فصل اول
زبان آموزی ورشد گفتار
1-1 : زبان آموزی
زبان آموزی ورشد گفتار در هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است.
یافته های زبان آموزی همچنین در بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد توجه بوده است به علاوه یافته های یاد شده در زمینه بررسی آموزش زبان دوم وهمچنین زبان خارجی وارائه فرضیه ها وروش های آموزش زبان دوم تأثیر به سزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است. زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا پنج سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376، ص 272) بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص می سازد . از یافته های موضوع می توان درآموزش مهارت های زبان استفاده کرد. کودک تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرامی گیرد.زبان آموزی تنها به توانایی های آوایی، واژگانی، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود.
نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند .
به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد (بلیایف ، 1368 ،ص77) .
1-2 : نظریه های زبان آموزی
الف: نظریه شناخت گرایی
پیاژه، روانشناس بزرگ سویسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود، شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی باشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند.
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی
اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت. وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد.و اساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند.
در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم.