مرگ End
END
The end makes all egual
- این سخن کنایه از این است که بهنگام مرگ همه با هم برابر می شوند
- اهلی شیرازی می فرماید :
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
- شیخ اجل می فرماید :
به دروازه مرگ چون در شویم
به یک هفته باهم برابر شویم
- رودکی می گوید :
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همی فرو بردند
ز هزاران هزار نعمت و ناز
نه به آخر به جز کفن بردند
4 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در جمعه سی ام فروردین 1387 ساعت 22:47 موضوع | لینک ثابت
________________________________________
تک مثل (14) عدالت
Do as you would be done by
Treat others as you would like to be treated
- بر کس مپسند انچه ترا نیست پسند .
- شیخ اجل سعدی می فرماید :
چیست دانی سر دلداری و دانشمندی
آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی
- تمثیل :
یاد دارم ز پیر دانشمند
تو هم از من یاد دار این پند
هر چه بر نفس خویش مپسندی
نیز بر نفس دیگری مپسند
- تمثیل :
آن گوی که طاقت جوابش داری
گندم نبری به خانه چون جو کاری
21 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در شنبه هفدهم فروردین 1387 ساعت 21:59 موضوع تک مثل ها | لینک ثابت
________________________________________
ضرب المثل های در مورد Thief
THIEF
There is honour among thieves
One thief will not rob another
- منظور از این مثل حمیت همکاران و هم صنفان است .
- اسب و استر به هم لگد نزنند .
- کولی ، کولی را میبیند چوبش را به زمین می اندازد .
- دزد به دزد که میرسد چماق خود را می دزدد .
- فامیل اگه گوشت هم رو هم بخورند استخوانشان را جلوی غریبه نمی اندازد .
- نظامی تمثیل زیبایی دارد :
به دزدی شدن پشت دزادن خطاست
تو دزدی و من دزد ، نیز این رواست
Hang a thief when he's young T and he'll no steal when he is old
- اگر دزدی را در جوانی به دار آویزی ، در پیری دیگر دزدی نخواهد کرد.
- سعدی می فرماید :
سر گرگ باید هم اول برید
نه چون گوسفندان مردم درید
و باز شیخ اجل میفرماید :
مبخشای بر هر کجا ظالمیست
که رحمت بر او جور بر عالمیست
هر آنکس که بر دزد رحمت کند
به بازوی خود کاروان میزند
جفاپیشگان را بده سر به باد
ستم بر ستم پیشه عدل است و داد
16 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در چهارشنبه چهاردهم فروردین 1387 ساعت 17:16 موضوع ضرب المثل های پرکاربرد | لینک ثابت
________________________________________
سرنوشت و تقدیر الاهی FAITH
FAITH
No use striving against faith
What must be , must be
No Flying from fate
- این سخن در بیان سرنوشت و تقدیر است و معتقد است که انسان مقهور تقدیر الاهی و قوانین لامتغیر عالم آفرینش است و مبارزه با تقدیر الاهی امری محال است .
- این مثل در زبان و ادبیات کهن فارسی معادل های فراوانی دارد :
- سرما و تقدیر خدا
- تقدیر را نمی توان تدبیر کرد
- تمثیل:
قضای نوشته نشاید سترد
که کار خدایی نه کاری است خرد
- تمثیل :
با قضا کارزار نتوان کرد
گله از روزگار نتوان کرد
- تمثیل :
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
به آب کوثر و زمزم سفید نتوان کرد
- سعدی میگوید :
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد
- ابن یمین تمثیلی دارد :
مرد فرزانه کز قضا ترسد
عجب از فکر او خطا نبود
زانکه این حال از دو بیرون نیست
یا قضا هست یا قضا نبود
گر قضا هست جهد نیست مفید
ور قضا نیست خود بلا نبود
- شیخ شیراز می فرمیاید :
دو چیز محال عقل است ، خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم
- تمثیل :
قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه
به کفر یا شکایت برآید از دهنی
- تمثیل :
جهد ار کنی وگر نکنی
برساند خدای عز و جلال
ور روی در دهان شیر و پلنگ
نخورندت مگر به روز اجل
- تمثیل :
بنده چو دعوی کند حکم خداوند راست
گر بکشی حاکمی ، گر بنوازی رواست
14 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در جمعه نهم فروردین 1387 ساعت 13:29 موضوع ضرب المثل های انسان،خدا،سرنوشت | لینک ثابت
________________________________________
ضرب المثل های ارسالی )3(
S/he tried to pluck under her/his eyebrow, but blinded the eye
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد
If s/he has seven blind daughters, s/he will marry them in an hour
اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده
Look at the strainer that tells the skimmer: You have three holes
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری