توصیف عکس
تعریف توصیف
توصیف یک عکس، یا یک نمایشگاه، یعنی توجه به هر آنچه بدان مربوط می شود و بازگو کردن آنها به دیگران، چه به صورت سخنرانی و چه در قالب نوشته. توصیف فرایند گردآوری داده ها و فهرست کردن حقایق است. توصیف یعنی پاسخگویی به پرسشهایی نظیر::«اینجا چیست؟ من چه چیزی را می بینم؟ من واقعاٌ درباره این تصویر چه میدانم؟» پاسخها شناسایی بدیهیات و مبهمات است. حتی زمانی که موارد معینی به نظر منتقد بدیهی می آید، آنها را نشان می دهد، زیرا می داند آنچه برای بیننده ای بدیهی است برای دیگری ممکن است قابل رؤیت نباشد. اطلاعات توصیفی شامل نظر درباره موضوع عکس، واسطه و فرم و به طور کلی درباره محیط اتفاقی عکس می شود، که این یک، شامل اطلاعات درباره عکاس، زمان عکاسی و محیط اجتماعی است که عکس از دل آن سر برآورده است. اطلاعات توصیفی حقیقی (یا دروغین)، دقیق(یا غیر دقیق)، واقعی (یا غیر واقعی) است: ریچارد آودون یا از دوربین دیردورف 10*8 اینچ استفاده کرده یا نکرده است" یا بیش از 17000 قطعه فیلم مصرف کرده یا نکرده است. اظهارات توصیفی با مشاهده قابل بررسی است. اگرچه اصولاٌ می شود نشان داد که ادعاهای توصیفی حقیقی است یا کاذب، در عمل منتقد گاهی انجام آن را مشکل می یابد.
منتقدان اطلاعات توصیفی را از دو مأخذ به دست می آورند- درونی و بیرونی. آنها بیشتر اطلاعات توصیفی را با دقت از درون عکس کسب می کنند. همچنین اطلاعات توصیفی را از منابع بیرونی مانند کتابخانه، خود عکاس، نشریات،و... به دست می آورند.
هنگام تماشای نمایشگاه یا عکس خاص، توصیف نقطه منطقی برای شروع است زیرا وسیله گردآوری آن دسته از اطلاعات اساسی است که به درک عکس کمک می کنند. البته از نظر روانشناسی ما اغلب در ابتدا می خواهیم قضاوت کنیم و نخستین اظهار نظرها حاکی از تأیید یا عدم تأیید است. ذاتاٌ قضاوت کردن در ابتدای امر خطا نیست چرا که قضاوت نیاز به آگاهی دارد و اطلاعات مناسب نیازمند توصیف دقیق است. خواه ما در ابتدا قصاوت کنیم و سپس بر اساس توصیف، در صورت لزوم، در قضاوت خود تجدید نظر کنیم، و خواه در ابتدا توصیف و تفسیر کنیم و سپس قضاوت کنیم، این امر به انتخاب ما بستگی دارد. نقطه آغازین قطعیت ندارد، ولی توصیف دقیق از ضروریات نقد قابل دفاع است. تفسیر و داوری که به واقعیت بی توجه باشد یا مخالف واقعیت باشد جداً ایراد دارد.
منتقدان مسلماً و غالباٌ دست به توصیف می زنند، اما در متنی که چاپ می شود، الزاماً در آغاز، توصیف و بعد تفسیر و سپس داوری نمی کنند. ممکن است در ابتدا پیش خود و قبل از نوشتن توصیف کنند اما در نوشته، به منظور جلب توجه خواننده، ابتدا با قضاوت آغاز می کنند یا دست به تفسیر می زنند و سؤالاتی مطرح می کنند یا نقل قول می کنند یا از نظر ادبی ابزارهایی بر می گزینند. زیرا اگر ابتدا توصیف کنند و سپس تفسیر و بعد قضاوت کنند احتمالاٌ موجب کسالت خواننده خواهند شد. غالباً منتقد در یک جمله اطلاعات توصیفی را با تفاسیر یا داوری درهم می آمیزد. برای یادگیری سریع فرایند توصیفی نقد، داده های توصیفی را در نوشته منتقدان دسته بندی و مطرح می کنیم.
انواع عکس
از همان سالهای نخستین عکاسی، مردم عکسها را دسته بندی می کردند. عکاسی در 1839 اختراع شد. هنگامی که اعلام شد عکاسی هم علم است و هم هنر، قدیمترین و پایدارترین دسته بندی در عکاسی پدیدار شد.
یکی دیگر از دسته بندیهای در عکاسی، که از دوران اولیه ظهور این هنر به وجود آمد و هنوز هم با عناوین مختلف استفاده می شود، تقسیم عکسهای هنری به دو گروه تصویرگرا و ناب گرا است. اصطلاحات رایجتر برای این دسته بندی عبارتند از«دستکاری شده» و «مستقیم». این دسته بندی دو شیوه عکاسی را در تقابل با هم قرار می داد" موضوع بر سر وسایل تهیه عکس بود. در 1861، سی جیبز هیوز، یکی از پیروان شیوه تصویرگرا، اعلام داشت:«اگر نتوان تصویر را با یک نگاتیو به دست آورد، هیچ اشکالی ندارد. از دو یا ده نگاتیو استفاده کنید؛ اما... وقتی عکس تکمیل شد، ارزش یا عدم ارزش آن باید تماماً مبتنی بر تأثیری باشد که بر جای می گذارد، و نه ابزار و وسایلی که برای ایجادش به کار رفته است». لیکن، زیباشناسی مستقیم حکم می کرد که عکاسان از فنونی استفاده کنند که «عکاسی» به شمار می آید، نه آنکه در عکسها دستکاری کنند و به شگردها «عاریت گرفته از نقاشی» توسل جویند. در 1904، منتقد هنری، ساداکیچی هارتمن، عکاسی مستقیم را بنیان گذاشت:«خلاصه آنکه، کادربندی تصویری را که می خواهید بگیرید آن قدر خوب تنظیم کنید که نگاتیو کامل و بی نقص باشد، طوری که یا اصلاً دستکاری نخواهد یا آنکه دستکاریهای جزئی برای اصلاحش کفایت کند». حدود بیست سال بعد ادوارد و ستون با اعلام اینکه «راه رسیدن به عکاسی از طریق واقعگرایی است»، دیدگاه طرفدار عکاسی مستقیم را مجدداً مطرح ساخت.