دانلود مقاله آدولف هیتلر

Word 317 KB 25937 30
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • آدولف هیتلر ( گوش دادن راهنما·اطلاعات) (زادهٔ ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشتهٔ ۳۰ آوریل ۱۹۴۵) رهبر حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) بود.

    او بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدر اعظم آلمان و از ۱۹۳۴ به بعد، هم‌زمان در مقام پیشوای رایش بزرگ آلمان نیز حکومت کرد.[۱]

    هیتلر به عنوان یک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ میلادی به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید.

    او در سال ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام معروف به «کودتای آبجوفروشی مونیخ» به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد و در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت.

    او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده‌های ملی‌گرایی، پان‌ژرمنیسم، ضد کمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی‌های پرشور بر ضد پیمان ورسای، حامیان بسیاری در کشور آلمان به‌دست آورد.

    هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید.

    مجموعهٔ ارتشی-صنعتی آلمان در زمان صدارت وی توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا در زمان خود نماید.

    هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف تصرف فضای حیاتی بیشتر دنبال نمود و یکی از دلایل نخست و عمده وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند.

    جنگی که بین دو قدرت نیروهای محور و نیروهای متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی‌ها و تلفات بسیار بود.

    اگرچه در عرض سه سال، آلمان و نیروهای متحدش بیشتر مناطق اروپا، بخش‌های بزرگی از آفریقا، شرق آسیا و اقیانوسیه را اشغال کردند اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از آنان پیشی گرفته و در سال ۱۹۴۵، هیتلر، رایش بزرگ آلمان را از هر سو احاطه نمودند.

    هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانی نبرد برلین با اوا براون که برای سال‌های طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد.

    در ۳۰ آوریل یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد.

    زندگی‌نامه

    دوران کودکی

    کودکی آدولف هیتلر

    محل تولد هیتلر، براونا آم این

    آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در مسافرخانه‌ای در شهری مرزی و کوچک به نام بران‌آئو ام این در اتریش، بین مرز اتریش و امپراتوری آلمان زاده شد.

    پدر او آلویس هیتلر (۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود.

    مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود.

    او شش بچه به دنیا آورد.

    تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند.

    هنگامی که هیتلر ۳ ساله بود خانواده او به ایالت باواریا در جنوب آلمان مهاجرت کردند.[۲] درسال ۱۸۹۴ خانواده هیتلر به نزدیکی شهر لینز مهاجرت کردند و تا زمان بازنشستگی پدر هیتلر در آنجا ماندند، در این دوره هیتلر به عنوان کودکی خستگی ناپذیر به بازی و درس در مدرسه‌ای نزدیک به خانه مشغول بود.

    برادر او ادموند بر اثر بیماری سرخک در ۲ فوریه ۱۹۰۰ درگذشت و این اتفاق تاثیری دائمی در هیتلر ایجاد کرد و اعتماد به نفس هیتلر را تا حدود بسیاری تضعیف کرد و باعث شد آدولف هیتلر کج خلق شود و همواره با پدر خود بحث‌های طولانی داشته باشد.

    روابط هیتلر با مادرش بسیار خوب و صمیمانه بود و این کاملاً برعکس روابط او با پدرش بود که معمولاً او را کتک می‌زد[۳] با اینکه هیتلر علاقه مند بود به رشته هنر بپردازد ولی پدر وی او را به مدرسه فنی فرستاد، هیتلر بعدها در کتاب نبرد من اعتراف کرد که «امیدوارم بتوانم چند سال عقب افتادگی که پدرم به من تحمیل کرد را جبران کنم.» هیتلر حتی در زمینه سیاسی هم با پدر خود اختلاف داشت، پدر هیتلر فردی معتقد به امپراطوری اتریش بود اما هیتلر خود و اتریش را جزء آلمان و امپراطوری روم باستان می‌دانست.

    پس از مرگ پدر هیتلر در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ وی مدرسه فنی را ترک کرد.

    آدولف هیتلر در کتابش نبرد من، لحنی مودبانه درباره پدرش دارد، به هر حال او اظهار می‌کرد تصمیم جدی که برای نقاش شدن داشت باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین آن‌ها شده بود.

    جوانی

    محوطه قدیمی اقامت در مونیخ، نقاشی هیتلر، ۱۹۱۴

    از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورش گاه بوهامایی زندگی می‌کرد و مادرش را تحت حمایت خود داشت.

    او دوبار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین (۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر عدم صلاحیت در نقاشی مطرود شد.

    به او گفته شد که توانایی‌هایش بیشتر در زمینهٔ معماری کاربرد دارد.

    وی درخاطراتش که نمایانگر مجذوبیتش به همین موضوع است می‌گوید:

    هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود.

    اما کمی بعد از اینکه به تابلویی دقت می‌کردم متوجه می‌شدم چیز دیگریست که توجه مرا به سوی خود جلب می‌کند، و آن خود موزه بود.

    از صبح تا نیمه شب، توجهم از موضوعی به موضوع دیگر عوض می‌شد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شده بود.[۴][صفحه؟]

    بنا به سفارش رئیس آموزش گاه، وی متقاعد شد که مسیر تحصیلیش را تغییر دهد.

    ولی وی تحصیلات لازم برای معماری را نگذرانده بود:

    بالاخره بعد از مدتی تلاش یک مهندس شدم، بقیه راه مشکلی که در مدرسه ریشویل از دست داده بودم در اثر کوشش‌ها و تمرین‌های ده ساله تا اندازه‌ای جبران شد و هنگامی که بعد از مرگ مادرم دو مرتبه به وین آمدم این بار اقامت من چندین سال طول کشید حالت آرامش و تصمیم جدی در خود احساس کردم و کم کم غرور اولیه‌ام بیدار شد و جدا مصمم شدم که خود را به جایی برسانم.[۵][صفحه؟]آدولف هیتلر ( گوش دادن راهنما·اطلاعات) (زادهٔ ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشتهٔ ۳۰ آوریل ۱۹۴۵) رهبر حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) بود.

    اگرچه در عرض سه سال، آلمان و نیروهای متحدش بیشتر مناطق اروپا، بخش‌های بزرگی از آفریقا، شرق آسیا و اقیانوسیه را اشغال کردند اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از آنان پیشی گرفته و در سال ۱۹۴۵، هیتلر، رایش بزرگ آلمان را از هر سو احاطه نمودند.

    هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانی نبرد برلین با اوا براون که برای سال‌های طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد.

    در ۳۰ آوریل یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد.

    زندگی‌نامه

    دوران کودکی

    کودکی آدولف هیتلر

    محل تولد هیتلر، براونا آم این

    آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در مسافرخانه‌ای در شهری مرزی و کوچک به نام بران‌آئو ام این در اتریش، بین مرز اتریش و امپراتوری آلمان زاده شد.

    آدولف هیتلر در کتابش نبرد من، لحنی مودبانه درباره پدرش دارد، به هر حال او اظهار می‌کرد تصمیم جدی که برای نقاش شدن داشت باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین آن‌ها شده بود.

    جوانی

    محوطه قدیمی اقامت در مونیخ، نقاشی هیتلر، ۱۹۱۴

    از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورش گاه بوهامایی زندگی می‌کرد و مادرش را تحت حمایت خود داشت.

    ولی وی تحصیلات لازم برای معماری را نگذرانده بود:

    بالاخره بعد از مدتی تلاش یک مهندس شدم، بقیه راه مشکلی که در مدرسه ریشویل از دست داده بودم در اثر کوشش‌ها و تمرین‌های ده ساله تا اندازه‌ای جبران شد و هنگامی که بعد از مرگ مادرم دو مرتبه به وین آمدم این بار اقامت من چندین سال طول کشید حالت آرامش و تصمیم جدی در خود احساس کردم و کم کم غرور اولیه‌ام بیدار شد و جدا مصمم شدم که خود را به جایی برسانم.[۵][صفحه؟]

    بالاخره بعد از مدتی تلاش یک مهندس شدم، بقیه راه مشکلی که در مدرسه ریشویل از دست داده بودم در اثر کوشش‌ها و تمرین‌های ده ساله تا اندازه‌ای جبران شد و هنگامی که بعد از مرگ مادرم دو مرتبه به وین آمدم این بار اقامت من چندین سال طول کشید حالت آرامش و تصمیم جدی در خود احساس کردم و کم کم غرور اولیه‌ام بیدار شد و جدا مصمم شدم که خود را به جایی برسانم.[۵][صفحه؟] در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش کلارا هیتلر با یک مرگ دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷ سالگی فوت کرد.

    هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهمش از ارث پدری خود را به خواهرش پاولا هیتلر واگذار کرد، آدولف در ۲۱ سالگی وارث ثروت یکی از عمه(خاله)هایش شد.

    او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد.

    او از روی کارت پستالها طرح می‌کشید و به کاسب‌ها و توریست‌ها می‌فروخت.

    تا قبل از جنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی اینچنینی نقاشی کرد.[۶] بعد از دومین بار اخراج از موسسهٔ هنرهای زیبا هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد.

    در ۱۹۰۹ وی به دنبال سرپناهی می‌گشت و در ۱۹۱۰ در خانه‌ای که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید.

    مخالفت با یهود ریشه‌ای عمیق در فرهنگ کاتولیک‌های اتریش داشت، وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودی‌های ارتدکس اروپای شرقی بود.

    هیتلر معتقد بود یهودیان دشمنان نژاد آریایی و باعث بدبختی و عقب ماندگی کشورش اتریش بودند.

    زمانی که هیتلر در وین زندگی می‌کرد به دقت اوضاع سیاسی و رفتار احزاب مختلف را زیر نظر می‌گرفت و رفتارهای احزاب را بررسی می‌کرد.

    وی پس از بررسی احزاب اتریش به این نتیجه رسید که تنها حزبی می‌تواند به قدرت کامل دست یابد که بتواند تظاهرات عظیم خیابانی به نفع خود سازمان دهی کند و احساسات و هیجانات مردم را در اختیار بگیرد و همچنین پشتیبانی دست کم یکی از سه نیروی اصلی کشور یعنی ارتش، کلیسا و یا شخص اول مملکت (رییس جمهور اتریش) را با خود داشته باشد.

    هیتلر این تجربیات را در راه به قدرت رساندن حزب نازی به خوبی به کار گرفت.

    وی در کتاب خود نبرد من می‌نویسد که استدلال‌های منطقی و جملات ادیبانه نیستند که تاریخ را می‌سازند بلکه خطابه‌های تحریک کننده هیجانات مردم هستند که مسیر تاریخ را تعیین می‌کنند.

    در سال ۱۹۱۳، هیتلر از اتریش - مجارستان به مونیخ نقل مکان کرد.

    اما چون برای کشورش خدمت سربازی انجام نداده بود توسط پلیس مونیخ دستگیر و سپس به کشورش برگردانده شد اما هیتلر از خدمت سربازی معاف شد و توانست بار دیگر به مونیخ برگردد.

    جنگ جهانی یکم هیتلر در ارتش آلمان، ۱۹۱۴، نشسته در سمت راست در اوت ۱۹۱۴ جنگ جهانی یکم آغاز و هیتلر برای لشکر باواریا داوطلب شد.

    او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغام آور در فرانسه و بلژیک در معرض دید آتش دشمن خدمت کرد.

    اگر چه خدمت هیتلر قابل تقدیر بود ولی به خاطر این که تابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت.

    او دوبار برای شجاعت در جنگ نشان صلیب آهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۴، و صلیب آهنی، درجه یک که به ندرت به سرجوخه‌ها اعطا می‌شود، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد.

    در مدت جنگ هیتلر یک آلمانی میهن پرست شد، هرچند او تا سال ۱۹۳۲ تابعیت آلمانی نداشت.

    او در مدت خدمت سربازی اش نقاشی‌های روزنامه ارتش را نیز می‌کشید اما در سال ۱۹۱۶ از ناحیه پای چپ دچار زخمی شد و مدال جانبازان را نیز دریافت کرد و پس از بهبودی مجدداً به جبهه بازگشت.[۷] وقتی که مردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمان داشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد.

    هیتلر با شنیدن خبر تسلیم شدن آلمان دچار شوک شدیدی شد.

    او در آن زمان به خاطر حمله شیمیایی به وسیله گازخردل در بیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود.

    مانند بسیاری از میهن پرستان، او سیاست مداران غیرنظامی و یهودیان و کمونیست‌ها را در تسلیم شدن آلمان مقصر می‌دانست.

    پس از جنگ جهانی یکم نتیجه جنگ جهانی یکم برای آلمان شکستی فاجعه بار بود.

    کشورهای پیروزمند در عهدنامه ورسای شرایطی بسیار سخت و خفت بار را به این کشور تحمیل کردند.

    با شکست رایش دوم در جنگ جهانی یکم، در آلمان جمهوری وایمار تشکیل شده بود.

    پس از جنگ جهانی یکم آلمان در بحران غرق بود.

    در جامعه‌ای که لایه‌های گسترده مردم با بی کاری و فقر روبرو بودند هیتلر مانند بسیاری از هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد می‌کرد و شکست آلمان را نتیجه اتحاد یهودیان و کمونیست‌ها می‌دانست و خواهان جبران آن بود.

    هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتاب نبرد من تشریح کرده‌است.

    ورود به سیاست : حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان حزب از یک گروه کوچک با تمایلات ملی گرایی در آخرین سال‌های جنگ جهانی اول شکل گرفت.

    ابتدا در برمن گروهی در اوایل سال ۱۹۱۸ با نام کمیته رایگان برای صلح کارگران آلمان (به آلمانی: Freier Ausschuss einen für deutschen Arbeiterfrieden) اعلام موجودیت کرد.

    آنتون درکسلر در تاریخ ۷ مارس ۱۹۱۸ در مونیخ شعبه‌ای از این گروه را تشکیل داد.

    درکسلر قفل سازی ساده و از اعضای ارتش در جنگ اول جهانی بود.

    در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۱۹ درکسلر به همراه چند تن از دوستان نزدیکش و بیست کارگر دیگر از راه آهن مونیخ به بحث درباره ایجاد حزبی مستقل از کمیته رایگان برای صلح بر اساس اصول سیاسی که درکسلر بیان کرد بحث کنند.

    این گفت و گو سرانجام به تاسیس حزب انجامید.

    حزب کارگران آلمان یک گروه کوچک با ۵۵ عضو بود.

    اما دولت وایمار که فعالیت‌های حزب را مشکوک به براندازی تلقی کرده بود جاسوسانی را به درون حزب فرستاد.

    آدولف هیتلر که اکنون مامور اطلاعاتی ارتش بود به حزب پیوست تا در نزدیک تحولات حزب را گزارش دهد.

    او کم کم با دیدگاه‌های حزب آشنا شد.

    همچنین هیتلر قدرت سخنوری خوبی داشت و به یکی از سخنگوهای ماهر حزب تبدیل شده بود.

    در میان اعضای اولیه حزب می‌توان به رودلف هس، هانس فرانک و آلفرد روزنبرگ اشاره کرد که بعدها همگی در سمت‌های بالایی مشغول به فعالیت شدند.

    هیتلر اکنون جذب حزب شده بود و نه تنها مخالفتی با حزب نداشت بلکه به یکی از ستون‌های اصلی حزب تبدیل شده بود.

    هیتلر از سازمان اطلاعات ارتش خارج شد و به اعضای حزب پیوست او در اولین قدم تعداد افراد حزب را برای شماره گذاری از عدد ۵۰۰ شروع کرد بدین ترتیب اعضای حزب به جای آن که ۵۵ اعلام شود ۵۵۵ نفر اعلام شد.

    این اولین و بزرگترین تبلیغ برای حزب بود.

    حزب کارگران آلمان به وسیله یک کمیته هفت نفره اداره می‌شد.

    هیتلر توانست به کمیته هفت نفره راه پیدا کند.

    دومین اقدام هیتلر تغییر نام حزب در ۲۴ فوریه ۱۹۲۰ بود.

    اکنون واژه سوسیالیست ملی هم به نام حزب افزوده شد و بدین صورت حزب با نام حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (به اختصار: NSDP) معرفی شد.

    هیتلر در مراسم‌های مختلف سخن رانی می‌کرد و سخنان آتشین و ملی گرایانه او به جذب هر چه بیشتر افراد کمک بزرگی می‌کرد.

    هیتلر توانست درکسلر را متقاعد کند که هیئت هفت نفره مدیریت حزب لغو شود.

    بنابراین هیتلر به عنوان رئیس جدید حزب توانست برنامه‌های خود را به خوبی اجرا کند.

    نخستین اقدام هیتلر پس از ریاست تشکیل گروه شبه نظامی حزب به نام اس آ بود.

    هیتلر در قدم بعد اعلام کرد که دو هدف کلی در حزب دارد اولین هدف پیشرفت آلمان و دومین هدف مقابله با دشمنان درجه اول آلمان یعنی فرانسه - انگلیس و شوروی که در چنگال سرمایه یهودیان اسیر هستند.

    هیتلر صلیب شکسته به عنوان نمادی آریایی را به عنوان نماد حزب انتخاب کرد.

    در طی سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ حزب رشد قابل توجهی داشت.

    حزب نازی دارای یک شاخه به نام گروه حمله اس آ بود.

    در راس این گروه ارنست روهم نزدیک‌ترین دوست هیتلر در حزب قرار داشت.

    در سال ۱۹۳۴ هیتلر به دلایلی از جمله خشونت طلبی، این گروه را منحل کرد و روسای آن از جمله ارنست روهم به دلیل توطئه کشته شدند.

    یکی از دلایل نارضایتی هیتلر و ارتش از نیروی اس آ این بود که روهم قصد داشت اس آ را جانشین ارتش نماید.

    پس از اعدام روسای اس آ، نیروی اس اس که زیر رهبری هیتلر قرار داشت و زیر مجموعه اس آ به شمار می‌آمد، به عنوان نیروی مستقل به فعالیت ادامه داد.

    هیتلر در کنار هم حزبی‌هایش سال ۱۹۳۰ هیتلر و ژنرال اریش لودندورف تصویر آدولف هیتلر در قاب عکس اصلی که در تاریخ ۱۲ مارس ۱۹۳۶ از طرف هیتلر به رضا شاه هدیه شد.

    کودتای مونیخ نوشتار اصلی: کودتای مونیخ مونیخ در هنگام کودتای آبجوفروشی در ژانویه ۱۹۲۳، فرانسه منطقه روهر صنعتی را در پی پرداخت نشدن غرامت جنگ جهانی یکم اشغال کرد.

    این اشغال موجب هرج و مرج شد.

    در همان موقع در بایرن حرکت نیرومندی برای جدا سازی آن ایالت و استقرار یک حکومت کاتولیک پیرو فرانسه در جریان بود.

    ژنرال فن لوسوو، رئیس بایرنی ارتش دیگر از برلین دستور نمی‌گرفت و پرچم آلمان به ندرت دیده می‌شد.

    در نهایت نخست وزیر بایرن تصمیم گرفت استقلال بایرن و انشعاب آن را از آلمان اعلام کند.

    در چنین شرایطی که غرور ملی آلمان بار دیگر زیر پا گذاشته شده بود تعداد اعضای حزب به شدت افزایش پیدا کرد و در همین مدت ۲۰،۰۰۰ نفر تا پایان ماه نوامبر به اعضای حزب افزوده شد.

    در چنین شرایطی نازی‌ها تصمیم گرفتند به کمک ژنرال لودندورف در سالن آبجو مونیخ گرد هم آیی بر پا کنند و سپس در اعتراض به وضع کنونی دست به اعتراض بزنند.

    هیتلر یک ضد حمله سازمان دهی کرد.

    قرار بود که در شب ۸ نوامبر یک گردهمایی در برگربرو برگزار شود و نخست وزیر، دکتر فن کار شروع به خواندن اعلامیه رسمی خود که عملا برابر بود با اعلام استقلال بایرن کند که توسط هیتلر و لوندروف بی نتیجه ماند.

    روز بعد، گردان‌های نازی خیابان را با هدف انجام یک تظاهرات گسترده به نفع اتحاد ملی اشغال کردند.

    انبوه جمعیت که توسط هیتلر و لوندروف هدایت می‌شدند در حال رژه رفتن بودند که ارتش به روی آن‌ها آتش گشود.

    این اعتراضات در نهایت ناکام ماند و ۱۶ نفر از راه پیمایان در دم کشته و دو نفر مصدوم شدند که بعدا به خاطر زخم هایشان در پادگان‌های محلی ارتش جان سپردند.[۸] هیتلر، لودندورف و تعدادی دیگر دستگیر شدند.

    هیتلر با استفاده از فرصت پیش آمده در دادگاه (حضور خبرنگاران داخلی و خارجی) توانست به شهرت خود بیفزاید.

    وی در دادگاه اما پس از ۶ ماه با قید و به خاطر آنچه خیانت به دولت و ملت خوانده شد در مارس ۱۹۲۴ محاکمه و به ۵ سال حبس محکوم شد.

    در این مدت بود که هیتلر کتاب نبرد من خویش را نوشت و حزب نازی در جریان این فعالیت‌ها ممنوع اعلام شد.[۹][صفحه؟] آدولف هیتلر پس از آزادی دوباره اقدام به تجدید سازمان کرد.

    اما متعهد شد که گروه شبه نظامی حزب را منحل کند و اقدامی بر علیه دولت وقت انجام ندهد.

    البته هیتلر با کمک هاینریش هیملر اس اس را در آوریل ۱۹۲۵ تاسیس کردند و همچنین تمرکز بیشتری در جذب زنان در حزب گرفتند همچنین شعار معروف حزب به نام سلام هیتلر (Heil Hitler) نیز در همین سال تصویب شد.

    انتصاب به عنوان صدراعظم آلمان هیتلر و پاول فون هیندنبورگ در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۲ انتخابات رایشتاگ صورت گرفت و حزب نازی ۳۷،۴٪ کل آرا را به خویش اختصاص داد و به بزرگترین حزب رایشتاگ تبدیل شد.

    در سوی دیگر مجموع آرای حزب نازی و حزب کمونیست آلمان ۵۲٪ کل آرا را تشکیل می‌داد و این اکثریت هرگز موفق به همکاری مناسب با هم نشدند.

    پس از آن هیتلر در سال ۱۹۳۲ تصمیم گرفت در انتخابات ریاست جمهوری آلمان شرکت کند.

    رقیب اصلی و قدرتمند وی ژنرال هیندنبورگ بود که مورد احترام اکثر احزاب و مردم آلمان بود.

    در دور نخست هیتلر نزدیک به یک سوم آرا را از آن خود کرد و هیندنبورگ نیمی از آرا را بدست آورد.

    در دور دوم، هیتلر با بدست آوردن ۳۷ در صد آرا باز هم شکست خورد و هیندنبورگ به عنوان رییس جمهور انتخاب شد.[۹][صفحه؟] کشمکش بر سر انتخاب صدراعظم در رایشتاگ سال ۱۹۳۲ ادامه داشت.

    رئیس جمهور هیندنبورگ به خوبی می‌دانست که دیگر احزاب وابسته به آمریکا هیچ قدرتی در رایشتاگ ندارند و تنها احزاب قدرتمند نازی‌ها و حزب کمونیست آلمان هستند که در مجموع بیش از ۵۰٪ از کل مجلس را به خود اختصاص داده‌اند.

    در ابتدا تمام محافل سیاسی گمان می‌کردند فرانتس فون پیپن عضو حزب کمونیسم آلمان از طرف رئیس جمهور به عنوان صدراعظم معرفی شود اما رئیس جمهور هیندنبرگ در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ آدولف هیتلر را به عنوان رهبر حزب اکثریت رایشتاگ به عنوان صدر اعظم و مسئول تشکیل کابینه معرفی کردند.

    هیتلر به دلیل مخالفت شدید با اتحادیه‌های کارگری و مارکسیستها مورد توجه و حمایت صاحبان صنایع بزرگ آلمان(مانند تیسن صاحب شرکت فولاد تیسن) قرار گرفت و سیل کمک‌های نقدی به صندوق حزب سرازیر شد.

    رایش بزرگ آلمان (آلمان نازی) آلمان نازی رایش بزرگ آلمان یا آلمان نازی به حکومت آلمان در دوران بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ اطلاق می‌شود که دولت آدولف هیتلر تا سال ۱۹۴۵ میلادی در آن کشور در راس حکومت بود.

    در این دوران، کشور آلمان تحت حکومت حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان به رهبری آدولف هیتلر به عنوان صدراعظم بود.

    وی از سال ۱۹۳۴ رهبر حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان شد.

    تا سال ۱۹۲۸ حزب نازی تنها ۱۲ کرسی در مجلس ملی آلمان داشت که با عمیق شدن بحران‌های اقتصادی و سیاسی توانست تا سال ۱۹۳۲ بیش از ۲۳۰ کرسی در مجلس ملی آلمان به دست آورد و این تعداد کرسی حزب نازی را به بزرگترین حزب مجلس ملی تبدیل کرد.

    رئیس جمهور هیندنبورگ در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۳۰ آدولف هیتلر را به عنوان صدراعظم و مسئول تشکیل کابینه معرفی کرد.

    هیتلر توانست با همراه کردن برخی احزاب کابینه ائتلافی خود را تشکیل دهد.

    در جریان آتش گرفتن رایشستاگ (مجلس ملی) هیتلر توانست بزرگترین رقیب خود حزب کمونیست آلمان را از صحنه خارج کند و این اولین قدم برای تک حزبی کردن آلمان بود.

    در ماه مارس ۱۹۳۳ حزب نازی توانست قانونی را در مجلس تصویب کند که به موجب آن اختیارات بالایی به صدراعظم داده می‌شد تا در طول ۴ سال قانون اساسی آلمان اصلاح شود، این فرصت چهار ساله اجازه می‌داد برنامه‌های حزب نازی به خوبی و به صورت کامل اجرا شود احزاب دیگر در مجلس ملی آلمان مخالف این قانون بودند و پس از مخالفت یک به یک از صحنه سیاسی آلمان حذف می‌شدند تا اینکه در ۱۴ژوئیه ۱۹۳۳ آلمان رسماً یک کشور تک حزبی اعلام شد.

    پس آن گام‌های بعدی در تشکلیل رایش برداشته شد و در قدم بعدی پرچم با نشان صلیب شکسته در کنار پرچم جمهوری وایمار برافراشته شد و در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۴ به دستور رئیس جمهور پل فون هیندنبورگ، صدراعظم هیتلر موظف شد اختیارات ایالت‌های آلمان را تا حد ممکن کم و اختیارات برخی از ایالات‌ها نیز به طور کامل زیر نظر برلین قرار دهد، این کار مغایر سیستم فدرالی در جمهوری وایمار بود.

    هنگامی که در ژوئن ۱۹۳۴ خبرنگار انگلیسی در برلین از آدولف هیتلر در خصوص تغییرات بسیار در آلمان سوال کرد وی اینگونه پاسخ داد: آنشلوس (الحاق اتریش) برگه رفراندم برای الحاق به آلمان که گزینه آری با دایره بزرگ در مرکز مشخص شده‌است علاقه به وحدت با آلمان پس از جنگ جهانی یکم در مردم اتریش بسیار قوی بود.

    هیتلر عقیده داشت اتریش (میهن وی) جز جدایی نا پذیر آلمان است و با استفاده از رفراندم توانست اتریش رادر سال ۱۹۳۸ پیوست آلمان کند.

    موفقیت هیتلر در الحاق اتریش به رایش، بدون خونریزی و واکنش منفعلانه دولتهای پیروز جنگ یکم در مقابل وی موجب افزایش محبوبیت و قدرت هیتلر در آلمان شد.

    به دلیل این که واژه آلمانی آنشلوس(به معنی پیوست) در هنگام وقوع این رخداد، بسیار در مطبوعات اروپا مورد استفاده قرار می‌گرفت این رخداد به نام آنشلوس معروف است.[۹][صفحه؟] اقتصاد اقتصاد رایش بزرگ آلمان را نه می‌توان مانند شوروی یک اقتصاد کاملاً سوسیالیستی دانست و نه می‌توان آن را مانند آمریکا یک اقتصاد سرمایه داری دانست.

    اقتصاد آلمان در تئوری به دنبال یک سیستم سوسیالیستی بود اما از سرمایه گذاری خصوصی در چهاچوب خواسته‌های دولت نیز پشتیبانی می‌کرد.

    زمانی که نازی‌ها به قدرت رسیدند نرخ بی کاری حدود ۳۰٪ بود که از همان ابتدای تشکیل کابینه توسط هیتلر وی هیالمار شاخت را ابتدا به عنوان رئیس رایش بانک و سپس به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب کرد.

    در سال ۱۹۳۷ هرمان گورینگ به جای هیالمار شاخت به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شد.

    پس از آغاز جنگ هنوز یک سال تا پایان دوره چهار ساله نخست (۱۹۴۰) باقی مانده بود اما سیاست‌های اقتصادی آلمان به سیاست‌های اقتصاد جنگی تغییر پیدا کرد و آلبرت اشپیر جایگزین هرمان گورینگ شد در این مدت آلمان به شدت کمبود نیروی کار را احساس می‌کرد و در بسیاری از کارخانه‌ها مجبور شد از اسیران جنگی برای کار اجباری استفاده کند.

    تجدید تسلیحات و اتحاد دوباره در ماه مارس ۱۹۳۳ بیانیه‌ای مهم توسط دولت هیتلر منتشر شد که موضوع آن الحاق اتریش و بازگرداندن مستعمرات از دست رفته در آفریقا بود.

    پس از انتشار این بیانیه جنگ‌های لفظی میان کشورهای اروپایی شدت گرفت و پس از آن برای حل بن بست سیاسی حاکم در اروپا کنفرانس خلع سلاح جهانی در ژنو تشکیل شد، نخست وزیر انگلستان رمزی مک دونالد طرحی را مطرح کرد که تمامی طرف‌ها از جمله آلمان و فرانسه نیز آن را مثبت ارزیابی کردند، این طرح مشکل اشغال راینلند توسط ارتش فرانسه را به خوبی برطرف کرد.[۱۰] در ماه مه ۱۹۳۳ هیتلر دیداری با سفیر آلمان در شوروی داشت، وی به سفیر آلمان تاکید کرد که تمام تلاش خود را در جهت بهبود روابط آلمان و شوروی انجام دهد، هیتلر معتقد بود برای اجرای طرح نفوذ آلمان در شرق اروپا به شوروی نیاز دارد و حذف لهستان در واقع به معنی حذف همیشگی معاهده ورسای است.[۱۱][۱۲] هیتلر در سخنرانی‌هایی در ۱۷ مه ۱۹۳۳ و ۲۱ مه ۱۹۳۵ و همچنین ۷ مارس ۱۹۳۶ بر صلح طلبی و تمایل بر کار در سیستم بین المللی تاکید کرد.[۱۳] پس از آن هیتلر در پی برقراری روابط با انگلستان بود و در همین چارچوب دیداری با سفیر بریتانیا در برلین صورت گرفت و سفیر انگلستان تمایل کشورش به گسترش ارتش آلمان تا ۳۰۰،۰۰۰ را اعلام کرد[۱۴] از طرف دیگر آلمان مذاکرات محرمانه‌ای با لهستان ترتیب داد و هیتلر به آرامی معاهده ورسای را کنار زد و ارتش آلمان را به ۶۰۰،۰۰۰ نفر افزایش داد و نیروی هوایی و نیروی دریایی آلمان را مجدداً تشکیل داد، در واکنش به این تصمیم هیتلر انگلستان، فرانسه، ایتالیا و جامعه ملل این اقدامات را محکوم کردند.

    پس از موج محکومیت‌ها هیتلر اعلام کرد که آلمان در پی صلح و دفاع از خود است و توانست بار دیگر مذاکراتی با انگلستان ترتیب دهد.[۱۵][۱۶] در تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۹۳۵ قراردادی نظامی در حوزه نیروی دریایی بین آلمان و انگلستان منعقد شد این قرار داد بدون توجه به خواست جامعه ملل و حضور فرانسه و ایتالیا و در جهت تضعیف پیمان ورسای گام بزرگی تلقی می‌شد.

    پیمان ضد کمونیسم آدولف هیتلر با بنیتو موسولینی ترس از ایجاد جنگی نوین در اروپا در روابط بین کشورها اثر کرده بود، پس از الحاق اتریش و قدرت گیری مجدد آلمان تحت حکومت آدولف هیتلر، ایتالیا به رهبری بنیتو موسولینی از هم پیمان قدیمی خود انگلستان جدا شده و به آلمان متمایل شد.

    در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۳۶ آلمان و ژاپن پیمان مبنی بر پیمان ضد کمونیسم منعقد کردند و ایتالیا نیز به این پیمان پیوست در همین زمان دعوت نامه‌های نیز برای انگلستان، چین و لهستان فرستاده شد که همگی پاسخ منفی به این دعوت نامه دادند.

    هیتلر در جهت جلب نظر چین به پیوستن به پیمان ضد کمونیسم درخواست ژاپن مبنی بر متوقف کردن ارسال محموله‌ها و کمک‌های نظامی به چین را رد کرد، هدف اصلی هیتلر احیای صنعت نظامی آلمان بود و فروش اسلحه و فناوری‌های نظامی به چین کمک شایانی بود، اما پس از پیوستن ژاپن به این پیمان رویکرد آلمان نسبت به روابط چین و ژاپن تغییر کرد و این بار سیل کمک‌های آلمان به ژاپن فرستاده شد.

    پس از آنکه انگلستان از پیوستن به پیمان ضد کمونیسم سر باز زد روابط آلمان و انگلستان تضعیف شد.

    هیتلر از طریق سوئیس بارها دخالت‌های انگلستان در روابط آلمان با همسایگانش به خصوص لهستان را دخالت در امور آلمان نامید و آن را محکوم کرد و به مسئولان انگلستان گوش زد کرد.[۱۷] بدست آوردن موفقیتهای جالب توجه در سیاست خارجی، یکی از مهم ترین علایق هیتلر بود.

    وی در ابتدای به قدرت رسیدن، مهم ترین هدف خود را پس از تثبیت قدرت حزب نازی در دولت آلمان، خنثی کردن محدودیتهای پیمان ورسای می‌دانست.

    این پیمان آلمان را ملزم به محدود کردن نیروی نظامی و تسلیحات می‌کرد.

    هیتلر برای شروع مسلح کردن آلمان بدون درگیر شدن در جنگی جدید چند روش را به صورت هم زمان به کار گرفت.

    وی برای تسکین نگرانی شدید اعلام کرد آلمان به دنبال تسلیح مجدد نیست و دولت وی خواستار خلع سلاح جهانی است و در صورت خلع سلاح همسایگان آلمان وی نیز حاضر است سلاحهای تهاجمی کشورش را از میان ببرد.

    در مرحله بعدی برای تضعیف وضعیت جامعه ملل و کنفرانس خلع سلاح و نیز برای جدا کردن متحدین از یکدیگر کشورهای همسایه را دعوت به مذاکرات دو جانبه برای حل اختلافات می‌کرد.

    نخستین موفقیت وی در این زمینه توافق دو جانبه با لهستان بدون دخالت فرانسه بود که در نهایت موجب سستی فرانسه در حمایت نظامی از لهستان شد.[۱۸]

کلمات کلیدی: آدولف هیتلر - هیتلر

آدولف هیتلر نامی است که کمابیش نامش را شنیده ایم ودر مورد او حرف و حدیثهاى بسیار زیادى زده شده و در آینده نیز زده خواهد شد. مختصرى از زندگى او: صد و چهارده سال پیش، دریک غروب بهارى در منطقه سرسبز باواریا ( مرز میان آلمان و اتریش) ، آلویس و کلارا صاحب فرزندى شدند که نامش را آدولف گذاشتند. آلویس هیتلر کارمند اداره گمرک بود و به همین جهت دوست داشت که پسرش نیز راه او را ادامه دهد ...

آدولف هيتلر نامي است که کمابيش نامش را شنيده ايم ودر مورد او حرف و حديثهاى بسيار زيادى زده شده و در آينده نيز زده خواهد شد. مختصرى از زندگى او: صد و چهارده سال پيش، دريک غروب بهارى در منطقه سرسبز باواريا ( مرز ميان آلمان و اتريش) ، آلويس و کلارا ص

‌ آدولف هيتلر پرونده (?? آوريل، ???? – ?? آوريل، ????) پيشواي حزب ملي کارگران سوسياليست آلمان (حزب نازي) و آلمان نازي از ???? تا ????. داراي مقاماتي همچون صدر اعظم آلمان، رئيس دولت، و رياست ايالات، يک ديکتاتور مطلق و سخنراني با استعداد، هيتلر يکي از

هیتلر به عنوان یک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ میلادی به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در سال ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام معروف به «کودتای آبجوفروشی مونیخ» به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد و در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده‌های ملی‌گرایی، پان‌ژرمنیسم، ضد کمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی‌های ...

تاريخچه زندگي : دانيل ليبسکين در سال 1946 در شهر Postwar در لهستان به دنيا آمد و در سال 1965 به امريکا مهاجرت کرد و به يک شهروند امريکايي مبدل گشت. چندي بعد به اسرائيل سفر کرد و به دنبال معماري رفت. وي در زمينه معماري از خود علاقه بسياري نش

مقدمه نزد ایرانیان فرش یکی از جلوه‌های منحصر به فرد به شمار می‌رود. شماری از فرش‌های دست بافت ایرانی، درزمره‌ی برجسته ترین آثار هنری آفریده شده به دست بشر هستند. امروزه علیرغم بازار رقابت شدید، مشغله‌های دنیای جدید و دغدغه‌های جهان صنعتی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، نام ایران با نام فرش گره خورده است. خانه‌ی یک ایرانی بدون فرش، خانه‌ای بی روح و خالی جلوه می‌کند و این ...

دولت بوش در حالي که مدافع ديپلماسي است براي متوقف کردن ايران از پيگيري تسليهات هسته اي فعاليت هاي مخفي در داخل ايران را افزايش داده و برنامه ريزي را براي يک حمله هوايي به ايران تشديد کرده است.ارتش کنوني و قبلي امريکا و مقامات نظامي آگاه اظهار کردند

اِوا آنا پاولا براون (? فوريه، ????- ?? آوريل، ????) در مونيخ، آلمان زاده شد. او دختر يک آموزگار مدرسه بود و در مدرسه شبانه روزي تحصيل کرده بود. او آدولف هيتلر را در ???? وقتي که دستيار عکاس هيتلر بود، ملاقات کرد.

نام‌ها رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نام‌هائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد.[1] با ورود به نظامی‌گری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به سلطنت و ...

خانه پاولو نبرد استالينگراد در طول جنگ دوم جهاني يکي از مهمترين نبردها بود که با شکست آلمان ها پايان يافت و به قول بسياري از مورخان سر آغاز فروپاشي آلمان نازي از اين نبرد به بعد بود. در طول اين جنگ شهري خونبار دو طرف شديدا به دنبال نقاط استراتژ

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول