جرای علنی مجازاتها
سید محمد حسن مرعشی
مجازاتها همانطور که از متون و منابع فقهی به دست میآید، برای اصلاح مجرمان است و به قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه نیست. لذا وقتی سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام را که از طرف خداوند تعیین شده بودند و احکام را از طرف خداوند بیان میکردند، بررسی میشود، دیده میشود که وقتی افرادی میخواستند حدود الهی درباره آنها اجرا شود، آنها را امر به توبه میکردند و میخواستند طوری اقرار نکنند که مجبور شوند حد را در جامعه اجرا کنند. حتی مردم به این نکته توجه داشتهاند؛ مثلاً وقتی زنی خدمت امیرمؤمنان علیهالسلام میآید و تقاضا میکند که او را حد بزند و رجم کند، حضرت میفرماید: من که خدا نیستم تا تو را پاک کنم! تو اگر توبه کنی و خدا تو را پاک کند، این برای تو بهتر است تا این که خواسته باشی کاری کنی که حیثیت و آبرویت از بین برود.
پس به این نتیجه میرسیم که هدف، اصلاح است. توبه که از ویژگیهای مسائل جزایی اسلام است، همان اصلاح مجرم است. اگر کسی با شرایط خاصی توبه کند، دیگر مسأله مجازات برای او مطرح نیست؛ منتهی توبه معنای خاصی در اسلام دارد و آن، این است که انسان، رابطه خودش را با خدا اصلاح کند؛ تنها یک توبه ظاهری که ناشی از ترس از اجرای مجازات باشد، نیست. مهم، اصلاح است. در قرآن کریم آمده است: «الذین تابوا و أصلحوا»1؛ یعنی شخص باید هم توبه کند و هم عملاً خود را اصلاح کند.
نظر اسلام این است که اصولاً مسائل مربوط به فحشا در جامعه پخش نشود و آبروی اشخاص حفظ شود. لذا درباره نسبت ناروا دادن به کسی، اگر دروغ گفته است، باید توبه کند و علنا خودش را تکذیب کند و در صورتی که راست گفته هم باید بگوید اشتباه کردم؛ چون انسان نمیتواند هر حرف راستی را بدون درنظرگرفتن شرایط، بگوید. اصلاً از نظر اسلام، چنین شخصی فاسق است و شهادتش در محاکم قابل قبول نیست.
این که مثلاً برای زنا باید چهار شاهد با آن شرایط خاص شهادت بدهند، به خاطر این است که حیثیت اشخاص حفظ شود؛ هر چند اگر شهود زیاد بودند، حدّ اجرا میشود. از این که اسلام برای قتل نفس، شهادت دو نفر را کافی دانسته است، ولی در مسائل عِرضی و ناموسی، مانند زنا شهادت چهار نفر با شرایط خاص را لازم دانسته، فهمیده میشود که اسلام نمیخواهد این مسائل در جامعه پخش شود و مردم از آنها اطلاع پیدا کنند. اینها مسائل مهمی است که باید در قوانین جامعه اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
آیا قاعده درء، توبه و سختگیری در اثبات حدود، دلیلی بر تأکید شارع مقدس بر کارآیی اصلاح مجرم و پیشگیری از جرم نیست؟
آیهاللّه مرعشی: هر کدام ملاک خاصی دارد؛ زیرا قاعده درء، مبتنی بر اصل برائت است. اصل بر این است که کسی مجرم شناخته نشود، مگر دلایل کافی موجود باشد و در مواردی که شبهه پیش میآید، اصل بر برائت است و با وجود شبهات، نمیتوان اجرای حدّ کرد.
آیا مجازاتها به طور کلی و بخصوص حد، باید در ملأ عام اجرا شود یا این که اجرای آن در ملأ عام تابع شرایط زمانی و مکانی و مصالح است؟
آیهاللّه مرعشی: عنوان «اجرای حدود در ملأ عام» یا «علنی»، به شکل موجود، اصلاً در فقه مطرح نیست و این «در ملأ عام بودن» یک اصطلاح فقهی یا حقوقی نیست؛ نه در قوانین شرع آمده و نه در قوانین عرفی. وقتی به منابع فقهی مراجعه میکنیم، مخصوصا مسائل جزایی را بررسی میکنیم، نه در کلمات قدما و نه در کلمات متأخّرین، اصلاً موضوعی با عنوان ملأ عام نداریم.
این مسأله، اخیرا در بین عدهای، بدون این که بررسی شود آیا مبنای حقوقی دارد یا فقهی، طرح شده است.
اصولاً وقتی احکام فقهی به طور کلی بررسی میشود، بعضی از احکام فقهی، جنبه عبادی دارد که اشخاص باید آنها را انجام دهند. این مسائل عبادی، گاهی اوقات میتواند جنبه سیاسی هم داشته باشد؛ مثل حج که یک عبادت است، ولی در عین حال، شارع نسبت به فواید و منافع حج از نظر سیاست جهان اسلام، غافل نبوده و به جنبههای سیاسی حج، توجه داشته است. لذا در قرآن کریم میفرماید: «لیشهدوا منافع لهم»2؛ به این خاطر به حضرت ابراهیم علیهالسلام گفتیم حج را به مردم اعلام کن که بتوانند آنچه برای دنیایشان منفعت دارد، به دست آورند که هر نوع منفعت، حتی منفعت سیاسی را هم شامل میشود. سپس میفرماید: «و یذکروا اسم اللّه فی أیّام معلومات»؛ یعنی خدا را هم یاد کنند. این یاد خدا، دیگر جنبه عبادی آن است.
یک سلسله از مسائلی که در کتب فقهی مطرح است، مسائل سیاسی اسلام است؛ مانند جهاد که حاکم باید تشخیص دهد از نظر سیاسی، آیا باید جهاد کرد یا خیر؟ با اسرا چگونه باید رفتار کرد؟ آیا باید آنها را عفو یا مجازات کرد؟ چنین مسائلی نمیتواند همیشه یک حالت داشته باشد؛ چون مسائل سیاسی، مبتنی بر مسائل نظام است که باید افراد بنشینند و مشورت کنند و ببینند مصلحت، چه چیزی را اقتضا میکند. آیا مصلحت اقتضا میکند که آتشبسی را بپذیرند یا خیر و به طور کلی، چنین مسائل سیاسی در اسلام وجود دارد که از جمله آنها کیفرهای اسلامی است.
مجازاتها از این نظر که آیا اجرا بشود یا نه، از مسائلی است که باید مصالح اجتماعی درباره آنها در نظر گرفته شود. نمیشود به طور مطلق گفت شما مجازات اسلامی را در هر جا و در هر شرایط؛ ولو به ضرر اسلام تمام شود، اجرا کنید! هدف از اجرای مجازاتها نیز مهم است؛ اگر هدف ما این است که نفعی به اسلام برسد، خوب و پسندیده است؛ همین طور است اگر بخواهیم نفعی به مردم و جامعه برسد. اما اگر اجرای آنها باعث میشود که اسلام دچار وهن شود و نتیجه معکوس گرفته شود، در این جا اسلام میگوید نباید این مجازاتها اجرا شود؛ اعم از این که حد باشد یا تعزیر؛ دلیل ما روایاتی است که در این باره نقل شده است.
از جمله، چند روایت از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که در یکی از آنها میفرماید: بر هیچ کس در سرزمین دشمن، اجرای حد نمیشود.3 در روایتی دیگر4، علتش را چنین توضیح داده است که ممکن است دفع فاسد به افسد شود؛ یعنی به جای این که با تنبیه، کسی را اصلاح کنیم، با اجرای حد، به طرف دشمن مایل شود و از اسلام خارج گردد.
از این روایات استنباط میکنیم که این مجازاتها باید حسابشده باشد؛ یعنی اگر میخواهیم حدی جاری کنیم، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم؛ والاّ اگر قرار باشد رجمی انجام شود و از آن فیلمبرداری کنند و سپس این فیلم در خارج از کشور، علیه اسلام نمایش داده شود و مردم را از اسلام متنفر کنند، نباید چنین اجازهای بدهیم. ما باید مصلحت اسلام را در نظر بگیریم. اهمیت اسلام، از اجرای یک حد، خیلی بیشتر است. در اثر اینگونه اعمال، ممکن است مردم، اسلام را رها کنند.
پس در اجرای حدود در ملأ عام، باید مصالح در نظر گرفته شود. ما به طور کلی عنوان «در ملأ عام» نداریم؛ فقط درباره حد زنا یک آیه است که متأسفانه توجه نمیشود که این آیه میخواهد چه چیزی را بیان کند. در آیه میفرماید: «ولیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین»5؛ یعنی وقتی حد زنا اجرا میشود، طائفهای از مؤمنان حضور داشته باشند. متأسفانه این «طائفهای از مؤمنان» را به «ملأ عام» ترجمه میکنند. گمان میکنند که طائفهای از مؤمنان یعنی در ملأ عام، و حال آن که اگر به لغت مراجعه کنند، خواهند دید که «طائفه» به سه یا چهار نفر گفته میشود.
طائفه از طوف است؛ یعنی اگر چند نفر دور هم حلقه بزنند و به اصطلاح، یک میزگرد تشکیل دهند، یک طائفه هستند؛ چون دور هم نشستهاند. طواف را هم بدین جهت نامگذاری کردهاند که دور خانه خدا میگردند. حتی امام باقر علیهالسلام میفرماید: طائفه در آیه، یک نفر است، نه چند نفر. پس از کجای طائفه، «ملأ عام» استفاده میشود؟!