گرد شکار پرونده: در مورخه 10/9/85 گزارش از کلانتری بخش 18 سنجان مبنی بر وقوع درگیری در شهرک نبش کابینت سازی ققنوس که شخصی بنام سعید جهت وصول طلب خود به مغازه مراجعه و با مالک و شاگرد مغازه درگیر و آنها را مضروب و متواری کرده و ضمنا افراد مضروب به پزشکی قانونی معرفی شده اند به دادسرا ارائه گردیده است سپس دادیار محترم با ارجاع پرونده به کلانتری دستور شناسائی و احضار متهم و در صورت امتناع از حضور جلب متهم را صادر می نماید.
سپس کلانتری محترم در گزارشی به دادسرا اعلام میدارد که متهم به کلانتری مراجعه نمود و حضورا به وی ابلاغ شد که در جلسه حضور یابد سپس دادیار محترم پرونده را به کلانتری ارجاع داده و بیان می دارند که اظهارات شهود شکات اخذ گردد و با مراجعه به محل از اهالی و مطلعین در خصوص موضوع و شروع کننده اولیه درگیری استعلام شود.
سپس کلانتری محترم در این زمینه اقدام نموده و شهود اخذ شهادت می نماید و شهود اظهار داشتند که ما در داخل کابینت سازی مشغول بکار بودیم و شخصی به نام سعید(متهم) وارد شد و از صاحب مغازه(محمدرضا) تقاضای طلب خود را نمود و ایشان بیان کرد که چند روزی صبر کنید ولی ایشان قصد داشت به جای طلب خود کابینت ببرد که با هم درگیر شدند و ایشان(متهم) با موزائیک بر سر محمد(شاگرد مغازه) زد و آنرا مضروب نمود.
سپس به تاریخ 4/10/85 پرونده جهت رسیدگی به دادیار محترم تقدیم گردید.
سپس دادیار محترم دستور مقتضی را صادر نمود که پرونده به همراه شکات و متهم به دادسرا ارسال گردد.
سپس در تاریخ 17/10/85 متهم به کلانتری مراجعه می نماید و پرونده جهت تحقیقات به دادسرا ارسال می گردد.
و به تاریخ 17/10/85 دادسرا محترم تشکیل جلسه داده و متهم اظهار میدارد که من فقط با آقای محمدرضا(مالک مغازه) درگیر شدم و محمد(شاگرد مغازه) را من نزده ام.
و هم چنین اظهار میدارد که سنگ در دستش بوده است.
و متهم با صدور قرار کفالت و معرفی کفیل آزاد می گردد.
سپس دادیار محترم پرونده را به کلانتری اعاده می نماید تا آقای محمد(شاگرد مغازه) احضار و جهت تعیین میزان ارش به پزشکی قانونی معرفی گردد و سپس شخص مذکور به پزشکی قانونی معرفی گردید و معاینه در مورد ارش ایشان اظهارنظر می شود.
و همچنین به شکات ابلاغ می گردد تا به دادسرا مراجعه نمایند.
سپس پرونده به دادسرا ارجاع میگردد ولی به دلیل اینکه شکات حضور پیدا نمی کنند مجددا پرونده کلانتری فرستاده می شود.
و در تاریخ 27/10/85 پس از ابلاغ به شکات آنها به دادسرا مراجعه و در همان تاریخ جلسه تشکیل گردید.
و اظهارات آنها استماع گردید.
و یکی از شکات به نام محمدرضا(صاحب مغازه) اظهار داشت که از متهم به خاطر ایراد ضرب و جرح عمدی شکایت دارم که البته به دلیل اینکه صدمه جدی ندیدم به پزشکی قانونی مراجعه نکردم.
واحد دیگر از شکایت به نام محمد(شاگرد) اظهار داشت که بنده برای میانجی وارد شدم که ایشان(متهم) با آجر به سر و گردن بنده زده سپس دادیار محترم براساس شکایت شاکی خصوصی و گواهی پزشکی قانونی و اظهارات شهود و اقرار ضمن متهم در دادسرا بر وقوع درگیری و داشتن سنگ در دست قرار مجرمین را صادر نمود و سپس مبادرت به صدور کیفرخواست دایر بر ایراد ضرب و عمد و توهین نمود.
سپس پرونده جهت رسیدگی به شعبه 108 جزایی ارسال گردید.
سپس به تاریخ 2/2/86 دادگاه محترم تشکیل جلسه داده و متهم در آخرین دفاعیات اظهار میدارد که آقای محمدرضا(مالک مغازه) شروع درگیری کرد و من دفاع کردم و ضربه به ایشان زدم ولی محمد(شاگرد) را نزدم.
در نهایت دادگاه ختم رسیدگی را اعلام نمود و مبادرت به صدور رای کرد.
رای دادگاه بدوی: دادگاه محترم با توجه به جمیع محتویات پرونده و تحقیقات گسترده به عمل آمده و گواهی پزشکی قانونی مضبوط در پرونده و اظهارات مقرون به اقرار متهم و احراز حضور درگیری و اظهارات مطلعین و سایر قرائن و امارات منعکس در پرونده اتمام انتسابی محرز مستندا به مواد 480 و 368 و 608 قانون مجازات اسلامی اولا از حیث بزه توهین نامبرده را به تادیه مبلغ یکصد هزار ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم نموده ثانیا از حیث بزه ایراد ضرب و جرح عمدی وارده به آقای محمد و در مورد جراحت مکاحمه لب فوقانی متهم موصوف را با تادیه سه صدم دیه کامل و جراحت دامیه سمت راست صورت به تادیه دو صدم دیه کامل و در مورد خراشیدگی در حد حارصه قدام گردن به تادیه یک درصد دیه کامل تحت عنوان ارش و در مورد آسیب وارده به ونزان 6 به تادیه سه هزارم دیه کامل تحت عنوان ارش در حق شاکی خصوص محکوم نموده که در تاریخ 19/3/86 به متهم ابلاغ گردید.
سپس در فرجه قانونی متهم اعتراض نمود و پرونده جهت تجدید نظر به استان ارسال گردیده است و در دست رسیدگی می باشد.
نظریه کارآموز: به نظر می رسد که چون در اظهارات و شکایت شاکی موضوعی دال بر توهین عملی وجود نداشته بزه انتسابی برای متهم محرز نبوده و دادنامه از این حیث قابل تجدید نظر خواهی می باشد ولی از حیث دیه چون مقدار آن براساس ماده 232 آیین دادرسی کیفری کمتر از 5/1 دیه کامل است قابل تجدید نظرخواهی نیست.
کلاسه پرونده: 86/309 شماره پرونده کارآموز: تجدید نظرخواه: نورالله مجتمع و شعبه رسیدگی: شعبه پنجم تجدید نظر استان مرکزی تجدید نظر خواسته استرداد و سفته و مدارک تجدید نظر خوانده: علیرضا گردشکار: در مورخه 5/2/86 دادنامه ای از شعبه چهارم حقوقی دادگاههای عمومی و حقوقی اراک صادر گردید که در این دادنامه این چنین عنوان شده که در خصوص دادخواست تقدیمی آقای نورالله به طرفیت علیرضا مبنی بر الزام خوانده به تحویل حدود 10 فقره سفته و یک فقره قبض عادی و هزینه دادرسی مقرم به یازده میلیون ریال نظر به اینکه خواهان دادخواست خود را مسترد نمود در اجرای بند الف ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی قرار ابطال دادخواست صادر گردید و در تاریخ 25/2/86 به آقای نورالله ابلاغ گردیده و ایشان در فرجه قانونی به این رای اعتراض نمود و دادخواست تجدید نظرخواهی خود را تنظیم و تحویل نمود.
سپس پرونده جهت تجدیدنظر به استان ارسال گردید.
سپس قاضی محترم دادگاه تجدیدنظر شعبه پنجم ضمن ارسال اخطاریه به تجدیدنظر خوانده از او می خواهد که لایحه دفاعیه خود را در مهلت مقرر به دادگاه ارائه نماید.
سپس وکیل حمایتی تجدید نظر خوانده لایحه دفاعیه معترضانه را به دادگاه محترم ارائه نمود سپس دادگاه تجدید نظر به تاریخ 20/4/86 تشکیل جلسه داده و با بررسی مجموع محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور رای نمود.
رای دادگاه تجدید نظر به دادگاه محترم نظر به اینکه تجدید نظر خواه در این مرحله از رسیدگی ایراد و اعتراض موثر و موجهی که بر ارکان دادنامه تجدید نظر خواسته لطمه وارد ساخته و نقض آنرا ایجاب نماید به عمل نیاورده و توجه به محتویات پرونده رای مذکور مغایرتی با موازین قانونی نداشته و از حیث رعایت اصول و تشریفات نیز مشمول هیچ یک از جهات مقرر در ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور معرفی نیست بنابراین این ضمن رد اعتراض تجدید نظر خواه به استناد 353 قانون مذکور رای تجدید خواسته را با اصلاح تایید نمود و بیان داشت که رای قطعی است.
نظریه کارآموز: در بند الف ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی آمده است خواهان می تواند تا اولین جلسه دادرسی دادخواست خود را مسترد کند در این صورت دادگاه قرار ابطال دادخواشت صادر نماید که پرونده فوق الذکر به جهت اینکه خواهان دادخواست خود را مسترد نموده قرار ابطال دادخواست صادر شده است.
کلاسه پرونده: 86/386 شماره پرونده کارآموز: تجدید نظرخواه: محمد مجتمع و شعبه رسیدگی: اراک- شعبه پنجم تجدید نظر تجدید نظر خواسته: دادنامه صادره از شعبه 107 اراک تجدید نظر خوانده: دانشگاه علوم پزشکی اراک موضوع دادنامه: فک و پلمپ مغازه گردشکار: در مورخه 4/2/86 دادنامه ای از شعبه 107 دادگاه عمومی جزایی اراک صادر گردیده که در این دادنامه چنین عنوان شده است که در خصوص واخواهی آقای محمد نسبت به دادنامه صادره از شعبه 107 جزایی که به موجب آن واخواه به علت فک پلمپ مغازه به تحمل 91 روز حسب تعریزی محکوم گردیده است فلذا دادگاه با توجه به اینکه واخواه ایراد یا دفاع موجهی که موجبات ایجاد خلل و خدشه در ارکان دادنامه معترض عنه را فراهم آورد ابراز ننموده و دادنامه نیز با رعایت اصول و تشریفات دادرسی صادر شده است لذا ضمن رد واخواهی واخواه به استناد ماده 218 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه صادر را عینا تایید نمود و به تاریخ 12/12/85 به متهم ابلاغ گردید.
سپس متهم در فرجه قانونی به تاریخ 19/1/86 به رای صادره اعتراض نمود.
و آنرا مورد تجدید نظر خواهی قرار داد و براساس لایحه ای تقاضای نقص دادنامه و در مرحله بعد تخفیف مجازات را نمود.
این پرونده جهت تجدیدنظر خواهی به دفتر شعبه پنجم تجدید نظر ارسال گردید.
و سپس به تاریخ 23/4/86 شعبه پنجم دادگاه تجدید نظر استان مرکزی تشکیل جلسه داد و با بررسی محتویات پرونده ختم رشیدی را اعلام نمود و مبادرت به صدور رای نمود.
رای دادگاه تجدید نظر: در خصوص تجدید نظرخواهی آقای محمد دادگاه با بررسی محتویات پرونده هر چند رای صادره منطبق با موازین قانونی نبوده ولی با توجه به وضعیت خاص متهم و جوان بودن وی را مستحق تشخیص به استناد به تبصره 2 ماده 22 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1381 میزان حبس نامبرده را به سه میلیون ریال جزای نقدی تبدیل نمود نظر به اینکه تجید نظر خواه در این مرحله از رشیدی ایراد و اعتراض موجهی که بر ارکان دادنامه تجدید نظر خواسته لطمه وارد ساخته و نقض آنرا ایجاب نماید به عمل نیاورده و با توجه به محتویات پرونده رای مذکور مغایرتی با موازین قانونی نداشته و از حیث رعایت اصول و تشریفات دادرسی نیز با اشکال عمدی که موجب فسخ باشد مواجه نبوده بنابراین ضمن رد اعتراض تجدید نظرخواه به استناد بند الف ماده 257 قانونی مذکور رای تجدید نظر خواسته را تایید و استوار نمود.
نظریه کارآموز: در تبصره 2 ماده 22 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1381 آمده است هر گاه دادگاه تجدید نظر پس از رسیدگی محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ضمن تایید حکم بدوی مستدلا می تواند مجازات او را تخفیف دهد هر چند که محکوم علیه تقاضای تجدید نظر نکرده باشد که در پرونده فوق الذکر قاضی محترم به این موضوع واقف شده است.
کلاسه پرونده: 86/336 شماره پرونده کارآموز: تجدید نظر خواه: خسرو مجتمع و شعبه رسیدگی: اراک شعبه پنجم تجدید نظر تجدید نظرخواسته: نسبت به دادنامه 86/83 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی اراک تجدید نظر خوانده: ابراهیم موضوع دادنامه: اعسار از هزینه دادرسی گردشکار: در مورخه 21/8/85 دادنامه ای در خصوص دریافت اجرت المثل بر علیه آقای خسرو از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی اراک صادر گردید که در این دادنامه بیان شده است که آقای خسرو به دلیل اینکه بدون نوشته یا مدرکی در منزل آقای ابراهیم سکونت نموده است و هم چنین مدرکی برای اثبات خرید ملک از خواهان(ابراهیم) یا اذن وی به انتفاع از مورد تصرف ارائه ننموده لذا پس ارجاع امر به کارشناسی خوانده به پرداخت مبلغ سیصد وی و هفت هزار ریال بابت هزینه دادرسی مرحله بدوی در حق خواهان محکوم گردیده سپس آقای خسرو به تاریخ 15/12/85 دادخواستی مبنی بر اینکه تمکن پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدید نظرخواهی را ندارد براساس استشهادیه ضمیمه به دادگاه ارائه نمود.
سپس دفتر شعبه اول با ارسال اخطاریه از آقای خسرو دعوت به عمل می آورد که به همراه شهود خود در وقت مقرر در دادگاه حاضر شوند.
سپس به تاریخ 1/2/86 جلسه دادگاه تشکیل گردید.
و طرفین حضور داشتند و خواهان(خسرو) شهود خود را در دادگاه حاضر ننمود.
و در همان جلسه خوانده اظهار من اعسار خواهان را قبول ندارم به دلیل اینکه خانه دو طبقه دارد.
سپس دادگاه به عنایت به محتویات پرونده ها ضمن رسیدگی اعلام کرد سپس براساس دادنامه شماره 86/83 بیان کرد با عنایت به محتویات پرونده نظر به اینکه این دادگاه جهت امکان تشخیص میزان ارزش شهادت شهود در اثبات اعسار خواهان حضور شهود در جلسه دادگاه و استماع آنان را فروین دانسته و مراتب را به خواهان ابلاغ نموده اما خواهان از حاضر نمودن شهود امتناع نموده و شهادتنامه ارائه شده نیز به نظر این دادگاه فاقد ارزش اثباتی برای اثبات اعسار خواهان حضور شهود در جلسه دادگاه و استماع آنان را ضروری دانسته و مراتب را به خواهان ابلاغ نموده اما خواهان از حاضر نمودن شهود امتناع نموده و شهادتنامه ارائه شده نیز به نظر این دادگاه فاقد ارزش اثباتی برای اثبات اعسار خواهان می باشد و خواهان دلیلی دیگری ارائه ننموده لذا حکم بر بطلان دعوای اعسار خواهان صادر نمود.
سپس در مورخه 15/2/86 دادنامه به خواهان(خسرو) ابلاغ گردید.
سپس آقای خسرو به عنوان تجدید نظر خواه مراتب اعتراض خود را به دادنامه صادره در فرجه قانونی براساس دادخواستی تنظیم و ثبت دفتر شعبه می نماید.
سپس این دادخواست برای رسیدگی به شعبه پنجم تجدید نظر اراک ارسال گردید.
و ضمنا تجدید نظر خوانده نیز براساس لایحه ای دفاعیات خود را ارسال نمود.
سپس به تاریخ 1/4/86 در وقت فوق العاده شعبه پنجم تجدید نظر تشکیل جلسه داده و با بررسی مجموع محتویات پرونده مبادرت به صدور رای نمود.
رای دادگاه تجدید نظر: دادگاه نظر به اینکه تجدید نظر خواه در این مرحله از رسیدگی ایراد و اعتراض موثر و موجهی که برای کان دادنامه تجدید نظر خواسته لطمه وارد ساخته و نقض آنرا ایجاب نماید به عمل نیاورد.
و با توجه به محتویات پرونده رای مذکور مغایرتی با موازین قانونی نداشته و از حیث رعایت اصول و تشریفات دادرسی نیز با اشکال عمده ای که موجب فسخ باشد مواجه نبوده و اعتراض معترض نیز مشمول هیچ یک از جهات مقرر در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی نیست بنابراین ضمن رد اعتراض تجدید نظر خواه به استناد ماده 358 قانون مذکور رای تجدید نظر خواسته را تایید نموده و بیان نمود که این رای قطعی است.
نظریه کارآموز: در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی دقیقات مواردی که موجبات درخواست تجدیدنظر خواهی را موجب می گردد احصاء نموده است که در پرونده فوق الذکر هیچ یک از این موارد مشاهده نگردیده است.
کلاسه پرونده: 86/402 شماره پرونده کارآموز: تجدید نظرخواه: سعید مجتمع و شعبه رسیدگی: اراک- شعبه پنجم تجدید نظر اراک تجدید نظر خواسته: اعتراض نسبت به دادنامه 86/120 شعبه اول اراک تجدید نظر خوانده: محمد موضوع دادنامه: مطالبه وجه گردشکار: در مورخه 3/11/85 شخصی بنام محمد دادخواستی را مبنی بر صدور حکم محکومیت آقای سعید به پرداخت مبلغ 000/800/49 ریال و تادیه هزینه دادرسی به دادگستری ارائه نمود و در دادخواست خود بیان کرد که این مبلغ را به خاطر فروش روغن هیدرولیک ایشان طلبکارم و بر ادعای خود شهود نیز دارم.
این دادخواست جهت دادرسی به شعبه اول حقوقی اراک ارسال گردیده سپس دفتر شعبه طرفین را در خصوص رسیدگی دعوت نمود.
و از خواهان خواسته شد که در وقت مقرر شهود خود را به دادگاه معرفی نماید.
و به تاریخ 18/1/85 خواهان شهود خود را معرفی نمود و دادگاه محترم از شهود اخذ شهادت کرد.
سپس دادگاه در تاریخ 8/2/86 مجددا تشکیل جلسه داد و اظهارات ظرفین و شهود و استماع نمود و البته خواهان در این جلسه سوگند خود را به شهادت شهود اضافه نمود.
و در نهایت دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و دادنامه شماره 86/120 را صادر نمود و خوانده را محکوم به پرداخت مبلغ سی و یک میلیون و نهصد و پنجاه هزار ریال به عنوان اصل خواسته و از باب سبیب مبلغ پانصد و نود هزار ریال به عنوان هزینه دادرسی نمود و در خصوص مبلغ مازاد بر مبلغ مذکور ( اصل خواسته ) نیز نظر به عدم استحقاق خواهان در مطالبه مستندا به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بری حقی خواهان صادر نمود.
سپس دادنامه به تاریخ 23 / 2 / 86 به خوانده ابلاغ گردید سپس خوانده به عنوان تجدید نظر خواه در فرجه قانونی به دادنامه اعتراض نمود و با انتخاب وکیل دادخواست خود را به انضمام لایحه دفاعیه به دفتر شعبه تحویل داد .
دفتر شعبه آن را ثبت و آزادگاه تجدید نظر استان ارسال نمود و سپس برای رسیدگی به شعبه پنجم تجدید نظر ارسال گردید و تجدید نظر خواه در لایحه خود بیان می دارد که چنین شهادتی که اساس صدور رأی دادگاه بدوی بوده است از مصدیق بند ب ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی قسمت و اساس و اصرار رأی بر چنین شهادتی فاقد وجاهت شرعی قانونی است .
سپس به تاریخ 22 / 4 / 86 شعبه محترم تجدید نظر استان تشکیل جلسه داد و براساس محتویات پرونده و لایحه اعتراضیه مبادرت به صدور رأی نمود .
رأی دادگاه تجدید نظر : دادگاه محترم نظر به اینکه تجدید نظر خواه در این مرحله از رسیدگی ایراد مؤثری که بر ارکان دادنامه لطمه وارد ساخته و نقض آن را ایجاب نماید به عمل نیاورده و اعتراض معترض نیز مشمول هیچ یک از جهات مقرر در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی نیست بنابراین ضمن رد اعتراض تجدید نظر خواه به استناد ماده 308 قانون مذکور رأی تجدید نظر خواسته را تأیید و قطعی نمود .
نظریه کار آموز : در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی دقیقا مواردی که موجبات درخواست تجدیدنظر خواهی را موجب می گردد احصاء شده است که در پرونده فوق الذکر هیچ یک از این موارد مشاهده نگردیده است و نظر قاضی کاملا منطبق بر قانون بوده است .
کلاسه پرونده: 357 / 86 شماره پرونده کارآموز: تجدید نظرخواه: علی مجتمع و شعبه رسیدگی: اراک- شعبه پنجم تجدیدنظر اراک تجدید نظر خواسته : اعتراض نسبت به دادنامه 86 / 90 تجدید نظر خوانده: اعظم از شعبه 108 دادگاه عمومی اراک موضوع دادنامه : ایجاد مزاحمت بانوان گردشکار : در مورخه 21 / 9 / 80 دادنامه ای از شعبه 108 کیفری اراک صادرگردید که این دادنامه بیان شده است درخصوص کیفر خواست صادره راجع به اتهام آقای علی دائر بر ایجاد مزاحمت برای بانوان و توهین و نیز اتهام خانم معصومه دائر برایراد ضرب عمد و توهین نسبت به آقای علی ( تجدیدنظر خواه ) به شرح جمیع اوراق پرونده با عنایت به مشروح شکایت شاکیان خصوصی و اقاریر متهمین در دادسرا و صورتجلسه مواجهه حضوری و اظهارات مقرون به اقرار متهم ردیف دوم در دادگاه من الحیث المجموع اتهام های انتسابی محرز تشخیص مستندا به مواد 619 و 608 قانون مجازات اسلامی با رعایت ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت اولا آقای علی را از حیث بزه توهین به پرداخت سیصد هزار ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم .
ثانیا ، نامبرده را از حیث بزه مزاحمت برای بانوان به پرداخت مبلغ 000 / 2000 ریال جزای نقدی بدل از جسد در حق دولت و تحمل 35 ضربه شلاق تعزیری محکوم نمود .
ثالثا ، خانم معصومه از حیث بزه توهین به پرداخت سیصد هزار ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم نمود و درخصوص اتهام خانم معصومه دائر برایراد ضرب عمدی نظر به انکار وی در محضر این دادگاه و عدم کفایت ادله اثباتی قرار منع تعقیب صادر نمود که البته این رأی به صورت حضوری صادر شد و در فرجه کافی به رأی اعتراض و مورد تجدید نظر خواهی قرارگرفت و براساس این دلیل که تجدید نظر خواه در دادگاه بدوی حضور نداشته و می بایست رأی غیابی صادرگردد تا اینکه حق واخواهی برای ایشان موجود باشد دادگاه تجدید نظر پرونده را جهت رسیدگی به واخواهی ایجاد نمود .
سپس به تاریخ 30 / 1 / 86 در وقت فوق العاده ، جلسه دادگاه شعبه 108 تشکیل گردید و با عنایت به اینکه با امعان نظر در تقاضای واخواهی مشارالیه و تطبیق آن با ادله اثباتی مؤثر در مقام نبود ضمن رد تقاضای مطروحه مستندا به ماده 218 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه صادره عینا تأیید گردید .
سپس این رأی مجددا در فرجه قانونی مورد تجدید نظر خواهی قرارگرفت و به استان ارجاع گردید سپس به تاریخ 20 / 4 / 86 در وقت فوق العاده شعبه پنجم دادگاه تجدید نظر استان تشکیل جلسه داد و با بررسی مجموع محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعدام و مبادرت به صدور رأی نمود .
رأی دادگاه تجدید نظر : با توجه به اینکه رأی مزبور را در مهلت قانونی مورد تجدید نظرخواهی قرارگرفته است دادگاه نظر به اینکه تجدید نظر خواه در این مرحله از رسیدگی ایراد و اعتراض مؤثر و موجهی که بر دادنامه تجدید نظر خواسته وارد ساخته و نقض آن را ایجاب نماید به عمل نیاورده و با توجه به محتویات پرونده رأی مذکور مغایرتی با موازین قانونی نداشته و از حیث رعایت اصول و تشریفات دادرسی نیز با اشکال عمده ای مواجه نبوده و مخدوش به نظرنمی رسد و اعتراض معترض نیز مشمول هیچ یک از جهات مقرر در ماده 240 قانون آیین دادرسی کیفری نیست بنابراین ضمن رد اعتراض تجدید نظر به استناد بند الف ماده 257 قانون مذکور رأی تجدید نظر خواسته را تأیید نمود و بیان کرد این رأی قطعی است .
نظریه کار آموز: در ماده 240 قانون آیین دادرسی کیفری جهات درخواست تجدید نظر خواهی دقیقا احصاء شده است که در پرونده فوق الذکر هیچ یک از این موارد مشاهده نگردیده است و نظر قاضی محترم کاملا منطبق برقانون بوده است .
شماره کلاسه پرونده : 440 / 86 شماره پرونده کارآموز: مجتمع و شعبه رسیدگی : اراک شعبه پنجم تجدید نظر تجدید نظر خواه : محمد طاهر تجدید نظر خوانده : زری تجدید نظر خواسته : اعتراض به دادنامه 143/ 86 شعبه 106 اراک موضوع دادنامه : ایراد صدمه غیر عمدی بدنی گردشکار : در مورخه 5/ 2/86 دادنامه ای از شعبه 106 دادگاه کیفری اراک صادر گردیده و این دادنامه درخصوص شکایت خانم زری علیه آقای محمدطاهر مبنی بر ایراد صدمات بدنی غیرعمدی به شاکیه ناشی از بی احتیاطی در امر رانندگی با وصف فقه پروانه موتورسیکلت با عنایت به شکایت شاکیه و گواهی های پزشکی قانونی و نظریه افسر کارشناس تصادفات وتحقیق در دادسرای عمومی و صدور قرار مجرمیت وکیفر خواست صادره از طرف دادستان و اظهارات متهم در جلسه دادگاه و اقرار و اعتراف نامبرده بزه انتسابی محرز است و با استناد مواد 367 و 302 و 718 و تبصره آن ناظر به 714 و با رعایت بند 5 ماده 22 همگی از قانون مجازات اسلامی و دادگاه جهت اثر ضربدیدگی گردن یک صدم و یک دویستم دیه کامله در حق خانم زری آقای محمدطاهر را محکوم نمود و درخصوص بی احتیاطی در امر رانندگی با وصف فقه پروانه موتورسیکلت با توجه به وضعیت خاص متهم دادگاه مجموعا نامبرده را به پرداخت مبلغ هفتاد هزار تومان جزای نقدی در حق دولت محکوم نمود جهت اجرای حکم از تاریخ وقوع حادثه ظرف مدت دوسال به اجرا درآید رأی صادره ایراد صدمات غیرعمدی قطعی محسوب گردید و این دادنامه در تاریخ 5 / 4 / 86 به آقای محمد طاهر ( متشاکی) ابلاغ گردید .
سپس این دادنامه از جهت جزای نقدی توسط آقای محمد طاهر ( تجدید نظر خواه ) در فرجه قانونی مورد اعتراض گرفت و سپس برای رسیدگی به اعتراض به دادگاه تجدید نظرشعبه پنجم ارجاع گردید و این شعبه در تاریخ 30 / 4 / 86 با مطالعه پرونده و بررسی محتویات پرونده با ختم رسیدگی را اعدام و مبادرت به صدور رأی نمود .
رأی دادگاه تجدید نظر : دادگاه نظر به اینکه تجدید نظر خواه در این مرحله از رسیدگی ایراد و اعتراض مؤثرو موجهی که برارکان دادنامه تجدید نظر خواسته لطمه وارد ساخته و نقض آن را ایجاب نماید به عمل نیاورده و با توجه به محتویات پرونده رأی مذکور مغایرتی با موازین قانونی نداشته و از حیث رعایت اصول و تشریفات دادرسی با اشکال عمده ای که موجب فسخ باشد مواجه نبوده و مخدوش به نظر نمی رسد بنابراین ضمن رد اعتراض تجدید نظر خواه به استناد بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری رأی تجدید نظر خواسته را تأیید و استوار نمود .
نظریه کارآموز : در ماده 240 قانون آیین دادرسی کیفری جهات درخواست تجدید نظرخواهی دقیقا احصاء شده است که در پرونده فوق الذکر هیچ یک از این موارد مشاهده نگردیده است و نظرکافی محترم کاملا منطبق برقانون بوده است .
کلاسه پرونده : 334 / 86 شماره پرونده کارآموز: مجتمع و شعبه رسیدگی : اراک شعبه پنجم تجدید نظر اراک تجدید نظر خواه : علی تجدید نظر خوانده : سکینه و غیره .
.
تجدید نظر خواسته : اعتراض نسبت به دادنامه 1202 / 85 صادره از شعبه 108 کیفری راک موضوع دادنامه : ایراد ضرب عمدی گردشکار : در مورخه 20 / 12 / 85 از شعبه 108 کیفری اراک دادنامه ای صادرگردید که این دادنامه درخصوص کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی اراک راجع به اتهام آقای علی دائر بر ایراد ضرب و جرح عمدی و توهین نسبت به خانمها سکینه و هاجر به شرح محتویات پرونده با عنایت به مشروح شکایت شاکیان خصوصی و گواهی های پزشکی قانونی منوط در پرونده و اظهارات متهمین و شهود عینی و تحقیقات گسترده به عمل آمده و سایر قرائن و امارات منعکس در پرونده اتهام انتسابی محرز اولا ازحیث بزه ایراد ضرب عمدی مستندا به مواد 484 و 481 و 480 و در مورد صدمات وارده به خانم سکینه و درخصوص کبودی پشت دست راست متهم موصوف را به پرداخت یک و نیم هزارم دیه کامل و جراحت در حد حارصه بند دوم انگشت سوم دست راست به پرداخت یک سوم از یک دهم از یک دویستم دیه کامل در حق شاکی خصوصی محکوم نمود.
ثانیا درخصوص صدمات وارده به خانم هاجر و در مورد کبودی طاق جمجمه متهم یاد شده را به پرداخت یک و نیم هزارم دیه کامل وکبودی گردن به تأدیه یک و نیم هزارم دیه کامل در حق شاکی خصوصی محکوم نمود همچنین درخصوص بزه توهین نامبرده را به پرداخت مبلغ 000 / 500 ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم نمود و دادنامه مورد نظر در تاریخ 26 / 2 / 86 به آقای علی ابلاغ گردید .
سپس دادنامه مورد نظر در فرجه قانونی مورد اعتراض تجدید نظر خواهی توسط آقای علی قرارگرفت .
سپس پرونده جهت رسیدگی به اعتراض به شعبه پنجم تجدید نظر اراک ارجاع گردید و به تاریخ 20/4/86 توسط این شعبه پرونده مطالعه و بررسی گردید و ختم رسیدگی اعلام شد و در نهایت مبادرت به صدور رأی نمود .
رأی دادگاه تجدیدنظر: دادگاه با بررسی محتویات پرونده اولا، درخصوص ایراد ضرب وجرح نظربه اینکه دیات تعیینی اقل از خمس دیه کامله می باشد فلذا با استناد به مفهوم مخالف بند« د » ماده 232 قانون آیین دادرسی کیفری و صرفنظر از صحت وسقم قرار رد تجدیدنظر خواهی به لحاظ قطعیت دادنامه صادره را اعلام نمود و نسبت به توهین با ذکرماده استنادی 608 قانون مجازات اسلامی نظربه اینکه تجدیدنظرخواه دراین مرحله ازرسیدگی به ایراد مؤثر به عمل نیاورد و اعتراض معترض نیز مشمول هیچ یک از جهات مقرردرماده 240 قانون آیین دادرسی کیفری نیست بنابراین ضمن اعتراض تجدیدنظر خواه به استناد بند الف ماده 257 قانون مذکور رأی تجدیدنظرخواسته راتأیید نمود .
نظریه کارآموز : دربند « د» ماده 232 آیین دادرسی کیفری آمده است جرایمی که طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه کامل است قابل تجدیدنظر خواهی می باشد ودرپرونده فوق الذکربه دلیل اینکه کمتراز 5/1 دیه کامل است تجدید نظر خواهی موردی ندارد .
کلاسه پرونده : 34 / 86 شماره پرونده کار آموز : تجدید نظر خواه : حسین اله و غیره .
مجتمع و شعبه رسیدگی : اراک شعبه پنجم تجدیدنظرخواسته : اعتراض نسبت به دادنامه 525 / 85 صادره از شعبه هفتم اراک تجدیدنظر خوانده : غلامرضا موضوع دادنامه : الزام به تنظیم سند گردشکار : در مورخه 18 / 7 /85 دادنامه ای از شعبه هفتم دادگاه حقوقی اراک صادر گردیدکه این دادنامه درخصوص دعوی آقای حسین اله وغیره به طرفیت خوانده غلامرضا به خواسته الزام به تنظیم سندرسمی موازی هشت هزارمترمربع مشاع با احتساب کلیه خسارات قانونی وارده از عطف توجه و بررسی در جامع اوراق متشکله مندرجات دادخواست ابرازی به انضمام اصول دلائل مدرکیه ، شرح اظهارات متقاضی وکیل رسمی تعرفه موکلین یاد شده پیرامون چگونگی وقوع عقد بیع نسبت به مورد معامله مقدار اراضی صدرالذکر از جانب احد از نامبردگان با مشخصه حسین اله اصالتا و دلایتا با خوانده فروشنده حسب مندرجات فروشنامه های عادی به دلایل اوراق صورتجلسه مضبوط و با ملاحظه اسناد عادی و رسمی ابزاری صدرالتوصیف حالیه محاکمه با انتخاب به مراتب مسطوره و با قطع نظر ازکم وکیف وقوع معامله فیمابین مقدارعیین مذکورنسبت به مبیع مزبور وهمچنین صحت وسقم دفاعیات مطروحه خوانده به حکایت مندرجات لوایح دفاعیه تقدیم به پیوست ادله و اسناد مدرکیه که اجمالا دال برعدم صحت عقود بیع از جهت عدم وجود دارد و نتیجتا صوری بودن آن دارد اکنون حسب نتیجه استعلام حاصله از اداره ثبت اسنادکه مشعر برتأییدمالکیت قانونی خوانده و مضافا موضوع توصیف مقدارسهم قانونی وی از ناحیه دادسرای عمومی و ایضا برابرنامه دایره اجرای ثبت اراک می باشدفلذا با عنایت به عدم قابلیت اجابت خواسته معنونه خواهان به کیفیت صدرالحشار به دلیل بازداشت قانونی مبیع به استناد مفهوم مادتین 2- 194 از قانون آیین دادرسی مدنی قرارعدم استماع دعوی صادر نمود و سپس درتاریخ 30 /8 /85 به آقای حسین اله ابلاغ گردید وایشان درفرجه کانونی به این دادنامه اعتراض کردند واین اعتراض به همراه لایحه دفاعیه معترض به دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع گردید .
ودادگاه محترم تجدیدنظر استان با مطالعه کامل پرونده ومحتویات پرونده ختم رشیدی اعدام نمودو مبادرت به صدور رأی نمود .
رأی دادگاه تجدیدنظر : دادگاه محترم بیان نمودکه پس ازبررسی بیشترملاحظه می گرددکه مورد بازداشت قسمتی از مبیع ازموارد صدورقرارنیست فلذا به استناد ماده 353 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معتبرفرعنه پرونده جهت رسیدگی ماهیتی به دادگاه مربوطه اعاده تا نفیا یا اثباتا اظهارنظر نمایند .
نظریه کارآموز : درماده 353 آیین دادرسی مدنی آمده است دادگاه تجدیدنظر درصورتی که قرار مورد شکایت را مطابق با موازین قانونی تشخیص دهد آن را تأییدمی کند.
درغیراین صورت پس ازنقض پرونده را برای رشیدی ماهوی به دادگاه صادرکننده قرارعودت می دهدو در پرونده فوق الذکربه جهت اینکه قسمتی ازمبیع ازموارد صدورقرار نبوده پرونده جهت رسیدگی ماهیتی به دادگاه عودت شده است .
کلاسه پرونده : 405 / 86 شماره پرونده کارآموزی : تجدیدنظر خواه : مجید مجتمع وشعبه رسیدگی : اراک- شعبه پنجم تجدیدنظر استان موضوع دادنامه : استرداد اتومبیل تجدیدنظر خوانده : قاسم گردشکار: درمورخه 23/1/86 دادنامه ای به شماره 47 / 86 از شعبه دادگاه عمومی حقوقی اراک صادرگردیدکه دراین دادنامه بیان شده است درخصوص دادخواست آقای مجید به طرفیت آقای قاسم به خواسته رسیدگی وصدورحکم مبنی برمحکومیت خوانده به استرداد یک دستگاه اتومبیل وانت مقدم به یازده میلیون ریال به انضمام هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل نظر به محتویات پرونده ازآنجایی که مستندابرازی وکیل محترم خواهان دادنامه ها صادره ازشعبه 106 دادگاه عمومی جزایی اراک بوده که به موجب دادنامه صادره ازشعبه ششم دادگاه تجدیدنظر نقض گردیده است ونظر به اینکه دعوی مطروحه مستند به دلیل ومدرک محکمه پسند دیگری نمی باشدفلذا ثابت ووارد تشخیص داده شده مستندا به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی وماده 1257 قانون مدنی حاکم بر بیحقی خواهان صادرگردید سپس این دادنامه درتاریخ 8 /2/86 به وکیل خواهان ابلاغ گردید سپس آقای مجید ( تجدیدنظرخواه ) در فرجه قانونی به این رأی اعتراض نمود ودرلایحه اعتراض خودعنوان نموده است که دادگاه بدوی صرف اینکه حکم کیفری شعبه 106 استنادی اینجانب نقض گردید .حکم بی بی حق اینجانب صادرنموده اند و آیا واقعا اینجانب به عنوان مالک خود درحق استرداد آن را ندارم و آیا برفرض که اینجانب به تغییر