آیا تا به حال شده است کتیبه ای را در مسجد یا حسینیه با دقت بخوانیم؟ آیا تا به حال به نقش آن در زیبایی مسجد فکر کرده ایم؟ به راستی چرا این قدر مساجد ما از کاشی کاری هایی که منقش به آیات قرآنی است پر شده است؟ آیا امروزه مسجدی را می توان در نظر گرفت که آیه ای، حدیثی یا مطلبی با خط زیبا به دیواره های آن، چشم هر بیننده ای را به خود جلب نکند؟ یکسری امور در انسان به عنوان فطریات شمرده می شود مثل حقیقت جویی، گرایش به خیر و فضیلت، هنر، خلاقیت و عشق و پرستش. در کتاب فطرت اثر استاد شهید مرتضی مطهری آمده است: “اموری که از قدیم صنایع مستضرفه نامیده شده اند، مثل خط که یک هنر خیلی قدیمی است [خلق نوعی زیبایی است.] خط بسیار زیبا برای انسان ارزش فوق العاده ای دارد و انسان آن را حفظ می کند.
قرآنی که با خط بسیار زیبا نوشته شده باشد، ده بار هم اگر انسان آن را دیده باشد دفعه یازدهم باز می خواهد ببیند، بلکه صدبارهم دیده باشد، دفعه صدو یکم باز می خواهد تماشا کند” شهید مطهری این مباحث را ذیل بحث فطرت آورده اند که ام المسائل معارف اسلامی دانند. این سخنرانی در سال ۱۳۵۵ توسط ایشان ایراد شده بود که در ادامه با تعریف کردن خاطره ای از پدر مرحومشان ادامه می دهند: “مرحوم ابوی ما (رضوان الله علیه) که خط خودشان هم خوب بوده است، به خط مخصوصا علاقه خاص داشته اند. ایشان می گفتند اگر قرآن خیلی خوش خط دست من باشد دیگر نمی توانم بخوانم، چون آن قدر خیره می شوم به خطش و به زیبایی اش که از خواندن آن باز می مانم. نمونه خط زیبا کتبیه بایسنقر است در جلوی ایوان مقصوره [در حرم امام رضا علیه السلام.] در آن کتیبه بزرگ که جلوی پیشانی ایوان است و بایسنقر که پسر گوهرشاد بوده، خودش در آخر کتیبه نوشته است: “کتیبه بایسنقر بن شاهرخ بن امیرتیمور گورکان” گوهرشاد زن شاهرخ بوده و بایسنقر پسر او. در خط ثلث دیگر نظیری برای بایسنقر نیامده است، نه قبل از او کسی چنین نوشته است و نه بعد از او کسی توانسته بنویسد. با اینکه علیرضا عباسی که در زمان شاه عباس می زیسته، فوق العاده خطاط خوبی است و نمونه های خطش که اکنون در اصفهان یا در قم در مقبره شاه عباس هست، فوق العاده زیباست ولی [به پای بایسنقر نمی رسد(]۱)“ در فطریات در بعضی امور دو سه مقوله باهم توام می شوند.
مثلا کسی که شعر زیبایی می سراید هم خلق و ابداع داشته است، هم زیبایی که گرایشی فطری است را پاسخ گفتند. در مورد خط زیبایی که بر روی کاشی کاری ها، در مساجد و حسینیه ها و ... نیز وجود دارد، می توان گفت چندین حس فطری درگیر است: اول که نوعی ابتکار و خلق است: *گرچه هرنوع خطی، اصولی دارد مثلا اصول خط نسخ با ثلث و نستعلیق و شکسته نستعلیق و هما و ... فرق می کند و از آن طرف هم، هیچ دو خطی را نمی توان پیدا کرد که ۲ خطاط و یا حتی ۱ خطاط نوشته باشند و این ۲ مکتوب عین هم باشند. پس در هر خطی، نوعی ابتکار و خلاقیت موجود
است. دوم: حس زیبایی است. انسان از آنجا که مخلوق خدا است، و باید خودش را خدایی کند، در مقابل خدای جمیل، وظیفه زیبا شدن را دارد. این زیبا شدن در همه امور مطرح است و زیبایی هم فقط به معنی مادی و محسوس آن نیست. چه اینکه ما احسان را هم جزء مقوله زیبایی می شمریم.
ولی سپاسگزاری و نیکی پاسخ دادن به نیکی دیگران را مثل شیء و چیزی نیست که بگوییم شی زیبایی است. در واقع وقتی “ان الله جمیل و یحب الجمال” ماهم باید زیبایی را دوست داشته باشیم. و البته در فطرت و خلقت ما، این گرایش نهفته و موجود است. از مواردی که زیبایی به آن تعلق می گیرد اعمال انسان است. آن چنانچه ما باید در گفتار خود که محصول اندیشه و زبان است، باید رعایت زیبایی را بکنیم و از کلمات زشت در کلام پرهیز کنیم، در نوشتار هم باید، زیبا بنگاریم. حضرت علی می فرمایند: الخط لسان الید(۱/۸۶[ )ص ۴۹] و نیز چنانچه کلام زیبایی نافذتر از تیر باشد، خط زیبایی هم چنین تاثیری را بگذارد. رب کلام انفذ من سهام(۴/۶۹()۲) البته صرف زیبایی خط در نوشته ای مهم نیست، بلکه مضمون سخنی که می خواهد بگوید اگر زیبا نوشته شود، تاثیر فزاینده ای دارد.
لذا حضرت علی می فرماید: رسول الرجل ترجمان عقله و کتابه ابلغ من نطفه:(۳) فرستاده آدمی، ترجمان عقل اوست و نوشته و کتابش گویاتر از سخنش است. سوم: مورد دیگری که باعث جذابیت و ماندگاری خط در معماری اسلامی شده است بحث حقیقت جویی و پرستش است که باهم مرتبط می باشد. بدین معنی که: انسان که فطرتا حقیقت جو ا ست و علم را علاوه بر وسیله، به عنوان هدف ذاتی هم آن را یاد می گیرد، از مصادیق علم و علم کامل و حقیقت کامل که در قرآن است با مسئله پرستش باهم جمع شده است. یعنی وقتی فردی به آیه ای از قرآن که بر روی دیوار مسجد است نگاه می کند، از طرفی ابتکار و خلاقیت و خط زیبای خطاط را تحسین می گوید و از طرفی هم در مضمون این نوشته که آیه قرآن است هم به عنوان مطلبی یادگرفتن از قرآن، این آیه را می خواند و هم از طرفی با خدای خویش رابطه برقرار کرده و او را پرستش کرده است، چون در آن لحظه حداقل به آیه (فاقرووا ما تیسر من القرآن) عمل نموده است.