کاخ هلن – Curating برج
اولین برج عصر طلایی توسط شرکت ریچارد راجرز طراحی شده بود ،به نمایش گذاری موسسان با دور نمای رعب آوری از احساس یک منطقه از هشت هزار متر مربع با یک ظرفیتی که تماماً و کلاً همه چیز را شامل می شد. به جای مانده باشد- که برای آموزش و یا سرد کردن هر کسی خوشایند خواهد بود. کاخ هلن مبین مدیر تولید گنبد برج کلرسمپسون ویرایشگر مضامین ، مارتین نیومن بود تا درباره مراحلی م تجربه عصر طلایی جدید شرکت متعهد کرده بود تا 15 منطقه را توسعه دهد و بررسی کند مواردی را کشف نماید.
در تمام مسیر ، curating گنبد برج موضوع اجراء ساختمان بوده است. اجرا در میان تعداد زیادی از مشاورین ، نویسندگان ، موسسان نمایشی ، معماران ، مهندسین و پیمانکاران ، اجرا در میان عموم یا طیف کاملی از عموم از عموم بریتانیایی مجبور بود که توسط تجربه عصر طلایی در گنبد برج سازگار شود (فراهم شود). البته تگر هدف از میلیون ها بلیط فروخته شده در فقط یک سال به دست آمده باشد. به هر حال گنبد برج مجبور است که خودش را با مردم بریتانیا در سطح وسیعی برای توجیه خودش و هزینه بسیار بالای خودش مطابق کند. از نظر لغوی این مرحله زعقشفثقهشم از اجرا ممکن است تماماً لغت جدیدی باشد- اولیا خدا ، گروه های متمرکز – در محل ر حضور کلرسامپسون و مارتین نیومن.
باور نداشتن ادعای آنان مشکل است که ادعا دارند ، شامل --- چنین میزان وسیعی از مردم با دیدگاههای متفاوت معمولاً به نمایش گذاری ها شامل نمی شود و یک یادبود فرهنگی روی طراحی صنعتی را به جای می گذارد و به طور احساسی یک تقدس بالایی را باعث می شود.
آنچه که سامپسون و نیومن غیر مستقیم ادعا می کنند انجام دادن تحت رهبری جنی پیج در NME ، به دست اوردن ضرورت دولت برای اجرا و تبدیل دادن آن به یک مرحله همکاری ، خلاق در سطخح بالا می باشد.
در این مسیر افراد بسیاری کارهایی را نسبت پروژه انجام دادند و تلاش کرده اند که به فواید و بازده هایی در کارشان برسند.
آنها خلاصه های طراحی را می نویسد برای منطقه ها و آنها را قابل دسترسی قرار می دهند. آنها طراحان را مجبور می کردند کهبه طور تشریک مساعی با آنها کار کنند و به طور جمعی نگرش ها و عقیده ها و تجربیاتشان را به همکاری بگذارند.
به ویراستارهای مضامیت برج درمورد curator ها در حالات سنتی چیزهایی گفته شده بود. آنها از نقش انتخابی موضوعات خاص curatorial سنتی دور مانده بودند. (در حقیقت مارتین نیومن ، کسی که کار می کند و مسئولیت مستقیمی دارد. یک نمایشگاه یا موزه ندارد اما برای سالهای بسیاری نویسه ای در تصور بود)
ویراستار خودشان را به عنوان کانداکتور یا تکنسین های صدا در روند کار معرفی کردند. به همین دلیل بود که استفان بایلی به عنوان مشاور خلق آمد.
به عنوان یک curator هنری موفق در بویلرهاوس در V&A ، او مایل نبود که روش های کارش را بازبینی کند و ترجیح می داد که «دستورالعمل هایی» خلاصه هایی برای طراحان به وجود بیاورد:
در مسیر کار با سیاست NMEC ، نقطه شروع مناطق تحقیق بازار بود. از مردم پرسیده می شد ، عصر طلایی چه چیزی را برای آنها مشخص کرده بود: 2000 سال از تولد مسیح ، پیروزی کاپیتالیسم غربی، یک عذر برای یک Hogmanay فوقالعاده بزرگ؟ برای بسیاری به نظر می آمد که بزرگتر راه حل سال جدید را نشان بدهد.
یک شانس و موقعیت برای بازبینی کامل خودشان . خط منفردی که بیرون از تمرکز بیان گروه نمودار بود و به طور فیزیکی در یم گروه گفته شده بود. "زمانی برای ایجاد یک تفاوت" بود. این موضع به روشن کردن روش موسسین کمک کرد. سلمپسون کرد که در اجتماع عصر طلایی ، حتی قبل از یافتن NMEC ، به حتی پیچ ملحق شده ، ابراز کرد که پیچ و خودش غالباً یم دید احساسی واضحی قبل از این داشتند. اما این تمرکز بیشتری روی آن داشت. برای آنها آن همیشه قصد داشت که یک پروژه در مورد یک احساس ملی از خودش باشد. در گفته های de togueville ، این همه درباره "ترس از سقوط ، امید به صعود" بود.
آنها حالا یک احساس قوی داشتند که یک روز خوب بیرون مردم برج آنها را قادر خواهد کرد که افکار کثبتی را به زندگی های مردم تزریق کنند. این بیشتر از حدس و گمان بود ،آنها به تعداد زیادی از مردم گفتند که فستیوال بریتانیا را در سال 1951 دیده بودند وهنوز به آن عنوان یکی از بخصوص ترین روزهای زندگی شان توجه و اشاره داشتند.