دانلود تحقیق مسجد در معماری ایران

Word 247 KB 25651 96
مشخص نشده مشخص نشده عمران - معماری - شهرسازی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه
    هنر جوهره‌ای است که در ذات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نهاده شده است.

    به همین علت جلوه‌های هنر در تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند:‌ معماری، نقاشی ، خط و کتابت ، پارچه‌بافی، قالی وگلیم‌بافی، فلزکاری، سفالگری و ......

    در طول تاریخ بروز و ظهور داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.


    یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است.

    هنرمند معمار ایرانی، از ابتدای کار و از هنگام بکارگیری آجر که از مصالح اولیه احداث بنا به شمار می‌رفته زیباترین نقشها و طرحها را هنگام احداث دیوارها و پوشش گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس‌ها و طاقنماها خلق کرده است و در روند تکاملی آن با گره چینی، گل‌اندازی، گره‌سازی و آجرکاری خفته و رفته، شاهکارهای بی‌نظیری را به وجود آورده است.


    هنگام استفاده از گچ با خلق گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که در دنیا بی نظیر می‌باشد آفریده و در استفاده از چوب برای پنجره ها و درها با بهره‌گیری از فنونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کنده‌کاری، خاتم‌سازی و نقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.


    برای تزیین بنا از کاشیهایی نظیر یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و ....

    شیشه و آیینه در شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و هنر را عرضه کرده و همه اینها به همراه حجاریهای زیبا، بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.


    بدون تردید تحقق این همه زیباییها و خلاقیت جز به مدد عشق به معبود امکان‌پذیر نبود، چرا که بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه می‌توان دید.


    بناهای مذهبی، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است.

    این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادی و اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و علاقه‌ای قلبی بر اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است.

    چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایه‌گذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.


    بناهای رفیع و با شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد و کلیساها، ‌سربرافراشته‌اند، با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.


    در تاریخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است.

    در دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، برجسته‌ترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای جای سرزمنیهای اسلامی بر جای مانده است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که دستخوش غارت و آتش‌سوزی در کتابخانه‌های مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجینه‌های مهمی محروم کرده است،‌ با این حال آنچه بر جای مانده، خود دریچه‌ای است برای شناخت عظمت معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ تاریخی، بویژه آن که در معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسیار ماهرانه تلفیق شده‌اند،‌ و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می خواند.










    فصل اول

    - مسجد در معماری ایران
    - عملکردهای مساجد مختلف
    - خصوصیات فضاهای کالبدی مسجد

    « مسجد » در معماری ایران.


    در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مساجد با دو پدیده شکل و محتوا یا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.


    هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر در شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت هنرهای وابسته به معماری که شامل مواردی چون نور و رنگ و نقش است، می‌گردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا میده می‌شود دارد، اما در دوره‌های پسین، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه‌یی یافته است.

    حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.


    انسان- و به تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، مگر آنکه قالب و روحی داشته باشد.

    قالب و روح دو وجه منفک یا همراه و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد.

    نه هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن بر هر قالبی را دارد.

    این دو تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و مرتبت وجودی می‌یابند.


    در هنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستند و نمی‌توانند که باشند.

    نمی‌توان فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت.

    روح فراخ در همنشین با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر می‌گردد یا قالب شکسته بر می‌دارد.

    قالب فراخ نیز ذلیل روح خرد شده، ویرانه می‌شود.

    این دو تنها بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده می‌گردند.

    در فضاسازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا انتزاع حجمی، از نقوش و رنگ و نور پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعه‌ای را مجرد یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضا‌سازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.


    موضوع قالب و روح در بیان هنری و فضاسازی معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که بحث وجود و موجودیت است.

    تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را می‌آفرینند که «مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که «روالت» به هنگام نقش‌پردازی خود بخود «بوم آلت» را نیز مد نظر دارد.

    و هیچ یک از آلتهای «رو» و «بوم» بدون دیگری موجودیت نمی‌یابند.

    اما هر مداخلی مناسب هر زمینه‌ای نیست.

    به این معنا که تیزی و پخی یا راستگی و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند.

    هرچند که رنگ و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً در پیچیده‌ترین و رفیع‌ترین مرتبت خود به گره بنایی مبدل می‌شود.

    گره در مسیر تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران معروف می‌گردد.

    اما در این عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ می‌نماید و به گره کند و تند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به انضمام رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.

    معرفت حاکم بر هر اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین در تحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر در طول زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید.

    نقوش در فضاسازی نقشی تعیین کننده دارند.

    فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.

    کاربرد نقوش در حیثیت خارجی و فضاسازی درونی هر اثر معماری، مؤثر و بلکه تعیین‌کننده است.

    گره بنایی در میان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون گره در فضاسازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.

    عملکردهای مساجد مختلف همانگونه که دین اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.

    بلکه علاوه بر جلسه‌های وعظ و ارشاد مسلمین، حلقه‌ها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل می‌شد و می‌شود.

    حتی پس از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی از مسجد‌ها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهه‌های اخیر ادامه داشته است.

    علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی مردم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.

    مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقه‌بندی کرد: گروه نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی می‌شود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند.

    اداره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازه پیشنمازی یا تدریس در این مکان را نمی دادند بلکه اشخاصی که مورد تایید باقی قرار می‌گرفتند به منصب پیشنمازی یا تدریس برگزیده می‌شدند.

    دربرخی از مسجدهای جامع، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز می‌پرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار می‌کردند.

    - گروه دوم، شامل مسجد های متوسطی می‌شود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم ساخته می شد.

    در بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی وجود نداشت و از محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد می‌شد، خبری نبود.

    هرچند باید توجه داشت که بعضی اوقات، پیرامون هر مذهب برای خود مسجد جداگانه‌ای می‌ساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخه‌های همان مذهب بودند.

    - گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه‌ها می‌شود.

    با وجود آنکه تعداد این مسجد - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جهت اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص داده‌اند، قابل توجه است.

    مسجد و مدرسه بسیار جالب آقا بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.

    گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی می‌شود که عمده‌ترین و شاید تنها عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد.

    مثلاً در نایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر مربع دارند.

    این مسجدها توسط افراد خیرخواه در محله‌ها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند.

    خصوصیات فضاهای کالبدی مسجد مسجدهای اولیه بسیار ساده ساخته می‌شدند و فضای کالبدی آنها متشکل از شبستانی بدون در بود که در جلوی آن حیاط یا فضای باز نیمه محصوری وجود داشت.

    بتدریج و با گذشت زمان و روی کار آمدن حکومتهای سلطنتی، بر عظمت و شکوه معماری مسجدها افزوده شد.

    در ایران، عناصری از معماری بومی در فضای کالبدی مسجدها مورد استفاده قرار گرفت.

    ایوان، یکی از این عناصر بود.

    نخست، یک ایوان در شبستان اصلی و سپس دو ایوان روبه‌روی یکدیگر که اغلب یکی به ورودی اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد.

    تعداد این ایوان‌ها در مرحله‌ای از تکامل طرح مسجد، به چهار عدد رسید.

    عنصر دیگر، عبارت از چهار طاقی‌هایی بود که در پیش از اسلام به عنوان بخشی از فضای آتشکده‌ها و آتشگاهها مورد بهره‌برداری واقع می‌شد و پس از اسلام بعضی از آنها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت.

    این عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلی مسجد به کار گرفته شد و بر عظمت فضای مسجد افزود.

    بدین ترتیب روند شکل‌گیری فضای کالبدی مسجد منجر به تکوین طرح فضاهای چهار ایوانی شد.

    طرح فضاهای چهار ایوانی که پیش از اسلام نیز شناخته شده بود، متأثر از جهان‌بینی و فرهنگ ایران باستان و در ارتباط با جهات چهارگانه مقدسی که در ارتباط با فضای مثالی و توجه به حرکت و سیر خورشید، شکل گرفته بود.

    طرح مزبور چنان مورد استقبال قرار گرفت که نه تنها در ساختمان مسجدها، بلکه در بنای مدرسه‌ها و کاروانسراها نیز به کار برده شد.

    البته این طرح بیشتر در مسجدها و سایر بناهای بزرگ به کار برده می‌شد و عمومیت استفاده از آن، مانع از تکوین در فضاهای معماری نمی‌شد.

    مسجدهای جامع، از جنبه روند شکل‌گیری فضاهای کالبدی، به دو گروه تقسیم می‌شوند.

    گروه اول، شامل مسجدهایی که ساختمان آنها در طول تاریخ تغییر شکل پذیرفته و در هر دوره، فضاهایی به آنها الحاق شده و بخشهایی از آن را تغییر شکل داده‌اند.

    مسجد جامع اصفهان نیز که هسته اولیه آن پیش از زمان آل‌بویه ساخته شده بود، در دوره مزبور و پس از آن در عهد سلجوقیان و در دوره‌های بعد، همواره شاهد تغییراتی در فضای کالبدی خود بوده است.

    گروه دوم، شامل مسجدهایی است که از ابتدا با نقشه‌‌ای از پیش طرح شده ساخته می‌شدند.

    و هیچ تغییر شکلی را نمی‌پذیرفتند.

    این مسجدها که اغلب متعلق به دوره صفویه و بعد از آن هستند، بیشتر به صورت بنایی مجزا از فضاهای کالبدی پیرامون خود و گاهی بی‌تفاوت نسبت به آنچه در برخی از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته می‌شدند.

    این مسجدها با داشتن یک ورودی عظیم و با شکوه ، خود را از فضاهای اطرافشان متمایز می‌ساختند و نظر بیننده را جلب می کردند.

    تزیین بناهای مذهبی با آجر که در زمان سلجوقیان رایج، و در دوره ایلخانان تکامل یافته بوده، در دوره صوفیان جای خود را به تزیین پرکار و گسترده کاشی‌کاری داد.

    تزیین ساختمان به طور عمده متوجه فضای درونی بنا بود و پوسته خارجی بنا بسیار ساده بود و در اغلب موارد با کاهگل پوشانده می‌شد.

    تنها جایی که در نمای خارجی تزیین می‌شد و خود را جلوه‌گر می‌ساخت، فضای ورودی بنا بود.

    تزیین ورودی مسجدها و سایر بناها از دوره ایلخانان به بعد، بسیار مورد توجه قرر گرفت.

    در این بناها، فضاهای ورودی، بسیار مرتفع و با شکوه ساخته می‌شد.

    بعد از دوره هخامنشی گنبد، که در پی نیاز و ضرورتی فنی - ساختمانی، برای پوشش فضای بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشکانیان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانیان در ساختمان کاخها و آتشکده‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت و پس از آن برای پوشش بخشی از آن فضای شبستان به کار گرفته می‌شد به سبب استفاده زیاد از آن در مسجدها و سایر فضاهای مذهبی موجب شد که مفهومی سمبلیک کسب کند و به عنوان نشانه و سمبلی برای فضاهای مذهبی مورد توجه قرار گیرد.

    جنبه نمادی و سمبلیت گنبد از چنان قدرتی برخوردار شد که امروزه برای بیان جنبه مذهبی ساختمان مسجد ‌ها، مورد استفاده قرار می‌‌گیرد و هنوز هیچ عنصر و شکلی نتوانسته است جای آن را بگیرد و حتی تصور چنین تحولی در آینده نزدیک دشوار به نظر می‌رسد.

    مناره: همان گونه که از مفهوم واژه آن بر می‌‌آید، عنصری جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط آتش، و به طور کلی محل آتش بود و پیش از اسلام کاربرد داشت.

    این عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد برای خواندن اذان و آگاه کردن مسلمانان از وقت نماز به کار می‌رفت.

    عنصر مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجری، پس از پذیرش کاربردی فنی در جنب سر در ورودی‌ها و جنب ایوانهای اصلی مسجدها و سایر بناهای مذهبی، به صورت عنصری نمایشی و تزیینی درآمد و جنبه‌‌ای نمادی به خود گرفت.

    نکته بسیار مهم در مورد عناصر فوق، این است که با وجود آن که امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانه‌ای از فضاهای مذهبی شناخته شده‌اند، اما این امر لزوماً به این معنی نیست که عناصر مزبور در زمان گذشته و در همه دوره‌ها و در همه شهرها، دارای چنین مفهومی که امروزه دارند، بوده‌اند؛ هر چند که پذیریش وجوه مشترکی بین مفاهیم و جنبه ادراکی آنها در طول تاریخ ممکن است.

    مساجد بادگیردار: در اقلیمهای کویری خشک و گرم، ساختن سرسراها، گل افرنگها، هواکشها و بادگیرهای حفره‌ای در تیزه گنبدی پوششهای عرفها، رواقها، شبستانها موجب نوررسانی و تهویه و کوران هوا و خنک‌سازی فضاها می‌شود.

    همچنین وجود بادگیرهای مرتفع باداشتن فضاهای کانال وسیع در نقاط مشخص سبب کشش باد به درون فضاها می‌شود.

    در مواردی وجود بادگیریهای مضاعف در محراب و شبستان هوای محیط را مطبوع می کند.

    فصل دوم - مسجد جامع بزرگ یزد - مسجد جامع قدیم - مسجد جامع نو مسجد جامع (جمعه) بزرگ یزد: یکی از مساجد بزرگ جامع ایران و درخشانترین بنای شهر یزد مسجد جامع آن است.

    بنایی است قدیم و بسیار فاخر و جمیل.

    درخشندگی کاشیها، بلندی منارها، زیبایی گچکاری، گشادگی صحن، خوابیدگی و بالاخره شبستان زمستانی وسیع هر یک عنصری و عاملی از بزرگی، زیبایی، هنرمندی این یادگار ارجمند و دست پروده هزار ساله یزد است.

    وصف معماری و هنر ساختمانی آن را محمد کریم پیرنیا در یادداشتهای راهنماوار مربوط به آن شهر چنین کرده است: «ایوان بزرگ و غرفه ها و گوشوارها و بزوارها و رواقها و طبنی‌های آن همه در حد زیبایی است و معماری با شکوه پارتی را با همه جلال و احتشام و نغزی و ریزه کاریش به یاد می‌آورد.

    قوسهای جناغی خوش اندامش که تناسب 4 و 3 دارد در عین نغزی ژرف‌نگری معماری ایرانی را در استواری بنا نشان می‌دهد.

    تکیه بلند و سر در آسمانش با اینکه اندامی بس کشیده دارد بر شانه‌ای نازک ایستاده و فشار عمودی مناره‌های که آفریده ذوق هنرمندان ایرانی است جزرهای باربر آنرا نغز و نازک کرده است.

    روشنایی گنبد با وضع طاقچه‌های گچ اندود در برابر روزنهای مشبک بنحوی شاعرانه تأمین شده.» با وجود آنکه این مسجد از آثار دینی در شهر یزد و از نمودهای با ارزش و معماری تاریخی ایران است نخستین مطالعه دقیق عبارت است از مقاله تحقیقی ماکسیم سیرو که تحت عنوان زیر نشر شده است: تحقیق در باب مسجد جامع یزد از دو قسمت تشکیل می‌ شود.

    یکی اطلاعات تاریخی منقولات مربوط به مسجد جامع قدیم که فعلاً اثری از آن باقی نیست.

    دیگر آنچه مربوط به مسجد جامع کنونی که از عصر مظفری است و آن را بر جای مسجد جامع قدیم ساخته‌اند.

    در زبان فارسی، مقاله مختصری که درباره این مسجد نشر شده از آن علی جندقی یزدی است.

    مساحت مسجد جامع را علی جندقی یزدی 9800 (طول 104، عرض99 ) و ماکسیم سیرو 7000 متر مربع نوشته است.

    مسجد جامع قدیم بنای مسجد زمانی که بنیاد نخستین آن توسط علاءالدوله گرشاسب گذاشته شد در میان «شهرستان» یعنی داخل حصار قدیم قرار داشت.

    به تدریج در وضع آن، خواه از حیث مرمت و تجدید بنا، خواه از حیث کاشیکاری و تزیینات الحاقی تغییرات و تصرفات حادث شد و ما در اینجا به ترتیب تاریخی به آن تصرفات و تجدید بناها اشاره می‌کنیم.

    بانی مسجد جامع قدیم کرشاسب بن علی بن فرامرز بن علاءالدوله کالنجار از دوده کاکوئیان یعنی از دودمان آل بویه است.

    این شخص در سال 504 به حکومت یزد رسید و در 527 در یزد وفات کرد و مسجد را، طبق روایت جعفری در تاریخ یزد که بعداً در تاریخ جدید یزد و جامع مفیدی نقل شده است بر جای آتشگاه عصر ساسانی ساخت.

    عبارتی که جعفر در تاریخ یزد در این خصوص آورده چنین است: «و همچنین کرشاسب مسجد جمعه در مقام در ده ساخت و جماعتخانه عالی و کتابخانه.» همین مضمون را در جای دیگر با مختصر تفاوتی بدین عبارت تکرار کرده است: «ذکر مسجد جمعه قدیم- آن مسجد از استحداث کرشاسب بن علی بن فرامرز علاءالدوله و دو مسجد است متصل آن و کتابخانه و جماعتخانه و غرفه‌های نیکو دارد.» مطالبی که درباره این مسجد در تاریخ جدید یزد و جامع مفیدی آمده نقل مطالب از گفته جعفری است.

    جز اینکه کاتب وضع درگاههای مسجد را بیان کرده است بدین عبارت : و سه در گاه بروی نهاده ؛ یکی برابر صفه مقصوره، و یکی برابر بازار کلاه دوران قدیم، و یکی به طرف مدرسه کمالیه.» کاتب در تاریخ جدید یزد عبارتی دارد که از آن بر می‌آید که در زمان او آثاری از مسجد قدیم باقی بوده و عبارت او چنین است: «و مسجد جمعه شهرستان را آثار باقی است و کس در آنجا نماز نمی‌گزارد.» محل گرمخانه کرشاسبی اکنون زمینی افتاده است (در قسمت شمال شرقی محوطه ورودی مسجد و مقابل کتابخانه) ظاهراً قصد دارند بعدها در آنجا بنای موزه ایجاد کنند.

    تا چندی قبل، جزئی از پی آتشگاه ساسانی در همین قسمت، یعنی گرمخانه‌ کرشاسپی ، موجود بود و اکنون دیگر از آن آثار چیزی باقی نیست.

    م.سیرو در رساله خود چند عکس از بقایای مسجد جمعه قدیم را به دست می‌دهد که من هم عین آن عکسها را در کتاب حاضر نقل کرده‌ام.

    مرحوم عبدالحسین آیتی هم می‌گوید: « از بنای کرشاسپی چیزی باقی نمانده مگر همان دیوارهای خرابه با درهایی که سمت شرقی و جنوبی بسته و بایرست .

    .

    پس از بنای اصلی مسجد قدیم، استحداث دیگری که در همان قرن در محوطه مسجد به وجود آمد جماعتخانه‌ای است که دختران فرامرزبن علی از خاندان کاکوئی بنا کردند.

    احمد کاتب در تاریخ جدید یزد آن را چنین وصف کرده است.

    «و در جنب مسجد جمعه قدیم (یعنی ایوان تابستانی و صحن مسجد) که آن از استحداث علاءالدوله کالیجار بود جماعتخانه مروح بساختند جهت زمستان خانه مسجد و در جنب جماعتخانه گنبدی جهت مدفن خود بساختند و در آنجا مدفون‌‌اند و مردم به زیارت روند و حاجت خواهند و به مراد رسند و دائم الاوقات درین مسجد به تلاوت و طاعت مشغول باشند و این جماعتخانه از اهل الله خالی نباشد و آن را جماعتخانه دختران خوانند.» آن دختران خود پس از مرگ در همانجا مدفون شده‌اند.

    از قسمتهای دیگر مسجد قدیم که در تواریخ یزد ذکر آنها مندرج است دو غرفه است بدین شرح: طبق نوشته جعفری در تاریخ یزد «دو غرفه یکی امیر شمس الدین قاضی ساخته و یکی امیر بلغدر.» امیر شمس الدین قاضی را نمی‌شناسیم ولی امیر بلغدر از حکام یزدست که در عهد غازان خان بدین سمت بر گمارده شد.

    در تاریخ جدید یزد غرفه دوم به غرفه ابوالعلائی موسوم شده است.

    مسجد جامع نو سال 728 بنای اصلی مسجد کنونی از آثار سید رکن‌الدین محمد بن قوام الدین محمدبن نظام حسینی یزدی قاضی (متوفی در 732) است که موقوفات زیاد در حوزه یزد و شهرهای دیگر از خود به جای گذاشت و اطلاعات مربوط به احوال او در تواریخ یزد مضبوط است.

    ما هم در این کتاب، ذیل ذکر بقعه مزارش، او را خواهیم شناساند.

    مؤلف در تاریخ جدید یزد می‌نویسد که سید رکن الدین محمد در سال 724 در جهت قبلی مسجد قدیم «قطعه ای زمین بخرید و طرح مسجد نو بینداخت و صفه و گنبد و مقصوره و غرفه ها بنا کرد و اساس آن به سنگ و آجر و گچ بنهاد و چون تمام شد می‌خواستند که مسقف کنند امیر رکن الدین محمد وفات کرد مولانای اعظم سعید شرف الدین علی تعهد کرد و مولانا عفیف الدین را به سر کاری باز داشت و گنبد و صفه و غرفات ساخت و مناره بر سر گنبد مقصوره قدیم بنهاد و مرتضی اعظم امیرشمس الدین از تبریز زیلوهای عالی جهت گنبد مقصوره قدیم بفرستاد.» تاریخ تأسیسات سید رکن الدین طبق ضبط تاریخ یزد جعفری سال 728 هجری است.

    سید رکن الدین در متن وقفنامه خود موسوم به جامع الخیرات به بنای مسجد اشاره کرده است و ضمن معرفی پنج مسجدی که ساخته بوده است می‌نویسد: «منها المسجد الجامع المبنی فی داخل بلده یزد مضافاً الی الجامع العتیق فی وسط السوق الکبیر حذاء الخان المعروف بکاروانسرای ایازی» و در جای دیگر صورت موقوفاتی را بیان می‌کند که بر مصارف مسجد معین کرده بوده است و باز به محل وقوع مسجد اشاره می‌کند و می‌نویسد: «و اما ما وقفه علی الجامع الذی بناه بجنب الجامع العتیق الواقع داخل بلده یزد فی وسط سوق الکبیر و انشاه مقابل الخان المشهور بکاروانسرای ایازی .

    » سال 777 نکته‌ای که در تاریخ جدید یزد و جامع مفیدی در خصوص بنای دهلیز و گنبدخانه در سال 777 توسط سید شمس الدین محمد آمده غلط است.

    زیرا سید محمد در سال 732 وفات کرد.

    مطلب صحیح عبادتی است که جعفری در تاریخ یزد خود آورده است.

    او می‌نویسد: و در سال سبع و سبعین و سبعمائه شاه یحیی بن مظفر بفرمود که از موقوفات مسجد (که قسمتی هم از موقوفات سید رکن الدین بوده است) و از اموال خاصه‌ خود درگاهی و جماعتخانه‌ای برابر مسجد عالی بساختند و در گاه تمام از خشت پخته کرد .

    و مولانا ضیاء الدین محمد معمار آن بوده.» جامع مفیدی بنای شاه یحیی را چنین تعریف کرده است: «شاید نصره الدین یحیی مظفری در طرف دست چپ گنبد مقصوره وصفه و طنبی عالی بنا فرموده.» سال 809 تصرف و الحاق دیگری که در مسجد جامع یزد شد مربوط است به عمل خواجه جلال‌الدین محمود خوارزمی و موضوع از این قرارست که چون پیر محمد عمر شیخ بر شیراز مسلط شد و اسکندر عمر شیخ را گرفت خواجه مذکور در فوق به یزد آمد و طبق آنچه مؤلف تاریخ جدید یزد متذکر شده است «جهت گنبد مسجد جمعه شهر وصفه «انا فتحنا» به کاشی تراشیده و بعضی ثبت کرد .

    و اندرون گنبد تمام کاشی کرد و منقش ساخت و محرابی مرمر نهاد و در میان مسجد پایابی حفر کرد و به خشت و کاشی مزین گردانید و پنجره آهنین بر سر پایاب ساز کرد.» اما کاشی کاری صفه ناتمام ماند و همانطور که مؤلف مذکور گوید بعضی بر دیوارها نصب و ثبت شد و شاه نظام کرمانی بود که توفیق اتمام آن عمل را یافت.

    سال 819 در سال 819 شاه نظام کرمانی (یعنی نظام الدین طبق تاریخ یزد جعفری) به جهت مفرده اعمال یزد ( که مراد رسیدگی به وضع مالیاتی است ) به یزد آمد و تمام پیش صفحه مسجد را با کاشی تراشیده (یعنی معرق) مزین و کتابه‌ای از سوره «انا فتحنا» بر آن الحاق کرد و القاب شاهرخ بهادرخان به درگاه مسجد زینت داد و چند خانه ‌ویرانه را که در جنب مسجد (بر سوی دست راست آن) بود به جماعتخانه‌ای مبدل کرد و در گاهی در جنب آن ساخت و کاروانسرای ریسمانفروشان را که روبروی در بزرگ مسجد بود داخل صحن مسجد کرد و بر در مسجد حوضی و چاه آب سرد احداث کرد.

    مطالبی که مؤلف تاریخ جدید یزد در همین موضع آورده مشروحترست و از دو موضع آن کتاب اینک برای تتمیم فایده نقل و به هم تلفیق و یک دست می‌شود: «و شاه نظام .

    از ابرقو به یزد آمد و کاشی مسجد تمام کرد و برغرفه‌ها سوره ‌«فتح» نوشت.

    و «انا فتحنا» در ساحت میان مسجد ثبت کرد به کاشی تراشیده به خط مولانا بهاءالدین هزار سپ و شاه نظام کتابه درگاه مسجد به القاب همایون معینی شاهرخی به کاشی تراشیده ثبت کرد و پیش طاق مسجد دوازده امام به کاشی تراشیده بنهاد.

    و بر بالای شرفه طاق مسجد آیه «و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسمعیل ربنا تقبل منا انک انت السمعیع العلیم» بنوشت.

    و بر دست راست صف‍ه جماعتخانه عالی بساخت و بر درگاه جماعتخانه گنبدی ساز کرد و فراشخانه به در مسجد بساخت.

    و بیرون در مسجد کاروانسرایی بود که ریسمانفروشان در آنجای می‌بودند بکند و ساحت در مسجد کرد و ده دکان از یمین و یسار آن ساز داد.

    و در میان ساحت حوضی وسیع و خلوت بساخت و آب تفت در آن جاری کرد و بر در مسجد چاهخانه ‌آب سرد بکند و فراخ گردانید و منقش کرد و مولانای اعظم شرف‌الدین علی به التماس شده نظام این ابیات بگفت و به کتابه چاهخانه ثبت کرد: شعر شکر کز دور چرخ و گردش ماه یوست ما نمود جلوه ز چاه ( بعد از نه بیت) .

    سال تاریخش ای ستوده صفات چاه خیرست و نوشم آب حیات گر نگشتی ز سر کار آگاه در شمار آر گنج دولت شاه کین سه فال نکو ز روی حساب هشتصد و نوزده بود دریاب سال 836 ایالت و حکومت یزد در عهد شاهرخ (807-850) به عهده کفایت امیر جلال الدین چمقاق شامی قرار گرفت و زن او به نام بی بی فاطمه خاتون سطح مسجد را از سنگ مرمر فرش گردانید و دو ستون چپ و راست گنبد به کاشی تراشیده مرتب ساخت و منبر که از چوب بود و پوسیده گشته بود از آجر منقش بساخت.» و نوشته‌اند که به دستور زن مذکور خاک مورد لزوم را در ساختن منبر از کربلا حمل کرده بوده‌اند.

    بر اساس کتیبه‌هایی که هم اکنون باقی است و بعداً متن آنها نقل خواهد شد تصرفات بی بی فاطمه خاتون مربوط به سال 836 هجری است.

    قبل از سال 861 مرمت بعدی در مسجد جامع تصرف خواجه معین ‌الدین میبدی است که از وزرای یزد در عهد تیموریان بود و آثار متعددی از خود در یزد بگذاشت و چون جماعتخانه شاه نظام را در حال انهدام دید آن را مرمت کرد «و رونق آن جماعتخانه بیفزود و هر جمعه بیش از صلوه با متعلقان در آن جماعتخانه حاضر می‌گردید .

    » سال 861 درین سال امیر نظام‌الدین حاجی قنبر جهانشاهی که حکومت یزد بر عهده‌اش قرار گرفته بود «القاب پادشاه زمان میرزا جهانشاه به خط مولانا شمس الدین محمد شاه خطاط به کاشی تراشیده به کار گذاشت.

    این کتابه هم اکنون باقی است و در صفحات بعد متن کتیبه او نقل خواهد شد.

    میان سالهای 930- 985 در زمان سلطنت شاه طهماسب آقا جمال‌الدین محمد مشهور به مهترجمال به وزرات یزد آمد و طبق نوشته محمد مفید مستوفی «بر دور کن طاق سر در گاه اصل ] مسجد جامع[ دو منار بر سوی آسمان کشید .

    و قبله‌ای بالای قبه گنبد مقصوره به اتمام رسانید .

    و زیلوهای به تکلف به جهت فروش مسجد مزبور ترتیب داد.

    زمان صفویه و قبل از سال 1090 آخرین اطلاعاتی که از عهد صفوی درباره‌ مسجد مذکور داریم دو خبری است که در جامع مفیدی راجع به وضع مسجد در عهدی نزدیک به زمان تألیف او قید شده است و عیناً از آنجا جهت تکمیل اطلاعات تاریخی مربوط به مسجد جامع نقل می‌شود، بدین شرح: «و چون نوبت تولیت شرعی به .

    مولانا عبدالحی انتقال یافت در رواج و رونق و تعمیر آن مسجد .

    سعی موفور نموده .

    و آشخانه ساخته اطعام یومیه به جهت فقرا و مساکین مقرر نمود و ساحت در مسجد و دهلیزها و اطراف و جوانب از سنگ فرش نمود و املاک و رقبات و دکاکین بیشمار از حاصل مسجد خریداری کرده داخل موقوفات آن سرکار گردانید.

سلجوقيان: ساختمان مظهر زيبايي معماري سلجوقي موقر و نيرومند و داراي ساختاري بغرنج بود. ولي اينهمه نه ناگهاني بودند و نه تصادفي، بلکه تجلي متعالي يک رستاخيز ايراني بود که در اوايل سده دهم با سامانيان آغاز شد. اين رستاخيز در زمان سلجوقيان به اوج خود

هنگامي که از مراکز مذهبي سخن مي گوييم ذهن ما توجه به مقابر و زيارتگاه ها و مساجد مي شود صحيح هم اين است تقريباً در هر مرحله از مناطق شهري يا روستايي يک مسجد در بسياري از روستاها تکيه و سقاخانه ها وجود دارد. عمده ترين دليل اين موضوع آن است که شيعيان

• وقتي آشکار مي شود, که بدانيم در ساخته هاي اين دوره به کاربرد مادي و معنوي بناها که از مهمترين ويژگيهاي آن است توجه شده است.براي دريافتن اهميت اين ويژگيها در گسترش معماري شايسته است طبقه بندي بناهاي دوره اسلامي و کاربرد آنها را مشخص کنيم.

آثار معماري که تا کنون توسط باستانشناسان ايراني و خارجي در نقاط مختلف شناسايي شده مويد عظمت و شکوه معماري ايران در ادوار مختلف است. در فرهنگ معماري يک جامعه دو مسئله عمده همواره مورد نظر بوده: يکي بافت شهري و ديگري ساختمانهاي عمومي و شخصي، که هر دو

نقش هنر و معماری اسلامی در مسجد جامع ورامین مسجد مهم‌ترین فضای معماری در سر‌زمین‌های اسلامی است که علاوه بر کارکرد دینی و مذهبی و معنوی همواره از نقش اجتماعی سیاسی نیز بر‌خوردار بوده است.اهمیت نقش دینی و اجتماعی مسجد موجب شده است که معماران و برخی دیگر از هنرمندان در همه دوره‌های تاریخی تلاش خود را در راه خلق فضایی مناسب و شایسته برای نیایش صرف کنند. به همین جهت است که مساجد هر ...

مقدمه نياز به عبادت و راز و نياز با معبود از دير باز بشر را به جست و جوي مکاني پاک و مقدس وا داشته است. در اديان مختلف مکاني براي اين خواسته پيشنهاد شده است. پيامبر اسلام (ص) مسجد را براي مسلمانان پايه گذاري کرد که در آنجا به عبادت بپردازند. با وجود

مسجد شيخ لطف الله يکي از زيباترين آثار تاريخي اصفهان که هر تماشا کننده اي را خيره مي کند و نسبت به هنرمنداني که در انجام آن دخيل بوده اند باظهار تحسين و اعجاب واميدارد مسجد شيخ لطف الله است که در ضلع شرقي ميدان نقش جهان مقابل عمارت عالي قاپو (دو

معماري خراساني در قسمت شرقي ايران پس از به وجود آمدن حکومتهاي مستقل و نيمه مستقل ، مردم به آرامشي نسبي رسيدن که نتيجه آن در معماري و هنر نيز پديدار گشت و جوانه هاي هنر و معماري بعد از دو قرن در اين کشور زده شد بعلت اينکه خواستگاه اين معماري در شرق

تاثير يک مساله فلسفي بر معماري تاثير يک مساله فلسفي بر معماري ايران در بررسي تأثير فلسفه بر معماري، نگرش هاي متفاوتي وجود دارد، بعضي از آنها به معماري به عنوان يک بخش خاص که الزماً با فلسفه اي خاص در هم تنيده است، نگاه مي کنند، در اين نگرش م

سرزمين ايران داراي تاريخي کهن و مردماني با فرهنگ چندهزار ساله است . پدران و گذشتگان اين مرز و بوم ميراث فرهنگي خود را با خلق آثار و شاهکارهايي بديع به نسلهاي آينده سپرده اند . ورود اسلام به ايران با اينکه جنگ و خرابي به همراه داشت اما پيوند فرهنگ جد

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول