تعریف وکالت و وکیل معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل
1.درقرآن
کلمه وکیل در آیه 167 ازسوره آل عمران در قرآن مجید ذکر شده و مقام وکالت را تقریبا در ردیف مقام بزرگ روحانی و معنوی قرار داده است.
در کلمه و لغت عرب امروزه از کلمه وکیل استفاده نمیشود ودر تمام جزیره عرب و شمال افریقابه جای وکیل کلمه محامی را به کار میبرند.
2.درفرانسه
در فرانسه از کلمه آوکا که به معنی کمک و یاری مظلوم است استفاده میشود.
3.در انگلیس
لغات متعددی برای کلمه وکیل وضع شده است ولی واژه مصطلح لایر معنی حقوقدان میباشد.وکلا در این کشور به دو دسته سولیسترها و باریسترها تقسیم میشوند.
(lawye r)
4.درآلمان
وکیل در المان تحت عنوان (rechtsanwalt) وبه معنی نماینده حق می نامند.
5.در ایران
وکالت به کسر و فتح اول مصدر از ریشه ثلاثی وکل بر وزن ضرب است.
معنی لغوی آن وا گذاشتن و سپردن کار به دیگری از قبل خود و معنی اصطلاحی آن قائم مقام ساختن و ماذون نمودن غیر کفایت و اعتماد کردن به اوست.
پس موکل کسی است که کاری را به دیگری وا می گذارد و به وی اعتماد و کفایت
میکند و وکیل کسی است که کار را به او میسپارند در نتیجه وکالت وکیل قائم مقام
موکل شده و در موردی که وکالت دارد به جای موکل متعلق وکالت را انجام میدهد و برای تحقق وکالت وکیل باید آن را قبول کند.
تعریف وکیل از نظر سیسرون
یکی از حکما خطبای معروف روم در کتاب خود وکیل را این طور تعریف میکند :
((وکیل مرد صالح و درستی است که دارای اطلاعات قضایی بوده و بتواند با سلاست و جزالت بیان قضایا را بیان نموده و در سایه مشاوره و تنظیم لوایح کتبی و اظهارات خود حقوق مراجعت کنندگان را حفظ و یا آن که راسا" دعاوی طرفین را خود شخصا" رسیدگی نموده مانند یک نفر قاضی آنها را قطع و فصل نماید)).
در عرف عامه وکیل مفهوم دیگری دا شته و بعضی وکیل را مدافع حقوق ایتام و بیوه زنان دانسته و برخی دیگر میگویند در سایه توجه و مساعی وی بدبختان و مظلومین و محرومین از مال و جان به حق خود رسیده و از شر و صدمه غاصبین و متجاوزین به حق مصون و نگهداری میشوند.
ولتر فیلسوف فرانسوی میگوید :
((بهترین مقام ددر عالم شغل وکالت است و کمال مطلوب من در دنیا این است که وکیل بوده باشم )).
ا نگاهی به دوران قدیم
اصل و منشا شغل وکالت و مدافع حق به هیچ وجه ملا زمه با پیدایش سازمان قضایی نداشته و از موقعی که بشر منافع خود را تشخیص داد هر گاه اصکاک و تصادمی نسبت به آن مشاهده نمود یا خود مقدم به دفاع و دفع شر از خود شده یا مباشرت آن را نیابتا" به اشخاص مجرب و با صلاحیت دیگر واگذار کرده است پس اصل مسلم اینست که حق دفاع از حقوق مسلمه و مختصه بشر بوده و در سایه تمدن و تکامل اصول و قوانین برای آن وضع شده است.(1)
در یونان قدیم پریکلس اول شخصی بود که در مجمع وکلا در آتن با اطلاعات وسیع خود از حقوق اشخاص دفاع نمود و افراد برای دفاع از جان و مال خود خطبا و دانشمندانی انتخاب میکردند که در این صنعت تخصص کامل داشته باشد.
تاریخ نشان میدهدکه هزاران سال پیش وکیل مدافع و خدمت وکالت در اداره و تمشیت امور اجتماعی نمایان است.
به این ترتیب آنچه تردید ناپذیر است حمایت و پشتیبانی از ناتوان و دفاع از ستمدیدگان پا به پای داوری و قضا در عرصه اجتماعی نمودار گردیده و وکلا در طول تاریخ ممتد بشر در تاریکیهای جامه استبدادی از حقوق افراد دفاع می کردند و اجرای عدالت و قانون را خواستار میشدند.
وکلا همواره حامل رسالت و ماموریت پر اهمیتی بوده و به سبب وظیفهای که بر عهده میگیرند در طریق اجرای امور نهایت صمیمیت و جدیت را به کار میبندندو در راه حظ حقوق موکل و رعایت صرفه و صلاح وی میکوشند.
قانون
از همان وقت که مالکیت خصوصی ازدواج و حکومت پیدا شد قانون نیز همراه آن بود نخستین مرحله از مراحل تکامل آن بوده است که هر کسی خود انتقام میگرفته است.
اصل انتقام در تمام طول تاریخ حقوق و قانون وجود داشته و اثر آن در قانون قصاص حقوق روم و در قانون حمورابی دیده میشود و میتوان تایر آن را درضمن قانونهای جزایی که امروز در کشورهای مختلف مورد اجرااست مشاهده کرد.(2)
گام دوم که به طرف قانون و مدنیت برداشته شد آن بود که جریمه را جانشین انتقام ساختند و سومین گام برای تکامل حقوق وقانون ایجاد محاکمی بوده است که در آن روسا و کاهنان و پیر مردان پهلوی یکدیگر مینشستند و در اختلافات میان مردم قضاوت میکردند و گام چهارمی که قانون در تکامل خود برداشته روزی بوده است که دولت خود متعهد شده است که از تجاوز جلوگیری کند ومتجاوز را کیفر دهد.
مجله کانون وکلا شماره اول 1327 تهران تاریخ تمدن ویل دورانت مشرق زمین گاهواره تمدن ویل دورانت ج 1 ص 35 وکالت در دوران قدیم سومر مجالس داوری و محاکمه در معابد تشکیل می شد و داوران معمولا" کاهنان معابد بودند ولی برای دادگاههای عالیتر قاضیان متخصص بر گزیده می شدند در قانون سومر بهترین چیزی که مشاهده میشود این است که حتی المقدر مردم از مراجعه به محکمه خودداری کنند.
در قانون سومری از روابط بازرگانی و ارتباطات جنسی سخنی رفته است:برای وام گرفتن شرایطی در نظر گرفته شده است ترتیب قرار داد بستنوعقود مختلف و خریدو فروش و قبول فرزند و وصیت را معین نموده است اور- انگور قانون نامه خود را به نام شمس , خدای بزرگ, بین مردم منتشر ساخت.اما در زمینه آیین داوری و حضور وکیل دافع در محاکم یکی از سومر شناسان بزرگ معاصر ساموئل کریمر استاد دانشگاه فیلا دلفیلا که مدت 26 سال مشغول بر روی الواح سومری بوده در کتاب خود فصلی را به عنوان عدالت محاکمه مطرح نموده که در آن قتلی را شرح میدهد که در محاکمه وکیل مداع شرکت داشته و ظاهرا" نخستین وکالت دفاعی در یک دادگاه قانونی است.
اینک عین آن را درد اینجا می آوریم: در حدود سال 1850 پیش از میلاد قتلی در سرزمیت سومر رخ داد که جریان واقعه از این قرار بود : سه تن یکی باغبان و دیگری آرایشگر و سومی شغلش بر ما معلوم نیست شخصی را بنام لو-اینانا (از کار کنان معبد)به قتل رساندند قاتلین جریان قتل را به همسر مقتول اطلاع دادند همسر مقتول راز این جنایت را مکتوب داشت و مقامات مسئول را در جریان نگذاشت.
خبر جنایت به عرض پادشاه رسید وی موضوع را به مجمع همشهریها در نیپور احاله نمود (این مجمع در حکم دادگاهی بود که به دعاوی رسیدگی می کرد در دادگاه نه نفر مامور تعقیب متهمان گشتند.
نظر این عده چنین بود که نه فقط مرتکبان اصلی جرم بایستی تعقیب شوند بلکه همسر مقتول نیز به عنوان شریک جرم بایستی تعیب شود.
علت تعقیب همسر مقتول را سکوت وی در مورد جرم میدانستند.
دفاع از همسر مقتول را دو نفر از وکلا بر عهده گرفتند.
وکلای مدافع اعلام داشتند که زن به هیچ وجه در قتل شوهرش دخالت نداشته و از این رو نباید مجازات گردد.
اعضای مجمع نظر وکلای مدافع را پذیرفتند زیرا مقتول نفقه همسر خود را نمی پرداخته و سکوت زن ناشی از بی مهری به مرد بوده است.
محکمه پس از شور چنین رای داد : ((کیفر جنایت متوجه مباشرین جرم و مجازات آن اعدام است اما زوجه مقتول از اتهامات مبرا می باشد.))(1) مصر شاهان و اشراف شهرستانها با استفاده از منشیهایی نظم و تسلط قانون را در مملکت محفوظ نگاه میداشتند از زمان سلسله پنجم برای مالکیت خصوصی و تقسیم ارث قوانین مفصل و دقیقی وجود داشت.
قدیمی ترین سند قانونی جهان که اکنون در موزه بریتا نیا نگهداری می شود اظهار نامه ایست که در باره قضیه ای از قضایای پیچیده ارث به محکمه تسلیم شده است قضاوت از طرفین دعوی می خو استند که استدلال آنها به صورت تطق و خطابه نباشد بلکه طرفین هر چه را می خواهند بگویند بصورت کتبی به محکمه تقدیم کنند جزای سوگند دروغ کشتن بوده است.
مصریان محاکم منظمی به درجات مختلف داشتند که از محکمه محلی شهرستانها آغاز می شد و بهمحاکم عالی ممفیسی یا طیوه یا طیوه یا عین شمس پایان می یا فت فرعون شخصا" عنوان دیوان عالی کشور را داشته است.
بابل بابل از لحاظ تاریخ و نژاد مردم آن , نتیجه آمیختن اکدیان و سومریان با یکدیگر به شمار میرود و در ابتدای پیروزی اکد ها در جنگ میان آن دو قوم بابل به عنوان پایتخت قرار داده شد و حمورابی مدت چهل و سه سال بر آن حکومت نمود و با قانون نامه بزرگ تاریخی خویش نظم و آیینی را در آن سرزمین بر قرار ساخت.(2) قانون نامه حمورابی بر روی ستونی از سنگ دیوریت به صورت زیبایی نوشته شده است.
درسال 1902 از میان کاوشهای باستان شناسی شوش به دست آمد.
چنانکه معلوم است آن را به عنوان غنیمت جنگی در سالهای گذشته از بابل به ایلام انتقال داده اند در این قانون نامه عالی ترین و آزاد منشانه ترین قانونها با سخت ترین کیفرها در کنار یکدیگر قرار داده شده است.
قانون جان در برابر جان و داوری با روش آزمایش با قانونی که از سختی و استبداد مرد نسبت به همسرش جلوگیری می کند در کنار هم قرار داده است بطور کلی 285 ماده قانونی در این قانون نامه ذکر گردیده است تحت عنوان حقوق متعلق به اموال منقول و غیر منقول, تجارت, صناعت, خانواده, آزارهای بدنی و کار بیان گردیده است از زمان حمورابی به بعد محکمه های غیردینی (غیر از معابد) تشکیل شد که تنها در مقابل دو لت مسئول بود.
حسینقلی کاتبی , وکالت ,چاپ تهران تاریخ تمدن ویل دورانت , ج1, صص260 - 261 مجازات در ابتدای کار مبتنی بر قصاص به مثل بود ولی رفته رفته جای خود را به غرامت مالی داد.
مطابق قانون میراث مرد به همسرش نمی رسیدو وی در آن حقی نداشت.
از اسناد و مدارکی که بدست آمده بر نمی آید که وکیل مدافع در بابل وجود داشته باشد.
کاهنان به عنوان سر دفتری کار می کردند ومنشیهای مزدوری بودند که برای هر کس که می خواست, از شعر و غزل گرفته تا وصیت نامه همه چیز را می نوشتند هر کس مرافعه ای داشت خود به طرح دعوی در محکمه می پرداخت.
دردر بابل یک محکمه استینافی که داوران شاهی در آن قضاوت می کردند وجود داشت در سطر های اول قانون نامه چنین آمده است(( اگر شخصی دیگری را متهم به گناهی کند که کیفر آن مرگ است و از عهده اثبات آن بر نیاید خود وی محکوم به مرگ خواهد شد.)) آشور ساکنان آشور مخلوطی از سامیان سرزمین بابل و قبایل غیر سامی باختری و کوهنشینان کرد قفقاز بودند.(1) مردم آشور بر این باور بودند که رئیس مملکت خدایی به نام آشور است و هر قانون از مشیت الهی سرچشمه می گیرد.
کیفرهای قانونی درجات مختلف داشت از قبیل نمایش دادن شخص گناهکار در میان مردم, واداشتن گناهکار به کارهای سخت و شلاق زدن از بیست ضربه تا صد ضربه یا اینکه پای گناهکار را می بستند و به آب می انداختند و سرنوشت وی را به دست آب می سپردند.
روم باستان قانون نامه یو ستینیانوس یک قرن از انتشار قانون نامه تئودوسیوسی گذشته بود که این قانون نامه به دستور یوستینیانوس و در سال 528 توسط ده تن از حقوقدانان بوجود آمد.
نخستین قسمت آن تحت عنوان کودکس کونستیتو تیونوم یا قانون نامه انتشار یافت.
در سال 533 آرای حقوقی تحت عنوان دیگست یا پاندکتای(خلاصه قوانین ) منتشر شد .
چون قانون نامه برای دانشجویان سنگین بود یک کتابچه راهنمای رسمی از قانون مدنی به نام اینستیتوتیونس منتشر گردید.
در سال534 تریبونیانوس و چهار دستیارش این قوانین را در نسخه تجدید نظر شده ای از قانون نامه وارد کردند و نسخه قبلی از اعتبر افتاد همه این مجموعه ها روی هم کورپوس یوریس کیویلیس (مجموعه قوانین مدنی ) نامیده می شود.(1) در این قانون نامه اعتقادات مسیحیت اصیل آورده شده است و در ابتدای آن اولویت کلیسای روم را تصدیق می کند و در فصول بعد سلطه امپراطور را بر کلیسا اعلام داشتهاست.
در این قانون نامه مقرراتی برای بطرکان,اسقفان,روسای صومعه هاوراهبان وضع کرده ونیز برای کشیشانی که قمار می کردند یا به تماشاخانه ها یا میدانهای مسابقه میرفتند مجازاتهایی در نظر گرفته شده است, وضع زنان تا حدی به وسیله این قانون نامه اصلاح شد و تحت قیومیت بودن مادام العمری آنها برداشته شد, زندانی کردن هیچ کس امکان نداشت مگر به حکم رئیس دادگاه و زمان بین دستگیری و محاکمه خیلی محدود بود,وکلای دعاوی چندان زیاد بود که یوستینیانوس برایشان باسیلیکایی ساخت.
1.تاریخ تمدن ویل دورانت,ترجمه احمد آرام,ص 312 عظمت این باسیلیکا را می توان از بزرگی کتابخانه اش حدس زد که 000 / 150کتاب یا طومار داشت,در هر محاکمه یک جلد کتاب مقدس در برابر قاضی نهاده می شد.
در روم باستان افرادی به نام ((آدوکاتی)) وجود داشتند که وظیفه کمک و راهنمایی رساندن به اصحاب دعوی را داشتند.
کا ر ایشان معمولا"تبرعی بوده و چیزی به عنوان حق الوکاله در یافت نمی کردند.
در روم خطیبانی وجود داشتند کهدارای نطق نافذ بودند این افراد اکثرا" همان وکلای مدافع بودند و بوسیله کاشته شدن درخت خرما در جلوی درب خانه هایشان از دیگر افراد جامعه قابل تشخیص بودند.(2) وکلای مدافع درروم موظف بودند که به کتاب مقدس سوگند یاد کنند که نهایت کوشش را در دفاع شرافتمندانه از موکل خود خواهند نمود و اگر موضوع را غیر شرافتمندانه ارزیابی کنند از وکالت استفاء دهند.
معروفترین فردی که در روم به عنوان وکیل شناخته شده است سیسرون میباشدکه در سال 106 قبل از میلاد متولد گردید.
وی فن نطق و سخنرانی را در 16 سالگی یاد گرفته است و در سن 27 سالگی اولین دفاع نامه خود را منتشر نمود .(1) تاریخ تمدن ویل دورانت ,ترجمه احمد آرام,ص 312.
اسرار دفاع تا لیف ژرژ کوهندی, ترجمه ابوالفضل تفضلی, انتشارات گنج دانش, دانش چاپ دوم 1377,ص 19 حقوق رومن و رژمنیک نقش اساسی حقوق در این گروه تدوین و تنظیم قواعد کلی برای عملکرد و یا رفتار آینده مردم می باشند و در تعیین قواعد کلی اخلاق و حقوق به هم نزدیکتر بارز این گروه تنظیم روابط خصوصی افراد است و به همین دلیل حقوق مدنی هسته اصلی علم حقوق را تشکیل می دهد.(1) حقوق کامن لا کا من لا (common law ) یعنی حقوق مشترک یا همگانی در انگلستان که می توان آن را از مجموع عرفهای محلی که در ثلث آخر قرن یازدهم در کشور مزبور وجود داشته است استنتاج کرد پس کامن لا از نظر اینکه حقوق عرفی و سا بقه ای می باشد دارای اهمیت بسیاری است.
حقوق کشورهای سوسیالیست کشورهای سوسیالیست جزء گروه رومن و ژرمن بوده اندو روابط افراد تحت عنوان قواعد کلی تدوین و تنظیم می گردید مبنای حقوق سوسیالیستی با خصوصیت مبارزات طبقاتی و انقلابی تجلی می کند و هدفش تشکیل اجتماع جدیدی است که درآن دولت وحقوق وجود خارجی نداشته باشد و خواهان برقراری سیستم اقتصادی جدیدی هستند که در آن اموال و تولیدات متعلق به اجتماع باشد بدیهی است با این طرز تفکر حقوق خصوصی اهمیت خود را از دست می دهد و حقوق عمومی جایگزین آن می گردد.
.
حقوق تطبیقی,محمود عرفانی,ناشر مولف,چاپ اول 1365,تهران,صص15-16 حقوق اسلام حقوق اسلام منشعب از دین اسلام است.
این حقوق به مسلمانان می آموزد که چگونه بر طبق دین اسلام عمل نمایند ولی در این آموزش بین تعهدات نسبت به دیگران مانند امور مدنی و تکالیف نسبت به پروردگار مانند روزه و غیره قائل به تفکیک نمیگردد.
بنابر این حقوق اسلام بیشتر در مورد تکالیفی که شخص باید انجام دهد متمرکز شده است و ضمانت اجرای واقعی تخلف از انجام تکالیف مزبور و ارتکاب گناه مسئولیت در برابر پروردگار می باشد و فقه اسلام از چهار منبع قرآن,سنت,اجماع,عقل و قیاس تشکیل شده است.
حقوق انگلیس حقوق انگلیس فوق العاده مهم است زیرا از طرفی این حقوق حاکم بر انگلستان بوده و از طرفی دیگر حقوق ایالات متحده امریکا و کشورهای مشترک المنافع را که شامل 31 دولت عضو می باشد تحت تاثیر زیادی قرار داده است.(1) پروفسور رنه داوید مطالعه حقوق انگلیس را به چهار قسمت تقسیم می نماید: دوره قبل از سال 1066 (فتح نور ماند ها) جلوسی سلسله تیودسی(1485 میلادی) تشکیل کا من لا قرن 13 به بعد دوره مدرن از 1832 تا به امروز پروفسور آندره تنک مطالعه حقوق مذکور را به سه قسمت دسته بندی میکند: 1.تاریخ کا من لا دادگاهها و صاحب منصبان دادگستری منابع و فنون حقوق انگلیس(2) ما نیز حقوق و تشکیلات قضایی این کشور را از نظر زمانی به دو دسته تقسیم مینماییم: الف- حقوق انگلیس قبل ازحمله نورماندها ب- حقوق انگلیس بعد از حمله نورماند ها الف- قبل از حمله نور ماند ها در قبل از فتح این کشور توسط نورماندها یعنی قبل از سال 1066 میلادی حقوق این کشوردرپشت پرده ظلمت بوده است.از قرن اول میلادی تا قرن چهارم رومیها انگلستان را در تصرف داشتند.
در اوایل قرن پنجم سلت ها به این کشور حکومت نمودند و از سال 596 میلادی قبایل آلمانی از جمله انگل و ساکسون در آنجا اقامت گزیدند.(3) در این زمان قوانین کشور به زبان انگلوساکسونی نوشته میشد.
این قوانین بسیار محدود بود به حدی که از 90 جمله کوتاه تجاوز نمیکردولی در هر صورت تنظیم کننده روابط اجتماعی افراد بوده.
(4) حقوق تطبیقی,دکترمحمود عرفانی,ج اول,انتشارات جهاد دانشگاهی,بهار69 ,چاپ دوم ص 131 // // // // // // // // // // // ص 132 تاریخ تمدن ویل دورانت,ترجمه اسماعیل دولتشاهی,چاپ سوم,1371 تهران حقوق تطبیقی دکتر محمود عرفانی,ص133 در مجلس دربار اگر حکمی تایید می گردید قابلیت اجرا داشت و در صورت عدم تایید اعضای دادگاه بدوی صادر کننده حکم را به پرداخت جریمه نقدی محکوم می نمودند.
یک سری محاکم نیز وجود داشت که به مسائل و اختلافات ملکی افراد رسیدگی می نمودند و معروف به محاکم التزام (manor courts) بودند.
آراء صادره از سوی این محاکم نیز قابل رسیدگی مجدد در مجلس در بار بود.(1) ب- بعد از فتح نور ماندها پس از فتح نورماندها قانون و سایر تشکیلات قضایی دستخوش تغییراتی گردید و پیشرفتهایی نمود.
البته روش محاکمات ساده و ادله اثبات دعوی غالبا" مذهبی بود.
مانند اینکه دست شخص متهم را در آب جوش فرو میبردند اگر ظرف 3 تا 4 روز آثار سوختگی از بین می رفت او را تبرئه می نمودندو الا محکوم میشد.(2) در سال 1066 عدالتخانه های محلی معروف به شایر (shire) وجود داشت.
شعب این عدالتخانه ها هاندرد (handred) نام داشت.
که بعدها دادگاههایی به نام دادگاههای کانتی (county) تبدیل گردیدند.
نور ماندها تمایل به مرکزحکومت داشتند به همین علت سیستم فئو کرالیسم را در این کشور بوجود آوردند و هر فئو دال بنا بر میزان مالکیت و تعداد رعایای خود میتوانست دادگاه فئودالی ایجاد نماید.
این دادگاهها صلاحیت رسیدگی به امور جزایی نیز رسیدگی میکردند.
البته فقط به جرایم کوچک رسیدگی می کردند.(3) پادشاه نورماندی برای اعمال نفوذ و قدرت شخصی به نام شریف (sheriff) را به ایالات و ولایات فرستادند.
این افراد به هر نوع شکایت و دعوا رسیدگی می کردند.
مردم به علت نارضایتی از دادگاههای فئودالی از پادشاه احقاق حق می کردند و کم کم مراجعات مردم به دربار جهت رسیدگی مجدد نسبت به احکام صادره از سوی شریفها یا دادگاههای ملی زیادتر شد تا حدی که دربار اجازه داد هر دعوایی که مضوع خواسته آن بیش از 40 شلینگ باشد قابلیت طرح در مجلس دربار را داشته باشد.
در ابتدای امر نارضایتی از دادگاههای فئودالی ,از پادشاه تقاضای احقاق حق می کردند.
انگلیسیها در انگلستان ,تالیف دکتر حافظ عظیمی,ترجمه احمد فرامرزی,1337 تهران, ص 455 // // // // // // // // // // // // , ص471 حقوق تطبیقی ,دکتر محمود عرفانی ,ص 134 این موضوع باعث گردید مردم به محاکم ملی کمتر مراجعه داشته باشندزیرا معمولا" خواسته ها بیش از 40 شلینگ بود.
علاوه بر مطلب فوق الذکر یکی دیگر از دلایلی که کم رنگ شدن مراجعات به دادگاههای ملی شد بیان اصل تحقیق و تفحص از سوی پادشاهان نورماندی بود این موضوع باعث گردید عادات قدیمی دارای اهمیت کمتری شوند.(1) آراء صادره در شورای سلطنتی از مجموع عرفهای محلی درسراسر انگلستان الهام گرفته شده بودو این باعث بوجود آمدن حقوق همگانی در انگلیس گردید.
پس از این موضوع نورماندیها روش جدیدی را نیز وارد دادرسی نمودند و آن این بود که اختلافات ملکی را به داوری و حکمیت اشخاص معروف به امانتداری و حسن اخلاق ارجاع می دادند.
این روش را ادامه و توسعه دادند تا زمانی که فقط در مورد اختلافات ملکی نبود و شامل همه دعاوی حقوقی و جزایی گردید.
در اصل همین اقدام منجر به تشکیل هیئت منصفه گردید.(2) در قرن 13به علت کثرت کار مجلس دربار سه کمیسون یا محاکمه جهت رسیدگی از مجلس دربار منشعب گردید.
آنها عبارت بودند از : محکمه افراد عادی (the court of common place) محکمه بیت المال یا خزانه داری(the court of echequer) محکمه سلطنتی (the court of the king s bench) مجموع این سه محکمه را دادگاههای شاهی می نامند.
دادگاههای خزانه داری اولین دادگاه کا من لا بود.
زیرا پادشاه عادت داشت که مسائل مالی خود را با کمک مشاورین رسیدگی کند و کم کم صلاحیت خود را توسعه داده و به مسائل حقوقی نیز رسیدگی نمود.
پس از آن نیز دادگاههای عمومی به ترتیب زیر بوجود آمد: در سال 1215 پس از اینکه منشور بزرگ 1215 (magna carea) بین ژان, پادشاه انگلیس وفئودالها امضا شد پادشاه صلاحیت دادگاههای فئودالی را شناسایی و در حق پیدا کرد دادگاههایی را برای دعاوی عمومی (court of common please ) در کل کشور برقرار نمایند.(3) دادگاههای بیت المال مرجع تجدید نظر دادگاههای شاهی بود و قانون سال 1585 دستور تشکیل آن را صادر نمود.
علاوه بر محاکم سلطنتی محاکم زیر بوجود آمد.
محاکم سیار محاکمی بودند که در اوقات مشخص تشکیل می گردند و قضات آنان از سوی محاکم سلطنتی فرستاده می شدند.
حافظ عفیفی ,ص 474 // // ,ص 474 حقوق طبیعی ,د کتر پروین ,جزوه درسی دانشگاه آزاد,ص 22 .محاکم دیوان مستشاری : این محاکم قانون مخصوصی را اجرا می کردندکه موسوم به قانون عدل بود .
تا قرن 19 در انگلستان دادگاههای مختلفی وجود داشت که هر کدام نیز دارای استقلال بودند .
به این علت در سال 1873 قانون متحد الشکل ساختن محاکم تصویب گردید و اجرای آن به سال 1875 مو کول گردید.
به مصوب این قانون محاکم عالی قضایی تشکیل یافت که مرکز آن در لندن بود .
این محاکم به دو دسته تقسیم میگردید یکی محکمه عالی و دیگری محکمه استیناف.
((محکمه عالی به چندین شعبه تقسیم میگردید)): 1.
قسمت اریکه سلطنتی king diuis ion 2.
قسمت دعاوی فردی common pleas diu is ion 3.
بیت المال exchequerdiuision 4.
دعاوی ور شکستگی bank rupteg diuision 5.
دیوان مستشار chaneery diuision 6.
قسمت وصایا pro bate diuision 7.
قسمت طلاق divorce diuision 8.
محکمه امیر البحر (1) the lord high adhirax courtz قسمتی از این دادگاهها نیز مجددا" در هم ادغام گردیده و قسمتی نیز تغییر نموده و بصورت زیر در آمده اند: قسمت اریکه سلطنتی قسمت دیوان مستشار قسمت وصایا و طلاق و بحریه (2) امروزه تقسیم بندی دادگاهها بر اساس کا من لا و انصاف می باشد و به دو دسته تقسیم می شود: الف- دادگاههای ما فوق یا بالا ب- دادگاههای مادون یا پایین دادگاههای مافوق نیز خود به دو بخش تقسیم می شود: بخش اول دادگاههای عالی قضایی بخش دوم مجلس سران بخش اول خود نیز به سه قسمت تقسیم می شود : دادگاه عالی عدالت دادگاه عالی قضایی دادگاه استیناف 1.دکتر حافظ عفیفیی,منبع ذکر شده ص 493 .2.دکتر حافظ عفیفی ,ص 494 دادگاههای مادون نیز خود به سه بخش تقسیم می شوند: دادگاههای بخش دادگاههای صلح دادگاههای اطفال و نوجوان (1) قضات دادگاههای عالی قضایی از بین وکلا مدافع ,با شرایط خاص و برای تمام عمر انتخاب می شوندواز لحاظ صلاحیت و حد نصاب دعاوی اهمیت بیشتری نسبت به دادگاههای دیگر دارند.
اینک به شرح مختصری در مورد هر یک از دادگاهها می پردازیم: 1.دادگاه عدالت دادگاه عدالت در مورد امور مدنی ,صالح به رسیدگی می باشد و خود دارای سه بخش است : الف – بخش دادگاه ملکه یا قرار دادها و خسارات شعب این دادگاه به دعاوی ناشی از تعهدات و قرار دادهای تجاری و مسا ئل بیمه و خسارات رسیدگی می نمایند و از نظر صلا حیت رسیدگی مقید به مقدار خاصی برای خوا سته نمی باشد و به هر میزان خواسته رسیدگی می نماید.
در امور تجاری نیز دارای شعبه تخصصی می باشد که بدون تشریفات و در مدت کوتاهی به امور رسی دگی می نماید.
این داد گاه نسبت به دادگاههای ما دون , حق نظارت و کنترل دارد.
قضات این دادگاهها تحت ریا ست لرد یا رئیس کل محاکم بدوی انگلستان از بین وکلایی که لا اقل 15 سال سابقه وکالت داشته باشند و به پیشنهاد چانسری یا نخست وزیر و فرمان ملکه انتخاب می شوند.(1) ب- بخش چانسری یا مهرداری این دادگاه برابر قانون سال 1970 از یک رئیس بنام لرد چانسری و یک معاون و نه قاضی تشکیل یافته است و به دعاوی ناشی از انصاف رسیدگی می کند و در موارد زیر به اختلافات رسیدگی می نماید.
مالکیت ارضی تراست (وقف نامه ,قیو میت) شرکتها ورشکستگی مالکیت صنعتی ارث وصایا (1) دادگاه عالی جزایی این دادگاه بر اساس قانون سال 1971 تشکیل گردیدو صلاحیت رسیدگی به امور جزایی در مرحله بدوی را دارد .
به جرایم سنگین قضات این دادگاه رسیدگی می کنند.
اما جرایم سبکتر را هم قضات دادگاه عالی رسیدگی می کنند و هم قضات لردی که لا اقل 10 سال سابقه وکالت داشته باشند و هم قضات منطقه می توانند رسیدگی کنند.
قضات این دادگاه عموما" از سوی کانون وکلا انتخاب و بوسیله لرد چانسری و فرمان ملکه انتخاب می شوند.(2) دادگاه استیناف این دادگاه مرجع استینافی برای دادگاههای عالی ودادگاههای بخشی می با شند رسیدگی در آن بصورت شکلی و ماهوی است.
قضات آن از بین قضات دادگاه عالی و یا از بین وکلایی که 15 سال سابقه کار داشته باشند انتخاب می شوند.
این قضات معروف به قضات عالیجاه(lord justice) می با شند.(3) مجلس لردان این دادگاه به عنوان آخرین مرجع رسیدگی به احکام حقوقی وکیفری میبا شد این مجلس معادل دیوان عالی کشور در ایران می باشد.
قضات این دادگاه باید دارای 15 سال سابقه وکالت یا 2 سال سابقه کار در دادگاه عالی باشند.
از 3 یا5 نفر لرد تشکیل می شود که یک نفر از لردان باید به حقوق اسکاتلند و یک نفر به حقوق ایرلند شمالی تسلط داشته باشد.
از سال 1963 نظر قضات لرد در اوراق چاپی و یک ساعت قبل از جلسه در اختیار ومردم قرار می گیرد.(4) دادگاههای مادون به اموری رسیدگی می کنند که اهمیت آنها کمتر از امور مربوط به دادگاههای بالا می باشد.
در این دادگاهها افراد عادی نیز علاوه بر قضات منتخب از بین وکلا به قضاوت می پردازند .
5.
دادگاههای بخش این دادگاهها در سال 1848 تشکیل گردیدند و به صلاحیت رسیدگی به دعاوی مربوط به مسئولیت ناشی از قراردادها و خارج از قرار دادها مشروط بر اینکه خواسته دعوی کمتر از 750 پوند باشد را دارا می باشند.
به دعاوی مربوط به تراست وارث که بهای خواسته بیشتر از 5000 پوند نباشد نیزرسیدگی مینمایند.
قضات این دادگاهها از بین وکلایی که حد اقل 7 سال سابقه کار و تجربه در امور وکالت داشته باشند به پیشنهاد کانون وکلاوتایید چانسری و فرمان ملکه و برای تمام عمر انتخاب می شوند.(1) دادگاههای صلح در این دادگاهها مسائل کم اهمیت و اختلافات کوچک مردم مورد رسیدگی قرار می گیرد.
اعضاء آن را افراد معمولی و غیر حقوقدان تشکیل می دهند.(2) 6.
دادگاههای اطفال و نوجوان این دادگاهها به جرائم ارتکابی اطفال کمتر از 14 سال یا نوجوانان تا16 سال تمام رسیدگی می نمایند.
7.دادگاههای اختصاصی علا وه بر دادگاههای عمومی ذکر شده دادگاههای اختصاصی نیز وجود دارد که به امور معمولی تر رسیدگی می نمایند.
برای مثال می توان دادگاههای اختصاصی حمل و نقل ,دادگاههای اختصاصی صنعتی ,دادگاههای اختصاصی تعدیل مال الاجاره را نام برد.(3) موسسات شبه قضایی در بسیاری از کشورها به موازات سازمان قضایی رسمی موسساتی تشکیل گردیده است که اختلافات طرفین را در محدوده صلاحیت خود برطرف می سازند.
در کشور انگلستان که در بعضی موارد به آن موسسات,دادگاه نیز اطلاق می گردد به دعاوی ناشی از امور اداری یا مشکلات ناشی از اجرای بعضی از قوانین رسیدگی می نمایند.
افرادی که در این موسسات مشغول به قضاوت هستند حتما" حقوقدان نیستندو در بعضی موارد وکلای دادگستری نیز به امر قضاوت در این موسسات می پردازند.حل اختلاف در این موسسات افراد را از مراجعه به دادگاههای قضایی بی نیاز می نماید.
البته نوعی نظارت بر کار اینگونه موسسات از سوی سازمان قضایی اعمال می شود.
(4) مروری برقوانین درسالهای مختلف در صفحات گذشته تشکیلات قضایی انگلستان مورد مطالعه قرار گرفت.
اینک بطور اختصار به مسائلی پیرامون قانون در زمانهای مختلف در انگلستان می پردازیم: قانون جزا در قرن 16 بیشتر متکی بر عوامل ترساننده بود و حالت نظارتی نداشت.
مجازاتها نیز سخت و شکننده بودند.
موارد مجازات اعدام برای جرایم در نظر گرفته می شد که می توان قطع نهال ,سرقت بیش از یک شلینگ و گرفتن باج سبیل را از آن جمله دانست.
شکنجه قانونی نبود ولی در تالار شاه که در واقع همان شورای سلطنتی در جامعه قضات بود شکنجه در مورد خائنین انجام می شد.
در قرن 18 با تصویب قانون جدیدی در پارلمان انگلیس تعداد جرایمی که مجازات آنها سلب حیات انسان بود فزونی یافت که میتوان موارد زیر را که در سال 1830 به تصویب رسیده نام برد: ((قاچاق فروشی مسلحانه ,تظاهر به ورشکستگی ,قلب سکه ,فرستادن نامه تهدید آمیز ,گریز از زندان ,فلج کردن یا دزدیدن احشام )) (1) مجازات جرایم سبکتر شامل زندان ,تازیانه ,تبعید مستعمرات ,کارهای سخت در زندان بود.
هنگام رسیدگی به جرایمی که مجازات آنها مرگ بود متهم حق داشت در صورت استطاعت مالی برای خود مشاور مالی بگیرد.
مشاوران حقوقی به دلایل تعقیب متهم ,رسیدگی می نمودند ولی دفاع از متهم در دادگاه را انجام نمیدادند و خود متهم در دادگاه دفاع می نمود.
امروزه مجازات بیشتر جنبه نظارتی دارد و به میزان قدیم ,سنگین نمی باشند بطور مثال در مورد سرقت که در زمان قدیم مجازات آن مرگ بوده است امروزه فقط تا 7 سال زندان در نظر گرفته شده است هر چند که با توجه به تعریفی که از سرقت در قانون این کشور ارائه شده است حتی استفاده یک شخص از چراغ خانه دیگری نیز از مصا دیق سرقت است.
زیرا رکن مادی جرم سرقت از آن خود کردن است و منظور از این تصاحب,برخورد مالکانه کردن است یعنی انجام یک کاری که معمولا" مالک حق آن را دارد.(2)