به نام خدا
پاسخنامه آزمون کشف المحجوب
محمود ندیمی هرندی
1- نام کتاب بیانگر محتوای کتاب است چون موضوع این کتاب بیان راه حق و شرح کلمات تحقیق و کشف حجب بشریت است ،نام کشف المحجوب با آن مناسب است .
2- حفظ آدابی که در قرآن آمده است «فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم »و استعاذت و استخارت به معنی تسلیم امور خود به خداوند است که صلاح بندگان خداوند بهتر داند و خیر و شری که به بنده رسد او مقدر کرده است . پس بنده باید امورخود را به خداوند تسلیم کند تا شر نفس و امارگی از بنده دفع کند و خیریّت و صلاح وی بدو ارزانی دارد .
3- نیت برانجام فعل سبقت دارد و در عین حال نیت بر فعل رجحان دارد چنانکه پیامبر ( ص) فرموده است : «نیه المومن خیر من عمله » پس نیت هر فعل علت آن فعل است و نیت هر فرد ذهنی است و جنبه عینی ندارد .
4- حجاب رینی : حجاب ذاتی است « بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون »و کشف آن محال است « انّ الذین کفرو سواء علیهم أانذرتهم أم لم تنذرهم لا یومنون » و پیدایش این نوع حجاب به اراده الهی است « ختم الله علی قلوبهم » حجاب عینی : حجاب صفتی است که کشف آن ممکن است زیرا تبدیل صفات ممکن است .
6- همانا از میان بندگان دانشمندان از خدا می ترسند . ترسی که در اعمال ظاهر شود را تعبیر به خشوع کرده اند و ترسی که در دل باشد را تعبیر به خضوع کرده اند. عرفان مسبوق به جهل است ولی علم لزوماً اینگونه نیست .
12- فقر اعتباری : عدم بهره مندی بنده از اسباب دنیوی – فقر حقیقی : نیازمندی مطلق بشر به وجود الهی
غنای اعتبار ی:بهره مندی بنده از اسباب دنیوی - غنای حقیقی : بی نیازی مطلق الهی
19- حقیقت : جنبه باطنی و اصلی امور - رسم : جنبه ظاهری و فرعی امور – نعت : صفت یا ذکر اوصاف نیکوی کسی حق : وجود الهی - خلق : مخلوقات الهی – تصوف در حقیقت مایه آشکار شدن عظمت الهی و ستایش حق است ودر ظاهر و بین مردمان مایه ستایش اهل آن است .
22- قصد صحبت متصوفه :دو اضافه اختصاصی – چهار گروه : حقیقت تصوف بینان ، ظاهر تصوف بینان ، حسن معاشرت اهل تصوف بینان ، کاهلان و کسل طبعان
28- ابراهیم ( ع) و جبرئیل . در حین به آتش افکندن ابراهیم (ع)
29- فرزدق – هشام طواف کرد و مردم اورا وقری ننهادند در حالی که به زین العابدین (ع) بسیار احترام گزاردندمردی شامی که امام را نشناخته بود نام او را از هشام پرسید ولی هشام امام را معرفی نکرد . در آن حال فرزدق با خواندن این اشعار امام را معرفی کرد – او به حیا چشم فرو می بندد و از مهابتش چشم فرو می بندند و با او سخن نمی گویند مگر آنگاه که لبخند زند .
30-امام جعفر صادق (ع) – هر چه تو را از دیدن حق باز دارد طاغوت توست
31- پیامبر (ص) خطاب به اصحاب صفه – هرکس از امت من برصفتی که شما بر آن خشنود هستید باقی ماند از همنشینان من در بهشت خواهد بود .
32- عقل محدث است و روا باشد که محدث به چون خودی رسد نه آنکه به خدا رسد که قدیم است پس اثبات استدلال عقل موجب تشبیه قدیم به محدث باشد همچنین هر چه عقل اثبات کند ، معرفت نفی آن اقتضاء می کند ، پس عقل عاجز است یعنی باید در تحصیل معرفت عقل را تعطیل کرد .
33- معرفت بر برهان قائم است در حالی که الهام اینگونه نیست – اصل شرع از الهام مجزاست در حالی که معرفت شرعی است – در هر چیزی که علم بنده به آن ضرورت باشد ، باید تا عاقلان در آن مشترک باشند ولی عاقلان در معرفت خدا مشترک نیستند .
34- فضیلت ایمان را در آن می داند که پدیده ای ذهنی و انتزاعی است و اختیار آدمی در آن دخیل است و معتقد است اگر ایمان عینی بود آنگاه اختیار از آن بر می خاست . هجویری در جای دیگر ( ص 399) معرفت بنده به خدا را مربوط به اراده و هدایت الهی می داند .
35- حقیقت معرفت عجز است از معرفت و بنده برای تحصیل معرفت باید به آلت و صفت خود اتکا کند و از طرفی اگر آلت و صفات را زایل کند به مقام فنا رسیده است .
36- پیامبر ( ص) – وقتی در محضر خداوند بودند – سوگند به جانت که اگر از ستایش من سکوت کنی همه عالم را به جای تو ستایش گوی گردانم.
37- خداوند به هیچ چیزی پیوند ندارد تا آن چیز وی را روا بود
38- توحید :حکم کردن بود به وحدانیت چیزی – تفرید : حکم کردن بود به جدا گشتن کسی از آفات – در تفرید اثبات غیر روا باشد ولی در توحید اثبات غیر روا نباشد .
39- حالت تناقض بین جمع آمدن مقام و قرب – که یکی از جنس مکان و دیگری از غیر جنس آن است – در شب معراج بیان می کند که نزدیک بود به فنای پیامبر ( ص) منجر شود . پیامبر ( ص) درباره شب معراج فرمود : من شب را نزد پروردگارم گذراندم در حالی که او غذایم داد و نوشابه ام نوشاند .
40- عجز : از مقوله وجوداست نه عدم بنابراین عجز از معرفت ، بی معرفتی نیست چون بی معرفتی از مقوله عدم است.
41- طهارت تن را آب مطلق باید و طهارت دل را توحید محض در نتیجه سالک ظاهراً طاهر باشد و باطناً بر توحید باشد . آنکه ظاهراً طاهر باشد مورد لطف ملائکه هست و آنکه باطناً بر توحید باشد از لطف خاص الهی بهره مند است .
42- چیزی نزد خداوند دوست داشتنی تر از جوان توبه کننده نیست . در قرآن « یا ایها الذین آمنوا توبو الی الله توبه نصوحاً» و پیامبر ( ص )فرمود :« التائب من الذنب کمن لا ذنب له »