دانلود مقاله زندگینامه نیما یوشیج

Word 47 KB 24802 13
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگینامه ی نیما یوشیج
    یوش؛ روستای کوچکی در دامنه‌های سرسبز البرز.

    سال 1276 است و قاجارها دو دستی سلطنت را چسبیده‌اند.

    اگر چه تکانه‌های شدیدی در جریان است و عنقریب است که از دور خارج شوند.

    انقلاب مشروطیت در راه است.


    پاییز، آن قدر رنگ در طبیعت ریخته است که نخستین نگاه‌های «نوزاد» به جای گریه با حیرت همراه است.

    اسمش را علی می‌گذارند؛ اولین پسر مردی شجاع و عصبانی و زنی اهل شعر و ادبیات.

    پدر تار می‌زند و به شکار می‌رود و گاهی پسر خردش را جلوی خودش، بر اسب می‌نشاند و به کوه می‌زند:
    «زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق – قشلاق می‌کنند و شب بالای کوه‌ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می‌شوند.»
    خواندن و نوشتن را نزد آخوند روستا می‌آموزد.

    در سفری به تهران ، به اصرار اقوام نزدیکش، در مدرسه‌ی سن لویی نام نویسی می‌کند.

    اما درس خواندنش تعریفی ندارد.

    با بچه‌ها درگیر می‌شود.


    مدام در اندیشه‌ی نقشه‌ای برای فرار از مدرسه است و به جز نقاشی، نمراتش تعریفی ندارد:
    «وضع رفتار و سکنات من، کناره‌گیری و حجبی که مخصوص بچه‌های تربیت شده در بیرون شهر است، موضوعی بود که در مدرسه مسخره بر می‌داشت.

    با خوش رفتاری‌ها و تشویق‌های معلم شاعری به نام «نظام وفا» به وادی شعر کشیده می‌شود.

    شعرهایی به سبک خراسانی
    می‌سراید.

    اما این قالب و نگاه نمی‌تواند او را راضی کند:
    «همه چیز در آن یک جور و به طور کلی دور از طبیعت واقع و کم‌تر مربوط به خصایص شخص گوینده، وصف می‌شود» اما مدرسه‌ی سن لویی برای او چیزی بیش‌تر از یک معلم خوب دارد.

    یادگیری «زبان فرانسه» از ارکان آموزشی این مدرسه است.

    در این ایام که مقارن با جنگ جهانی اول است، اخبار جنگ را به زبان فرانسه می‌خواند و اندک اندک با ادبیات فرانسه و آثار شعرای رمانتیک آشنا می‌شود:
    «آشنایی با زبان خارجی راه تازه را در پیش چشم من گذاشت» بعد از اتمام دوران تحصیل در اداره‌ای مشغول به کار می‌شود.

    ولی زندگی شهری و کار اداری با طبع او سازگار نیست:
    «من تمام این مدت را در شهر اقامت داشتم.

    مشغول انجام دادن کاری بودم که مقتضی طبیعت من نبود.

    با چه کسی می‌توان گفت که مرتب کردن کاغذ جات یک اداره‌ی دولتی و سنجاق زدن به آن‌ها برای من کار خوبی نبود.»
    سرانجام جست و جوهایش به نتیجه‌ می‌رسند.

    منظومه‌ی بلند «افسانه» را می‌سراید و قسمتی از آن را در هفته‌نامه‌ی «قرن بیستم» به چاپ می‌رساند.

    این نشریه را دوست شاعرش «میرزاده‌ی عشقی» اداره می‌کند.


    این منظومه سرشار از تخیل و توصیف‌های بدیعی است که مخالفان نوگرایی نیز نمی‌توانند بی‌اعتنا از کنار آن بگذرند: تو دروغی، دروغی دلاویز / تو غمی، یک غم سخت زیبا.

    یا در جای دیگر: خس، به صد سال طوفان ننالد / گل، زیک تند باد است بیمار / تومپوشان سخن‌ها که داری...


    افسانه در 1301 سروده و منتشر می‌شود و از این پس نوآوری‌های او که دیگر نام خودش را به «نیما یوشیج» تغییر داده بوده با شعرهایی ادامه پیدا کرد که هر کدام از بهترین نمونه‌های سبکی محسوب می‌شود که خیلی زود به «شعر نو» معروف شد و شاعران جوان زیادی را به دنبال خود کشید.


    اما نادیده گرفتن قواعد جا افتاده‌ی هزاران ساله، بدون بدخواهی و مخالفت آشکار ادبی جا افتاده و صاحب نام، امکان‌پذیر نشد:
    «چیزهایی که قابل تحسین و توجه عموم واقع می‌شوند اغلب این طور اتفاق افتاده است که روز قبل بالعموم آن‌ها را رد و تکذیب کرده‌اند.»
    با این همه نیما راه خود را یافته بود و بدون توجه به بدفهمی‌ها و کم‌فهمی‌های اهل ادب به تجربه‌های تازه‌اش ادامه داد: وزن و قافیه را هر چند یک سره به کنار ننهاد، آن‌ها را به شکل تازه‌ای به کار گرفت.

    مصرع‌ها کوتاه و بلند می‌شوند و کلمات با دقت و وسواس انتخاب می‌شوند.

    هر چند ظاهر بعضی از اشعار، انسجام و استحکام سبک کهن را ندارند، نظم آهنینی در کل شعر جاری است که مخصوص همان شعر است: «شعر آزاد سرودن برای من دشوارتر از غیر آن است.» نوآوری نیما فقط در قالب شعری نبود.

    نوع نگاه او نیز تازه و امروزی بود.

    همین نگاه تازه بود که به آن قالب نو منجر شده بود: «مایه‌ی اصلی اشعارمن رنج من است.

    به عقیده‌ی من گوینده‌ی واقعی باید آن مایه را داشته باشد.

    من برای رنج خود شعر می‌گویم.

    فرم و کلمات و وزن و قافیه، در همه وقت برای من ابزارهایی بوده‌اند که مجبور به عوض کردن آن‌ها بوده‌ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.» «دیگران» بخش قابل توجهی از هستی نیما است.

    او نمی‌تواند چشمش را بر فقر و درد و رنج و زندگی محنت بار مردم دور و برش بربندد.

    تا جایی که به وادی سیاست پای می گذارد و به فکر قیام و انقلاب می‌افتد: «تا چند روز دیگر از ولایت می‌روم.

    اگر موفق شدم همهمه‌ی تازه‌ای در این قسمت البرز به توسط من درخواهد افتاد و اصالت دلاوران کوهستان را به نمایش درخواهم آورد.» اما به زودی منصرف می‌شود و فکر یاغی‌گری را از سرش بیرون می‌کند چون به این نتیجه می‌رسد که ممکن است بی‌جهت مردم را به زحمت اندازد.

    پس از ازدواجش با «عالیه جهانگیر» در سال 1306، چند سالی به شمال می‌رود و در بازگشت در مجله‌ی موسیقی به کار مشغول می‌شود و با انتشار مجموعه‌ مقالاتی با عنوان «ارزش احساسات» مبانی نظری کارش را هم تبیین می‌کند.

    گاه گاهی هم شعری چاپ می‌کند: «زیاد می نویسم، کم انتشار می‌دهم و این وضع مرا از دور تنبل جلوه می‌دهد.» نیما در شب شانزدهم دی ماه 1338 از بیماری ذات الریه چشم از جهان فروبست.

    کسانی را وصی خودش کرده بود تا بعد از مرگش بر کار انتشار آثارش نظارت کنند.

    وقتی برای گرفتن دست نویس شاعر به خانه‌اش در شمیران، مراجعه کردند، عالیه خانم کیسه‌ی بزرگی از زیرزمین آورد که تویش از پاکت سیگار گرفته تا مقواهای کج و کوله پیدا می‌شد.

    روی آن‌ها اغلب با مداد رنگی، ناب‌ترین نمونه‌های شعر معاصر سرزمینی نوشته شده بود که در دنیا به شعر معروف است.

    نیما یوشیج بهمن ۱۳۱۶ «مایه‌ی اصلی اشعارمن رنج من است.» علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در 21 آبان 1276 به دنیا آمد و بعدها پایه‌گذار شعر نو در ایران شد.

    وی بعد از 64 سال زندگی بر اثر بیماری ذات‌الریه درگذشت.

    علی اسفندیاری که بعدها نام «نیما یوشیج» را بر خود گذاشت در 21 آبان 1276 شمسی در «یوش» - دهی از بخش نور در شهر آمل- زاده شد.

    وی پسر بزرگ ابراهیم نوری مردی شجاع از افراد دودمان‌های قدیمی شمال ایران بود.

    وی در زندگی‌نامه‌ی خود نوشته ، زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق می‌کردند وشب‌ها بالای کوه‌ها ساعت‌های طولانی دور هم جمع می‌شدند .

    از تمام دوره‌ی بچگی خود من به جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ‌نشینی و تفریحات ساده‌ی آنها در آرامش یکنواخت و کور و بی‌خبر از همه جا چیزی به خاطر ندارم.

    نیما در دنباله زندگی‌نامه خود می‌افزاید: در همان دهکده که من متولد شدم خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفتم .

    او مرا در کوچه دنبال می‌کرد و به باد شکنجه می‌گرفت ، پاهای نازک مرا به درخت‌های ریشه و گزنه‌دار می‌بست و با ترکه می‌زد و مرا به ازبر کردن نامه‌هایی که معمولا اهل خانواده‌ی دهاتی به هم می نوشتند می‌کرد.اما یک سال که به شهر آمده بودم اقوام نزدیک من مرا به همپای برادر از خود کوچکترم «لادبن» به یک مدرسه کاتولیک واداشتند.

    چنانکه گذشت نیما تا 12 سالگی در «یوش» بود و بعد از آن به تهران آمد ، دوره‌ی دبستان را در مدرسه‌ی «حیات جاوید» گذراند.

    پدر علی شب‌ها به وی «سیاق» می‌آموخت و مادرش که حکایاتی از «هفت پیکر» نظامی و غزلیاتی از حافظ حفظ داشت را به وی می‌آموخت.

    نیما در سپیده ‌دم جوانی به دختری دل باخت و این دلباختگی طلیعه‌ی حیات شاعرانه‌ی وی گشت .

    بعد از شکست در این عشق به سوی زندگی خانوادگی شتافت و عاشق صفورای چادرنشین شد و منظومه‌ی جاودانه «افسانه»‌ را پدید آورد پدر نیما از ازدواج وی با صفورا راضی بود اما صفورا حاضر به آمدن به شهر نشد و ناگزیر از هم جدا شدند و دومین شکست او را از پای درآورد.

    نیما بعد از فراغت از تحصیل در مدرسه‌ی سن لویی به کار در وزارت دارایی پرداخت اما بعد از مدتی از این کار دست کشید.

    نیما در نتیجه‌ی آشنایی با زبان فرانسه با ادبیات اروپایی آشنا شد و ابتکار و نو‌آفرینی را از این رهگذر کسب کرد و به عنوان یکی از پایه‌های رهبری سبک نوین قرار گرفت.

    اشعار نخستین وی با اینکه در قالب اوزان عروضی ساخته شده است از مضامین نو و تخیلات شاعرانه برخوردار است که در زمان خود موجب تحولی در شعر گردید.

    نیما در آثار بعدی خود اوزان عروضی شعر را می‌شکند و شعرش را در چارچوپ وزن و قافیه آزاد می‌سازد و راهی تازه در شعر می‌آفریند که به سبک نیمایی مشهور می‌شود.

    نیما یوشیج در سال 1328 در روابط عمومی و اداره تبلیغات وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد.

    نیما در زمستان سال 1338 و در ششم دی ماه به بیماری ذات‌الریه مبتلا و در سن 64 سالگی در تجریش تهران از دنیا رفت.

    از آثار نیما می‌توان به مجموعه شعر«قصه رنگ پریده» ، «خون سرد» ،‌«مطبعه‌ی سعادت»‌‌، «فریادها»، ‌«مرقد آقا» ، «کلاله‌های خاور» ، «ناقوس» ، «مانلی»‌، «افسانه»‌،‌« مروارید» ، «امیرکبیر» ، مجموعه نامه‌هایی با عنوان «کشتی و طوفان» ، «قلم‌انداز»، «حکایات و خانواده سرباز» ، مجموعه نامه‌های «ستاره‌ای از زمین»‌ ،‌ داستان «توکایی در قفس» ، «آهو و پرنده‌ها»‌،‌ « حرف‌های همسایه »، «شعر من» ، مجموعه نامه‌های «دنیا خانه من است»‌ ،‌« آب در خوابگه مورچگان » ، «عنکبوت» ، « کندوهای شبانه »، « شهر صبح شهر شب»‌ و دو سفرنامه و ...

    اشاره کرد.

    الف- شعر نو غنائی یا تغزلی و پایه گذاران و پیروان این شیوه: از نخستین شاعرانی که شعر نو تغزّلی یا غنائی را رواج می دهند پرویز ناتل، خانلری، فریدون تولّلی، مجدالدّین میرفخرائی و محمدعلی اسلامی هستند.

    از این میان محمدعلی اسلامی ندوشن که امروز در زمره نویسندگان و محققان است سالهاست که کار شعر و شاعری را رها کرده است ولی انتشار چند شعر غنائی نو از وی در آن سالها کاری در خور توجه بود و در ترویج این شیوه اثری به سزا داشت.

    1- پرویز خانلری: که بر ادب گذشته ایران و نیز ادبیات فرانسوی چیرگی داشت و کار شاعری خود را قصیده و غزل آغاز کرده بود نخستین نقاد و مفسّر شعر تغزلی و غنائی تازه است.

    وی سالها پیش از آنکه مجلّه سخن را دایر کند شعر می سراید و با نیما آشنایی دارد.

    اما پس از چندی کار نقد شعر را بر کار شاعری ترجیح می دهد و به اظهار نظریه های تازه ای درباره شعر می پردازد.

    خانلری در سال 1316 شعر ماه در مرداب در سال 1321 شعر یغمای شب و ظهر را می سراید این اشعار و نظایر آنها در قالب چهار پاره و در حوزه وصف طبیعت بودند.

    2- فریدون توللی: بنا به گفته خودش از همان آغاز کار شعر نو به سراغ نیما می رود و از خواندن افسانه اثر می پذیرد و راه خود را پیدا می کند وی در سال 1319 با سرودن شعر پشیمانی به گفتن اشعاری در بافت و قالب جدید می پردازد و هنگامی که در سال 1329 مجموعه رها را انتشار می دهد در پیشگفتاری که بر آن می نویسد آشکارا مخالفت خود را با بیان ادبیانه ابراز می دارد.

    اما شعر نو از دید توللی ویژگی هائی دارد.

    او وزن را در شعر می پذیرد ولی عقیده دارد که باید با حال شعر هم آهنگی داشته باشد یعنی وزنی که شاعر برمی گزیند متناسب با حال و هوای شعر باشد.

    تازگی در مضمونها و استعاره ها و تشبیه ها عدم رعایت صنایع بدیهی پرهیز از به کار بردن قافیه ها و ردیفهای دشوار آفرینش ترکیبهای تازه و خوش آهنگ، گزینش بهترین واژه ها و توصیف دقیق احوال و مشاهدات از مطالبی است که توللی برای شعر نو می پذیرد اما در حدود ده سال بعد که مجموعه نافه را منتشر می کند سخت به نیما و یاران او می تازد و آنان را یاوه سرا می خواند در مقدمه نافه می نویسد که من به جذبه افسانه نیما دل بر قبول شعر نو نهاده بودم اما راستش را بخواهید نیما خود دیرگاهی بود تا قالب افسانه را از دست فرو گذاشته و در عوض با سرودن اشعاری که مصارع کوتاه و بلند آن لبریز از مبهمات بود چنین می پنداشت که با عرضه کردن این کلاه گره پیچ رسالت خود را در باب تحول شعر پایان برده است.

    بدینسان توللی پیوند خود را با نیما می گسلد و شیوه خود و گروهی را که بدان گرایش دارد نوپردازان راستین می خواند و شالوده تلاش خود را بر مرده ریگ شعر کهن استوار می سازد.

    با اینهمه فریدون توللی را از جهت محتوای غنائی و عاشقانه باید بنیانگذار شعر نو تغزلی خواند تصویر در شعر وی اهمیت فراوان دارد و می توان گفت که شعر توللی تا اندازه ای شعر تصویری است اما تصویرهای او در عین زیبایی و درخشندگی و آفرینندگی تا حدی دور از تجربیات عینی شاعر است.

    پیروان شعر نو تغزلی یا غنائی: شعر نو تغزلی ریشه در افسانه نیما دارد اما بنیانگذار واقعی فریدون توللی است این نوع شعر از سال های 1325 و 1326 شمسی به بعد مورد توجه گروهی از شاعران جوان واقع می شود.

    از لحاظ شکل ظاهری فرم چهار پاره را می پذیرد تنوعاتی تازه و از نظر بافت و زبان از ترکیبات تازه و تعبیرها و واژه های شاعرانه نو برخوردار است.

    1- نصرت رحمانی: در سه مجموعه کوچ و کویر و ترمه که به ترتیب سالهای 1333 و 35 و 36 انتشار می دهد از لحاظ شکل چهار پاره را برمی گزیند و جهت محتوی در دنیای درد و تاریکی و مرگ و شهوت و گناه غوطه ور می شود.

    او خود در مقدمه ای که بر ترمه نگاشته اشعارش را اشعار سیاه می خواند و به خواننده خطاب می کند تو ای خوابزده بیهوده در سراب اشعار سیاه به دنبال خورشید گمشده خود می گردی.

    2- حسن هنرمندی: با انتشار مجموعه هراس در سال 1337 در جرگه این دسته از شاعران وارد می شود و اما پس از چندی هر چند به شاعری علاقه می ورزد بکار تحقیق و ترجمه به ویژه در ادبیات فرانسه می پردازد.

    منبع: شعر فارسی از آغاز تا امروز الف- شعر نو غنائی یا تغزلی و پایه گذاران و پیروانش پرویز خانلری فریدون توللی نصرت رحمانی حسن هنرمندی

نيما يوشيج (1315ق دهکده يوش در استان مازندران - 16 دي 1338خ. شميران) نيما يوشيج نام هنري يا تخلص علي اسفندياري پدر شعر نواست. به خاطر سرودن شعر در وزن‌هاي شکسته (غير عروضي) از پيشگامان شعر نو فارسي به شمار مي‌رود. زندگينامه نيما در سال 1276 ه

مقدمه گويند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آيد هيزم بسيار جمع سازد و بر بالاي آن نشيند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشي از بال او بجهد و در هيزم افتد و خود با هيزم بسوزد و از خاکسترش بيضه اي پديد آي

مقدمه گويند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آيد هيزم بسيار جمع سازد و بر بالاي آن نشيند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشي از بال او بجهد و در هيزم افتد و خود با هيزم بسوزد و از خاکسترش بيضه اي پديد

* اميد و آرزو آخرين چيز است که دست از گريبان بشر بر مي دارد. «روسو » * بهترين وسيله براي فتح و پيروزي انسان اميدواريست ، اگر مي خواهيد پيروز شويد اميدوار باشيد. «؟ » * اميد ما در ايمان است. « لاندور » * اميد نان روزانه آدمي است. « تاگور » * دنيا به

دکتر محمد معين در 9 ارديبهشت 1297 در خانواده اي مذهبي بدنيا آمد. در عرض 5 روز پدر و مادرش را از دست دادو تربيت اش به جد پدريش معين العلما سپرده شد. پس از گذراندن دوره ي ابتدايي و متوسطه در مدرسه عالي دار المعلمين در رشته فلسفه و ادبيات پذيرفته شد.فر

.... گلبانک ز شوق گل شاداب توان داشت /من نوحه سراي گل افسرده خويشم /شادم که دگر دل نگرايد سوي شادي/ تا داد غمش ره، بر سرا پرده خويشم/ پي کرد فلک مرکب آمالم و در دل /خون موج زد از بخت بد آورده خويشم /گويند که: «اميد و چه نوميد!» /ندانند من مرثيه خوان

زمينه فعاليت شاعر تولد ?? دي ???? تهران مرگ ?? بهمن ???? تهران مليت ايراني فروغ فرخزاد (?? دي، ???? - ?? بهمن، ???? در سانحه تصادف) شاعر معاصر ايراني است. وي پنج دفتر شعر منتشر کرد که از بهترين نمونه‌هاي شعر معاصر فارسي هستند. فروغ فرخزاد در ??

فصل اول مقدمه آنچه که شعر نو را از شعر کهن جدا می‌کند، فقط سبک و ساختار آن نیست ، بلکه محتوا و نگرش آن نیز تفاوت دارد. شاعر نو از مردم، می‌گوید و از مسائل آنان. شاعرانی مثل نیما، شاملو، فروغی، هدایت و اخوان ثالث که در این امر، درخشیده‌اند از بطن مردم برخاستند و برای مردم، سخن گفتند. آنچه مسلم است، شرایط اجتماعی و حوادث سیاسی، بسیار بر شاعران، مؤثر می‌باشد. اشعار اخوان ثالث که در ...

نيما يوشيج علي اسفندياري يا علي نوري مشهور به نيما يوشيج (زاده ?? آبان ???? خورشيدي در دهکده يوش استان مازندران - درگذشت ?? دي ???? خورشيدي در شميران شهر تهران ) شاعر معاصر ايراني است. وي بنيانگذار شعر نو فارسي است. نيما پوشيج با مجموعه تاثيرگ

علي اسفندياري مشهور به نيما يوشيج در 15 جمادي الاول سال 1315 هجري قمري برابربا 11 نوامبر سال 1897 ميلادي در دهکده يوش به دنيا آمده است اين تاريخ برابر است با 21 آبان ماه سال 1276 شمسي . يوش زادگاه نيما دهکده اي است ييلاقي از دهستان اوز رود بخش نور ش

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول