وصیتنامه سرى ممکن است به خط وصیت کننده و یا به خط دیگرى باشد ولى در هر صورت باید به امضاى وصیت کننده برسد و به ترتیبى که براى امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه وصیت کننده یا محل دیگرى که در آئین نامه وزارت دادگسترى تعیین مىگردد، امانت گذارده مىشود. طبق قانون امور حسبى کسى که سواد نداشته باشد نمىتواند به طور سرى وصیت نماید. بنابراین وصیت کردن یک اثرى است که از نظر دین مبین اسلام بسیار زیاد توصیه شده است و هر فرد مسلمان باید قبل از مرگ خود وصیتنامه داشته باشد تا ورثه آن بعد از فوت وى بتوانند اموال او را در مسیرى که خود معین کرده استفاده نمایند و از معصومین روایت است که نوشتن وصیتنامه باعث افزایش طول عمر مىگردد.
انواع وصیتنامه
وصیتنامه طبق قانون امور حسبی سه نوع می باشد: 1- وصیتنامه رسمی 2- وصیتنامه خودنوشت 3-وصیتنامه سری
وصیتنامه خودنوشت، وصیتی است که وصیت کننده به خط خود می نویسد و بدین اعتبار وصیتنامه مزبور را خودنوشت نامیده اند. به دستور ماده 287 قانون امور حسبی (وصیتنامه) خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط وصیت کننده نوشته شده و دارای تاریخ روز، ماه و سال به خط وصیت کننده بوده و به امضای او رسیده باشد. فرقی نمی کند که خط وصیتنامه فارسی باشد یا لاتینی یا خط ژاپنی یا چینی و امثال آن و به هر زبانی که باشد، امضای وصیت کننده در وصیتنامه ممکن است قبل از تاریخ یا بعد از تاریخ نوشته شود.
وصیت نامه رسمی تربیت تنظیم و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر شده است می باشد و از نظر رسمیت و اعتبار آن از 2 نوع دیگر بالاتر و بهتر می باشد و اگر کسی وصیت خود را به طور رسمی تنظیم نماید دیگر هیچ خدشه ای به آن وارد نمی باشد و هیچ کدام از ورثه بعد از فوت وصیت کننده نمی تواند ایرادی به آن وارد نماید.
وصیتنامه سری ممکن است به خط وصیت کننده و یا به خط دیگری باشد ولی در هر صورت باید به امضای وصیت کننده برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه وصیت کننده یا محل دیگری که در آئین نامه وزارت دادگستری تعیین می گردد، امانت گذارده می شود. طبق قانون امور حسبی کسی که سواد نداشته باشد نمی تواند به طور سری وصیت نماید. بنابراین وصیت کردن یک اثری است که از نظر دین مبین اسلام بسیار زیاد توصیه شده است و هر فرد مسلمان باید قبل از مرگ خود وصیتنامه داشته باشد تا ورثه آن بعد از فوت وی بتوانند اموال او را در مسیری که خود معین کرده استفاده نمایند و از معصومین روایت است که نوشتن وصیتنامه باعث افزایش طول عمر می گردد.
ارثیه در مراتب قانونی وصیت در چارچوب قانون
شاپور منوچهری
چه بسا شنیده ایم فریاد پدر و یا مادر خشمگینی که فرزند سرکش خود را خطاب می کند:… «تو را از ارث محروم می کنم»، «وصیت می کنم که پس ازمن چیزی به تو نرسد و هرچه دارم نصیب فلان و فلان گردد» و این جا است که اهمیت وصیت به عنوان یکی از مسائل مهم حقوقی آشکار می گردد و در این گزارش برآن نیستیم که ابعاد گوناگون فقهی و قانونی این مسأله مهم حقوق مدنی را بررسی کنیم زیرا که وسعت دامنه این مبحث به اندازه ای است که ورود در زوایای عدیده فقهی و قانونی آن، برای مؤلفان و محققان، رساله تحقیقی مفصلی را می طلبد که آن نیز تنها می تواند مورد استفاده حقوقدانان قرارگیرد. ما برآنیم که در این گزارش پاسخگوی برخی پرسش های اشخاصی باشیم که باعلم حقوق آشنایی ندارند . شاپور منوچهری وکیل دادگستری در گفت وگویی در مورد وصیت اظهار داشت: قانون مدنی در مقام تعریف کلی وصیت برنیامده بلکه وصیت را به وصیت عهدی و تملیکی تقسیم نموده و هریک را جداگانه مورد تعریف قرارداده است. وصیت تملیکی این است که شخصی وصیت کند که پس از فوت او عین و یا منفعت بخشی از مال و دارایی اش را اعم از منقول و یاغیرمنقول، به شخص یا اشخاص دیگر اعم از ورثه و غیره تمکیک کند. وصیت عهدی نیز آن است که شخص، فرد یا افرادی را به عنوان وصی، مأمور می کند که پس از فوت وی، عمل و یا اعمالی را انجام دهند مثلاً برای وی مراسم حج انجام دهند و یا منافع بخشی از اموال وی را برای مستمندان هزینه کنند و یا دیون وی را پرداخت نمایند، یا جسد وی را در فلان مکان دفن نمایند و امثال اینها. البته وصیت کننده (موصی) هر زمان که بخواهد می تواند از وصیت خود رجوع کند و یا در مفاد وصیت خود تغییراتی ایجاد و یا وصیت جدیدی بنماید. اما آنچه که حایز اهمیت است این است که پس از فوت موصی، آخرین اراده وی و یا به عبارت ساده تر آخرین وصیت وی ملاک عمل قرارخواهدگرفت. ضمناً در قانون مدنی چه در مورد وصیت کننده (موصی) و چه کسی که وصیت به نفع او شده است (موصی له) و مورد وصیت (موصی به) و شخصی که برای انجام امر و یا اموری مأمور شده است(وصی) شرایط و مقررات ویژه ای حاکمیت دارد که می تواند مورد بحث و گفت وگو قرارگیرد. اینها که گفته شد نوعی تعاریف قانونی بود حال آنکه مردم می خواهند بدانند چگونه وصیت کنند و وصیت آنان واجد چه شرایط و مشخصاتی باشد که قانونی باشد و مورد عمل و اجرا قرارگیرد این حقوقدان گفت: اتفاقاً آشنایی با همین مفاهیم و تعاریف است که ما را به نتیجه صحیح می رساند، البته ما در اینجا به برخی مسائل فنی خاص نمی پردازیم و اساساً اطلاع مردم در این خصوص که «آیا وصیت عقد است و یا ایقاع؟» و امثال آن، دردی از آنان دوا نمی کند اما چنانچه مردم آگاه نباشند که ماهیت وصیت ذاتاً مجانی و رایگان است و در وصیت قصد بخشش شرط است و یا اطلاع نداشته باشند که وصیت کننده در زمان انشای وصیت بایستی جایزالتصرف بوده و از اهلیت قانونی برخوردار باشد و یا وصیت در چه مواردی باطل ویا غیرنافذ است و به همین ترتیب از بسیاری نکات مهم دیگری که در قانون مدنی مورد تأکید ویژه قرارگرفته است بی اطلاع باشند، مسلماً در انشای وصیت مواجه با اشکال خواهند گردید، اما چنانچه منظور نظر شما این باشد که تشریفات و ترتیبات قانونی و شیوه نگارش و تنظیم وصیت و به طور کلی مقررات شکلی وصیت را بیان کنیم، خود بحث دیگری خواهد بود و در این رابطه لازم به گفتن است که: در شرع و در کتب فقهی هیچگونه تشریفات ویژه ای برای وصیت در نظر گرفته نشده است و به همین لحاظ مقررات قانونی مدنی نیز که مبتنی بر نظرات مشهور در فقه امامیه است، تشریفات تنظیم وصیتنامه را مسکوت گذارده است، اما مقتضیات جوامع شهری کنونی، ایجاب می کنند که تشریفات و ترتیبات قانونی خاصی برای تنظیم وصیتنامه وضع گردد و این بود که در سال ۱۳۱۹ قانون امور حسبی عمدتاً با اقتباس از قانون مدنی فرانسه وضع گردید که به موجب این قانون دو نوع وصیت مورد پیش بینی قرار گرفته است، یکی وصیت در موارد عادی و دیگری وصیت در موارد فوق العاده نظیر زمان بروز جنگ و یا حدوث بلایای طبیعی و غیره و به استناد ماده ۲۷۶ این قانون وصیت در موارد عادی اعم از آنکه عهدی باشد و یا تملیکی و یا راجع به اموال منقول باشد و یا غیر منقول از جهت تشریفات تنظیم آن به سه نوع تقسیم می گردد؛ ۱ رسمی، ۲ خودنوشت، ۳ سری
وصیتنامه رسمی که در دفاتر اسناد رسمی و طبق همان تشریفاتی که در قانون نیست، برای ثبت اسناد مقررات به ثبت می رسد و دارای همان اعتبار اسناد رسمی است و به همین لحاظ از جهات عدیده مطمئن تر از سایر انواع وصیت است، اما به جهت تشریفات ویژه ثبتی و هزینه های ثبتی آن و اینکه ممکن است موصی بیمار باشد و قادر به حضور در دفترخانه اسناد رسمی نباشد، چندان مورد استفاده مردم قرار نمی گیرد، وصیتنامه خودنوشت به موجب این قانون در صورتی دارای اعتبار است که تمام آن به خط موصی (وصیت کننده) نوشته شده و دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی بوده و به امضای وی رسیده باشد. اما وصیتنامه سری لازم نیست که حتماً به خط موصی باشد، زیرا ممکن است وی پیر و یا ناتوان بوده و لرزش دست وی مانع نوشتن باشد و در این صورت می تواند از یکی از دوستان مورد اعتماد خود برای نوشتن این وصیتنامه استفاده کند، ولی در هر صورت این وصیتنامه بایستی به امضای موصی برسد و ضمناً طبق تشریفاتی که در قانون برای امانت گذاردن اسناد، مقرر گردیده است در اداره ثبت اقامتگاه موصی و یا مرجع دیگری که قانون معین می نماید، به امانت گذارده شود و علاوه بر آن شرط تنظیم وصیتنامه سری باسواد بودن موصی است که البته این شرط بدون تصریح در قانون برای تنظیم وصیتنامه خودنوشت نیز حاکم است. در بین این سه نوع وصیتنامه، تنظیم وصیتنامه خودنوشت رواج بیشتری دارد، زیرا این شکل از اشکال تنظیم وصیتنامه، نیاز به هیچ نوع تشریفات ویژه ای ندارد، اما ایراد و اشکال این نوع وصیتنامه در این است که شخصی که فاقد سواد نوشتن باشد، قادر به تنظیم وصیتنامه خودنوشت نخواهد بود و ضمناً هر یک از ورثه پس از فوت موصی که به این وصیتنامه دسترسی پیدا کنند، می توانند با توجه به منافع خود آن را از بین ببرند، مگر آنکه موصی آن را به شخصی مطمئن سپرده باشد. نکته مهم دیگری که در خصوص وصیتنامه خودنوشت می توان گفت، این است که این نوع وصیتنامه را به هر صورتی که ممکن باشد، تنظیم نمود، مثلاً ممکن است متن وصیت را در دفترچه بغلی خود و یا روی دیوار و یا ضمن نامه و غیره با هر لفظی که دلالت بر وصیت کند، بنویسد و فقط شرط قانونی آن این است که دارای تاریخ روز و ماه و سال بوده و به خط موصی نوشته شده و دارای امضای وی باشد. آیا این وصیت که به قول شما ممکن است روی یک تکه کاغذ یا دفترچه بغلی و یا حتی روی دیوار نوشته شده باشد، برای موصی له (کسی که وصیت به نفع او شده است) چگونه محقق می شود و اعتبار آن چگونه تشخیص داده می شود؟ اینکه گفتیم وصیتنامه خودنوشت که طبق مقررات قانون امور حسبی تنظیم شده باشد، دارای اعتبار است، از جهت رعایت تشریفات مقرر مربوطه به تنظیم آن است. اما درمورد تحقق مفاد وصیت صرفنظر از تشریفاتی که درقانون امورحسبی موردنظر قرارگرفته است، نکته حائزاهمیت این است که درجامعه ما خلاف جوامعی نظیر جامعه فرانسه، چنانچه ورثه موصی مفاد وصیتنامه را حتی درصورتی که تشریفات قانونی مقرر درموردتنظیم آن رعایت نشده باشد، موردتأیید و تنفیذ قراردهند، آن وصیتنامه نافذ خواهدبود و موردعمل و اجرا قرارخواهدگرفت و مراجع قانونی به جهت عدم رعایت این تشریفات با آن مخالفتی نخواهندنمود و نکته دیگر آنکه چنانچه وصیتنامه خودنوشت موردقبول ورثه یا برخی از آنان نباشد، شخص و یا اشخاص ذینفع که وصیت به نفع آنان شده است و یا وصی و یا برخی از وراث جهت تحقق قصد و نیت موصی می توانند دعوی تنفیذ وصیتنامه به طرفیت وراث و یا سایر وراث، در دادگاه صالحه مطرح نمایند و حال چنانچه مثلاً این وصیتنامه روی دیوار اتاق نوشته شده باشد، همان اشخاص می توانند پس از فوت با تقدیم درخواست تأمین دلیل، آن را تأمین نمایند تا سپس سایر تشریفات قانونی درمورد آن به انجام برسد. منوچهری به این سؤال که: «آیا می شود به موجب وصیت کسی را از ارث محروم کرد» اینگونه پاسخ گفت: به استناد ماده ۷۳۸ قانون مدنی «اگر کسی به موجب وصیت یک و یا چندنفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذنیست.» از ظاهر این ماده و استفاده از عبارت عدم نفوذ به جای بطلان شاید چنین استنباط کرد که چنانچه مثلاً وارثی که از ارث محروم گردیده است وصیت را اجازه کند، وصیت مذکور تنفیذ می گردد. اما اکثر مؤلفان حقوق مدنی نظیر جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان که رساله شیوا و محققانه دکتری خود را درخصوص مبحث ارث به رشته تحریر درآورده است با استدلال کافی نظریه عدم نفوذ را ردنموده و وصیت به حرمان وارث را باطل و غیرمشروع دانسته اند و به هرحال چنین وصیتی باطل بوده و قابل ترتیب اثر نخواهدبود.
آیا وصیت کسی که خودکشی کرده است قابل قبول و نافذ است یا خیر؟
ماده ۸۳۶ قانون مدنی تصریح دارد که «هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند و یا اعمال دیگری از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد و پس از آن وصیت نماید، آن وصیت درصورت هلاک باطل است و هرگاه اتفاقاً منتهی به فوت نشده، وصیت نافذخواهدبود. هرچند قسمت اخیر این ماده با صدر آن که مبتنی بر روایات و نص است درتناقض قراردارد معهذا به استناد این قانون چنانچه پس از اقدام به خودکشی وصیت نموده باشد و به جهت همان اقدام فوت کند و به طریق متعارف اثبات گردد که واقعاً قصد وی خودکشی بوده است وصیت وی باطل است. وی درباره «شخص چه میزان از اموال خود را می تواند وصیت کند» گفت: برخی از علما وصیت مازاد بر ثلث را مطلقاً باطل دانسته و اجازه وراث را نیز دراین مورد مؤثر نمی دانند. و برخی از فقهاو علما نظیر شیخ صدوق، وصیت زائد بر ثلث را نافذ تلقی می نمایند. اما قانون مدنی به تبعیت از نظر مشهور در فقه امامیه درماده ۸۴۳ آن قانون تصریح می نماید که «وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر با اجازه وراث و اگر بعضی از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است. بنابراین چنانچه وصیت زائد بر ثلث شده باشد هرکدام از ورثه که اهلیت لازم برای جواز آن داشته باشند مثلاً ورشکسته وصغیر و محجور نباشند می توانند عمل موصی را نسبت به سهم خود موردتنفیذ قراردهند. اما این اجازه و یا تنفیذ آنان مؤثر درحق سایر وراث دیگر نخواهدبود.