تئوری ترجمه
بسیاری از صاحبنظران معتقدند که اصول و مبانی ترجمه زمانی قوام یافت و تدوین گشت که ملل مختلف بر آن شدند تا به طور جدی و چشمگیری از دانش و علوم مختلف مطلع گردند.
از این رو در مرحله ابتدایی برای ترجمه متون مختلف، سعی شد دستور زبان مقصد و واژگان مختلف هر زبان شناسایی و ارزیابی گردد. در آن دوران در غرب کلاسهای مختلفی برای فراگیری فن ترجمه تأسیس شد که معمولاً از یک شیوه خاص پیروی میکردند:
1. در کلاسها به زبان مادری صحبت میشد و فعالیت کمی هم پیرامون زبان مخاطب صورت میپذیرفت.
2. در این کلاسها سعی میشد دایره واژگان هنرجویان افزایش یابد.
3. در این دورهها دستور زبان، به صورتی پیچیده، تدریس میشد.
4. هنرجویان فن ترجمه، به تدریج به ترجمه متون مختلف در کلاسها روی میآورند.
5. در این کلاسها روی درک مطلب، چه شنیداری و چه نوشتاری، نیز کار میشد.
در هر حال نهضت ترجمه با فواصل زمانی متفاوت در کشورهای مختلف به راه افتاد و بالطبع، تأثیر بسیار عمیقی در ساختار اجتماعی، فرهنگی، ادبی و ... ملل گذاشت.
برخی از متخصصان فن ترجمه بر این باورند که یک مترجم ضرورت ندارد به طور کامل از شیوهها و فنون ترجمه آگاهی داشته باشد. آنها راننده یک اتومبیل را مثال میزنند و میگویند که یک راننده نیازی ندارد تا کاملاً به فرایند موتور ماشین اشراف داشته باشد. یعنی یک راننده بدون اطلاع از عملکرد موتور ماشین هم میتواند رانندگی کند. او تنها باید از قواعد رانندگی مطلع باشد، و طرز به راه انداختن و کنترل ماشین را در شرایط مختلف بداند. این قبیل افراد همین مسئله را در مورد ترجمه متون، ذکر میکنند و معتقدند یک مترجم ملزم به فراگیری تمامی اصول و مبانی فن ترجمه نیست.
از سویی دیگر برخی تحلیلگران بر این اصل پافشاری میکنند که یک مترجم زبردست باید کاملاً به تئوری ترجمه اشراف داشته باشد و در جریان تازهترین ایدهها و نقطه نظرهای مطرح شده در این باره باشد. آنها به طور مثال، به مسائل جدیدی که در قالب «تئوری ارتباطات» مطرح شده است اشاره میکنند و میگویند یک مترجم باید از قواعد و طرحهای مطرح شده در این وادی آگاه باشد.
در تئوری ارتباطات مباحثی مطرح شده که میتواند مفید باشد و از آن طریق یک مترجم میتواند با فرایند ایجاد ارتباطات که در سه مرحله صورت میپذیرد آشنا گردد: نویسنده یا سخنگو، متن یا گفتار و مخاطب