نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او:
محمد ملقب به مزیر الدین و مشهور به عطار نیشابوری و شاعر و نویسنده مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم قمری است.
تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست ولی بر اساس شواهد حدود آن را می توان به سال 540 قمری دانست.
در ( کدکن) از توابع نیشابور زاده شده است.
پدرش پیشه عطاری داشت و عطار هم شغل پدر را انتخاب نمود وبه عطاری شهره شد مادرش زنی با کمال بود که در شخصیت و رشد معنوی وی اثری بسزا داشت.
او در وصف مادر خود گفته است:
مرا گر بود انسی در زمانه به مادر بود و او رفت ز میانه
نبود او زن که مرد معنوی بود سحرگاهان دعای او قوی بود
عطار تحصیلات خود را در نیشابور فرا گرفت و با پشتکار و با ذوق خدادادی علوم زمانش را فرا گرفت و آثار متنوع او مصداق این مطلب می باشد آثار متنوع او مصداق این مطلب می باشد که وی در علوم و فنون ادبی ، کلام، نجوم، تفسیر آیات و احادیث و سایر علوم فقه و نیز در علم گیاه شناسی و پزشکی استاد بود.
عبدالرحمن جامی در مورد گرایش وی به تصوف آورده است.
که روزی در دکان عطاری مشغول معامله بود درویشی به آنجا رسید و چند بار از عطار تقاضای کمک نمود.
وی بهدرویش توجه نکرد.
درویش گفت که ای خواجه تو چگونه خواهی مرد؟
عطار گفت: چنان که تو خواهی مرد.
درویش کاسه ای چوبین زیر سر نهاد و گفت: ا...!
و جان بداد.
عطار از این اتفاق متغیر شد و به طریق صوفی در آمد.
و وی در کتاب تذکره الاولیاء میلش را به تصوف چنین آورده است که« از کودکی یاد دوستی این طایفه( صوفیان) در دلم موج می زد و سخن آنان در همه وقت مفرح دل من بود».
و عطار همه دولت خود را مدیون ابوسعید ابی الخیر دانسته و برخورداری اش را از چاشنی عرفان حاصل روحانیت آن پیر عارف دانسته است.
روزگار پیری عطار مصادف با حمله خانمان سوز مغول بود و به گفته وی مغولان آفت مهلکی بودند که « آمدند و کشتند و کندند و سوختند و بردند ورفتند» و به قول ملک الشعرای بهار« "آمدند و کشتند و کندند و سختند و بردند و نرفتند» زیرا که آنها بیش از یک قرن در این کشور ماندند و حکومت کردند و تبعات ناگوار آنها به قرن ها بر قرار بود.
و در نهایت عطار نیز دچار حادثه شوم حمله مغول شد و مثل دیگران شیخ را به شهادت رساندند و شهادت وی را میتوان به تاریخ 618 قمری فرض کرد.
آرامگاه وی در نیشابور و در قرن نهم هجری به همت علیشیر نوایی ساختمان جدید بر آن ساخته شد.
آثار وی:
آثار وی شامل الهی نامه که مثنوی عرفانی است مشتمل بر 6511 بیت در 21 مقاله.
اسرار نامه، مثنوی عرفانی در 3305 بیت و مشتمل بر 12 مقاله
خسرو نامه منظومه ای در 7838 بیت
مصیبت نامه، منظومه ای عرفانی مشتمل بر 7539 بیت
منطق الطیر، منظومه ای عرفانی از زبان مرغان 4458 بیت
دیوان قصاید و غزلیات مشتمل بر 9943 بیت
مجموعه رباعیات شامل 5000 بیت در 50 باب موضوع مختلف
تذکره الاولیاء به نثر در شرح حال 72 تن از بزرگان صوفیه و کرامات آنان.
پندنامه:
اثری است منظوم در پند و اندرز که بر اساس نسخه چاپی سیل و ستر دو سالی مشتمل بر 79 فصل و 853 بیت است.
این کتاب درموضوعات مختلف اخلاقی سروده شده است.
منصف در تمام فصول کتاب در خطاب به نسل جوان که از آنان به عنوان « ای پسر» نام برد پند و اندرز می دهد و راه بهتر زیستن را می نماید.
دغدغه خاطر شاعر در تربیت نسل جوان در تمام ابیات کتاب به خوبی آشکار است.
پرهیز از محرمات و عمل به واجبات اصلی ترین موضوع سرایش اثر است.
ولی تقریباً در تمامی ابیات کتاب به آیات و احادیث نظر دارد و با استفاده از معارف اسلامی چه به صورت تلمیح یا اقتباس آنها را در شعر خود گنجانده است.
این کتاب را به زبان های مختلفی از جمله تازی و ترکی و هندی ترجمه کرده اند.
افرادی مانند سعید نفیسی و نیز هلموت ریتر در دایره المعارف اسلام این اثر را از آثار مهم عطار بر شمره اند.
مختصری بر پند و پند نامه نویسی:
پند که از آن با عناوین اندرز، وصیت و نصیحت و موعطه یاد می شود و مجموعه ای است از اخلاقیات که انسان با کسب دانش و یا تجربه های مختف در زندگی خود را موظف می بیند که آگاهیها و دانسته هایش را به دیگران انتقال دهد تا بدین وسیله سعادت فرد و در نهایت اجتماع را تضمین کند.
آدمکی در کنار همه قوانین موضوعه ی خویش در علم و تکنیک از اخلاق در رعایت بسیاری از ملاحضات بی نیاز نیست و آن را از لوازمات اصلی حیات خود می داند و در هر جامعه ای شکلی و بروزی مخصوص به خود دارد که البته در یک مورد یعنی ایجاد پیوستگی میان مردمان مشترک است.
در باورهای دینی ظهور پیامبران از آدم تا محمد(ص) و یا به دید کلی تر آمدن تمامی مصلحان بشری، مانند بودا و کنفسیوس بدان دلیل بوده که مردم را به رعایت اخلاق پایبند سازند و آنان را به پند و اندرز از کارهای نادرست دور و به اعمال نیک هدایت کنند.
پند و اندرز در ادبیات فارسی بازتابی گسترده دارد که می توان آنها را مشتمل بر توصیه های مذهبی وصیت نامه ها، آیین کشور داری، چگونگی اداره منزل خویشتن سناسی و از این دست دانست.
در ادبیات نیز یکی از بیشترین مضامینی که ادیبان و شاعران بدان پرداخته اند بیان پند و اندرز و توجه دادن مردمان به اخلاقیات است.
در دوره های پیش از اسلام میراث مکتوبی از پند و اندرز به ما رسیدن است که مربوط به دوره ساسانی است که شامل کلمات قصار حکیمانه ای می باشد .
پس از اسلام نیز تأثیر بسزایی گذاشته است و شاعران و نویسندگان از تذکر مردمان و آراستگی آنان به اخلاقیات غافل نماندند.
مانند حمزله بادقیسی و ابوسلیک گرگانی و رودکی از شاعران مشهور دوره سامانی است که ا از او لقب «پدر شعر فارسی» یاد کرده اند و دیگری ابو شکور بلخی صاحب منظومه « آفرین نامه» است و پس از او فردوسی است و...
در ستایش خدا حمد بی حد ، آن خدای چاک را آنکه ایمان داد ، مشتی خاک را ستایش بی اندازه مخصوص خداوند پاک است که به مشتی خاک ایمان بخشید خداوندی که روح خود را در آدم دمید و حضرت نوح را از خطر طوفان رهایی بخشید، پروردگاری که خشمش باد را فرمان داد تا قوم عادرا به سزای اعمل ننگینشان برساند.
و از سوی دیگر مهربانی و لطافتش چنان کرد که آتش بر خلیل ا...
به گلستانی بدل شد خداوندی که قوم گناهکار لوط را در سحرگاهی نابود ساخت و برای نافرمانی نمرود پشه ای را مأمور کرد تا به مغزش فرود آید و او را به هلاکت رساند.
سپاس مطلق شایسته بخشاینده ای است که دشمنان پیامبرش را در میان آبها غرق کرد و از میان سنگهای به هم فشرده و محکم کوه شتری را در اثبات حقانیت پیامبرش بیرون آورد.
و به عنایت قدرتمندانه اش آهن سخت در دستان داوود نبی به مومی نرم تبدیل شد.
خدایی که به حضرت سلیمان عظمت و برتری بخشید و دیو پری را در اختیار او آورد.
حضرت یونس را همانند لقمه ای در دهان و شکم ماهی قرار داد .
تنها اوست که هر چه بخواهد انجامش می دهد و به اراده ای جهان را به یک لحظه ویران می سازد.
بی هیچ تردیدی فرمانروایی مطلق از آن اوست و کس را پروای برابری با او نیست و آنچه می کند محض درستی و راستی است چنان که به تدبیر خود برخی را گنج و پادشاهی دهد و جماعتی دیگر ار به مصلحت دچار رنج و عذاب گرداند.
درنعت سیدالمرسلین هر دم ایما صد درود و صد سلام بر رسول و آل و اصحابش تمام سپاس بر برترین دو جهان و پایان بخش فرستادگان که ذدر مرتبه آمدن آخرین بود و رتبه فخر و عظمت ، اولین پیامبری که معراجش تا عرش الهی بود و قدرتش بر آوردنده نیاز پیامبران پیشین.
هر آن که پس از او به خلافت رسید به اعتبار او برتری یافت و درورد بر مولا علی (ع) که دوازده شهر علم و معرفت نام گرفت ستایش ما بر عموهایش حمزه و عباس که در مردانگی و پاکی شایسته ترین بودند.
در مناجات: بحر الطاف تو بی پایان بود نا امید از رحمتت شیطان بود ای فرمانروای همه هستی از گناه ما در گذر ما گنهکاریم و تو بخشاینده تو نیکوکاری و ما به گناه آلوده و بر گناهان بسیار خود گوینده.
سالیان سال ناپارسا و سرکش بوده ایم اما سرانجام از کرده خود پشیمان گشته ایم.
روزها و شب ها را در گناه سپری کرده ایم و از پاداش عمل غافل بوده ایم .
لحظات عمرمان را در جهل و گناه از دست داده ایم و چنان که خود ما را از نومیدی بر حذر داشته ای به بخشایشت دل بسته ایم.
الهی دریای رحمتت بی پایان و تنها شیطان از خوان گسترده ات ناامید و روی گردان.
پروردگارا وسوسه های درونی نفس و دمدمه های ویرانگر شیطان نحس بر من راه زنی کرده اند.
اکنون از بخشایشت امید شفاعت بر گرفته ام و چشم دارم تا مرا از گناه پیش از آنکه حاکم کنی، پاکم گردانی بار الها در آن دم بازپسین که مرا از جهان خواهی برد جانم را به نور ایمان بر افروز.
در بیان فواید خاموشی: عاقلان را پیشه خاموشی بود پیشه جاهل فراموشی بود ای برادر، اگر خواهان حق و راستی هستی، سخنتی که جز برای خدا باشد برزبان میاور و اگر از خداوند جاویدان آگاهی « مهر سکوت بر دهان بند» ای پسر، پند واندرز را گوش کن و آگاه باش که را نجات در خاموشی گزیدن و نپذیرفتن است.
پرگویی ناشی از بیماری دل است.
عاقلان سکوت اختیار می کنند و نادانان سخن ناسنجیده بسیار گویند و پند دیگران را فراموش می کنند.
پرهیز از غیبت از واجبات دین است و اما چون می گویی به ستایش خدا و برای خدا بگو و گفته ی حق را به ناراستی آلوده مکن.
آنکه غرق سخن سرایی می شود و خود را تنها در ظاهر زیبایی کلمات و جملات نمایان می سازد تا بدین وسیله کار و عمل خود را به رخ دیگران بکشد در واقع کار خیر خود را ضایع کرده سات.
گفتار آدمی هر چند هم که گهربار باشد، وقتی از حد اعتدال بگذرد، صفالی دل را می برد.
بنابراین زبانت را در بند کن و از مردمان کم خرد دوری گزین، هر کس به زشتیهایش آگاه گردد و بر رفع آنها بکوشد روحش نیرومند و پایدار خواهد شد.
در بیان صفت اهل ایمان و عمل خالص: هر که را اندر عمل اخلاص نیست در جهان از بندگان خاص نیست ای عزیز انسان پارسا و با ایمان چهار چیز را از چهار چیز پاک می دارد.
اول دل را از حسد، که پاکی دل اول شرط ایمان و نشانه مومن است.
دوم زبان را از دروغ و غیبت، تا ایمان زیان نبیند.
سوم عمل و رفتار را از ریا و دورویی تا ایمان به پاکی رفتار چراغ هدایت باشد.
چهارم شکم را از مال حرام که با خالی نگه داشتن درون از حرام انسان به زیور ایمان آراسته می گردد.
این صفات نیکو از موجبات گرامی تر شدن انسان نزد خداست.
واگر دل زبان عمل و شکم آدمی از زیور هایی که بر شمردیم بی بهره باشند دستیابی انسان به مراتب کمال نا ممکن است و انسان بی کما همانند نقشی بی ارزش است که بندگی خداوند را شایسته نیست و اگر بخواهیم چهار ویژگی اهل ایمان را در یک چیز خلاصه کنیم که رد بردارنده همه صفات خوب باشد آن است که عمل انسان باید خدایی باشد: هر که کارش از برای حق بود کار او پیوسته با رونق بود در صفت علامتهای بزرگی: هر که دارد دانش و عقل و تمیز اهل عقل و علم را دارد عزیز دلیلی بزرگی چها رچیز است و هر کس به آنها آراسته گردد انسان بزرگواری خواهد شد ائول برتر شمردن دانش ، دوم در پاسخ به مردم راستگو بودن، سوم دوست حقیقی برگزیدن، چهارم دوری از دشمن و اما مشروح این چهار صفت آن که هر کس صاحب دانش و اندیشه و قدرت تشخیص باشد.
ارزش انسان عاقل و دانشمند را در می یابند و انها را عزیز می دارد.
خوش رفتاری با مردم و نرم و شیرین سخن گفتن با آن نشانه هوشمندی کامل است.
در بیان نیک بختی: عمر دنیا پنج روزی بیش نیست غافل است آن کس که پیش اندیش نیست ترک لذات جهان باید گرفت دامن صاحبدلان باید گرفت ناشنه نیک بختی چهار چیز است، هر کس خود را به این چهار صفت زینت دهد عزیز وگرامی خواهد شد.
اولین دلیل پاک نژادی است و بدون این مهم کسی شایسته بزرگی و نیک بختی نخواهد بود.
دلیل دیگر پاک قلبی است که اگر صفای دل داشتی هیچ ترسی نخواهی داشت، سر دیگر درست داشتن است انسان بد اندیش در رنج و گرفتاری است .
چهارم ترس از عذاب الهی آن کس که خود را از عذاب الهی ایمن بداند و بر رفتارهای ناپسند خود مغرور گردد کافر مطلق است.
ای انسان عمر بسیار کوتاه است نادان ان کسی است که عاقبت اندیش نباشد و برای رهایی از دامهای دنیا به عارفان و آگاهان پناه برد تا به کمک رهبری انان از خطرات راه در امان بمانیم.
در مجاهده نفس: مال دنیا خاکساران را دهند آخرت پرهیزکاران را دهند هست شیطان ای برادر دشمنت غل آتش خواهد اندر گردنت ای عزیز نفس کشته نمی شود مگر با سه چیز آنها را یاد بگیر و به کار بند: اول سکوت و پرهیز از گفتار بیهوده ، دوم تحمل گرسنگی، سوم تنهایی و خلوت گزیدن هر کسی به این سلاحها مجهز نباشد نقش او هرگز رستگار نمی شود.
دل تنها با یاد خدا آرامش می یابد و هرگکاه دل از یاد خدا خالی باشد.
مال دنیا و خوشیهای زودگذر به انسانهای کوته بین تعلق دارد و رستگاری آخرت از آن پرهیزکاران است.
ای پسر، پیوسته به یاد خدا باش و از مدمان بد سرشت همچنان که از غول و شیطان پرهیز می کنی دوری کن.
در بیان علامتهای ابلهی: عیب خود ابله نبیند در جهان باشد اندر جستن عیب کسان ای عزیز، چها رچیز نشانه نادانی است ، انها را به تو می گویم تا آگاه شوی، نخست عیب خود ندیدن و در جستجوی عیب دیگران بودن، دوم تخم حسادت در دل کاشتن و امید سخاوت داشتن، سوم خوشروی نبودن، چهارم نیک سیرت نبودن.
این معایب باعث می شود که ادمی همواره غمناک باشد و به کسانی که گرد اگرد او هستند انزجار و بیزاری القا کند.
آن که بدسرشت است ارزشمند نیست.
حسادت شاخه ای است از درخت دروخ.
انسان بخیل از دیدار بهشت محروم است و پیوسته در زیانکاری و نابودی است و همچنان پشه ای که در زیر پای فیل بیفتد نابود شود.و اما شرط رستگاری در این است که باشی از بخل بخیلان بر کران تا نباشی از شمار ابلهان در بیان چند چیز که صاحب عقل و دانش را از اینها دور باید بود.
هر که در چند خود امد استوار پند او را دیگران بندند به کار ای عزیز، انسان عاقل و دانا پند ویژگی دارد از جمله این که: محل خود را با کار ناشایست در نیامیزد و جوانمردی را به جای نادرستیث قرار ندهد.
به بدکاری میل نکند وخود را سبکسار نسازد.
برای انکه از دیگران پیشی جوید از نعمتی که خداوند به او داده است دیگران را نیز بدهد، در میان زیر دستان به عدالت رفتار کند و انان را عزیز و محترم دارد.
در کلامش مستحکم و استوار است تا پند وی در دیگران تأثیر گذارد.
زیرا هر کس در گفتارش صداقت نداشته باشد کلامش ذدر دیگران موثر نخواهد بود.
ای پسر، از منکرات پرهیز کن و اگر می خواهی در کار خود درستی بیابی به میل و آرزوی خود رفتار مکن و به شریعت و قانون الهی پای بند باش.
در بیان چهار چیز که انها را باز گردانیدن محال است: ای عزیز، چهار چیز است که چون انها را از دست دادی باز اوردن و یا تغییر شان غیر ممکن است.
اول سخنی که از دهان خارج شد، دوم تیری که از کمان رها گردید، سوم سرنوشت تعیین شده، چهارم عمر از دست رفته هر که بی اندیشه گفتارش بود پس ندامتهای بسیارش بود تا نگفتی می توانی گفتمش چون بگفتی کی توان بنهفتنش عمر را می دان غنیمت هر نفس چون رود، دیگر نیاید باز پس سرنوشت معلوم را نمی توان از خود دور کرد و هر آنچه بر ادمی تعیین گردیده باید به ان راضی بود و تلاش بر تغییر تقدیر الهی کاری بیهوده است.
هیچ کس از خود قضا را رد نکرد هر که راضی از قضا شد بد نکرد هر که می خواهد باشد در امان مهر می باید نهادن بر دهان در بیان اهل سعادت ای عزیز هر کس به انجام دادن سه کار عادت کند سعادتمند و خوشبخت می شود.
اول کار خیر را بدون چشم داشت مزد و منتی انجام دهد.
دوم اگر عیب کسی را می بینید زبان بر سرزنش نگشایید.
سوم : هر که را بینی به راه ناصواب سر به راهش آر، تا بی ثواب زحمت خود را از مردم دور دار بار خود بر کس مسکین ، زینهار