مقدمه :
شنوایی شناسی معادل فارسی واژه (Audiology ) است که به معنای شناخت، بررسی و تحقیق در زمینه علم شنوایی می باشد و مسائلی از قبیل ارزیابی های کمی و کیفی شنوایی، تشخیص اختلالات شنوایی و تعادل، حفاظت و پیشگیری از اختلالات مربوط به سیستم شنوایی و همچنین انجام توانبخشی شنوایی برای افراد کم شنوا و نا شنوا را در بر دارد.
قدمت شنوایی شناسی به جنگ جهانی دوم بر می گردد.
زیرا مشکلات متعدد ایجاد شده در سربازان بازگشته از جنگ و ناشنوایی های تمارضی احتیاج مبرم به شنوایی شناسی را بیشتر از همیشه مشخص می کرد.
به درستی مشخص نیست که چه کسی اولین بار از عبارت شنوایی شناسی استفاده کرد اما یکی از کسانی که در طرح و ترویج این عبارت و شناساندن این رشته تخصصی نقش به سزایی داشته، Reymond Carhart بوده است.
شنوایی شناسی در دهه 40 میلادی آکادمیک گردید و با پیشرفتی که تا کنون داشته است، امکان ادامه تحصیل در آن تا درجه دکترا وجود دارد و نه تنها تا کنون از اهمیت آن کاسته نشده است بلکه به واسطه صنعتی شدن جوامع و همچنین افزایش جمعیت سالمندان - به دلیل توفیقات بشر در غلبه بر بیماری ها- جایگاه جدیدی یافته است.
این رشته تحصیلی در ایران نسبتا˝ نو پا بوده و اولین بار در سال 1355 در مقطع کارشناسی در دانشکده علوم توانبخشی، که در آن زمان به طور مستقیم زیر نظر وزارت علوم بوده، تاسیس شده است (البته قبل از آن چند دوره در مقطع کاردانی در دانشگاه شهید بشتی تدریس شده است).
مقطع کارشناسی ارشد این رشته نیز در سال 1371 راه اندازی گردیده و هر سال تعداد محدودی دانشجو در این مقطع پذیرفته می شوند.
شنوایی سنجی
دید کلی
شنوایی شاید مهمترین حسی باشد به نحوی که بدون بهرهمندی از آن توانایی انسان در ایجاد ارتباط با پیرامون خود بطور محسوسی کاهش مییابد.
این توانایی بالا در ایجاد و ارتباط ، انسان را در مقایسه با سایر موجودات از جایگاه ویژهای برخوردار میسازد.
متأسفانه تعدادی از بیماریها با ایجاد اختلال در سیستم شنوایی باعث محدودیت در این توانمندی میشوند.
بنابراین بررسی اختلالات شنوایی دقت بیشتری را طلب میکند.
شنوایی سنجی با صدای خالص ، متداولترین روش شنوایی سنجی در کلینیک محسوب میشود، با اینحال این روش تنها قادر به تشخیص کم شنوایی متقارن و دو طرفه حسی - عصبی بوده در حالی که علت اختلال قابل تشخیص نمیباشد.
شنوایی سنجی گفتاری در صورت دسترسی از دو حیث کمک کننده است، اول اینکه اختلال شنوایی سنجی گفتار نسبت به تون خالص از ارزش تشخیصی بیشتری برخوردار است و این روش میتواند اختلال در ناحیه حلزون و اختلال عصبی یا اختلال مرکزی را مشخص کند.
شنوایی سنجی با صدای خالص
PTA) Pure - tone audionetry) با استفاده از دستگاه شنوایی سنج با صدای خالص ، اصواتی با فرکانسهای مختلف به فرد میدهند و آستانه شنواییهای تعیین شده برای انتقال هوایی و انتقال استخوانی بطور جداگانه اندازهگیری شده و به ترتیب توسط خطوط ممتد و نقطه چین بهم متصل میشوند.
ادیوگرام
ادیوگرام دارای دو ستون است.
ستون عمودی شدت صوت را نشان میدهد (برحسب دسی بل).
در این ستون عدد صفر بیانگر حداقل شدت صوتی است که بیش از نیمی از افراد نرمال میتوانند بشنوند.
اگر فردی قادر به شنیدن یک فرکانس مفروض در 10_دسی بل باشد، یعنی وی میتواند فرکانس مذبور را بهتر از یک فرد میانگین بشنود.
شنوایی طبیعی وقتی است که آستانه شنوایی گوش از 25 دسی بل بالای صفر بیشتر نباشد.
ستونهای افقی فرکانسهای بکار رفته را نشان میدهند.
معمولا هفت فرکانس از 250 تا 8000 هرتز که بیشتر سر و کار داریم مورد بررسی قرار میگیرند.
محاسبه میزان کاهش شنوایی
برای محاسبه میزان کاهش شنوایی ، میانگین شنواییها را برای فرکانسهای 500 ، 1000 و 2000 بر حسب هرتز حساب میکنند.
در حد آستانه شنوایی انتقال هوایی و استخوانی را اندازه گرفته و انتقال هوایی را به خط ممتد و انتقال استخوانی را به نقطه چین و بالاتر از انتقال هوایی ترسیم میکنند.
گوش راست را با رنگ قرمز و گوش چپ را با رنگ آبی ، نشان میدهند.
در شنوایی نرمال دو خط بر هم منطبق هستند و در نمودار هر دو بالای 20 هرتز هستند.
در کاهش شنوایی عصبی دو خط برهم منطبق هستند و هر دو زیر 20 هرتز میباشند.
در کاهش شنوایی انتقالی دو خط بیش از 10 هرتز باهم فاصله دارند.
برای محاسبه میزان کاهش شنوایی ، میانگین شنواییها را برای فرکانسهای 500 ، 1000 و 2000 بر حسب هرتز حساب میکنند.
شنوایی سنجی گفتاری در روش Speech audiometny بجای صدای خالص از صداهای گفتاری (کلمات) استفاده میشود.
این آزمون شامل دو قسمت است: آستانه درک گفتار SRT) Speech reception threshold) سطحی است که در آن فرد شنونده باید بتواند 50 درصد کلمات یک لیست از کلمات دو سیلابی مشخص را تکرار کند.
PAT و SRT باید بهم شبیه باشند.
توانایی تفکیک گفتار SDS) Speech discrimination score) با استفاده از یک لیست کلمات تک سیلابی و با شدت معادل 40 هرتز یا بیشتر انجام میشود.
افراد طبیعی ، 100 - 95 درصد این کلمات را به درستی تکرار میکنند.
بیماران مبتلا به کاهش شنوایی عصبی یا مرکب ممکن است قادر به تکرار میزان بسیار کمتری از کلمات باشند.
تمپانومتری در شنوایی امپدانس (Impedence) یا تمپانومتری میزان قابلیت پذیرش (کمپلیانس) یا برعکس آن ، مقاومت (امپدانس) سیستم شنوایی سنجیده میشود.
هر چقدر قدرت پذیرش بیشتر باشد، انرژی صوتی بیشتری جذب خواهد شد و هر چقدر مقاومت بیشتر باشد، سیستم غیر قابل انعطافتر بوده و انرژی بیشتری به مجرای گوش بر میگردد.
تمپانومتری روش سادهای است که بویژه در کودکان کم سن و سال مفید واقع میشود، ولی هیچ وقت جایگزین SA و PTA نمیشود.
در تمپانومتری از یک گوش ویژه با سه سوراخ مجزا استفاده میشود که میتوان با ایجاد صوت و دمیدن هوا از طریق آن ، شرایط انتقال را در حالات مختلف سنجید.
با رسم کردن قابلیت پذیرش گوش در یک محور و فشار هوا در محور دیگر ، یک تمپانوگرام بدست میآید، که میزان مقاومت و پذیرش انرژی صوتی توسط گوش را نشان میدهد.
قابلیت پذیرش صوتی هنگام مساوی بودن فشارها در دو طرف پرده صماخ بیشترین مقدار را دارد.
آزمون بلع (Swallow test) رایجترین آزمایش برای بررسی وضعیت شیپور استاش است.
در این آزمایش در صورت طبیعی بودن عملکرد شیپور استاش ، به علت متعادل بودن فشار در دو طرف پرده صماخ ، تمپاگرام حداکثر قابلیت پذیرش را نشان میدهد.
در صورت انسداد شیپور استاش ، تمپانوگرام فشار منفی را نشان خواهد داد.
شنوایی سنجی در کودکان و شیرخواران ارزیابی شنوایی در کودکان به علت اهمیت آن در یادگیری ، بسیار مهم است.
دقیقترین و قابل اعتمادترین روش برای آزمایش شنوایی در این گروه سنی ، بررسی آستانه شنوایی با ارزیابی پاسخ به تحریک ساقه مغز یا (Brain Stem evoked response) میباشد.
چشم انداز بحث ارزیابی قدرت شنوایی در افراد مختلف بخصوص کودکان از اهمیت بسیاری برخوردار است.
بعضی از بیماریها باعث کاهش شنوایی میشوند، باید با تشخیص زود هنگام اختلالات شنوایی از عوارض بعدی آن پیشگیری کرد.
امروزه علم پزشکی پیشرفت زیادی کرده و روشها و دستگاههای زیادی برای این منظور و سایر بیماریها ، ابداع شده است.
تاریخچه ی روش های تربیت شنوایی تلاش های اولیه در تربیت شنوایی به قرن 18میلادی برمی گردد،که برنامه های سازمان نیافته در قالب دست نوشته های افرادی در اروپا که حاوی تجربیاتشان دراین زمینه با افراد کم شنوا بود وجود داشت.ماکس گلدشتاین( درسال م .1939 )یکی از اولین کسانی بود که برنامه تربیت شنوایی منسجم را ارائه نمود.وی معتقد بود که با آموزش های ویژه،افراد نا شنوا می توانند برخی از جنبه های گفتار را دریافت ودرک نمایند.وی روش خاص خود را روش اکوستیکی نامید.در این روش فرد کم شنوا به طور منظم با اصوات گفتاری منفرد ،یاکلمات و جملات آشنا می گردد.تااینکه درک وتولید گفتار وی بهبود یابد.تلاش های گلدشتاین تاثیرات عمده ای روی تفکر بسیاری از متخصصین در طول سالیان گذاشت وروشی که وی ارائه نموددر زمان خود انقلابی در برنامه های تربیت شنوایی به وجود آورد.
در همان اوایل قرن 20 روش دیگری توسط ودنبرگ به نام روش تک حسی مطرح شد که تکیه ی اساسی آن بر باقیمانده شنوایی بود.وتا هنگامی که فرد قادر به استفاده از باقیمانده شنوایی خود نبود به وی اجازه استفاده از حس بینایی ولب خوانی کردن داده نمی شد.در مراحل اولیه آموزش،به کودک سمعک داد ه نمی شد،ودرمانگر می بایست در فاصله 3-2 سانتی متری گوش کودک با وی صحبت می نمود.پس از اینکه کودک دراین فاصله متوجه صدا می شدو عکس العمل نشان می داد،برای وی سمعک تجویز شده وسپس آموزش های دیگر نظیر لب خوانی آغاز می گردید.بسیاری از محققین معتقدند گه این روش نمی تواند برای کودکان کم شنوا موفقیت آمیز باشد.این امر به ویژه در کودکانی که باقیمانده شنوایی بسیار اندکی دارند،صادق است.
در طول جنگ جهانی دوم تمرکز اصلی تربیت شنوایی بر استفاده از این روش ها در کوکان ناشنوایی عمیق بود،تا اینکه بتوان کسب گفتار و زبان را برای این کودکان آسان نموده وظرفیت های آموزشی آنها را افزایش دهد.کارهات در سال (1960میلادی) تمرینات تربیت شنوایی را گسترش دادوبا تعداد زیادی بزرگسال کم شنوا که کم شنوایی اکثر آنها ناشی از NIHLبود استفاده کرد.
برنامه تربیت شنوایی او شامل 4 مرحله اصلی است: 1-آگاهی از اصوات 2-تمایزگذاری اصوات متفاوت غیر گفتاری 3-تمایز گذاری کلی بین الگوهای اصوات گفتاری ساده 4-تمایزگذاری دقیق گفتار مجددا در سال های اخیر این تاکیدات کارهات توسط ساندرز (1993میلادی)وتعداد بیشماری از مراکز توانبخشی دیگر مد نظر قرار گرفته است.
مخملک وتاثیر آن بر شنوایی با عفونت استرپتوکوکی ایجاد می شود.
با تظاهرات پوستی،توکسین آن تولید اریتروژن می کند.
درکودکان سنین 5-3ساله بیشتر دیده می شود.
دوره ی کمون بیماری5-2روز طول می کشد.
ابتدا به صورت فارنژیت(فارنکس به صورت قرمز آتشین در می آید)ظاهر می شود.
وجود تب همراه با پر خون شدن زبان که نمای توت فرنگی پیدا می کند .
دو روز بعد بثورات جلدی ظاهر می شوند که بیشتر در صورت ،تنه،کشاله ی ران،و بازو ها ست.
که این بثورات با فشاردست سفید می شوند.یک هفته بعد از تب علائم تخفیف پیدا می کنند،در مقابل استرپتوکوک های عامل مخملک آنتی توکسین تولید می شودکه در دوره های بعدی شخص مصونیت پیدا می کند.
علائم ادیولوژیک : پارگی پرده صماخ همراه با درد گوش ،تهوع وتب بالا دیده می شود.درناژ از گوش علامت شایعی است و وزوز می تواند وجودداشته باشد یا که خیر.کاهش شنوایی همراه این بیماری ممکن است از نوع ناگهانی یا تدریجی و از نوع آمیخته باشد.
ومقدار آن از حد متوسط تا شدید می تواند متغیر باشد،ومی تواند در یک زمان غیرمتقارن باشد.
این بیماران در بزرگسالی می توانند تحت عمل جراحی قراربگیرندبه شرط سالم بودن زنجیره ی استخوانی که در اکثر موارد اینگونه است.معمولا Graft به خوبی جواب می دهد ولی ممکن استبه علت کمی تحرک یا عدم تحرک زنجیره ی استخوانچه ای بهبودی در شنوایی پس از عمل دیده نشود.
به هر حال تجویز سمعک با بهره ی مناسب توصیه می شود .
آشنایی با آموزش مهارت های شنوایی کاهش شنوایی به عنوان مشکلی پنهان ، از مسائلی است که افراد با سنین مختلف از جمله نوزادان ، کودکان ، بزرگسالان و کهنسالان به دلایل گوناگون می توانند به آن مبتلا شده و دچار عوارض سوء آن شوند.
پیامدهای سوء کاهش شنوایی شامل طیف وسیعی است که در زندگی کودک ، بزرگسال یا کهنسال مبتلا به آن به انواع مختلف تاًثیر می گذارد .
کودکان نیز علاوه بر مشکلات ارتباطی دچار تاًخیرهایی در گفتار و زبان ، مشکلات تحصیلی در رشد اجتماعی و .....
خواهند شد.
متخصصین شنوایی و گفتار باید رویکردی تلفیقی دارای جنبه های ارزیابی و مداخله جهت مهارت های زبانی ، گفتاری و شنیداری به منظور رفع نیازهای کودکان و والدین آنها تهیه نمایند.
فرد دچار آسیب شنوایی پس از مراحل تشخیص و درمان جهت دستیابی بر توانایی های لازم وارد برنامه های آموزش ویژه ی کم شنوایان می شود که توسط متخصصین تیم توان بخشی صورت می گیرد.
از این میان آموزش مهارت های شنوایی از جایگاه خاصی برخوردار است .
تربیت شنوایی ایجاد شرایط ارتباطی خاص برای فرد دچار آسیب شنوایی به منظور دستیابی به توانایی هایی در درک شنوایی گفتار است ، توانایی هایی که فرد شنوا بدون مداخله ی دیگران کسب می کند.
مهارت های شنوایی که معمولا به دنبال آسیب شنوایی از دست رفته و یا ایجاد نمی شود در برنامه های آموزشی و تمرین های خاص برای ایجاد آنها تلاش می شود که عبارتند از : کشف اصوات(Detection ) تمایزگزاری بین اصوات (Discrimination ) ، شناسایی اصوات (Identification ) باز شناسی گفتار (Recognition ) و درک گفتار (Perception) .
به امید آن روزی که هیچ کم شنوایی به دلیل عدم تشخیص به موقع و نبود آموزش های لازم از نعمت برقراری ارتباط محروم نشود.
آناتومی گوش دیدکلی گوش از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است.
امواج صوتی مراحل مختلفی را درون گوش طی میکنند تا به اعصاب شنوایی تبدیل شوند.
هر کدام از اجزای گوش درونی را این امواج تاثیر گذاشته (تقویت، جمع آوری ، تغییر فرکانس ، انتقال و...) و به اعصاب شنوایی میرسند.
ساختمان گوش از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است.
گوش خارجی گوش خارجی امواج صوتی را جمع آوری و متمرکز میسازد و از دو قسمت تشکیل شده است.
لاله گوش لاله گوش در غالب حیوانات متحرک است، و برای جمع کردن و هدایت امواج صوتی و تشخیص جهت صدا بکار میرود، ممکن است به طرف منبع صورت متوجه شود.
در انسان لاله گوش بیحرکت است ولی تا اندازهای جهت صوت را میتواند تشخیص دهد.
مجرای گوش خارجی مجرای گوش خارجی لولهایست که تقریبا 2 تا 3 سانتیمتر طول دارد و در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم دارد و به پرده صماخ ختم میشود.
ارتعاشات صوتی تا قسمت انتهایی این لوله بوسیله هوا منتقل شده ، پس از آن بوسیله محیطهای جامد و مایع به گوش میانی انتشار مییابد.
پرده صماخ پرده صماخ غشایی است که بوسیله اصوات با فرکانسهای مختلف مرتعش میشود.
درجه کشش آن از محیط به طرف مرکز تدریجا زیاد شده و به همین علت است که هر قسمت از این پرده بوسیله فرکانس معینی مرتعش میشود.
گوش میانی گوش میانی امواج را تقویت و منتقل میکند.
گوش میانی در حفره استخوانی موسوم به صندوق تمپان (Caisse De Tympan) قرار دارد و بوسیله شیپور استاش (Trompand Eustache) به حلق میرسد.
ارتعاشات هوا که از گوش خارجی به پرده صماخ میرسد بوسیله چهار استخوان کوچک که یکی پس از دیگری متکی بهم مفصل شده است، به گوش داخلی منتقل میگردد.
این چهار استخوان بر حسب شکلی که دارند شامل چکشی ، سندانی ، عدسی و رکابی است.
وظیفه آنها کم کردن دامنه ارتعاشات و در نتیجه افزایش تغییرات فشار است.
پنجره بیضی استخوان چکشی به پرده صماخ و استخوان رکابی به پنجره بیضی (Ovale) ختم میشود که سطح آن 4 مرتبه از پرده صماخ کوچکتر است.
چون سطح صماخ 14 مرتبه از سطح بیضی بزرگتر است لذا فشار در پنجره بیضی 14 مرتبه زیاد میگردد.
این بهترین وسیلهای است که میتوان انرژی ارتعاشی یک محیط با وزن مخصوص کم را (هوا) به محیطی با وزن مخصوص زیاد منتقل نمود.
پنجره گرد در گوش میانی ، پنجره دیگری وجود دارد که به پنجره گرد (Round) مرسوم است.
پنجره گرد و پنجره بیضی حد فاصل بین گوش داخلی و میانی است.
پنجره بیضی ارتعاشاتی را که به پرده صماخ میرسد از طریق استخوانهای گوش میانی به گوش داخلی منتقل میکند و پنجره گرد سبب میشود مایع گوش داخلی که در محفظه غیر قابل ارتعاشی قرار دارد، بتواند مرتعش شود.
گوش داخلی گوش داخلی امواج منتقل شده از گوش میانی را دریافت و آن را به امواج شنوایی تبدیل میکند.
گوش داخلی اصلیترین قسمت گوش است و از چندین قسمت تشکیل شده است.
مجاری نیم حلقوی: در ساختمان گوش سه مجرای نیم حلقوی واقع شده است که برای حفظ تعادل بدن در فضا بکار میرود و در امر شنیدن تاثیر ندارد.
کیسه اوتریکول و ساکول: مجاری نیم حلقوی بالای کیسهای بنام اوتریکول قرار گرفتهاند (Utricule) ، که بوسیله مجرایی به یک کیسه کوچکتر مرسوم به ساکول (Saccule) وصل میشود.
حلزون در زیر مجاری نیم حلقوی ، حلزون (Limacon) قرار گرفته که حفرهای پیچیده به شکل حلزون است و بوسیله دریچه بیضی به گوش میانی مربوط میشود.
تعداد حلقههای این مارپیچ 2.5 ، طولش 38 میلیمتر و قطر قاعده آن در حدود 3.3 میلیمتر است.
حلزون از مایعی پر شده و بوسیله دو پنجره بوسیله غشای مسدود به صندوق تمپان ارتباط دارد.
یکی پنجره بیضی که ارتعاشات را دریافت میکند و دیگری پنجره گرد بوده و عمل آن این است که به مایعی که در حلزون قرار دارد، امکان ارتعاش میدهد.
مجرای حلزونی:در وسط حلزون مجرای حلزونی قرار دارد که به ساکول معروف است.
غشا بازیلر:حفره حلزون بوسیله جدار طولی به نام غشا بازیلر به دو قسمت تقسیم میشود.
اندام کورتی روی غشا بازیلر مجموعهای مرسوم به اندام کورتی (Corti) یا عضو کورتی قرار گرفته است.
تعداد اندام کورتی از قاعده حلزون به طرف راس آن بتدریج افزایش مییابد.
تونل کورتی عضو کورتی از یک سلسله سلولهایی به شکل میله که راس آنها دو به دو و مجاور هم قرار دارد، تشکیل میشود.
بدین طریق مجرایی با مقطع مثلثی شکل را محدود میسازد که به تونل کورتی معروف است.
شروع پیدایش حس شنوایی یک سر میله روی غشا بازیلر تکیه داشته و سر دیگر آن آزاد است.
لذا هر میله میتواند در داخل آندولنف (مایع مجرای حلزونی) حرکت آزاد داشته باشد.
روی دو طرف تونل کورتی سلولهای مژهدار شنوایی قرار دارند که انشعابات نهایی عصب شنوایی به آنها منتهی میگردد، و میتوان شروع حس شنوایی را از این ناحیه دانست.
رشته اعصاب شنوایی دید کلی گوش داخلی از دو قسمت به نامهای لابیرنت غشایی استخوانی تشکیل شده است.
لابیرنت غشایی متشکل از کیسههای پر از مایعی است که در درون حفرهای از استخوان تمپورال (لابنریت استخوانی) قرار گرفتهاند.
لابیرنت استخوانی که شامل سه قسمت دهلیز ، کانالهای نیم دایرهای و حلزون است.
در حلزون قسمتی از لابیرنت غشایی به نام مجرای حلزونی قرار گرفته است.
حلزون 2.5 دور به دور محوری از استخوان اسفنجی به نام مدیولوس چرخیده است.
حلزون از سه لوله پیچ خورده که کنار هم قرار دارند تشکیل شده است؛ نردبان دهلیزی ، نردبان میانی و نردبان صماخی.
نردبان دهلیزی و میانی بوسیله غشاء راینسر و نردبان میانی صماخی بوسیله غشاء قاعدهای از یکدیگر جدا شدهاند.
بر روی سطح غشاء قاعدهای ساختمانی موسوم به اندام کورتی قرار گرفته که محتوی یک سری سلولهای حساس به تغییرات مکانیکی موسوم به سلولهای مژکدار است.
این سلولهای مژکدار اندامهای گیرندهای هستند که در جواب به ارتعاشهای صوتی ایمپالسهای عصبی تولید میکنند.
دو نوع سلول مژکدار وجود دارد به تعداد 3500 عدد و سه الی چهار ردیف از سلولهای مژکدار خارجی به تعداد 20000 عدد ، قاعده و پهلوهای این سلولها بوسیله تورینهای از انتهای عصب حلزونی احاطه شدهاند.
این فیبرهای عصبی به عقده مارپیچی کورتی که بر روی مودیولوس قرار دارد، میروند.
عقده مارپیچی به نوبه خود آکسونها را به داخل عصب حلزونی و سپس از طریق آن به سیستم عصبی مرکزی در سطح فوقانی بصلالنخاع میفرستد.
راه عصبی شنوایی فیبرهای عصبی از عقده مارپیچی اندام کورتی وارد هستههای حلزونی پشتی و شکمی در قسمت فوقانی بصلالنخاع میشوند.
کلیه فیبرها در این محل سیناپس داده و نورونهای درجه دوم بطور عمده از طریق جسم ذوزنقهای شکل به طرف مقابل تنه مغزی رفته و به هسته زیتونی فوقانی میرسند.
راه عصبی شنوایی از هسته زیتونی فوقانی از طریق لمینسکوس جانبی به طرف بالا سیر کرده و تعدادی از فیبرهای آنها در هسته لمینسکوس ختم میشوند و بسیاری از فیبرها از این هسته گذشته و به تکمههای چهار قلوی تحتانی میرسند و در این ناحیه ، ختم میشوند.
راه عصبی شنوایی از تکمههای چهار قلو تحتانی به هسته جسم زانویی میانی میرود که در آن کلیه فیبرها سیناپس میدهند.
سرانجام راه شنوایی ، به قشر شنوایی که در بخش فوقانی لوب گیجگاهی قرار دارد میرود.
عمل قشر در شنوایی قشر شنوایی بطور عمده بر روی سطح فوقانی لوب گیجگاهی قرار دارد.
دو ناحیه در قشر وجود دارد که عبارتند از قشر شنوایی اولیه ارتباطی شنوایی که قشر شنوایی ثانویه نیز نامیده میشود؛ قشر شنوایی اولیه مستقیما توسط فیبرهای عصبی که از جسم زانویی میانی به آن میرسند، تحریک میشود.
در حالی که نواحی ارتباطی شنوایی بطور ثانویه بوسیله ایمپالسهای شنوایی اولیه و نواحی ارتباطی تالاموس در مجاورت جسم زانویی میانی تحریک میشوند.
در انسان ، اصوات با فرکانس پایین در قسمت جلو و خارج و اصوات با فرکانس بالا در قسمت عقب و داخل قشر شنوایی تصویر میشوند.
اما باید دانست که در واقع ارتفاع و نه فرکانس صوت است که در قشر شنوایی رمز گذاری میشود.
نورونهای انفرادی در قشر شنوایی به پارامترهایی از قبیل شروع ، مدت ادامه و فرکانس تکرار یک محرک صوتی و بویژه به جهتی که صوت از آن جهت ادامه است پاسخ میدهند.
قشر شنوایی با تشخیص طرحهای صوتی ، تجزیه و تحلیل خواص اصوات و تعیین محل سکونت سر و کار دارد.
ضایعات قشر ارتباطی شنوایی فوقانی گیجگاهی موجب اختلال در حافظه کوتاه مدت ، شنوایی میشود.
تمیز طرحهای صوتی بوسیله قشر شنوایی انهدام هر دو قشر شنوایی اولیه در انسان حساسیت شخص را برای شنیدن شدیدا کاهش میدهد.
انهدام قشر شنوایی اولیه فقط در یک طرف اثر کمی بر روی شنوایی دارد و علت این امر اتصالات متقاطع متعدد از یک طرف با طرف دیگر در مسیر عصبی شنوایی است.
اما این موضوع بر روی توانایی شخص برای تعیین محل منبع صوت تاثیر دارد، زیرا سیگنالهای مقایسهای در هر دو قشر شنوایی برای این عمل ، ضروری هستند.
ضایعاتی که در انسان نواحی ارتباطی شنوایی و ابتلا میسازند، اما اثری بر روی قشر شنوایی اولیه ندارند.
توانایی مشخص برای شنیدن و تمییز فرکانسهای مختلف صوتی و تغییر طرحهای ساده صوت را کاهش نمیدهند.
اما باید دانست که در این حالت شخص نمیتواند معنی صداهای شنیده شده را درک کند، در حالی که میتواند آنها را به خوبی بشنود.
تمییز جهت صوت انسان جهت صوت را لااقل بوسیله دو مکانیزم اصلی تعیین میکند.
بوسیله اختلاف زمانی بین ورود صوت به یک گوش و ورود صوت به گوش دیگر.
بوسیله اختلاف بین شدت صوت ورود گوش.
مکانیزم اول برای فرکانسهای پایینتر از 3000 هرتز و مکانیزم دوم برای فرکانسهای بالاتر عمل میکند.
هرگاه شخص مستقیما در جلوی منبع صوت قرار گرفته باشد، صوت در یک لحظه به هر دو گوش میرسد.
در حالیکه اگر گوش راست به منبع صوت نزدیکتر باشد، سیگنالهای صوتی صادره از گوش راست قبل از سیگنالهای صادره از گوش چپ ، وارد مغز میشود.
انواع کری کری معمولا به دو نوع تقسیم میشود؛ یکی کری ناشی از اختلال حلزون یا عصب شنوایی که معمولا کری عصبی نامیده میشود.
اگر حلزون یا عصب شنوایی بطور کامل منهدم شود، شخص دچار کری دائمی میشود.
اما در صورتی که عصب شنوایی سالم باشد، ولی سیستم استخوانی گوش میانی یا دچار کلسیفیکاسیون شده باشد، امواج توسط هدایت از طریق استخوانهای جمجمه وارد حلزون میشوند.
موارد استفاده از سمعک انتقال صوت از گوش به مغز به صورت انتقال عصبی است، یعنی صوت به پتانسیلهای الکتریکی تبدیل میشود و از راه فیبرهای عصبی به مغز منتقل میشود.
اگر هدایت عصبی مشکلی ایجاد شود، سمعک راه درمان آن نیست و کری به صورت دائمی است.
ولی اگر در هدایت هوایی از بیرون به گوش داخلی و حلزون مشکلی وجود داشته باشد، میتوان برای بهبود هدایت صوت از سمعک استفاده کرد.
پرده گوش گلی از گلستان نهج البلاغه در کلمات قصار 8 نهج البلاغه میخوانیم: قال امام علی علیهالسلام: اعجبوا لهذا الانسان ینظر بشحم و یتکلم بلحم و یسمع بعظم و تنفس من خرم.
اما علی علیهالسلام فرمود: از این آدمی شگفت گیرید: با پیه مینگرد، با گوشت سخن میگوید و با استخوان میشنود و از شکافی دم بر میآورد.
و این نیز پرتوی دیگر از انوار علم آفتاب ولایت ، که به تازگی چون جرقهای صفحه تاریک ذهن بشریمان را روشن کرده ، جرقهای که از منبعی سرچشمه میگیرد که وجود علوم مختلف ناشی از آن است.
و هنوز باید سالیان دراز ، بر شبستان اندیشه ناقص بشر بگذرد تا هر از گاهی که مجالی مییابد، همچون کودکی تازه متولد شده ، چشمان خود را با ترس و احتیاط ، اندک اندک بگشاید تا پرتو کوچکی از انوار بیرون بنگرد.
و چه مدت زمان طولانی نیاز دارد تا بعد از دیدن این نورها ، تازه بفهمد که سرچشمه آن را از خورشید است و تازه بعد از آن خورشید چیست؟
و منظومه شمسی و بعد کهکشانها و ...
و چه طولانی زمانی باید تا ...
.
اطلاعات اولیه گوش (Ear) از دو واحد عملکردی تشکیل شده است، دستگاه شنوایی به شنوایی و بخش تعادلی به موقعیت و تعادل اختصاص یافته است.
اجزای تشریحی دستگاه شنوایی عبارتنداز: گوش خارجی ، گوش میانی و گوش داخلی.
گوش خارجی تشکیل شده است از لاله گوش و مجرای شنوایی خارجی.
گوش میانی از غشای صماخی ، لوله شنوایی (استاش) و سه استخوانچه شنوایی تشکیل میشود.
گوش داخلی حاوی لابیرنت غشایی ، دهلیز (که حاوی اوتریکول و ساکول است).
مجاری نیم دایره و حلزون ( که حاوی اندام مارپیچی کرتی است) میباشد.
امواج صوتی از طریق ردیف لرزشهایی که در گوش خارجی و غشای صماخی شروع میشود.
و از طریق استخوانهای گوش به گوش داخلی پیشروی میکنند و به اندام مارپیچی میرسند.
جابجایی مژههای سلولهای مژه دار در اندام مارپیچی ، پتانسیلهای گیرنده تولید میکنند که در نهایت منجر به تولید تکانههای عصبی در عصب حلزونی میشود.
این تاثیرات از طریق مسیرهای شنوایی به ناحیه شنوایی لوب گیجگاهی برده میشوند.
ساختار پرده صماخ گوش میانی ، محفظه کوچکی بین غشای صماخی و گوش داخلی است که از حفره صماخی تشکیل شده و حاوی استخوانهای گوش است.
پرده صماخی که عموما طبل گوش نامیده میشود، از بخش بین گوش خارجی و گوش میانی تشکیل شده است.
این غشا لایه نازکی از بافت فیبری است که توسط پوست به خارج گسترش مییابد و به غشای مخاطی که گوش میانی را میپوشاند به طرف داخل ، ادامه مییابد.
بین سطح خارجی مقعر و سطح داخلی محدب ، یک لایه مدور شعاعی از رشتههایی است که کشش سفت انعطاف پذیری را به غشاء میدهد.
غشای صماخی به حلقه استخوانی میپیوندد و همین حالت سبب میشود که در پاسخ به امواج صوتی ورودی کانال گوش خارجی دچار لرزش میشود.
غشای صماخی به وسیله رگهای خونی و پایانههای عصبی احاطه میشود.
بنابراین سوراخ شدگی طبل گوش ، معمولا خونریزی و درد زیادی را تولید میکند.
حفره صماخی (Tympanic Cavity) حفره صماخی یا حفره گوش میانی ، یک فضای باریک نامنظم شده و پر از هوا در استخوان گیجگاهی است.
این حفره بطور جانبی از کانال گوش خارجی بوسیله غشای صماخی و از سمت داخلی بوسیله دایره استخوانی که دو روزنه به نام پنجره بیضی (Oval Window) و پنجره گرد (Round Window) دارد.
جدا شده است.
یک روزنه دیواره خلفی حفره با "غار صماخی" وجود دارد که به محفظهای منتهی میشود که بوسیله سلولهای هوایی کوچک زاویه ماستوئید ، ادامه یافته است.
وقتی عفونت گوش داخلی از میان غار ماستوئید به سلولهای ماستوئید پیشرفت میکنند، ممکن است بیماری ماستوئیدیت ایجاد شود.
در دیواره قدامی حفره صماخی ، لوله شنوایی یا لوله استاش قرار دارد که وظیفه اصلی آن حفظ فشار متعادل در هر دو طرف پرده صماخی بوسیله اجازه دادن به عبور هوا از حفره بینی به گوش میانی است.
استخوانچههای گوش سه استخوانچه گوش میانی ، زنجیرهای از اهرمها هستند که از پرده صماخ تا گوش داخلی ، کشیده شدهاند.
این مجموعه اهرمی امواج صوت را از گوش خارجی به گوش داخلی انتقال میدهد.
استخوانهای ریز قابل حرکت از خارج به داخل گوش عبارتند از: چکشی (malleus) - سندانی (incus) - و رکابی (Stapes).
استخوانهای گوش ، کوچکترین استخوانهای بدن هستند و استخوانهای رکابی کوچکترین آنهاست.
استخوانهای شنوای در یکجا نگهداشته میشوند و بوسیله رباط بهم متصل هستند.
ماهیچه کشنده صماخی و کشنده رکابی نیز توسط رباط به استخوانهای گوش متصل شدهاند.
ماهیچه کشنده صماخی به دسته استخوان چکشی متصل میشود.
وقتی که این عضله منقبض میشود، استخوان چکشی را به داخل میکشد، بر کشش پرده صماخ میافزاید و در عوض از دامنه ارتعاش انتقال یافته از میان زنجیره به استخوانچههای شنوایی میکاهد.
عضله کشنده رکابی به گردن استخوان رکابی متصل میشود و انقباض آن صفحه پایی (foot plate) استخوان رکابی را میکشد و از دامنه ارتعاش در پنجره بیضی میکاهد.
فیزیوتراپی شنوایی امواج صوتی ، امواج فشاری هستند که به گوش خارجی وارد میشوند و پس از عبور از مجرای گوش خارجی ، به غشای صماخی میرسند.
مولکولهای هوای تحت فشار باعث لرزش پرده صماخی میشوند.
صداهای با فرکانس کم ، لرزشهای آهسته تولید میکنند و امواج با فرکانس زیاد ، لرزش سریع تولید میکنند.
لرزشها ، استخوان چکشی را در طرف دیگر غشاء وادار به حرکت میکنند.
دسته استخوان چکشی که به استخوان سندانی متصل شده است، باعث ارتعاش آن میشود.
حرکت لرزش استخوان سندانی ، رکابی را در هنگامی که به داخل و خارج حلزون در سوراخ بیضی حرکت میکند.
به نوسان وا میدارد.
امواج صوتی که از طریق سوراخ بیضی به گوش داخلی میرسند.
تغییرات فشاری که مایع پری لنف ناودان دهلیزی را میلرزاند، شروع میکنند.
لرزشهای پری لنف از غشای دهلیزی به آندولنف مجرای حلزونی و در بالا تا نردبان دهلیزی و در پایین تا نردبان صماخی انتقال مییابند.
لرزشهایی که به غشاء قاعدهای منتقل میشوند، باعث موجدار شدن غشاء میشوند.
سلولهای مژهدار گیرنده اندامهای مارپیچی در گوش داخلی خم میشوند.
این عمل باعث میشود که در آنها پتانسیل گیرنده مولد تولید شود.
این پتانسیلهای مولد ، عصب حلزونی را برای تولید پتانسیلهای عمل تحریک میکنند.
وقتی که مژهها در جهت جسم قاعدهای (محور حساسیت) جابجا میشوند، سلولهای مژهدار را تحریک میکنند.
وقتی که مژهها در جهت دور شدن از جسم قاعدهای جابجا میشوند، سلولهای مژهدار ، مهار میشوند.
تکانههای عصبی در طول شاخه حلزونی عصب دهلیزی - حلزونی برده میشوند، این رشتهها ، مسیرهای شنوایی را در دستگاه عصبی مرکزی که در ناحیه شنوایی لوب گیجگاهی قشر مخ قرار دارد، فعال میکند و این منطقه همان جایی است که اصوات متناسب درک میشوند.
صداهایی که ما میشنویم گوش انسان به طور معمول به فرکانسهایی از حدود 30 - 20000 هرتز (دور در ثانیه) پاسخ میدهد، اما تعدادی از مردم میتوانند مخصوصا در سالهای جوانی ، فرکانسهایی از حدود 16 - 30000 هرتز را بشنوند (تعدادی از حیوانات به ویژه خفاشها و سگ میتوانند فرکانسهایی بسیار بالاتر را نیز بشنوند.).
توانای شنوایی از زمان کودکی به صورت مداوم کاهش مییابد.
این کاهش احتمالا به به این علت است که غشاء پایه موجود در گوش داخلی ، مقداری از انعطاف پذیری خود را از دست میدهد.
علاوه بر این ممکن است که رسوبات مضر کلسیم (Ca) نیز تشکیل شود که سلولهای مژهدار شروع به تحلیل رفتن کنند.
آسیب گوش به طول مدتی که گوش در معرض صدا قرار میگیرد و همچنین میزان دسی بل صدا ، بستگی دارد.
جالب این است که هنگامی که امکان بروز ناهنجاری شنوایی هنگام شنیدن صداهای ناخوشایند بیشتر است.
احتمالا دلیل اینکه نوازندگان کمتر از حد انتظار دچار نارسایی شنوایی میشوند، نیز همین است.
اما بطور کلی صدا یک محرک تنشزا است که رگهای خونی را منقبض میکند، به بافت گوش آسیب میرساند، اکسیژن و مواد مغذی گوش را کاهش میدهد.
فشار خون را بالا میبرد و ضربان قلب را افزایش میدهد.