مقدمه
بی شک یکی از مهمترین مسائلی که در تاریخ بشریت مهم بوده هست راستگویی و لزوم وفای به عهد است و به همین سبب دین مبین اسلام توصیه اکیداً بر وفای به عهد نموده است که خود نوعی راستگویی است تا جائیکه یکی از قواعد مشهور فقه اسلامی قاعده مشهور «اوفوبالهود» است .
هر مسئله مهم ضمانت اجراهای سختی را برای عدم رعایت آنها در پی دارد و لذا در اسلام برای عهد شکنی ضمانت اجراهای دنیوی و اخروی در نظر گرفته شده است.
به شیوههای گوناگون ممکن است تعهدی بوجود آید و شخصی را متعهد ساخت.
تعهد قراردادی که در نتیجه توافق بین دو یا چند اراده بوجود میآید یکی از انواع آن میباشد.
متعهد هم به سبب قرارداد ملزم میگردد یکسری کارهایی را انجام دهد یا مبلغی را بپردازد یا .
.
عدم ایفای وظایف قراردادی سبب نقض تعهد شده و ضمانت اجراهایی را در پی دارد که جبران خسارت ناشی از این نقض یکی از انواع آن میباشد.
در این تحقیق که تا سر حد امکان سعی در کامل بودن آن بوده ولی بیشک کامل نیست، جبران خسارات ناشی از نقض قراردادها بررسی میگردد و بطور کلی در چهار بخش آمده است، بخش اول کلیات میباشد که در فصل اول آن قواعد عمومی راجع به موضوع گفته و بررسی میشود و در فصل دوم آن ماهیت مسوولیت و مبانی و منابع آن مورد بررسی قرار می گیرد.
در بخش دوم که راجع به مسوولیت قراردادی و ضمانت اجرای آن است بحثهایی چون محدوده الزامات قراردادی طرفین عقد (فصل اول) شرایط تحقق مسوولیت قراردادی (فصل دوم) و دعوی جبران خسارت مورد بررسی قرار میگیرد.
اینکه در صورت نقض قرارداد توسط متعهد و ورود خسارت به متعهد له باید متعهد جبران کند همیشه لایتغیر نیست به عبارت دیگر گاهی اوقات وجود بعضی عوامل و شرایط باعث میشود متعهد علیرغم نقض تعهد و ورد خسارت به متعهد له از پرداخت خسارت معاف گردد به همین جهت اسباب معافیت از پرداخت خسارت در بخش سوم این تحقیق بررسی شده است.
با توجه به اصل آزادی اراده ها طرفین قرارداد میتوانند در هر موردی توافق کنند به شرط اینکه خلاف نظم عمومی و قواعد آمره نباشد ولی آیا درباره عدم مسوولیت طرفین در صورت نقض قرارداد می توانند توافق کنند یا خیر؟
اگر میتوانند تا چه حدی مجاز میباشند؟
به این سئوالات در بخش چهارم پاسخ داده شده است.
در پایان برخورد واجب میدانم از کلیه معلمین و اساتیدی که مرا در راه کسب دانش و معرفت یاری نمودهاند مخصوصاً دکتر اسدالله رنجبر که زحمت راهنمایی و مشاوره بنده را در این تحقق تقبل فرمودند و دکتر مرادی که داوری نهایی این پروژه را پذیرفتند و نیز خواهر عزیز و بزرگوارم فاطمه رضایی امین که در تصحیح و نگارش این پروژه زحمت زیادی را متحمل شدند تشکر و قدر دانی نمایم.
مهدی رضایی امین
شهریور 84
بخش اول
کلیات
برای ورود به هر بحثی اول باید کلیات آنرا بررسی کرد لذا ما در اینجا نخست قواعد عمومی آنرا بیان کرده و سپس مفهوم مسئولیت و اقسام آنرا بررسی خواهیم کرد.
فصل اول) قواعد عمومی
گفتار اول) تعریف خسارت: خسارت در لغت، به معنی «ضرر » آمده است، فعل آن خسارت کشیدن می باشد که به معنی متحمل خسارت شدن، ضرر بردن و جبران ضرر کسی را کردن است.
در حقوق مالی است که باید از طرف کسی که باعث ایراد ضرر مالی بدیگری شده به متضرر داده شود و زیان دارد شده را هم خسارت گویند.
و در اصلاح به معنی زیان یا ضرر وارده آمده است.
در عرف نیز مانند حقوقدانان آنرا به معنای اصطلاحی آن بکار میبرند.
خسارت سنگ اول و بنای مسئولیت است .
قانون صراحتاً آنرا تعریف ننموده است.
ولی در جاهای مختلفی از آن نام برده مانند خسارت دادرسی، خسارت تأخیر تأدیه، خسارت حاصله از عدم انجام تعهد و ضرر مادی و معنوی (ماده 1 ق.
م.
م مصوب مرداد ماه 1339).
بطوریکه قانون مدنی حاکی است مفهوم وسیع خسارت مشتمل بر ضرر مادی و معنوی است.
با این حال لطمه به احساسات شخصی غیرمالی بوده و خارج از مفهوم خاص ضرر و خسارت است، و مبلغی که از این بابت به محکوم از پرداخت می شود.
جبران ضرر مادی نبوده، بلکه جبران ضرر معنوی است.
ملاک کلی که میتوان بر ای خسارت در نظر گرفت اینست که هر جا که مال موجودی (امل از مال مادی یا مال معنوی) از مالک از دست برود یا اینکه از تحصیل مال مسکن الحصولی محروم شود، به مالک آن، خسارت وارد شده است، حالا اگر این خسارت قابل استناد (اعم از مستقیم یا غیر مستقیم) به شخصی باشد، قابل جبران است ولی چنانچه قابل استناد نباشد قابل جبران نیز نخواهد بود.
بر اساس این تعریف، خساراتی که با اراده مالک و یا رضایت او به اموالش وارد می شود، چون شخص خودش مسوول بوده قال جبران نخواهد بود و در واقع نوعی تهاتر معنوی صورت گرفته است.
قرارداد را معمولاً چند نفر (دو نفر یا بیشتر) منعقد می نماید، و به سبب قرارداد یکسری تعهداتی بر هر کدام از طرفین بار می شود که باید انجام دهند، چنانچه هر کدام از آنها از انجام تعهدات قراردادی خود امتناع بورزند و یا به هر نوعی موجبات نقض قرارداد را فراهم کنند، ممکن است باعث ورود خسارت به طرف دیگر می شوند که باید جبران کنند.
موضوع بحث ما، در اینجا جبران این نوع خسارات میباشد.
گفتار دوم) مفهوم و ماهیت نقض قرارداد: همانطور که گفته شد قرار داد ( اعم از عقد معین یا نامعین موضوع ماده 10 ق.م) که عموماً بین دو نفر منعقد میشود برای هر کدام از آنها یکسری تعهداتی را بوجود می آورد و اثراتی دارد که چنانچه یکی از طرفین از انجام دادن وظایف قراردادی در مقابل طرف دیگر امتناع ورزد اصطلاحاً می گوییم، قرار داد ر ا نقض کرده است.
در اینکه آیا لزوماً نقض از طرف یکی از طرفین قرارداد صورت میگیرد یا هر دو طرف باید مفاد قرارداد را انجام ندهند تا نقض صورت گیرد باید گفت که همانطور که معنای لغوی نقض (که به معنای شکستن عهد و پیمان) آمده است برداشت میشود، امکان دارد از جانب هر دو طرف قرارداد نیز صورت گیرد ولی نقض دو طرف حالات مختلفی میتواند داشته باشد مثلاً اگر هر دو طرف بر عدم انجام مفاد قرارداد توافق نمایند، این توافق آنها نوعی قرارداد است که به آن اقاله گویند ولی آنچه در اینجا مد نظر ماست، اینست که، یکی از طرفین بر اجرای تکالیف قراردادی خود امتناع ورزد، و در نتیجه این امتناع، به طرف دیگر خسارتی وارد شود.
البته برای جبران خسارت ناشی از نقض قرارداد، نقض باید به مفهومی که گفته شد اثبات شود، و اثبات آن نیز طبق قاعده فقهی «البنیه علی المدعی و الیمین علی من انکر» میباشد.
باید توجه داشت که برای اثبات نقض قرار داد، اول باید وجود آن اثبات گردد و پس از مفاد قرارداد وظایف هر کدام از طرفین را استخراج کرده و بر اساس آن نقض را اثبات کرد.
فصل دوم) ماهیت مسوولیت: گفتار اول) مفهوم مسوولیت: مبحث اول) مفهوم لغوی و اصطلاحی مسوولیت: مسئولیت مصدر صناعی جعلی از مسوول، ضمانت، ضمان تعهد و مؤاخده آمده است.
و در اصطلاح حقوقی تعهد قهری یا اختیاری شخص در مقابل دیگری است (خواه مالی باشد یا غیرمالی) و در حقوق اقسامی دارد: مسئولیت جزایی، مسئولیت مدنی، مسئولیت اداری یا انضباطی، مسئوولیت سیاسی.
مسئولیت قراردادی.
مبحث دوم) اقسام مسئولیت: همانطور که گفته شد مسئولیت اقسامی دارد و بر اساس معیارهای مختلفی قابل تقسیم است.
بطور کلی می توان گفت که مسئوولیت به دو نوع مسوولیت اخلاقی و مسئولیت حقوقی قابل تقسیم است و به نوعی تمام انواع مسوولیت در این دو نوع مسوولیت جای میگیرند.
لذا ما در اینجا این دو نوع مسئولیت را از هم تفکیک میکنیم.
بند اول) مسئولیت اخلاقی: از کلمه مسئولیت جنبه اخلاقی آن متبادر به ذهن می شود.
مسئولیت اخلاقی در ذات و نهاد هر انسانی وجود دارد، از آغاز پیدایش انسان تاکنون (به نظر می رسد) به همان میزان وجود داشته است و ملاک و معیار سنجش آن وجدان انسانی میباشد.
لذا در صورتیکه فردی کاری ناشایست انجام دهد یک نوع ناسازگاری وجدانی در نهاد او بوجود میآید و این نشان میدهد که آن فرد ذاتاً و اخلاقاً مسئولیت پذیر است هر چند در این دنیا نتواند آنرا جبران کند و یا اینکه بتواند ولی جبران نکند.
بند دوم) مسئولیت حقوقی: مسئولیت حقوقی آن دسته از مسئولیتهای اخلاقی است که در قوانین مدونه هر جامعهای شناخته شده و ضمانت اجراهایی برای آنها در نظر گرفته شده است.
بنابراین رابطه بین مسوولیت اخلاقی و حقوقی عموم و خصوصی مطلق است بدین ترتیب که هر مسوولیت حقوقی یک مسوولیت اخلاقی است ولی همه مسئولیتهای اخلاقی، مسئولیت حقوقی نمیباشند.
مثلاً دروغ مسوولیتی اخلاقی به دنبال دارد چرا که از لحاظ اخلاقی زشت و نکوهیده است ولی صرف دروغ (به غیر از بعضی مصادیق خاص آن) ضمانت اجرای حقوقی ندارد، یعنی نمیتوان کسی را به اتهام اینکه یک دروغ گفته است محاکمه کرد چرا که قانونگذار ما برای آن ضمانت اجرایی در نظر نگرفته است.
بطوریکه از این مباحث بر می آید ملاک و معیار تشخیص این دو نوع مسئولیت از هم (اخلاقی و حقوقی) در وجود و یا عدم وجود ضمانت اجرا از طرف قانونگذار بر ای آن میباشد.
چنانچه ضمانت اجرا برای آن در نظر گرفته شده باشد، حقوقی، و چنانچه برای آن ضمانت اجرایی در نظر نگرفته باشد، مسوولیت اخلاقی است.
مسئولیت حقوقی نیز به نوبه خود اقسامی دارد.
که آنها را بررسی میکنیم: اول) مسئولیت کیفری، مسوولیت کیفری آن دسته از مسئوولیتهای حقوقی هستند که ضمانت اجراهای کیفری چون اعدام، حبس، جزای نقدی، شلاق و .
برای آنها در نظر گرفته شده است.
ضمانت اجرای این نوع مسئوولیتها بسیار قویتر از سایر انواع مسئولیتهاست، زیرا قانونگذار به سبب حساسیتهایی که این نوع اعمال موجد مسوولیت دارند بر آنها ضمانت اجرای قوی در نظر گرفته است.
مثلاً قبح و زشتی قتلی که توسط کی نفر اتفاق می افتد بسیار بیشتر از نقض قرار دادی است که توسط شخص دیگری اتفاق می افتد به همین لحاظ است که قانونگذار بر اساس ملاکهای عرفی و مذهبی ، برای اولی مسئولیتی سخت تر از دومی در نظر گرفته است.
دوم) مسئولیت مدنی: آن دسته از مسئولیتهای حقوقی است که قانونگذار برای آنها ضمانت اجراهای مدنی از جمله جبران خسارت، تأدیه دین، الزام به دادن بدل و غیره در نظر گرفته است و به دو نوع مسئولیت قهری و قراردادی تقسیم میشود: 1- مسوولیت قهری: یک نوع مسوولیت مدنی است که مبنای آن اتفاق است و مسبوق به قرار داد بین طرفین نمیباشد.
بدین صورت که قانونگذار به بعضی اعمال افراد که به صورت یک جانبه و بدون توافق انجام میدهند به صورت قهری مسوولیتی بار کرده است و مرتکبین آنها را قانوناً مسئول می داند.
مثلاً در ماده 307 ق.
م گفته «امور ذیل موجب ضمان عمری است»: 1- غصب و آنچه در حکم آن است 2- اتلاف 3- تسبیب 4- استیفاء.
” در هیچکدام از این موارد هیچ قراردادی بین فاعل این کارها و صاحب مال غصب شده، استیفاء شده، تلف شده .
وجود ندارد و قانونگذار قهراً بر کار این فاعل مسوولیتی بار کرده است که به آن مسوولیت قهری یا ضمان قهری گفته میشود.
2- مسئولیت قراردادی: دکتر کاتوزیان مسوولیت قراردادی را چین تعریف کردهاند: «الزام متعهد به جبران خسارتی که در نتیجه عدم اجرای قرار داد به طرف او وارد می شود».
« این خسارت بوسیله دادن مبلغی پول جبران میگردد.
این پول را بعضی معادل انجام تعهد اصلی شمردهاند.
ولی مسوولیت متعهد التزام دیگری است.
که در نتیجه عهد شکنی بوجود می آید و منبع مستقیم آن عدم انجام عقد است.
پس مسوولیت قراردادی را نباید با مسائل مربوط به عدم اجرای عقد مخلوط کرد.
به بیان دیگر التزام به جبران خسارت طلبکار قراردادی دنباله و بدل تعهد اصلی نیست؛ ضمان عارضی است که بر اثر تقصیر متعهد و کوتاهی او در دفاعی به عهد بوجود میآید و انتساب آن به قرارداد بدین اعتبار است که مبنای تقصیر مسئوول نقض قرار داد او با زیان دیده است نه تکلیف عمومی مربوط به خودداری از اضرار به دیگری .
به همین جهت نیز نویسندگان ق.
م لزوم جبران این ضرر با منوط به تصریح در قرارداد یا حکم عرف و قانون ساختهاند (ماده221 ق.
م) در حالیکه اگر التزام دنبالهتعهد قرادادی بود، نیازی بدین حکم احساسی نمیشد زیرا بدیهی است که متعهد باید به مفاد پیمان عمل کند و گریزی از اجرای آن در شرایط عادی ندارد.
در بیان زمان طرح مسئولیت میتوان گفت، در جایی که طلبکار نمیتواند به موضوع التزام طرف قرارداد دست یابد، حق پیدا می کند تا خسارت ناشی از عدم اجرای عقد را از او بگیرد.
ایجاد این حق در صورتی است که متعهد در عدم اجرای عقد مقصر باشد، یا به بیان دیگر عدم اجرا منسوب به او باشد.
پس اگر ثابت شود که حوادث خارجی و قهری مانع از وفای به عهد شده است، مدیون نیز از الزام به جبران خسارت معاف می گردد.
3- دوگانگی مسئولیت قهری و قراردادی: ممکن است به نظر برسد که چون مبنای این دو نوع مسئولیت تقصیر است، تفکیک آنها به دو نوع، کاری بیهوده میباشد.
ولی همانطور که یکی از اساتید گفتهاند مسئولیت قراردادی ناشی از عهد شکنی و نقض قرار داده بوده در حالیکه مسئولیت قهری ناشی از تجاوز از قانون میباشد.
پس، «از نظر مفهوم تقصیر، آن دو متفاوت بوده و معیار تمیز تقصیر در مسوولیت قهری، تجاوز از قانون است حال آنکه در مسئولیت قراردادی، نقض عهد و پیمان شکنی می باشد.» بنابراین همین تفاوت کافی است که احکام آن دو را متفاوت سازد، به عبارت دیگر تفاوتهای این دو نوع مسئولیت به گونهای است که ایجاب می کند هر کدام در جای ویژه خویش قرار گیرند.
دقت در ابواب قانون مدنی نیز موید این ادعاست .
قانونگذار در فصل دوم از باب اول قانون مدنی نیز از اثر معاملات سخن گفته که مبحث اول آن به قواعد عمومی و مبحث دوم به خسارات حاصله از عدم اجرای تعهدات اختصاصی یافته است اما مسئولیت قهری در باب دوم قانون مدنی قرار گرفته است و این خود مؤید این نکته است که قانونگذار این دو نظام مسئولیت را جدا از یکدیگر تلقی نموده است.
یکی از اساتید حقوق مدنی نیز ضمن بیان نظریه طرفداران تعدد مسئولیت قهری و قراردادی، سرانجام با استناد به عقیده عدهای از حقوقدانان معتقد گردیده که از آنجا که در مسئولیت قراردادی، مدیون بر اثر بستن یک قرار داد، تعهد ویژهای را بر عهده گرفته است، باید به پیروی از قانون مدنی، مطالعه و بررسی این دو نهاد بطور جداگانه صورت پذیرد.» ما نیز با این دید به بررسی مسوولیت قراردادی که موضوع این پروژه میباشد میپردازیم.
تنها باید توجه داشت که این در نظام مسئولیت دارای احکام مشترکی هستند مگر آنچه که با مسئولیت قراردادی منطبق نباشد.
سوم) تفاوت بین مسئولیت کیفری و مدنی: در حقوقهای بدوی جبران خسارت جنبه انتقام و مجازات داشت.
با پیشرفت تمدن این وضع تغییر یافت ، بطوریکه امروزه مسئولیت کیفری به کلی متفاوت از مسئولیت مدنی است.
برخی از تفاوتهای این دو نوع مسئولیت به اختصار به شرح زیر است.
1- برخی از اعمال کیفری مانند ولگردی منحصراً جنبه کیفری دارد، زیرا از ارتکاب آنها کسی متضرر نمیشود یا به عبارت دیگر در اینگونه موارد مسئولیت مدنی مورد پیدا نمیکند.
2- از اعمال دیگر کیفری مانند سرعت در رانندگی ممکن است مسئولیت مدنی ناشی نشود.
3- مسئولیت کیفری تابع قواعد خاصی است که در مسوولیت مدنی شناخته نشده است از این قبیل است قاعدهقدیمی که در آن برقراری جرم و مجازات (مسئولیت جزایی) مستلزم نص قانونی است.
(مواد 2 و 11 ق.
ا که بیانگر اصل قانونی بودن جرم و مجازات میباشند).
4- از برخی از اعمال مانند سرقت و قتل عمد مسئولیت جزایی و در عین حال مسئولیت مدنی ناشی میگردد.
معهذا در اینگونه موارد این دو نوع مسئولیت با یکدیگر مختلط و مشتبه نمیگردند.
چه، در اینصورت دو دعوای عمومی و خصوصی به خواستههای مجازات و ضرر و زیان ناشیه از جرم این دو نوع مسئولیت را از یکدیگر متمایز میکند.
گفتار دوم) منابع مسوولیت قهری و قراردادی: قواعد مسوولیت مدنی د ر کشور ما همانند برخی دیگر از قواعد (ما)، آمیزهای از حقوق اسلامی و قوانین اقتباس شده از غرب میباشد.
چنانکه در قانون مدنی اصطلاحات و عناوین از فقه گرفته شده و از غصب و اتلاف و تسبیت به عنوان اسباب ضمان یاد شده است.
در حالیکه در قانون مسئولیت مدنی مصوب 1339 که از حقوق چند کشور اروپایی اقتباس گردیده، شیوهای دیگر مسئولیت مدنی در نظر گرفته شده که باید با قواعد فقهی مذکور در قانون مدنی سازگار گردد.
بدین جهت ما نیز برای آشنائی با مبانی مسئولیت ، ابتدا به بررسی سابقه تاریخی آن در فقه (مبانی و منابع فقهی) و سپس به مطالعه مبانی نظری آن (نظریههای تقصیر و ایجاد خطر) میپردازیم.
مبحث اول) منابع فقهی: در ارتباط با ضمان ناشی از عدم اجرایی قرارداد در فقه، باب مشخص و معینی وجود ندارد، فقها تحت عناوین گوناگونی به جبران خسارات ناشی از عدم اجرای قرارداد؛ پرداخته اند که عمدهترین آنها، قواعد فقهی اتلاف، تسبیب، ضمان ید و .
میباشند.
که ما در اینجا آنها را بیان خواهیم کرد.
بند اول) قاعده اتلاف: این قاعده یکی از منابع مسئولیت مدنی است که از عبرت مشهور «من اتلف مال الغیر فهوله الضامن» گرفته شده است.
و بدین معناست: که هر کس مال دیگری را تلف نمایند ضامن جبران آن است بنا بر این قاعده در ایجاد ضمان، عمد و غیر عمد تأثیری نداشته و آنچه که شرط ضروری برای ایجاد مسئولیت است، اینست که زیان باید به فعل فاعل منتسب باشد.
«بنابراین هر چند در ضمان اتلاف، تقصیر شرط نیست ولی انتساب شرط است و بایستی این جهت که رکن اصلی ضمان است احراز گردد.» برای اینکه تلف مستند به فعل فاعل باشد، عرفاً باید بین فعل فاعل و تلف رابطه علیت وجود داشته باشد بطوریکه تلف را مستند فعل او بدانند.
بند دوم) قاعده تسبیب: این قاعده نیز همانند اتلاف یکی از منابع مسئولیت مدنی است و در فقه تحت یک عنوان آمدهاند و بررسی میشوند.
به موجب این قاعده، هر گاه، فعل شخصی (اعم از مثبت یا منفی) مع الواسطه موجب تلف مال دیگری گردد وی ضامن خواهد بود.به عبارت دیگر در صورتیکه شخص، مالی را بطور مستقیم تلف ننموده بلکه برای تلف کردن آن، سبب سازی و تمهید مقدمه نماید، کار او را تسبیب گویند و در اینصورت ضامن خواهد بود بنابراین برخلاف اتلاف در اینجا کار انجام شده از طرف عامل ایجاد علت تلف نیست بلکه، تنها فراهم آوردن زمینهای است که عرفاً و عادتاً احتمال منجر شدن آن به اتلاف وجود دارد.
باید توجه داشت که برای مسوول دانستن سبب، باید علاوه بر اینکه به حکم عادت انتظار وقوع حادثه زیانبار برود، فعل انجام شده از طرف مسبب نیز عرفاً عدوان و تجاوز و تقصیر تلقی گردد و در غیر اینصورت برای او ضمانی متصور نخواهد بود.
پس برخلاف اتلاف تقصیر رکن اصلی تسبیب میباشد.
بنابراین چنانچه حفر چاه در ملک شخصی حفر کننده چاه، صورت گیرد، این عمل وی مسئولیت و ضمانی نخواهد داشت.
بند سوم) قاعده ضمان ید: یکی دیگر از منابع مسئولیت مدنی به معنای عام، قاعده ضمان ید می باشد که بموجب آن هر کس بر مال دیگری مسلط گردیده و آن مال ناقص یا تلف شود، آن شخص ضامن خواهد بود.
مقتضای اولیه این قاعده اینست که تصرف بر مال دیگری ، موجب ضمان متصرف در مقابل مالک می گردد.
بر اساس مفاد این قاعده به صرف وقع ید بر مالی – حتی بدون تعدی و تفریط- ضامن خواهد بود حتی اگر تلف مستند به فعل او نباشد، چرا که ید او، ید ضمانی بوده و بدون تعدی و تفریط نیز ضامن است، بنابراین نه مانند قاعده اتلاف، احراز رابطه سببیت بین فعل فاعل و تلف مال لازم است و نه مانند قاعده تسبیب احراز تقصیر فاعل.
مبحث دوم) مبانی نظری: همانطور که گفته شد، هدف مسئولیت مدنی، جبران خسارات وارده بر اشخاص است و در صورتیکه شخصی به دیگری آسیبی وارد نماید، عامل ضرر را ملزم مینماید که خسارت متضرر را جبران سازد.
در اینجا میخواهیم بدانیم که علت این حکم چیست و به عبارتی چه چیزی این امر را توجیه مینماید و بر چه مبنا و اساسی می توان کسی را ملزم به جبران خسارت نمود و او را مسوول ساخت؟
در اینجا مقدمتاً یادآوری میگردد که ممکنست جبران خسارت بواسطه وجود قراردادی بین دو نفر باشد که بموجب آن قرار داد هر یک از طرفین تقبل نموده که در صورت عهد شکنی و تخلف از تعهدات قراردادی، زیان وارده بر طرف دیگر را بپردازد ولی در صورتیکه چنین قراردادی در بین نباشد، برای اقامه دعوی مسئولیت مدنی باید خسارت وارده به عامل زیان مرتبط و منتسب بوده و او آنرا ایجاد نموده باشد اما در اینکه بر چه مبنایی میتوان عامل ضرر شناسایی و ضرر را به او مرتبط نمود، و به عبارت دیگر برای تعیین و مبنای مسئولیت مدنی، نظریههایی ارائه گردیده که به بررسی آنها می پردازیم.
بند اول) نظریه تقصیر: این نظریه علت مسوول شناختن عامل ورود زیان و محکومیت وی به جبران خسارت را ارتکاب تقصیر توسط او میداند.
به موجب این نظریه شخص زمانی مسئول خسارت ناشی از فعل خود میباشد که مرتکب تقصیر گردیده باشد.
بنابراین تقصیر رکن اساسی و اصلی مسئولیت به شمار می رود همچنین باید بین خسارت و تقصیر رابطه سببت موجود باشد.
« این نظریه از حقوق رومی گرفته شده است و به آن «مسئولیت درون ذاتی» یا «نظریه ذهنی» نیز می گویند.
» معیار سنجش تقصیر نیز ، به نظر میرسد معیار نوعی باشد و برای اینکه زیان دیده به جبران خسارت دست یابد.
باید تقصیر طرف دیگر را ثابت نماید.
در نظر مذکور تقصیر دارای دو چهره بوده است: اول چهره بیرونی که همان اقدام به عمل توأم با خطا و ترک وظیفه است که در این مورد وجود قصد لازم نبوده و عدم رعایت احتیاطات و پیشبینی های لازم، تقصیر بوده است دوم، چهره درونی که مربوط به قوه تمیزه عامل ورود خسارت است.
شخص مذکور باید درک اینکه عمل او موجب خسارت میگردد را داشته باشد بنابراین فرض تقصیر برای اشخاص غیر ممیز (صغیر غیر ممیز) امکانپذیر نمیباشد.
(مانند مواد 333 و 334 ق.
م و نیز ماده 1 ق.م.م.
مصوب 1339).
بند دوم) نظریه خطر: به موجب این نظریه که به « مسئولیت برون ذاتی یا واقعی» شهرت دارد ، هر گاه کسی به کاری دست بزند که ضرری از آن به غیر وارد شود هر چند که تقصیری نداشته باشد، مسوول جبران خسارت وارده خواهد بود.
به تعبیر دیگر در این نظریه، صرفاً به خسارت و رابطه علیت بین فعل شخص و ورود ضرر توجه میشود و اعتماد بر امنیت که هر کسی دست به کاری میزند و سود آنرا می برد باید زیان آنرا نیز بپردازد.
بخش دوم مسوولیت قراردادی و ضمانت اجرای آن فصل اول) محدوده الزامات قراردادی طرفین عقد: هر قراردادی که بین دو نفر منعقد میگردد یکسری الزامات و وظایفی را برای طرفین به دنبال دارد و طرفین باید بر اساس آن رفتار کنند، چنانچه از وظایف قراردادی خود کوتاهی کنند مسئولیت بر آنها بار شده و باید جبران کنند.
ولی این مسئولیتی که برای طرفین از قرارداد ناشی میشود همیشه بطور نامحدود نیست بلکه محدود به یکسری عواملی است که در چارچوب آن وظایف و عوامل باید رفتار کند، این موارد تحدید مسئولیت را در زیر بیان میکنیم.
گفتار اول) وجود قرارداد صحیح و الزام آور بین طرفین: هر قراردادی زمانی الزام آور است و طرفین مکلف به اجرای مفاد آن میباشند که صحیح واقع شده باشد و قانون نیز آنرا به رسمیت شناسد.
بدیهی است اگر قرار داد به صورت یکی از عقود معین تعریف شده در قانون مدنی باشد هر کدام از این عقود شرایط خاص خود را دارد که طرفین برای تشکیل و انعقاد آن باید رعایت کنند، اگر قرارداد بین طرفین، عقد معین نباشد، بلکه از جمله قراردادهایی باشد که مشمول ماده10 ق.
م میشود، باز هم طرفین ملزم به رعایت مقرراتی هستند که در مواد 183 به بعد قانون مدنی و موادی که شرایط قراردادها و عقود را بطور کلی بیان کردهاند، میباشند.
شرایط صحت معاملات (قراردادها) نیاز به بحث مفصل و وسیعی دارد که مجال آن در این تحقیق مختصر نمیگنجد.
ولی بطور کلی میتوان گفت، قرارداد، از توافق دو یا چند اراده در موضوعی واحد بوجود میاید.
برای اینکه این قرارداد صحیح باشد: اولاً این ارادهها باید شرایط ایجابی قرارداد را داشته باشند.
و از سلامت کامل برخوردار باشند یعنی هم اهلیت قانونی داشته و هم این اهلیت و شخصیت آنها کاملاً آزاد باشند مثلاً از طرف شخص دیگری مجبور به انعقاد قرار داد شده باشند لذا در ماده190 ق.
م گفته که طرفین باید رضا داشته باشند و نیز در انعقاد نوع قراردادی که بین آنها منعقد میگردد نباید اشتباه کرده باشند، برای همین است که ماده190 ق.
م میگوید قصد طرفین، چه اگر در قصد خود اشتباه کنند، آنچه که واقع میشود مورد خواست او (طرف قرارداد) نبوده و آنچه که او میخواسته واقع نشده است.
ثانیاً: موضوعی که آنها درباره آن توافق می کنند یکسری شرایط و ویژگیهایی داشته باشد مثلاً موضوع قرارداد (معامله) نباید مبهم و مردد باشد، لذا در ماده190 ق.
م بند 3 گفته که موضوع قرارداد (معامله) باید معین باشد.
جهت معامله یعنی هدف از انعقاد آن قرار داد بین طرفین لازم نیست در قرار داد تصریح شود ولی اگر تصریح شد باید از لحاظ قانونی و شرعی، مشروع باشد.
در اینصورت است که قرارداد صحیحی واقع شده ، در نتیجه بین طرفین الزام آور است.
و باید بر اساس مفاد آن رفتار کنند.
گفتار دوم) تعهدات اصلی طرفین: تا اینجا روشن گردید که برای عهد شکنی، وجود قرارداد الزام آوری ضروری بوده، حال سئوال اینجاست که محدوده این الزام قراردادی تا چه قدر است و تجاوز به کدامیک از تعهدات قراردادی عهد شکنی محسوب میگردد؟
بنابراین برای شناخت تعهدات ناشی از قرارداد و در نتیجه مسئولیت ناشی از تخلف از آنها باید محتوی قرارداد بطور کامل مورد توجه قرار گیرد.
با شناخت موضوع قرارداد و تعیین میزان تعهدات طرفین قرار داد، مفهوم اجرای عقد روشن میگردد.
تعهدات اصلی طرفین و یا به تعبیر دیگر موضوع قرار داد «چیزی است که مدیون متعهد و ملزم به آن گردیده و طلبکار بطور متعارف انتظار بدست آوردن آنرا دارد.» بنابراین موضوع قرارداد آن چیزی است که بخاطر آن قرارداد منعقد گردیده و طرفین انتظار بدست آوردن آنرا دارند و به عبارت دیگر نتیجهای است که طرفین برای رسیدن به آن، مبادرت به انعقاد قراردادی می نمایند.
بدین جهت میتوان گفت که در هر قرارداد.
تعهدات طرفین عقد، موضوع قرار داد را تشکیل میدهد.
و از آنجائیکه عقد، قانون متعاقدین دانسته شده (ماده 219 ق.
م) ، آنان باید تعهدات خویش را با حس نیت اجرا نموده و در راستای وفای به عهد عمل نمایند.
(ماده275 ق.
م) همچنین ، اجرای موضوع تعهد باید طبق شرایطی باشد که در قرار داد بیان گردیده که به این قاعده حاکم بر تعهدات «اصل مطابقت اجرا با تعهد قراردادی» گفته میشود.
بدین گونه است که اجرای تعهد سبب برائت ذمه میگردد و سقوط تعهد را در پی دارد همچنین در صورتیکه در اجرای تعهدات قراردادی شرط مباشرت شده باشد، اجرای قرار داد توسط شخص ثالث، موجب برائت متعهد نخواهد گردید و مسئولیت قراردادی وی را در پی دا رد( ملاک ماده673 ق.
م) همانگونه که وکیلی حق توکیل به غیر نداشته انجام مورد وکالت را به شخص ثالثی واگذار نماید یا محافظ یا منتفع از مالی آنرا بدون اذن مالک به تصرف دیگری بدهد مسوول خسارات وارده است.
گفتار سوم) لوازم قانونی یا عرفی قرارداد: باید دانست که تعهدات متعاقدین تنها به آنچه در قرارداد آمده خلاصه نمیشود و گاه قانون و عرف تعهداتی را بر آنان تحمیل می نماید که تجاوز به این تعهدات نیز عقد شکنی تلقی می گردد.
بنابراین برای اینکه تعهد ناشی از عقد باشد، ضرورتی ندارد که متعلق قصد مشترک متعاقدین قرار گیرد.
بلکه همینکه تعهد لازمه توافق محسوب گردد، خواه تلازم عرفی باشد خواه قانونی ، تعهد مذکور ناشی از عقد خواهد بود.
همانطوری که ماده 220 ق.
نیز متعاملین را به کلیه نتایجی هم که به موجب عرف و عادت یا به موجب قانون از عقد حاصل می شود، ملزم می داند.
و نیز ماده 225 ق.
م در تکمیل این حکم اعلام می دارد:“ متعارفت بودن امری در عرف و عادت بطوریکه عقد بدون تصریح هم منصرف به آن باشد به منزله ذکر در عقد است.» و جهل متعاملین به حکم عرف نیز، تأثیری در الزام آنان ندارد (ماده 356 ق.
م) بدین جهت امروزه حقوق التزامات و تعهداتی را در زمره آثار عقد می داند که طرفین عقد یا اصلاً اطلاعی از آن نداشته و یا اینکه هنگام انعقاد قرار داد، به آن توجه نداشتهاند.
بنابراین برای بررسی این نکته که آیا مسئولیتی قراردادی محسوب میگردد یا خیر، باید محتویات قرار داد و حتی لوازم عرفی و قانونی آن نیز مورد توجه قرار گیرد و این موضوع نیز بررسی گردد که آیا تعهدی که از آن تخلف گردیده، جزء لوازم قانونی یا عرفی عقد بوده است یا خیر؟
و در صورتیکه تعهد نقض شده، جزء دسته اخیر باشد، مسئولیت حاصله را قراردادی دانست و بطور خلاصه می توان گفت که اینگونه الزامات عرفی یا قانونی، همان الزاماتی است که بطور ضمنی از قرارداد استنباط میگردد و به ارائه ضمنی متعاقدین نسبت داده میشود و در مقابل تعهدات مصرح در قرار داد قرار میگیرد.
فصل دوم) شرایط تحقق مسئولیت قراردادی: حال که قلمرو تعهدات قراردادی طرفین عقد روشن گردید در این فصل به بررسی شرایط تحقق مسوولیت قراردادی می پردازیم.
قبل از ورود به بحث ذکر این نکته لازم است که از وجود پنج شرطی که برای تحقق مسئولیت نام بردهاند، لیکن در اینجا تنها از سه شرط نام برده شده است زیرا از شر «رابطه تقصیر مدیون و خسارت» ضمن این مباحث بحث شده و نیازی به بررسی آن در مبحث جداگانهای وجود نداشته است.
شرط «تصریح به جبران خسارت در عقد یا حکم عرف و قانون» که در ماده 221 ق.
م آمده است، نیز همانگونه که برخی از اساتید حقوق مدنی گفتهاند، حکمی زاید بوده و با توجه به اینکه قواعد عمومی (مانند قاعده لاضرر) نیز بر مسئولیت قراردادی حاکم بوده و با عنایت به قواعد مذکور جبران خسارت حاصله از عهد شکنی، لازم است، بدین جهت نیاز به بحث جداگانهای در رابطه با این شرط احساس نمیگردد.
گفتار اول) عهد شکنی و مفهوم آن: در مسوولیت مدنی، وجود فعل زیانبار یکی از ارکان تحقق مسوولیت است و خصیصه مهم این فعل آن است که انجام آن فاقد مجوز قانونی است و می تواند بصورت مثبت یا منفی و همچنین مادی یا حقوقی باشد مانند معامله فضولی یا عدم فروش مال توسط وکیل و ورد خسارت به موکل.
در عین حال باید دانست که افعال زیانبار در مسئولیت مدنی متنوع هستند، و هر نوع فعلی که موجب ورود خسارت گردد موجب تحقق مسئولیت مدنی است.