هدف کلی این پزوهش :آشنایی با بهداشت و ارتباط آن با دیگر ارگانها است.ودر این کار سعی شده مفهوم تمیز بهداشت و رابطه صحیح آن تنظیم شودو اینکه باید بدانیم بهداشت در درجه بالایی در اقتصاد قرار دارد و برای تمامی افراد جامعه لازم وملزوم است.و باید رعایت شود.و هم چنین نقش کلیدی بهداشت در وازه های بیان شده ی کلیدی زیر:اقتصاد،کالای بهداشتی،برابری،اثر بخشی،سیاست گذاری،سازمان های نوین.انقلاب صنعتی قرن18 بزرگترین نقطه عطف تاریخ حیات بشر است.این انقلاب در عرصه های مختلف از باروری ومرگ و میر گرفته تا مهاجرت و شهرنشینیو ساختار خانواده و خکومت وروابط نسل ها و طبقات اجتماعی تأثیر چشم گیر و شگرفی داشته است.این انقلاب سرآغاز گسترش تولید ماشینی انبوه ،پیدایش بازار کالا،و ظهور علم اقتصاد بوده است.این انقلاب به شکل گیری یک جهان واحدو رشد روابط بین المللی و تأثیر گذاری همه حرکتهای اجتماعی ،تاریخی،فنی و تکنولوزیک بر یکدیگر کمک شایان نموده است .مسأله اقتصادو بهداشت نیز به عنوان پدیده های جمعی و سرنوشت ساز،دقیقا پس از گذشت دستاوردهای این انقلاب در عرصه های محتلف ،مورد توحه قرار گرفتند.
مقدمه:
در جوامع امروز بشر به این نتیحه رسیده که الگوی مدرن در پیشرفت انسانها در واقع همان الگوهای ارائه شده بزرگان وپیشکسوتان علوم و فنون ما هستند و با عنایت به اینکه ما مسلمان هستیم در واقع همان نصایح و آموزه های ینی ما بیانگر همین حقیقت است .متفق القول همه می گویند که بشر در سایه اقتصاد سالم به اجتماع سالم میرسد و عکس این قضیه می تواند درست باشد و همانابا دلیل و سند آن را ارائه داده اند.ما مسلمانان مؤاخذ و منبع گرانبهاتر از قرآن نداریم که در آن اشاره شده است که(لا معاش ولامعاد)یعنی کسی که معاش نداردمعاد ندارد.یعنی در پناه اقتصاد خوب ما به اجتماع و در نهایت به آینده خوب و درخشان رهنمود می شویم.چنانچه جامعه ای اقتصاد آن بیمارباشد.اجتماع آن بیمار خواهد شد یعنی در آن جامعه فقروناامنی بیداد خواهد کرد.
سلامت چیست؟
عبارت است ازحالت رفاه وآسایش کامل جسمی ،روحی،روانی،اجتماعی.نداشتن نقص عضووبیماری جسمی،کافی نیست زیرا نداشتن بیماری جسمی ونقص عضو برای تأمین سلامت شرط لازم است.ولی شرط کافی نیست بنابراین سه جنبه ی سلامتدر همدیگر مأثروباهم ارتبا ناگسستنی دارندبه طوری که می دانیم ذستورات بهداشتی پیشنهادی دین مبین اسلام نیز در همین سه اصل کلی خلاصه گردیده ودرتأمین سلامت کامل بشر هر سه اصل فوق رابا اهمیت می نگرد به همین لحاظ در موضوعات بهداشتی مربوط به سلامت جسم،بهداشت روان و سالم سازی اجتماعی احکام وفرامین بسیار عالی وشایان توجه تدوین شدوحتی بعضی از این احکام را به واسطه اهمیت فوق العاده در تأمین سلامتی افرادوسالم سازی مخیط واجب وفرض گردانیده است.
تعریف بهداشت:به گفته پروفسور وینسلو بهداشت عبارت از علم وفن کنترل وپیشگیری بیماریهاوبالا بردن طول عمروسلامت وتوانایی انسان با کوششهای فردی وجمعی
زیر شاخه های بهداشت :
1- عمومی: مدارس،رانی،جسمانی،تغذیه،اجتماعی،اقتصادی
2- فردی: چشم،دهان ودندان،پوشاک و....
اهداف بهداشت در تمامی جنبه ها
• به سازی محیط زیست
• کنترل بیماریهای واگیردار
• پیشگیری بیماریهای غیر واگیردار
• پیشگیری از خوادث وتصادفات وسوانح
• بهبود روش زندگی در جهت به دست آوردن رفاه کامل
• تأمین بهداشت مادران وکودکان
• تأمین خدمات درمانی
• تنظیم ابعاد خانواده وهر آنچه که مربوط به سلامت انسان می باشد
مزایای بهداشت
• پیشرفت دانش و شناخت برخی بیماریها
• دگرگونی بینش و طرز تفکر مردم نسبت به مسائل جهان واحساس مسئولیت اجتماعی آنها
• شناخت نظام علت و معلولی و نقش مهم محیط زیست در سلامتی یا بیماری
تعریف اقتصاد: اقتصاد،مطالعه نحوه ی انتخاب وبکارگیری کمیاب مولد برای تولید کالاوخدمات و توزیع آن ها در جمع افراد و گروهای مختلف جامعه است (.wavd etur.1989) اقتصاد راعلم مبارزه بافقر،علم قوانین حاکم بر ثروت ونشان دهنده شیوه های تشکیل و توزیع مصرف آن بیان می کند.علم مطالعه دربهزیستی انسان وعلم استفاده از منابع کمیاب نیز تعریف شده.یا به گونه ای دیگرعلم اقتصادیک روش صحیح تفکروناظر به هدف است که فرد را در دستیابی به هدف راهنمایی می کند.در هر حال عناصراصلی علم اقتصاد تولید.توزیع.منابع.تکنیک (روش) می باشد.بطور خلاصه می توان گفت که علم اقتصاد علم رفتار کالا و خدمات است.همه عناصراصلی اقتصاد به نخوی در کالا گرد می آیندوفرایند شکل گیری کالا،توزیع و مصرف آن،جملگی مباحثی ازعلم اقتصاد را به خود اختصاص می دهند.کالا واحد تحلیل جامعه سرمایه داری بویژه از نقطه نظر مارکس و مارکسیست های کلاسیک است.کالا تولیدی است برای مبادله و فروش.کالا نماد جامعه سرمایه داری است و صرفا اشیاء ومواد بی جان و مصنوعات را شامل نمی شود.تولیدات انسانی در قالب کالا و برای فروش در مرحله ای خاص از تحول حیات اجتماعی و انسانی که به مطالعه آن می پردازد.متعاقب آن سامان یافته و سیستماتیزه می شود.
رابطه اقتصاد و بهداشت:(ابتدا تعاریف بازار کالا- بازار بهداشت) اقتصاد بهداشت به عنوان یک عرصه مطالعات بینابینی (interdisciplinary) در چند دهه اخیر مورد توحه علمای اقتصاد،بهداشت،و سیاست گذاران و برنامه ریزان قرار گرفته است.اقتصاد بهداشت یا مراقبت های بهداشتی ،به کارگیری و استفاده از ابزارومفاهیم اقتصادی در مسائل مرتبط با بهداشت ومراقبت های بهداشتی است.اقتصاد دانان به دلایل مختلفی به عرصه مراقبت های بهداشتی محدود است و همانند موارد دیگر تقاضا برایخدمات بهداشتی از عرضه آنها بیشتر است .دیگر این که محدودیت و کمیابی به آسانی و با افزایش هزینه های بهداشتی از میان نمی رود زیرا اهمیت هزینه های فرصت نادیده گرفته می شود.برای افزایش اعتبارات بخش بهداشت لازم است که اعتبارات مثلا آموزش،راه وترابری،دفاع و...کاهش می یابد.ذر بسیاری از شرایط ،معیار ما برای تخصیص کالا وخدمات در بخش بهداشت ،نه میل واشتیا ق(wihhingness) یا توانمندی پرداخت(Ability to pay) بلکه نیاز (need) می باشد.لذا ما به مجموعه هایی از تکنیک های اقتصادی برای تحلیل و ارزیابی بازار مراقبت های بهداشتی نیازمندیم.نهایتا یک رابطه دو سویه بین وضعیت سلامت فرد با فعالیت اقتصادی او وجود دارد.افراد سالم تر بهره وری بیشتریدارند و یک اقتصاد مولد ،توانایی بیشتری برای خرید مراقبت های بهداشتی بیشتر دارد.سلامت کامل،یک پدیده آرمانی و غیر قابل خرید است اما مراقتبت های بهداشتی را می توان خریداری نمود.مصرف خدمات بهداشتی از یک ویژگی که اقتصاد دانان به آن نامطلوب است یا بی فایدگی(Disutility) می گویند برخوردار است.به این معنی که مصرف خدمات بهداشتی فی نفسه ناخوشایند است.از طرف دیگر مصرف کالاهای دیگر مانند میوه تازه از مطلوبیت(utihity) برخورداراست.مصرف میوه تازه تشنگی یا گرسنگی را تخفیف میدهد و ممکن است خاطراتی را از سفرهای دور و دراز نیز تداعی نماید.یک نکته بسیار مهم این است که مصرف یک انتخاب آزاد و رضایت بخش است.
تفاوت بازار کالا و بازار بهداشت: در بسیاری از موارد،مصرف رقابتهای بهداشتی یک انتخاب آزاد نیست(بجز در موارد پیشگیری)و فی نفسه خوشایند و رضایت بخش نیز نمی باشد(clhnton and scheiwe.1995) تفاوتهای دیگری نیز بین کالا ها و خدمات بهداشتی و دیگر کالاها و خدمات وحود دارد که اقتصاد بهداشت به آن می پردازد.این تفاوتها به اختصار عبارتند از: ضعف آگاهی مشتری ازخدمات بهداشتی درمانی فقدان یا ضعف کشش تقاضا برای خدمات درمانی برخورداری بیماری وسلامت از عوارض خارحی(Externalities) امکان ایحاد تقاضا توسط عرضه کننده خدمات بهداشتی درمانی تصمیم گیری عرضه کننده در رابطه با نوع و حجم خدمات قابل ارائه به مشتری (بیمار) سلامت و بهداشت به عنوان یک نیاز اساسی و حق انسانی ضعف مصرف کنندگان(بیماران)خدمات بهداشتی درمانی در ارزیابی آنها عدم قاطعیت و اطمینان از وقوع بیماری و...
همه عوامل دست در دست یگدیگر شرایطی را فراهم مییکنند که به بیان اقتصادی به آن نازسایی بازار یا(market failure)گفته می شود.بازار خدمات بهداشتی از این ویژگی برخوردار است و همانند بازار کالا و دیگر خدمات ،عمل نمی کند و سلطه مشتری در آن وجود ندارد.
نارسایی بازار زمانی رخ می دهد که نیروهای بازار مانع از شکل گیری تخصیص بهینه می شوند.عوامل عمده این نارسایی کنترل قیمت و حجم تولید،اطلاعات ناقص،و خدمات بیشتر تولید کنندگان وارائه کنندگان کالاها وخدمات در مقایسه با مصرف کنندگان(مثلا در حالت انحصار)می باشد.همه این موانع به نوعی در بازار خدمات و مراقبتهای بهداشتی وجود دارند.
اهداف و زمینه های اقدام شده اقتصاد و بهداشت در هم: اقتصاد و بهداشت هر دو به گونه های وسیع و حامع،رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار می دهند.به عبارت بهتر هر رفتار و کنش یا واکنشی که از انسان سر میزند با صفات اقتصادی و بهداشتی یا غیر اقتصادی و غیر بهداشتی قابل توصیف است.این ویژگی سلطه مشترگ آنها را در حوزه های مختلف رفتار فردی وجمعی تبیین می کند.ااز ویژگی مشترک ئیگر نیز برخوردارند که از آن به عنوان "پیشگیری" یاد می کنیم.در معنایی محدودتر بهداشت پیشگیری از بیماری و اقتصاد،پیشگیری از اتلاف منابع،تعریف می شود.با این اوصاف در اقتصاد بهداشت عرصه های زیر مورد بحث قرار می گیرند: ابعاد اقتصادی خدمات بهداشتی تفاوتهای بازار خدمات بهداشتی با بازار کالا تحلیل هزینه ها وطبقه بندی آن ها تخصیص هزینه در مراکز فعالیت سیاست گذاری و برنامه ریزی برای واحد های بهداشتی درمانی ارزشیابی واحدها و خدمات درمانی و بهداشتی برابری و کیفیت در عرصه خدمات بهداشتی درمانی شیوه های پرداخت حقوق و دستمزد قیمت گذاری و تعرفه خدمات بهداشتی درمانی نقش دولت در ساختار خدمات بهداشتی درمانی توسعه اقتصادی،توسعه بهداشتی بیمه و اشکال متعدد و متنوع آن اقتصاد عفونت بیمارستانی ارزیابی اقتصادی پروژه های بهداشتی درمانی در حقیقت اقتصاد بهداشت بیش از اینکه به عنوان یک بحث و یا موضوع مطرح شود ،به عنوان یک رویکرد مطرخ است و لذا هر عرصه ای از خدمات بهداشتی درمانی را در چارچوب مفاهیم واصول اقتصادل می تواند تخت پوشش قرار دهد.
مزایای اقتصاد و سیاست گذاری در بهداشت: چنانچه موضوع اقتصاد بهداشت را به دو عرصه وسیع بهداشت و درمان تقسیم کنیم ،برای سیاست گذاری دقیق تر و کارآمدتر باید به تفاوتهای این دو عرصه توجه داشته باشیم.البته این نکته را باید همواره به خاطر داشته باشیم.که تفکیک بهداشت ازدرمان یک امر واقعی و عینی نیست و صرفا به جهت مطالعه دقیق ترپدیده ها و مسایل مرتبط ،این جداسازی صورت می گیرد.به عبارت بهتر محدودیت منابع در عرصه ها و بالاخص در عرصه بهداشت و درمان ما را ناچار از انتخاب و سرمایه گذاری در عرصه های بخصوصی مینماید که چنانچه با مطالعه و درایت کافی صورت گیرد می تواند بهره وری قابل ملاحظه ای داشته باشد.در این رابطه چند سوال استراتژیک مطرح است که عمدتا ناظر به سیاستگذاری و تعیین اولویتهاست.درتخصیص مبلغ شخصی از اعتبارات یا سهم مشخصی از تولید ناخالص ملی،فعالیت های کدام عرصه (بهداشت یا درمان)برای ما مهمتراست؟بهداشت معمولا با پیشگیری از بروز بیماری ها ،با تکنولژی ساده و ارزان ،با دولتی و جمعی بودن آن وبا تأثیرات آن در درازمدت تعریف می شود در حالی که درمان با متوقف نمودن پیشرفت بیماری،با تکنولژی پیچیده و مبتنی بر سرمایه سنگین نیزیکی دیگر از سوالات استراتژیک است.این که چه چیز(چه نوع خدمت یا خدمات ) برای چه کسانی (کدام گروه یا جمعیت)وبا چه روشی و بوسیله چه کسانی تولید شود سوالات عمده ای است که به لحاظ اقتصادی ،سیاستگذاری باید به آن ها توجه کنند (Normandic 1997) بعد از مسأله تولید مسأله برابری در دسترسی (Equity) واثربخشی) Effectiveness)مطرح است.
با عنایت به این که برخورداری از سلامت یک حق انسانی است و در عین حال منابع محدود برای تأمین سلامت همه افراد وجود دارد لذا عرصه اقتصاد بهداشت عرصه جدال یک ارزش انسانی (Equity)ویک ارزش اقتصادی (Effectiveness)تلقی می شود .
دربسیاری از موارد صرف هزینه های کلان و سرمایه گذاری بیشتر درعرصه خدمات بهداشتی درمانی ،به اشتباه به تأمین برابری دردسترس تعبیر می شود .صرف هزینه های سنگین سرانه برای خدماتت بهداشتی همیشه به معنی بالابودن میزان بازده و اثر بخشی برنامه نمی باشد .
ایالات متحده بالاترین سرانه بهداشتی دردنیا را به خود اختصاص می دهد اما در مقایسه با دیگر کشورهای پیشرفته (OECD)،از شاخص های بهداشتی چندان مطلوبی برخوردار نیست و امارات عربی متحده با درآمد سرانه ای حدود 40برابر در آمد سرانه سریلانکا ،از امید به زندگی یکسانی با این کشور برخورداراست (پازوکی ،1378) ،برابری نیز صرفاً با بیمه اجباری یا ساخت بیمارستان های مدرن ومجهز متجلی نمی شود بلکه در تخصیص منابع براساس نیاز ،در تولید و توزیع خدمات براساس یافته های اپید میولوژیک و کیفیت نسبتاً یکسان خدمات در مناطق مختلف تعریف میشود (2000،Witter).
رویکردهای نوین وفرایند های تغییر دربخش اقتصاد وبهداشت: جدال بین این دو عرصه – برابری و اثربخشی – درمیدان صورت می گیرد که به آن " کیفیت " گفته می شود .کیفیت به عبارتی هم ناظر به هزینه (کاهش هزینه) وهم ناظربه اثر بخشی است .
این هردو مقوله ویا بهتر بگوییم هر سه مقوله (کیفیت ،هزینه ،اثر بخشی)، به گونه بسیاردرهم تنیده ای با مسأله مدیریت ارتباط دارند .
مدیریت کیفیت ، مدیریت هزینه (مالی) ، مدیریت اثر بخشی /اثر بخشی ،هر کدام جایگاهی ویژه در عرصه خدمات بهداشتی درمانی دارند .
کیفیت بویژه درقالب مفاهیم کیفیت زندگی (Qualityoflife)سال های زندگی تعدیل شده با کیفیت QualityAdjustedlife years)(QALYs=سال های زندگی تعدیل شده با ناتوانی Disability Adjusted)(DALYs=life years و...
به ابزاری اساسی ومورد توجه درارزیابی خدمات بهداشتی درمانی در سطح فردی و جمعی تبدیل شده است .
نظام های باثبات و معتبر بهداشتی نظیر NHS انگلیس شاخص هایی را برای تأمین کیفیت در خدمات بهداشتی تعریف و به اجرا درآورده اند که عمدتاً درسطح کلان سیاستگذاری و مدیریتی ناظر به موضوع است .
کیفیت تنها به یک مرحله یایک بعد ازساختار و فرایند ارائه خدمات محدود نمی شود .درهر لحظه و هر عرصه ای می توان آن را طرح ، پیگیری و محقق نمود توجه به کیفیت ازانتخاب دروندادهای سیستم یا (Inputs)تا فرآیند ارائه خدمات وارزیابی نتایج به عنوان یک مسأله اقتصادی ،مدیریتی وبهره وری امروزه بسیارموردتأکیداست مدیریت کیفیت (QualityManagement)،ارتقاءکیفیت مداوم (Continuous Quality Improvement=CQI)مدیریت کیفیت جامع (Total Quality Management )،و عناوین و عرصه هایی نظیراین ها ،اقتصاد و مدیریت و خدماتت بهداشتی درمانی را در کنار هم و با هم مورد تحلیل قرار می دهند .
آنچه در تأمین کیفیت باید مورد توجه اکید قرار گیرد ،وجود معیارهای و شاخص های راهنمای عمل و همچنین شاخص های سنجش و ارزیابی آن است (Leathard A.2001)توجه به کیفیت به عنوان یک ابزار اقتصادی می تواند عکس العملی سنجیده در برابر تورم ورشد افسار گسیخته قیمت ها بویژه دررابطه با خدمات بهداشتی درمانی تلقی شوند .
برابر مطالعات انجام شده شتاب تورم در خدمات بهداشتی به مراتب بیشتر ازدیگر عرصه های فعالیت است .(Buividas .
j .1992)،و این امر نیز شاید به عنوان یکی از تفاوت های بازار بهداشت با بازار کالا تلقی شود .
دخالت دولت در کنترل بازار در حال حاضر طرفداران زیادی ندارد .
اقتصاد های کنترل شده از سوی حکومت ،امروزه به تاریخ پیوسته اند و خصوصی سازی به عنوان گامی برای یکپارچه شدن نظام های اقتصادی دنیا روند روبه رشدی به خود گرفته است .
اما علیرغم این در عرصه بهداشت و درمان دخالت دولت ،کمک دولت و نظارت دولت در همه کشورها امری پذیرفته شده است .
تقریباً همه دولت های در سرمایه گذاری و تأمین یارانه برای بخش بهداشت مسئولیت دارند ،زیرا بهداشت و درمان ،بالاخص بهداشت ماهیتا کالایی عمومی شناخته می شود که بخش خصوصی رغبت چندانی برای سرمایه گذاری درآن ندارد.
پیچیده بودن عرصه خدمات بهداشتی درمانی ،بالا بودن هزینه های و رشد قیمت ها در آن ،تقاضای روز افزون برای برخورداری ازبهداشت و سلامت ،محدودیت منابع مالی و نیروی انسانی ،بال ابردن بهره وری و بکارگیری شیوه ها ی کنترل و مهار هزینه های را در این عرصه بیش از پیش حیاتی نموده است .
در حقیقت در واکنش برای شرایط و مقتضیات بوده که دگرگونی ساختاری درارائه مراقبت های بهداشتی در کشورهای پیشرفته به وقوع پیوست و سازمان های معتمدی با نقش های متفاوت درمانگری ،واسطه گری و بیمه گری فرصت ظهور و بروز یافتند .
این سازمان ها که ازآن ها تحت عنوان Managed Care Organizations یا سازمان های مراقبت کنترل شده یاد می شود .(Folland.
Goodman.andStana .2001)دارای سه بعد مهم مدیریتی ،اقتصادی ،و بهداشتی درمانی اند .
این سازمان ها مدیریت و هدایت : - هزینه کردن منابع محدود مالی - توسط گروهی از ارائه کنندگان خدمات بهداشتی - برای گروه یا گروه های مشخصی ازافراد به عضویت درآمده - جهت پیشگیری ،درمان و بهبود بیماری و عوارض آن - براساس استاندارد های روشن و صریح مراقبت - به شیوه ای مؤثر،کارآمد اقتصادی - در راستای تأمین سلامت فرد و جامعه را به عهده دارند.
سازمان های حافظ سلامت = (Health Maintenance Organizations )(HMOs ارائه کنندگان ترجیحی = Preferred Provider Organizations)(PPOs و...عمدتاً درپاسخگویی به نیازهای یاده شده و براساس معیارهای بهره وری کیفیت و کنترل هزینه های سامان یافته اند(Buividas 1992)شکل گیری سازمان هایی مشابه این سازمان ها در کشورما نیز آغاز شده است ،مجتمع های سلامت تأسیس شده در تبریز شباهت های زیادی به HMOs درآمریکا ودیگر کشورهای صنعتی دارند.
ارائه کنندگان ترجیحی نیزازسال ها قبل درکشورما رایج بوده و بسیاری ازسازمان ها ازآن ها خرید خدمت می نمایند.
درهر حال دنیای متحول کنونی ثبات ساختاری وسازمانی هر نظام و سیستمی را تحت تأثیر قرار می دهد .خدمات بهداشتی درمانی نیز ازاین امر مستثنی نمی باشد و برای هماهنگی با تغییرات و تحولات دیگرعرصه ها ،استفاده بهینه ازمنابع ،تأمین مدیریت کیفیت و جلب رضایت مصرف کننده و ارائه کننده دچار تحولاتی شده است که آگاهی از آن می تواند در سیاستگذاری کار آمد و اقتصادی ،مدیریتی وبهداشتی درمانی به طور خلاصه به شرح زیراست .
1) تغییر در شیوه پرداخت : فی فور سرویس به عنوان یک شیوه پرداخت حاکم بربازار جای خود را به پرداخت سرانه (Capitation)داده است .
2) شیوه پرداخت گذشته نگربا شیوه پرداخت آینده نگر جایگزینی شده است 3) تمرکز و تأکید برفرد جای خود را به توجه و تأکید بر جمع داده است 4) استمرار و تداوم در ارائه ودریافت خدمات جایگزینی درمان های مقطعی شده است 5) پیشگیری اولویت اول را در مقایسه بامداخله بخود اختصاص داده است 6) حفظ منابع بر ایجاد در آمد ترجیح داده می شود 7) عمده فروشی جایگزین خرده فروشی می شود 8) شیوه های غیره تهاجمی بر شیوه های تهاجمی برتر شمرده می شود 9) وابستگی وکار گروهی برخود مختاری فردی وتخصصی غلبه می کند 10) سرمایه گذاری برای حفظ منابع برسرمایه گذاری برای ایجاد منابع (پول)ترجیح داده می شود.
رابطه و نقش بهداشت در اقتصاد خانوار ودرمان بیماریها : اجتماع یا جامعه ای که در آن زندگانی می کنیم تک تک خانوار در آن مانند آجرهای یک ساختمان که در واقع همان جامعه است می مانند چنانچه در این خانه از مصالح نامرغوب استفاده کنیم هر چند که ساختمان هم مرتفع باشد در هم خواهد ریخت پس جامعه ای که بیمار باشد حتماً اقتصاد در آن هم پویا نخواهد بود .زمانی که الگوی اقتصاد الگوی پیشرفته و هماهنگ با جامعه باشد و روی آن مطالعه شده باشد جامعه را به سر منزل مقصود می رساند .و این نکته درگرو دو مسئله است یکی آموزش و دومی فرهنگ سازی که هر دو این آیتم مولد برنامه ریزی مدرن و اقتصاد سالم است .چنانچه ما برای بهداشت جامعه گام حساب شد و استوار بر نداریم باید سراسیمه با بیماری و فقر دست به گریبان باشیم .درجوامع درحال توسع مردم حاضر نیستند هیچ هزینه ای رابه عنوان هزینه بهداشتی متقبل شوند ولی درعوض برای درمان آن را می پردازند مثلاً اگر در یک جامع روستایی به افراد روستا مراجعه کنیم و بگوییم برای مثلاً گندزدایی آب شرب مصرفی خودتان پولی را بپردازید هیچ کسی با شما همکاری نخواهد کرد و در جواب می گویند باید دولت این کار را بکند یا بعضی ها بی تفاوت خواهند بود بخاطر اینکه مسئله بهداشتی برای جامعه ما جا نیفتاده و مردم آن را باورندارند ولی اگر فرزند یکی ازهمین اهالی روستا بیمار شود خانواده او برای رساندن به پزشک و معالجه آ ن حاضرند هر چقدر نیاز باشد بپردازند .پس اگر ما آموزش درست بدهیم و مردم رابه این مسئله آگاه کنیم که هزینه بهداشت برهزینه درمان در همه جای جهان رجحان وبرتری دارد و به نفع آن جامعه است چونکه فرد هزینه ای را که برای بهداشت می کند خیلی ناچیزتر از هزینه درمان است .و این اقتصاد توجیهه شده است .
تمام کشورهای مترقی جهان سرمایه راکه در بودجه بندی کشورهایشان حساب می کنند و برای این منظور درنظر می گیرند بیشتر ازبودجه درمان بودجه برای بهداشت در نظر می گیرند .
ولی در کشورهای در حال توسعه مثل کشور ما واقعاً این مسئله مشکل است .
مثلاً اگر درقسمت آموزش خوب عمل کرده باشیم فرضاً گر خانواده ای شیر محلی مصرف می کند و دام آن روستا بیمار است به آن توصیه کنیم که شیررا به مدت 20 دقیقه بجوشاند با این کارساده خانواده فرد مصرف کننده .
شیرازبیماری تب مالت جان سالم بدر می برد .
ولی اگر این کار ساده را رعایت نکند بعضی موازین بهداشتی توجهی نکند فرد مصرف کننده و خانواده ا ش که شیر آلوده را مصرف کرده به تب مالت مبتلا میشوند و چه بسا هزینه های کمر شکنی به خانواده اوتحمیل می شود و گاهی عوارض ناشی از این بیماری تا آخر عمر با فرد بیمار باقی می ماند .پس کاملاً ملموس است که اقتصاد بهداشتی به اقتصاد درمان رجحان دارد .
وگاهی گذشته از مسئله ضررهای اقتصادی ضررهای جانی را بدنبال دارد .
مثلاً شستشوی سبزیجات یک روش خیلی ساده و کم هزینه است اگر فردی سیزی آلوده را نشسته مصرف کند .
امکان مبتلا شدن به کیست هیداتیک را دارد.
که ممکن است این کیست نفر فرد بیمار را درگیر کند و باعث خونریزی مغزی ومرگ او شود در نتیجه خانواده او ممکن است از هم بپاشد و مشکلات عدیده ای رابه جامعه تحمیل کند.
ویا فرض کنیم که اگر این عامل کیست باعث کشته شدن فرد نشود درهر صورت راه معالجه آن جراحی است که چه بسا هزینه های زیادی رابرای بیمار در بر دارد ودرموقع عمل جراحی نیاز به تیم پزشکی اتاق عمل و تخت و غیره دارد .
که با این کار کلی هزینه به سیستم بهداشتی کشورمان تحمیل می کند پس موضوع روشن است که پیشگیری خیلی ساده می توانیم از هزینه های خیلی بالا جلوگیری نمایم .
دکتر درمان این بیماری هزینه کنیم .
وقتی که در ادوار گذشته سیرمی کنیم وبامطالعه زندگی می کردند وصحبت اقتصاد ومعیشت آنهاازافرادی که دورترازرودخانه نیل زندگی می کردند بهتر بوده طوری که از آثار آنها پی می بریم که مثلاً در آن موقع آنها سیستم لوله کشی فاضلاب داشته اند نه به سبک امروزی بلکه به سبک آن زمان و وقتی بیشتردراین مورد دقت می کنیم با این کارساده آنها پی برده بودند که فاضلاب باعث بیماری افراد جامعه آن روز می شده است و در نتیجه جامعه ای که افراد آن بیمار باشند نمی توانند کشت وزرع داشته باشند و یا به دامداری بپردازند چون زمینه این کار سلامت افراد آن جامعه است .
ودر نتیجه رونق اقتصاد را از دست می دهند و دچار فقر می شوند .و برخلاف جامعه ای تعریف شده مصرف باستان جامعه ای دیگر در کمی دورتر از جامعه اولی زندگی می کردند در وسایل بهداشتی ضعیف بودند و هیچ برنامه ای برای اقتصاد آن جامعه نداشتند ودچار خرافات و جادو وجنبل بودند.
جامعه ای عقب مانده داشتند طوری که برای مایحتاج زندگی روزمره به دیگران وابسته بودند بعضی اقتصاد درمان بر اقتصاد بهداشتی در اینجا برتری پیدا کرده بود و افراد دچار بیماری بودند و هزینه ای که داشتند صرف درمان می نمودندبا مطالعه این نکات متوجه می شویم چه بسا هزینه های که یک جامعه صرف درمان افراد می نماید با آموزش کمی تفکر می تواند مشکلات زیادی را ازجامعه خود را حل کند .
و هزینه مازاد صرفه توسعه وعمران آن جامعه بکند مثلاً درکشورهای اروپایی میزان سرانه مصرف آب 600 لیتر در نظر گرفته شود در صورتیکه در جوامع در حال توسعه ایران سرانه مصرف آب برای هرنفر در جوامع شهری 220-150 لیتر و برای جوامع روستایی 120 تا 80 لیتر در نظر گرفته می شود .
مثلاً وقتی که سرانه مصرف آب بالا باشد در نتیجه وضعیت بهداشتی هم بهتراست وبه دنبال آن وضعیت اقتصادی هم بهتر خواهد بود .و به دنبال آن وضعیت فرهنگی و رفاه و وضعیت اقتصادی بهتر می گردد .بعضی درواقع به همان سوال اول مان که اقتصاد بهداشتی به اقتصاد درمان رجحان دارد برمی گردیم .یعنی این جامعه افراد بیماری کمتری دارد .
یعنی هزینه کمتری صرف درمان می کنند .بعضی افراد آن جامعه با نشاط و شاداب هستند .زمانیکه جامعه ای تمام معیارهای فوق را دارا باشد یعنی از نظر ارتقاء بهداشت درسطح بالا باشد الگوی مناسبی ازجامعه را برای خود رقم می زند یعنی با طراحی الگوی مناسب اقتصادی پویا و روبه ترقی برای خود بوجود می آورد .
شاید برای هر فردی این سوال پیش بیاید چطورشده آنها که آب زیادی مصرف می کنند چطور می توانند در هزینه های بهداشتی خود پیشرفت کنند ولی سوال به این گونه پاسخ داده شود که درست است آنها آب را برای هرنفر 600 لیتردرنظر گرفته اند وآن 600 لیتررا صرف موارد بهداشتی خود می نمائیم درصورتیکه درجامه ای ما که 250 لیتر برای هرنفردرنظرمی گیرند آنها برای موارد غیر شرب و غیر ضروری هدر می دهیم اگر برای شستن حیاط سا شستن ماشین وغیره استفاده می کنیم .
در صورتیکه در کشورهای مترقی لوله آب شرب آنها جدا از لوله آب غیر شرب است پس در نتیجه هزینه کمتری را برای ضد عفونی آب صرف می کنند ولی کشورما هزینه زیادترازآنها را صرف گندزدایی آب شرب می نمایند ولی آنرا درموارد غیرشرب بکارمی برند .
پس نتیجه می گیریم .هزینه اقتصاد بهداشتی به هزینه درمان برتری دارد بقول پیشکسوتان عرصه هنرما یک دانه جو پیشگیری بهترازیک خرواردارو درمان است .
خلاصه و نتیجه گیری مطالب : بطورخلاصه اقتصاد ناظر به تخصیص منابع کمیاب به شیوه ای است که سود حاصله را به حداکثر برساند .
دربسیاری ازموارد نظام قیمت ها به عنوان یک مکانیسم تخصیص برای اطمینان ازاستفاده بهینه ازمنابع بکارگرفته می شود .درتخصیص منابع خدمات بهداشتی درمان مکانیسم کنترل نشده قیمت برای تخصیص منابع با توجه به اهمیت برابری دراین عرصه نامناسب به نظر می رسد .لذا تصمیم درباده این که چه کسانی باید به منابع دسترسی داشته باشند چه خدماتی باید تولید شود وکجا باید این امر صورت گیرد درعرصه بهداشت ودرمان پیچیدگی خاصی پیدا می کند درشرایط کنونی در کشورهای با اقتصاد پیشرفته کنترل و نظارت دولت بربخش بهداشت و حدمتناسب آن در معرض بازنگری است .این مساله با توجه به تحولات اخیر و یک قطبی شدن دنیا و جهانی شدن پدیده هابه نحوی نظام کشورهای درحال توسعه رانیز تحت تأثیر قرارداده وحرکت های اصلاحی درجهت بالا بردن بهره وری و کارآیی و حاکمیت ارزش های مدیریت نوین از جمله کیفیت رضایت مشتریان وارائه کنندگان خصوصی سازی و...
رادر پی داشته است .