درآمدی بر ادبیات توصیفی
بخش عظیمی از ادبیات ثانی فارسی ما ماهیتی «توصیفی» دارد. توصیف هنرمندانهی شاعر از «طبیعت»، «خود» و «جامعه» درون مایههای ارزشمندی است که ادبیات ما را عمق و غنا بخشیده است. شاعران بزرگی هم چون رودکی، خرمی، منوچهری و عنصری از دورهی آغازین شعر فارسی توصیف زیباییهای طبیعت پیشین تاز و آغازگر بودند. ابتکاران و نوآوریهای چنین شعرایی در وصف شب، روز، صبح، غروب، باغ و ستان، زمین و آسمان و فصلها و . . . . حاکی از انس و الفتی است که با طبیعت داشتهاند.
توصیف «طبیعت» در دیگر دورههای ادبی با فراز و نشیبهایی هم چنان ادامه یافته است و هم چنان ادامه دارد. توصیف از «خود» را در آثار شاعران گذشته و امروز با زمینههای متعددی چون شرح و بیان غمها و شادیها و تأملان شخصی و عاطفی میبینیم. قسمت عمدهای از رباعیها دو بیتیها، غزلیات، شکواییهها و حسبیهها تشریح و توصیف «من» شاعر هستند. شاعران با بحر سخن خویش، این «من» و «خود» آدمی را آن چنان به تصویر کشیدهاند که با وجود تکرار شدن ها همواره دلپذیر مانده و طراوت و شادابی خود را از دست نداده است. خواه «من» عاطفی و شخصی باشد یا «من» اجتماعی وقت، آن گونه که در حماسهها میبینیم.
عرفان عمیق و پر مایهی ادبیات فارسی از جمله آثار بزرگانی چون سنایی، عطار، مولوی و حفظ از توصیف «هستی مطلق» و مظاهر صنع او سرشار است. این نخستین از ادبیات ما در ادبیات جهان کم نظیر است و به همین جهت، هرم زمان می گذرد جایگاه آن برتر و پذیرش جهانی آن وسیعتر و مطلوب تر می گردد. توصیف «اجتماع» و جلوههای آن، هم چون «وطن»، «آزادی» «عدالت» و . . . در ادبیات مشروطه ظهور یافته است و امروز بیشتر از گذشته خود را مینمایاند و «ادبیات متعهد» ما مبتنی بر آن است.
شفیعی کدکنی
محمد رضا شفیعی کدکنی در سال 1318 در کدکنی نیشابور به دنیا آمده است تخلص او سرشک میباشد شعرهای سرشک غالباً رنگ اجتماعی دارد. اوضاع اجتماعی ایران در دهههای چهل و پنجاه در شعر او بصورت تصویرها، رمزها، کنایهها به تصویر کشیده شد. کسی که از آن احوال باخبر است و نیز با طرز تعبیر شعر این خصیصه را تشخیص خواهد داد حتی گاه یک درون مایه را در اشعار م تعدد به صور گوناگون جلوهگر خواهد دید بی گمان اندوختههای فراوانی که وی از زبان و ادب فارسی برای خویش اندوخته در این راه رهگشایش در زمینه شعر و ادب فارسی است. و در میان شاعران نسل خویش کم نظیر است. سرشک افزون بر بهرهمندی از قریحه و فطرت شاعری در شعر خویش از دیدگاهی انسانی و اجتماعی سخن میگوید و چون از فرهنگ ایران و زبان فارسی بهره درست دارد میتواند اندیشهها و دریافتها و پدیدههای زیبای جهان شاعرانه خود را بصورتی دلکش و زیبا به ما عرضه کند.
آثار سرشک شبیخون 1344- زمزمه 1344 دژبان مرگ 1347 در کوچه باغهای نیشابور 1350 مثل درخت در شب باران 1356 از بودن و سرودن 1356 بوی جوی مولیان 1356
7- محمد رضا شفیعی کدکنی (م. سرشک): یکی از پرمایهترین و آگاهترین شاعران روزگار ماست. وی هم از فرهنگ ایرانی و هم از فر هنگ اسلامی به فراوانی، برخوردار است و در سالهای اخیر از ادب و فرهنگ غرب سر چهره بسیار گرفته است. کتاب «صور حال» و مقالات او درباره قافیه و شعر، و مصاحبهها و مقالههای وی در زمینه ادب معاصر ایران نشان می دهد که از هنر و شعر و ادب فارسی و عربی، آگاهی زیادی دارد.
شفیعی، شاعری را با غزل آغاز میکند و مجموعه «زمزمهها» که در سال 1344 منتشر شده، نمودار توانائی و آگاهی وی از شعر کلاسیک فارسی است و به خصوص قدرت او را در غزل سرائی تائید میکند. با وجود این، به ورودی قالب و بیان شعر نسبی را رها میکند و به سوی شکل و زیان شعر نمائی روی میآورد و نیز شعر غنائی و معزلی را تقریباً کنار میگذارد و به شعر اجتماعی و حماسی جدید می پردازد. این تحویل و تحول را در مجموعههای «شبخوانی» و «از زنان برگ» که به ترتیب در سالهای 24 و 47، انتشار یافتهاند. به خوبی میتوان دید و دریافت. با وجود اینکه شاعر در مجموعه «از زبان برگ» از غزل عاشقانه فاصله میگیرد، اما روح لطیف نعرلی او هرگز رهایش نمیکند. عشق به طبیعت و همه مظاهر آن در اشعار وی جلوهگر است! در قطرههای باران، در روشی صبح، در آفتاب پاک، در نور و نسیم سحر، در سکوب صحرا، در اندیشه معصوم گلها، در سرود اثر و باران و در گلهای ساده مریم، در بوته با بوته، در لالههای کبود و در نهالهای جوان، . . . . همه جا محبت و دوستی و صداقت را میبیند.