اتو فون بیسمارک (آلمانی: Otto von Bismarck)(زاده ۱ آوریل ۱۸۱۵، شونهاوزن (زاکسن-آنهالت امروزی) - درگذشته ۳۰ ژوئیه ۱۸۹۸، فریدریشسروه در نزدیکی هامبورگ)، امیر بیسمارک-شونهاوزِن و دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم در تاریخ آلمان بود. بیسمارک در ۱ آوریل ۱۸۱۵ در شونهاوزن متوّلد شد. در گوتینگن به تحصیل حقوق پرداخت و پس از اینکه او به عنوان دیپلمات در همبستگی آلمانی، در سن پترزبورگ و در پاریس مشغول بود، در سال ۱۸۶۲ به عنوان نخستوزیر و وزیر امور خارجه پروس صدا زده شد. بیسمارک، سال ۱۸۶۴ رهبری پروس را در جنگ آلمان-دانمارک بر سر اشلسویگ-هولشتاین، با اتّحاد به اتریش برعهده داشت. دو سال بعد هم وی، همین مسوًولیت را در جنگ پروس-اتریش که به نابودی همبستگی آلمانی و در نهایت به بیرون راندن اتریش از امپراتوری آلمان انجامید، با موفقیت به پایان رسانید. سال ۱۸۶۷، همبستگی آلمانی شمالی تاًسیس شد که در آن بیسمارک به عنوان صدراعظم صدا زده شد. در پایان جنگ پروس-فرانسه در ۱۸ ژوئیه ۱۸۷۱، ویلهلم یکم در ورسال به عنوان امپراتور (آلمانی: Kaiser) خوانده شد و از این رو، بیسمارک توانست، با همت و تلاش خود امپراتوری آلمان را تاًسیس کند. خود وی، صدراعظم امپراتوری شد و لقب صدراعظم آهنین را بعدها از آن خود کرد. ۱۸۷۱-۱۸۷۷ بیسمارک در یک جنگ فرهنگی (آلمانی: Kulturkampf) با کلیسای کاتولیک درگیر بود، که به کمتر شدن دوباره نفوذ کلیسای کاتولیک انجامید. سال ۱۸۷۸ قانون سوسیالیستی تصویب شد که با اصلاحات سوسیال-سیاسیِ ۱۸۸۱-۱۸۸۹ همراه بود. ۱۸۷۱، توانست بیسمارک اتحاد دوگانه را با اتریش-مجارستان ببندد که با داخل شدن ایتالیا سال ۱۸۸۲ به اتحاد سهگانه تبدیل شد. یکی از دستاوردهای بزرگ بیسمارک در سیاستهای خارجیاش عقد قرارداد ضمانتی سال ۱۸۸۷ با روسیه بود. بعد از اخراج در ۲۰ مارس ۱۸۹۰، توسط ویلهلم دوم، از بیسمارک به طور بیسابقه و بی مانند، تقدیر و ستایش به عمل آمد. این تقدیرها بیشتر در: * بناکردن یادبودها و برجها * دادن لقبهای افتخاری شهروندی و حتا عضویّتی * نامیدن خیابانها، میدانها، مدرسهها و حتا محصولات و تولیدات صنعتی خلاصه میشدند. بیسمارک ۳۰ ژوئیه ۱۸۹۸ در فریدریشسروه درگذشت و در آرامگاهی، کنار همسرش به خاک سپرده شد.
شناخت تحولات اروپا در این مقطع در گروه شناخت بیسمارک و دیپلماتی او می باشد.
در سال1870 بیشترین تحولات بین المللی اتفاق افتاد زیرا در این سال بیشتر تحولات سالهای قبل به ثمرنشست: وحدت ایتالیا، وحدت آلمان، سقوط ناپلئون سوم، ظهور قدرت جدید امپراطوری آلمان از مهمترین تحولاتی بود که زمینه های آن از سالهای پیش شکل گرفت در این سال به بار نشست.
2- جنبه دیگر اهمیت سال 1870 در رشد و بالندگی جنبش آزادی خواهی و مشارکت مردم مربوط می گردد. رشد آزادی خواهی چالش جدی در مقابل نظام سلطنتی، سنتی و اشراقی بود و ضرورت پایه گذاری نظم جدید بین المللی و توزیع مجدد قدرت بین المللی را مطرح می کرد. بیست سال صدارت عظمای بیسمارک تاثیرات عمیقی بر سیاست اروپا به جای گذاشت.
ظهور بیسمارک با دو پیامد جدی در روابط بین الملل همراه بود:
1- تحت تاثیر قرار دادن قدرتهای اروپایی
2- به انزوا کشاندن فرانسه.
سقوط بیسمارک نیز با پیامدهای مهم در تحولات بین المللی همراه بود از آن جمله:
1- صف بندی اروپا در دو اردوگاه متخاصم اتحاد مثلث و اتفاق مثلث.
2- بالا گرفتن تضاد میان آلمان و انگلیس، که به دلیل برتری انگلیس و تهدید آن از سوی آلمان اتفاق افتاد.این دو تحول همراه با به وجود آمدن مسابقه تسلیحاتی که در میان این کشورها شکل گرفت زمینه حرکت به سوی جنگ همگانی را فراهم کرد.
3. پیشرفتهای عملی و تکنالوژیک در اروپا با ظهور جشنها و سازمان های بین المللی به عنوان بازیگران بین المللی همراه بود. از طرفی دیگر تکنالوژی جدید حوزه سلطه و حاکمیت قدرتهای بزرگ را به خارج از مرزهای اروپا گسترش می داد. در نتیجه شاهد رقابت قدرتهای بزرک در آسیا و آفریقا بودیم. در پرتو بیشرفتهای تکنالوژیکی، سیاست بین المللی و روابط بین المللی از قاره اروپا فراتر رفت و به درون قاره های دیگر نیز سرایت کرد.
ظهور قدرت جدید در تحولات بین المللی (آلمان):