع راهنمایی ] 5[
1- پرورش نظم فکری و درست اندیشیدن از طریق آموزش به کار بردن صحیح دانستهها
2- ایجاد توانایی انجام محاسبات عددی در زندگی روزانه
3- رشد توانایی حل مساله
4- ایجاد و توانایی محاسبات ذهنی و تخمین زدن کمیتها در حد نیازهای زندگی روزمره (للهی: 1368)
نخستین هدف از یادگیری هر موضوعی آن است که در عمل به کار آید. برای اینکه آموختهها در عمل به کار آیند دو راه موجود است. یکی اینکه آموختهها عینا در مواردی مشابه به کار روند که به این عمل انتقال یادگیری میگویند. مانند آموختن چهار عمل اصلی که دانشآموزان را در موقعیتهای مشابه دیگری چون خرید کردن یا حل مسئله به کار میبرد. راه دیگر آموختن، اصول و مبانی کلی و نگرشهایی است که میتواند مبنای اعمال آینده قرار گیرد.
البته آموختن و درک اصول اساسی یک موضوع تنها در فراگرفتن اصول کلی آن خلاصه نمیشود، بلکه دانشآموزان باید ازتوانایی کشف جدید و حل مسئله برخوردار باشند. اگر کشف نهایی مجهولات توسط دانشآموزان صورت پذیرد این امر اعتماد به نفس را در وی تقویت میکند و هم بر علاقه او میافزاید. به عبارت دیگر کشف روابط و معلوم کردن مجهولات توسط دانشآموز باید جز روش تدریس محسوب شود. ]6[
5- تحول در روشهای یادگیری ]7[
یکی از تقسیمبندیهایی که برای یادگیری ریاضیات ذکر شده یادگیری طوطیوار و یادگیری معنادار است. همان طور که گویا (1381) ذکر میکند. یادگیری برای فهم و درک قانعکننده است، حال آن که یادگیری طوطیوار اینگونه نیست. انجام اعمالی از دانشآموز خواسته شده، ولی قناعت درونی برای او ندارد. یادگیری برای فهم و درک راهی برای تفکر است. اما یادگیری، برای فهم و درک شرایطی ایجاد میکند که دانشآموزان درستی مطالب را درک کنند. ولی یادگیری طوطیوار شرایطی درست میکند که درستی آن را بپذیرد. لذا در صورتی وقوع یادگیری معنادار خواهد بود که میتوانیم امیدوار باشیم که دانشآموز قدرت انتقال مطالب به موقعیتهای جدید و به کارگیری آنها برای حل مسائل دنیای واقعی را پیدا کرده است. بدین ترتیب از خواندن ریاضی لذت برده، اهمیت و کارایی آن را بهتر درک میکنند و برای آن ارزش قایل میشو.
در روانشناسی یادگیری، یادگیری به شیوهی معمول را که روش حفظ کردن مطالب است، به سبب این که ذهن دانشآموز در کشف روابط موجود، بین قسمتهای گوناگون موضوع دخالت ندارد و به جای درک و فهم، تنها گفتههای معلم یا مطالب را طوطیوار حفظ میکند را یادگیری غیرفعال میگویند.
اما در یادگیری فعال و معنادار، دانشآموز تلاش میکند محتوای پنهان مطالب درسی را با راهنمایی و رهبری معلم درک کند. درباره آنها بیندیشد، آنها را با دانش قبلی خود ارتباط دهد و از طریق بحث و گفت و گو، تمرین و تکرار، به درک کامل برسد.
در این روش، دانشآموز با دقت، اراده، کنجکاوی و استدلال، موضوع را درک و بین آموختههای قبلی و جدید ارتباط برقرار میکند تا به برداشت جدید از دانش و آگاهی برسد و در ذهنش ثبت شود.
در نتیجه درک موضوع، تفکر و تامل و کنجکاوی و دقت در مطالعه، یادگیری را عمیقتر و پایدارتر میکند. به کلامی دیگر، ذهن دانشآموز برای یادگیری مطالب جدید، بیشتر به درک و فهم و چالش فکری نیاز دارد تا حفظ مطالب به صورت طوطیوار.
حال بعد از آنکه یادگیری انجام شد در محیط زندگی دانشآموز شرایطی فراهم شود که یادگیری در حافظه دراز مدت او جایگزین شود و استفاده بهینه از آموختههایش نماید.