دلایل اصلی ناکامی در یادگیری زبان
بشر در هیچ دورهای این چنین با حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است.
سرگردانی انسان امروز، انتخابی مناسب از بین هزاران امکانی است که عمر کوتاهش را بر نمیتابد و این سرگردانی، در انتخاب روشی مناسب برای یادگیری یک زبان بین المللی با گستره تولید جهانی، صد چندان شده است.
کتابها، فیلمهای صوتی - تصویری، کلاسهای آموزشی رسمی و غیر رسمی، نرم افزارها و پهنه گسترده اینترنت در کارند تا امر فراگیری یک زبان خارجی تحقق یابد.
آیا اشکال در بهره هوشی ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی است که با گذراندن بیش از ده سال از دوران راهنمائی تا دانشگاه هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم؟
چرا ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی با گذراندن بیش از ده سال، از دوران دبیرستان تا دانشگاه، هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم.
بدون شک اشکال در بهره هوشی و توانائیهای ما نیست بلکه مشکل در روشها و تکنولوژیهایی است که ما با استفاده از آنها زمان بزرگی از زندگی خویش را از دست دادهایم.
عمدهترین دلایل ناکامی در فراگیری زبان در کشور ما بقرار زیر است:
ترس
ما همیشه زبان را درس مشکلی تصور می کردیم که باید آنرا امتحان دهیم و بدین دلیل هرگز فرصت استفاه از آنرا بصورتی نیافتیم که از آن لذت ببریم.
تکیه بر محیط مبتنی بر متن
دنیای واقعی زبان، یک دنیای صوتی است.
در حالی که سیستم آموزشی ما، دنیایی مبتنی بر متن بوده است و این باعث میشد که مشکل تلفظ نیز بر مشکلات بیشمار ما افزوده شود.
بدلیل عدم زیستن در یک محیط واقعی صوتی با آن احساس بیگانگی میکنیم.
نتیجه این سیستم آموزشی در آرمانی ترین شرایط تربیت مترجم بود، نه کسی که با زبان بتواند ارتباط برقرار کند.
تکیه بر گرامر
کاش ما زبان را با روش کودکان یاد میگرفتیم که کمترین اهمیتی برای دستورات پیچیده زبان نمیدهند.
راستی ما، خود چقدر با گرامر زبان مادری خود آشنا هستیم؟
دستوات گرامری در تمامی زبانها یک موضوع کاملاً تخصصی و انتزاعی از زبان است و اگر نه اینست، پس اینهمه رشتههای دانشگاهی سطح بالا در رابطه با دستور زبان چه معنی میدهند؟
حرف زدن با رعایت دستورات گرامری زبانی پر از استثناء، مانند انگلیسی، تقریباً غیر ممکن است.
تأکید بر یادگیری لغات
آموزش ما، حفظ کردن فرهنگهای لغت بود، هر معلمی برای خود دیکشنری کوچکی میساخت که مجبور به حفظ آن بودیم.
و متأسفانه هنوز هم کار به همین منوال است.
در یک فرهنگ انگلیسی نگاهی به لغت GET یا TAKE بیندازید.
دو صفحه معنی مختلف و گاه متضاد برای یک لغت، سردرگمی آدمی را در آموزش صد چندان میکند.
فرق عمده زبان انگلیسی با زبان فارسی در این است که لغات در زبان انگلیسی عمدتاً وقتی معنی واقعی دارند که در کنار سایر لغات قرار میگیرند.
مثلاً لغت Take معنی واضحی ندارد، در حالی که معنی عبارت Take off کاملا مشخص است.
اهمیت دادن به امر خواندن
در هر زبانی چهار عنصر عمده خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن وجود دارد.
آنچه در سیستم آموزش رسمی ما بیش از همه به آن پرداخته شده است امر خواندن میباشد.
در برخی از کلاسهای غیر رسمی نیز صحبت از هم زمانی چهار عنصر رفته است.
اما وقتی ما در محیط واقعی زبان قرار میگیریم در مییابیم که اگر هدف فراگیری زبان باشد، عنصر خواندن و نوشتن اهمیت درجه چندم دارند، به این دلیل ساده که در تمامی زبانها افراد بی سواد آن جامعه نیز قادر با تکلم زبان مادری خود هستند.
سه مشکل اصلی پیش روی یک زبان آموز
1- ایجاد شور و هیجان در فراگیری زبان
همه زبانآموزان دوست دارند که به خوبی انگلیسی صحبت کنند.
آنها از این فکر که قادر باشند «روان» صحبت کنند و با دیگران به انگلیسی ارتباط برقرار کنند به هیجان میآیند.
اما آنها معمولاً توجهی به خود فرآیند آموزش ندارند.
در نظر بیشتر زبانآموزان، فراگیری زبان انگلیسی یک اجبار است - چیزی که مجبور به انجام آن هستند، ولی میلی به آن ندارند.
آنها در فراگیری زبان انگلیسی هیچ لذتی نمیبینند.
بطور خلاصه، بیشتر زبانآموزان دوست دارند که انگلیسی صحبت کنند ولی دوست ندارند به فراگیری زبان انگلیسی مشغول باشند.
این اولین و مهمترین مشکلی است که پیش روی یک زبان آموز قرار دارد، زیرا کسی که تمایلی به فراگیری یک زبان خارجی ندارد، آن را به خوبی فرا نخواهد گرفت.
اگر شما «انگلیسی» را دوست نداشته باشید، «انگلیسی» هم شما را دوست نخواهد داشت!
اگر میخواهید که زبانآموز موفقی باشید، لازم است که خود فرآیند آموزش را هم دوست داشته باشید.
لازم است که زمانی را که صرف فراگیری انگلیسی میکنید، به عنوان وقت تفریح یا استراحت خود به حساب آورید.
به عنوان مثال، شما باید از موارد زیر لذت ببرید:
خواندن جملات انگلیسی و فکر کردن درباره ساختار آنها فراگیری لغات جدید از یک دیکشنری نوشتن یک جمله انگلیسی صحیح با کمک گرفتن از دیکشنری، کتاب گرامر و اینترنت تمرین تلفظ اصوات و کلمات انگلیسی به طور آرمانی، فراگیری زبان بایستی برای شما یک تفریح به حساب بیاید.
شما باید خود را یک «زبانآموز» قلمداد کنید - کسی که فراگیری زبان انگلیسی را به عنوان یکی از فعالیتهای مورد علاقهاش انتخاب کرده است.
2- ایجاد اولین تغییر در زندگی تصمیم برای فراگیری زبان انگلیسی نیازمند ایجاد تغییراتی در زندگیتان میباشد.
به عنوان مثال تصمیم میگیرید که هر روز 30 دقیقه برای خواندن یک کتاب انگلیسی وقت بگذارید و بر این تصمیم پافشاری میکنید.
ایجاد یک تغییر کوچک ولی دائمی در زندگی راحت نیست، مخصوصاً اگر فراگیری زبان «سرگرم کننده» به نظر نرسد.
به هر حال، زبانآموزان باید به خاطر داشته باشند که اگر روزی 15 دقیقه به مطالعه انگلیسی بپردازند، نتیجه بهتری میگیرند تا اینکه مثلاً هر یک ماه یکبار، یک روز کامل را به این کار اختصاص دهند.
3- ایجاد تغییرات دیگر در زندگی اگر چه ایجاد اولین تغییر، خود کار دشواری است، ایجـاد تغییرات بعدی نیـز سخت است.
بسیاری از زبانآموزان اولین گام را برمیدارند (مثلاً مطالعه روزانه یک کتاب بـه زبان انگلیسی) و همانجا متوقف میشوند.
آنها خود را درگیر فعالیتهای «انگلیسی ساز» نمیکنند.
یک زبانآموز خوب مجموعهای از فعالیتها (خواندن متن، تماشای برنامههای زبان اصلی، تمرین تلفظ و ...) را در اختیار دارد و هر کدام را بر اساس حال و هوای خود انتخاب میکند.
یک فعالیت به خودی خود کافی نیست، زیرا اولاً شما زودتر خسته میشوید و ثانیاً به شما طیفی از مهارتهای زبان ارائه میدهد که نوعاً بسیار محدود است.
به عنوان مثال خواندن متون انگلیسی نمیتواند تلفظ شما را تقویت کند، اگر چه میتواند گرامر، دایره لغت و مهارتهای نوشتاری و درک مطلب شما را تقویت کند.
چگونه تلفظ خود را بهبود بخشیم استرس کلمه (word stress)» در درک مطلب شنیداری نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.
زبان انگلیسی یک زبان «استرس محور» میباشد که این بدان معنا است که سیلابهای خاصی استرس بیشتـری نسبت به بقیـه دریـافت میکنند، در حالیکه از روی کلمات فـاقد استرس بـه سرعت میگذریـم.
انگلیسی زبانان به طور طبیعی استرس کلمات را به کار میبرند.
این آنقدر برای آنها طبیعی است که حتی نمیدانند دارند از آنها استفاده میکنند.
در بسیاری از زبانها، از جمله فرانسه و ژاپنی، هر سیلاب با «تأکید» مساوی و یکسان تلفظ میشود.
بنابراین این دسته از غیر انگلیسی زبانان اغلب با دو مشکل مواجه هستند: آنها نمیتوانند به راحتی صحبتهای انگلیسی زبانان بومی (native) را درک کنند، مخصوصاً اگر تند صحبت کنند.
انگلیسیزبانان بومی هم به نوبهی خود در درک صحبتهای غیر انگلیسی زبانان (غیر بومی) مشکل دارند.
اما «استرس کلمه (word stress)» دقیقاً چیست؟
انگلیسی زبانان هر سیلاب را با شدت یکسانی بیان نمیکنند، بلکه یک سیلاب را با استرس (تکیه) تلفظ میکنند.
آنها یک سیلاب را بلند و واضح و بقیه سیلابها را آرامتر بیان میکنند.
سه کلمهی photographer ، photograph و photographic را در نظر بگیرید.
این سه کلمه اگر چه هم خانواده هستند، اما استرس هر کدام در جای متفاوتی قرار گرفته است: PHO to graph pho TO grapher pho to GRA phic همه کلماتی که بیش از دو سیلاب دارند، دارای یک سیلاب استرس دار یا مؤکد هستند: TEAcher, jaPAN, , aBOVE, converSAtion, imPORtant, deMAND, etc.
اگر شما در صحبتهایتان به درستی از استرس کلمات استفاده کنید، به سـرعت هر دو مهـارت درک مطلب شنیداری و تـلفظ خـود را تـقـویـت خواهید کرد.
انگلیسی زبانان بیشتر به سیلابهای «استرس دار» دقت میکنند و نه به سیلابهای «خفیف».
اگر شما در صحبتهایتان به درستی از استرس کلمات استفاده کنید، به سرعت هر دو مهارت درک مطلب شنیداری و تلفظ خود را تقویت خواهید کرد.
هر موقع که چیزی به انگلیسی گوش میدهید (مثلاً رادیو یا یک فیلم زبان اصلی) به استرس هر کدام از کلمات دقت کنید.
اولین قدم شما این است که آن را بشنوید و تشخیص دهید.
در مرحله بعد شما میتوانید آن را به کار برید!
وقتی لغت جدیدی را یاد میگیرید، باید مکان استرس آن را هم بیاموزید.
اگر یک دفـترچه لغت دارید، موقع یادداشت یک لغت جدید حتماً نشان دهید که کدام سیلاب دارای استرس است.
اگر نمیدانید میتوانید به یک دیکشنری مراجعه کنید.
در دیکشنریها معمولاً سیلاب استرسدار را با یک علامت ( ' ) نشان میدهند (قبل یا بعد از سیلاب استرسدار).
علاوه بر استرس کلمه (word stress)، باید استرس جمله (sentence stress) را هم درست ادا کنید.
بطور کلی کلمات استرسدار در یک جمله عبارتند از: اسمها، افعال اصلی (مانند read, visit و ...)، صفتها و قیدها.
کلمات دیگر یعنی حروف تعریف، افعال کمکی، ضمایر و ...
در جمله استرس نمیگیرند.
(دقت کنید سیلابهای استرسدار را با کلمه استرسدار اشتباه نگیرید.) جمله زیر را با صدای بلند بخوانید: The beautiful mountain appeared transfixed in the distance.
حالا این جمله را با صدای بلند بخوانید: He can come on saturdays as long as he doesn't have to do any homework in the evening.
اگر چه جمله دوم تقریباً 30% طولانیتر از جمله اول است، ولی برای بیان هر دوی آنها زمان یکسانی مورد نیاز است، زیرا در هر جمله پنج کلمه استرسدار وجود دارد.
چطور با خواندن، انگلیسی خود را تقویت کنیم؟
سریع خوانی معمولاً افراد هنگام مطالعهی یک متن (مثلاً یک روزنامه) سعی میکنند با حداقل تلاش و حداکثر سرعت به مضمون اصلی مطلب پی ببرند.
شاید بتوان این استراتژی را «سریع خوانی» نامید.
در این استراتژی مغز تلاش میکند تا جای ممکن کلمات کمتری را بخواند و تنها کسری از ثانیه روی هر کلمه توقف میکند.
ممکن است زبانآموزان نیز این استراتژی را برای خواندن متون انگلیسی بکار بگیرند.
حال باید دید این استراتژی (سریع خوانی) چه ویژگیهایی دارد: کلمات گرامری از قبیل حروف اضافه و حروف تعریف دیده نمیشوند.
چشم تنها روی کلماتی از قبیل اسمها، فعلها، صفات و قیدهای اصلی توقف میکند.
وجوه کلمه دیده نمیشود (مانند قسمت دوم یا سوم بودن یک فعل).
به املای دقیق کلمه دقت نمیشود.
دانسته شده است که مغز کل کلمه را از روی شکل آن تشخیص میدهد و آن را بصورت حرف به حرف تجزیه و تحلیل نمیکند.
به کلمات مشکلی که برای درک معنی کلمه ضروری نیستند توجه نمیشود (برای صرفه جویی در وقت به دیکشنری مراجعه نمیشود).
البته «سریع خوانی» روش بسیار خوبی برای صرفهجویی در وقت است.
اما مشکل اینجاست که شما برای درک یک مطلب به کلمات گرامری خیلی نیاز ندارید، اما برای ساختن یک متن یا مطلب (هنگام نوشتن یا صحبت کردن) به آنها نیاز دارید.
بنابراین اگر به چیزهایی مانند حروف تعریف و حروف اضافه دقت نکنید، نخواهید توانست آنها را به درستی در جملات خودتان بکار گیرید.
به همین دلیل بعضی از زبانآموزان یک کتاب 300 صفحهای را تمام میکنند و همچنان با گرامر نسبتاً پایهای هم مشکل داشته باشند.
و باز به همین دلیل است که حروف اضافه و حروف تعریف جزو سختترین قسمتهای آموزش زبان انگلیسی محسوب میشوند.
توصیهای که در اینجا به زبانآموزان میشود این است که اگر میخواهید مهارتهای خروجی (=نوشتن و مکالمه) خود را افزایش دهید، باید به خودتان یاد بدهید که به کلمات گرامری توجه کنید.
چگونه بخوانیم؟
در اینجا چند نکتهی جالب و مهم برای مطالعهی متنهای انگلیسی به زبانآموزان توصیه میشود: 1- هنگام برخورد با یک چیز جالب توجه (و نه واضح) توقف کنید: مثلاً یک کلمهی جدید، نحوهی کاربرد یک کلمه، یک ساختار گرامری، یک حرف اضافه، یک حرف تعریف، ترتیب لغات و ....
کمی وقت بگذارید و فکر کنید که چرا مثلاً در یک جملهی خاص از حرف اضافهی at به جای on استفاده شده است و یا چرا از زمان حال کامل استفاده شده است در حالیکه شما انتظار گذشتهی ساده را داشتید.
2- اگر در جملهای عبارت مفیدی وجود دارد، از خودتان بپرسید: آیا خودم میتوانم یک عبارت مشابه بسازم؟
آیا میتوانید مثلاً حروف اضافه، حروف تعریف و زمانهای صحیح را بکار ببرید؟
اگر مطمئن نیستید، سعی کنید یک عبارت مشابه را با صدای بلند و یا در ذهنتان بگویید.
هدف این است که آن عبارت را در ذهنتان نگه دارید.
3- هر جا لازم است (و یا اگر صرفاً دوست دارید)، از دیکشنری استفاده کنید تا به تعاریف کلمات و نیز به جملات نمونهی بیشتری دست پیدا کنید.
(معرفی دیکشنری) 4- جملات و عبارتهای مفید و کاربردی را در دفتر یادداشت خود (و یا در نرمافزارهایی مانند Supermemo) وارد کنید.
بدین ترتیب اطمینان خواهید یافت که در آینده باز هم آنها را مرور خواهید کرد.
اگر دوست ندارید هنگام خواندن توقف کنید (تا مثلاً یک کلمه را در دیکشنری جستجو کنید)، میتوانید زیر جملات جالب و مفید خط بکشید تا بعداً به آنها رسیدگی کنید.
نکتهی مهم دیگری که باید به آنها توجه کنید این است که شما مجبور نیستید که همیشه از استراتژی بالا استفاده کنید.
خواندن به این روش نسبتاً خسته کننده است، بنابراین اگر بعد از یک مطالعهی طولانی خسته هستید، این روش را به کار نبرید.
همچنین برای هر جمله به یک اندازه وقت صرف نکنید.
در بسیاری از جملات، عبارتها و ساختارهایی که برای جملهسازی شما مفید باشند وجود ندارد.