دانلود تحقیق تاریخ زبان فارسی

Word 145 KB 25116 24
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ...

    تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد .


    این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد.


    با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص داد.

    همین نکته عامل توجه به تغییرات زبانی و کشف قواعد حاکم بر آن در پژوهش های زبانی است .

    تحول و تکامل زبان ، امر طبیعی و به طریق مشخص است ، از این رو دور شدن آن از فرم قدیمی یا تغییر آن ، خطا شمرده نمی شود .


    _ برخی واژگان مهجور و رواج کلمات دیگر به جای آنها :
    بغ = خدا بوم = سرزمین مرد = انسان
    تغییر در معنا و مفهوم واژگان
    مرد از ریشه ی mar به معنی مردن در اصل به معنی میرا و مردنی معنی کلی در فارسی باستان :
    انسان و آدمی در فارسی جدید محدودیت معنایی دارد : دلالت بر جنس مذکر از نوع آدمی
    _ تغییر در کلمات از لحاظ صرف : صرف اسم در دوره ی باستان به هشت حالت مختلف .


    _ علایم صرفی : تکواژ هاییکه به صورت لا حقه هایی به پایان صورت ساده ی واژه می پیوست .


    تغییر هر یک از این حالات هشت گانه به اعتبار شماره های سه گانه ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و اجناس سه گانه ( مذکر ، مؤنث ، خنثی ) .


    یک اسم می توانست به هفتاد و دو صورت متفاوت صرف شود .


    اثر حذف تکواژ پایانی در فارسی جدید :
    1.

    از بین رفتن سیستم صرف اسامی
    2.

    خارج شدن ساخت جنس دستوری و شمار مثنی
    _ خارج شدن برخی از واژه ها و جایگزینی واژه های دیگر:
    Hya مفرد مذکر در حالت فاعلی و ترکیبی از ضمیر اشاره و موصول به معنی « او » که کاربرد آن به کلی منسوخ شده و گاهی به جای آن از تکواژ « که » استفاده می شود .


    _ تغییر در ترکیب اجزای جمله : تحول قواعد نحوی و روابط همنشینی در دستگاه این زبان از دوره ی باستان تا دوره ی جدید .

    مثلا در فارسی باستان فعل پیش از کلمه ی دیگر در جمله آمده در فارسی امروز فعل در آخر عبارات می آید و در جملات اسمی واژه ی رابطه با مسند و مسند و الیه همنشین می شود .


    نتیجه : هر زبان در هر زمان از جهات متفاوت در حال تحول است .


    _ تفاوت آواها و شیوه ی ترکیب آنها با وضع پیشین .


    _ معمول شدن آوا های جدید با قوانین واج آرایی نوین .


    _ مهجور ماندن الفاظ در گذر زمان و جایگزینی واژه ها ی جدید .


    _ رواج الفاظ نوین که بر معانی جدید دلالت دارند .


    _ ایجاد طرز های نو در ساختمان جمله و عبارت در نتیجه از بین رفتن صورت قدیمی زبان و فراموش شدن آن .


    علل تحول زبانی :
    1 _ علل خارجی ( برون زبانی )
    2 _ علل داخلی ( درون زبانی )
    علل خارجی تحول زبانی : دگرگونی یک زبان هم آهنگ و همراه با تحولات جامعه ای که از آن به عنوان و سیله ی ارتباطی استفاده می کند است .

    تحولات جامعه منوط به تحولات معنوی ، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است .


    واژگان زبان بیش از هر چیز دیگر می توانند دگرگونی های اجتماعی را منعکس کنند.


    عوامل خروج پاره ای لغات کهن : تغییر شیوه های زیستن ، متروک ماندن پاره ای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها ، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن ، پیشرفت علوم و فنون و صنایع ، پیدایش رابطه ها و پدیده ه ها ی جدید ، مهاجرت ها و مسافرت ها ، ارتباط ها ی تجاری و فرهنگی با ملل دیگر .


    مثال لغات کهن : برگستوان ، قراگند ، چرخشت
    لغات جدید : کامپیوتر ، آنتن ، سوبسید
    تغییر معانی لغات جدید : یخچال ، پیکان ، سوار
    علل داخلی تحول زبانی
    کم کوشی : صرف کمترین انرژی در گفتار
    مثال : تبدیل چَوَند ( ( cavand به چند ( cand) و یا حذف ساخت دستوری جنس و شمارمثنی از دستگاه زبان و ساده شدن دستگاه افعال در زبان فارسی .


    خلاصه ی تحولات تاریخی هر زبان :
    1- تحول آوا ها و اصوات
    2- تحول ساخت کلمات ( تحولات صرفی )
    3- تحول طرز و رابطه ی همنشینی کلمات در جمله تحولات نحوی
    4- تحول واژگان
    5- تحول معانی
    زبان های هند و اروپایی :
    فارسی ، هندی ، آلما نی ، انگلیسی ، روسی ، فرانسه ، ایتالیایی
    - بنابر محاسبات زبان شناسان ( در سال 1964 ) شمار زبان ها چهار تا هفت هزار بر آورد شده است .

    این زبان ها از زبان های مشخصی ( زبان مادر ) منشعب شده اند و تحول هر یک به طریقی خاص بوده است .


    - نحوه ی دسته بندی این زبان ها:
    - ساختمان صرفی و نحوی زبان ( اصطلاحا نوعی یا ساختمانی نامیده می شود ) مطابق این شیوه زبان های دنیا به سه دسته 1.

    تک هجایی 2.

    پیوندی 3.

    صرفی تقسیم می شوند.


    زبان های تک هجایی:
    هر هجا یک تکواژ است هر تکواژ از یک هجا تشکیل می شود .


    این هجا ها همیشه صورت ثابتی دارند و شکل آنها بر حسب نقش های مختلف دستوری تغییر نمی کند .


    طریق شناخت نوعی صرفی آنها ، تربیت همنشینی تکواژها بر روی زنجیره ی گفتار است .


    زبان های تک هجایی : چینی، سیامی، تبتی .


    زبان های پیوندی :
    ماده ی اصل کلمات همیشه صورت واحدی دارد .

    با اضافه شدن معانی ثانوی شکل ، فهم اصلی کلمه تغییر نمی کند.


    برای نشان دادن معانی فرعی ، عناصر دیگر زبان در کنار ماده ی اصلی قرار داده می شود .


    زبان های تصریفی:
    برخی از کلمات برای رساندن مفاهیم فرعی و ثانوی ، تغییر شکل می دهند .

    در زبان های صرفی کلمات وجود دارد که معنی مستقلی ندارد .


    وظیفه ی این کلمات که حرف نامیده می شود نشان دادن مفاهیم فرعی و رابطه ی خاص میان این کلمات است .

    این نوع طبقه بندی که ناظر بر ساختمان است چندان مورد توجه زبان شناسان قرار نگرفت ، زیرا مطالعات زبان شناسی نشان می دهد که همه ی زبان ها نمونه هایی از سه نوع خصوصیات یاد شده را دارند ..


    هیچ زبان به طور مشخص شامل تنها یک نوع ویژگی نیست .


    رده بندی از حیث خویشاوندی : در جامعه ی اروپا از قرن شانزده به بعد علم لغت و اشتقاق مورد توجه قرار گرفت .

    همین عامل تألیف فرهنگ های ریشه شناسی و تدوین کتاب های دستور تطبیقی و سنجشی و نیز مطالعات و بررسی های تاریخی زبان ها برای دست یافتن به موارد متشابه و اختلاف زبان ها و ارتباط آنها با یکدیگر شد .

    این نوع بررسی های تاریخی تطبیقی علت پی بردن دانشمندان به همسانی های موجود در میان برخی زبان ها بود .

    از قرن هجده به بعد ، زبان شناسان ، تشابهات دستوری و ساختمانی زبان ها را با شیوه ی جدید برای طبقه بندی زبان در پیش گرفتند .( رده بندی از حیث خویشاوندی ) .

    خانواده های زبانی دنیا : هند و اروپایی ، سامی و حامی ، اورالی ، یافینو – اوگری ، آلتایی زبان های منفرد : زبان های ویژه و مستقل هستند که رابطه ی خویشاوندی با زبان های دیگر ندارند تنها وجه اشتراک برخی از این زبان ها ، رابطه ی جغرافیایی آنهاست .

    محققان گروهی از این زبان ها را که در یک سرزمین یا یک منطقه از جهان رایج بوده اند با عنوان کلی می خواندند .

    مانند زبان های آسیایی ، چینی ، تبتی ، هندی ، مالاریا ، یولنزیایی .

    گویش های فراوان در میان مردم بومی آفریقای مرکزی و جنوبی ، بومیان آمریکا ، سرزمین هندوستان ، جنوب شرقی و مشرق آسیا رواج دارد از جمله زبان های منفرد به شمار می آیند .

    زبان های ایرانیاز کدام خانواده زبانی هستند؟

    زبان ها ی ایرانی شاخه ای از خانواده ی زبانی « هند و اروپایی ) است .

    اقوام هند و اروپایی : اقوامی که در روزگارانی بس کهن در نواحی واقع در جنوب روسیه ی امرئزی ، در دشت ها و استپ های میان جنوب یسبری ، دریاچه ی اورال و شمال بحر خزر و شمال قفقاز می زیستند که تا هزاره ی سوم پیش از میلاد در سرزمین مشترک اولیه ی خود می زیستند و بعد ها ناچار به مهاجرت شدند ، مسیر حرکت مختلف بود ، در سرزمین هایی از جنوب آسیا تا شمال اروپا پراکنده شدند ، این اقوام در نقاط مختلفی از اروپا و آسیا از جمله هندوستان سکنی گزیدند و نام هند و اروپایی شهرت یافتند .

    پراکندگی قوم هند و اروپایی عامل گوناگونی زبان در میان این قوم است .

    هند و اروپایی ؛ گروهی از زبان های هم ریشه است که مهمترین آنها هند و ایرانی ، یونانی ، آلبانیایی ، ایتالی ، هیتی ، تخاری ،ارمنی ، بالتو اسلاوی ، سلتی ، ژرمنی هستند .

    هند و ایرانی : به دو شاخه ی هندی و ایرانی تقسیم می شود .

    قدیمی ترین اسناد به زبان ندی باستان ، متن های « ودا » است به زبان سنسکریت ( سنسکریت : یعنی زبان فصیح ).

    یونانی : این اقوام در شبه جزیره بالکان و جزیره های دریای اژه و کناره های غربی آسیا ی صغیر مسکن گزیده اند .

    قدیمی ترین آثار باقی مانده به زبان یونانی ، لوح نوشته هایی که از جزیره ی کرت (crete) واقع در دریای اژه در جنوب یونان بدست آمده است و مربوط به اواخر هزاره ی دوم پیش از میلاد مسیح است .

    آلبانیایی : یکی دیگر از شاخه های مستقل زبان هند و اروپایی است که امروزه مردم آلبانی بدان تکلم می کنند .

    ایتالی :زبان ایتالیک در سرزمین ایتالیل=ا رواج داشته است و زبان لاتینی مهنم ترین زبان در بین گروه های این زبان بود و به وسیله ی امپراطور روم در سراسر سرزمین های تابع متداول شد و به صورت زبان علمی و ادبی در سراسر اروپا در آمد زبان های منشعب از این زبان « لاتینی » ، رومیایی نامیده شد.

    هیتی : در میان اقوام هیتی یا حتی رواج داشت ، که چند قرن در آسیای صغیر حکم فرمانی داشتند که در حدود سال 1200 پیش از میلاد دولتشان از میان رفت .

    آثار باقی ماده از این زبان که قدیمی ترین نمونه های بازمانده از اقوام هند و اروپایی است در آغاز قرن بیست در کاوش های باستان شناسی در بغاز کوی ( در 150 کیلومتری شرق آنکارا ) بدست آمده است .

    تخاری : این اقوام در سده های پیش از میلاد مسیح در ترکستان چین بسر می بردند.

    ارمنی : از قرن ششم پیش از میلاد مسیح در نواحی شمال بین النحرین و در دره های جنوبی قفقاز در جنوب شرق دریای سیاه حکومت داشتند .

    این زبان امروزه ، در جمهوری ارمنستان متداول است .

    و ارامنه ی ساکن در آسیا و اروپا ، آمریکا بدان تکلم می کنند .

    8.

    بالتو اسلاوی : این به دو شعبه ی « بالتی » و « اسلاوی » تقسیم می شود .

    زبان های اسلاوی : روسی ، لهستانی ، چکواسلاوی ، یوگواسلاوی .

    زبان های بالتی : جمهوری های لیتوانی و لتونی.

    9.سلتی : این زبان در سال های پیش از میلاد مسیح در مرکز اروپا رواج داشته است و مادر برخی از زبان های رایج در اروپا از جمله زبان های ایرلندی ، ولزی ، گالی محسوب می شود .

    10.

    ژرمنی : صورت اصلی زبان آلمانی و زبان های خویشاوندان آن از جمله انگلیسی بدین نام خوانده می شود .

    زبان هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟

    در قرن شانزدهم و هفدهم علم الا شتقاق در جامعه محققان اروپایی نضج گرفت ، این کار باعث آشکار شدن مشترکات برخی زبان ها شد ، « ولکانیوس » متوجه تطابق برخی واژه ها در زبان های ایرانی و آلمانی شد .

    « سایتی » مطلبقت واژه ها در زبان های هندی و ایتالیایی شد و « ویلیام جونز » از روی مشابهت های بین زبان های سانسکریت ، یونانی ، لاتینی متوجه شد که این زبان ها دارای یک نوع رابطه ی خویشاوندی هستند چون ساختمان شبیه به هم و لغات مشترک دارند و لذا اعلام کرد که همه ی این زبان ها با هم ارتباط دارند و احتمالا همگی از زبان سانسکریت مشتق شده اند .

    تحقیقات « بوپ» نظر جونز را تأیید کرد .

    بالاخره معلوم شد زبان سانسکریت خود شاخه ای از زبان قدیمی فراموش شده ای که مقدم بر همه ی این زبان ها بوده است این زبان زبان ، زبان مادر مفروض ، زبان « آریایی » یا « هند و اروپایی » نامیده شد .

    از این زبان هیچ سند و نوشته ای در دست نیست تا مستقیما ً آن را بررسی کنند ، زبان شناسان برای پی بردن به ساختمان این زبان به مقایسه ی زبان های منشعب از آن هستند .

    یکی از خانواده های مهم زباب بشری ، که اعضای بیشمار آن در سراسر اروپا ، قسمت پهناور آسیا ، آمریکا ، اقیانوسیه و آفریقای جنوبی پراکنده شده اند ، خانواده ی زبانی « هند و اروپایی » می باشد که به نام های مختلف « هندو هیتی » و « هند و ژرمنی » و « آریایی » نیز خوانده شده است .

    هند و ایرانی : از مهمترین شاخه های زبانی این خانواده شاخه ی « هند و ایرانی » است .

    اقوام هند و اروپایی خیلی دیرتر از اقوام دیگر از یکدیگر جدا شدند به همین دلیل نکات مشترک میان این اقوام در زمینه های فرهنگی و اجتماعی نظیر : زبان ، اساطیر ، عقاید ، آداب و رسوم به طرز بارزی بیش از اقوام هند و اروپایی است .

    زبان « هند و ایرانی » به دو شاخه ی «هندی» و « ایرانی » تقسیم می شود .

    زبان ها و گویش ها ی ایرانی از متنوع ترین شاخه های زبان های هند و اروپایی بشمار می رود .

    تحول تاریخی زبان تحول تاریخی زبان از جهاتی صورت می گیرد از جمله : اصوات و واج های زبان.

    نشام یا دستگاه صرفی و نحوی زبان .

    واژگان زبان .

    هر گاه در یک زبان ، در یک مقطع زبانی ، به طور کلی در هر سه مورد فوق تغییر وتحول چشمگیر و قابل توجه روی رو می دهد .

    یک دور تحول تاریخی برای آن زبان محسوب می شود .

    ادوار تاریخی زبانهای ایرانی: با در نظر گرفتن ویژگی های زبانی قدیمیترین آثار و مدرک بازمانده از زبان های ایرانی تا زمان حاضر تحولات تاریخی زبان های ایرانی را به سه دسته می توان تقسیم کرد : 1.

    دوره ی باستان 2.

    دوره ی میانه 3.

    دوره ی جدید چون زبان های دوره ی باستان و میانه ، دیگر به صورت زنده به کار نمی روند ، فقط در مطالعات تاریخی از صورت مکتوب آنها استفاده می شود ، زبان های « مرده » یا خاموش خوانده می شوند .

    دوره ی باستان قدیمی ترین دوره ای که از زبان های ایرانی آثار و مدارکی در دست داریم ، دوره ی باستان خوانده می شود .از زبان های متعدد ایرانی در دوره ی باستان که همگی از زبان ایرانی کهن منشعب شده بودند تنها آثار و مدارکی از چهار زبان مادی ، سکایی ، اوستایی ، فارسی باستان بازمانده است .

    از زبان های سکایی و مادی اثر مستقلی در دست نیست و تنها لغات معدودی از آن زبان ها که بیشتر نام های خاص هستند در مکتوبات زبان های دیگر ضبط شده اند .

    از زبان های اوستایی و فارسی باستان آثار نسبتاً قابل ملاحظه ای بر جای مانده که می تواند ویژگی های ساختاری و نظام آن زبان ها را مشخص کند.

    زبان سکایی : سکاها اقوام جنگجو از زمره ی قبایل ایرانی بودند ، در منطق شمال و شمال شرق ایران می زیستند .

    تیره هایی از این اقوام بعد ها در جنوب شرق ایران ( سیستان ) مسکن گزیدند .

    از صورت باستانی زبان سکایی اثر مستقلی در دست نیست ولی چندین نام خاص و واژه های معدود ، از این زبان را می توان در گزارشات تاریخی ، کتیبه ها و سکه های بازمانده از فارسی باستان ، یونانی ، لاتینی و هندی می توان شناخت .

    زبان مادی : این زبان در مغرب و مرکز ایران رواج داشت که سند و اثر مستقلی از آن در دست نیست .

    ولی از طریق کتیبه های شاهان آشور که در آن از مردم ماد یاد شده ، می توان از چند نام خاص مادی آگاهی یافت .

    همچنین کلماتی چند در مکتوبات که به زبان های یونانی ، لاتینی نوشته شده ، باقی مانده است .

    مأخذ عمده ی اطلات ما از این زبان ، لغات دخیلی است که در کتیبه ی شاهان هخامنش بر جا مانده است .

    فارسی باستان : در نواحی جنوبی ایران و ایالت پارس = فارس رواج دارد ، به همین دلیل فارسی باستان خوانده می شود .

    آثار باقی مانده از این زبان کتبیه ها و نوشته های متعلق به شاهان هخامنش است که بر روی الواح سنگی ، گلی ، سیمین و زرین ، سکه ها ، مهر ها ، نگین ها ، وزنه ها ، ظروفی چند حکاکی شده است .

    این آثار متعلق به سال های 550 تا 330 قبل از میلاد است .

    خط میخی فارسی باستان : برای نوشتن کتیبه های فارسی باستان به کار رفته ، که مرکب از اعلام و اشکالی به شکل میخ می باشد به همین دلیل « خط میخی » خوانده می شود .

    در این خط میخ ها برای نشان دادن واج ها و آواهای زبان به صورت گوناگون منفرد ، چسبیده ، کوچک یا بزرگ در کنار هم قرار می گیرد .

    خط میخی از زمره ی خطوط هجا نگار محسوب می شود ، زیرا ارزش صوتی هر علامت را بر یک صامت و یک مصوت است .

    ویژگی ها : از چپ به راست نوشته می شود .

    این خطوط دارای علامتی به نام « واژه جدا کن » است که برای نشان دادن حدود یک واژه است چون در خط میخی حروف پشت سر هم با یک فاصله نوشته می شوند .

    در این خط هشت علامت به کار رفته که «ایدئوگرام » یا « اندیشه نگار » نامیده می شود .

    ایدئوگرام: برای آسان تر نمودن امر نگارش ، تنها با نوشتن یک حرف به صورت اختصاری ، از نوشتن کامل واژه هایی که به صورت مکرر در متون به کار می رفتند و جا اشغال می کردند از اعلائم « ایدئوگرام » یا معنی نگار استفاده می شد .

    برای مجزا نمودن آنها از دیگر نشانه ها و مشخص کردن ماهیت آنها ، از خط بابلی استفاده می شد .

    زبان اوستایی : یکی از زبان های شرقی فلات ایران است .

    علت نامیده شدن این زبان ، به زبان اوستایی این است که ، کتاب دینی ایرانیان قدیم ( اوستا ) به این زبان نوشته شده است .

    با توجه به اختلافی که در گویش های موجود در آثار اوستایی است ، زبان شناسان آثار باستانی اوستایی را به دو بخش تقسیم کرده اند : 1.

    اوستایی متقدم یا گاهانی 2.

    اوستایی متأخر آثار موجود در زبان اوستایی: آثار باقی مانده از این زبان نسبت به زبان های دیگر دوره ی باستان ، زیاد است ولی آنچه امروزه به نام اوستا در دست است تنها مجموعه ای است شامل : یسنا : در لغت به معنی سرود و دعا ، نیایش .

    مجموعه سروده ها و دعا های وذهبی است .

    هفت صد و بیست فصل دارد .

    هر فصل یک « هات » خوانده می شود .

    هر هات شامل چندین بند است .

    یشتها : یشت ویسن از یک ریشه اند .

    یشت در مفهوم نیایش و آفرین است .

    از بیست و یک یشت تشکیل شده است .

    مجموعه سروده هایش در وصف و ستایش ایزدان .

    ویسپرد : « ویسپ » در لغت به معنی « همه : و « رد » در مفهوم « سرود و داور » است بیست و چهار فصل دارد .

    هر فصل یک کرده و هر کرده شامل چند بند است و نیز بر شمردن بزرگان دینی و همه ی مردان مذهبی و نام آور ، که به روان آنان درود فرستاده شده است .

    وندیداد : این لغت صورت تحریف شده ی « وی دیو داد » است « داد » به معنی « قانون و نظم » لذا این اصطلاح به معنی « قانون ضد دیو » می باشد .

    مجموعه ای از دعا ها و تعویذ هایی برای دور راندن دیوان و باطل کردن اعمال اهریمنی و همچنین برخی اعمال و فرایض دینی است و بیست و دو فصل دارد .

    هر فصل یک « فر گرد ، » و هر فرگرد چندین « بند » دارد .

    5.

    خرده اوستا : خرده در لغت به معنی ، کوچک و ریز و خرده اوستا ، به معنی کوچک و خرد می باشد اوستا حاوی اوراد و ادعیه ی دینی و مذهبی است .

    زمان نگارش اوستا : مطالب اوستا ، تا دوره ی ساسانی سینه به سینه نقل می شده است ولی چون ، زبان اوستایی یک زبان باستانی بود و روز به روز نامفهوم تر می شد .

    برای احتراز از فراموشی و برای حفظ صورت صحیح اقدام به ثبت آن شد .

    از روی خطوط رایج آن زمان ، خطی جدید بدین منظور ابداع شد و چون تنها برای نگارش اوستا به کار می رفت « خط اوستایی » نامیده شد .

    ابن ندیم نمونه هایی از آن خط را در « الفهرست » آورده و به جای « خط » از اصطلاح « دبیره » استفاده می کند لذا « خط اوستایی » را « دین دبیره » می خواند که برای نگارش متون دینی به کار می رود .

    خط اوستایی : منشأ خطوط ایرانی رایج در دوره ی ساسانی خط آرامی بوده و چون این خط اغلب توسط منشیان آرامی اختراع شده بود ، به همین دلیل ویژگی خط آرامی که از زمره ی خطوط سامی است در آن مشهود است .

    ویژگی خط اوستایی : مانند دیگر خطوط رایج در دوره ی ساسانی از خط آرامی اقتباس شده است .

    از راست به چپ نوشته می شود .

    شکل حروف آنها به هم شبیه است ولی تفاوت های عمده ای با هم دارد .

    برای هر صورت یک علامت ویژه وجود دارد .( تنها مصوت های کوتاه نوشته می شوند بلکه مصوت های بلند نیز تلفظ و نوشته می شوند ).

    علت کمال خط اوستایی : علت کمال خط اوستایی در ارتباط با تقدس « اوستا » و مهجور بودن زبان اوستایی است و دقت ملحوظ در آن ، برای ثبت گونه ی سروده ها و ادعیه دینی و احتراز از تلفظ غلط مطالب مذهبی است .

    زیرا در دوره ی ساسانی ( زمان نگارش اوستا ) که زبان اوستایی یک زبان خاموش بود برای عامه ی مردم مفهوم نبود .

    در دوره ی باستان علاوه بر زبان های ایران خطوط و زبان های غیر ایرانی دیگری نیز به کارمی رفته است .

    علت رواج این زبان ها و خطوط غیر ایرانی _ پیش از آمدن و استقرار ایرانیان در این سرزمین ، در جنوب غربی و غرب ایران ملت هایی می زیستند که هر یک دارای تمدن و فرهنگ شناخته شده بودند .

    آثار مکتوبی حاکی از تمدن درخشان هنوز بر جا نمانده است .

    زمره زبان های ایرانی دوره ی باستان سومری ، عیلامی ، اکدی سومری : سومریان در جنوب بین النهرین مستقر بودند .

    به زبان سومری تکلم می کردند .اهمیت ویژه ی این قوم ابداع شیوه ی جدید ی در نگارش و نقش مهمی است که در تاریخ تکوین و تکامل خط داشتند .

    عیلامی : در منطقه ی عیلام که خوزستان امروزی بخشی از آن است می زیستند .

    زبان مستقلی داشتند ، هیچ خویشاوندی با زبان های باستانی ندارد .

    خط آن مانند خط میخی هجانگار است .

    در تخت جمشید تعدادی لوحه ی کلی به این خط و زبان یافت شده .

    کتیبه ی داریوش در بیستونبه سه خط و زبان فارسی باستانی ، عیلامی ، اکدی نوشته است .

    اکدی: زبان سامی است .در ناحیه ی میان رودان به کار می رفت .

    دارای دو گویش است : بابلی = در جنوب بین النهرین .

    آشوری = شمال بین النهرین .

    گاهی با عنوان « آشور و بابلی » نیز خوانده می شود .

    بعد از سقوط بابل زبان آرامی جای زبان اکدی را گرفت .

    خط آن از خط سومری اقتباس شده است .

    آرامی: از خانواده ی زبان های سامی هستند در فاصله ی قرون هفتم قبل از میلاد تا هفتم میلادی در ناحیه ی میان رودان رواج داشت .

    مکتوباتی از دوران هخامنشیان به زبان آرامی به دست آمده است .

    سریانی : زبان رایج در شهر ( اورفه ) در شمال بین النهرین خوانده می شود .

    یکی از شاخه های زبان آرامی است .

    از سده ی دوم میلادی با گرویدن ساکنین آن به دین مسیح ، این شهر یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی مسیحیت در شرق شد .

    خط سریانی از خط آرامی گرفته شده بود .

    زبان ایرانی میانه زبان های حد فاصل بین زبان های باستانی و زبان های دوره ی اخیر ایران اند ، زبان های دوره ی میانه نامیده می شوند .

    تشخیص زبان های میانه : ساده تر بودن 2.

    تغییر و تحول آشکار در سیستم و نظام زبانی قدیم 3.

    متروک و خاموش بودن .

    زبان شناسان تأسیس سلسله ی اشکانی را آغاز دوره ی زبان های ایرانی محسوب می دارند .

    این دوره تا پایان دوره ی فرمان روایی سلسله ی ساسانی ادامه می یابد .

    اما رویداد مهم تاریخی نمی تواند موجب تحول و دگرگونی ناگهانی زبان از جهات مختلف بشوند .

    با این توجه در قرون نخستین هجری آثار متعددی به زبان های میانه بوجود آمده = در فاصله بین پایان سلسله ی هخامنشیان و شروع سلسله ی اشکانیان فاصله ی صد ساله ای وجود دارد در تتبعات تاریخی زبان فارسی به سال های تاریک معروف است .

    بعد از اسکندر فرمانروایی ایران نصیب سردار او سلوکوس گردید و حدود صد سال او و اعقابش در ایران حکومت کردند و به دلیل یونانی بودن زبان و خط ایرانی کمتر مورد توجه دستگاه حاکمه بود و موجب رواج زبان ، فرهنگ و هنر یونانی گردید .

    در تمام دوران سلوکی ها اثری مکتوب از خط و زبان ایرانی بر جای نماند .

    آخرین اثر به جا مانده از دوران باستان متعلق به دوران هخامنشی است .

    در میان زبان های میانه آثار و اسناد مکتوبی از زبان های « پهلوی اشکانی » « پهلوی ساسانی » ، « سغدی »، « سکایی » ، « بلخی » ، « خوارزمی » باقی مانده است .

    این زبان ها با توجه به محدوده جغرافیایی و مختصات ساختاری به دو گروه اصلی تقسیم می شود : الف : زبان های گروه شرقی ب : زبان های گروه غربی زبان های ایرانی میانه شرقی : سغدی 2 .

    سکایی 3.

    بلخی 4 .

    خوارزمی زبان سغدی میانه : این زبان در سغد قدیم که سمرقند و بخارا از مراکز آن بود رواج داشت .

    در هزاره ی اول میلادی مهمترین زبان ایرانی در آسیای مرکزی بود و زبان رابطه ی بین فرهنگ های شرق و غرب آسیا بود .

    آثار این زبان : مسکوکات ، اشیا سیمین ، منسوجات ، چرم جواهر های حکاکی شده متعلق به قرن پنجم و ششم میلادی است .

    در « تورفان » و « کوه مغ » آثار زیادی از زبان سغدی بدست آمده است .

    آثار بازماندهرا بنا بر مضمون به چهار قسمت تقسیم کرد : آثار سغدی مانوی آثار سغدی بودایی آثار سغدی مسیحی آثار سغدی غیر دینی خط آن مقتبس از خط آرامی است .

    دارای هزوارش است .

    تا قرن ششم باقی مانده است .

    تنها اثر زنده این زبان گویش مردم ناحیه ی « یغناب » واقع در تاجیکستان است .

    2.زبان سکایی میانه: سکاها در نواحی از آسیای مرکزی و جلگه های روسیه جنوبی می زیستند .

    آثار باقی مانده در شمال شهر کااشغر و ختن به دست آمده است .

    آثار بدست آمده در ناحیه ی ختن به دلیل تمایزات ویژه ی زبانی « سکایی – ختنی » یا « ختنی » شهرت دارد .

    آثار متعلق به قرن هفتم یا دهم میلادی است .

    زبان خوارزمی میانه : این زبان در ناحیه ی خوارزم یعنی در شمالی ترین نقطه ی سکونت اقوام ایرانی متداول بود و ظاهرا تا قرن هشتم هجری نیز صورت جدید آن رواج داشته است .

    قدیمی ترین آثار بازمانده از زبان خوارزمی کتیبه هایی بر روی چوب و چرم از توپراق قلعه متعلق به قرن دوم میلادی و کتیبه هایی بر روی استخوان ها و ظروف سیمین از قرن ششم و هفتم میلادی است .

    کتبی که حاوی جملات و کلمات به زبان خوارزمی هستند : 1: مقدمه الادب زمشخری 2: قنیه المنیه 3: یتیمه الدهر فی فتاوی اهل العصر 4: آثار الباقیه عن القرون الخالیه 5: التفهیم لاوائل صناعه التنجیم دو کتاب آخر از ابوریحان بیرونی .

    زبان بلخی : این زبان در سرزمین بلخ و نواحی اطراف آن رایج بود .از زبان بلخی آثار چندانی در دست نیست به جز مقداری در ناحیه « سرخ کتل » در شمال افغانستان که به خط یونانی است .آثار بدست آمده : سکه ، مهر ، کتیبه .

    زبان های ایرانی میانه گروه غربی زبان های ایرانی میانه گروه غربی را به دو زبان شمالی و جنوبی تقسیم می کنند .

    « زبان ایرانی میانه غربی شمالی » زبان ایالت باستانی « پارت » است .

    زبان ایرانی میانه غربی جنوبی زبان ایالت « پارس » است ، که به طور کل پهلوی می خوانند .

    زبان رسمی و اداری رایج در دوره ی حکمرانی اشکانیان که همان زبان ایرانی میانه ی غربی شمالی می باشد به « پهلوی اشکانی » معروف است .در دوره ی ساسانیان پهلوی ساسانی در کنار پهلوی اشکانی به کار می رفت و تنها اختلاف آنها اختلاف لهجه ای است .

  • فهرست:
    تحول زبان
    علل تحول زبان
    زبان های هند و اروپایی و نحوه دسته بندی این زبان ها
    خانواده ها ی زبانی دنیا
    زبان های ایرانی از کدام خانواده ها هستند؟
    زبان های هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟
    زبان هند و ایرانی
    تحول تاریخی زبان
    ادوار تاریخی زبان های ایرانی
    خط میخی فارسی باستان
    اید ئوگرام
    زبان اوستایی ( آثار موجود و ویژگی ها و علت کمال )
    سایر زبان ها و خط های غیر ایرانی در سرزمین ایران باستان
    زبان های ایرانی میانه
    زبان های ایرانی جدید



تاريخ زبان فارسي زبان ايراني دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان هاي امروزي دنيا بر سه بخش است : نخست - بخش يک هجايي (يک سيلابي) و اين قسم زبانها را زبان­هاي ريشگي نامند، زيرا لغات اين زبانها تنها يک ريشه است که به اول يا آخر آن هجاهايي نيفزوده

زبان صورت واحدي ندارد زيرا امري است اجتماعي ، و وسيله ي برقراري ارتباط و جامعه از جنبه هاي سياسي و مذهب و آداب و رسوم و ... تغيير مي کند تحول حاصل شده به ضرورت نيازهاي آن جامعه را دگرگون مي سازد ، اين دگرگوني در تحول زبان تأثير دارد . اين تحولات طبق

تاریخ زبان فارسی (پارسی) 24 ماه می ‏2005‏ پارسی یا فارسی زبان مردم پارسا بود که در سالهای330 تا 550 قبل از میلاد در ایران حکومت می‎کردند این زبان به گفته محققین به گروه زبانهای هند و ایرانی تعلق دارد. زبان فارسی زبان امپراطوری فارس قرار گرفت و به طور گسترده‎ای در دوره‎های باستان از مرزهای هندوستان در شرق روسیه در شمال، سواحل جنوبی خلیج فارس تا مصر و مدیترانه در غرب به آن تکلم ...

شور میهن پرستی و ایران دوستی فردوسی را بر آن داشت که از دانش ژرف خود در زبان فارسی برای سرودن شاهنامه بهره گیرد. او همه کوشش خود را به کار برد تا هنگام سرودن شاهنامه زبان فارسی را از آلودگی به واژه های بیگانه آن هم بیگانه ای که کشورش را به نابودی کشانده و کوشش داشت با چیرگی بر زبان فارسی ایران را برای همیشه همانند دیگر کشورهای باستانی خاورمیانه به کشوری عرب زبان و در نتیجه به ...

تحول زبان زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ... تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد . این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد. با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص ...

زبان ایرانی دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان های امروزی دنیا بر سه بخش است : نخست - بخش یک هجایی (یک سیلابی) و این قسم زبانها را زبان­های ریشگی نامند، زیرا لغات این زبانها تنها یک ریشه است که به اول یا آخر آن هجاهایی نیفزودهاند. زبان چینی، آنامی و سیامی را از این دسته میدانند، در زبانهای ریشگی شمارهی لغتها محدود است، چنانکه گویند چینیان برای بیان فکر خود ناگریزند لغات را پس و ...

عصر قاجاريه (1344-1210) ? ميرزا احمد تنکابني (قرن 13)، حکيم‌باشي مخصوص فتحعلي‌شاه. رساله «اسهاليه» را در زمان فتحعلي‌شاه و رساله « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت. همچنين رساله « برء الساعه » (بيماري‌هاي اضطراري) رازي را که شامل 23 باب ا

زبان چيست؟ زبان بهترين وسيله اي است که انديشه ها را به هم پيوند مي دهد وآدمي به ياري آن، راز درون خويش را باز مي‌گويد و با ديگران رابطه برقرار مي کند. بدين ترتيب زبان محور تمام پيشرفت‌هاي مادي ومعنوي جهان است، اما بايد دانست که محدوده ي زبان بسي عام

مقدمه چنان که مي دانيم زبان فارسي سه مرحله تکاملي داشته است فارسي باستان ، فارسي ميانه و فارسي نو. در پايان دوره ي هخامنشي زبان فارسي باستان دچار دگرگوني گشت واندک اندک از آن فارسي ميانه پديد آمد که بي گمان بخشي از تحول خود را هم در دوره هاي سلوکيدي

چگونگي ورود لغات عربي به زبان فارسي تطورات زبان فارسي در ضمن 29 قرن ورود مضامين عرفان و تصوف به شعر و نثر فارسي مخصوصاً در قرن ششم هجري که از اعاظم کتب صوفيه که به عربي نگاشته شده بود مانند آثار «ابوعبدالرحمن سلمي»، «اللمع في التصوف» و «آثار اب

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول