آبستنی
آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دورهای که زن بچهای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفه او تا هنگام زادن حمل میکند. آبستن صورت فارسی واژه پهلوی «آبِسْتَن» و «آبُسْتَن» (مکنزی، ذیل همین واژهها) و صورت قدیمتر آن «آپُسْتَن» و «آپُسْتَنیه» (آبُستنی) است. این واژه از پیشوند «آ» و دو کلمه «پُسْ» به معنی پسر، و «تَن» و پسوند اسم معنی «ایه» ترکیب یافته است (تبریزی، ذیل آبستن). واژه آبستنی از سویی حال زنی را وصف میکند که فرزند پسری در تن یا شکم خود دارد و از سوی دیگر بیانکننده ارزش و بهایی است که در عقیده جمعی ایرانیان به پسر، یعنی جنس نرینه، داده میشده است. واژه آبستن در فارسی تهرانی به صورت «آبِسَّن» و در گویشهای کردی «آوس» (وهبی؛ مردوخ) و لری «اَوِس» (حصوری؛ ایزدپناه) متداول است. در کردی آبستن را «زِک پِرّ» به معنی فرزنددار، هم مینامند. «زِک» در گویش گیلکی به صورت «زَک» و «زاک» و به معنی فرزند و بچه آمده است (ستوده). این واژه شکل دیگر واژه فارسی «زِه» است که در کلمه «زهدان»، به معنی بچهدان و رحم و ترکیب «زه و زاد» و اصطلاح عامیانه «زاق و زوق» به معنی فرزند و فرزندان بسیار، بازمانده است. در زبان فارسی واژههای «بارداری» و «باردار» که بر گردانده فارسی واژههای عربی «حمل» و «حامل» است، و «حاملگی» و «حامله» نیز به جای آبستنی و آبستن به کار میرود. گاهی زن آبستن را نیز به کنای «دونَفَسه» (در تهران )، «دوگیان» (دو + گیان: جان و روح) (در کردستان) و «ایکی جانلی» به معنی دو جان و تن (در آذربایجان) میخوانند. دو نفسه یا دو جان خواندن زن آبستن بر پایه این باور همگانی است که زن را در دوره حاملگی دارای دو جان یا تن و با دو نفس یا دم، یکی از آن زن و دیگری از آن بچه شکم او میانگارند. زن در جامعه ایران اسلامی مظهر باروری شناخته شده و اهمیت نقش او در آبستن شدن و فرزند آوردن است. هدف از ازدواج زن و مرد نیز تحقق بخشیدن به این نقش، یعنی باروری زن است. زن تا بچه نیاورده، در افکار عامّه مردم ایران بیگانه است. بر بنیاد همین باور یک ضربالمثل قدیم فارسی میگوید: «زن تا نزاییده بیگانه است» (هبله رودی، 87). زن با آوردن فرزند، پرده بیگانگی را میگسلد و اجاق خانواده را روشن میکند. زنی که آبستن میشود و فرزند میآورد، رشته پیوندش را با شوهر و طایفه شوهر استوار میکند و به اصطلاح در خانه شوهر پاقرص میشود. باروری و زایایی به شخصیت زنانه وی اعتبار مادری میبخشد و شوهر را از شأن و منزلت والای مقام پدری در جامعه برخوردار میکند. زنانِ بارورِ گوهر شکم با زادنِ پسرانِ بسیار، مردان خود را نامآور میکنند و نسل و دودمان آنان را دوام و استمرار میبخشند. زنان نازا، یا به اصطلاح عامه «نروک»، به واسطه ناتوانی در باروری و نیاوردن بچه در خانه و جامعه، سرافکنده و خوار به شمار میآیند و آینده تاریح و نامطمئنی دارند. تأخیر در باروری و عقیم و سترون بودن همچون کابوسی دهشتناک، پیوسته زنان نازا را میآزارد و مایه نگرانی و حتی بیماری روانی آنان میشود.
جنینشناسی: شناخت جنین در طب سنتی ایران اسلامی بر مجموعهای از آگاهیها و تجربهه ای علمی و عقاید دینی و سنتی استوار بوده است. طبیبانی مانند علی بن رَبَّنِ طبری (192247ق/808 861م)، محمد بن زکریّای رازی (251313ق/865 925م)، علی بن عباس اهوازی (338384ق/949994م)، ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی (نیمه دوم سده 4ق/10م)، ابوعلی سینا (370 428ق/9801037م) و سید اسماعیل جرجانی (433531ق/10421137م) با بهرهگیری از دانش دانشمندان ایران باستان و دیدگاههای علمی مکتب پزشکی جهان آن روز، به ویژه مکتب پزشکی یونان و هند و جندیشاپور، پژوهشهایی در زمینه شناخت و دریافت پدیده پیچیده آبستنی و چگونگی رشد و پرورش جنین در زهدان و بیماریهای وابسته به آبستنی کرده بودند. در نوشتههای پزشکی بازمانده از این دانشمندان، بخشها و گفتارهایی به آبستنی و موضوعهای مربوط به آن اختصاص داده شده است. نظر کلی قدما درباره جای نطفه با این بیان قرآن مجید مطابقت میکرد: «یادآور زمانی را که گرفت خداوند از آدمیزادگان، از پشتهای ایشان فرزندانشان را» (اعراف /7/172). آنان جای نطفه پدید آرنده جنین انسان را در صلب یا پشت مرد میدانستند و میگفتند در اثر آمیختن آب مرد با آب زن در زهدان، نطفه انسان بسته و زن آبستن میشود. ابوعلی سینا آب مرد و زن را دو گوهر، و گوهر مرد را کارگزار خداوند میدانست. او سرشت گوهر مرد را آتشی و سرشتِ گوهرِ زن را خاکی و آمیختگی این دو را آفریننده هستی انسان میشمرد (قانون، 2/346347). درباره پدیداری جنین انسان و چگونگی تکوین آن از آب نطفه به خون بسته و از خون بسته به پارهآی گوشت و شکلگیری استخوان و اندامها، دیدگاهی داشتند که آن را مطابق با مضمون این آیات میپنداشتند